کسي که نميتواند تعقل و انديشه ورزي کند، دو حالت در مورد او ميتوان تصور کرد: 1- ايشان توان و استعداد عقلي ، هوشي و انديشه ورزي را دارد اما اين استعداد هنوز شکوفا نشده است. 2- يا اينکه شخص اصلا استعداد و توان تعقل ندارد مثلا هوشبهر وي کمتر از 20بوده وعقب مانده شديد است. ظاهرا سوال شما در موردگروه اول است؛ يعني افرادي است که اين استعداد را دارند ولي هنوز آن را شکوفا نکردهاند. در چنين مواردي راه حل منطقي شکوفا کردن اين استعداد است. توضيح روشن است که اگر قدرت تفکر و تعقل در انسان شکوفا نگردد ، نميتواند حقايق را آنطور که بايسته است درک کند؛ در چنين مواردي راه حل منطقي اين است که فرد به دنبال شکوفا کردن عقل و قدرت تفکر باشد. تا بتواند بوسيله ان حقايق را بهتر درک کرده و آن را در خدمت کمال قرار دهد. در اينجا چند نمونه از راههايي که براي شکوفا کردن عقل ذکر شدن است را مي آوريم اميدواريم با مطالعه دقيق آنها بتوانيد به پاسخ خود دست يابيد. راههاي شکوفا کردن عقل گوهر عقل، ارزشمندترين نعمت الاهي براي بشريت است و به همين جهت است که انسان اشرف مخلوقات ناميده شده است. به واسطه اين نعمت بزرگ است که انسان مي تواند خير را از شر، هدايت را از ضلالت، دوست را از دشمن، نور را از ظلمت و... تميز دهد و از آفات و خطرات مصون و محفوظ بماند. در مکتب حيات بخش اسلام، عقل داراي جايگاه رفيع و بلندي است. در کلام الاهي تأکيدات زيادي بر تعقل و تفکر شده است و بشارت هاي فراواني به صاحبان فکر و انديشه داده شده است. امام صادق (ع) در باره عقل مي فرمايد: به واسطه عقل است که خداوند پرستش و بهشت دست يافتني مي شود....[ الکافي، ج 1، ص 11، حديث 3 ) علامه طباطبائي (ره) در وصف عقل مي گويد: عقل شريف ترين نيرو در وجود انسان است.[ طباطبائي، محمد حسين، الميزان، ج 3، ص 57.] گر چه عقل به تنهايي نمي تواند عمق همه حقايق را درک کند و براي فهم و درک عميق به وحي نياز مبرم دارد. اما پرورش آن و کسب استقلال فکري، انسان را در مسير رشد و تعالي حرکت داده و بصيرت او را بالا مي برد. راه هاي زيادي براي پرورش عقل و فکر و کسب استقلال فکري وجود دارد که به بعضي از آنها اشاره مي کنيم: 1- استفاده از معلم و استاد دلسوز؛ امام علي (ع) يکي از گروه هاي سعادت مند را دانشجوياني مي داند که درپي يافتن راه از طريق تعليم و بهره گيري از اساتيد و معلمان دلسوز هستند ( النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِي وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَي سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاع. نهجالبلاغة، ص 496) 2. ارتباط با کتاب و مطالعه؛ چنان که امام صادق (ع) فرمود: «مطالعه فراوان در مطالب علمي عقل را باز و شکوفا مي سازد».[ طباطبائي، محمد حسين، الميزان، ، ج 5، ص 413.] 3. سير و سفر در زمين و مطالعه تاريخ گذشتگان؛ قرآن در موارد متعددي انسان را امر به مسافرت هاي تحقيقاتي کرده و فرموده است: «قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَيفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبينَ ـ بگو: روي زمين گردش کنيد! سپس بنگريد سرانجام تکذيبکنندگان آيات الهي چه شد؟!»( انعام،11) ؛ «قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَيفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمين َـ بگو: در روي زمين سير کنيد و ببينيد عاقبت کار مجرمان به کجا رسيد!) (نمل،69) ؛ «قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَيفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ ينْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلي کُلِّ شَيءٍ قَديرٌ- بگو: در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همين گونه) جهان آخرت را ايجاد ميکند يقيناً خدا بر هر چيز توانا است!( عنکبوت ،20 ) ؛ «قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَيفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکينَ ـ بگو: در زمين سير کنيد و بنگريد عاقبت کساني که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بيشتر آنها مشرک بودند!( روم،42) 4. پرهيز از تقليد کورکورانه؛ قرآن مشرکان را که به تقليد کورکورانه از پدران مشرک خود مي پرداختند به شدت مذمت مي نمايد و مي فرمايد: و هنگامي که کار زشتي انجام ميدهند ميگويند: پدران خود را بر اين عمل يافتيم و خداوند ما را به آن دستور داده است! « وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون ـ بگو: خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نميدهد! آيا چيزي به خدا نسبت ميدهيد که نميدانيد؟!( اعراف،28 ) 5. ارتباط با خردمندان و دانشمندان و دانايان؛ اميرالمؤمنين علي (ع) مي فرمايد: قطع ارتباط از خردمند مساوي با پيوستن به نادان است .[ طباطبائي، محمد حسين، الميزان، ، ج 5، ص 114.] و يا در بخشي از حديث پيامبر اکرم (ص) آمده است: شايسته است که شخص خردمند عاقل شبانه روز خود را به چهار بخش تقسيم کند: بخشي را به همنشيني با دانشمندي که او را در امر دينش ياري دهد، صرف نمايد.[ همان، ص 113.] (ر.ک: پايگاه اسلام کوئست وسايت (
www.hawzah.net 6- عمل کردن به دانسته راه شکوفا شدن عقل آن است که انسان به آن مقدار که علم دارد عمل نمايد ؛ آنگاه عقل نيز تا حدودي شکوفا مي گردد و بيشتر مي فهمد. وقتي بيشتر فهميد باز بايد به فهميده ها عمل نمايد تا باز عقلش بيشتر شکوفا گردد. و به اين طريق عقل و عمل هر دو باهم پيش مي روند تا آدمي را به مقام قلب برسانند ؛ که از آنجا به بعد ديگر تنها رفتن نيست بلکه انسان يک قدم مي رود و صد قدم او را مي برند. پس رشد وجودي با عقل حاصل مي گردد ؛ و عقل نيز با عمل به دانسته ها رشد مي کند. البته هر کسي آن عقل اوّليه و به تعبيري عقل فطري را دارد و خوب و بدهايي اوّليه را هم مي شناسد که بايد عمل کند تا عقلش به کارافتد. البته کمال عقل را نيز علائمي است که رصد نمودن آنها مي توان ميزان عقل حقيقي اشخاص را سنجيد. حضرت صادق عليه السّلام فرمودند: « مؤمن به ايمان کامل نمىرسد مگر اينكه عقلش كامل باشد و عقلش به كمال نخواهد رسيد مگر اينكه در او ده خصلت باشد ؛ خيرش به همه برسد و مردم از شرش در امان باشند، كارهاى نيك را از خود اندك بداند و كارهاى اندك ديگران را بسيار بشمارد. اگر اندك كار زشتى از او پيدا شد او را زياد بداند، و اگر زشتيهاى زيادى از ديگران مشاهده نمود آنها را اندك بداند، اگر مردم از وى حاجات زيادى خواستند خسته نشود و در تمام عمرش از طلب علم دست باز ندارد و خسته نشود، خوارى نزد او گرامىتر از عزت و فقر در نزد او از ثروت محبوبتر باشد. او در دنيا به روزى اندك قناعت كند، دهمى نداشته باشد، مىدانى كه دهمى چيست؟ آن اين است كه با هر كس برخورد كرد بگويد: او از من بهتر و متقىتر است مردم دو نفر بيشتر نيستند، مردى از وى بهتر و تقوايش بيشتر است، و ديگرى بدتر و پستتر مىباشد و هر گاه با كسى كه از او متقىتر است ملاقات كرد در برابر او تواضع كند. اما اگر با كسى كه بدتر از او باشد برخورد كرد، با خود گويد شايد اين مرد در ظاهر بد مىباشد و باطنش خوب است، و هر گاه در جامعه چنين فكر كند بر مردمان عصرش برترى پيدا مىكند و به آنان رياست مىنمايد.» ( بحار الأنوار ،ج64، ص: 297) 7- استفاده از حواس و همچنين دقت به مثل ها به منظور درک بهتر پديدهها الف- خوب ديدن: 1- آيا آنان به شتر نمي نگرند که چگونه آفريده شده است؟ و به آسمان نگاه نمي کنند که چگونه برافراشته شده؟ و به کوه ها که چگونه در جاي خود نصب گرديده !و به زمين که چگونه گسترده و هموار گشته .( غاشيعه/17الي20) 2- همان کسي که هفت آسمان را برفراز يکديگر آفريد. در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضاد و عيبي نمي بيني. بار ديگر نگاه کن، آيا هيچ شکافي و خللي مشاهده مي کني ؟ بار دگر ( به عالم هستي ) نگاه کن، سرانجام چشمانت ( درجستجوي خلل و نقصان ناکام مانده ) به سوي تو باز مي گردد در حالي که خسته و ناتوان است(ملک/3) ب- خوب گوش کردن: همان کساني که سخنان را مي شنوند و از نيکوترين آنها پيروي مي کنند، آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرده و آنها خردمندانند.( قصص /43) ج- استفاده از عبارات حسي و تصويري در آن هنگام که خورشيد در هم پيچيده شود و در آن هنگام که ستارگان بي فروغ شوند و در آن هنگام که کوه ها به حرکت درآيند و در آن هنگام که با ارزش ترين اموال به دست فراموشي سپرده شود و در آن هنگام که وحوش جمع شوند و در آن هنگام که درياها برافروخته شوند.... و در آن هنگام که بهشت نزديک شود. (تکوير/1الي6) د- مثل هاي قرآني : 1- مثل آنان مثل کسي است که به زحمت آتشي بيفروخت و همين که اطراف وي را روشن ساخت، خدا نورشان را برد و در تاريکي ها رهايشان کرد که نبينند. (بقره/17) 2- و مثل تو در دعوت کافران مثل کسي است که بر حيوان زبان بسته اي که جز صدا و ندايي نشنود بانگ زند. اينها نيز چنين اند کرانند و گنگانند و کورانند, پس نمي انديشند. (بقره/ 171)) توجه به اين امور چهار گانه در رشد قوه ي تفکر اهميت دارد. به راستي چرا ساعتي انديشه بهتر از يک سال عبادت است؟!! بشوي اوراق اگر هم درس مايي- که علمِ عشق در دفتر نباشد منابع جهت مطالعه ي بيشتر؛ 1. ميزان الحکمه، ج9، محمدي ري شهري، دارالحديث. 2. بيست گفتار، شهيد مرتضي مطهري. 3- تربيت عقلاني انسان از ديدگاه قرآن و حديث ، محمدجواد نعمتي.