پاسخ تفصیلی:
شيعه در لغت عرب به معناى پيرو است. كلمه (شيع) در(شِيَعِ الْأَوَّلِينَ حجرآيه 10). جمع بوده ومفرد آن: شيعه مىباشد. شيعه رادر لغت ، فرقه و گروه نیز می گویند. ولى از نظر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله ؛ یعنى آن گروهى كه پيرو حضرت علي بن أبي طالب عليه السّلام باشد. زيرا نام تنها مذهب و گروهى را كه پيامبر عاليقدر اسلام در زمان حيات خود بطور مكرر بجهانيان خاطر نشان مىنمود نام مذهب و گروه شيعه بود. ولى از گروه و احزابى كه هم اکنون، اظهار وجود مىكنند نامى بميان نياورده است.قرآن مجيد مى فرمايد : و ان من شيعته لابراهيم (صافات :83) يكى از پيروان نوح , ابراهيم است .در اصطلاح مسلمانان , شيعه به گروهى اطلاق مى شود كه معتقدند پيامبر صلى اللّه عليه و آلـه پـيـش از درگـذشـت خـود , جانشين خويش و خليفه مسلمين را در مناسبتهاى متعددى ; ازجـمـلـه در روز هـيجدهم ذوالحجه , سال دهم هجرى كه به روز غدير معروف است , دريك اجتماع بزرگ معين فرمود و او را به عنوان مرجع سياسى ، علمى و دينى پس ازخود , تعيين نمود .بر این اساس تشيّع را پيامبر بزرگوار اسلام با تعيين حضرت اميرالمومنين(ع) براى خلافت خويش از جانب خداوند بنيان نهاد.تاريخ، گواه اين است كه پس از رحلت رسول اكرم«صلى الله عليه وآله» عده اى از مسلمانان به تبعيت از سفارشهاى پيامبر، حضرت على»عليه السلام« را جانشين و خليفه بلافصل ايشان دانسته، زيربار خلافت ابوبكر نرفتند; آن عده به نام شيعه، رو به فزونى نهادند و با اين كه در اقليت بودند، موجوديت خود را در طول تاريخ اسلام حفظ نمودند.اما دلايل سخن: 1-پيغمبر اكرم در اولين روزهاي بعثت كه به نص قرآن : وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (آيه 214 سوره شعراء) مأموريت يافت كه خويشان نزديكتر خود را به دين خود دعوت كند صريحاً به ايشان فرمود كه هر يك از شما به اجابت دعوت من سبقت گيرد, وزير و جانشين و وصي من است. على(ع) پيش از همه مبادرت نموده اسلام را پذيرفت و پيغمبر اكرم ايمان او را پذيرفت). تفسير علي بن إبراهيم، تفسير نور الثقلين، ج4، ص: 66-واز اهل سنت ، لباب التأويل في معاني التنزيل، ج3، ص: 33 - الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج7، ص: 1822-پيغمبر اكرم(ص) به موجب روايت مستفيض و متواتر كه سني و شيعه روايت كردهاند, تصريح فرموده كه على(ع) در قول و فعل خود از خطا و معصيت مصون است, هر سخني كه گويد و هر كاري كه كند با دعوت ديني مطابقت كامل دارد و داناترين مردم است به معارف و شرايع اسلام. 3-حديث غدير از احاديث مسلّم ميان سني و شيعه مىباشد و متجاوز از صد نفر صحابي با سندها و عبارتهاي مختلف آن را نقل نمودهاند و در كتب عامه و خاصه ضبط شده, براي تفصيل به كتاب غاية المرام, ص 79 و عبقات و الغدير مراجعه شود.4-جابر مىگويد: نزد پيامبر بوديم كه علي از دور نمايان شد, پيغمبر فرمود: « علي و شيعته هم الفائزون »سوگند به كسي كه جانم بدست اوست؛ اين شخص و شيعيانش در قيامت رستگار خواهند بود . (تفسيرالدرالمنثور, ج 6, ص 379 و غاية المرام , ص 326)5-ابنعباس مىگويد: وقتي آيه » ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية « نازل شد, پيغمبر به علي فرمود: » مصداق اين آيه تو و شيعيانت مي باشند كه در قيامت خشنود خواهيد بود و خدا هم از شما راضي است.(اين دو حديث و چندين حديث ديگر, در تفسيرالدرالمنثور, ج 6, ص 379 و غاية المرام , ص 326 نقل شده است.)6-در رواياتي كه در اين تفسيرها از شيعه و سني آمده ,به صراحت تمام پيروان حضرت علي عليه السلام به نام شيعه معرفي شده است و اگر كسي غير اين را انتخاب كند, روايات شيعه و سني را كنار گذاشته است وگرنه هيچ عالم مسلماني نمي تواند اين روايات را زير پا بگذارد..براي آگاهي بيشتر در اين باره به كتاب «تاريخ پيدايش تشيع در ايران » نوشته رسول جعفريان و تاریخ تشیع نوشته غلامحسن محرمی و کتاب تاریخ تشیع پژوهشگاه حوزه ودانشگاه مراجعه بفرمایید.حنفی:نام یکی از شاخههای کیش سنی از دین اسلام است. واز مذاهب فقهی و پیرو ابوحنیفه نعمان بن ثابت از ائمه چهارگانه اهل سنت است. وی کوفی الاصل و از مردم کابل بود.متولد 80 هجری قمری در شهر کوفه میباشد، این مذهب در بین مذاهب چهارگانه اهل سنت بیشترین پیرو را دارد و عمده پیروان این مذهب نیز در کشورهای آسیای میانه، افغانستان، ترکیه، بالکان، شبه قاره هند، آسیای مرکزی (و مناطق شرقی ایران) قرار دارند. نام این شاخه منسوب به بنیادگذار آن یعنی ابوحنیفه نعمان بن ثابت کابلی (۱۵۰-۸۰ هجری قمری) است. مقبره ابوحنیفه در بغداد قرار دارد. از شاگردان سرشناس ابوحنیفه میتوان از افراد زیر نام برد:أبو یوسف (یعقوب بن ابراهیم)محمد بن الحسن الشیبانیأبو الهذیل (زفر بن الهذیل)الحسن بن زیاد اللؤلؤیبرجستهترین کتابها در زمینه شاخه حنفی عبارتاند از:۱ـ المبسوط از شمس الدین السرخسی۲ـ بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع از کاسانی۳ـ مختصر الهدایة از مرغیانی۴ـ حاشیة ابن عابدین (ردالمحتار علی الدر المختار)از اساتید او در دوران تحصیل علوم اسلامی حمادبن ابی سلیمان است.تسلط ابوحنیفه بر علم کلام بیش از احاطه او به علوم فقهی موجب معروفیت او شده است.ابوحنیفه توسط عمره بن هبیره ، قاضی القضاه شهر کوفه شد ، منصور خلیفه عباسی قصد انتصاب او را به سمت قاضی بغداد داشت اما چون با مخالفت ابوحنیفه مواجه شد، وی را به زندان افکند.پیروان ابوحنیفه ،مذهب و روش او را اهل رای می نامند زیرا ابوحنیفه قائل به رای است چنانکه بعد از صدور هر فتوایی و حکمی عنوان میکرد این نظر ماست. اوبا اهل حدیث مخالف بود وتنها در شرایطی اقدام به قبول احادیث متواتر میکرد که از تابعین نقل شده باشد و حدیث و خبر مفرد را قبول نداشت.این شیوه او میتواند بخاطر متکلم بودن او و تأثیرش در روش فقهی وی باشد. همچنین او قیاس و استحسان را هم بهعنوان اصول در اجتهاد پذیرفت.مذهب حنفی برهفت اصل استوار است که عبارتاند از:قرآن ،سنت ،قول صحابه ،قیاس و رای ،استحسان ،اجماع،عرفدر باب ایمان و کفر، ابوحنفیه معتقد به زیاد و کم بودن آنها نیست و اصل ایمان و کفر را تصدیق و انکار میداند.از ویژگیهای ابوحنفیه که جمیع محققین و فقها بر آن اتفاق نظر دارند صراحت و بی باکی او در دادن فتوی است و تسامح و اغماض از خصایص فتاوای او میباشد.مزار ابوحنفیه در بغداد، زیارتگاه اهل سنت میباشد.منابع:دکتر: فؤاد، عبدالنبی، محمد. (اَللُؤلُؤ وَالمُرجان) ، دار احیاء الکتب العربیة، چاپ دمشق، سال انتشار ۱۹۵۵ میلادی به (عربی).دکتر: الشکعة، مصطفی. (الأئمة الأربعة) ، دار الکتاب اللبنانی، چاپ بیروت، سال انتشار ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).