وجوب اطاعت امام | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
وجوب اطاعت امام
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
وجوب اطاعت امام
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
ضرورت امامت
,
اطاعت امام
,
ضرورت اطاعت از امام
,
وجوب اطاعت امام
سوال:
چرا بايد به دستورات خدا و معصومين(ع) عمل نمود و در غم و شاديشان شريك شد و برايشان احترام قائل گرديد؟
پاسخ تفصیلی:
1. چرا باید به دستورات خدا عمل کرد؟
خداوند متعال دو گونه دستور یا قانون دارد ؛ دستورات و قوانین تکوینی و دستورات و قوانین تشریعی . قوانین تکوینی خدا که همان قوانین عالم خلقتند ، عمومیّت داشته و شامل همه موجودات می شوند ؛ و هیچ موجودی نمی تواند از این قوانین سرپیچی نماید ؛ حتّی انسان نیز نمی تواند در مقابل این قوانین مقاومت نماید ؛ این قوانین تکوینی موجودات عالم مادّه را با حرکتی تخلّف ناپذیر به سمت عالم برزخ و عالم آخرت سوق می دهند ؛ و کسی نمی تواند جلوی این انتقال قهری را بگیرد ؛ لذا همه موجودات چه بخواهند و چه نخواهند به سمت عوالمی برتر از عالم مادّه در حرکتند ؛ و دائماًَ از مرتبه پایین وجود که عالم مادّه است به مراتب بالای آن که عالم برزخ و آخرت است ، در صعودند ؛و این تکاملی قهری است. لذا خداوند متعال فرمود: « لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصيرُ الْأُمُورُ ـ برای اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است ؛ آگاه باشيد كه همه امور به سوى خدا در حال حرکت و شدن هستند. » (الشورى/53) این حرکت تکاملی قهری همان عبودیّت تکوینی موجودات است که حتّی وجود کافران نیز از آن روی گردان نیست. لذا خداوند متعال فرمود:« تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً ــ آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مىگويند؛ و هر موجودى، تسبيح و حمد او مىگويد؛ ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد؛ او بردبار و آمرزنده است. »(الإسراء/44) یعنی حتّی جسم و روح انسان نیز به صورت ناخودآگاه ، تسبیح گوی خداست ؛ لکن انسان از آن غافل است ؛ یعنی انسان با تمام وجود به سوی خدا در حرکت است ، ولی خود از این حرکت قهری خود غافل است.
آنچه در پرتو قوانین تکوینی خدا رخ می دهد این است که همه موجودات و از جمله انسان استعدادهای خود را به فعلیّت می رسانند و به کمال مطلوب خود می رسند. امّا انسان افزون بر عبادت تکوینی و فرمانبرداری از قوانین تکوینی ، مکلّف به قوانین تشریعی نیز هست ؛ چرا که او افزون بر استعدادهای مشترک با دیگر موجودات ، دارای استعدادهای خاصّی نیز هست که در دیگر موجودات وجود ندارد ؛ و این استعدادها ناشی از وجود عقل و اراده و اختیار ویژه در انسان هستند ؛ شعور ، اراده و اختیار حیوانات ، یک شعور ، اراده و اختیار غریزی است ؛ و حیوان محکوم غریزه خود است ؛ و نسبت به استعدادهای خود ، آگاهی ندارد ؛ امّا انسان با علم حضوری در می یابد که در وجود او استعدادهای خاصّی وجود دارند که تنها با خواست و اقدام اختیاری او به فعلیّت می رسند ؛ ولی انسان راه صحیح به فعلیّت رساندن اغلب این استعدادها را نمی داند ؛ لذا خداوند متعال از سر لطف ، قوانین خاصّی را برای بشر نازل نموده است تا در پرتو آنها این استعدادهای اختیاری به فعلیّت برسند ؛ امّا اجباری در پذیرفتن و عمل نمودن به این قوانین وجود ندارد ؛ خداوند متعال این قوانین را فرستاده و بیان نموده است که عمل به این قوانین باعث کمال ویژه ای در انسان می شود ؛ و عمل نکردن به آن ،باعث خواهد شد که انسان به کمال وجودی لازم نرسد ؛ لذا فرمود: « إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً ــ ما راه را به او(انسان) نشان داديم، خواه شاكر باشد(و پذيرا گردد) يا ناسپاس » (الإنسان /3) و فرمود: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ ــ در قبول دين، اكراهى و اجباری نيست. (زيرا) راه رشد (راه کمال و صلاح ) از راه غیّ (راه انحرافی و هلاکت ) ، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت كافر شود( منکر طاغوت شود) و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه پاره شدنی نيست. و خداوند، شنوا و داناست. »( البقرة/256) بنا براین ، اگر کسی به این قوانین عمل نمود ، و به اصطلاح از خدا اطاعت نمود استعدادهای اختیاری او به فعلیّت می رسند ، و الاّ استعدادهای او به فعلیّت نمی رسند ؛ و او رشد نیافته باقی می ماند ؛ و درقیامت ناقص محشور می شود ؛ و چون کمال ، مطلوب ذاتی انسان است و انسان ذاتاً از نقص نفرت دارد ، لذا عقل انسان حکم می کند که برای رسیدن به کمال اختیاری باید از قوانین خدا تبعیّت نمود ؛ چرا که تنها او می داند که راه به فعلیّت رساندن استعدادهای اختیاری کدام است. بنا بر این ، وجوب اطاعت از خدا یک وجوب عقلی است ؛ همانطور که انسان به حکم عقل از پزشک اطاعت می کند تا سلامت خود را به دست آورد ؛ یا از استاد اطاعت می کند تا استعداد علمی خود را به فعلیّت برساند ؛ یا از قوانین راهنمایی و رانندگی اطاعت می کند تا به سلامت به مقصد برسد ؛ از خدا نیز اطاعت می کند تا با وجودی کامل به قرارگاه ابدی خود برسد.
انسان به حکم تکامل تکوینی که دارد ، بالاخره وارد عالم برزخ و در نهایت عالم آخرت خواهد شد ؛ و هر چه جلوتر برود حقایق اشیاء و از جمله حقیقت خود انسان برایش آشکارتر خواهد می شود ؛ خداوند متعال می فرماید: « هر انسانى وارد محشر مىگردد در حالى كه همراه او حركت دهنده و گواهى دهنده ای هست ؛(به او خطاب مىشود) : تو از اين صحنه غافل بودى و ما پرده را از پیش چشم تو كنار زديم، و امروز چشمان تو كاملاً تيزبين است. »(ق/21و22) و باز می فرماید: « (و به او مىگوييم) : كتابت را بخوان ، كه امروز ، خودت برای حساب رسی خود ، كافى هستی.» (الإسراء/14) در این لحظه انسانی که از قوانین تشریعی خدا اطاعت نموده و استعدادهای خود را بر اساس آن قوانین به فعلیّت رسانده است ، وجود خود را کامل می یابد ؛ و می یابد که وجود او وجودی از سنخ موجودات بهشتی است ؛ و سنخیّتی با وجود جهنّم که وجودی در مرتبه ناقص است ندارد ؛ ولی انسانی که به قوانین تشریعی خدا عمل نکرده است ، خود را موجودی ناقص و به فعلیّت نرسیده می یابد ؛ و متوجّه می شود که وجودش سنخیّتی با بهشت ندارد . لذا عدم اطاعت از خدا مثل عدم اطاعت از یک شاه نیست ؛ و مجازات الهی هم مثل مجازات سلاطین نیست ؛ مجازات الهی نتیجه قهری و تکوینی عمل نکردن به قوانین الهی است ؛ مثل کسی که از دستور پزشک اطاعت نمی کند و در نتیجه مرض او شدّت می یابد و در نهایت منجر به قطع عضو او می شود. دستورات خدا هم مثل دستورات سلاطین برای ارضای خودش نیست بلکه مثل دستور پزشک است که به نفع خود شخص است ؛ لکن بسیاری از انسانها نسبت به خدا مثل بچه هایی هستند که حکمت دستورات پزشک را درک نمی کنند لذا خیال می کنند پزشک یک موجود بدی است ؛ اینها هم غافل از این هستند که دستورات خدا فقط و فقط به نفع خود افراد است.
2. چرا باید از دستورات معصومین (ع) اطاعت نمود؟
دستورات معصومین(ع) نیز چیزی جز دستور خدا نیست ؛ معصوم تنها پیام رسان خداست ؛ لذا اطاعت از معصومین(ع) چیزی غیر از اطاعت خدا نیست. خداوند متعال می فرماید:« قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ ــ بگو:خدا را اطاعت كنيد، و از پيامبرش فرمان بريد ؛ و اگر سرپيچى نماييد ، پيامبر مسئول اعمال خويش است و شما مسئول اعمال خود ؛ امّا اگر از او اطاعت كنيد ، هدايت خواهيد شد؛ و پيامبر مسئولیّتی جز رساندن آشكار پیام ندارد.»(النور /54) و فرمود: « مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه ــ كسى كه از پيامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده است. » (النساء/80)
3. چرا باید به خدا احترام گذاشت ؛ و او را تقدیس نمود ؟
ریشه احترام نمودن ، نوع خاصّی از دوست داشتن است ؛ انسان ذاتاً کمال را دوست دارد و کمال را مطلوب ذاتی خود می داند و از نقص متنفّر است ؛ به همین دلیل نیز دنبال دانایی و زیبایی و لذّت می رود ؛ هیچ کس نیست که جهل یا زشتی یا رنج را دوست داشته باشد ؛ چون این امور نقصند ؛ به همین علّت نیز ، انسان در مقابل دانشمندان احساس احترام می کند ، و از افراد نادان متنفّر است ؛ یا در مقابل زیبایی ، زبان به تحسین می گشاید و شیفته زیبایی می شود ، و از زشتی و ناهماهنگی گریزان است ؛ یا از رفاه و آسایش لذّت می برد و از درد و رنج و مشکلات متنفّر است . احترام نمودن به خدا و تقدیس او نیز از همین جا نشأت می گیرد ؛ چون خدا کمال محض ، علم محض و زیبایی مطلق است. بنا بر این اگر کسی خدا را درست بشناسد نمی تواند که او را دوست نداشته باشد ؛ کفّار هم اگر خدا را انکار می کنند در واقع انکار آنها ، ناشی از این است که تصوّر درستی از خدا ندارند ؛ لذا خدای وهمی خود را انکار می کنند نه خدای حقیقی را.
علّت دیگر احترام ، احساس نیاز است ؛ انسان وقتی به کسی محتاج است ، در مقابل او سر تسلیم فرود می آورد ؛ اگر افراد یک جامعه به همدیگر نیاز نداشتند، اکثر افراد جامعه اعتنایی به یکدیگر نمی کردند ؛ لذا اگر به اطراف خود نگاه کنیم به وضوح می بینیم که هرچه افراد با همدیگر نزدیکتر و به همدیگر محتاجترند به همان اندازه نیز به همدیگر احترام می گذارند ؛ و نیاز انسان به خدا ، یک نیاز ذاتی است ؛ یعنی انسان فراتر از امور عادی زندگی ، در وجود خود نیز به خدا نیازمند است ؛ « يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ ــ اى مردم شما(همگى) نيازمند به خدائيد ؛ و تنها خداوند است كه بىنياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است. »( فاطر/ 15) لذا اگر کسی از این نیاز ذاتی خود مطلع شود سر تا پای وجودش خشوع نسبت به خدا می شود. لکن اکثر بندگان خدا از این امر عافلند و خود را تنها در حدّ نعمتهای ظاهری محتاج خدا می بینند ؛ بلکه حتّی بسیاری از انسانها ، در حالت عادی ، از این نیاز نیز غفلت می کنند ؛ و تنها در حالتی خود را نیازمند می یابند که گرفتار مشکلی شوند ، یا نعمتی را از دست بدهند.
علّت سوم احترام ، ترس است ؛ لذا عدّه ای که خود را مستوجب عذاب می بینند ، نسبت به خدا یک نوع احترام قائل می شوند ؛ و امید دارند که به واسطه این احترام مورد رحمت خدا قرار گیرند .
بر این اساس عبادت کنندگان خدا نیز سه گونه اند ؛ برخی مثل بردگان که از ترس اربابشان از او اطاعت می کنند ، از ترس عذاب الهی ، در مقابل او سر فرود می آورند ؛ و اگر خدا آنها را از عذاب خود ایمن می داشت آنها حریم خدا را نگه نمی داشتند ؛ برخی دیگر مانند تاجران هستند که از تقدیس خدا انتظار پاداش دارند و با خدا معامله می کنند ؛ لذا اگر بهشتی در کار نبود ، اینها عبادت نمی کردند ؛ امّا گروهی خدا را عاشقانه دوست دارند ؛ از عذاب خدا می ترسند ولی از سر ترس عبادت نمی کنند ؛ و به پاداش خدا امید دارند ولی به خاطر پاداش ، عبادت نمی کنند ؛ بلکه چون کمال و زیبایی و عظمت خدا را یافته اند شیفته او گشته و خود را فراموش کرده اند ؛ و روشن است که این قسم از تقدیس خدا ، بهترین نوع تقدیس است ؛ ولی دو قسم دیگر نیز در جای خود خوبند ؛ چرا که باعث می شوند که انسان تا حدودی به کمال خود برسد ؛ و اساساً تا انسان از این دو گذرگاه نگذرد به نوع سوم عبادت که عبادت آزادگان است ، نمی رسد.
4. چرا باید به معصومین (ع) احترام گذاشت ؛ و آنها را مقدّس دانست ؟
برای احترام و تمجید از معصومین (ع) نیز دلایلی وجود دارد که برخی از آنها اشاره می کنیم.
1) انسان معصوم ، انسان کامل است ؛ یعنی کسی است که استعدادهای وجودی خود را به فعلیّت رسانده و جامع کمالات انسانی است ؛ و به عبارت دیگر کسی است که کمالات الهی در او جلوه گر شده است ؛ لذا او آیینه ی تمام نمای اسماء و صفات خدا و خلیفه اوست ؛ لذا امام صادق (ع) فرمودند: «... نحن الاسماء الحسنی ... »(بحار الانوار ؛ ج27؛ ص38) لذا انسانهای کامل ، ذاتاً لایق احترام و مدحند ؛ چون همانطور که در مورد احترام به خداوند متعال گفته شد ، کمال ، محبوب ذاتی انسان است ؛ و انسان ذاتاً کمال را دوست دارد ؛ و احترام ، لازمه دوست داشتن است ؛ لذا اگر کسی معصومین (ع) را به درستی بشناسد حتماً آنها را دوست داشته و محترم خواهد شمرد ؛ وقتی انسان در مقابل دانشمندان که اندک علمی دارند سرفرود می آورد و نسبت به آنها احساس احترام می کند ، در مقابل انسانهای کامل که خزائن علم خدا هستند به نحو اولی احساس احترام خواهد نمود.
2) گفته شد ، خداوند متعال به دلایلی که قبلاً ذکر شد لایق مدح و ثنا و احترام است ؛ و معصومین (ع) بندگان خاص خدا هستند که مظهر کمالات خدا هستند و خداوند متعال آنها را دوست دارد ؛ لذا اطاعت آنها را اطاعت از خود نامیده و احترام آنها را احترام به خود شمرده است . « مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه ــ كسى كه از پيامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده است. » (النساء/80) و فرمود: « وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظيماً ــ و هر كس اطاعت خدا و رسولش كند ، به رستگارى(و پيروزى) عظيمى دست يافته است.»( الأحزاب/ 71) بنا بر این اگر خدا را باید دوست داشت ، پس مظاهر اسماء و صفات او و محبوبین او را هم باید دوست داشت ؛ و لازمه دوستی احترام است. خداوند متعال فرمود:« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ ــ بگو: اگر خدا را دوست مىداريد ، از من پيروى كنيد؛ تا خدا(نيز) شما را دوست بدارد. »(آلعمران /31)
3) معصومین (ع) هم در خلقت ، واسطه فیضند ؛ هم در اعطاء نعمت از جانب خداوند متعال ، هم در هدایت انسان به سوی کمال مطلوب . لذا اگر این بزگواران نبودند نوبت به وجود هیچ موجودی نمی رسید و هیچ کسی هدایت نمی شد و هیچ نعمتی به هیچ کسی اعطاء نمی شد ؛ لذا همه موجودات در ذاتشان و در روزیشان و در کسب کمالاتشان محتاج این بزرگوارانند ؛ و اگر کسی این نیاز را دریابد می فهمد که تمام وجودش بسته به این بزرگواران است ؛ و تمام وجودش با زبان تکوین مدح گوی آنان است. لذا در عالم اختیار نیز ما باید این بزرگواران را احترام کنیم ، همانطور که والدین خود را احترام می کنیم چرا در پیدایش ما و در بزرگ شدن ما واسطه فیضند ؛ و احترام مادر بیشتر است ، چون نقش او در پیدایش و رشد ما بیشتر است ؛ و همانطور که معلّمین خود را باید محترم داریم ، چرا که واسطه فیضند در تکامل علمی ما ، و کشاورز را باید محترم داریم ، چون واسطه فیض است در اعطاء روزی ؛ این ندای وجدان آدمی است که می گوید: اگر کسی در رسیدن خیری به تو واسطه شد ، او را محترم بدار. و واسطه فیض بودن هیچ موجودی در عالم با واسطه فیض بودن معصومین (ع) قابل مقایسه نیست.
در اینجا مناسب است که به چند روایت که ناظر به واسطه فیض بودن معصومین (ع) هستند ، نیزاشاره کنیم.
« جابر از حضرت باقر عليه السّلام نقل مي كند كه امام فرمود: خداوند چهارده نور از نور عظمت خود را چهارده هزار سال قبل از آفرينش آدم آفريد كه آنها ارواح ما هستند . جابر می گوید عرض کردم: آنها را نام ببريد كه آن چهارده نور كيانند. فرمودند: محمّد و علي و فاطمه، حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين كه نهمى آنها قائم ايشان است. سپس يكايك را نام برد. آنگاه فرمود: بخدا قسم ما اوصيا و جانشينان بعد از پيامبريم. ما هستيم آن مقامى كه خداوند به پيامبر عنايت كرد. و ما درخت نبوت و زادگاه رحمت و معدن حكمت و چراغهاى دانش و پايگاه رسالت و محل رفت و آمد ملائكه و خزائن اسرار خدا و امانت او در ميان بندگانش هستيم . ما حرم بزرگ خدا و پيمان بازخواستشدنى او هستیم . هر که به عهد ما وفا کند ، او به عهد خدا وفا کرده است ؛ و هر که عهد ما را نقض کند عهد خدا را نقض نموده است ؛ ما را شناخت هر كه شناخت و نشناخت هر كه نشناخت . ما آن اسماى حسنى هستيم كه خداوند عملى را از بندگان قبول نخواهد كرد مگر با شناخت ما ، بخدا قسم ما همان كلماتى هستيم كه آدم از خدا فرا گرفت و بعد توبهاش پذيرفته شد . خداوند ما را به نيكوترين وجه و صورت آفريد؛ و ما را نگهبان بندگان خود و زبان گوياى خويش در ميان مردم و دست گشادهاش به رأفت و رحمت و وجهى كه از آن جانب بايد بسوى او رفت و دربى كه راهنمایی می کند بسوى او ، قرار داد. و ما را گنجينههاى دانش و ترجمان وحى و نمايندگان دين و دستاويز محكم و دليل آشكار براى هدايتجويان قرار داد. به واسطه ما درختان ميوه مي دهد و ميوهها مي رسند و نهرها جارى مي گردند و باران از آسمان مىبارد و گياه در زمين مي رويد . با عبادت ما ، خدا پرستش شد ؛ اگر ما نبوديم خدا شناخته نمي شد. بخدا سوگند اگر سفارش قبلى نبود و پيمان از ما نگرفته بودند سخنى را مي گفتم كه موجب شگفتى مي شد و يا گذشتگان و آيندگان ديگر فراموش مي شدند.» (بحار الانوار ؛ج3 ؛ص5 )
« سلمان فارسى گفت خدمت پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله رسيدم همين كه چشمش به من افتاد فرمود : خداوند هيچ پيامبر و يا رسولى را نفرستاد مگر اينكه براى او دوازده نقيب قرار داد .عرض كردم من اين مطلب را در تورات و انجيل نيز ديدهام. فرمود: سلمان ! آيا نقيبان دوازدهگانه مرا كه براى امامت و رهبرى بعد از من برگزيده شدهاند مي شناسى عرض كردم خدا و پيامبرش بهتر مي دانند. فرمود: سلمان! خداوند مرا از صفاى نور خود آفريد و دعوتم كرد.من اطاعت نمودم . از نور من علي را آفريد ؛ و او را دعوت به اطاعت خود كرد ؛ و او پذيرفت . از نور من و علي فاطمه را آفريد ؛ او را نيز دعوت كرد ؛و او اطاعت نمود . از من و علي و فاطمه حسن و حسين را آفريد ؛ آن دو را خواند ؛ و هر دو اجابت كردند . ما را به پنج اسم از اسمهاى خود ناميد ؛ خدا محمود است و من محمّد ؛ او علي و اين هم علي ؛ او فاطر است و اين فاطمه ؛ خدا صاحب احسان است و اين حسن ؛ او محسن است و اين حسين. آنگاه از نور حسين نه نفر امام آفريد ؛ آنها را دعوت كرد ، پذيرفتند ؛ اينها قبل از آن بود كه آسمان افراشته و زمين گسترده يا هوا و يا آب و ملك يا بشرى را بيافريند ؛ ما در علم خدا انوارى بوديم كه او را تسبيح مي كرديم و شنوا بوديم ؛ و اطاعت مي كرديم. سلمان گفت عرض كردم: پدر و مادرم فدايت چه امتيازى دارند كسانى كه اينها را بشناسند؟ فرمود: هر كس آنها را به حقيقت معرفت ، بشناسد و پيرو ايشان باشد و دوست دار دوست آنها و دشمن دشمنشان را ، بخدا قسم ، او از ما است و به هر جا كه وارد شويم وارد خواهد شد و هر جا منزل بگيريم او نيز منزل بگيرد. عرض كردم: آيا ممكن است ايمان به آنها داشته باشيم بدون شناختن ايشان و نام و نژادشان ؟ فرمود: نه. عرض كردم: يا رسول اللَّه! پس من آنها را چگونه بشناسم ؟ فرمود: حسين (ع) را شناختهاى ؛ پس از او ، زين العابدين علي بن الحسين آنگاه پسرش محمّد بن علي باقر و شكافنده علم پيشينيان و ديگران از پيامبران و مرسلين ، پس از او جعفر بن محمّد زبان راستين خدا سپس موسى بن جعفر كه خشم خود را در راه خدا فرو مي برد ، آنگاه علي بن موسى الرضا كه راضى است به امر خدا ، سپس محمّد بن علیّ جواد كه برگزيده خلق خدا است ، بعد علي بن محمّد راهنما و هادى بسوى خدا ، پس از او حسن بن علي خاموشِ امين عسكرى ، سپس فرزندش حجة بن الحسن المهدى ، گوينده ی قائم به امر خدا ؛ سلمان گفت ديگر چيزى نگفتم. آنگاه عرض كردم: يا رسول اللَّه دعا بفرمائيد آنها را درك كنم. فرمود:سلمان تو آنها را درك خواهى كرد و كسانى كه مثل تو باشند و هر كس آنها را دوست بدارد به حقيقت معرفت . سلمان گوید:خدا را بر اين نعمت بسيار سپاسگزارى كردم ؛ و عرض كردم: آيا عمر من آنقدر خواهد شد كه ايشان را درك كنم؟ فرمود:ای سلمان اين آيه را بخوان: فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً .(اسراء / 5 )سلمان گفت: از شوق سخت در گريه شدم. عرض كردم: آيا چنين تضمينى مي فرمائيد (كه باز مرا برگردانند) فرمود آرى قسم به آن خدایى كه محمّد را به رسالت برانگيخت اين تعهد را من و علي و فاطمه و حسن و حسين و نه نفر از امامان فرزند حسين مي كنيم ؛ و هر كس از ما محسوب شود و در باره ما به او ستم روا گردد. آرى بخدا قسم ، سلمان ! شيطان و سپاهش خواهند آمد و هر كس ايمان واقعى داشته و يا واقعا كافر بوده انتقام گرفته مىشود و كيفر جنايات ، داده خواهد شد. و ميراثها برمي گردد هرگز خدايت به احدى ستم روا نمي دارد ما هستيم تأويل اين آيه.
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ .(قصص/5) سلمان گفت: از جاى حركت كردم و ديگر باكى نداشتم كه چه وقت خواهم مرد و يا مرگ بسراغم خواهد آمد. » (بحار الانوار؛ج3 ؛ص7 )
5. چرا باید در غم معصومین(ع) غمگین شد و در شادی آنها شاد شد؟
گفتیم که به دلایلی محبّت معصومین(ع) بر ما لازم است ؛ و این محبّت لازمه شناخت درست آنهاست ؛ لذا وقتی خداوند متعال به محبّت این بزرگواران امر می کند در واقع از ما می خواهد که این بزرگواران را به درستی بشناسیم و وقتی شناخت درست حاصل شد محبّت و در پی آن اطاعت خواهد آمد ؛ و یکی از علائم دوست داشتن کسی ، شرکت در غم و شادی آن شخص است ؛ آیا ممکن است انسان کسی را از عمق دل دوست بدارد ولی در هنگام غم او غمگین نگردد و در وقت شادی او شادمان نشود؟ این خاصیّت محبّت است که موجب همرنگی با محبوب می شود ؛ این یک واکنش فطری است که از عمق جان عاشق و محبّ برمی خیزد ، و دست خود او نیست ؛ بنا بر این اگر کسی در غم و شادی دیگری احساس غم و شادی نکرد ، هنوز به معنی واقعی کلمه دوست دار او نیست. البته این مطلب اغلب از طرف عکس هم صادق است ؛ یعنی اگر کسی مدتی خود را همرنگ دیگری کرد و خود را ملزم نمود که در غم کسی غمگین شود و در شادی او شاد گردد ، و کاری را که مورد رضای اوست انجام دهد ، و کاری را که مورد رضای او نیست ترک کند ، بعد از مدّتی نسبت به او احساس محبّت خواهد نمود . از همین روست که فرموده اند حتّی تظاهر به ناراحتی و گریه نیز در ایّام غم اهل بیت (ع) مستحبّ است. بنا بر این ، آنکه معصومین (ع) را شناخته و محبّ آنهاست ، خود به خود همرنگ آنها می شود ؛ و آنکه چنین نیست اگر سعی در همرنگی با آنها کند محبّ آنها می شود .
مطلب دیگر اینکه شرکت در غم و شادی معصومین(ع) و دوست داشتن آنها و اظهار دوستی نسبت به آنها هیچ سودی برای آن بزرگواران ندارد ؛ خداروند متعال ما را به این امر توصیه نموده است ، تا ما با اتّصال به این انسانهای کامل ، از آنها الگوبرداری کنیم تا ما نیز به سبب همرنگی با آنها به کامل لایقمان نائل شویم ؛ لذا خداوند متعال فرمود: « ... قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى ... ــ ...بگو: من هيچ پاداشى از شما برای رسالتم درخواست نمىكنم جز دوستداشتن نزديكانم( اهل بيتم) ... » و فرمود: « قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ ــ بگو: من هیچ اجر و پاداشى از شما نخواستهام مگر این که آن اجر براى خود شما و به نفع خود شماست ؛ اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چيز گواه است.» (سبأ/47)
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3812
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت