اعجاز علمي قرآن کريم (خانه عنكبوت، خانهاي سست) | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
اعجاز علمي قرآن کريم (خانه عنكبوت، خانهاي سست)
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
اعجاز علمي قرآن کريم (خانه عنكبوت، خانهاي سست)
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره عنكبوت ميفرمايد: «مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ»(1)؛ مثل كساني كه جز خداوند يار و ياوري براي خود برگزيدهاند، همانند عنكبوت است كه براي خود خانهاي ساخته است و اگر بدانند سستترين خانهها خانه عنكبوت است.
اين موضوع را كه خانه عنكبوت از نظر مادي و معنوي سستترين خانههاست؛ مطالعات اخير حيوان شناسي در زمين به اثبات رسانده است. مفسران در اين باره گفتهاند: منكراني كه ولايت غير خدا را پذيرفتهاند در سستي و ضعف اعتقاد، همانند عنكبوت هستند كه براي خود خانهاي ساخته تا در پناه آن آرام گيرد؛ در حالي كه خانه او سستترين خانهها به شمار رفته، براي پناه جستن، شايستگي ندارد و اگر اين منكران ميدانستند چنين كاري را انجام نميدادند.عنكبوت از نظر علمي
عنكبوت از شاخه بندپايان(2) و از رده آراكنوئيدها(3) است. در اين شاخه غير از عنكبوتيان جنسهاي ديگري نظير عقربها و كنهها نيز وجود دارند. بدن عنكبوت(4) به دو قسمت جلويي و عقبي تقسيم ميشود؛ در قسمت جلو سر و سينه قرار گرفته و قسمت عقبي بدن، شكم را در بر ميگيرد. در قسمت جلو چهار جفت پا و دو جفت شاخك حسي و يك جفت شاخك قلاب مانند به شكل گاز انبر يا چنگالهايي كه حاوي غدد سمي است وجود دارد. كمر باريك عنكبوت قسمت جلويي بدن او را از قسمت عقبي جدا ميكند.
عنكبوت چشمهاي سادهاي دارد كه تعداد آنها به هشت عدد ميرسد؛ البته گاهي تعداد چشمها از هشت كمتر است. اين حيوان با شكار كردن حشرات، روزگار ميگذراند و پوستي ضخيم و پوشيده از مو دارد. اين پوست هفت تا هشت بار ميافتد تا به مرحله كمال خود برسد. جانور شناسان امروز، بيش از سي هزار نوع عنكبوت را مورد شناسايي قرار دادهاند كه از نظر شكل؛ رنگ و حجم (بين كمتر از يك ميليمتر و نود ميليمتر) با هم متفاوتند. بيشتر عنكبوتها در خشكي و به صورت فردي (جز در هنگام جفتگيري و سر از تخم درآوردن بچه عنكبوتها) زندگي ميكنند. محيط زيست عنكبوتها از سطح دريا تا ارتفاع پنج هزار متري گسترده شده است.
اين حشرات، سه جفت زايده برجسته و متحرك در پايين شكم دارند؛ اين زايدهها سوراخهاي ريزي دارند كه مايع سازنده تارهاي عنكبوت از آن خارج ميشود، به همين علت به اين سوراخها دوك گفته ميشود. اين مايع كه از طريق دوكهاي قسمت عقب بدن از تعدادي غدد ويژه ترشح ميشود، به محض آنكه در معرض هوا قرار گيرد خشك ميگردد. پس از خشك شدن، تارهايي با شكل، طول و استحكام متفاوت ايجاد ميشوند. اين تفاوت، ناشي از تفاوت غدد ترشح كننده تارهاست. عنكبوت در خانهاش - كه همه فعاليتهاي حياتي خود را در آن انجام ميدهد - ميماند. اين حشره غير از اين خانه، مخفيگاه ديگري نيز براي خود ميسازد كه به وسيله تارِ شكار به خانه متصل شود و در مواقع خطر به اين مخفيگاه پناه ميبرد.مفاهيم علمي موجود در آيه:
1. مفرد آوردن عنكبوت
در فرهنگ لسان العرب آمده است: عنكبوت جانور كوچكي است كه در هوا و بر روي دهانه چاه، تركيبي را ميبافد. اين كلمه مؤنث است؛ اما گاهي در شعر به صورت مذكر هم آمده است. به خانه عنكبوت (عَكدَبَة) گفته ميشود. فراء ميگويد: عنكبوت مؤنث است؛ البته برخي عربها آن را به صورت مذكر هم ميآورند. جمع آن عنكبوتات، عَناكِب و عَناكيب و اسم مصغر آن عُنَيكِب است. اهل يمن به آن عَنكَباه ميگويند؛ گاهي نيز عَنكَباء و عَنكَبوه ناميده ميشود. سيبويه با استشهاد به افزودن تاء به عنكبوت آن را عنكباء مينامد و من نميدانم آيا اسم مفرد است يا جمع. ابن اعرابي ميگويد: عَنكَب مذكر است و مؤنث آن عَنكَبة است. گفته شده است عَنكَب اسم جنس عنكبوت است و عنكبوت هم مذكر و هم مؤنث است. (مبرد) ميگويد: عنكبوت مؤنث است؛ اما مذكر هم آورده شده است.
نظر غالب آن است كه واژه عنكبوت مفرد مؤنث بوده و جمع آن عَناكِب است. نامگذاري اين سوره به نام عنكبوت - كه واژهاي مفرد است - به اين دليل است كه عنكبوت به صورت فردي زندگي ميكند به جز مواقع جفتگيري يا زماني كه تخمها باز ميشوند. اما در دو سوره نمل و نحل، اسم سوره به صورت جمع آمده است تا بر جمعي بودن زندگي اين دو حشره اشاره شود. 2. إتَّخَذَت بَيتاً (فعل اتخذت مونث است)
اين آيه قرآني به صراحت ميگويد كه عنكبوت ماده به ساخت خانه اقدام ميكند؛ بنابراين وظيفه ساخت خانه بر عهده عنكبوت ماده است كه با غدد ترشح كننده ماده ابريشمي اقدام به ساخت ميكند؛ هرچند در برخي مواقع عنكبوت نر هم در كار ساخت، ترميم يا توسعه او را ياري ميكند با اين حال وظيفه مذكور به صورت يك وظيفه محض براي حيوان ماده حفظ ميشود. 3. إنَّ أوهَنَ البُيُوتِ لَبَيتُ العَنكَبوتِ
اين جمله اعجاز آميز چند حقيقت مهم را مورد اشاره قرار ميدهد:
الف. سست بودن از لحاظ مادي: خانه عنكبوت از لحاظ مادي سستترين خانههاست؛ زيرا از تعدادي تارهاي ابريشمي ساخته شده است كه بسيار نازك بوده و در بيشتر مواقع فاصله زيادي با هم دارند. به همين علت عنكبوت را نه از گرماي خورشيد محافظت ميكند و نه از سرماي زمستان؛ سايه كافي ايجاد نميكند و در برابر باران، تند باد و خطر مهاجمان قادر به محافظت از عنكبوت نيست؛ با آنكه ساخت چنين خانهاي خود از معجزات الهي است.
ب. اين خانه عنكبوت است كه سست است نه تارهاي آن: اصطلاح (اوهن البيوت) اين نكته را مورد اشاره قرار ميدهد كه سستي و ضعف در خانه عنكبوت است نه در تارهاي آن. اين اشاره قرآني بسيار دقيق است؛ زيرا تارهاي خانه عنكبوت، ابريشمي و بسيار نازكند و ميانگين ضخامت هر كدام يك ميليونيم اينچ مربع يا يك چهار هزارم ضخامت يك موي عادي در سر انسان است.
با وجود نازك بودن، تار عنكبوت محكمترين ماده بيولوژيكي است كه تا كنون مورد شناسايي قرار گرفته است؛ تارهاي ابريشمي سازنده خانه عنكبوت از فولاد هم محكمترند و تنها كوارتز ذوب شده از آن محكمتر است. يك تار بلند عنكبوت پيش از پاره شدن تا پنج برابر طول خود كشيده ميشود و به همين خاطر دانشمندان، نام فولاد بيولوژيك را بر آن نهادهاند. استحكام تار عنكبوت 20 برابر فولاد معدني عادي است و توان آن به 000/30 رطل(5) در اينچ مربع ميرسد؛ به عنوان مثال اگر يك عنكبوت، تاري به ضخامت انگشت شست ميساخت ميتوانست يك هواپيماي جمبو جت را به آساني حمل كند.
ج. سست بودن به لحاظ معنوي: خانه عنكبوت به لحاظ معنوي هم سستترين خانههاست؛ زيرا از دوستي و مهرباني كه هر خانه خوشبختي از آن برخوردار است محروم ميباشد؛ به خاطر آنكه در برخي انواع عنكبوتها (به نام بيوه سياه) جنس ماده به محض پايان باروري، جنس نر را كشته و آن را شكار ميكند؛ اين امر بدان علت است كه ماده عنكبوت وحشيتر بوده و از حجم بيشتري برخوردار است. در برخي حالتها عنكبوت ماده بيرحمانه بچههاي خود را ميخورد. در برخي ديگر عنكبوت ماده پس از باروري تخمها كه معمولا در كيسهاي ابريشمي از آنها نگهداري ميكند ميميرد. پس از مدتي بچه عنكبوتها از تخم بيرون ميآيند و خود را در يك مكان بسيار شلوغ در داخل كيسه تخم ميبينند؛ لذا اين خواهرها و برادرها به خاطر غذا يا جا يا هر دوي اينها با هم درگير شده يكديگر را ميكشند. پس از پايان درگيريها تنها تعداد اندكي از بچه عنكبوتها زنده ميمانند؛ آنها از پوست خود جدا شده، ديواره كيسه تخم را پاره كرده و با خاطراتي دردناك، يكي پس از ديگري از آن خارج ميشوند. پس از آن همگي در محيط اطراف پراكنده شده، و مادهها شروع به ساخت خانه ميكنند؛ در اين راه هم برخي بچه عنكبوتهاي باقيمانده كشته ميشوند؛ نجات يافتگان هم همين فاجعه را تكرار ميكنند. مجموعه اين حوادث باعث ميشود كه خانه عنكبوت وحشيترين خانهها بوده و در آن خبري از پيوندهاي خويشاوندي و نزديكي نباشد. به همين علت است كه خداوند در سستي و ضعف، خانه عنكبوت را مثال زده است؛ زيرا در آن از سادهترين مفاهيم عطوفت ميان نر و ماده، مادر و بچهها و برادران و خواهران خبري نيست.4. لَو كانُوا يَعلَمونَ
اين حقايق در هنگام نزول قرآن و حتي تا قرنها پس از آن براي هيچكس شناخته شده نبود؛ بلكه پس از مطالعات گسترده صدها جانورشناس در طول دهها سال، بالاخره در دهههاي پاياني قرن بيستم كشف شد، به همين خاطر پروردگار اين آيه را با (لو كانو يعلمون) به پايان رسانده است.
بنابراين توصيف قرآني در مورد خانه عنكبوت به عنوان سستخانهها كه بر پيامبري بيسواد و در ميان جامعهاي نازل شده كه اكثريت قاطع آن را بيسوادان تشكيل ميدهند - آن هم هزار و چهارصد سال پيش - چيزي جز پيشي جستن از علم نيست؛ به گونهاي كه هيچ عاقلي نميتواند تصور كند منبع قرآن، كسي جز خداوند يكتا باشد. برخي اشارات پنهان قرآني
الف. خانه عنكبوت تنها يك مأوي و محل سكونت به حساب نميآيد؛ بلكه در عين حال دامي است كه حشرات پرنده چون مگس و ... در برخي تارهاي چسبناك آن گرفتار و شكار عنكبوت ميشوند. مشركيني كه جز خداوند معبودهاي ديگري را براي خود برگزيدهاند و مردم را نيز بدان سو ميكشانند همين حكايت را دارند؛ آنها مردم را به سوي دامي محكم دعوت ميكنند كه ورود به آن به منزله هلاكت آنها در دنيا و آخرت است. خداوند متعال ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَري إِثْماً عَظِيماً»(6)؛ خداوند شرك را نميبخشد و هر چه را كه جز آن باشد براي هر كه بخواهد ميبخشد و هر كه شريكي براي خداوند قائل باشد گناه بزرگي مرتكب شده است.
ب: خداوند به مردم هشدار ميدهد كه از مبلغان فساد اجتناب كنند؛ همانها كه هواپرستي و ثروت اندوزي را شريك خدا قرار دادهاند. در آيه قرآني مذكور به تارهاي پنهان آنها اشارهاي رمزگونه شده است. اينان از طريق همين تارهاي ثروت، فساد، پست و مقام و... به شكار قربانيان خود ميپردازند؛ تارهايي كه به محض گرفتن قرباني او را نابود ميكند. 5. آفرينش آسمانها و زمين در شش روز
«خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ»: آسمانها و زمين را در شش روز آفريد.
خداوند تبارك و تعالي در قرآن كريم ميفرمايد: «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوي عَلَي الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»(7)؛ پروردگار شما آن خدايي است كه آسمانها و زمين را در شش روز خلق كرد؛ آنگاه بر عرش قدرت استيلا يافت. روز را با پرده شب پوشاند كه با شتاب در پي آن حركت ميكند و خورشيد و ماه و ستارگان مسخر امر او هستند. آگاه باشيد كه ملك و آفرينش، خاص خداست و حكم نافذ، فرمان اوست. اوست كه منزه و بلند مرتبه و پروردگار عالميان است.
در زماني كه عقيده مردم، ثبوت و سكون زمين بود، قرآن كريم بر حركت و شناور بودن زمين و تمام اجرام آسماني در پهنه وسيع هستي تاكيد كرد؛ اما از آنجا كه گفتن اين حقايق در زمان نزول وحي به مصلحت نبود قرآن به صورتي لطيف، زيبا و غير مستقيم به آنها اشاره كرد تا نپذيرفتن اين حقايق، مردم را از نور رسالت خاتم و اين هديه الهي بينصيب نكند.
قرآن كريم به تعدادي از حقايق جهان هستي كه در آن زمان از سطح دانش مردم فراتر بود از جمله حركات زمين به صورت خلاصه و غير مستقيم و در عين حال دقيق، جامع و كامل اشاره نموده است تا با پيشرفت سريع علم همچنان بر علم بشر احاطه داشته باشد و دليلي بر اين نكته باشد كه اين كتاب، كلام آفريدگار جهان است و پيامبر از جانب خدا به عنوان معلم و مؤيّد عظمت و شگفتي اين كتاب، برگزيده شده است. حركات زمين
قرآن كريم در اشاره به حركات زمين از عباراتي مانند پي در پي آمدن شب و روز و جابجايي آنها، پوشاندن روز به وسيله شب و بالعكس، داخل كردن هركدام از اين دو در يكديگر و بيرون كشيدن آنها از هم و حركت ابر گونه كوهها استفاده نموده است؛ همچنين در اشاره به حركات انتقالي زمين از شناور بودن شب وروز سخن به ميان آورده است. الف: پوشاندن روز توسط شب
آيات مربوط به پوشاندن روز توسط شب در سوره اعراف و سوره رعد ذكر شده كه بعداً به آنها ميپردازيم.ب: پي در پي آمدن شب و روز
كندي سرعت گردش زمين به دور محور خود، در جسم گياهان و ساير موجودات منقرض شده نمايان است. در پنج آيه از آيات قرآن كريم به كروي بودن زمين و گردش آن به محور خود در مقابل خورشيد اشاره شده است. خداوند متعال در اين آيات ميفرمايد:
1. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ... لآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»(8)؛ به درستي كه در آفرينش آسمانها و زمين و پي در پي آمدن شب و روز ... نشانههايي براي عاقلان وجود دارد.
2. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ»(9)؛ به درستي كه در آفرينش آسمانها و زمين و پي در پي آمدن شب و روز براي خردمندان نشانههايي است.
3. «إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ»(10)؛ در آفرينش شب و روز و آن چه خداوند در آسمانها و زمين آفريده براي متقين نشانههايي است.
4. «وَ هُوَ الَّذِي يُحيِي وَ يُميتُ وَ لَهُ اختِلافُ اللَّيلِ وَ النَّهارِ أفَلاتَعقِلونَ»(11)؛ اوست كه زنده ميكند و ميميراند و پي در پي آمدن شب و روز از اوست چرا در اين امور تفكر نميكنيد؟
5. «إنَّ فِي خَلقِ السَّمَواتِ وَ الأرضِ لَآياتٍ لِلمُؤمِنينَ * وَ فِي خَلقِكُم وَ ما يَبُثُّ مِن دابَّةٍ آياتٌ لِقَومٍ يُوقِنونَ * وَ اخِتلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ وَ ما أنزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِن رِزقٍ فَأحيَا بِهِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها وَ تصريفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَومٍ يَعقِلونَ»(12)؛ به درستي كه در آسمانها و زمين نشانههايي براي مومنين وجود دارد و نشانههايي نيز در خلقت شما و پراكنده شدن جنبندگان براي اهل يقين است و در رفت و آمد شب و روز و آن چه خداوند از آسمان به صورت روزي نازل ميكند و زمين را پس از مرگ زنده ميكند و در جابجايي بادها براي اهل تعقل نشانههايي وجود دارد.
پي در پي آمدن شب وروز در قرآن به تعابير ديگري نيز ذكر شده است:
6. «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيلَ وَ النَّهارَ خِلفَةً لِمَن أرادَ أن يَذَّكَّرَ أو أرادَ شُكوراً»(13)؛ همان كسي كه شب وروز را براي اهل ذكر و گروه شاكران پشت سر هم قرار داد.
7. «وَ اللَّيلِ إذا أدبَرَ * وَ الصُّبحِ إذا أسفَرَ»(14)؛ قسم به شب هنگامي كه پشت ميكند و قسم به صبح هنگامي كه آشكار ميشود.
8. «وَ اللَّيلِ إذا عَسعَسَ * وَ الصُّبحِ إذا تَنَفَّسَ»(15)؛ قسم به شب، هنگامي كه تاريك ميگردد و قسم به صبح، هنگامي كه دميده ميشود.ج. جابجايي شب و روز
در سوره نور اين چنين آمده است: «يُقَلِّبُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ إنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبرَةً لِأولِي الأبصارِ»(16)؛ او شب و روز را جابجا ميكند و اين كار براي اهل بصيرت مايه عبرت است. اين آيه به موضوع دوران زمين به دور محور خود اشاره دارد.د. داخل كردن شب وروز در يكديگر
1. «تُولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ»(17)؛ روز را در شب وشب را در روز داخل ميكني.
2. «ذَلِكَ بِأنَّ اللهَ يُولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ وَ أنَّ اللهَ سَميعٌ بَصير»(18)؛ اين بدان جهت است كه خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل ميكند و خداوند شنوا و بيناست.
3. «ألَم تَرَ أنَّ اللهَ يُولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ ..»(19)؛ آيا نميبيني كه خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل ميكند.
4. «يُولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ»(20)؛ شب را در روز و روز را در شب داخل ميكند.
5. «يُولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدورِ»(21)؛ شب را در روز و روز را در شب داخل ميكند و او آگاه به ضماير انسانهاست.
ولوج در لغت به معني دخول است و از آنجايي كه دخول يك زمان در زماني ديگر غير ممكن است براي ما روشن ميشود كه مقصود از شب و روز در اين جا مكاني است كه شب و روز آن را ميپوشاند. اين مكان همان زمين است به اين معني كه خداوند تبارك و تعالي نصف تاريك زمين را به تدريج در نصف ديگر كه روشن و روز است داخل ميكند و به همان نسبت نصف روشن زمين را نيز وارد نصف ديگري كه تاريكي شب بر آن خيمه افكنده ميگرداند؛ اين موضوع به طور غير مستقيم اما دقيق و جامع و كامل به كروي بودن زمين و گردش آن به دور خود اشاره ميكند.ه. بيرون كشيدن روز از شب
خداوند متعال ميفرمايد: «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيلُ نَسلَخُ مِنهُ النَّهارُ فَإذَا هُم مُظلِمونَ»(22)؛ نشانه ديگر براي آنها شب است كه روز را از آن بيرون ميكشيم تا ناگاه همه در تاريكيفرو روند. اين بدان معناست كه خداوند متعال نور روز را از مناطقي از زمين كه شب، آن را فرا گرفته است به آرامي ميگيرد، مانند گوسفندي كه پوست بدنش را به آرامي جدا ميكنند؛ اين موضوع جز با گردش زمين به دور محور خود امكان پذير نخواهد بود. در اين آيه به نازك بودن طبقه روز در سمتي كه در مقابل خورشيد است اشاره شده است؛ اين امر حقيقتي است كه بشر در نيمه دوم قرن بيستم با شروع فضانوردي به آن دست يافته است.
امروزه ثابت شده كه ضخامت لايه روز پيرامون زمين از 200 كيلومتر بالاتر از سطح دريا بيشتر نميشود اگر اين مسافت را به نسبت فاصله تا خورشيد محاسبه كنيم (كه در حدود 150 ميليون كيلومتر است) به اين نتيجه ميرسيم كه تقريبا معادل 000/1750 آن است. حال اگر اين فاصله را نسبت به قسمت قابل رؤيت هستي كه چيزي معادل ده هزار ميليون سال نوري (9/5 ميليون ميليون كيلومتر) است بسنجيم ناچيز بودن اين مقدار آشكار ميگردد.
اين اشاره اعجاز آميز قرآني نيز بيرون آوردن لايه نازك روز از شب را به كندن پوست گوسفند قرباني از بدنش تشبيه كرده است. در اين آيه بر اصل بودن تاريكي در هستي اشاره شده و بيان شده است كه نور روز پديدهاي نازك و عارضي است كه تنها در طبقات پايين اتمسفر زمين و آن هم در نيمكره رو به خورشيد ديده ميشود. و. آيات شناور بودن شب و روز
اين آيات كنايه از شناور بودن زمين در مدارهاي مختلف خود است. خداوند در اين باره ميفرمايد:
1. «وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسبَحونَ»(23)؛ اوست كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريده است و هر يك از آنها در مدار خود شناورند.
2. «لَا الشَّمسُ يَنبَغِي لَها أن تُدرِكَ القَمَرَ وَ لَا اللَّيلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسبَحونَ»(24)؛ نه خورشيد ميتواند به ماه برسد و نه شب ميتواند از روز پيشي گيرد و همه در مداري شناورند.ز. حركت كوهها
قرآن در اين رابطه ميفرمايد: «وَ تَرَي الجِبالَ تَحسَبُهَا جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنعَ اللهِ الَّذِي أتقَنَ كُلَّ شَيءٍ إنَّهُ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ»(25)؛ به كوهها مينگري و ميپنداري كه آنها ثابتند، در حالي كه مثل ابرها حركت ميكنند؛ اينها آفزينش خدايي است كه همه چيز را به بهترين نحو ميآفريند و او به كارهايي كه انجام ميدهيد آگاه است. حركت ابرگونه كوهها كنايه از گردش زمين حول محور خود وحركت و شناور بودن آن در مدارهاي مختلف است؛ اين به آن علت است كه اتمسفر زمين كه ابرها در درون آن به حركت درمي آيند با نيروي جاذبه زمين مرتبط است و حركت آن با حركت زمين و ابرها ي موجود در آن هماهنگي كامل دارد. پوشيده شدن روز توسط شب
اين موضوع در دو آيه از قرآن كريم مورد توجه قرار گرفته است:
1. «إنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَواتِ وَ الأرضَ فِي سِتَّةِ أيَّامٍ ثُمَّ استَوَي عَلَي العَرشِ يُغشِي اللَّيلَ النَّهارَ يَطلُبُهُ حَثيثاً وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجومَ مُسَخَّراتٍ بِأمرِهِ ألَا لَهُ الخَلقُ وَ الأمرُ تَبَارَكَ اللهُ رَبُّ العَالَمينَ»(26)؛ پروردگار شما آن خدايي است كه آسمانها و زمين را در شش روز خلق كرد سپس به خلقت عرش پرداخت. روز را به پرده شب پوشاند كه با شتاب در پي آن ميآيد و خورشيد و ماه و ستارگان به اطاعت او درآمدند؛ بدانيد كه آفرينش و قدرت حكومت از آن اوست و بلند مرتبه و بزرگ و آفريننده عالميان است.
2. «وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الأرضَ وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ وَ أنهاراً وَ مِن كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فيها زَوجَينِ اثنَينِ يُغشِي اللَّيلَ النَّهارَ إنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَتَفَكَّرونَ»(27)؛ او همان خدايي است كه زمين را گستراند و كوهها را برافراشت و نهرها را در زمين جاري كرد و از هر ميوهاي جفت جفت قرار داد و روز را با پرده شب پوشاند. به درستي كه در اين امور نشانههاي زيادي براي اهل تفكر وجود دارد.
همچنين آشكار شدن خورشيد توسط روز و پوشاندن شب نيز در قرآن آمده است: «وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها * وَ القَمَرِ إذا تَلاها * وَ النَّهارِ إذا جَلَّاها * وَ اللَّيلِ إذا يَغشاها»(28)؛ قسم به آفتاب و تابش آن و قسم به ماه كه در پي آن ميآيد و قسم به روز وقتي كه آن را (خورشيد) روشن ميكند و به شب وقتي كه آن را فرا ميگيرد. در جايي ديگر نيز اين عبارات بدون تفضيل ذكر شده: «وَ اللَّيلِ إذا يَغشَي * وَ النَّهارِ إذا تَجَلَّي»؛ قسم به شب هنگامي كه پرده ميافكند و به روز هنگامي كه روشن ميشود. فعل يغشي به معني روكش و پرده گرفته شده است، اغشاء به معني او را پوشاند است؛ مصدر اين فعل نيز غشيه، غشيان، غشاوه و غشاء است؛ غاشيه هم به معني پرده به كار ميرود؛ البته يكي از صفات قيامت هم هست و به اين خاطر يكي از صفات قيامت شده است كه ترسهاي روز قيامت مردم را احاطه ميكند؛ جمع آن غواشي است.
از آن چه گذشت آشكار شد كه معني (يُغشِي اللَّيلَ النَّهارَ) اين است كه: خداوند نور روز را كه در سطح زمين وجود دارد، كمكم با تاريكي شب ميپوشاند و شب ميشود و تاريكي را نيز، با نور روز ميپوشاند و به تدريج روز ميشود. اين موضوع، اشارهاي لطيف و ظريف به كروي بودن زمين و گردش آن به دور خود در هر 24 ساعت دارد كه با تفاوتي اندك به شب و روز تقسيم شده است و به آرامي پشت سر هم قرار ميگيرند؛ همچنين يكي از نشانههاي قدرت خداوند است؛ زيرا اگر زمين كروي شكل نبود نميتوانست به دور محور خود بچرخد و اگر به دور محور خود نميچرخيد، شب وروز پديد نميآمد.
در بسياري از موارد، قرآن كريم واژه شب وروز را به شكل مجازي براي اشاره به سياره زمين به كار برده است؛ همچنين به عنوان كنايه براي تاريكي و روشنايي متوالي و ساير پديدههاي همراه آن از اين واژه استفاده كرده است؛ مثل آيه: «وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها * وَ القَمَرِ إذا تَلاها * وَ النَّهارِ إذا جَلَّاها * وَ اللَّيلِ إذا يَغشاها»(29)؛ قسم به خورشيد و نورش و قسم به ماه آن گاه كه در پي او ميآيد. قسم به روز آن گاه كه آن را آشكار ميكند و به شب آن گاه كه خورشيد را ميپوشاند.
در اين آيات، خداوند متعال به روز كه خورشيد را آشكار ميكند، قسم ميخورد. آشكار كردن خورشيد در اين جا به معني واضح كردن و نشان دادن آن به اهل زمين است.
اين حقيقت علمي را دانشمندان در نيمه دوم قرن بيستم و با شروع عصر فضا نوردي كشف كردند و متوجه شدند كه ضخامت نور خيره كننده روز، از ارتفاع 200 كيلومتري سطح دريا در نيمكره رو به خورشيد فراتر نميرود. اين كمر بند نازك كه بخشي از اتمسفر زمين است، به علت ارتفاع از سطح زمين، خالي از آلايندهها است و هر چه به سمت بالا ميرويم از فشردگي آن كاسته ميشود؛ در حالي كه هر چقدر به سمت زمين نزديك ميشويم فشار و نسبت ذراتي مثل بخار آب و گرد و غبار در آن بيشتر ميگردد؛ اين فشردگي و غبارهاي موجود در هوا باعث پراكنده شدن نور خورشيد و تكرار انعكاس نور آن و در نتيجه، رؤيت آن به صورت نور سفيد ميشود. اين حالت، به لايه پاييني اتمسفر اختصاص دارد، در حالي كه بيشتر قسمتهاي هستي قابل رؤيت، در تاريكي فرو رفته است و اگر در خارج از اين لايه نوراني به خورشيد نگاه كنيم آن را به صورت قرصي آبي رنگ در يك صفحه سياه خواهيم ديد. از اينجا ميتوانيم مقصود اين كلام الهي را دريابيم كه ميفرمايد: روز، خورشيد را آشكار ميكند؛ اين در حالي است كه تا اواخر قرن بيستم، همه مردم معتقد بودند كه اين خورشيد است كه روز را به همراه دارد؛ پس پاك و منزه است خداوندي كه اين حقيقت علمي را 1400 سال قبل از اين كه توسط دانشمندان كشف شود، بيان كرده است.
همچنين خداوند متعال، در سوره ليل به اين صورت قسم ياد ميكند: «وَ اللَّيلِ إذا يَغشَي * وَ النَّهارِ إذا تَجَلَّي»(30)؛ قسم به شب آن گاه كه ميپوشاند و قسم به روز آن گاه كه ظاهر ميشود. يعني قسم به شب كه نصف كره زمين را كه دور از خورشيد است ميپوشاند و قسم به روز كه نور خورشيد را در نيمكره زمين كه رو به خورشيد دارد روشن ميكند. زندگي در روي زمين، مرهون پي در پي آمدن شب وروز است؛ همين امر انسان را قادر ميسازد تا گذشت زمان و تاريخ حوادث را درك كند.
هنگامي كه تاريكي شب، نيمي از كره زمين را در بر ميگيرد، اين تاريكي به تاريكي آسمان متصل ميشود و همه جا را فرا ميگيرد؛ در همان حال در نيمكره ديگر زمين، روز با نور زيباي خود جلوهگري ميكند و خود را با يك كمربند نوراني از تاريكي هستي جدا ميكند.
خداوند با توالي شب وروز بر ما منت نهاده و ميفرمايد: «قُل أرَأيتُم إن جَعَلَ اللهُ عَلَيكُمُ اللَّيلَ سَرمَداً إلَي يَومِ القيامَةِ مَن إلهٌ غَيرُ اللهِ يَأتيكُم بِضِياءٍ أفَلَا تَسمَعونَ * قُل أرَأيتُم إن جَعَلَ اللهُ عَلَيكُمُ النَّهارَ سَرمَداً إلَي يَومِ القيامَةِ مَن إلهٌ غَيرُ اللهِ يَأتيكُم بِلَيلٍ تَسكُنونَ فيهِ أفَلَا تُبصِرونَ * وَ مِن رَحمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ لِتَسكُنوا فيهِ وَ لِتَبتَغوُا مِن فَضلِهِ لَعَلَّكُم تَشكُرونَ»(31)؛ به آنها بگو چه ميكرديد اگر خداوند شب را تا روز قيامت بر شما پايدار ميكرد؟ چه كسي جز خداوند بود كه روشنايي روز را براي شما بياورد؟ چرا اين نصيحتها را نميشنويد! به آنها بگو اگر خداوند روز را تا قيامت بر شما جاودان ميساخت چه ميكرديد. غير از خداوند كدام خدا بود كه شب را براي شما بياورد تا كمي در آن آرام گيريد؟ چرا كمي با تامل در اين آيات نمينگريد! اين از رحمت خداوند است كه روز و شب را براي شما قرار داد تا در شب، آرامش يابيد و در روز از فضل خدا به دنبال روزي خود برويد، شايد خدا را سپاس گوييد. و در جاي ديگري ميفرمايد: «وَ جَعَلنَا اللَّيلَ لِباساً * وَ جَعَلنَا النَّهارَ مَعاشاً»(32)؛ شب را پوشش شما و روز را وسيله رزق و روزي شما قرار داديم.پوشش شتابان روز به وسيله شب
ممكن است اين سؤال براي قاري قرآن پيش آيد كه ويژگي (حَثيثاً) كه در آيه 54 سوره اعراف آمده، اما در ساير آيات مربوط به پوشش شب و روز ذكر نشده است به چه معناست؟ در پاسخ بايد گفت: اين آيه در رابطه با مراحل اوليه خلقت آسمانها و زمين است؛ در حالي كه بقيه آيات به طور عموم به اين پديده اشاره ميكنند. كلمه (حَثيثاً) به معني شتابان و حريص است؛ اين آيه به اين نكته اشاره ميكند كه سرعت توالي شب و روز در آغاز آفرينش، بيشتر از سرعت فعلي آن بوده است. اين موضوع، اخيراً با بررسي مراحل رشد اسكلت حيوانات و تنه درختان بسيار قديمي و فسيلها به اثبات رسيده است؛ بررسي اين پديده در تنه درختان در رشته جديد دانشگاهي با عنوان «دار زمانشناسي»(33) انجام ميگيرد.
اين علم با بررسي حلقههايي كه سالانه در تنه درختان شكل ميگيرد، آغاز گرديد. اين حلقهها - از مركز ساقه تا لايه پوشش خارجي كه بافت لنفي ناميده ميشود - نشانگر مراحل رشد گياه هستند؛ ضمن آن كه شرايط آب و هوايي و محيطي اطراف اين درختها را نيز نشان ميدهند. از آن جايي كه حلقههاي سالانه، به واسطه تنوع در سلولهاي ساخته شده توسط گياه در فصول مختلف سال به وجود ميآيد، اين لايهها در موقع خشكسالي، بسيار نازك و در زمانهاي باراني ضخيمتر هستند.
پژوهشگران با مطالعه اين حلقههاي ساليانه در تنه تعدادي از درختان زنده با عمر طولاني مثل صنوبر خاردار توانستند تغييرات آب و هوايي را تا بيش از هشت هزار سال مورد بررسي قرار دهند و سپس به بررسي فسيلها در طول دورههاي مختلف زمين پرداختند. با پيشرفته شدن تكنولوژي، آنها به اين نتيجه رسيدند كه اين حلقههاي ساليانه(34) و خطوط رشد در اسكلت حيوانات(35) را ميتوان بر اساس فصل و ماههاي سال و همچنين خود سالها تقسيم بندي نمود. اين تقسيم بندي حتي شامل هفته، سال و شبانه روز نيز ميشود. اين تحقيقات نشان ميدهد كه تعداد روزها در سال با افزوده شدن عمر هر نمونه رو به فزوني گذاشته است. اين بدان معني است كه سرعت گردش زمين به دور خود در زمانهاي گذشته، بيشتر از امروز بوده است و در اين جاست كه زيبايي تعبير قرآني (يَطلُبُهُ حَثيثاً) در هنگام آغاز خلقت مشخص ميشود. افزايش تعداد روزهاي سال، همزمان با افزايش عمر زمين و رابطه آن با سرعت حيرت انگيز زمين به دور محور خود در ابتداي آفرينش كه از بررسي شرايط آب و هوايي و محيطي لايههاي درختان و اسكلت حيوانات قديمي به دست آمده است، اين موضوع را براي پژوهشگران مشخص كرده كه هر قدر در طول زمان به عقب برگرديم، تعداد روزها در سال افزوده خواهد شد و افزايش تعداد روزها در سال نيز نتيجه مستقيم افزايش سرعت زمين در گردش به دور محور خود است.
با تطبيق دقيق اين موضوع در فسيلها، مشخص شده است كه تعداد روزهاي سال در دوره كامبرين(36)، يعني حدود ششصد ميليون سال قبل، به 425 روز در سال ميرسيده است؛ اين تعداد در اواسط دوره اردوويسيت(37)، يعني چهار صد و پنجاه ميليون سال قبل، 415 روز بوده است و در اواخر دوره ترياس(38)، يعني دويست ميليون سال قبل، 385 روز بوده است. اين روند كاهش تدريجي، همچنان ادامه داشته تا اين كه در زمان حاضر به 25/365 روز در سال (365 روز و 5 ساعت و 49 دقيقه و 12 ثانيه) رسيده است. با تكميل اين تحقيقات، مشخص شد كه زمين به علت دو فرايند جزر ومد و وزش بادهاي مخالف، در هر قرن يك هزارم ثانيه از سرعت حركت به دور محور خود را از دست ميدهد؛ به عبارت ديگر، اين دو فرايند در ميزان سرعت زمين، مثل ترمز عمل ميكنند و باعث كاهش سرعت زمين ميشوند. با گسترش اين تحقيقات به زمان سخت شدن پوسته زمين مشخص شد كه در ابتداي خلقت، يعني 4600 ميليون سال پيش، تعداد روزهاي سال به 2200 روز و طول يك شبانه روز تنها به 4 ساعت كاهش يافته است؛ بدين معني كه سرعت گردش زمين 6 برابر سرعت فعلي آن بوده است.
پاك و منزه است خداوندي كه 1400 سال قبل، اين يافتهها را نشان ميدهد و بر آنها صحه ميگذارد: «إنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَواتِ وَ الأرضَ فِي سِتَّةِ أيَّامٍ ثُمَّ استَوَي عَلَي العَرشِ يُغشِي اللَّيلَ النَّهارَ يَطلُبُهُ حَثيثاً»(39)؛ پروردگار شما همان خدايي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، آن گاه بر عرش قدرت استيلا يافت و شب را بوسيله روز پوشاند در حالي كه شتابان در پي آن ميرود.
پاك ومنزه است خداوندي كه در اجساد موجودات زنده و موجودات نابود شده، علامتهايي را باقي گذاشت تا ما به اين حقايق دست يابيم و به اين صورت عبارت كوتاه (يَطلُبُهُ حَثيثاً) را به صورت يك معجزه كامل درك كنيم و بدانيم كه قرآن كريم، كلام خداست و پيامبر خاتم كه از طريق وحي، قرآن را دريافت كرده، به درياي پر عظمت خالق هستي متصل بوده و هيچ گاه از روي هوا و هوس، سخني بر زبان نرانده است. پينوشتها:
1. سوره عنكبوت: آيه 41.
2. Arthro poda.
3. Class Arachnida.
4. Spider.
5. واحد وزن به اندازه 2 كيلو و 564 گرم.
6. سوره نساء: آيه 48.
7. سوره اعراف: آيه 54.
8. سوره بقره: آيه 164.
9. سوره آلعمران: آيه 190.
10. سوره يونس: آيه 6.
11. سوره مؤمنون: آيه 80.
12. سوره جاثيه: 5-3.
13. سوره فرقان: آيه 62.
14. سوره مدثر: آيات 34-33.
15. سوره تكوير: آيات 18-17.
16. سوره نور: آيه 44.
17. سوره آلعمران: آيه 27.
18. سوره حج: آيه 61.
19. سوره لقمان: آيه 29.
20. سوره فاطر: آيه 13.
21. سوره حديد: آيه 6.
22. سوره يس: آيه 37.
23. سوره انبيا: آيه 33.
24. سوره يس: آيه 40.
25. سوره نمل: آيه 88.
26. سوره اعراف: آيه 54.
27. سوره رعد: آيه 3.
28. سوره شمس: آيات 4-1.
29. سوره شمس: آيات 4-1.
30. سوره ليل: آيه 2-1.
31. سوره قصص: آيات 73-71.
32. سوره نيا: آيات 11-10.
33. Dendro chrono logy.
34. Annuah rings.
35. Linesof Growth.
36. Camberian period.
37. Ordovician period.
38. Triassic period.
39. سوره اعراف: آيه 54.--------
منبع :MOKATEBE.COM
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.quran.porsemani.ir//content/%D8%A7%D8%B9%D8%AC%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85%D9%8A-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D9%8A%D9%85-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B9%D9%86%D9%83%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8F%D8%A7%D9%8A-%D8%B3%D8%B3%D8%AA%E2%80%8F
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های قرآن و حدیث سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت