پيامهاي سوره كهف | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
پيامهاي سوره كهف
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
پيامهاي سوره كهف
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
دانستنی های قرآن
پاسخ تفصیلی:
درپاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف- این سوره مشتمل بر پیام ها و نتایج و نکات تربیتی و اخلاقی و اجتماعی فراوانی دارد که به برخی اشاره می شود :
داستان حضرت خضر و حضرت موسی –ع-حاوی مطالب درس اموزی است که به برخی اشاره می شود :
الف- پيدا كردن رهبر دانشمند و استفاده از پرتو علم او به قدرى اهميت دارد كه حتى پيامبر اولو العزمى همچون موسى اين همه راه به دنبال او مىرود و اين سرمشقى است براى همه انسانها در هر حد و پايهاى از علم و در هر شرائط و سن و سال.
ب- جوهره علم الهى از عبوديت و بندگى خدا سرچشمه مىگيرد، چنان كه در آيات فوق خوانديم عَبْداً مِنْ عِبادِنا ... عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً.
ج- همواره علم را براى عمل بايد آموخت چنان كه موسى به دوست عالمش مىگويد مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً (دانشى به من بياموز كه راهگشاى من به سوى هدف و مقصد باشد) يعنى من دانش را تنها براى خودش نمىخواهم بلكه براى رسيدن به هدف مىطلبم.
د- در كارها نبايد عجله كرد چرا كه بسيارى از امور نياز به فرصت مناسب دارد (الامور مرهونة باوقاتها) به خصوص در مسائل پراهميت و به همين دليل اين مرد عالم رمز كارهاى خود را در فرصت مناسبى براى موسى بيان كرد.
ه- چهره ظاهر و چهره باطن اشياء و حوادث، مساله مهم ديگرى است كه اين داستان به ما مىآموزد، ما نبايد در مورد رويدادهاى ناخوشايند كه در زندگىمان پيدا مىشود عجولانه قضاوت كنيم، چه بسيارند حوادثى كه ما آن را ناخوش داريم اما بعدا معلوم مىشود كه از الطاف خفيه الهى بوده است.
اين همان است كه قرآن در جاى ديگر مىگويد عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: ممكن است شما چيزى را ناخوش داريد و آن به نفع شما
باشد و ممكن است چيزى را دوست داريد و آن به ضرر شما باشد، و خدا ميداند و شما نمىدانيد! توجه به اين واقعيت سبب مىشود كه انسان با بروز حوادث ناگوار فورا مايوس نشود در اينجا حديث جالبى از امام صادق ع مىخوانيم كه امام ع به فرزند زراره همان مردى كه از بزرگان و فقهاء و محدثان عصر خود به شمار مىرفت، و علاقه بسيار به امام و امام هم علاقه بسيار به او داشت) فرمود:
به پدرت از قول من سلام برسان، و بگو اگر من در بعضى از مجالس از تو بدگويى مىكنم بخاطر آن است كه دشمنان ما مراقب اين هستند كه ما نسبت به چه كسى اظهار محبت مىكنيم، تا او را بخاطر محبتى كه ما به او داريم مورد آزار قرار دهند، بعكس اگر ما از كسى مذمت كنيم آنها از او ستايش مىكنند، من اگر گاهى پشت سر تو بدگويى مىكنم بخاطر آن است كه تو در ميان مردم به ولايت و محبت ما مشهور شدهاى، و به همين جهت مخالفان ما از تو مذمت مىكنند، من دوست داشتم عيب بر تو نهم تا دفع شر آنها شود، آن چنان كه خداوند از زبان دوست عالم موسى مىفرمايد أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْباً ... اين مثل را درست درك كن، اما به خدا سوگند تو محبوبترين مردم نزد منى، و محبوبترين ياران پدرم اعم از زندگان و مردگان تويى، تو برترين كشتىهاى اين درياى خروشانى و پشت سر تو پادشاه ستمگر غاصبى است كه دقيقا مراقب عبور كشتىهاى سالمى است كه از اين اقيانوس هدايت مىگذرد، تا آنها را غصب كند، رحمت خدا بر تو باد در حال حيات و بعد از ممات .
و- اعتراف به واقعيتها و موضعگيرى هماهنگ با آنها درس ديگرى است كه از اين داستان مىآموزيم، هنگامى كه موسى سه بار به طور ناخواسته گرفتار پيمانشكنى در برابر دوست عالمش شد به خوبى دريافت كه ديگر نمىتواند با او همگام باشد، و با اينكه فراق اين استاد براى او سخت ناگوار بود در برابر اين واقعيت تلخ، لجاجت به خرج نداد، و منصفانه حق را به آن مرد عالم داد، صميمانه از او جدا شد و برنامه كار خويش را پيش گرفت، در حالى كه از همين دوستى كوتاه گنجهاى عظيمى از حقيقت اندوخته بود.
انسان نبايد تا آخر عمر مشغول آزمايش خويش باشد و زندگى را تبديل به آزمايشگاهى براى آيندهاى كه هرگز نمىآيد تبديل كند، هنگامى كه چند بار مطلبى را آزمود بايد به نتيجه آن گردن نهد.
ز- آثار ايمان پدران براى فرزندان- خضر به خاطر يك پدر صالح و درستكار، حمايت از فرزندانش را در آن قسمتى كه مىتوانست بر عهده گرفت، يعنى فرزند در پرتو ايمان و امانت پدر مىتواند سعادتمند شود و نتيجه نيك آن عائد فرزند او هم بشود، در پارهاى از روايات مىخوانيم آن مرد صالح پدر بلا واسطه يتيمان نبود بلكه از اجداد دورش محسوب مىشد (آرى چنين است تاثير عمل صالح) «1».
از نشانههاى صالح بودن اين پدر همان است كه او گنجى از معنويت و اندرزهاى حكيمانه براى فرزندان خود به يادگار گذارد.
ح- كوتاهى عمر بخاطر آزار پدر و مادر- جايى كه فرزندى به خاطر آنكه در آينده پدر و مادر خويش را آزار مىدهد و در برابر آنها طغيان و كفران مىكند و يا آنها را از راه الهى به در مىبرد مستحق مرگ باشد چگونه است حال فرزندى كه هم اكنون مشغول به اين گناه است، آنها در پيشگاه خدا چه وضعى دارند.
در روايات اسلامى پيوند نزديكى ميان كوتاهى عمر و ترك صله رحم (مخصوصا آزار پدر و مادر) ذكر شده است كه ما در ذيل آيه 23 سوره اسرى به قسمتى از آن اشاره كرديم.
ط- مردم دشمن آنند كه نمىدانند! بسيار مىشود كه كسى در باره ما نيكى مىكند اما چون از باطن كار خبر نداريم آن را دشمنى مىپنداريم، و آشفته مىشويم، مخصوصا در برابر آنچه نمىدانيم كم صبر و بى حوصله هستيم، البته اين يك امر طبيعى است كه انسان در برابر امورى كه تنها يك روى يا يك زاويه آن را مىبيند ناشكيبا باشد، اما داستان فوق به ما مىگويد نبايد در قضاوت شتاب كرد، بايد ابعاد مختلف هر موضوعى را بررسى نمود.
در حديثى از امير المؤمنين على ع مىخوانيم: مردم دشمن آنند كه نمىدانند «2» و بنا بر اين هر قدر سطح آگاهى مردم بالا برود برخورد آنها با مسائل منطقىتر خواهد شد، و به تعبير ديگر زير بناى صبر آگاهى است!.
البته موسى از يك نظر حق داشت ناراحت شود، چرا كه او مىديد در اين سه حادثه تقريبا بخش اعظم شريعت به خطر افتاده است: در حادثه اول مصونيت اموال مردم، در حادثه دوم مصونيت جان مردم، و در حادثه سوم مسائل حقوقى، يا به تعبير ديگر برخورد منطقى با حقوق مردم، بنا بر اين تعجب ندارد كه آن قدر ناراحت شود كه پيمان مؤكد خويش را با آن عالم بزرگ فراموش كند، اما همين كه از باطن امر آگاه شد آرام گرفت و ديگر اعتراضى نكرد، و اين خود بيانگر آن است كه عدم اطلاع از باطن رويدادها چه اندازه نگران كننده است.
ى- ادب شاگرد و استاد- در گفتگوهايى كه ميان موسى و آن مرد عالم الهى رد و بدل شد نكتههاى جالبى پيرامون ادب شاگرد و استاد به چشم مىخورد مانند:
1- موسى خود را به عنوان تابع خضر معرفى مىكند (أَتَّبِعُكَ).
2- موسى بيان تابعيت را به صورت تقاضاى اجازه از او ذكر مىكند (هَلْ أَتَّبِعُكَ).
3- او اقرار به نيازش به تعلم مىكند و استادش را به داشتن علم (عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ).
4- در مقام تواضع، علم استاد را بسيار معرفى مىكند و خود را طالب فراگرفتن گوشهاى از علم او (مما).
5- از علم استاد به عنوان يك علم الهى ياد مىكند (علمت).
6- از او طلب ارشاد و هدايت مىنمايد (رشدا).
7- در پرده به او گوشزد مىكند كه همانگونه كه خدا به تو لطف كرده و تعليمت نموده، تو نيز اين لطف را در حق من كن (تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ).
8- جمله هل اتبعك اين واقعيت را نيز مىرساند كه شاگرد بايد به دنبال استاد برود، اين وظيفه استاد نيست كه بدنبال شاگرد راه بيفتد (مگر در موارد خاص).
9- موسى با آن مقام بزرگى كه داشت (پيامبر اولوا العزم و صاحب رسالت و كتاب بود) اينهمه تواضع مىكند يعنى هر كه هستى و هر مقامى دارى در مقام كسب دانش بايد فروتن باشى.
10- او در مقام تعهد خود در برابر استاد، تعبير قاطعى نكرد بلكه گفت : سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً: انشاء اللَّه مرا شكيبا خواهى يافت كه هم ادبى است در برابر پروردگار و هم در مقابل استاد كه اگر تخلفى رخ دهد هتك احترامى نسبت به استاد نشده باشد.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه اين عالم ربانى در مقام تعليم و تربيت نهايت بردبارى و حلم را نشان داد، هر گاه موسى بر اثر هيجانزدگى تعهد خود را فراموش مىكرد و زبان به اعتراض مىگشود او تنها با خونسردى در لباس استفهام مىگفت: من نگفتم نمىتوانى در برابر كارهاى من شكيبا باشى.
تفسير نمونه، ج12، ص: 518
2- ماجرای شیرین ذو القرنین نیز در بر دارنده نكات آموزنده مختلفی به خصوص در زمینه مدیریتی است که به برخی اشاره می شود :
1- نخستين درسى را كه به ما مىآموزد اين است كه در جهان هيچ كارى بدون توسل به اسباب امكان ندارد، لذا خدا براى پيشرفت كار ذو القرنين اسباب پيشرفت و پيروزى را به او داد (وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَباً) و او هم بخوبى از اين اسباب بهره گرفت (فاتبع سببا) بنا بر اين، آنها كه انتظار دارند بدون تهيه اسباب لازم به پيروزى برسند بجايى نخواهند رسيد حتى اگر ذو القرنين باشند!
2- هر چند غروب خورشيد در چشمهاى گلآلود قطعا جنبه خطاى باصره داشت، ولى با اين حال نشان مىدهد كه ممكن است خورشيد با آن عظمت بوسيله چشمه گلآلودى پوشانده گردد همانگونه كه يك انسان با عظمت و يك شخصيت والا مقام گاه بر اثر يك لغزش بكلى سقوط مىكند، و شخصيتش در ديدهها غروب خواهد كرد.
3- هيچ حكومتى نمىتواند بدون تشويق خادمان و مجازات و كيفر خطاكاران به پيروزى برسد، اين همان اصلى است كه ذو القرنين از آن بخوبى استفاده كرد و گفت: آنها را كه ظلم و ستم كردهاند مجازات خواهيم كرد، و آنها را كه ايمان و عمل صالح دارند به نحوى شايسته و نيكويى پاداش خواهيم داد.
على ع در فرمان معروفش به مالك اشتر كه يك دستور العمل جامع كشوردارى است مىفرمايد
و لا يكون المحسن و المسيء عندك بمنزلة سواء، فان فى ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان، و تدريبا لاهل الاسائة على الاسائة
: هيچگاه نبايد نيكوكار و بدكار در نظر تو يكسان باشند، زيرا اين امر سبب مىشود كه نيكوكاران به كار خود بى رغبت شوند و بدكاران جسور و بىپروا .
4- تكليف شاق هرگز مناسب يك حكومت عدل الهى نيست، و به همين دليل ذو القرنين بعد از آنكه تصريح كرد من ظالمان را مجازات خواهم كرد و صالحان را پاداش نيكو خواهم داد، اضافه نمود من برنامه سهل و آسانى به آنها پيشنهاد خواهم كرد (تا توانايى انجام آن را از روى ميل و رغبت و شوق داشته باشند).
5- يك حكومت فراگير نمىتواند نسبت به تفاوت و تنوع زندگى مردم و شرائط مختلف آنها بى اعتنا باشد، به همين دليل ذو القرنين كه صاحب يك حكومت الهى بود به هنگام برخورد با اقوام گوناگون كه هر كدام زندگى مخصوص به خود داشتند متناسب با آن رفتار كرد، و همه را زير بال پر خود گرفت.
6- ذو القرنين حتى جمعيتى را كه به گفته قرآن سخنى نمىفهميدند (لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا). از نظر دور نداشت، و با هر وسيله ممكن بود به درد دل آنها گوش فرا داد و نيازشان را بر طرف ساخت، و ميان آنها و دشمنان سرسختشان سد محكمى ساخت و با اينكه به نظر نمىرسد يك چنين جمعيت عقب افتادهاى
هيچگونه نفعى براى حكومت داشته باشند، بدون هر گونه چشم داشت به اصلاح كارشان پرداخت.
در حديثى از امام صادق ع مىخوانيم:
اسماع الاصم من غير تضجر صدقة هنيئة
: بلند سخن گفتن آن چنان كه شخص ناشنوا بشنود مشروط بر اينكه توأم با اظهار ناراحتى نباشد همچون صدقه گوارايى است .
7- امنيت، نخستين و مهمترين شرط يك زندگى سالم اجتماعى است، به همين جهت ذو القرنين براى فراهم كردن آن نسبت به قومى كه مورد تهديد قرار گرفته بودند پرزحمتترين كارها را بر عهده گرفت، و براى جلوگيرى از مفسدان از نيرومندترين سدها استفاده كرد، سدى كه در تاريخ ضرب المثل شده و سنبل استحكام و دوام و بقاء است، مىگويند همچون سد اسكندر! (هر چند ذو القرنين اسكندر نبود).
اصولا تا جلو مفسدان را با قاطعيت و بوسيله نيرومندترين سدها نگيرند جامعه روى سعادت نخواهد ديد.
و به همين دليل ابراهيم ع هنگام بناى كعبه نخستين چيزى را كه از خدا براى آن سرزمين تقاضا كرد نعمت امنيت بود، (رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً) و نيز به همين دليل سختترين مجازاتها در فقه اسلامى براى كسانى در نظر گرفته شده است كه امنيت جامعه را بخطر مىافكنند. (به تفسير سوره مائده آيه 33 مراجعه شود).
8- درس ديگرى كه از اين ماجراى تاريخى مىتوان آموخت اين است كه صاحبان اصلى درد، بايد در انجام كار خود شريك باشند كه آه صاحب درد را باشد اثر، لذا ذو القرنين به گروهى كه از هجوم اقوام وحشى شكايت داشتند نخست دستور داد قطعات آهن بياورند، بعد از آن دستور آتش افروختن در اطراف سد آهنين براى جوش خوردن، و بعد از آن دستور تهيه مس مذاب براى پوشاندن آهن با لايهاى از مس داد، اصولا كارى كه با شركت صاحبان اصلى درد پيش ميرود هم به بروز استعدادهاى آنها كمك مىكند و هم نتيجه حاصل شده را ارج مىنهند و در حفظ آن مىكوشند چرا كه در ساختن آن تحمل رنج فراوان كردهاند.
ضمنا بخوبى روشن مىشود كه حتى يك ملت عقب افتاده هنگامى كه از طرح و مديريت صحيح برخوردار شود مىتواند دست به چنان كار مهم و محير- العقولى بزند.
9- يك رهبر الهى بايد بى اعتنا به مال و ماديات باشد، و به آنچه خدا در اختيارش گذارده قناعت كند، لذا مىبينيم ذو القرنين بر خلاف روش سلاطين كه حرص و ولع عجيب به اندوختن اموال از هر جا و هر كس دارند هنگامى كه پيشنهاد اموالى به او شد نپذيرفت و گفت ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ: آنچه پروردگارم در اختيار من نهاده بهتر است.
در قرآن مجيد كرارا در داستان انبياء مىخوانيم: كه آنها يكى از اساسىترين سخنهايشان اين بود كه ما در برابر دعوت خود هرگز اجر و پاداش و مالى از شما مطالبه نمىكنيم.
در يازده مورد از قرآن مجيد اين مطلب در باره پيامبر اسلام و يا انبياء پيشين بچشم مىخورد، گاهى با اين جمله ضميمه است كه پاداش ما تنها بر خدا است و گاهى بدون آن، و گاه دوستى اهل بيت خود را كه خود پايهاى براى رهبرى آينده بوده است بعنوان پاداش ذكر كردهاند قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى . .
10- محكم كارى از هر نظر درس ديگر اين داستان است، ذو القرنين در بناى سد از قطعات بزرگ آهن استفاده كرد، و براى اينكه اين قطعات كاملا بهم جوش بخورند، آنها را در آتش گداخت و براى اينكه عمر سد طولانى باشد و در برابر تصرف هوا و رطوبت و باران مقاومت كند آن را با لايهاى از مس پوشاند تا از پوسيدگى آهن جلوگيرى كند.
11- انسان هر قدر قوى و نيرومند و متمكن و صاحب قدرت شود و از عهده انجام كارهاى بزرگ برآيد باز هرگز نبايد بخود ببالد و مغرور گردد اين همان درس ديگرى است كه ذو القرنين به همگان تعليم مىدهد.
او در همه جا به قدرت پروردگار تكيه مىكرد، بعد از اتمام سد گفت هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي و به هنگامى كه پيشنهاد كمك مالى به او مىكنند مىگويد ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ و بالآخره هنگامى كه از فناى اين سد محكم سخن مىگويد باز تكيهگاه او وعده پروردگارش مىباشد.
12- همه چيز زائل شدنى است و محكمترين بناهاى اين جهان سرانجام خلل خواهد يافت، هر چند از آهن و پولاد يك پارچه باشد. اين آخرين درس در اين ماجرا است درسى است براى همه آنها كه عملا دنيا را جاودانى مىدانند، آن چنان در جمع مال و كسب مقام، بى قيد، و شرط و حريصانه مىكوشند كه گويى هرگز مرگ و فنايى وجود ندارد، با اينكه سد ذو القرنين كه سهل است خورشيد با آن عظمتش نيز سرانجام فانى و خاموش مىشود و كوهها با تمام صلابتى كه دارند متلاشى مىگردند و از هم مىپاشند، انسان كه در اين ميان از همه آسيب پذيرتر است.
آيا انديشه در اين واقعيت نيست كه جلوى خود كامگيها را بگيرد.
. تفسير نمونه، ج12، ص: 538
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 1/100132982)
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.quran.porsemani.ir//content/%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%E2%80%8F%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%83%D9%87%D9%81
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های قرآن و حدیث سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت