اختلاف دیه زن و مرد | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
اختلاف دیه زن و مرد
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
اختلاف دیه زن و مرد
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
دیه زن
,
تفاوت دیه زن و مرد
,
علت نصف بودن دیه زن
,
شبهات تنصیف دیه زن
پاسخ تفصیلی:
زن و مرد، در بسيارى از احكام و حقوق، همانند هستند و تنها در برخى از مقررات شرعى - اعم از احكام و حقوق - متفاوت مىباشند. براى يافتن چرايى اين تفاوت، بايد به ملاكهاى جعل يك حكم و يا وضع يك قانون، توجه داشت تا روشن شود كه چه مصلحت و غرضى بر اين كار مترتب بوده است؟! با مفروض گرفتن اين حكم عقلى - كه در موارد مشابه و همانند، بايد حكم واحد و مشترك باشد و در موارد و شرايط نامتساوى، احكام مختلف به تناسب همان شرايط جعل شود - در چند قسمت به پاسخ اين پرسش مىپردازيم:
يك. ويژگىهاى قانون و قانونگذار شايسته قانون شايسته، قانونى است كه مبتنى بر مصالح و مفاسد واقعى باشد و اين متوقف بر شناخت كامل تمام ابعاد جسمى و روحى، نيازها، غريزهها، استعدادها، كمال لايق انسانى و راه رسيدن به آن است و حال آنكه روز به روز، با پيشرفت علم و تأملات فكرى، جهل بشر بيشتر آشكار مىگردد و لذا قوانين بشرى، همواره دستخوش تغيير و تحول است. ويليام جيمز، معلومات انسان را در مقابل مجهولاتش، مانند قطره در برابر دريا مىدانست و انيشتاين تصريح مىكرد كه: «انسان هنوز نتوانسته افسانه سرّ بزرگ (معماى خلقت) را حل كند و آنچه تاكنون از كتاب طبيعت خوانده، تازه به اصول زبان، آشنا شده است و در مقابل مجلّداتى كه خوانده و فهميده، هنوز از حل و كشف كامل اين معما، خيلى دور است؛ تازه آيا چنين حلى براى او وجود داشته باشد يا نه؟»قربانى، زينالعابدين، اسلام و حقوق بشر، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ پنجم، 1375)، ص 28 و 29. بنابراين عقل به سه دليل، حكم مىكند كه تدبير زندگى اجتماعى و دنيوى، بايد مبتنى بر وحى باشد: 1. انسان به صورت فردى يا جمعى، حتى «خود» را به طور كامل نمىشناسد و در انسانشناسى و جهانشناسى، ناشناختههاى بسيار دارد. 2. انسان در وضع قوانين، نمىتواند به طور كامل عارى از خودخواهى باشد؛ از اين رو صلاحيت تام اخلاقى براى اين كار ندارد. 3. آفت غفلت، خطا و نسيان را در انسان نمىتوان ناديده گرفت. به عنوان مثال در ميان متفكران و انديشمندان بشرى، هيچ تعريف مورد اتفاق و شناخت كاملى از عدالت وجود ندارد و چه بسا انسان، خلاف عدالت را به جاى آن در حوزه مناسبات انسانى به كار گيرد.
دو. اشتراك تكوينى و تشريعى زن و مرد اسلام بر خلاف آنچه در تاريخ و فرهنگ قرنهاى پيشين غرب و شرق گذشته است، زن و مرد را در بسيارى از امور تكوينى و تشريعى، يكسان دانسته است. چند نمونه از اين موارد، عبارت است از: 2-1. تساوى در ماهيت انسانى و لوازم آنر.ك: نساء(4)، آيه 1؛ شورى(42)، آيه 11؛ حجرات(49)، آيه 13؛ اعراف(7)، آيه 189 و ...).، 2-2. تساوى در راه تكامل انسانى و قرب به خدا و عبوديتر.ك: نساء(4)، آيه 124؛ نحل(16)، آيه 97؛ توبه(9)، آيه 72؛ احزاب(33)، آيه35.، 2-3. تساوى در امكان انتخاب جناح حق و باطل، كفر و ايمانر.ك: توبه(9)، آيه 67 و 68؛ نور(24)، آيه 26؛ آل عمران(3)، آيه 43 و ... .، 2-4. اشتراك در بيشتر تكاليف و مسئوليتهار.ك: بقره(2)، آيه 183؛ نور(24)، آيات 2، 31، 32؛ مائده(5)، آيه 38 و ... .، 2-5. استقلال اجتماعى، سياسى و اعتقادى زنان و حق مشاركتر.ك: ممتحنه(60)، آيات 10، 12 و ... .، 2-6. استقلال اقتصادى زنانر.ك: نساء(4)، آيه 33. (حال آنكه غرب تا چند دهه پيش زن را مالك هيچ چيز نمىدانست)، 2-7. برخوردارى مادران از حقوق خانوادگى نظير پدران؛ر.ك: عنكبوت(29)، آيه 8؛ اسراء(17)، آيه 23 و 24؛ بقره(2)، آيه 83؛ مريم(19)، آيه 14؛ انعام(6)، آيه 151؛ نساء(4)، آيه 36؛ لقمان(31)، آيه 14 و 15؛ احقاف(46)، آيه 15. بلكه حق مادر با توجه به زحمات و تكاليف و مسئوليتهايش بيشتر است. سه. تفاوتهاى ساختارى زن و مرد زن و مرد، در عين اشتراك در انسانيت، اختلافاتى نيز با يكديگر دارند. بررسى جزئيات اين مسئله و گستره آن، سابقهاى حداقل 2400 ساله دارد. افلاطون با اعتراف به ناتوانتر بودن نيروهاى جسمى، روحى و عقلى زنان، اين تفاوتها را كمّى دانسته و مدّعى بود كه زنان و مردان، داراى استعدادهاى مشابهى هستند و زنان مىتوانند همان وظايفى را عهدهدار شوند كه مردان عهدهدار مىشوند و از همان اختياراتى بهرهمند گردند كه مردان بهرهمند مىگردند. بر خلاف وى، شاگردش ارسطو معتقد بود: نوع استعدادهاى زن و مرد، متفاوت است و وظايفى كه قانون خلقت، بر عهده هر يك از آنها گذاشته و حقوقى كه براى آنان خواسته است، در قسمتهاى زيادى با هم تفاوت اصولى دارد.مطهرى، مرتضى؛ نظام حقوقى زن در اسلام، صص 170-172. پروفسور «ريك» - روانشناس مشهور آمريكايى - مىگويد: «دنياى مرد، با دنياى زن به كلّى فرق مىكند. اگر زن نمىتواند مانند مرد فكر يا عمل كند، از اين رو است ... زن و مرد جسمهاى متفاوت دارند. علاوه بر اين احساس اين دو موجود، هيچ وقت مثل هم نبوده و هيچگاه يك جور در مقابل حوادث و اتفاقات عكسالعمل نشان نمىدهند.
زن و مرد بنا به مقتضيات جنسى خود، به طور متفاوت عمل مىكنند و درست مثل دو ستاره روى دو مدار مختلف حركت مىكنند. آن دو مىتوانند همديگر را بفهمند و مكمّل يكديگر باشند؛ ولى هيچ گاه يكى نمىشوند و به همين دليل زن و مرد مىتوانند با هم زندگى كنند، عاشق يكديگر شوند و از صفات و اخلاق يكديگر خسته و ناراحت نشوند ...» .همان (به نقل از مجله زن روز شماره 90، ص 178-176). خانم «كليودالسون» مىگويد: «به عنوان يك زن روانشناس، بزرگترين علاقهام، مطالعه روحيه مردها است. چندى پيش به من مأموريت داده شد كه تحقيقاتى درباره عوامل روانى زن و مرد به عمل آورم.
به اين نتيجه رسيدهام ... خانمها تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند. بسيار ديده شده كه خانمها، از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابرى مىكنند؛ بلكه گاهى در اين زمينه از آنها برترند. نقطه ضعف خانمها،به نظر ما اين نقطه ضعف زنان نيست؛ بلكه هدف خلقت اين تفاوتها را ضرورى ساخته است.
دانشمند بزرگ، مرحوم «محمد قطب» مىگويد: اگر زنان بخواهند مادر باشند بايد احساساتى و عاطفى باشند. و لازمه بقاء نسل آدمى، وجود مادر و روابط جنسى زن و مرد و كاركردهاى اختصاصى آنان است. ر.ك: قطب محمد؛ شبهات حول الاسلام، صص 115-112. فقط احساسات شديد آنان است. مردان هميشه عملىتر فكر مىكنند، بهتر قضاوت مىنمايند، سازمان دهنده بهترى هستند و بهتر هدايت مىكنند. پس برترى روحى مردان بر زنان، «برترى» به عنوان يك امتياز ارزشى، به تفاوتهاى جسمى و روحى و كاركردهاى اختصاصى زن و مرد بستگى ندارد؛ بلكه بر اساس ايمان و عمل - كه جامع آنها تقوا است - مشخص مىشود. اين چيزى است كه طراح آن طبيعت است، هر قدر هم خانمها بخواهند با اين واقعيت مبارزه كنند، بىفايده خواهد بود.
آنان به علّت اينكه حسّاستر از آقايان هستند، بايد اين حقيقت را قبول كنند كه به نظارت آقايان در زندگىشان احتياج دارند ... كارهايى كه به تفكر مداوم احتياج دارد، زن را كسل و خسته مىكند ...» .نظام حقوق زن در اسلام، ص 183 و 184 (به نقل از: مجله زن روز، شماره 101). اتوكلاين برگ - با صحه گذاشتن بر تفاوتهاى جسمى و روحى و علايق زن و مرد بر اساس دادههاى روانشناسى - مىنويسد: «زنان بيشتر به كارهاى خانه و اشيا و اعمال ذوقى علاقه نشان مىدهند و بيشتر مشاغلى را مىپرستند كه نيازى به جابهجا شدن در آنها نباشد و يا كارهايى را دوست مىدارند كه در آنها بايد مواظبت و دلسوزى بسيارى خرج داد؛ مانند مواظبت از كودكان و اشخاص عاجز و بينوا و... آنان عموماً احساساتىتر از مردان هستند ...».برگ، اتو كلاين؛ روانشناسى اجتماعى، ج 1، ص 313. دكتر «الكسيس كارل» با عميق شمردن اختلافات آفرينش زن و مرد، مىگويد: «به علت عدم توجّه به اين نكته اصلى و مهم است كه طرفداران نهضت زن، فكر مىكنند هر دو جنس مىتوانند يك قسم تعليم و تربيت يابند و مشاغل اختيارات و مسئوليتهاى يكسانى به عهده گيرند ... زنان بايد به بسط موهبتهاى طبيعى خود در جهت و سرشت خاص خويش، بدون تقليد كوركورانه از مردان بكوشند. وظيفه ايشان در راه تكامل بشريت، خيلى بزرگتر از مردان است و نبايستى آن را سرسرى بگيرند و رها سازند...» .ر.ك: نظام حقوق زن در اسلام، صص 161-133.
چهار. ملاك تفاوتهاى تشريعى تفاوتهاى تكوينى زن و مرد، ريشه در خلقت و آفرينش بشر دارد؛ نه تعليمات فرهنگى. حال اين اختلافات با چه ملاكى، منشأ برخى تفاوتهاى اجتماعى و حقوقى مىشود؟ اگر قانونگذار بخواهد در مقام وضع قانون، همه اختلافات را در نظر بگيرد، كارى غير عملى و ناممكن است و اگر بخواهد به هر گونه تفاوت و اختلافى بىتوجه باشد، خلاف ضرورت تشريع و تقنين است و مصالح جامعه به طور كامل تأمين نمىشود؛ زيرا تشريع بايد مبتنى بر مصالح و مفاسد نفسالامرى باشد و قواعد و مقررات حقوقى، اعتبارى صرف نيستند. پس آن دسته از اختلافات و تفاوتهاى تكوينى كه موجب اختلاف در مصالح و مفاسد نفس الامرى گردد، منشأ تفاوت در حقوق و تكاليف مىشود و اين امر به حكم «ضرورت بالقياس» است؛ يعنى، اگر احكام و تكاليف اجتماعى، متناسب با واقعيتها باشد با رعايت آن، سعادت فرد و جامعه حاصل مىشود و چون رستگارى اين دو مطلوب است، پس بايد احكام، حقوق و تكاليف مبتنى بر مصالح و مفاسد واقعى بوده و كاملاً رعايت گردد. تفاوتهايى مايه اختلاف در مصالح و مفاسد واقعى است كه داراى سه ويژگى ذيل باشد: 3-1. دوام و ثبات از آغاز تا پايان عمر انسانى، به مقتضاى خصلت دائمى بودن قانون. 3-2. عموميت آن در قشر وسيعى از مردم، به مقتضاى خصلت كلّى بودن قانون. توضيح اينكه قانون، براى نوع يا غالب افراد جامعه وضع مىشود، نه افرادى انگشت شمار. اصولاً قانونگذارى براى يكايك افراد، به طور جداگانه ممكن نيست. البته در مقام عمل و اجراى قانون، در حد امكان بايد شرايط، اوضاع و احوال افراد در نظر گرفته شود. شايد بسيارى از تفاوتهاى تكوينى - كه روانشناسان يا فيزيولوژيستها و ... بر شمردهاند - به طور كامل در بين تمام زنان و مردان شايع نباشد؛ لكن نوعاً چنين است كه زنان، احساساتىترند و چنان كه گذشت، معمولاً قانون براى نوع افراد وضع مىشود. 3-3. اختلاف مؤثر در كمّ و كيف و مشاركتى باشد كه براى برآوردن نيازهاى جامعه، ضرورى است. براى مثال صرف رنگ پوست سياه و يا سفيد، تأثيرى در بازده كار ندارد و اگر تعيين دستمزدها صرفاً بر اساس بازده باشد، نمىتوان در تعيين دستمزد بين كارگر سياه و سفيد فرق گذاشت؛ لكن چون لازمه نهاد رهبرى و يا سرپرستى، مديريت و برخوردارى از تعقّل بيشتر است و يا لازمه حضانت، برخوردارى از پشتوانه مالى است و اين امور نوعاً با مسئوليت مردان سازگارى دارد، قانون گذار اين تكليف را بر عهده آنان گذاشته است. به عنوان نمونه دختران در سنين خردسالى نياز بيشترى به عاطفه و سرپرستى محبتآميز و شيرخوردن دارند؛ از اين رو حضانت طفل در اين سنين بر عهده مادر نهاده شده است. امّا در سنين بالاتر - كه استقلال كودك، افزايش يافته و محتاج به تأمين اقتصادى بيشترى است - مسئوليت حضانت بر دوش پدر مىافتد. از آنجا كه تفصيل و جزئيات تفاوتهاى تكوينى و طبيعى زن و مرد و حدود تأثير هر يك را نمىتوان به طور كامل و با دقّت كافى در حوزه درك خود دريافت؛ از اين رو بايد به وحى مراجعه كرد. از طرف ديگر بيشتر تبيينها در توجيه سرّ تفاوت احكام زن و مرد - با استفاده از دادههاى مختلف علوم عقلى، روانشناسى و فيزيولوژى و آناتومى - از باب حكمت است، نه علّت. به عنوان مثال حكم حجاب زنان، بر اساس اين كشف روانشناختى تبيين شده است كه: «آستانه حسّ لمس و درد زنان از زمان تولد، پايينتر از مردان است؛ يعنى، زنان به درد، حساستراند.
در عوض مردان، بينايى بهترى دارند. مردان بالغ به محرّكهاى بينايى شهوانى و زنان به محرّكهاى لمسى، حسّاسيت بيشترى دارند. اين تفاوت حساسيّت، از همان اوايل و تحت تأثير «اندروژنها» شكل مىگيرد. اصطلاح «چشم چرانى» - كه براى اين ويژگى مردان به كار مىرود - زاييده حسّاسيت مردان نسبت به محرّكهاى بينايى شهوانى است ...» .حداد عادل، غلامعلى، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، (تهران: سروش، 1376)، ص 63. ديه و ارث اينك در پرتو آنچه گفته شد مساله تفاوت زن و مرد، در ارث و ديه تبيين و بررسى مىشود.در اين باره برخى از موارد زير قابل توجه است: 2-1. ديه، بهاى جان انسان نيست و نبايد قيمت و ارزش يك انسان تلقى شود؛ بلكه صرفاً جبران بخشى از خسارتهاى مادى است كه به شخص و اطرافيان او وارد مىشود. اگر قرار بود، ديه قيمت جان انسانها باشد، مىبايست ديه عالم و جاهل، مؤمن و فاسق و انسانهاى كارآمد و مفيد به حال جامعه، با انسانهاى ناكارآمد، متفاوت باشد؛ در حالى كه چنين نيست.
2-2. از آن جا كه نوعاً مرد متكفل اقتصاد و تأمين نفقه و هزينه امرار معاش خانواده است، از فقدان او خسارتهايى به مراتب بيشتر، به خانواده وارد مىشود. از اين رو اسلام در مواردى، در جهت حمايت از خانواده و به نفع زن و فرزند، ديه مرد را دو برابر قرار داده است. در روايات و احكام فقه اسلامى نيز مقرر است كه ديه متعلّق به ورثه مقتول است، نه خود او. از اين رو ديه مرد مقتول، به زن و فرزندان او مىرسد، نه به خود مرد. پس اين حكم در راستاى حمايت از زن و فرزند است، نه شخص مقتول. چنان كه ديه زن مقتول، براى همسر و فرزندان او است و اين سهميه كمتر براى مرد (شوهر آن زن) و فرزندان وى در نظر گرفته شده است؛ چون آنان از طريق اين زن، نفقه دريافت نمىكردند و هزينه امرار معاش آنها با وى نبود. در مواردى هم كه زنان در تأمين معاش خانواده، ايفاى نقش مىكنند، باز هم وظيفه حقوقى و قانونىاى بر عهده ندارند و مرد مسئول و پاسخگو در اين زمينه است؛ يعنى، قانون اسلامى، تنها مرد را مسئول معاش خانواده مىداند.
به عبارت ديگر اسلام در پى اين است كه فشار تأمين معاش خانواده، بر عهده زنان نباشد تا بدون دغدغه خاطر و تحمّل فشار روحى و جسمى از ناحيه كار و اشتغال (جز در موارد ضرورى)، به ايفاى نقش مهم مادرى و همسرى بپردازند و كانون خانواده و جامعه را از آثار معنوى حضور خويش بهرهمند سازند.
بنابراين در نگاه اسلام، مرد خدمتگزار خانواده است و وظيفه تأمين هزينه آن را به عهده دارد. 2-3. ديه و ارث زن در همه موارد كمتر از مرد نيست،؛ بلكه در مواردى كاملاً يكسان و در مواردى ارث زن بيش از مرد است؛ از جمله: الف. ديه زن در كمتر از ثلث با مرد برابر است. ب. ميراث پدر و مادر يا بستگان مادرى، بين زن و مرد يكسان است. همچنين در كلاله امى (برادر يا خواهر مادرى)، طرف مادرى بر طرف پدرى مقدم مىشود و اگر زن نسبت به ميت نزديكتر از مرد باشد، چيزى به مرد نمىرسد. 2-4. اگر در مواردى ارث و ديه زن كمتر از مرد است، اين مسئله مبتنى بر مصالحى در نظام خانوادگى و روابط زن و مرد است و نه تنها به نيكوترين وجهى جبران شده است؛ بلكه حقوق زن در چنين نظامى، بسيار بيش از مرد و فراتر از چيزى است كه در «فمينيسم» غربى وجود دارد. توضيح اينكه: الف. اسلام در شرايطى به زن، حق ارث بردن را داده كه او از اين حق محروم بود و نه تنها از مرد ارث نمىبرد؛ بلكه خود همچون كالايى به ارث برده مىشد. ب. اسلام به زن استقلال اقتصادى داد و او را در تصرف دارايى خود اختيار بخشيد. ج. اسلام در هيچ شرايطى زن را موظف به تأمين نيازمندىهاى خود و خانواده قرار نداده است. بنابراين مىتواند دارايىهاى خود را در هر راه مشروعى صرف كند و در عين حال براى رفع نيازمندىهاى خود، تأمين جداگانه دارد؛ يعنى، نفقه او در هر حال بر عهده مرد است و اگر خودش نيز درآمد اقتصادى داشته باشد، مالك شخصى آن درآمدها است و موظّف نيست كه آنها را در جهت نيازمندىهاى خانواده و يا حتى نيازمندىهاى خود صرف كند.
بنابراين شرايط جديد زندگى با احكام اسلام، هيچ تعارضى ندارد؛ زيرا اگر بسيارى از زنان در شرايط جديد فعاليت اقتصادى دارند، درآمد حاصل از آن را خودشان مالك مىشوند و ديه و ارث امورى مازاد بر آن است. ه . اسلام در روابط خانوادگى، دو حق اقتصادى بر عهده مرد قرار داده است: 1. مهريه (حق تعيين ميزان مهريه نيز به دست خود زن است). 2. نفقه و تأمين مالى نيازمندىهاى زن در زندگى، آن هم متناسب با شئون وى. اما در كشورهاى غربى و داراى نگرش فمينيستى چه مىگذرد؟ در آنجا: الف. چيزى به نام حق نفقه وجود ندارد و زن مجبور است براى تأمين معاش خود، به تلاش و فعاليت بپردازد. در حالى كه در حقوق اسلامى، زن اگر كارى هم انجام دهد و درآمد بالايى نيز كسب كند، دارايىاش براى خودش محفوظ است و تأمين نيازمندىهاى او بر عهده مرد است. ب. در جهان غرب، فرد مىتواند با وصيت خود، شخص واحدى را وارث تمام دارايى خود بگرداند و اندكى از آن را به زن ندهد. شگفت اينجا است كه در موارد گوناگونى ديده شده؛ ثروتمندان بزرگى، دارايى خود را طبق وصيت براى گربه يا سگ خود به ارث نهاده و تمام اعضاى خانواده را از آن محروم ساختهاند! در حالى كه در حقوق اسلامى، ميراث ميت بر اساس حكم معيّن الهى، تقسيم و توزيع مىشود و كسى نمىتواند زن و فرزند را از حقوق خود محروم سازد. بنابراين اگر مشاهده مىشود كه در مواردى، ديه و يا ميراث زن نصف مرد است؛ بدين جهت است كه مرد بايد دارايى خود را به مصرف زن برساند (در حالى كه چنين وظيفهاى براى زن مقرر نشده است). علامه طباطبايى در تفسير الميزان مىنويسد: «نتيجه اين گونه تقسيم ارث بين مرد و زن آن است كه در مرحله «تملك»، مرد دو برابر زن، مالك مىشود؛ ولى در مرحله «مصرف»، هميشه زن دو برابر مرد بهره مىبرد. زيرا زن، سهم و دارايى خود را براى خود نگه مىدارد؛ ولى مرد بايد نفقه زن را نيز بپردازد و در واقع نيمى از دارايى خود را صرف زن مىكند»الميزان فى تفسير القرآن، ج 4، ص 215..براى آگاهى بيشتر ر.ك: الف. مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام؛ ب. جوادى آملى، عبداللَّه، زن در آيينه جمال و جلال؛ پ. كمالى، سيدعلى، قرآن و مقام زن؛ ت. مهرپور، حسين، بررسى ميراث زوجه در حقوق اسلام و ايران؛ ث. صبحى محمصانى، قوانين فقه اسلامى، ج 1 ترجمه: جمالالدين جمالى محلاتى؛ ج. الهامى، داود، روشنفكر و روشنفكرنما؛ ح. ربانى خلخالى، زن از ديدگاه اسلام؛ خ. زيبايىنژاد، محمدرضا و سبحانى، محمدتقى، درآمدى بر نظام شخصيت زن در اسلام.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//content/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%81-%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D8%B2%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B1%D8%AF
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت