«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ ِلأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللّهُ غَفُورًا رَحيمًا؛ اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است».
(احزاب، 59)
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به كتب لغت(1) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي(2) و فيض كاشاني(3) و اهل سنّت مانند قرطبي(4) صحيحتر به نظر ميرسد، آن است كه «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچهاي است كه همه بدن را ميپوشاند. ضمناً همان طور كه مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسريهاي كوچك كه آنها را «خِمار» يا «مقنعه» ميناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده ميكردند؛ و روسريهاي بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار ميآمد. زنان با اين روسري بزرگ كه جلباب خوانده ميشد و از «مقنعه» بزرگتر و از «رداء» كوچكتر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را ميپوشاندند.(5) به طور خلاصه در معني «جلباب» مفسران و اهل لغت چه معني ذکر کرده اند:
1. ملحفه (چادر) و پارچه بزرگي که از روي سري بلندتر است و سر و گردن و سينه ها را مي پوشاند.
2. مقنعه و خمار (روسري)
3. پيراهن گشاد
(ر.ک: لسان العرب، مجمع البحرين، مفردات راغب ...)گرچه اين معاني با هم متفاوتند ولي قدر مشترک هم آنها اين است که بدن را به وسيله آن بپوشاند. اما بيشتر به نظر مي رسد که منظور پوششي است که از روسري بلندتر و از چادر کوچک تر است چنان چه نويسنده «لسان العرب» بر آن تکيه کرده است.
(ر.ک: تفسير نمونه، ج 17، ص 428، ذيل آيه 59 از سوره احزاب)نزديك ساختن جلباب -
«يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ» - كنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است.(6) يعني چنان نباشد كه چادر يا رو پوشهاي بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتي و رسمي داشته باشدو همه پيكرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند كه نشان دهد اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند؛ از نگاه چشمهاي نامحرم نميپرهيزند و از مصاديق «
كاسيات عاريات»(7) شمرده ميشوند. قرآن فرمان ميدهد: بانوان با مراقبت جامهشان را بر خود گيرند و آن را رها نكنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار ميآيند. تعليل پاياني آيه نيز بيانگر همين امر است؛ يعني آن پوششي مطلوب است كه خود به خود دورباش ايجاد ميكند و ناپاكدلان را نوميد ميسازد.(8)
پس مراد اين است که زنان جلباب را به بدن خود نزديک سازند تا درست آنها را محفوظ بدارد نه اين که آن را آزاد بگذارند به طوري که گاه و بي گاه کنار و بدن آشکار گردد و به تعبير ساده و خودماني يعني لباس خود را جمع و جور کنند.
1. ر. ك: مسأله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42. (اين كتابها كلمات اهل لغت را ذكر كردهاند؛ مانند تعبير به «الجلباب: القميص أوالثواب الواسع» يا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّي به المرأة رأسها و صدرها)
2. الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 361. (هو ثوب تشتمل به المرأة فيغطّي جميع بدنها)
3. تفسير الصافي، فيض كاشاني، ج 4، ص 203.
4. الجامع لأحكام القرآن، قرطبي، ج 14؛ ص 156.
5. درباره جلباب گفتهاند: آن روسري خاصي كه بانوان هنگامي كه براي كاري به خارج از منزل ميروند، سر و روي خود را با آن ميپوشند؛ «الجلباب خمارالمرأة الذي يفطّي رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبيان في تفسير القرآن، طوسي ج 8، ص 361؛ مجمع البيان، ج 8 - 7، ص 578)
6. مجمع البيان، ص 580؛ الميزان، ج 16، ص 361.
7. زناني كه ظاهراً پوشيده هستند ولي در واقع برهنهاند، روي عن رسول اللّه(ص): صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سياط كأذناب البقر يضربون بها الناس و نساء كاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهنّ كأسنمة البُخت المائلة....» (ميزان الحكمة، ري شهري، ج 2، ص 259)
8. مسأله حجاب، ص 160 و 161. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 6/100114113)