علم هیئت و نجوم در قران | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
علم هیئت و نجوم در قران
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
علم هیئت و نجوم در قران
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
مباحث علمی
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
نجوم ( قرآن )
سوال:
ما مي دانيم که آسمان يک سطح و به موازات زمين و طبقاتي نيست ويک فضاي بيکران است. اما در قرآن مي خوانيم ;بقره آيه 22: «آن کس که زمين را بستر شما و آسمان را همچون سقفي بالاي سر شما قرار داد و از آسمان آبي فرو فرستاد و به وسيله آن، ميوهها را پرورش داد تا روزي شما باشد. بنابر اين، براي خدا همتاياني قرار ندهيد، در حالي که ميدانيد».<BR>در قرآن بارها و بارها به آسمان 7 طبقه اشاره شده است، زيرا در آن زمان آسمان را هفت طبقه تصور مي کردند (بر مبناي هيات بطلميوسي) و حضرت محمد(ص) هم همان را از علوم مي دانسته که مردم آن زمان مي دانستند نه بيشتر.<BR>بقره آيه 29: «او خدايي است که همه آنچه را در زمين وجود دارد، براي شما آفريد سپس به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چيز آگاه است».<BR>قرآن مستقيما گفته خدا ابتدا زمين را آفريده و سپس آسمان را همچون سقفي بالاي سر شما قرار داده و آن را به صورت هفت طبقه مرتب کرده است (هيات بطلميوسي که آن زمان بدان اعتقاد داشتند). درست مثل ساختن خانه که سقف در آخر زده مي شود. آيا اين نشانه هم سطح بودن اطلاعات و معلومات پيغمبر(ص) با مردم زمان خودش نيست؟ آيا با اين گفته قرآن كه هيچ باطلي در قرآن راه نداره، منافاتي نداره؟
پاسخ تفصیلی:
1. اینکه فرموده اید « آسمان یک فضای بیکران است.» یک پندار عمومی قرن هفدهمی است که از زمان آیزاک نیوتن و تحت تأثیر نگاه نیوتنی به عالم ، در اذهان اکثر مردم مانده است ؛ ولی از نظر فلسفه ، فیزیک و کیهان شناسی نوین ، این مطلب اثبات نشده است. فیزیکدانان و کیهان شناسان فعلی ، نه تنها بی کران بودن عالم مادّه ی قابل مشاهده را اثبات نکرده اند بلکه دلایلی برای کرانه دار بودن آن نیز ارائه نموده اند. یکی از دلایل آنها این است که عالم مادّه در حال انبساط است ؛ یعنی عالم مادّه مثل یک بادکنک ، در حال باد شدن است. لذا کهکشانها مثل نقاط روی یک بادکنک بادشونده ، در حال دور شدن از همدیگرند. و لازمه این نظریّه محدود بودن و کرانه دار بودن عالم است.
تا قبل از سال 1915 میلادی باور عمومی دانشمندان بر این بود که عالم مادّه بی کران و ستارگان در جای خود ثابتند. در سال 1915 میلادی آلبرت اینشتین ، نظریه نسبیّت عامّ خود را ارائه نمود. یکی از پیش بینی های این نظریه این بود که عالم مادّه ، محدود و در حال انبساط است ؛ ولی اینشتین ، تحت تأثیر باور عمومی دانشمندان و اعتقادات بر خاسته از دین یهود زیر بار این پیش بینی نرفته و ثابتی به نام ثابت کیهان شناسی را به نظریه خود افزود تا این نتیجه ی به زعم خودش ناخواسته را خنثی کند. امّا شخصی به نام فریدمن ابراز داشت که نظریّه نسبیّت عامّ نیازی به اصلاح ندارد ؛ و عالم واقعاً محدود و در حال انبساط است. فریدمان راهی برای اثبات نظر خود نداشت تا این که در سال 1929 میلادی ادوین هابل با رصدهای دقیق خود اثبات نمود که کهکشانها در حال دور شدن از زمین هستند. لذا از کشف هابل و بر اساس نظریّه نسبیّت عامّ چنین نتیجه گرفته شد که عالم در زمانهای گذشته بسیار کوچکتر بوده و از یک نقطه به نام تکینگی نخستین شروع به انبساط کرده است.بر این اساس ، تعداد زیادی از کیهان شناسان بر این عقیده گراییدند که عالم مادّه ابتدا به صورت یک ذرّه بسیار کوچک و بسیار چگال بوده است. یعنی در ابتدای زمان این عالم ، تمام مادّه عالم در یک نقطه متمرکز بوده است. آنگاه این نقطه منفجر شده و شروع به انبساط کرد ؛ که از آن تعبیر به انفجار بزرگ(angB Big) می شود. تئوري انفجار بزرگ پيش بيني مي كند كه جهان ابتدایی ، مكاني بسیار گرم بوده است. مکانیک کوانتوم بیان میدارد که ۱۰ تا ٤۳ ثانیه بعد از انفجار بزرگ ، ٤ نیروی طبیعت: نیروی قوی هستهای ، نیروی ضعیف هستهای ، نیروی الکترومغناطیس و نیروی گرانش ، به هم پیوسته و یک نیروی برتر را تشکیل می دادند. در آغاز این انفجار بزرگ ، ذرّات و ضدّ ذرّات گوناگونی از فتونها پدید آمده و نابود می شدند. و در طی این پیدایش و نابودی ذرّات ، جهان با سرعتی بسیار بالا در حال گسترش بود . این تورّم شدید در عرض۱۰ تا ۳۵ ثانیه پایان یافت و آهنگ انبساط کندتر شد. در این لحظه ، جهان یک پلاسمای یونیزه بود که در آن ماده و تابش جدا نشدنی بودند. وقتی که ابر گازی ، یک ثانیه بعد از انفجار اولیه گسترش یافت و دمای جهان ده بیلیون درجه کاهش یافت، فوتونها دیگر انرژی لازم برای تولید ماده یا تبدیل انرژی به ماده را نداشتند. بعد از سه دقیقه و حرارت یک بیلیون درجه ، سرعت پروتونها و نوترونها تا حدی کاهش یافت که ساخت هسته بتواند انجام گیرد. دو پروتون و دو نوترون به هم پیوسته و هسته هلیوم را تشکیل دادند. به ازای هر هسته هلیوم که تشکیل شد، حدود ده پروتون باقی ماند و در نتیجه ۲۵ درصد از جهان از هلیوم تشکیل شد. مرحله مهم بعدی توسعه ، در عرض ۳۰دقیقه بعد اتفاق افتاد؛ که در طی آن بر اثر نابودی جفتهای الکترون - پوزیترون ، تولید فوتونها افزایش یافت.بعد از این مراحل بود که ستارها از به هم پیوستن گازها پدید آمدند. ولی نیروی ناشی از انفجار بزرگ همچنان مواد عالم را به سمت بیرون از مرکز عالم می راند.
تمام این روند را شاید بتوان از دو آیه قرآن کریم استفاده نمود.
خداوند متعال می فرماید:«أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ . ـــــــ آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر باز كرديم؛ و هر چيز زندهاى را از آب قرار داديم؟! آيا ايمان نمىآورند؟! » ( الأنبياء : 30) و فرمود:« وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ . ــــــــ و ما آسمان را با دست قدرت بنا كرديم، و همواره آن را وسعت مىبخشيم.»(الذاريات : 47)
حاصل مطلب این که اوّلاً آسمان یا فضا یا عالم مادّه بی کرانه نیست بلکه دارای کران است. ثانیاً عالم مادّه در حال گسترش و انبساط است. ثالثاً در گذشته ، عالم به هم پیوسته بوده و به مرور زمان ، انرژی از مادّه جدا شده و مواد نیز دور هم گرد آمده ستارگان را پدید آورده اند. رابعاً طبق نظرِیه نسبیّت عامّ ، اگر مادّه عالم از حدّ خاصّی بیشتر باشد انبساط عالم زمانی متوقف شده و شروع به انقباض خواهد نمود ؛ و دوباره تکینگی اوّلیّه پدید خواهد آمد و دوباره از انفجار آن عالم دیگری زاده خواهد شد. کما اینکه ممکن است در گذشته نیز بارها این اتّفاق افتاده باشد. در قرآن کریم نیز پیش بینی شده که عالم روزی دچار انقباض و فروپاشی خواهد شد.
« إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ . وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ. ــــ آن زمان كه آسمان از هم شكافته شود. و آن زمان كه ستارگان پراكنده شوند و فرو ريزند. » (انفطار/1و2)
« إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ . ـــ در آن هنگام كه آسمان شكافته شود»(انشقاق/1)
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ . وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ . ـــ در آن هنگام كه خورشيد در هم پيچيده شود و در آن هنگام كه ستارگان بىفروغ شوند.»(تکویر/1و2)
« يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلين. ــــــ در آن روز كه آسمان را چون طومارى در هم مىپيچيم، (سپس) همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را بازمىگردانيم؛ اين وعدهاى است بر ما ، و قطعاً آن را انجام خواهيم داد.»( الأنبياء : 104)
همچنین در روایات اهل بیت(ع) به صراحت ذکر شده که قبل از این جهان ، جهانهای دیگری بوده است و بعد از نابودی آن نیز جهانهای دیگری خواهد بود.
« َعنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ فَقَالَ يَا جَابِرُ تَأْوِيلُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَى هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ أَسْكَنَ أَهْلَ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ خَلَقَ لَهُمْ أَرْضاً غَيْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَيْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ وَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّين.
جابر بن يزيد گويد: از امام باقر (ع) در باره آيه «آيا ما از آفرينش نخست ناتوان شديم؟ بلكه آنان در آفرينش نوى هستند.» پرسيدم، حضرت فرموند: اى جابر! تأويل آيه اين است كه خداوند متعال آنگاه كه اين آفريدگان و اين جهان را نابود ساخته و بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در دوزخ جاى دهد، جهان ديگرى غير از اين جهان را از نو پديد مىآورد، بدون نر و ماده ، تا او را پرستيده و يگانه دانند و برای آنان زمينى غير از اين زمين مىآفريند كه در آن استقرار يافته و آسمان ديگرى كه بر آنان سايه افكند. شايد تو بر اين باورى كه خداوند تنها اين جهان را آفريده و به جز شما بشرى را نيافريده است؟ آرى به خدا سوگند! به طور حتم خداوند متعال هزار هزار جهان و هزار هزار آدم آفريده كه تو در پايان اين جهانها و آن آدميان هستى.» (الخصال ، شیخ صدوق،ج2 ،ص652 )
نتیجه بحث این که جهان کهکشانها و ستارگان محدود و کران دار است ؛ لذا فرض وجود آسمانی دیگر بالاتر و محیط بر آن ممکن است. بر این اساس می توان تصوّر نمود که عالم ستارگان پایین ترین طبقه آسمان است و مافوق آن شش آسمان دیگر نیز وجود دارند که فاقد ستاره و کهکشان هستند و بشر هنوز هیچ اطّلاعی از آن ندارد. چون بشر حتّی مرزهای جهان فعلی را کشف نکرده است کجا رسد فراتر از آن را. خداوند متعال می فرماید:« فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ في يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ . ـــــ در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و در هر آسمانى كار آن(آسمان) را وحى(و مقرّر) فرمود، و آسمان پايين را با چراغهايی زينت بخشيديم، و حفظ نمودیم ، اين است تقدير خداوند توانا و دانا. »(فصلت : 12) از این آیه شریفه شاید بتوان استفاده نمود که مراد از آسمان پایین ، عالم ستارگان و مراد از چراغها ستارگان هستند. اگر چنین برداشتی درست باشد ، در آن صورت شش آسمان مافوق آن خالی از ستاره اند. والله اعلم. درباره هفت آسمان مطالب دیگری نیز قابل طرح است که در خاتمه ، مقاله ای در این باره تقدیم حضور حضرت عالی خواهد شد.
2. واژه سماء(آسمان) در قرآن کریم همواره به یک معنی به کار نرفته است ؛ همان گونه که در عرف مردم نیز کلمه آسمان استعمالات گوناگونی دارد. در قرآن کریم مراد از آسمان ، گاه آسمانهای مادّی است و گاه آسمانهای معنوی . همچنین آنجا که مراد از آن ، آسمانهای مادّی است ، گاه مقصود فضاهای دور دست است و گاه منظور از آن جوّ اطراف زمین است که به شکل طاقی آبی رنگ نمودار می شود. برای مثال آنجا که سخن از فرو فرستادن باران از آسمان است ، مراد جوّ است . و آنجا سخن از آسمان و ستارگان آن است مراد فضای بالاتر از جوّ است. ضمناً این پندار را هم باید به دور انداخت که فضای بین ستارگان خالی است. این پندار ، باور افراد کم اطّلاع از علوم جدید است . از نظر فیزیک نوین ــ نه فیزیک کلاسیک نیوتنی ــ هیچ گوشه ی فضا خالی از یکی از نیروهای چهارگانه نیست. همچنین پندار فضای تخت سه بعدی را باید در زباله دانی تاریخ علم پیدا کرد. در فیزیک مدرن ، سخن از جهان چهاربعدی و بلکه ده بعدی است. در مقاله پایانی (بحث هفت آسمان) اشاره ای به این مباحث خواهد شد.
بنا بر این کسی که می خواهد درباره واژه آسمان در قرآن کریم مطالعه نماید هم باید از علوم قرآنی سر رشته داشته باشد تا بتواند مفاهیم آیات را به درستی دریابد و گرفتار تفسیر غلط نشود.هم باید عرفان و فلسفه بداند تا آسمانهای غیر مادّی(مجرّد) را بشناسد ؛ هم فیزیک و کیهان شناسی را باید در سطح بالای آن بداند. چون آنچه در سطوح دبیرستانی آموزش داده می شود فیزیک و کیهان شناسی هشتاد سال قبل است.
در هر کدام از آیاتی که حضرت عالی در سوال متذکر آنها شده اید واژه سماء به یک معنا به کار رفته است لذا مقایسه آن دو باهم درست نیست. این که در آیه شریفه آفرینش آسمان بعد از آفرینش زمین بیان شده است نه تنها خلاف علم نیست بلکه خود یک پیشگویی علمی است. چون از نظر علم نیز جوّ زمین بعد از خود زمین پدید آمده است. به نظر دانشمندان ، زمانی که کره زمین مذاب بود جوّ آن پر از دودی بود. و مدّتها طول کشید تا جوّ زمین به صورت کنونی آن درآمد. امروزه دانشمندان به اعتبارات مختلف برای جوّ زمین طبقات متعددی را شناسایی نموده اند که در یکی از تقسیمات آن جوّ زمین به هفت طبقه زیر تقسیم شده است:
1) تروپوسفر 2) استراتوسفر 3) ازونسفر 4)مزوسفر 5) يونوسفر 6)ترموسفر 7)اگزوسفر
همچنین این که قرآن کریم آسمان را تشبیه به سقف نموده است خود یک پیشگویی علمی است. چون هر کدام از طبقات جوّ با ویژگیهای خاصّی که دارند از جهاتی مثل سقفی بسیار عجیب و فوق العاده مدرن عمل می کنند.
تروپوسفر: پایین ترین طبقه جوّ است که طبقه آب و هواست.
استراتوسفر: از گسترش يافتن و پخش شدن طوفانها در تروپوسفر جلوگيری می کند و برای پرواز هواپيماها مناسب است. لذا این طبقه سقفی است که مانع از نابودی زمین به واسطه طوفان می شود.
ازونسفر: این طبقه متشکل از گاز اُزن (3O ) است. اين طبقه جوّ نود و نه درصد از اشعه ماوراء بنفش خورشيد را که برای موجودات زنده خطرناک است ، سد می کند.
مزوسفر: این طبقه ی جوّ ، مانند سقفی محکم از افتادن شهاب سنگها بر زمین جلوگیری می کند. شهاب سنگها در برخورد به این طبقه جوّ به علّت داشتن سرعت بسيار بالا و ایجاد اصطکاک با مزوسفر داغ شده و می سوزند و خاکستر آنها به زمين می رسد.
يونوسفر: مسئوليت این طبقه انعکاس امواج است. این طبقه اشعه خطرناک ايکس و بخشی از اشعه ماوراء بنفش قوی را که از فضا می آید کنترل می کند. همچنین از ورود امواج رادیویی فضا به زمین جلوگیری می کند ؛ کما اینکه مانع از خروج امواج رادیویی انسانها از زمین می شود. اگر این طبقه جوّ نبود استفاده از امواج رادیویی غیر ممکن می شد. خاصّیّت این طبقه است که به ما اجازه می دهد تا امواج طرف دیگر زمین را دریافت کنیم.
ترموسفر: این طبقه ، اشعه قوی ماوراء بنفش که XUV يا EUV ناميده می شوند را جذب می کند.
اگزوسفر: این طبقه پشت بام زمین است. ذرات در اين طبقه نسبت به طبقات پائينی خيلی کم است و اين امر امکان حرکت سريع را به این ذرّات می دهد. در نتیجه مولکولهای این طبقه دائماً از جاذبه زمین می گریزند و در فضا گم می شوند. و این فرار ذرات برای کم شدن از حجم و وزن زمين ضروری است. چون معادل آن از طریق خاکستر شهابها مادّه داخل کره زمین می شود. برخی از ماهواره ها نيز در اين طبقه گردش می کنند.
3. الف) هیئت بطلمیوسی در زمان نزول قرآن کریم برای اعراب شناخته شده نبود. راهیابی این هیئت به بلاد اسلامی تقریباً مقارن با زمان امام صادق(ع) بوده است.
ب) در هیئت بطلمیوسی ، طبقات بالا علّت پیدایش طبقات پایین هستند لذا در این هیئت نیز خلقت آسمانهای بالاتر مقدّم بر آفرینش زمین است.
ج) در هیئت بطلمیوسی آسمانها قابل خرق و التیام نیستند. طرفداران این هیئت معتقد بودند که شکافته شدن افلاک محال است ؛ در حالی که قرآن کریم به صراحت از شکافته شدن آسمان سخن می گوید.
«السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً . ـــ و آسمان از هم شكافته مىشود، و وعده او شدنى و حتمى است.»( المزمل : 18)
« إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ . ــــ آن زمان كه آسمان از هم شكافته شود.»(الانفطار:1)
«فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَكانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهان. ــــ در آن هنگام كه آسمان شكافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد.»( الرحمن:37)
« وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَة. ــــ و آسمان از هم مىشكافد و سست مىگردد و فرومىريزد.»( الحاقة:16)
«إِذَا السَّماءُ انْشَقَّت. ـــــ در آن هنگام كه آسمان شكافته شود.»( الانشقاق:1)
د) در هیئت بطلمیوسی عطارد در فلک اوّل ، زهره در فلک دوم ، ماه در فلک سوم ، خورشید در فلک چهارم ، مریخ در فلک پنجم ، مشتری در فلک ششم ، زحل در فلک هفتم وستارگان در فلک هشتم قرار دارند که آن را فلک ثوابت می نامند. و فلک نهم که آن را فلک اطلس می گویندخالی از ستاره است. بنا بر این در این هیئت اوّلاً آسمانها نه طبقه اند نه هفت طبقه و ثانیاً همه طبقه ها غیر از طبقه نهم دارای اجرام سماوی است. در حالی که اوّلاً آسمان در قرآن ، هفت طبقه است و ثانیاً در قرآن کریم آسمان اوّل جایگاه تمام اجرام سماوی معرّفی شده است.
ه) در هیئت بطلمیوسی خود اجرام حرکت ندارند بلکه آنها چسبیده به فلکند و فلک است که حرکت می کند امّا در قرآن کریم خود ماه و خورشید هستند که حرکت می کنند.
بنا بر این قرآن کریم در مباحث کیهان شناسی نه تنها تحت تأثیر هیئت بطلمیوسی نیست بلکه برعکس ، اوّلین کتابی است که هیئت بطلمیوسی را به چالش کشیده است.
کیهان شناسی قرآن کریم نه هیئت زمین مرکزی بطلمیوسی را قبول دارد ؛ نه هیئت خورشید مرکزی کپرنیک را ؛ و نه هیئت نیوتنی را که می گوید همه سیّارات همراه با خورشید بر گرد نقطه ای فرضی می چرخند. از نظر فیزیک نیوتنی این نقطه فرضی ، نقطه ثقل منظومه شمسی است که نه در وسط خورشید بلکه در درون خورشید و نزدیک به پوسته آن است. لذا در قرآن کریم از حرکت خورشید ، ماه و زمین سخن گفته شده ولی هیچگاه گفته نشده که زمین به گرد خورشید می چرخد یا خورشید به گرد زمین ؛ کما اینکه گفته نشده که ماه به گرد زمین می چرخد. اگر قرآن کریم چنین مطلبی را نقد می کرد معلوم می شد که سخن خدا نیست. چون با نظر دقیق علمی هیچکدام از این اجرام به گرد یکدیگر نمی چرخند. اگر معادله حرکت انبساطی همه اجرام بعلاوه حرکت موجدار خورشید به گرد مرکز کهکشان راه شیری و حرکت انتقالی زمین به دور خورشید و حرکت ماه به گرد زمین به کامپیوتری داده شود تا مسیر واقعی این اجرام ترسیم کند در آن صورت معلوم می شود که هیچکدام این اجرام گرد هم نمی چرخند. همانطور که از روی زمین چنین به نظر می رسد که خورشید بر گرد زمین می چرخد ، از بیرون زمین نیز چنین به نظر می رسد که زمین به گرد خورشید می گردد. امّا اگر از خارج کهکشان راه شیری به صحنه نگاه شود در آن صورت مشاهده می شود که هیچکدام اینها به گرد هم نمی چرخند. لذا قرآن کریم درباره این اجرام جوری سخن گفته که هیچگاه نقض نمی شود.
هـــفــت آســمان
آيات و رواياتي كه در مورد آسمانهاي هفتگانه وارد شده اند بسيار زيادند به طوري كه اگر روايات مربوط به آن يكجا جمع شوند كتابي حجيم را تشكيل مي دهند. تفسير اين گونه آيات و روايات نيز كار آساني نيست. بخصوص این که کلمه سماء در قرآن کریم و روایت استعمالات متعددی دارد.
برخي از مفسرين معتقدند كه اين آسمانها، آسمانهای مادي هستند و هر كدام ، آن را به گونه اي توجيه كرده اند. مثلا برخي گفته اند مراد از هفت آسمان هفت طبقه جوّ است ؛ و برخي ديگر نيز بر اساس نجوم قديم گفته اند مراد از آن،هفت سياره منظومه شمسي هستند؛ كه با چشم غيرمسلّح ديده مي شوند؛ یعني خورشيد، عطارد، زهره، ماه، مريخ، زحل و مشتري . برخي نيز گفته اند مراد از هفت آسمان ، هفت فلكي هستند كه اين اجرام هفتگانه روي آنها مستقرّند. برخي از انديشمندان نيز گفته اند هفت سياره مثل زمين در عالم وجود دارند كه هر كدام نيز آسماني براي خود دارند، برخي نيز گفته اند كل عالم ما كه متشكّل از ميلياردها كهكشان است آسمان اول است و اين عالم ما ،خود داخل يك عالم مادی ديگر است ؛ آن عالم نيز داخل در عالم مادی ديگري است ؛ تا برسد به عالم هفتم، اين تفسير ، شبیه فرضيه عوالم پيازي است ،كه زمانی در كيهان شناسي مطرح بوده است. برخي نيز احتمال داده اند كه آسمان اوّل ، همين عالم سه بعدي ماست و آسمان دوم عالمي چهاربعدي است و آسمان سوم، پنج بعدي است و ...و آسمان هفتم،عالمي 9 بعدي است ؛وچون هربُعد برتری بر بُعد پايينتر یک نحوه احاطه دارد ، بنابراين آسمانهاي هفتگانه به نحو خاصّي تو درتو خواهند بود ؛ اما نه مثل تو درتو بودن دو شيء سه بعدي ؛ البته ممكن است طبق نظريه نسبيّت عامّ اينشتين در فیزیک و فلسفه حکمت متعالیه ملاصدرا ، اين عالم محسوس ما را چهاربعدي دانست ؛ كه در آن صورت آسمان هفتم ده بعدي خواهد بود ؛و جالب اين است كه امروزه در فيزيك نظري بحث عالم ده بعدي نيز مطرح شده و از نظرات جدّی و زنده بین فیزیکدانها است.
همه ي اين نظرات مبني بر اين هستند كه ما آسمانهاي هفتگانه را آسمانهاي مادي بدانيم ؛ لكن هيچكدام اين نظرات به صورت قطعی اثبات نشده اند و اكثر آنها با ظاهر آيات و روايات ناسازگارند. در بين اين نظرات ، دو نظريه اخير ( عوالم پیازی و عالم نه یا ده بعدی ) از اين جهت كه آسمانهاي دوم به بالا را خالي از ستاره مي دانند و آسمانها را طبقه، طبقه و محيط به هم مي دانند، تطابق بیشتری با آیات و روایات داشته و قابل تأمّلند ؛ ولي تا زماني كه اين نظرات به صورت قطعی اثبات نشده اند نمي توان آنها را بر آيات قرآن تطبيق نمود. حتي اگر اثبات هم بشوند باز معلوم نيست كه منظور از هفت آسمان مطرح در آيات قرآن ،صرفا همين آسمانها باشند.ــ البته فيزيكدانهايي كه اين دو نظريه را مطرح كرده اند اشاره اي به تعداد عوالم (آسمانها ) نكرده اند. ــ
نظريه دوم در باب آسمانهاي هفتگانه اين است كه اين آسمانها ، عوالمي مجرد(غيرمادي ) هستند. در اين نظريه نيز برخي گفته اند كه آسمان اول مادي و شش آسمان ديگر مجرّدند ؛ ولي برخي ديگر ، همه آسمانهاي هفتگانه را مجرّد (غير مادي ) دانسته اند. همچنين برخي ، اين آسمانها را فقط آسمانهاي مثالي (برزخي ) دانسته اند ؛ ولي عدّه اي دیگرگفته اند: برخي از آسمانهای هفتگانه برزخي و برخي ديگر فوق برزخي و مربوط به عالم عقولند ــــ عالم عقول عالمي است که نه تنها غير مادي است بلكه حتي شكل و رنگ ومقدار و ديگر آثار ماده را هم ندارد؛ بر خلاف عالم مثال (برزخ( كه در عين غير مادي بودن برخي از آثار ماده مثل شكل ورنگ ومقدار را دارا است ؛ موجودات مثالی (برزخی ) شباهتي به موجوداتي دارند كه ما در خواب مي بينيم ـــ .
با بررسي آيات و روايات مربوط به آسمانهاي هفتگانه چنين به نظر مي رسد كه در برخي موارد مراد از آسمانهاي هفتگانه، آسمانهاي مادي است ؛ و در برخي موارد ديگر مراد از آنها ، آسمانهاي معنوي و مجرد(غير مادي) است. لذا به نظر مي رسد كه بين اين دو گونه روايات و آيات بايد جمع كرد؛ گاه در خود روايات نيز بين اين دو مطلب جمع كرده اند. كسي از اميرالمؤمنين(ع) پرسيد: فاصله بين زمين و آسمان چه اندازه است. فرمودند: « مدّالبصر و دعوة المظلوم »( به اندازه برد چشم و دعاي مظلوم.) در اين روايت حضرت علي(ع) حكم هر دو آسمان را بيان فرمودند. يعني فاصله آسمان محسوس تا زمين به اندازه برد بينايي انسان است و فاصله آسمان معنوي تا زمين به اندازه برد دعاي مظلوم است. علامه طباطبايي در جمع بين اين دو گونه آيات و روايات فرموده اند: « جمع ميان اين دو حكم از آن جهت است كه آن دو در حقيقت با يكديگر متّحدند و نسبت ميان آنها ، نسبت ظاهر و باطن است.»(رسائل توحیدی ؛ ص 189) همچنین فرموده اند:ظاهر این است که همه آسمانهای هفتگانه مورد نظر قرآن کریم ، آسمانهای جسمانی هستند ؛ که به صورت طبقه طبقه قرار گرفته اند و تنها آسمان زیرین که آسمان قابل مشاهده ماست دارای ستاره می باشد. لکن از آنجا که در آیات و روایت آسمانهای هفتگانه محل رفت و آمد ملائکه معرّفی شده اند می توان نتیجه گرفت که بین ملائک و این آسمانها یک نحوه ارتباط است . برای ملائکه هفت عالم ملکوتی وجود دارد که غیر مادّی بوده و با این آسمانها یک نحوه ارتباط دارند.(ر.ک: المیزان ، علامه طباطبایی ، ذیل آیه 12 سوره سجده)
با مبنايی که علامه طباطبای اتخاذ نموده اند (وجود هفت آسمان مادّی و هفت آسمان مجرّد ) می توان سه احتمال را در مورد آسمانهاي هفتگانه مطرح نمود.
1. اينكه زمين ما اوّلين زمين و آسمان ما(كلّ كيهان ) آسمان اوّل باشد ؛ كه به زينت ستارگان آراسته شده است ؛ و زمين دوم ، زميني است كه از حيث وجودي در پايين ترين مرتبه عالم مثال (برزخ) است و آن زمين ، باطن و حقيقت اين زمين مادّي بوده و خود غيرمادي و مجرّد است. آن زمين برزخي نيز آسماني دارد كه آن هم غيرمادي بوده و باطن آسمان مادّي است. خود آن زمين و آسمان دوم نيز باطني دارند كه مجرّدتر از زمين و آسمان دوم هستند ، و آن ، زمين و آسمان سوم است و به همين ترتيب هفت زمين و هفت آسمان وجود خواهد داشت كه به ترتيب باطن همند ؛ و هفتمين زمين و آسمان در اوج تجرّد بوده و جايگاه ملائك عظام مثل جبرئیل و میکائیل و اسرافیل است ؛ و بر همه عوالم پايين تر از خود احاطه وجودي دارد. رابطه اين هفت عالم ، با همدیگر ، مثل رابطه صور ذهني ،ذهن ، روح است. ذهن ما بر صور ذهني ما احاطه وجودي دارد ؛ و روح ما بر ذهن ما محيط است ؛ به همين صورت آسمان هفتم بر همه آسمانها احاطه وجودي دارد ؛ و آسمان ششم نيز بر پنج آسمان پايين تر از خود احاطه وجودي دارد و ... . لذا نسبت اين آسمانها به همدیگر مثل نسبت كرات تودرتو نسبت به همدیگر نيست. این نظر مشهورترین و مقبولترین نظر در میان حکماست.
2. زمين و آسمان مادي(كلّ كيهان) زمين اوّلند ؛ و پايين ترين مرتبه برزخ آسمان اوّل است . باز كلّ كيهان به علاوه ي پايين ترين مرتبه برزخ (آسمان اول) ، زمين دومند و مرتبه بالاتر برزخ آسمان دوم است و به همين ترتيب هر آسماني نسبت به آسمان بالاتر از خود زمين محسوب مي شود. چون هر محيطي نسبت به محاط ، آسمان است و هر محاطي نسبت به محيط ، زمين است. بنابراين تمام عالم نسبت به آسمان هفتم زمين هفتم خواهد بود.
3. عالم ماده داراي هفت زمين و هفت آسمان مادي است. ـــ يا به صورت مدل جهان پيازي يا به صورت مدل جهان 9 يا 10 بعدي يا هر مدل ديگر ـــ و هر زمين و آسماني داراي باطني مجرّد است ؛ و چون هر آسمان مادّي بزرگتر و محيط بر آسمان كوچكتر است،باطن آن آسمان نيز بر باطن آسمان كوچكتر احاطه وجودي دارد.
اينها پاره اي از نظريات بود كه خدمت شما بيان شد ؛ ولي واقع مطلب اين است كه هنوز فهم قطعي در مورد هفت آسمان براي بشر امروزي حاصل نشده است ؛ و هنوز اين بحث نياز به كنكاش جدّی و فراگير دارد. ولي متأسفانه در اين باب كار تحقيقي چنداني نشده است و البته تحقيق در اين موضوع نيز كار آساني نيست. حدود 10 جلد از كتاب بحارالانوار درباره آسمان و جهان است و اگر كسي بخواهد حرف نهايي را در اين باب بزند بايد تمام اين 10 جلد روايت را مورد پژوهش جدّي قرار دهد و افزون بر آن ، بايد با علم فيزيك نوين ، فلسفه و عرفان نيز به حدّ كافي آشنا باشد. اميد است كه نسل هاي بعدي به اين كار مهم و سخت اقدام نمايند.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3978
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت