رابطه عقل و دين | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
رابطه عقل و دين
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
رابطه عقل و دين
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
دین و عقل
سوال:
رابطه عقل و دين چگونه است؟ چه نسبتي با هم دارند؟ جايگاه عقل در دين کجاست؟ تا چه حد مي توان آن را در فهم دين دخيل داشت؟
پاسخ تفصیلی:
رابطه عقل و دین
آیا عقل در قلمرو دین جایی دارد؟ جایگاه و نقش آن در قلمرو دین چیست؟ آیا نقش عقل صرفاً در مقام تعلیم و فهم گزاره های دینی است، یا عقل در مقام تبیین و تعلیل نیز نقش دارد؟ این مسائل و مسائل دیگری كه از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و الهی دانان بوده است، از اهم مسائل فلسفه دین معاصر به شمار می رود. دیرینه پای بودن این مسائل، آن را از محور توجه قرار گرفتن نینداخته است و پاسخ های داده شده به آن نیز هرآینه مورد بازنگری و تأمل دوباره قرار گرفته و می گیرند. هر نسل از نو این مسأله را مورد كاوش قرار می دهد و پاسخ های ویژه خود را به آن می یابد، زیرا ایمان از حیاتی ترین مسائل بشری است كه با همه وجود انسان سر و كار دارد و كل هستی او را تحت الشعاع خود قرار می دهد.عقل نیز ابزار سنجش و ارزیابی انسان است. بنابراین هر نسل حق دارد پاسخ مسأله را خود بیابد و در این باره از آرای پیشینیان خود نیز بهره می جوید و درباره مسأله عقل و ایمان و ابعاد آن روشن تر می اندیشد. مسأله رابطه عقل و ایمان، ریشه بسیاری از مباحثی است كه در طول تاریخ در جهان اسلام و مسیحیت و سایر ادیان، پدید آمده است. مباحثی از قبیل «عقل و وحی»، «ظاهر گرایی و تأویل گرایی»، «علم و دین»، هر كدام شاخه ای از شاخه های این مسأله اند.
تعریف دین
پیش از بررسی نظریه هایی كه در این زمینه عرضه شده، باید معلوم كرد كه مراد از «دین» و «عقل» چیست. مراد از «دین»، مجموعه معارف (نظری و عملی) قدسی است؛ یعنی مجموعه گزاره های ناظر به واقع و ناظر به عمل، كه حول محور قدسی شكل گرفته اند، در اینجا باید این قید را نیز اضافه كنیم كه مراد، مجموعه معارف دست اول است كه معمولاً در متون مقدس گرد آمده اند، تا اینكه تفاسیر مختلف از این معارف را از تعریف دین خارج كنیم. اگر همین تعریف را بر اسلام تطبیق كنیم. دین اسلام عبارت می شود از: «مجموعه معارفی كه در نسبت با خداوند تدوین یافته و در متن مقدس قرآن و سنت گرد آمده اند».
تعریف ایمان
در تعریف ایمان، قرن ها میان متكلمان، فیلسوفان و الهی دانان مسلمان و مسیحی و پیروان دیگر ادیان اختلاف نظرهای جدی وجود داشته و دارد. بیشترین اختلاف ها بر سر داخل كردن سه موضوع در تعریف ایمان است: اول علم، دوم اراده و سوم عمل. بسیاری از فیلسوفان و متكلمان شیعه ایمان را همان علم، علم جزمی و یقینی، می دانند. برخی از شیعیان و نیز اغلب اشاعره و مرجئه ایمان را عملی ارادی، یعنی تصدیق می دانند و حتی برخی از مرجئه اقرار زبانی را كافی می دانند. خوارج عمل را جزء ایمان می دانند و فاسق را خارج از حوزه ایمان می شمارند. اما به نظر می رسد ایمان چیزی بیش از علم است و عمل خارجی در آن دخالتی ندارد. ایمان تصدیق قلبی است كه به اراده و اختیار انسان و در پی علم یا باور تحقق می یابد و عمل خارجی از لوازم ایمان است و نه جزء ماهیت آن. اقرار به زبان نیز جزء ماهیت ایمان نیست، بلكه آن نیز مانند سایر عمل های خارجی از لوازم ایمان است. نكته با اهمیتی كه ممكن است پذیرش آن برای آشنایان با فلسفه و حكمت اسلامی اندكی سنگین باشد، فراتر بودن ایمان از علم و اختیاری بودن آن است.
برای اینكه این مسئله روشن گردد توجه به شواهد زیر راه گشاست:
امر به ایمان و نهی از كفر: اگر ایمان خارج از حوزه اختیار انسان بود، درخواست آن از سوی خداوند با حكمت او تنافی داشت. در آیات زیادی از قرآن كریم امر به ایمان و نهی از كفر به چشم می خورد(بقره: 41، 91، 186؛ نساء: 136 و 171؛ آل عمران: 179؛ مائده: 111).
2. جرم دانستن كفر و نكوهش كفار و وعده عذاب به آنها: این نكوهش تنها در صورت اختیاری بودن ایمان و كفر معنا پیدا می كند( بقره: 86؛ نساء: 137؛ ملك:10؛ عبس: 17؛ اعراف: 40؛ جاثیه: 31؛ دخان: 21 ـ 22؛ مؤمن: 10 ـ 11).
3 . نفی اكراه: نفی اكراه در دین دلالت بر اختیاری بودن ایمان دارد(بقره: 256).
4 . فراخوانی برای عبرت گیری از كفار: آیاتی كه به عبرت گرفتن از سرنوشت كفار و ایمان آوردن فرا می خوانند به طور ضمنی به اختیاری بودن ایمان اشاره دارند(ذاریات: 35 – 3).
5 . بی فایده دانستن ایمان از روی ترس: آیاتی وجود دارد كه می گوید ایمان از سر ترس و اجبار بی فایده است و این نشان می دهد كه ایمان باید آزادانه و بدون اجبار و فشار باشد تا ارزش پیدا كند(مؤمن: 85؛ دخان؛ 12 ـ 13).
6 . تصریح به اختیاری بودن ایمان: در آیاتی از قرآن تصریح شده است كه پس از آمدن تذكرات انبیاء مردم آزادند كه اگر خواستند راه خدا را برگزینند و این چیزی جز ارادی بودن ایمان نیست(مزمل: 19؛ انسان: 29).
در همه موارد باید توجه داشت كه علم امری اختیاری نیست، هر چند مقدمات آن اختیاری است. اما آنچه در این شواهد آمده است چیزی فراتر از علم و پس از آن است و آن تصمیم ویژه ای است برای اینكه انسان تسلیم اراده خداوند بشود و ربوبیت او را تصدیق كند. همچنین باید توجه داشت كه ابلیس و دیگر شیاطین جنی، خدا را می شناسند و به او علم دارند، اما با طغیان خود كافر شدند و ایمان خود را از دست دادند. معنای كفر ابلیس، این نیست كه او شناخت خدا را از دست داده است.
تعریف و كاركردهای عقل
عقل نیروی دراكه آدمی است كه هم به كار فهم می آید و هم استدلال گر است. همچنین، عقل نیروی نقاد نیز هست. شهود حقایق عقلانی، مانند بدیهیات اولیه و اصول ریاضیات و منطق نیز از كارهای عقل است. در مباحث پیش رو همه این معانی مدنظر هستند. عقل كاركردهای مختلفی دارد. درباره ارتباط عقل و دین، شش نقش متفاوت برای عقل قابل تصور است؛ یعنی نقش عقل را در شش مقام می توان در نظر گرفت:
1) در مقام فهم معنای گزاره های دینی
2) در مقام استنباط گزاره های دینی از متون مقدس
3) در مقام انتظام بخشیدن به آنها
4) در مقام تعلیم گزاره های دینی
5) در مقام اثبات گزاره های دینی و در مقام دفاع از آنها.
عقل، انسان را به سوى توحید، ایمان و زیبایى هاى اخلاقى و خیرات و كمالات دعوت مى كند. عقل، خواستار عدل و احسان و ملاك تكلیف و ثواب و عقاب است. به وسیله عقل، حق از باطل، خیر از شر و راه از بیراهه تمیز داده مى شود. عقل نورى است كه در پرتو آن خداوند پرستیده مى شود و به وسیله آن بهشت به دست مى آید: «العقل ما عبد به الرحمن واكتسب به الجنان».( اصول كافى، ج2، ص16). اساس تربیت صحیح اسلامى بر اصل تعقل استوار است. آدمى با تعقل در آیات الهى، حق را درمى یابد و به كمالات الهى متصف مى گردد.
پر واضح است كه جامعه دینی در مقام استنباط و فهم و تعلیم گزاره های دینی از عقل بهره می جوید. موافقان و مخالفان دخالت عقل در دین، بر این سه كاركرد اتفاق نظر دارند. كاركرد چهارم عقل، یعنی انتظام بخشی به گزاره های دینی، نیز چندان محل اختلاف نیست. حتی ایمان گرایان كه در صفحات آتی با آنان بیشتر آشنا خواهید شد، و ظاهرگرایان نیز مجموعه ناهماهنگی از گزاره های دینی را نمی پذیرند. انسجام و سازواری درونی میان مجموعه گزاره های دینی، كمترین شرط مقبولیت آن نظام است و بدون آن، التزام به نظام معارف دینی بی معناست. حتی افراطی ترین ایمان گرایان، مانند كركگور، هر چند ورود در عرصه دین را با تن دادن به تناقض میسر می دانند، اما این تناقض در واقع تناقض ایمان دینی با عقل غیر دینی است.گزاره های دینی باید به نحوی با هم تلائم پیدا كنند؛ زیرا با وجود ناهماهنگی درونی، التزامی در كار نیست به كدام یك از طرفین نقیض می توان ملتزم شد؟ البته ایمان گرایان در مجموعه باورهایشان وجود تناقض را می پذیرند، اما به زعم ایشان، تناقض داشتن باورهای دینی با باورهای غیردینی، به ایمان دینی لطمه ای نمی زند، بلكه زمینه تحقق آن را فراهم می آورد.
اهمیت عقل
انسان گرچه همانند سایر موجودات از رشد نباتى و حیات حیوانى برخوردار است، اما علاوه بر این ها خصوصیاتى به وى عطا شده كه به واسطه آن، نسبت به سایر آفریده ها از مزیت و برترى ویژه اى بهره مند گشته است. یكى از آن مختصات، (عقل) است.(عقل) در لغت به معناى بستن و مهار كردن، و در وجود انسان به عنوان یك نیروى كنترل كننده، نگه دارنده و محدودكننده است. آدمى به سبب دارا بودن خرد از یله و رها بودن خارج گردیده و موظف گشته كه به مدد این قوه و در محدوده راهنمایى هاى آن، راه درست را برگزیند، زیرا طبق فرموده مولاى متقیان على(ع): (عقل براى شناخت راه گمراهى از رستگارى، انسان را كفایت مى كند.) به كمك عقل این امكان به وجود مى آید كه خوب و بد و زشت و زیباى هر عملى را قبل از انجام آن تفكیك كرد و آن گاه ثابت قدم در مسیر صحیح گام نهاد و از غبن و پشیمانى و سرزنش دیگران محفوظ ماند.
در این زمینه حكایت مى كنند كه (مردى با اصرار بسیار از رسول اكرم(ص) یك جمله به عنوان اندرز خواست، پیامبر(ص) به او فرمود: اگر بگویم به كار مى بندى؟ آن شخص پاسخ داد: بلى. حضرت سه مرتبه این سؤال را پرسید و او هرسه بار پاسخ مثبت داد. نبى مكرم پس از این كه براى دفعه سوم از آن مرد قول گرفت و وى را متوجه اهمیت مطلبى كه مى خواهد بیان كند، كرد. فرمود: هرگاه تصمیم به كارى گرفتى، اول در اثر و نتیجه و عاقبت آن عمل فكر كن و بیندیش و اگر دیدى نتیجه و عاقبتش صحیح است، آن را دنبال كن و اگر عاقبتش گمراهى و تباهى است، از تصمیم خود صرف نظر كن.( مرتضى مطهرى، داستان راستان، ج2، حكایت79).
خرد، چشم جانست چون بنگرى // تو بى چشم، شادان جهان نسپرى
همیشه خرد را تو دستور دار // بِدو جانت از ناسزا دور دار
كسى كو خرد را ندارد ز پیش // دلش گردد از كرده خویش ریش
پیامبر اكرم می فرماید :هیچ ثروتى نیرومندتر از عقل نیست. امام علی (ع) می فرماید:گران بهاترین متاع ها، عقل است، بزرگ ترین فقرها، احمقى، و موحش ترین وحشت ها، عُجب است. (به نقل از: غلامحسین ذوالفقارى، رهنمون، ص51). در بیان اهمیت و ارزش عقل همین بس كه اصول دین بدون تأیید آن از ما پذیرفته نیست. اسلام دینى است عقل گرا كه براى مطرح كردن مسائل خود از عقل كمك و تأیید خواسته است. آیات زیادى در قرآن وجود دارد كه انسان ها را به تفكر و تعقل دعوت كرده است.اسلام براى اثبات اصول مسلّم دین، تأیید قطعى عقل را خواسته است و براى پیدا كردن شناخت راجع به پدیده هاى عالم دستور تأمل و تفكر در آنها را صادر كرده است. قرآن مى فرماید: (افلا ینظرون الى الابل كیف خلقت والى السماء كیف رفعت والى الجبال كیف نصبت والى الارض كیف سطحت;( غاشيه / 20-17) پس آیا شتر را نمى نگرند كه چگونه آفریده شده، و آسمان را نمى بینند كه چگونه برافراشته شده، و به كوه ها نگاه نمى كنند كه چگونه نصب شده و برپا گردیده اند و به زمین نمى نگرند كه چگونه گسترده گشته است؟. خداوند تبارك و تعالى در آیات( 17و18 سوره زمر) به تجزیه و تحلیل شنیده ها دستور داده است. یك مسلمان باید شنیده ها را بسنجد، تجزیه و تحلیل كند، حق را از ناحق و درست را از نادرست تشخیص دهد و از بهترین آنها تبعیت كند. احكام شرعى نیز از حكم عقل و فرمان خرد جدا نیست. هر حكم شرعى، مطابق با عقل است و عقل آن را تأیید مى كند. احكام عقلى و شرعى در همه حال دوش به دوش یكدیگر و ملازم هم هستند.
در فرهنگ اسلامى، اجر و پاداش و قرب افراد نیز برحسب عقل آنها تعیین مى گردد. پیامبر گرامى اسلام(ص) در حدیثى مى فرماید: خداوند فرداى قیامت مقام بندگان را به عدد عقل و خرد آنها بالا مى برد و بر این اساس به قرب خداوند نایل مى گردند: « انما یرفع العباد غداً فى الدرجات وینالون الزلفى من ربهم على قدر عقولهم» (طبرسى، مجمع البیان، ج1، ص324). قرآن كریم مكرراً به ارزش فوق العاده عقل و خرد اشاره مى كند و گناه عمده دوزخیان و عامل بدبختى آنها را، از كار انداختن این نیروى الهى مى شمارد. على رغم دروغ پردازى هاى كسانى كه مذهب را وسیله تخدیر مغزها و نادیده گرفتن فرمان عقل و خرد مى شمارند، اساس خداشناسى و سعادت و نجات را بر عقل و خرد مى نهد و روى سخنش با اولوالابصار، اولوالالباب و اندیشمندان و متفكران است.
اسلام و عقل
اسلام، دین عقل و فكر است. استاد مطهرى در این باره مى گوید: اسلام یك دین طرفدار عقل است و به نحو شدیدى روى این استعداد نیز تأكید كرده است. نه فقط با او مبارزه نكرده بلكه از او كمك و تأیید خواسته است ( پانزده گفتار، ص24).اسلام به این مطلب اذعان دارد كه آدمى باید براساس عقل و بینش، دین خود را انتخاب كند و نباید در این مورد به تقلید كوركورانه روى آورد. دلیل این امر، واضح و روشن است، زیرا اگر فردى از روى عقل و خرد به دین اسلام روى آورد، پایبندى اش به دستورات و احكام اسلام بیشتر خواهد بود.دین و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس آن بر ایمان و یقین استوار است، از این رو راهى جز منطق و استدلال نمى تواند داشته باشد. اما در سایر مذاهب، نقش عقل بسیار كم رنگ است; به طور مثال در آیین مسیحیت و در دوره رنسانس، دو جریان فلسفى عمده در اروپا به وجود آمد كه در جریان اول، حاكمیت كلیسا، عقل را تحت شعاع خود قرار داده بود. كهنه پرستى، خرافه پرستى و پافشارى بر عقاید فلاسفه یونانى مانند بطلمیوس كه به داشتن فلسفه اسكولاستیك معروف بود، از ویژگى هاى این دوران بود.
در این دوره، كلیسا دادگاه و محكمه مذهبى به نام انگیزیسیون ایجاد كرده بود تا عقاید مسیحیان را تفتیش كند و هركس را منحرف از دین مى دیدند، به بدترین شكل مجازات مى كردند. حتى این امر در مسائل طبیعى، نجوم، فیزیك و ریاضى و? صادق بود و هر فردى كه نظریه اى برخلاف نظریه هاى بطلمیوس داشت، به عنوان مرتد از دین شناخته مى شد و او را مجازات مى كردند. جریان دوم فلسفى كه از آن به عنوان فلسفه جزیره اى یا آنگلوساكسونى یاد مى شود، تجربه گرایى و اصالت حس و همچنین تردید در عقل و معرفت را در دستور كار خود قرار داده است. با توجه به این كه محور اصلى فلسفه بر پایه عقل است، اما این گروه برخلاف شعار عقلانیتى كه سر مى دهد، جزو تجربه گرایان هستند.با مطالعه دقیق این جریان متوجه مى شویم كه این گروه با استفاده از عقل و خرد وجود عقل را انكار كرده و از این طریق بیشترین آسیب را به فلسفه زده است و حتى در این راه از قربانى كردن عقل و سپس حقیقت فروگذار نكرده است.
قرآن و عقل
اولین اثر اسلامى و بزرگ ترین منبع دینى كه مى توان روح اسلام را در آن جست وجو كرد، قرآن كریم است. این كتاب آسمانى كه منشور دعوت و اثر جاویدان پیامبر(ص) به شمار مى رود، به منزله (قانون اساسى اسلام) است، زیرا هر فكر و نظرى بلكه هر حدیث و روایتى كه برخلاف كتاب خدا باشد از نظر آثار دینى، مردود و بى اعتبار است. پیامبر(ص) فرمودند: وقتى به شما حدیثى از من رسید، آن را با كتاب خدا مقایسه كنید. آنچه موافق است بگیرید و آنچه مخالف است كنار بگذارید.یكى از اصول كلى كه در این قرآن بیان شده است، اصل بنیان گذارى دین براساس فطرت مى باشد: (با گرایش به حق و میانه روى، به این دین روى بیاور كه این دین فطرت و آفرینش خدایى است كه آفریدگار مردم را بر آن آفریده است ( روم(30) آیه 30). با توجه به این اصل و با در نظر گرفتن فطرى بودن ارزش ادراكات عقلى كه بیان شد، به این نتیجه مى رسیم كه به طور كلى اعتبار استدلال و برهان عقلى كه یكى از امور فطرى است، كاملاً مورد تأیید قرآن مجید است، زیرا به كار بستن عقل و خرد و اعتبار آن، چیزى نیست جز فطرت و فطرت، چیزى نیست جز همان (دین). با این اصل، سازگارى دین با عقل و خرد به خوبى روشن مى شود(سید هاشم حمیدى، ارتباط عقل و دین، ص8). در قرآن متجاوز از سیصد آیه درباره اهمیت و ارزش عقل و اعتبار استدلال و برهان موجود است، از جمله:
به طور كلى آیاتى را كه در این زمینه وارد شده، به چند دسته مى توان تقسیم كرد:
دسته اول: آیاتى است كه جلو عقل بشر را باز گذاشته و فطرت سلیم و كنجكاو و حقیقت جوى او را تحریك نموده و به او آزادى فكر داده، تا در گفته ها و سخنان، تحقیق و بررسى كرده و حقیقت را دریابد و از كسانى كه عقل خود را به كار نمى گیرند به شدت انتقاد كرده و مردمى را كه از سنت هاى خرافى نیاكان خود كوركورانه تقلید و پیروى مى كنند نكوهش كرده و سرسختانه با آن مبارزه نموده است. بعضى از آیات این دسته عبارت اند از: سوره اسراء/36; سوره زمر/17ـ18; سوره انفال/22.
دسته دوم: آیاتى است كه برنامه پیامبر اكرم(ص) را در راه دعوت به دین اعلام نموده كه از آنها استفاده مى شود اساس دعوت پیامبر(ص) بر پایه بصیرت و بینایى و منطق و حكمت و عقل و فهم بوده و در گفتگوى با مخالفین خود با منطق عقل و خرد سخن گفته و از آنان مطالبه دلیل و برهان كرده است. بعضى از آیات این دسته عبارت اند از: سوره نحل/125; سوره یوسف/108; سوره نمل/64.
دسته سوم: آیاتى است كه به عقل بشر در فهم خود قرآن آزادى داده و با بیان هاى گوناگون او را به تعقل و تفكر در متن این كتاب آسمانى دعوت كرده و فرموده است: اساساً این كتاب با سبكى خاص و آیاتى روشن نازل گردیده تا مردم در آن تعقل و تدبر كرده، گردوغبار فراموشى و غفلت را از چهره فطرتشان زدوده و به حقیقت این كتاب آسمانى كه مطابق با نداى فطرت است، متذكر گردند. بعضى از آیات این دسته عبارت اند از: سوره زخرف/13; سوره بقره/242; سوره ص/29; سوره نساء/82.
دو مركز در روح انسان
در روح انسان دو مركز و دو كانون موجود است كه هریك از این دو، منبع یك نوع فعالیت ها و تجلیات روحى است. نام یكى از این دو، كانون عقل یا خرد و نام دیگرى، قلب و یا دل است. فكر و اندیشه، دوراندیشى و حسابگرى، منطق و استدلال و علم و فلسفه از تجلیات كانون عقل است. بعضى دیگر از تجلیات روحى مانند خواستن و شیفته شدن و آرزو كردن و به حركت درآوردن از كانون دل سرچشمه مى گیرد. از كانون دل، حرارت و حركت برمى خیزد و از كانون عقل، هدایت و روشنایى. آن كس كه دلى افسرده و بى خواهش و بى امید دارد، موجودى سرد و بى حركت و جامد است و هیچ گونه فعالیتى از او سر نخواهد زد; به مرگ نزدیك تر است تا به حیات، و آن كه از نیروى عقل و فهم و تدبیر بى نصیب است، مانند ماشینى است كه در شب تاریك در حركت است و فاقد چراغ راهنماست.
گاهى میان این دو كانون، توافق و هماهنگى حاصل مى شود، چیزى را دل مى پسندد و عقل هم خوبى آن را تصدیق مى كند. در این گونه موارد، انسان دچار اشكال نمى شود، ولى بسیار اتفاق مى افتد كه این هماهنگى حاصل نمى شود; مثلاً دل چیزى را مى پسندد و شیفته و مایل مى شود ولى عقل دوراندیش و حسابگر تصدیق نمى كند. یا آن كه عقل خوبى چیزى را تصدیق مى كند و گواهى مى دهد، ولى براى دل، ناپسند و دشوار است. این جاست كه كشمكش و تنازع بین قلب و عقل درمى گیرد و این جاست كه افراد با یكدیگر مختلف مى شوند. بعضى فرمان عقل را مى پذیرند و بعضى فرمان دل را. به گفته لسان العرب و مفردات راغب، عقل در اصل از (عقال) به معناى طنابى است كه بر پاى شتر مى بندند تا حركت نكند. و از آن جا كه نیروى خرد، انسان را از كارهاى ناهنجار باز مى دارد، این واژه بر آن اطلاق شده است(ناصر مكارم شیرازى و سایر همكاران، پیام قرآن، ج1، ص144).
به طور كلى نه مى توان ادعا كرد كه عقل انسان براى پاسخگویى به همه مسائل زندگى بشر كفایت مى كند و نه مى توان گفت كه عقل در هیچ جا كارایى ندارد و ادراكاتش در همه موارد بى اعتبار است. در بعضى موارد، عقل كارگشایى دارد و در بعضى موارد نمى تواند كارآیى داشته باشد.به طور كلى عقل انسان دو نوع ادراك دارد: یك سلسله ادراكات بدیهى و یك سلسله ادراكات اكتسابى. براى ادراكات بدیهى نیازى به تجربه ندارد; یعنى بدون به كارگیرى اندام هاى حسى و تجربه مى تواند واجد این ادراكات شود. این ادراكات بدیهى یك دسته قضایاى كلى هستند. در مورد قضایاى بدیهى، چه در زمینه عقل نظرى و چه در زمینه عقل عملى، ادراكات عقل اعتبار دارد و یقینى است، لكن در مورد ادراكات اكتسابى، عقل بدون كمك از تجربه نمى تواند به آنها برسد; یعنى در این ادراكات، (عقل) قیاسى تشكیل مى دهد كه كبراى آن عقلى و بدیهى است ولى صغرى معمولاً محتاج كمك گیرى عقل از حس و تجربه است. پس در ادراكات اكتسابى ما در كبراى كل نیاز به تجربه نداریم و خود عقل براى ادراك آن كافى است، ولى در تعیین مصداق و تشكیل صغرى، عقل باید دنبال تجربه برود و نمى تواند به تنهایى مصداق را معلوم كند(محمدتقى مصباح یزدى، اصول عقاید، ج2، ص107ـ109).
دو موهبت الهى
عقل و دین، دو موهبت و نعمت گران بهاى الهى براى بشراند. كرامت آدمى در تكریم و تنظیم این دو ارزش الهى است. روى كردن به یكى و پشت كردن به دیگرى و جداانگارى و افتراق میان آنها، پیامدهاى خسارت بار و جبران ناپذیرى را به دنبال دارد. تكیه بر عقل صرف و پرهیز از دین، باعث طغیان انسان و افسارگسیختگى نفس مى شود. بى هویتى و سرگشتگى و بحران انسان معاصر نیز زاییده خردورزى افراطى جهان معاصر است. از طرف دیگر، دینِ فارغ از عقل، یا گرفتار بى فهمى مى شود و یا در انواع خرافه ها و تحریف ها آلوده مى گردد و در نهایت در چنبره جمود و تحجر و تعصب گرفتار مى شود; بنابر این دفاع معقول از دین، تنها طریق صحیح است كه هم نشینى و تعاون دو خورشید الهى یعنى عقل و دین را طلب مى كند.
رابطه بین عقل و شرع
بین عقل و شرع یك رابطه معكوس است كه هرچه عقل مصلحت بداند دین یا شرع نیز همان مصلحت را ایجاب مى كند. شهید مطهرى مى فرماید: در هر حكم شارع، رمزى وجود دارد كه اگر آن رمز را براى عقل بگویند عقل هم تصدیق مى كند; این را مى گویند قاعده ملازمه. روى این حساب علماى اسلام مى گویند هر دستورى از دستورات اسلام چه واجب، چه مستحب، چه حرام و چه مكروه، حتماً به دلیل وجود یك مصلحت یا رفع یك مفسده است و از همین رو خاصیت حكیمانه اى دارد. واضح است كه عقل در زندگى مسلمانان نقشى گسترده دارد و این بهترین كمك براى شناخت اصل دین و تفقه در آن است. آن هم دینى كه یكى از مبادى استنباط آن، عقل است و عقل را به عنوان بهترین منبع دخالت در به دست آوردن احكام اسلامى معرفى مى كند.استاد شهید مطهرى در جاى دیگر مى گوید: این كه فقه اسلامى عقل را به عنوان یك مبدأ براى استنباط مى شناسد، چیزى است كه راه را باز كرده است? مى گویند احكام اسلامى، احكامى است زمینى یعنى مربوط به مصالح بشریت است. تعبیر فقها این است كه احكام، تابع مصالح و مفاسد واقعى است; یعنى واجبات تابع مصلحت هاى ملزمه براى بشر است و حرام ها تابع مفسده هاى ملزمه.
محدوده عقل
عقل در امور عادى و طبیعى توانایى ادراك كلیات را دارد. این گونه مقدمات، تشكیل قیاسات و نتیجه گیرى از چندین مقدمه، همگى از فعالیت هاى عقل مى باشند، ولى امور جزئیه متعلق ادراك عقل واقع نمى شوند. درك این امور كار حواس ظاهرى است كه ابزار عقل شمرده مى شوند.در امور دینى نیز عقل نقش عظیمى در استنباطات احكام ایفا مى كند. وجود مستقلات عقلیه در لابلاى گزاره هاى فقهى، بهترین گواه بر این مطلب است. البته حوزه ادراكى عقل شامل برخى امور دینى نمى شود چه تشریعي و چه تكویني; یعنى در برخى موارد عقل توان ادراك دارد ولى مورد نهى شارع واقع شده است و گاهى اصلاً توان ادراك ندارد. مراد از توانایى، توانایى ظاهرى و در بدو نظر است و الاّ نهى شارع اصلاً براى همین است كه عقل چنین قدرتى ندارد. در بیان مثال ها این مطلب كاملاً روشن مى شود.
مورد اول، اولاً از بحث اسرار و علل احكام شرعى است; همان چیزى كه سبب پیدایش نظریه قیاس در پاره اى از مكاتب فقهى شد. علت تمسك به قیاس در میان طرفداران آن، این است كه با گفتن (حسبنا كتاب الله) باب عترت را تعطیل كردند. آن وقت این همه موضوعات، تازه و بدیع ماند و احكامى اندك تر از اندك كه پاسخگوى این همه نیاز نبود; لذا به قیاس پناه بردند. ولى فضاحت این امر و تشتت بیش از حد آرا، كار را به جایى رساند كه با انحصار مذاهب عامه در ائمه چهارگانه باب اجتهاد مسدود شد. سردمدار قیاس ابوحنیفه بود و به قدرى افراط مى كرد كه حتى در امور طبیعى هم قیاس مى كرد. آورده اند كه ابوحنیفه روزى نزد سلمانى رفت تا سر و صورتش را اصلاح كند در حالى كه چند تار موى سفید در ریشش بیشتر نداشت. به سلمانى گفت: موهاى سفید را از ریشه بكن تا دیگر درنیاید و فقط موهاى سیاه باقى بماند. سلمانى به او گفت: اگر موى سفید را بكَنیم بیشتر درمى آید. گفت: پس سیاه ها را بكَن; یعنى به عبارتى قیاس كرد. ثانیاً، تفكر در ذات و حقیقت خداى متعال است، زیرا اندیشه در این زمینه ثمره اى جز افزایش تحیر ندارد. حتى ممكن است به مراحل خطرناك ترى هم منجر شود. در متون دینى به جاى این، به تفكر در نعمت هاى خداى متعال توصیه شده است. مورد دوم كه عقل اصلاً توان ادراك آن را ندارد، درك امور مربوط به عوالم غیب است. این جاست كه فریاد استغاثه عقل بلند شده و دست التماس به سمت نقل كشیده است. شاید تعریف از متقین به دلیل ایمانشان به عالم غیب (كه در آیات آغازین سوره بقره آمده است) براى همین مطلب باشد كه در امور غیبى تعبد محض است.
به بياني ديگر ، گزاره هاي ديني را مي توان به سه قسم تقسيم نمود : 1- گزاره هاي خرد پذير 2- گزاره هاي خرد گريز ؛ مانند کيفيت معاد که درک آن از سوي عقل به تنهاي ممکن نيست. 3- عقل ستيز ؛ مانند آموزه تثليث در مسيحيت. در مورد قسم اول و سوم عقل به تنهايي در تاييد و انکار مستقلا عمل کرده و حکم مي کند و تنها در مورد قسم دوم است که سکوت اختيار مي نمايد
نسبیت بین عقل و دین
از دیرباز بحث نسبیت میان عقل و دین، در حوزه دین و دین دارى مطرح بوده است و در هر عصر و دوره اى با عنوان هاى گوناگون مطرح شده است. البته اصل موضوع، ثابت و تنها نوع بیان ها متفاوت بوده است. طراحان این بحث در دین یهود، كسانى مثل (فیلون) و در دین مسیح (سن توماس) و در میان مسلمانان گروه هایى چون (معتزله) و (اشاعره) و (اخباریان) بوده اند. این مسئله در بین نوگرایان دینى و جامعه هاى نوگرا در قالب ها و موضوع هاى مختلف مطرح شده است; مانند (عقل و وحى)، (عقل و نقل)، (دین و توسعه)، (نسبیت و مدرنیسم) و... كه هركدام از این عنوان ها در حقیقت به مسئله (عقل و دین) بازگشت پیدا مى كند. بنابراین اعتقاد و برداشت هركس در برابر نسبیّت عقل و دین و پیوند بین آنها، موضع او را در برابر موضوعات یاد شده دیگر به خوبى روشن خواهد كرد. مكتب هاى مادى و كمونیستى كه همیشه از ناحیه مذاهب راستین احساس خطر مى كنند، همیشه اصرار دارند كه دعوت ادیان را دعوت به تخدیر افكار توده ها معرفى كنند. تعبیر رسواى آنها به (دین افیون توده هاست) معروف است. همچنین استعمارگران شرق و غرب به دلیل هراسى كه از قیام توده هاى مؤمن در سایه افكار مذهبى و استقبال از شهادت در راه خدا داشته اند سعى مى كردند كه به روانشناسان و جامعه شناسان خود این مطلب را تلقین كنند تا در كتاب هاى به اصطلاح علمیشان منعكس سازند كه مذهب زاییده جهل و نادانى بشر نسبت به عوامل طبیعت است.
با توجه به اهمیت موضوع، به خوبى مى توان به هدف اصلى افرادى كه در برابر مبحث ارتباط عقل و دین موضع گرفته اند و اصرار به جدایى این دو موضوع دارند، پى برد. وقتى در عرصه دین، حوزه عقل و عقلانیّت تعطیل شود، دیگر دین به عنوان مسئله اى كه دخیل و راهنما در زندگى فردى و اجتماعى و در عرصه هاى مختلف فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، نظامى و... باشد مطرح نیست، بلكه فقط به صورت یك عنصر شخصى و فردى مطرح مى شود و آن وقت است كه عنان و افسار عقل گسسته مى شود و پیروان مكتب جدایى عقل از دین، با اطمینان صد درصد به عقل هایشان پا در مسیرى تاریك مى نَهند كه هر خطایى از عقل را به عنوان امرى صواب و درست مى پذیرند و بر آن اصرار مى ورزند. مولاى متقیان حضرت على(ع) خطاب به همه مردم مى فرمایند: «اتهموا عقولكم فانّه من الثقة بها یكون الخطاء» ترجمه:عقل خویش را متهم سازید، به درستى كه خطا و اشتباه به جهت اطمینان به عقل هایتان حاصل مى شود.( غررالحکم 268/3) این بیان روشن مى دارد كه پا نهادن در این مسیر تاریك تا چه اندازه انسان را از تشخیص حق و درك روش صحیح زندگى و رسیدن به كمال و حقیقت دور مى دارد. انسان وقتى به جدایى عقل از دین معتقد شد، دیگر در صدد تهذیب نفس و رام كردن آن برنمى آید و آن وقت است كه عقل او مغلوب هواى نفسش مى گردد. از حضرت على(ع) نقل شده كه: «ذهاب العقل بین الهوى والشهوة» ترجمه: عقل آدمى در كشش هاى هواهاى نفس و شهوت از میان مى رود. و پیامد این امر حدیث دیگرى است از آن حضرت كه:«اذا غلبت هوائكم اوردتكم موارد الهلكة» ترجمه: زمانى كه هواى نفس بر شما غالب گردد، شما را به پرتگاه تباهى مى كشاند.پس روشن شد كه رواج عقیده جدایى دین و عقل، آرمان بدخواهان مغرضى است كه پیوند عقل و دین را یك مانع بزرگ بر سر راه رسیدن به هدف هاى شوم و شهوت طلبانه و دنیاخواهانه خود مى بینند و مى خواهند نظام هاى بشرى را جایگزین نظام هاى دینى كنند.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/4750
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت