شيعه نشدن اهل سنت | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
شيعه نشدن اهل سنت
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
شيعه نشدن اهل سنت
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
ادیان و فرَق دینی
,
عقاید اهل سنت
,
3- اهل سنت Sunnism (فرق اسلامی)
سوال:
چرا سنيها که آيات اطلاق شده در مورد امامت را قبول دارند (طبق گفته خيلي ها) بازم سني موندن؟ 1ـ آيه اولى الامر (نساء/59) 2ـ آيه105انبياء 3ـ آيه تبليغ( مائده/67) 4ـ آيه ولايت(مائده/55).
پاسخ تفصیلی:
اين شبهه سخن جديدي نيست كه به تازگي مطرح شده باشد ؛ بلكه در طول تاريخ و حتي در زمان خود امير المؤمنين عليه السلام نيز مطرح بوده است كه در ادامه به تفصيل به آن ميپردازيم:
اوّلاً: برخي از افراد در هر دين و مذهبي كه باشند، مذهب برايشان معنا و مفهومي نداشته و دين و مذهب فقط در شناسنامهي آنان ثبت شده و بود و نبود آن برايشان فرقي ندارد؛ به شكلي كه شايد تا آخر عمر به اين مطلب هم برخورد نكنند كه دين و مذهبشان چه بوده است؟ به عنوان مثال فرض كنيد: شخصي كه از پدر و مادري لاابالي و بي اهميت به دين و مذهب پا به دنيا گذارده و در محيطي شبيه و يا بدتر رشد و نمو پيدا كرده و در دوران بزرگسالي نيز به انواع بزه و كارهاي خلاف شرع و فساد روي آورده و از ارتكاب هيچ فسق و فجوري ابائي نداشته و جان خود را نيز در همين مسير صرف كرده و در نهايت هم در حال ارتكاب جرم جان باخته و از دنيا رفته است. حال طبيعي است كه از چنين كسي هرگز نميتوان توقع داشت كه بخواهد به اين مباحث و يا آيات و روايات لحظهاي فكر كند تا چه رسد كه حقانيت ولايت امير المؤمنين عليه السّلام برايش اهميتي داشته باشد.
حال اينگونه افراد در هر دين و مذهبي كه باشند همين وضعيت را دارند و شيعه و يا سني بودن در تغيير وضعيتشان نقشي ندارد.
ثانياً: گروهي ديگر در محيطي كاملاً معتقد و متعصب به دنيا آمده و رشد نموده و تا آخر هم به همين شكل زندگي كرده و اعتقاد به دين و مذهب خاص خود در گوشت، خون، پوست و استخوانش عجين شده و هيچ فرض ديگري براي او تصور نميشود. پس سني شدن و يا شيعه شدن براي اين گونه افراد هم چيزي نزديك به محال است.
ثالثاً: گروهي ديگر تنها دليل براي حقانيت دين و مذهب خود را رويه و سير و سلوك پدران و پدربزرگان و آباء و اجداد خود ميدانند و همين دليل را از هر وحي منزلي بالاتر ميدانند.
BR>آياتي از قرآن كريم در باره اينگونه افراد ميفرمايد:
وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَوَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون
و چون به آنها گفته ميشود: از شريعت و آنچه خدا فرستاده است پيروي كنيد، پاسخ دهند كه ما پيرو كيش و مذهب پدران خود خواهيم بود. آيا بايد آنها تابع پدران باشند؟! گرچه آن پدران بىعقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستى راه نيافته باشند؟
سوره بقره/ آيه 170 درباره اين گروه نيز فرقي نميكند كه پدران بر چه راهي و ديني و مذهبي بوده باشند؛ يعني حتي اگر پدران بر
فساد و فحشائي هم بوده باشند همين را ملاك حقانيت دانسته و همان مسير را طي ميكنند؛ قرآن كريم ميفرمايد:وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَناو چون كار زشتى كنند گويند: ما پدران خود را بدين كار يافتهايم.سوره اعراف/ آيه 28در اين آيه حتي انجام اعمال فساد و فحشاء از سوي پدران نيز براي برخي ملاك حقانيت به حساب ميآيد.
اين گروه حتي اگر به يقين يافته باشند كه پدران و اجدادشان در مسير آتش دوزخ هستند باز به خاطر تعصبشان همين راه را ادامه ميدهند:قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَوَلَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعيرجواب دهند ما تنها از طريقى كه پدران خود را بر آن يافتهايم پيروى مىكنيم. آيا هر چند آنان را شيطان به آتش دوزخ بخواند (باز پيرو آنها مىشوند)؟ آياتي ديگر در رابطه با اينگونه افراد در تبعيت از راه و روش نياكان و اقوامشان در قرآن كريم آمده است كه ما به موارد فوق بسنده كرديم.
پس توقع شيعه شدن از اين گروه نيز توقع كاملاً بيجايي است. رابعاً: بعد از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله به خاطر سلطه حكومتهاي مخالف با فرهنگ شيعه، همواره انواع تهديدها و مخاطرات بر عليه شيعيان وجود داشته است؛ از قبيل: تهديدها، تبعيدها، زندانها، شكنجهها، بيخانمانشدنها و كشت و كشتارها كه اينها همه باعث گرديد تا شيعه بودن به جرمي نابخشودني و خلاف خواست حكومت تلقي گردد و ديگر كسي هواي شيعه شدن نكند. اين سياست دولتها تا حد زيادي موفق بود و با ايجاد جو خوف و وحشت توانستند در دستيابي به اين هدف خود موفق گردند. خامساً: هميشه و در همه زمانها افرادي لجوج و عنود، با طينتهاي ناپاك وجود دارند كه به هيچ وجه حاضر به پذيرش حق نيستند. اين گونه افراد در مقابل آيات قرآن و تصريحات پيامبر اكرم نيز مقاومت و مخالفت كردهاند.
به عنوان مثال در روز غدير خم بعد از معرفي امير المومنين عليه السلام و بيعتي كه بسياري از افراد همچون ابوبكر و عمر و تمامي افراد حاضر در غدير خم با امير المؤمنين عليه السلام داشتند؛ اما كسي هم تا به اين حد لجوج و عنود پيدا ميشود كه در همان جا اولين مورد از مخالفت آشكار و صريح خود را بروز داد.
BR>حارث بن نعمان فهري آمد و برخورد بسيار عجيبي با رسول خدا كرد، اين برخورد به حدي زشت و زننده بود كه آيهاي در اين مورد نازل شد و به سراحت وعده عذاب به اينگونه افراد داد.
سئل سفيان بن عيينة عن قول الله عز وجل: «سأل سائل» فيمن نزلت؟ فقال: لقد سألتني عن مسألة ما سألني عنها أحد قبلك. حدثني أبي عن جعفر بن محمد عن آبائه: لما كان رسول الله صلى الله عليه وسلم بغدير خم، نادى الناس فاجتمعوا، فأخذ بيد علي بن أبي طالب فقال: من كنت مولاه فعلي مولاه، فشاع ذلك وطار في البلاد، فبلغ ذلك الحارث بن النعمان الفهري، فأتى رسول الله على ناقة حتى أتى الأبطح، فنزل عن ناقته فأناخها وعقلها، ثم أتى النبي وهو في ملأ من أصحابه فقال: يا محمد! أمرتنا عن الله أن نشهد أن لا إله إلا الله وأنك رسول الله، فقبلناه منك. وأمرتنا أن نصلي خمسا، فقبلناه منك، وأمرتنا بالزكاة فقبلناه، وأمرتنا أن نصوم شهر رمضان فقبلناه منك، وأمرتنا بالحج فقبلناه. ثم لم ترض بهذا حتى رفعت بضبعي ابن عمك ففضلته علينا وقلت: من كنت مولاه فعلي مولاه !! فهذا شئ منك أم من الله عز وجل؟! فقال صلى الله عليه وسلم: والذي لا إله إلا هو إن هذا من الله. فولى الحارث بن النعمان يريد راحلته وهو يقول: اللهم إن كان ما يقوله محمد حقا فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم. فما وصل إليها حتى رماه الله بحجر فسقط على هامته وخرج من دبره فقتله. وأنزل الله عز وجل: «سأل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع».از سفيان بن عيينه در باره شأن نزول آيه شريفه: «سأل سائل» سؤال نمودند؟ او گفت: از مسألهاي سؤال كرديد كه تاكنون كسي از من سؤال نكرده است. پدرم از حضرت جعفر بن محمد از پدران بزرگوارشان نقل نمود: هنگاميكه رسول خدا به سرزمين غدير خم رسيد، مردم را ندا داد و چون مردم اجتماع نمودند، دست علي بن أبي طالب را گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه»، اين سخن ميان مردم و شهرهاي مختلف اشتهار پيدا كرد، تا اين كه اين خبر به حارث بن نعمان فهري رسيد، از اينرو سوار بر ناقهاي خود را به أبطح و نزد رسول خدا صلّي الله عليه وآله رساند، از مركب خود پياده شد و پاي شتر خود ببست و در حالي كه حضرت ميان جمعي از صحابه حضور داشتند جلو آمد و گفت: يا محمد! ما را امر نمودي تا شهادت به وحدانيت خداوند و رسالت تو دهيم و در پنج موعد به نماز بايستيم و زكات بپردازيم ماه رمضان را روزه بگيريم، و حج انجام دهيم اين همه را پذيرفته و انجام داديم. اما انگار به اين مقدار رضايت نداده و بعد از آن دست پسر عموي خود گرفتي و بر ما فضيلت بخشيدي و گفتي: «من كنت مولاه فعلي مولاه!!» آيا اين كه نيز از جانب خداست و يا از جانب خود چنين امري مينمايي؟ رسول خدا صلّي الله عليه وآله فرمود: به خداي يكتا قسم كه تمام اينها از جانب خداوند است. حارث بن نعمان وقتي اين سخن را شنيد رو برگردانيد و در حالي كه محل را ترك ميكرد گفت: خدايا اگر آنچه كه محمد ميگويد حقيقت دارد باران سنگ و يا عذاب سختي از آسمان فرو فرست. با گفتن اين سخن او كه هنوز به مركب خود نرسيده بود سنگي از آسمان فرود آمد و بر فرق سر او اصابت نمود و از عقب او خارج گشت و او را در همان مكان به قتل رسانيد. در همين حال بود كه آيه نازل شد: «سأل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع». (تقاضاكنندهاى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد! اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمىتواند آن را دفع كند).
تفسير الثعلبي، ثعلبي، ج 10، ص 35.پس با متن فوق به اين نتيجه كه گروهي نيز به خاطر لجاجت و عناد خود حتي با قرآن و سخن رسول خدا نيز به مخالفت ميپردازند.حقيقتي كه حتي در زمان خود رسول خدا از سوي بسياري از كفار اتفاق افتاد و با وجود مشاهده بسياري از معجزات از سوي نبي گرامي اسلام هرگز به آن حضرت ايمان نياوردند.
BR>سادساً: يكي ديگر از دلائل عدم پذيرش ولايت امير المؤمنين عليه السلام حقد و كينههايي كه از صدر اسلام در سينهها وجود داشته و اين حقد و كينه هميشه ميتواند به قوه خود باقي مانده و مانع از پذيرش حقانيت امير المؤمنين عليه السلام گردد:
شخصي از طايفه بني اسد از امام علي عليه السلام سؤال كرد:كيف دفعكم قومكم عن هذا المقام وأنتم أحق به؟چگونه شما را كه از همه سزاوارتر بوديد از مقام خلافت كنار زده و خلافت شما را نپذيرفتند؟حضرت در پاسخ فرمود:يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ إِنَّكَ لَقَلِقُ الْوَضِينِ تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَدٍ وَ لَكَ بَعْدُ ذِمَامَةُ الصِّهْرِ وَ حَقُّ الْمَسْأَلَةِ وَ قَدِ اسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ وَ نَحْنُ الاَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ ص نَوْطاً فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ وَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ إِلَيْهِ الْقِيَامَةُ وَ دَعْ عَنْكَ نَهْباً صِيحَ فِي حَجَرَاتِهِ وَ لَكِنْ حَدِيثاً مَا حَدِيثُ الرَّوَاحِلِاى برادر بنى اسد! تو مردى پريشان و مضطربى كه نابجا پرسش ميكنى؛ اما در عين حال احترام خويشاوندى و بستگى برقرار، و حق پرسش محترم است. اكنون كه مىخواهى بدانى، پس بدان كه آن ظلم و خودكامگى كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد، در حالى بود كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندى با رسول خدا (ص) استوارتر بود ؛ جز خودخواهى و انحصارطلبى چيز ديگرى نبود كه : گروهى بخيلانه به كرسى خلافت چسبيدند ، و گروهى سخاوتمندانه از آن دست كشيدند ، داور خداست ، و بازگشت همه ما به روز قيامت است. سپس حضرت امير صلوات الله عليه به شعر امرء القيس استناد ميجويد و ميفرمايد:واگذار ، داستان تاراج آن غارتگران را و به ياد آور داستان شگفت دزديدن شترهاى سوارى را ... .نهج البلاغة ، خطبة 162، نهج البلاغه محمد عبده ، ج2 ، ص64 و شرح ابن أبي الحديد ، ج9 ، ص 241 و علل الشرايع ، ج1 ، ص146 .ابن أبي الحديد معتزلي در اين باره مينويسد:إن قريشا اجتمعت على حربه منذ يوم بويع بغضا له وحسدا وحقدا عليه ، فأصفقوا كلهم يدا واحدة على شقاقه وحربه ، كما كانت حالهم في ابتداء الاسلام مع رسول الله صلى الله عليه وآله ، لم تخرم حاله من حاله أبدا.قريش با كينههاي فروخفته و بيماري حسادت دست در دست يكديگر به جنگ با امير المؤمنين روي آورد همانگونه كه در شروع و آغاز دعوت رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نيز به همين روش و سيره عمل كرده بود . شرح نهج البلاغة ، ج 16 ، ص 151 .علتهاي حقد و كينهورزي با امير المومنين و عدم پذيرش ولايت آن حضرت:الف : كينه قريش از امام عليه السلام به خاطر كشتن پدرانشان:از امام زين العابدين و ابن عباس سؤال كردند:لم أبغضت قريش عليا؟ قال : لأنه أورد أولهم النار ، وقلد آخرهم العار .امام سجاد عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه چرا قريش با علي عليه السلام دشمني ميورزيد؟ ميفرمايد: چون علي عليه السلام سران آن ها را به دوزخ فرستاد و براي بازماندگانشان جز عار و ننگ باقي نگذاشت .مناقب آل أبي طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 21 .و ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق مينويسد :عن ابن طاوس عن أبيه قال قلت لعلي بن حسين بن علي ما بال قريش لا تحب عليا فقال لأنه أورد أولهم النار وألزم آخرهم العار .ابن طاوس از پدرش نقل ميكند كه گفت: به امام سجاد عرض كردم: چرا قريش علي عليه السلام را دوست نداشت؟فرمود: چون سران آنان را به جهنم فرستاد و براي بازماندگانشان جز ننگ و عار چيزي باقي نگذاشت .
تاريخ مدينة دمشق ، ج 42 ، ص 290 .عثمان بن عفان در گفتگويي كه با امير المؤمنين عليه السلام داشته، به همين مطلب اشاره ميكند:عن ابن عباس، قال: وقع بين عثمان وعلى عليه السلام كلام، فقال عثمان: ما أصنع إن كانت قريش لا تحبكم، وقد قتلتم منهم يوم بدر سبعين، كأن وجوههم شنوف الذهب، تصرع أنفهم قبل شفاههم!از ابن عباس روايت شده است: كه ميان امير المؤمنين و عثمان گفتگويي در گرفت. عثمان گفت: من چه كنم كه مردم تو را دوست ندارند در حالي كه تو فقط در جنگ بدر هفتاد نفر از آنان را به قتل رساندي...شرح نهج البلاغة ، ج 9 ص 23 و التذكرة الحمدونية ، ابن حمدون (متوفاي 608هـ ) ج 7 ، ص 168 ، ناشر : دار صادر ، بيروت ، 1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : إحسان عباس ، بكر عباس و نثر الدر في المحاضرات ، منصور بن الحسين الآبي (متوفاي 421هـ) ج 2 ، ص 48 ، ناشر : دار الكتب العلمية ، بيروت /لبنان ، 1424هـ ، 2004م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : خالد عبد الغني محفوط .ب: كينههاي مخفي شده در سينههاي قريش:طبراني در المعجم الكبير مينويسد:قلت يا رسول الله ما يبكيك قال ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك الا من بعدي قال قلت يا رسول الله في سلامة من ديني قال في سلامة من دينك. علي عليه السلام ميگويد: از رسول خدا پرسيدم: چرا گريه ميكني؟ فرمود: كينههايي در سينهها حبس شدهاند كه پس از رفتن من سرباز خواهند نمود. عرض كردم: آيا دين من سالم خواهد ماند؟ فرمود: آري دينت سالم ميماند.المعجم الكبير ، طبراني ، ج11 ، ص60 و تاريخ بغداد ، ج12 ، ص394 و تاريخ مدينة دمشق ، ج42 ، ص322 و فضائل الصحابة ، ابن حنبل ، ج2 ، ص651 ، ح 1109.ج : حيله گري امت در حق امير المؤمنين (ع):حاكم نيشابوري در المستدرك مينويسد:عن ابي ادريس الاودي عن علي رضى اللّه عنه قال: إنّ ممّا عهد إليّ النبي صلى اللّه عليه وآله أنّ الأمّة ستغدر بي بعده.علي عليه السلام ميفرمايد : پيامبر خدا به من فرمود : مردم پس از من با تو كينهورزي خواهند كرد .و بعد از نقل روايت ميگويد:هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه.حديث فوق حديثي با سند صحيح است اما بخاري و مسلم آن را در كتاب صحيح خود نياوردهاند. المستدرك ، ج 3 ، ص140 ، باب إخبار النبي بقتل علي عليه السلام ـ تاريخ بغداد ، خطيب بغدادي ، ج11 ، ص216 ـ البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 6 ، ص218 ـ مجمع الزوائد ، هيثمي ، ج 9 ، ص137.انتقام از علي عليه السلام به جاي پيامبر صلي الله عليه وآله:قريش در زمان حيات رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ، از آن حضرت شكستهاي متعددي متحمل شدند و هيچ وقت نتوانستند اين شكستها را جبران كنند. بعد از رحلت آن حضرت، تلاش كردند كه انتقام آن را از اهل بيت آن حضرت و به ويژه از امير المؤمنين عليه السلام بستانند كه اتفاقاً موفق نيز بودند. امير المؤمنين عليه السلام در خطبهاي ميفرمايد:اللَّهُمَّ انّى اسْتَعْديكَ عَلى قُرَيْش، فَاِنَّهُمْ اضْمَرُوا لِرَسوُلِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ ضُروُباً مِنَ الشَّرِّ وَ الْغَدْرِ، فَعَجَزوُا عَنْها، وَ حُلْتَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَها، فَكانَتِ الْوَجْبَةُ بى، وَ الدَّآئِرَةُ عَلَىَّ. از تو بر قريش كمك مي خواهم، آنان كينهها وبديهاي فراواني نسبت به فرستادهات در دل داشتند؛ اما از اجراي آن ناتوان ماندند و تو بين آنان وخواهش هايشان مانع بودي، و اكنون نوبت به من رسيده است و به طرف من هجوم آوردهاند.
و در روايتي ديگر ميفرمايد :كل حقد حقدته قريش على رسول الله صلى الله عليه وآله أظهرته في وستظهره في ولدى من بعدي، ما لي ولقريش! إنما وترتهم بأمر الله وأمر رسوله، أفهذا جزاء من أطاع الله ورسوله إن كانوا مسلمين!.قريش تمام كينههايي كه از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در دل داشت در حق من آشكار نمود و پس از من به زودي در حق فرزندان من نيز آن را ابراز خواهد كرد ، مرا با قريش چه كار ؟! ، همانا به امر خدا و رسول با آنان جنگيدم ، آيا اين است سزاي كسي كه خدا و پيامبرش را اطاعت كرده است ؟شرح نهج البلاغة ، ابن أبي الحديد، ج 20، ص 328 و ينابيع المودة لذوي القربى ، القندوزي ، ج 1 ص 407 .انگيزه حسد قريش نسبت به امير المؤمنين (ع):بر كسي پوشيده نيست كه امير المؤمنين عليه السلام در دامان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم پرورش يافته ، نخستين كسي است كه به آن حضرت ايمان آورد و او را در تمامي مصائب ياري كرده است. رسول خدا نيز او را بيش از هر كسي دوست ميداشت ؛ تا جايي كه دخترش را به آن حضرت داد و در روز مؤاخات با او رسماً عقد اخوت بست و ... .اين مسائل دست به دست هم داد تا آتش حسادت نسبت به آن حضرت در دل قريشيان شعله ور شود، و تا زماني كه رسول خدا زنده بود، اين آتش خطرناك زير خاكستر باقي مانده بود؛ ولي با رحلت آن حضرت سربرآورد و شعله ور شد؛ تا جايي كه خلافت را كه حق آن حضرت بود غصب و انواع و اقسام ظلمها را در حق وي روا داشتند.سابعاً: گروه كثيري از اهل سنت را معتزله تشكيل ميدادند كه به افضليت امير المؤمنين عليه السلام اعتقاد داشتهاند اما با اين وجود بر اين اعتقاد بودهاند كه اشكال ندارد كه خداوند مفضول را بر فاضل مقدم نمايد. و از اين رو ميبينيم كه ابن ابي الحديد معتزلي در مقدمه شرح نهج البلاغه اينگونه ميگويد:الحمدلله الذي قدم المفضول علي الفاضل.حمد و سپاس خدايي را كه مفضول (كسي كه از نظر فضيلت كمتر است) را بر فاضل (كسي كه از نظر فضيلت برتر از ديگران است.) برتري بخشيد.شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، ج 1، ص 9، مقدمه مؤلف.ثامناً: اما از تمام موارد فوق كه بگذريم و با وجود تمام سعي و تلاشي كه صورت گرفته تا اين شعله را كم فروغ و يا بي فروغ سازند اما با اين وجود در طول دوران و تاريخ اسلام افراد زيادي از مدهب اهل سنت به مذهب شيعه گرايش پيدا نمودهاند با اين تفاوت كه عده زيادي از آنان بعد از پي بردن به حقانيت مذهب شيعه از روي ترس شيعه شدن خود را آشكار نكردهاند. اما با اين وجود افراد زيادي نيز به مذهب شيعه تشرف يافته و شيعه شدن خود را نيز آشكار نموده و از سرسختترين مدافعان و مبلغان مذهب شيعه گرديدهاند كه به عنوان مثال ميتوان از دو تن از شاخصترين چهرههاي نمونه عصر حاضر كه قبلاً از علماي بزرگ اهل سنت بودهاند نام برد: دكتر محمد تيجاني سماوي و دكتر عصام العماد ميباشند.نتيجه:پس ميتوان به اين نتيجه رسيد كه عوامل مختلفي دست به دست هم داده و نتيجه را آن ساخته كه امروز شاهد هستيم اما با اين وجود باز هم بسياري از اهل سنت به مذهب شيعه روي نياورند.البته ذكر اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه خداوند متعال ميفرمايد:يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمخدا هر كس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى كند.سوره بقره، آيه142وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءبلكه خداست كه هر كه را كه بخواهد هدايت مىكند.سوره بقره، آيه 272هدايت تمام انسانها با خداوند است و تا اراده و مشيت الهي بر آن تعلق نگيرد هدايت محقق نخواهد گشت.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/5062
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت