مقررات تجارت در قرآن | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مقررات تجارت در قرآن
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
مقررات تجارت در قرآن
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
احکام در قرآن
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
پاسخ تفصیلی:
آیات ذیل مناسب پرسش شما است که در مورد برخی از آنها توضیحاتی بیان شده است :
1- [سوره البقرة (2): آيه 282]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى أَجَلِهِ ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه بدهى مدت دارى (به خاطر وام يا داد و ستد) به يكديگر پيدا كنيد، آن را بنويسيد! و بايد نويسندهاى از روى عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد! و كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد، نبايد از نوشتن- همان طور كه خدا به او تعليم داده- خود دارى كند! پس بايد بنويسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، بايد املا كند، و از خدا كه پروردگار اوست به پرهيزد، و چيزى را فروگذار ننمايد! و اگر كسى كه حق بر ذمه اوست، سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است، يا (به خاطر لال بودن،) توانايى بر املا كردن ندارد، بايد ولى او (به جاى او،) با رعايت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب كنيد! (و اين دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند،) تا اگر يكى انحرافى يافت، ديگرى به او ياد آورى كند. و شهود نبايد به هنگامى كه آنها را (براى شهادت) دعوت مىكنند، خوددارى نمايند! و از نوشتن (بدهى خود،) چه كوچك باشد يا بزرگ، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد)! اين، در نزد خدا به عدالت نزديكتر، و براى شهادت مستقيمتر، و براى جلوگيرى از ترديد و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر مىباشد، مگر اينكه داد و ستد نقدى باشد كه بين خود، دست به دست مىكنيد.
در اين صورت، گناهى بر شما نيست كه آن را ننويسيد. ولى هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مىكنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويى،) زيانى برسد (و تحت فشار قرار گيرند)! و اگر چنين كنيد، از فرمان پروردگار خارج شدهايد. از خدا به پرهيزيد و خداوند به شما تعليم مىدهد، خداوند به همه چيز داناست.
در اين آيه كه طولانىترين آيه قرآن است، احكام و مقررات دقيقى براى امور تجارى و اقتصادى بيان كرده تا سرمايهها هر چه بيشتر رشد طبيعى خود را پيدا كنند و بنبست و اختلاف و نزاعى در ميان مردم رخ ندهد.
در اين آيه نوزده دستور مهم در مورد داد و ستد مالى به ترتيب ذيل بيان شده است .
1- در نخستين حكم مىفرمايد: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه بدهى مدت دارى (به خاطر وام دادن يا معامله) به يكديگر پيدا كنيد آن را بنويسيد (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ).
ضمنا از اين تعبير، هم مساله مجاز بودن قرض و وام روشن مىشود و هم تعيين مدت براى وامها.
قابل توجه اينكه در آيه، كلمه دين به كار برده شده نه قرض، زيرا قرض تنها در مبادله دو چيز كه مانند يكديگرند به كار مىرود، مثل اينكه چيزى را وام مىگيرد كه بعدا همانند آن را برگرداند ولى دين هر گونه بدهكارى را شامل مىشود، خواه از طريق قرض گرفتن باشد يا معاملات ديگر مانند اجاره و صلح و خريد و فروش، كه يكى از طرفين چيزى را به ذمه بگيرد، بنا بر اين آيه مورد بحث شامل عموم بدهىهايى مىشود كه در معاملات وجود دارد، مانند سلف و نسيه، در عين اينكه قرض را هم شامل مىشود، و اينكه بعضى آن را مخصوص بيع سلف دانستهاند كاملا بى دليل است هر چند ممكن است شان نزول آن بيع سلف باشد.
2 و 3- سپس براى اينكه جلب اطمينان بيشترى شود، و قرار داد از مداخلات احتمالى طرفين سالم بماند، مىافزايد: بايد نويسندهاى از روى عدالت (سند بدهكارى را) بنويسد (وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ).
بنا بر اين، اين قرار داد بايد به وسيله شخص سومى تنظيم گردد و آن شخص عادل باشد. گر چه ظاهر اين جمله و جمله سابق اين است كه نوشتن چنين قراردادهايى واجب است زيرا امر دلالت بر وجوب دارد، و به همين دليل بعضى از فقهاى اهل سنت، اين كار را واجب مىدانند، ولى مشهور ميان بزرگان علماى شيعه و اهل سنت به خاطر دلائل ديگر، استحباب آن است. (يا اينكه امر جنبه ارشادى و راهنمايى براى پيشگيرى از نزاع و درگيرى دارد) از آيه بعد كه مىفرمايد: (فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ): اگر به يكديگر اطمينان داشته باشيد آن كس كه حقى بر گردن او است بايد به موقع حق را بپردازد (گو اينكه نوشتهاى در كار نباشد) استفاده مىشود كه اين حكم مربوط به جايى است كه اطمينان كامل در بين نباشد و احتمال بروز اختلافاتى باشد.
اين نكته نيز قابل ملاحظه است كه عدالت در عبارت فوق، وصفى براى كتابت است، ولى از آن معلوم مىشود كه بايد نويسنده عادل باشد تا نوشتنش از روى عدالت صورت گيرد.
4- كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد نبايد از نوشتن خوددارى كند و همانطور كه خدا به او تعليم داده است بايد بنويسد (وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ).
يعنى به پاس اين موهبتى كه خدا به او داده نبايد از نوشتن قرارداد شانه خالى كند، بلكه بايد طرفين معامله را در اين امر مهم كمك نمايد (مخصوصا در محيطهايى مانند محيط نزول آيه كه افراد با سواد كم باشند).
جمله كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ مطابق تفسير فوق، براى تاكيد و تشويق بيشتر است ولى احتمال دارد كه اشاره به حكم ديگرى باشد، و آن رعايت نهايت امانت در نوشتن است، يعنى آن چنان كه خدا به او تعليم داده، سند را دقيقا تنظيم نمايد.
آيا قبول دعوت براى تنظيم اسناد وجوب عينى دارد؟ مسلما نه، زيرا با انجام بعضى از ديگران ساقط مىشود، به همين دليل بعضى از فقهاء حكم به وجوب كفايى آن كردهاند ولى بسيارى گفتهاند كه اين كار نيز مستحبّ است و نوعى تعاون بالبر و التقوى (كمك در انجام نيكىها) محسوب مىشود، و از جملههاى آينده اين آيه نيز ممكن است پارهاى از شواهد بر استحباب به دست آورد، ولى به هر حال تفسير نمونه، ج2، ص: 385
تا آنجا كه نظام جامعه اسلامى ايجاب مىكند، اين كار واجب است، و در فراسوى آن، مستحبّ مىباشد.
آيا نويسنده مىتواند اجرتى بگيرد و هزينه دوات و كاغذ و قلم بر عهده كيست؟ شايد بعضى تصور كردهاند همه اينها بر عهده كاتب است و حق اجرت را نيز ندارد، ولى اين سخن صحيح نيست. زيرا گرفتن اجرت بر اين گونه واجبات اشكالى ندارد و هزينهها نيز به كسى تعلق مىگيرد كه كار براى او انجام مىشود.
5- و آن كس كه حق بر ذمه او است بايد املاء كند (وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ).
مسلما يكى از طرفين معامله بايد صورت قرارداد را بگويد تا كاتب بنويسد اما كدام يك از طرفين؟ آيه مىگويد: آن كس كه حق بر گردن او است بايد املاء كند، اصولا هميشه امضاى اصلى در اسناد، امضاى بدهكار است و هنگامى كه با املاى او انجام بگيرد، جلو هر گونه انكارى را خواهد گرفت «1».
6- بدهكار بايد از خدا به پرهيزد و چيزى را فروگذار نكند (وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً).
7- هر گاه كسى كه حق بر ذمه او است (بدهكار) سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) باشد و يا (به خاطر لال بودن) توانايى بر املاء كردن ندارد، بايد ولى او املاء كند (فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ).
بنا بر اين در مورد سه طايفه، ولى بايد املاء كند، كسانى كه سفيهاند و نمىتوانند ضرر و نفع خويش را تشخيص دهند و امور مالى خويش را سر و سامان بخشند (هر چند ديوانه نيستند) و كسانى كه از نظر فكرى ضعيفاند يا مانند كودكان كم سن و سال و پيران فرتوت و كم هوش يا ديوانهها و افراد گنگ و لال، و يا كسانى كه توانايى املاء كردن را ندارند هر چند گنگ نباشند.
از اين جمله احكام ديگرى نيز به طور ضمنى استفاده مىشود، از جمله ممنوع بودن تصرفات مالى سفيهان و ضعيف العقلها و همچنين مساله جواز دخالت ولى در اين گونه امور.
8- ولى نيز بايد در املاء و اعتراف به بدهى كسانى كه تحت ولايت او هستند، عدالت را رعايت كند (بالعدل).
نه چيزى بيش از حق آنها بگويد و نه به زيان آنها گام بردارد.
9- سپس اضافه مىكند: علاوه بر اين، دو شاهد بگيريد (وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ). «1»
10 و 11- اين دو شاهد بايد از مردان شما باشند (مِنْ رِجالِكُمْ).
يعنى هم بالغ، هم مسلمان باشند (تعبير به رجال، بالغ بودن را مىرساند و اضافه كردن آن به ضمير كم اسلام را، زيرا مخاطب در اينجا گروه مسلمين است).
12- و اگر دو مرد نباشند كافى است يك مرد و دو زن شهادت دهند (فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ).
13- از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما باشند (مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ).
از اين جمله مساله عادل بودن و مورد اعتماد و اطمينان بودن شهود، استفاده مىشود كه در روايات اسلامى نيز به طور گسترده به آن اشاره شده است.
ضمنا بعضى از اين تعبير استفاده كردهاند كه شاهد بايد متهم نباشد (مانند كسى كه در آن دعوا منافع خاصى دارد).
14- در صورتى كه شهود مركب از دو مرد باشند هر كدام مىتوانند مستقلا شهادت بدهند اما در صورتى كه يك مرد و دو زن باشند، بايد آن دو زن به اتفاق يكديگر اداء شهادت كنند تا اگر يكى انحرافى يافت، ديگرى به او يادآورى كند (أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى).
زيرا زنان به خاطر عواطف قوى ممكن است تحت تاثير واقع شوند، و به هنگام اداء شهادت به خاطر فراموشى يا جهات ديگر، مسير صحيح را طى نكنند، و لذا يكى، ديگرى را يادآورى مىكند، البته اين احتمال در باره مردان نيز هست، ولى در حدى پايينتر و كمتر.
15- يكى ديگر از احكام اين باب اين است كه هر گاه، شهود را (براى تحمل شهادت) دعوت كنند، خود دارى ننمايند (وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا).
بنا بر اين تحمل شهادت به هنگام دعوت براى اين كار، واجب است.
اين احتمال نيز داده شده كه هم پذيرفتن دعوت براى تحمل شهادت (ديدن واقعه) لازم است، و هم براى اداى شهادت.
16- بدهى كم باشد يا زياد آن را نوشت چرا كه سلامت روابط اقتصادى كه مورد نظر اسلام است ايجاب مىكند كه در قراردادهاى مربوط به بدهكاريهاى كوچك نيز از نوشتن سند كوتاهى نشود، و لذا در جمله بعد مىفرمايد: و از نوشتن (بدهى) كوچك يا بزرگى كه داراى مدت است ملول و خسته نشويد (وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى أَجَلِهِ).
سپس مىافزايد: اين در نزد خدا به عدالت نزديكتر و براى شهادت مستقيمتر، و براى جلوگيرى از شك و ترديد بهتر است (ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا).
در واقع اين جمله اشاره به فلسفه احكام فوق در مورد نوشتن اسناد معاملاتى است، مىگويد: تنظيم اسناد و دقت در آن از يك سو ضامن اجراى عدالت و از سوى ديگر، موجب تقويت و اطمينان شهود به هنگام اداى شهادت و از سوى سوم مانع ايجاد بدبينى در ميان افراد جامعه مىشود.
اين جمله به خوبى نشان مىدهد كه اسناد تنظيم شده مىتواند به عنوان شاهد و مدركى مورد توجه قضات قرار گيرد، هر چند متاسفانه جمعى از فقهاء اعتناء چندانى به آن نكردهاند.
17- سپس يك مورد را از اين حكم استثناء كرده، مىفرمايد: مگر اينكه داد و ستد نقدى باشد كه (جنس و قيمت را) در ميان خود دست به دست كنيد، در آن صورت گناهى بر شما نيست كه آن را ننويسيد (إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها).
تِجارَةً حاضِرَةً به معنى معامله نقد است، و جمله تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ (در ميان خود دست به دست بگردانيد) تاكيدى بر نقد بودن معامله است.
ضمنا از كلمه فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ (مانعى ندارد) استفاده مىشود كه در صورت معامله نقدى هم اگر سندى تنظيم كنند بجا است، زيرا بسيار مىشود كه در معاملات نقدى نيز كشمكشهايى در مساله پرداختن وجه معامله و مقدار آن يا مسائل مربوط به خيارات پيدا مىشود كه اگر سند كتبى در ميان باشد به آنها پايان مىدهد.
18- در معامله نقدى گر چه تنظيم سند و نوشتن آن لازم نيست، ولى شاهد گرفتن براى آن بهتر است، زيرا جلوى اختلافات احتمالى آينده را مىگيرد لذا مىفرمايد: هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مىكنيد، شاهد بگيريد (وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ).
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور شاهد گرفتن در تمام معاملات است خواه نقدى باشد يا نسيه، و به هر حال فقهاى شيعه و اهل سنت- جز گروه اندكى- اين دستور را يك امر استحبابى مىدانند نه وجوبى- در آيه بعد نيز شاهدى بر اين مساله وجود دارد.
و مسلم است كه معاملات بسيار كوچك روزانه، (مثل خريدن نان و غذا و مانند آن) را شامل نمىشود.
19- در آخرين حكمى كه در اين آيه ذكر شده، مىفرمايد: هيچگاه نبايد نويسنده سند و شهود (به خاطر بيان حق و عدالت) مورد ضرر و آزار قرار گيرند (وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ).
كه اگر چنين كنيد از فرمان خدا خارج شديد (فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ).
و به اين ترتيب قرآن به كاتبان و شاهدان، مصونيت و امنيت مىدهد، و مؤكدا از مردم مىخواهد كه متعرض اين اقامه كنندگان حق و عدالت نشوند.
از آنچه گفتيم روشن شد كه جمله وَ لا يُضَارَّ به صورت فعل مجهول است يعنى اين گروه نبايد آزار ببينند، نه اينكه به صورت فعل معلوم باشد به معنى نبايد تحريف كنند و آزار دهند- كه جمعى از مفسران ذكر كردهاند- زيرا اين حكم در آغاز همين آيه آمده است و نيازى به تكرار ندارد.
و در پايان آيه بعد از ذكر آن همه احكام، مردم را دعوت به تقوا و پرهيزكارى و اطاعت فرمان خدا مىكند (وَ اتَّقُوا اللَّهَ).
و سپس يادآورى مىنمايد كه خداوند آنچه مورد نياز شما در زندگى مادى و معنوى است به شما تعليم مىدهد (وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ).
و او از همه مصالح و مفاسد مردم آگاه است و آنچه خير و صلاح آنان است .
براى آنها مقرر مىدارد (وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ).
نكتهها:
1- احكام دقيقى كه در اين آيه در مورد تنظيم سند، براى معاملات ذكر شده است، آن هم با ذكر جزئيات در تمام مراحل، در طولانىترين آيه قرآن مجيد، بيانگر توجه عميقى است كه قرآن، نسبت به امور اقتصادى مسلمين و نظم كار آنها دارد، مخصوصا با توجه به اينكه اين كتاب آسمانى در جامعه عقب ماندهاى نازل گشت كه حتى سواد خواندن و نوشتن در آن، بسيار كم بود و حتى آورنده اين قرآن، درسى نخوانده بود و به مكتب نرفته بود، و اين خود دليلى است بر عظمت قرآن از يك سو، و اهميت نظام اقتصادى مسلمين از سوى ديگر.
على بن ابراهيم در تفسير معروفش مىگويد: در خبر آمده است كه در سوره بقره پانصد حكم اسلامى است و در اين آيه پانزده حكم به خصوص وارد شده است «1».
همانگونه كه ديديم تعداد احكام اين آيه به نوزده حكم مىرسد بلكه اگر احكام ضمنى آن را نيز در نظر بگيريم، عدد بيش از اين خواهد بود تا آنجا كه فاضل مقداد در كنز العرفان بيست و يك حكم به اضافه فروع متعدد ديگرى از آن استفاده كرده، بنا بر اين سخن مذكور كه تعداد احكام اين آيه را پانزده شمرده، به خاطر ادغام كردن بعضى از آنها در يكديگر است.
2- جملههاى وَ اتَّقُوا اللَّهَ، وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ گر چه به صورت جملههاى مستقل عطف بر يكديگر آمده است ولى قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر نشانهاى از پيوند ميان آن دو است، و مفهوم آن اين است كه تقوا و پرهيزكارى و خدا پرستى اثرعميقى در آگاهى و روشنبينى و فزونى علم و دانش دارد، آرى هنگامى كه قلب انسان به وسيله تقوا صيقل يابد، همچون آيينه حقايق را روشن مىسازد، اين معنى كاملا جنبه منطقى دارد زيرا صفات زشت و اعمال ناپاك حجابهايى بر فكر انسان مىاندازد و به او اجازه نمىدهد چهره حقيقت را آن چنان كه هست ببيند، هنگامى كه به وسيله تقوا حجابها كنار رفت، چهره حق آشكار مىشود.
حقيقت سرايى است آراسته هوى و هوس گرد برخاسته
نبينى كه جايى كه برخاست گرد نبيند نظر گر چه بينا است مرد
ولى پارهاى از صوفيان جاهل از اين معنى سوء استفاده كرده و آن را دليل بر ترك تحصيل علوم رسمى گرفتهاند. در حالى كه چنين سخنى مخالف بسيارى از آيات قرآن و روايات مسلم اسلامى است.
حق اين است كه قسمتى از علوم را از طريق تعليم و تعلم رسمى بايد فرا گرفت و بخش ديگرى از علوم الهى را از طريق صفاى دل و شستشوى آن با آب معرفت و تقوا فراهم ساخت، و اين همان نورى است كه خداوند در دل هر كس كه بخواهد و لايق ببيند مىاندازد
العلم نور يقذفه اللَّه فى قلب من يشاء
. تفسير نمونه، ج2، ص: 383
[سوره البقرة (2): آيه 283]
وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (283)
ترجمه:
283- و اگر در سفر بوديد، و نويسندهاى نيافتيد، گروگان بگيريد! (گروگانى كه در اختيار طلبكار قرار گيرد.) و اگر به يكديگر اطمينان (كامل) داشته باشيد، (گروگان لازم نيست، و) بايد كسى كه امين شمرده شده (و بدون گروگان، چيزى از ديگرى گرفته)، امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد، و از خدايى كه پروردگار اوست، به پرهيزد و شهادت را كتمان نكنيد! و هر كس آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است. و خداوند، به آنچه انجام مىدهيد، داناست.
2-بقره - 283 : وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
و اگر در سفر بوديد، و نويسندهاى نيافتيد، گروگان بگيريد! (گروگانى كه در اختيار طلبكار قرار گيرد.) و اگر به يكديگر اطمينان (كامل) داشته باشيد، (گروگان لازم نيست، و) بايد كسى كه امين شمرده شده (و بدون گروگان، چيزى از ديگرى گرفته)، امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد، و از خدايى كه پروردگار اوست، به پرهيزد و شهادت را كتمان نكنيد! و هر كس آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است. و خداوند، به آنچه انجام مىدهيد، داناست.
اين آيه در حقيقت با ذكر چند حكم ديگر در رابطه با مساله تنظيم اسناد تجارى مكمل آيه قبل است، و آنها عبارتاند از:
1- هر گاه در سفر بوديد و نويسندهاى نيافتيد (تا اسناد معامله را براى شما تنظيم كند و قرار داد را بنويسد) گروگان بگيريد (وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ).
گر چه از ظاهر آيه در بدو نظر چنين استفاده مىشود كه تشريع قانون رهن مخصوص سفر است، ولى با توجه به جمله وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً (نويسندهاى پيدا نكنيد) به خوبى استفاده مىشود كه منظور مواردى است كه تنظيم كننده سند پيدا نشود، بنا بر اين هر گاه در وطن هم دسترسى به تنظيم كننده سند، كار مشكلى باشد
اكتفاء كردن به گروگان مانعى ندارد، هدف اين است كه معاملات بر پايه و اساس محكمى باشد خواه اطمينان از نظر تنظيم سند و گرفتن شاهد حاصل شود يا از طريق رهن و گروگان.
در تفاسير اهل بيت ع نيز به اين حقيقت اشاره شده از جمله در منابع معروف حديث شيعه و همچنين اهل سنت آمده است كه پيامبر اكرم ص زره خود را در مدينه به عنوان گروگان نزد شخص غير مسلمانى گذاشت و مبلغى به عنوان وام از او گرفت .
ضمنا از اين استفاده مىشود سواد خواندن و نوشتن در آن محيط به قدرى كم بود كه بسيار مىشد در سفرها در تمام قافله يك با سواد وجود نداشت.
2- گروگان حتما بايد قبض شود و در اختيار طلبكار قرار گيرد تا اثر اطمينان بخشى را داشته باشد، لذا مىفرمايد: گروگانى گرفته شده (فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ).
در تفسير عياشى از امام صادق ع مىخوانيم كه فرمود: لا رهن الا مقبوض، رهنى وجود ندارد مگر آنكه طلبكار او را تحويل بگيرد «2».
3- سپس به عنوان يك استثنا در احكام فوق مىفرمايد: اگر بعضى از شما نسبت به بعضى ديگر اطمينان داشته باشد (مىتواند بدون نوشتن سند و رهن با او معامله كند و امانت خويش را به او بسپارد) در اين صورت كسى كه امين شمرده شده است بايد امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد و از خدايى كه پروردگار او است به پرهيزد (فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ).
آرى همانگونه كه طلبكار به او اعتماد كرده او هم بايد اعتماد و اطمينان او را محترم بشمرد و حق را بدون تاخير ادا كند و تقوا را فراموش ننمايد.
قابل توجه اينكه در اينجا طلب طلبكار به عنوان يك امانت، ذكر شده كه خيانت در آن، گناه بزرگى است.
4- سپس همه مردم را مخاطب ساخته و يك دستور جامع در زمينه شهادت بيان مىكند و مىفرمايد: شهادت را كتمان نكنيد و هر كس آن را كتمان كند قلبش گناهكار است (وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ).
بنا بر اين كسانى كه از حقوق ديگران آگاهند موظفاند به هنگام دعوت براى اداى شهادت آن را كتمان نكنند، بلكه بسيارى معتقدند در مورد حقوق مردم بدون دعوت نيز بايد اداى شهادت كرد.
روشن است كه اداى شهادت واجب كفايى است، يعنى اگر بعضى اقدام بر آن كنند به گونهاى كه حق با آن ثابت شود از گردن ديگران ساقط خواهد شد.
و از آنجا كه كتمان شهادت و خوددارى از اظهار آن، به وسيله دل و روح انجام مىشود، آن را به عنوان يك گناه قلبى معرفى كرده و مىگويد: كسى كه چنين كند قلب او گناهكار است «1».
و باز در پايان آيه براى تاكيد و توجه بيشتر نسبت به حفظ امانت و اداى حقوق يكديگر و عدم كتمان شهادت هشدار داده، مىفرمايد: خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهيد دانا است (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ).
ممكن است مردم ندانند چه كسى قادر بر اداى شهادت است و چه كسى نيست، و نيز ممكن است مردم ندانند در آنجا كه اسناد و گروگانى وجود ندارد، چه كسى طلبكار و چه كسى بدهكار است، خداوند همه اينها را مىداند و هر كس را طبق اعمالش جزا مىدهد.
تفسير نمونه، ج2، ص: 393
3- نساء- 29 : يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً
اى كسانى كه ايمان آوردهايد اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد مگر اينكه تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام گيرد، و خودكشى مكنيد، خداوند نسبت به شما مهربان است.
4-روم- 39 : وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ
آن چه را به عنوان ربا مىپردازيد تا در اموال مردم فزونى يابد نزد خدا فزونى نخواهد يافت و آنچه را به عنوان زكات مىپردازيد و تنها رضاى خدا را مىطلبيد كسانى كه چنين مىكنند داراى پاداش مضاعفند.
5- بقره -245: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
245- كيست كه به خدا قرض الحسنهاى دهد، (و از اموالى كه خدا به او بخشيده، انفاق كند،) تا آن را براى او، چندين برابر كند؟ و خداوند است كه (روزى بندگان را) محدود يا گسترده مىسازد، (و انفاق، هرگز باعث كمبود روزى آنها نمىشود). و به سوى او باز مىگرديد (و پاداش خود را خواهيد گرفت). (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 1/100117034)
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.quran.porsemani.ir//node/4183
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های قرآن و حدیث سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت