روح انسان در حال کما | کتابخانه مجازی الفبا

در حالت کما، روح در چه وضعيتي است؟ لطفا توضيح دهيد

كما در واقع یك نوع اختلال در كاركرد مغز است كه شخص دچار كاهش شدید سطح هوشیاری میگردد و به هیچ یک از تحریكات پیرامونش، پاسخ نمیدهد. در كما شانس بهبودی برای برخی بیماران وجود دارد، در صورتیكه در مرگ مغزی ، بهبودی بیمار غیر ممکن باشد مرگ وی ظرف چند روز حتمی است. حال با توجه به تعريف کما بايد ديد روح چيست و چه رابطه اي با بدن دارد. روح موجودي مجرد و غير مادي است که داراي تجردي تام و مطلق است و در اعمال و کارهايش نيازمند به جسم و بدن است. او چيزي است که تمام جسم را فرا گرفته است و جسم در ید او ابزاري است براي انجام اعمال و خواسته هايش. بدن در دستان روح همانند وسيله است که ما بکار مي بريم تا با آن کاري را انجام دهيم مانند وقتي که عينکي را به چشم مي زنيم تا جلوي پاي خود را ببينيم ،‌که در اين صورت اگر شيشه هاي عينک شفاف باشند ما قادر به ديدن هستيم و چون شيشه آن تيره و کدر گردد و يا بشکند ديدن ما نيز دچار مشکل مي شود اما نه به اين معنا که کور مي شويم بلکه از آن رو ديگر نمي بينيم که ابزار ديدن ما دچار مشکل شده است.
انسان موجودي ترکيب يافته از روح و جسم است ؛بدین معنا که روح محیط بر بدن است
و رابطه بدن و روح رابطه اي اتحادي است و روح براي انجام کارهايش به جسم و بدن مشتاق است و از اين روست که در هر عالمي که ظاهر گردد جسم و بدني متناسب با آن عالم به خود مي گيرد ، چون در عالم مادي قدم گذارد با جسمي مادي همراه است و زماني که در عالم خواب پا گذارد در بدني متناسب با آن عالم ديده مي شود در عالم برزخ نيز با جسمي برزخي محشور گشته و ....
از سوي ديگر ، چون بدن ابزار کار روح است چنانچه در يکي از ابزارهاي او اختلالي ايجاد شود بخشي از توانايي هاي او در عالم ماده مختل مي گردد، در حالت کما نيز وضعيت چنين است ، در کما اختلالي در کارکرد مغز ايجاد مي گردد و روح از بخشي از اعمالش محروم مي شود البته مطلب ديگري که بايد بدان اشاره کرد ، شباهت کما با خواب است که كما , بيهوشي و خواب انصراف روح از بدن است و اين انصراف گاه شديد و قوي است و گاه ضعيف و خفيف ، گاه طولاني مدت است و گاه كوتاه مدت ، در خصوص بيهوشي و كما، انصراف روح از بدن شديد است هر چند زمان و مدت آن مي تواند متفاوت باشد . ولي در هر صورت اين لزوما به معناي اين نيست كه روح از بدن جدا شده و به جاي ديگري مي رود. و در این حالت که روح از قوای ظاهره فارغ است به قوای باطنه مشغول می شود و به واسطه انها درک می کند حال ممکن است صورتهایی را که درک میکند مربوط به عالم خیال خود باشد و یا اینکه مربوط به عالم برزخ باشد ( چنانچه در عالم خواب اینگونه است )و در حقیقت با بدن متناسب خود با همه اشیاء ان عالم تماس می یابد نه اینکه شبیه شبه و روحی باشد که نتواند با اشیاء اطراف خود ارتباط پیدا کند چنانچه در اذهان عوام این پندار شایع است.

پرسمان دانشجویی