نقد عقايد بهائيت | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
نقد عقايد بهائيت
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
نقد عقايد بهائيت
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
انتقادات وارد بر بهائیت
,
ادیان و فرَق دینی
,
بهائیت (فرق اسلامی)
سوال:
در صورت مناظره با يك فرد بهائي چه دلايل محكمي براي عدم مشروعيت اين فرقه مي توان ذكر نمود؟
پاسخ تفصیلی:
در پاسخ به پرسش مذکور بايد گفت: شرط لازم براي گفتگو و مناظره با بهائيت چند چيز است:
الف) اطلاع و آگاهي کافي از مباني فکري و آموزه ها و بارورهاي فرقه بهائيت. اگر شما، به آگاهي ناقص يا نادرست از فرقه بهائيت داشته باشيد، نمي توانيد در مقام بحث و مناظره پيروز و موفق باشيد.
ب) پس از آگاهي از مباني فکري و آموزه هاي اين فرقه بايد يا خود توان نقد و بررسي و سنجش آن انديشه ها را داشته باشيد و يا با کمک گرفتن از کارشناسان و کتابهاي معتبري که در زمينه نقد بهائيت نگاشته شده، استمداد بگيريد.
اگر کسي به دو شرط مذکور مجهز باشد بالطبع نه اينکه متأثر از آموزه ها و باورهاي اين فرقه ضاله نمي شود بلکه مي تواند در ديگران تأثير گذار باشد. به هر طريقي توصيه مي شود به کارشناسان و کساني که در زمينه يادشده تسلط کافي دارند، مشورت و هم فکري صورت بگيرد.در عين حال در ذيل تاريخچه مختصري با عقايد بهاييان ذكر ميشود. بهترين دليل بر طلان عقايد آنها ناتواني باب در اثبات مدعاي نبوتش و توبه اوست و نيز مرگ خداي بهاييان يعني حسينعلي بهاء است.
بابىگرى
بابيت چيست؟(1) چگونه به وجود آمده و چه عقايدى را ترويج مىكند؟
بابيگرى انشعابى از شيخيگرى است .
بنيانگذار بابيت، سيد على محمد شيرازى ملقب به «باب» است. او در سال 1235ق در شيراز متولد شد، در نوزده سالگى به كربلا رفت و در درس سيد كاظم رشتى حاضر شد و پس از مرگ سيد كاظم رشتى خود را باب امام زمان(عج) خواند. على محمد در سال 1261ق به دستور والى فارس دستگير و به شيراز فرستاده شد. وى پس از آن كه در مناظره با علماى شيعه شكست خورد اظهار ندامت كرد و در حضور مردم گفت : «لعنت خدا بر كسى كه مرا وكيل امام غائب بداند. لعنت خدا بر كسى كه مرا باب امام بداند». در عين حال پس از چندى در تبريز ادعاى «مهدويت» كرد و خود را امام زمان خواند و بابيت را كه قبلاً ادعا كرده بود به «بابيت علم خداوند تأويل كرد». او در مجلس علما نتوانست ادعاى خود را اثبات كند و از پاسخ مسائل دينى فرو ماند و جملات ساده عربى را غلط خواند. از اين رو بار ديگر توبه نامه نوشت؛ اما طولى نكشيد كه ادعاى پيامبرى كرد و كتاب «بيان» را كتاب آسمانى خويش دانست. او خود را برتر پيامبران و ناسخ اسلام دانسته و بر آن است كه با ظهور وى، قيامت بر پا شده است. مناظره باب با نظام العلماء در مجلس وليعهد ناصرالدين ميرزا كه به توبه ظاهرى باب انجاميد(2) چنين است :
نظام العلما : حكم... كه شما ادعاى خود را در حضور علماى اسلام بيان نماييد تا تصديق و تكذيب آن محقق گردد. اگرچه من اهل علم نيستم و مقام ملازمت دارم و خالى از غرضم، تصديق من خالى از فايده نخواهد بود و مرا از شما سه سؤال است :
اولاً؛ آيا اين كتبى كه بر سنت و سياق قرآن و صحيفه و مناجات در اكناف و اطراف ايران منتشر شده از شما است يا نه؟ و آيا آنها را شما تأليف كردهايد و يا به شما بستهاند؟
باب : از خدا است.
نظامالعلما : من چندان سواد ندارم، اگر از شما است بگوييد آرى و الا نه.
باب : از من است.
نظامالعلما : آيا معنى كلام شما كه گفتيد از خدا است اين است كه زبان شما مثل شجره طور است؟
باب :
روا باشد انا الحق از درختى
چرا نبود روا از نيكبختى
نظام العلما : اين همه آوازها از شه بود؟
باب : رحمت به شما، همينطور است.
نظامالعلما : شما را باب مىگويند. چه كسى، كى و كجا بر شما اين اسم را گذاشته است؟ معنى باب چيست؟ و آيا شما به اين اسم راضى هستيد يا نيستيد؟
باب : اين اسم را خدا به من داده است.
نظامالعلما : در كجا؟ در خانه كعبه، بيت المقدس يا بيتالمعمور؟
باب : هر كجا باشد اسم خدايى است.
نظامالعلما : البته در اين صورت راضى هم هستيد. معنى باب چيست؟
باب : «انا مدينةالعلم و على بابها»؛ (من شهر علمم و على در آن است) فرموده محمد بن عبداللَّهصلى الله عليه وآله.
نظامالعلما : شما باب مدينه علم هستيد؟
باب : بلى.
نظام العلما : حمد خدا را كه من چهل سال است قدم مىزنم كه به خدمت يكى از ابواب برسم، مقدور نمىشود. حال الحمدللَّه در ولايت خودم بر سر بالينم آمد. اگر چنين شد و معلوم گرديد شما بابيد، منصب كفشدارى را به من دهيد.
باب : گويا شما حاج ملا محمود باشيد؟
نظام العلما : بلى.
باب : شأن شما اجل است. بايد منصب بزرگى به شما داد.
نظام العلما : من همين را مىخواهم، مرا كافى است.
وليعهد : ما هم اين مسند را به شما كه بابيد تسليم مىنماييم.
نظامالعلما : به قول پيغمبر يا حكيم ديگر كه فرموده است : «العلم علمان علم الابدان و علم الاديان» در علم ابدان عرض مىكنم كه در معده چه كيفيتى حاصل مىشود كه شخص تخمه مىشود؟ بعضى به معالج رفع مىگردد و برخى منجر به سوء هضم مىشود يا به مراق منتهى مىگردد؟
باب : من علم طب نخواندهام.
وليعهد : در صورتى كه شما باب علوم هستيد مىگوييد علم طب نخواندهام! با دعوى شما منافات دارد.
نظامالعلما : عيب ندارد. اين علم بىطره است، داخل علوم نيست، با بابيت منافات ندارد. پس از باب پرسيد : علم اديان علم اصول است و فروع و اصول مبدأ دارد و معاد. بگوييد آيا سمع و بصر و قدرت عين، ذات هستند يا غير ذات؟
باب : عين ذات هستند.
نظامالعلما : پس خدا متعدد شد و مركب. ذات با علم دو چيزند كه مثل سركه و شيره عين يكديگر شدند. مركب از ذات و علم يا از ذات و قدرت علاوه بر اين ذات لا ضد له و لا ندّ له است. علم كه عين ذات است، ضد دارد كه جهل باشد. علاوه بر اين دو مفسده، خدا عالم است، پيغمبر هم عالم است، منهم عالمم. در علم شريك شديم. ما به الاشتراك داريم. علم خدا از خودش هست و علم ما از او. پس ما به الامتياز داريم. در نتيجه خدا مشترك شد از مابهالامتياز و ما بهالاشتراك و حال آنكه خدا مرك نيست.
باب : من حكمت نخواندهام.
نظامالعلما : علم فروع مستنبط از كتاب و سنت است و فهم كتاب و سنت موقوف بر علوم بسيارى مثل صرف و نحو و معانى و بيان و منطق. شما كه بابيد «قال» را صرف كنيد.
باب : كدام قال؟
نظام العلما : قالَ يَقُولُ قَوْلاً، قالا قالُوا قالَتْ قالَتا قُلْنَ. آقاى باب، باقى را شما صرف كنيد.
باب : در طفوليت خوانده بودم، فراموش شده.
نظامالعلما : در هو الذى يريكم البرق خوفاً و طمعاً؛ خوفاً و طمعاً برحسب تركيب چيست؟
باب : در نظرم نيست.
نظامالعلما : معنى اين حديث را بگوييد : لعن اللَّه العيون الثلاثة فانها ظلمت عيناً واحداً.
باب : نمىدانم.
نظام العلما : مأمون خليفه از حضرت رضاعليه السلام پرسيد : «ما الدليل على خلافة جدك؟ قال آية انفسنا قال لولا نسائنا قال لولا ابنائنا» ؛ «وجه استدلال امام رضاعليه السلام چيست و وجه ردّ مأمون بر امام و ردّ امام بر خليفه چيست؟»
باب (با تحير) : اين حديث است؟
نظام العلما : بلى حديث است. شأن نزول «اِنّا اَعْطَيْناكَ الْكَوثَرَ» معلوم است. حضرت رسول مىگذشت، عاص گفت : اين مرد ابتر است، عن قريب مىميرد و اولادى از او نمىماند. حضرت غمگين شد، از براى تسليت آن حضرت اين سوره نازل گشت. حال بگوييد اين چه تسليت است؟
باب : واقعاً شأن نزول سوره اين است؟
نظامالعلما : آقايان اين طور نيست؟
حضار (همگى) : بلى.
باب : مهلت دهيد فكر كنم.
نظامالعلما : ما در عهد جوانى به اقتضاى سن شوخى مىكرديم و اين عبارت علامه را مىگفتيم : «اذا ادخل الرجل على الخنثى والخنثى على الانثى وجب الغسل على الخنثى دون الرجل و الانثى».
باب (پس از فكر) : اين عبارت از علامه است؟
حضار : بلى.
نظام العلما : از علامه نباشد، از من باشد. معنى آن را بيان فرماييد. آخر نه شما باب علمايد؟!
باب : چيزى به خاطرم نمىرسد.
نظامالعلما : يكى از معجزات پيغمبر قرآن است و اعجاز آن با فصاحت و بلاغت است. تعريف فصاحت چيست و با بلاغت چه فرقى دارد و نسبت بين آنها چيست؟
باب : در نظرم نيست.
نظامالعلما : اگر در نماز كسى شك كند بين دو و سه، چه كند؟
باب : بنا را بر دو بگذارد.
ملا محمد مامقانى : اى بىدين، تو شكيات نماز را نمىدانى، ادعاى بابيت مىكنى؟
باب : بنا را بر سه بگذارد.
ملا محمد مامقانى : پيدا است دو نشد، سه است. تو نوشتهاى كه اول كسى كه به من ايمان آورد نور محمد و على است؟
باب : بلى.
ملا محمد مامقانى : پس تو متبوع و آنها تابع و تو از آنها افضلى؟
علمالهدى : خداوند در قرآن فرموده پنج يك مال را در راه خدا دهيد و تو گفتهاى يك سوم مال را بدهيد! چرا؟
باب : ثلث هم نصف خمس است، چه تفاوت دارد؟ (خنده شديد حضار)
نظام العلما :
چند از اين الفاظ و اخبار و مجاز
سوز خواهم سوز با آن سوز ساز
من در بند لفظ نيستم. كرامتى مطابق ادعاى خود بر من بنما تا مريد شوم.
باب : چه كرامت مىخواهى؟
نظام العلما : اعلى حضرت در پايش مرض نقرس است. او را صحتى ده.
وليعهد : دور رفتى! همين شما را تغيير حال داده، جوان كنند، ما اين مسند را به او واگذار مىكنيم.
باب : در قوه ندارم.
نظامالعلما : عزت بىجهت نمىشود. در عالم لفظ گنگ، در عالم معنى لنگ. چه هنرى دارى؟
باب : آيات فصيحه مىخوانم : «الحمدُ للَّهِ الّذى خلقَ السّمواتِ والارضَ» و تاء سماوات را با «زبر» خواند.
وليعهد (با تبسم) :
و ما بتاءٍ و الفٍ قد جُمِعا
يُكسر فى الجرّ و فى النّصب معاً
باب : اسم من على محمد است. با رب موافق است.
نظامالعلما : هر على محمد و محمد على چنين است. گذشته از اين، بايد شما دعوى ربوبيت كنيد نه بابيت.
باب : من آن كسم كه هزار سال است انتظار او را مىكشيد.
نظامالعلما : يعنى شما مهدى صاحب الامريد؟
باب : بلى.
نظامالعلما : شخصى يا نوعى؟
باب : شخصى.
نظامالعلما : نام او محمد فرزند حسن است و نام مادر او نرجس، صيقل، سوسن است و نام تو على محمد و نام پدر و مادر تو چيز ديگر. زادگاه آن حضرت، سامره است و زادگاه تو شيراز است. سن او بيش از هزار سال، سن تو كمتر از چهل سال است. وانگهى من شما را نفرستادهام.
باب : دعوى خدايى مىكنيد؟
نظامالعلما : مثل تو امامى مانند من خدايى مىخواهد.
باب : من به يك روز دو هزار بيت مىنويسم! كسى مىتواند چنين كند؟
نظامالعلما : من در دوران توقف در عتبات، آدمى داشتم كه هر روزى دو هزار بيت مىنوشت. آخرالامر كور شد. شما هم اين عمل را ترك كنيد و الا كور خواهيد شد.(3)
على محمد نسبت به مخالفانِ عقيدهاش، خشونت شديدى را سفارش نمود و وظيفه فرمانرواى بابى را اين مىداند كه جز بابىها كسى را بر زمين باقى نگذارد و غير از كتابهاى بابيان، ديگر كتب بايد همه محو و نابود شوند و بابيان جز كتاب بيان و ديگر كتب بابيان را نياموزند.
پس از مرگ محمد شاه قاجار در سال 1264ق مريدان على محمد آشوبهايى در كشور پديد آورده و به قتل و غارت مردم پرداختند. ميرزا تقى خان اميركبير به جهت فرونشاندن فتنه بابيه در صدد اعدام على محمد برآمد. عاقبت او و يكى از پيروانش به نام محمد على زنوزى در 28 شعبان 1266 در تبريز تيرباران شدند.
...................) Anotates (.................
1) بابىگرى و بهائىگرى اكنون به كلى از دين اسلام خارج شدهاند و از فرق اسلامى به حساب نمىآيند؛ ليكن به لحاظ انشعاب آنها از دين اسلام و وابستگى به شيخيه در اين بخش قرار گرفتند.
2) متن توبه نامه با دست خط او در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود است.
3) مهدى پور، شبهات مهدوى دوران ما (نقدى بر بهائيت)، صص 32 - 41.
بهائيت
بهائيت چگونه دينى است؟ تاريخچه و عقايد آن را توضيح دهيد.
بهائىگرى فرقهاى منشعب از بابىگرى است. بنيانگذار آن ميرزا حسينعلى نورى معروف به بهاءاللَّه است. او در سال 1233 در تهران به دنيا آمد و در شمار نخستين گروندگان باب و مبلّغان او قرار گرفت. پس از اعدام باب ميرزا يحيى (معروف به صبح ازل) ادعاى جانشينى باب را كرد و چون در آن زمان بيش از نوزده سال نداشت برادرش ميرزا حسينعلى (بهاءاللَّه) زمام كارها را در دست گرفت. در سال 1268 بابيان به ناصرالدين شاه تيراندازى كردند و چون شواهدى بر نقش حسينعلى در اين كار وجود داشت، در پى دستگيرى و اعدام او برآمدند. او به سفارت روس پناه برد، سفير و دولت روس از او حمايت كردند و به اين وسيله از مرگ نجات يافت. او سپس به بغداد رفت و در نامهاى به سفير روس از وى و دولت روس قدردانى كرد. در بغداد كنسول دولت انگليس و نماينده دولت فرانسه با او ملاقات كرد و حمايت دولتهاى خود را به او ابلاغ كرده و تابعيت انگلستان و فرانسه را به او پيشنهاد نمودند. ميرزا يحيى (صبح ازل) نيز مخفيانه به بغداد رفت. در اين هنگام بغداد، كربلا و نجف مركز اصلى فعاليت بابيان شد و در پى اختلاف بر سر ادعاى «موعود بيان» يا «من يُظهِرُهُ اللَّه» آدمكشىهاى شديدى بين بابيان رواج يافت. نزاع بين حسينعلى و ميرزايحيى بر سر اين ادعا موجب افتراق بابيان به دو فرقه بهائيه (پيروان حسينعلى) و ازليه (پيروان ميرزايحيى) شد. گفته شده است كه در پى اين منازعات ميرزا يحيى برادرش بهاءاللَّه را مسموم كرد و بر اثر آن بهاءاللَّه تا پايان عمر به رعشه دست مبتلا بود.
ميرزا حسينعلى پس از اعلام «من يُظهِرُهُ اللهى» خويش ادعاى الوهيت و ربوبيت نمود. او خود را «خداى خدايان، آفريدگار جهان، خداى تنهاى زندانى، معبود حقيقى»، «رب مايُرى و مالا يُرى» ناميد. پيروانش نيز پس از مرگ وى قبر او را قبله خويش گرفتند.
او افزون بر ادعاى ربوبيت، شريعت جديد آورد و كتاب «اقدس» را نگاشت. بهائيان آن را «ناسخ جميع صحائف» مىدانند. او كتابهاى ديگرى نيز نوشته است كه پر از اغلاط املايى و انشائى است. مهمترين كتاب او «ايقان» است كه به خاطر وجود اغلاط بسيار در زمان حياتش مورد تصحيح و تجديد نظر قرار گرفت.
فرقههاى بابى و بهائى :
بعد از اعدام سيد على محمد، بابيت به سه فرقه تقسيم شد و بعد از مرگ بهاءاللَّه، نزاعى بين دو برادر (عباس افندى و محمد على) به وجود آمد و به تبع آن دو فرقه ديگر افزوده شد، در نتيجه مجموعاً پنج فرقه شدند :
1 . ازليه (به رهبرى ميرزا يحيى نورى، صبح ازل )،
2 . بهائيه (به رهبرى ميرزا حسين على، بهاءاللَّه )،
3 . بابيه خالص (فقط رهبرى سيد على محمد باب را قبول دارند )،
4 . بابيه بهائيه عباسيه (قبول رهبرى عبدالبهاء عباس افندى )
5 . ناقضون (اتباع ميرزا محمد على، برادر عبدالبهاء )(1) .
عقايد بهاييت :
چندى از عقايد و احكام بهائيت عبارت است از :
1 . با ظهور سيد على محمد باب اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور كرده و مردم بايد همگى بهايى شوند(2) .
2 . پنهان كردن دين (تقيه) ضرورى است.
3 . روزه نوزده روز است، قبل از عيد شروع و به عيد نوروز ختم مىشود .
4 . نماز جماعت باطل است مگر در نماز ميت .
5 . قبله مرقد بهاءاللَّه در شهر عكا است .
6 . حج براى مردان واجب است و بر زنان واجب نيست. «حج» در خانهاى كه بهاء در آن اقامت داشته، يا در خانهاى كه سيدعلى محمد باب در شيراز در آن سكنى داشته است به جا آورده مىشود .
7 . اعياد عبارت است از :
- عيد ولادت باب، اول محرم .
- عيد ولايت بهاء، دوم محرم .
- عيد اعلان دعوت باب، پنجم جمادى .
- عيد نوروز(3)،
8 . نماز پنج تكبير دارد و در دو وقت خوانده مىشود : يكى هنگام تولد و ديگرى هنگام مرگ .
عبادتگاهها طبق وصيت بهاء بايد از نه مناره و يك گنبد تشكيل بشود. اين عبادتگاهها در فرانكفورتِ آلمان، سيدنى در استراليا، كامپالا در اوگاندا، ليميت در شيكاگو، پاناماسيتى در پاناما و دهلى نو در هندوستان است(4) .
همچنين در فروع تعاليم بهائيت به احكامى برمىخوريم كه بعضى از آنها عبارت است از :
- ازدواج با محارم غير از زن پدر، حلال مىباشد . (يعنى با حكم بر حرمت ازدواج با زن پدر، ازدواج با خواهر و دختر و عمه و خاله و ديگران حلال مىگردد! )
- معاملات ربوى آزاد و حلال است .
- تمام اشياء حتى خون، سگ، خوك، بول و... پاك است .
- حجاب زنان ملغى مىباشد .
- دخالت در سياست ممنوع مىباشد .
در بررسى عقايد، احكام و تاريخ بهائيت به روشنى معلوم مىگردد كه استعمار براساس برنامه و طرح از پيش تعيين شدهاى، به مرور و در مراحل مختلف، به منسوخ اعلام نمودن دين اسلام و نفى و انكار نبوت، امامت، معاد و تعاليم و قوانين و احكام مقدس و نورانى قرآن پرداخته است. آنان ابتدا ادعاى نيابت خاص حضرت حجت(عج )، پس از آن ادعاى مهدويت، سپس ادعاى نبوت و در آخر ادعاى الوهيت و نسخ اسلام مىنمايند! در پى آن به هدم و نابودى آثار اسلام فرمان مىدهند و به ساختن كعبه جديد! در شيراز اهتمام مىورزند و با آداب و ادعيه و ذكر و زيارتنامههاى استعمار ساخته به طواف بر گرد آن مىپردازند! و مطابق با خواست و اهداف استعمار، به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان مىدهند و چون همواره از تعاليم و آموزههاى سياسى اسلام و تشيع رنج بردهاند، از اصل ورود و دخالت در سياست را ممنوع اعلام مىنمايند!
بدين ترتيب همه زمينهها آماده و مهيا مىشود تا مبانى و اركان اعتقادى و ارزشهاى اخلاقى و پايبندىهاى معنوى متزلزل شوند و وحدت و يكپارچگى مسلمانان به تفرقه و تشتت تبديل گردد و از قدرت بىنظير مذهب تشيع و مراكز علم و فقاهت و مراجع و فقها و علماى بيدار و آگاه كه مدافعان راستين اسلام و سنگرهاى مستحكم دفاع از هويت دينى و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان مىباشند، كاسته شود و راههاى تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجى صاف و همواره گردد . بهائيت در نهايت يكى از بارزترين جريانات حامى صهيونيزم و استعمار غرب و برنده مسابقه خدمت به آمريكا، انگليس و اسرائيل شد و از همين رو همواره مورد پشتيبانى آنها قرار گرفته است. اين جريان براى نابودى ايران با هر دولتى همراه شد تا آنجا كه عباس افندى جانشين حسينعلى بهاء در جنگ جهانى اول جمال پاشا فرمانده ارتش عثمانى را براى حمله به ايران تشويق نمود.(5)
كتابهاى بهائىها عبارتند : 1 . الاتقان ؛ 2 . اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3 . مجموعه الواح مباركه، كه وصاياى بهاء به پسران خود مىباشد ؛ 4 . كتاب شيخ ؛ 5 . الدرر البهية ؛ 6 . الحجج البهية ؛ 7 . الفرائد ؛ 8 . فصل الخطاب 9 . اقدس .
برخى نيز برآنند كه اين كتابها را به بهاء نسبت دادهاند ولى او ننوشته است بلكه پيروان او نوشته و به او نسبت دادهاند(6) .
در كتاب شخصيت و انديشههاى كاشفالغطاء از دو كتاب ديگر نيز ياد شده است كه عبارتند از : 1 . هفت وادى، 2 . هيكل .(7)
...................) Anotates (.................
1) المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، ج 3، ص 312، العميد عبدالرزاق محمد اسود .
2) شخصيت و انديشههاى كاشف الغطاء كتاب «الايات البينات» به كوشش دكتر احمد بهشتى، ص 109، كانون نشر انديشه اسلامى .
3) المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، العميد عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 308 - 311، انتشارات الدار العربية للموسوعات .
4) شخصيت و انديشههاى كاشفالغطاء، ص 111 و 139، دكتر احمد بهشتى .
5) جهت آگاهى بيشتر از رابطه بهائيت و استعمار بنگريد: بهائيت آن گونه كه هست، جام جم، ش 29، 6 شهريور 1386، ويژه تاريخ معاصر (ايام).
6) المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، ص 311 و 312 .
7) براى آگاهى بيشتر ر .ك :
الف . دكتر احمد بهشتى، الايات البينات، (شخصيت و انديشههاى كاشف الغطاء)، آيتاللَّه العظمى جعفر كاشف الغطاء، نشر انديشههاى اسلامى ؛
ب . نورالدين چهاردهى، بهائيت چگونه پديد آمد، انتشارات فتحى ؛
پ . محمد محمدى اشتهاردى، ارمغان استعمار، انتشارات نسل جوان ؛
ت . رضا برنجكار، آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 181 - 194 ؛
ث . ابوتراب هدائى، بهائيت دين نيست ؛
ج . تاريخ باب و بهاء، ترجمه حسن فريد گلپايگانى ؛
چ . جمعى از نويسندگان، قائم، پيامبر، خدا، كداميك؟ ؛
ح . فضل اللَّه مهتدى، خاطرات صبحى ؛
خ . يوسف فضايى، بابىگرى و بهايىگرى ؛
د . كينياز دالگوركى، باب و بهاء در ايران ؛
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3400
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت