معناي ولي | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
معناي ولي
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
معناي ولي
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
امامت
,
مفهوم ولیّ
سوال:
در واقعه غدير خم با اعلام اينکه حضرت علي(ع) ولي مسلمانان معرفي شدند اهل سنت عقيده دارند ولي به معناي دوست است نه سرپرست اما ما شيعيان مي گوييم ولي يعني سرپرست. من در مورد کلمه ولي جستجو کردم و آن را به معني سرپرست ديدم تا زماني که در تلويزيون فردي روحاني به نام ... ديدم در اينجا قطعا ولي به معناي سرپرست نيست چون نعوذبالله سرپرست خداوند معنا ندارد پس به معناي دوست است. بالاخره معناي ولي چيست؟ مدتي ست اين مسأله ذهنم را آشفته لطفا با دلايل منطقي و عقلاني پاسخم را بدهيد.
پاسخ تفصیلی:
لغت شناسان كلمه ولايت را به معناى سرپرستى، عهدهدارى امور، سلطه، استيلا،رهبرى و زمامدارى معنا كردهاند. در اين جا معناى اين كلمه را با برخى از مشتقاتش فقط از كتابهاى لغت اهل سنت برايتان نقل مىكنيم: - راغب اصفهانى مىنويسد: «وِلايت؛ يعنى، يارى كردن. و وَلايت؛ يعنى، زمامدارى و سرپرستى امور و گفته شده است كه وِلايت و وَلايت ماننددِلالت و دَلالت است و حقيقت آن «سرپرستى» است. ولى و مولى نيز در همين معنا به كار مىرود»، (المفردات الراغب، ص 570). - ابن اثير مىنويسد: «ولىّ؛ يعنى، ياور... و هر كس امرى را بر عهده گيرد، «مولى و ولىّ آن است». سپس مىگويد: «و از همين قبيل است حديث «من كنت مولاه فعلى مولاه»... و سخن عمر كه به على(ع) گفت: «تو مولاى هر مؤمنى شدى»؛ يعنى، «ولى مؤمنان گشتى»، (النهاية، لابناثير، ج 5، ص 227). - صاحب صحاح اللغة مىنويسد: «... هر كس سرپرستى امور كسى را به عهده گيرد ولى او است»، (الصحاح فى لغة العرب، ج 6، ص2528). - صاحب مقاييس مىنويسد: «.. هر كس زمام امر ديگرى را به عهده گيرد «ولىّ او است»، (معجم مقاييس اللغة، ج 6، ص ص 141). ولايت (با فتح واو) و ولايت (با كسر واو) از ماده ولي اشتقاق يافته است. آنچه در کتب لغت گفته شده لوازم معناي ولي و ولايت است. معناي اصلي «ولي» قرار گرفتن چيزي در كنار چيز ديگر است (قرب) به نحوي كه فاصله اي در كار نباشد؛ يعني اگر دو چيز آن چنان با هم متصل باشند كه هيچ چيز در ميان آنها نباشد، ماده ولي به كار برده مي شود. از نظر اسلام دو نوع ولايت وجود دارد: 1- ولايت منفي؛ كه اجتناب از همدلي با كفار و منافقان و طاغوت است (ممتحنه، 1 -2) به گونه اي كه آنها دوستان مؤمنان نباشند و اختيار مؤمنان به دست آنها نباشد (بقره، 257 ؛ نساء، 119؛ انعام، 14؛ مريم، 45؛ آل عمران، 28؛ نساء، 76 و 139 و 144؛ مائده، 51 و 57؛ اعراف، 3، 27، 30؛ انفال، 73؛ توبه، 23 و...). در يك كلام ولايت منفي به نفي ولايت غير خداست. توضيح اين كه ولايت اصالتا از آن خداست. «الله ولي الذين امنوا» ؛ (بقره، آيه 257) و بايد از هر آنچه غير خداست، اعم از شيطان، طاغوت، كفار، منافقان و خلاصه دشمنان خدا اجتناب است و تحت ولايت و سرپرستي آنها نرفت و دوست و يار و ياورشان نگرفت. 2- ولايت مثبت؛ ولايت مثبت ولايتي است كه در راستاي ولايت الهي باشد. رابطه دوستي بين اولياء الهي و مؤمنان. اين ولايت بر دو قسم است:
الف. ولايت اثباتي عام كه در جامعه اسلامي بين مؤمنان برقرار است و ملاك آن ايمان است (توبه، 71). از آنجا كه خدا ولي مؤمنان است، بين مؤمنان نيز رابطه عميق دوستي و رحمت و مهرباني برقرار است (فتح، آيه 29) و هيچ گونه دشمني در ميان آن راه ندارد. امر به معروف و نهي از منكر يكي از ملاك هاي اين نوع ولايت است (توبه، آيه 71) مؤمنان يكديگر را به خير و كارهاي خير دعوت مي كنند و از زشتي و كارهاي ناپسند باز مي دارند.
ب . ولايت اثباتي خاص كه عبارت از ولايت پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) مي باشد (مائده، 55). اين نوع ولايت به چهار معني است كه آن كه در هر چهار معني ولايت ائمه اطهار(ع) را بپذيرد، مؤمن واقعي و شيعه حقيقي است:
1- ولايت محبت يا ولايت قرابت. اهل بيت از خاندان پيامبر اكرم(ص) هستند و واجب است كه مردم به آنها محبت بورزند، جزء مسلمات بحث نبوت اين نكته است كه پيامبران، هيچ گاه از پيروان خود مزد و اجرت نمي خواستند و اجر خود را تنها از خداوند متعال خواستار بوده اند «و ما اسئلكم عليه من اجر ان اجري الا علي رب العالمين؛ و بر اين رسالت اجري از شما طلب نمي كنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست» (شعرا، 109 (از زبان نوح)، 127 (از زبان هود)، 145 (از زبان صالح)، 164 (از زبان لوط)، 180 (از زبان شعيب). خلاصه اين زبان حال و قال همه پيامبران است. پيامبر گرامي اسلام(ص) نيز مي فرمايند: «قل لا اسألكم عليه اجرا ان هو الا ذكري للعالمين»؛ (انعام، آيه 90). اما اين مطلب درباره پيامبر اكرم(ص) يك تبصره خورده است: «قل لا اسألكم عليه اجرا الا الموده في القربي؛ بگو بر اين رسالت اجري نمي خواهم مگر مودت و دوستي در نزديكان خود» (شوري، 23). چرا در مودت و دوستي اهل بيت چنين توصيه شده است؟ اين كار دليل دارد: «قل ما اسألكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا؛ بگو بر اين رسالت اجري از شما طلب نمي كنم، جز اين كه هر كس بخواهد راهي به سوي پروردگارش در پيش گيرد» (فرقان، 57). هدف تأكيد بر دوستي با ائمه اطهار و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) اين است كه راهي به سوي خدا باز شود. پس اين اجر براي پيامبر اكرم(ص) نيست و فايده و نفع آن مخصوص مؤمنان است: «قل ما سألتكم من اجر فهو لكم ان اجري الا علي الله و هو علي كل شيء شهيد؛ بگو هر مزدي كه از شما خواستم آن از (به نفع) خودتان است. مزد من جز بر خدا نيست و او بر هر چيزي گواه است». پس اولين مرتبه ولايت ائمه اطهار(ع) ولايت مودت و محبت است كه آن به سود و نفع ماست و مقدمه ساير اقسام ولايت هاست.
2- ولايت امامت و پيشوايي و زعامت و مرجعيت ديني مردم كه مردم موظفند در دين و مسائل آن از آنها پيروي كنند و آن را الگوي خود قرار دهند (احزاب، 21). و همچنين: «قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله؛ بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروي كنيد تا خدا شما را دوست بدارد» (آل عمران، آيه 31) اين مضمون حديث غدير است و روايت معروف «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي...» اشاره به همين مقام دارد.
3-ولايت زعامت و رهبري اجتماعي و سياسي (نساء، 59 ؛ مائده، 55 ؛ احزاب، 46 ؛ حشر، 7 ؛ نساء 65 و...). در زمان پيامبر اكرم(ص) حق حكومت مخصوص ايشان است و پس از ايشان، ائمه اطهار(ع) صاحب اين حق هستند و اجراء عدالت در همه ابعاد اجتماعي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و قضايي تنها در سايه قدرت امام(ع) است و با حكومت امام زمان(عج) عدالت همه جانبه برقرار مي شود. معناي دقيق زعامت و حكومت، قانونگذاري براساس قرآن و سنت، اجراء و قضاوت است.
4- ولايت تصرف؛ كه ولايت معنوي است و بالاترين و والاترين مراحل ولايت است كه به مقام طهارت ذاتي ائمه برمي گردد. امام انسان كاملي است كه واسطه بين حق تعالي و خلق (مخلوقات) مي باشد و به دليل نفوذ غيبي اي كه دارد، نوع تسلط تكويني و معنوي بر جهان آفرينش و انساني دارد. اين ولايت كه به معناي واسطه خدا با بندگان و تدبير امور با اجازه و اذن و اراده الهي است. مخصوص ائمه اطهار(ع) است كه از هرگونه هواي نفساني پاك هستند و به كلي و به صورت جامع بنده خدا باشند. منظور نظر آقاي پناهيان همين نوع ولايت است كه ولايت معنوي است و در صورتي انسان بدان مي رسد كه خود نيز پاك شود و بتواند نوعي نزديكي و تقرب با امام(ع) داشته باشد. صفاي باطن كه بر اثر عبادت و دعا حاصل مي شود، راه رسيدن به اين نوع ولايت است كه انسان خود را واقعا دوست امام ببيند و خود را تحت تدبير و مديريت امام حس كند. براي مطالعه بيتشر ر.ك: 1- ولاءها و ولايت ها، شهيد مطهري، انتشارات صدرا (بيشتر مطالب پاسخ حاضر از اين كتاب استفاده شده) 2- امامت و رهبري، شهيد مطهري، انتشارات صدرا
قبلاً بايد توجه نمود كه لفظ «مولي» در قرآن به معني «اولي» و «ولي» به كار رفته است، مانند: «فَاليَوم لايُؤخذ مِنكم فِديَه و لا مِنَ الَّذينَ كَفروا مأْواكُمُ النّارُ هِيَ مولاكمْ وَ بئْسَ الْمَصير» حديد/15 [امروز (روز رستاخيز) از شما و نيز از افرادي كه كفر ورزيدهاند هيچ فديه و عوضي پذيرفته نميشود، جايگاه شما آتش است و آن براي شما اولي و سزاوار است و چه بازگشتگاه بدي است. مفسران بزرگ اسلامي در تفسير اين آيه ميگويند: لفظ « مولي» در اين آيه به معني « اولي» است زيرا براي اين افراد بر اثر اعمال ناشايستي كه مرتكب شدهاند چيزي جز آتش شايسته و سزاوار نيست. (أي أولي لكم لما أسلفتم منالذنوب). 2 ـ «يَدْعُوا لَمَنْ ضَرَّهُ أَقْرَبُ منْ نفعِهِ لَبِئْسَ المولي وَ لَبِئْسَالْعشيرُ» حج/13 [كسي را (اشاره به بت) ميخواند كه ضرر او از سودش نزديكتر است، چه وليّ بد و مصاحب بدي است.] اين آيه به گواهي مضمون آن و نيز قرينة آيات قبلش، ناظر به عمل مشركان و بتپرستان است كه بتها را ولي خود ميدانستند وبر آنها به عنوان ولي، توجه نموده و به صورت ولي ميخواندند. اين دو آيه و همچنين آيات ديگر كه از نقل آنها خودداري ميگردد بهطور اجمال ثابت نمود كه يكي از معاني « مولي» همان « اولي» و « ولي» است. اكنون بايد ديد كه مقصود از جملة «من كنت مولاه فهذا عليُّ مولاه» چيست؟ آيا هدف همان أولي به تصرف در نفوس است كه لازمة ولايت مطلقة شخصي بر انسان است، يا مفاد حديث چيزي غير از اين است، همچنانكه برخي تصوّر كردهاند كه مولي در حديث غدير به معني دوست و ناصر و امثال اينها است. قرائن فراواني گواهي ميدهند كه مقصود از مولي همان معني نخستين است كه علما و دانشمندان از آن به ولايت مطلقه تعبير آوردهاند، و قرآن مجيد دربارة خود پيامبر ميفرمايد: «النَّبي أَولي بِالْمؤمنينَ مِنْ أنْفُسِهِمْ» احزاب/6 [پيامبر نسبت به جان مؤمنان از خود آنان سزاوارتر است.] كسي كه از جان خود انسان، بر انسان ( از حيث تسلّط و تصرّف) شايستهتر و سزاوارتر است، طبعاً نسبت به مال او نيز چنين خواهد بود، و فردي كه از خود انسان نسبت به جان و مال او اولي باشد بايد نسبت به او ولايت مطلقهأي داشته باشد و از همين روي بايد انسان تمام اوامر او را مو به مو اجرا كند و از آنچه كه او نهي ميكند باز ايستد. اين مقام و منصب، از جانب خدا، به پيامبر گرامي(ص) داده شده، و هرگز خود او ذاتاً داراي چنين مقامي نبوده است. به عبارت روشنتر: اين خداست كه پيامبر را بر جان و مال افراد با ايمان مسلّط نموده و دست او را در هر نوع امر و نهي به آنان باز گذاشته است و تخلّف از دستورات او را يك نوع سرپيچي از دستور خدا دانسته است. چنانچه با دلايل قطعي ثابت گرديد كه مولي در اين حديث به همان معني « أولي» در آيه است، طبعاً امير مؤمنان علي(ع) داراي همان مقامي خواهد بود كه پيامبر گرامي(ص) به نصّ آية شريفه دارا بوده است، يعني در عصر خود، پيشواي امّت و رهبر جامعه و اولي به تصرّف در جان و مال مردم شمرده ميشود، و اين همان مقام شامخ و رفيع امامت است كه گاهي از آن به ولايت الهيه تعبير ميشود (ولايتي كه از جانب خداوند به افراد خاصي در مقياس وسيعي عطا ميگردد.) هماكنون به بيان قرائن و شواهدي ميپردازيم كه بروشني ثابت ميكند كه مقصود از مولي در حديث، چيزي جز همان (أولي به تصرف) در تمام شئون، نيست. اينك برخي از اين شواهد:
1 ـ در روز واقعة تاريخي غدير حسّانبنثابت، شاعر رسول خدا، با كسب اجازه از محضر پيامبر(ص) برخاست و مضمون كلام پيامبر را در قالب شعر ريخت. نكتة جالب توجّه آن است كه اين مرد فصيح و بليغ و آشنا به رموز زبان عرب، به جاي لفظ مولي، كلمة امام و هادي را به كاربرد و گفت: فقال له قم يا عليّ فانّني رضيتك من بعدي إماماً و هاديا يعني، پيامبر(ص) رو به مردم كرد و به علي(ع) گفت: برخيز كه من تو را پس از خود امام و هادي مردم قرار دادم. (مناقب، خوارزمي/80 و غيره.) چنانكه روشن است حسّان از لفظ « مولي»، كه در كلام پيامبر(ص) بود، جز مقام امامت و پيشوايي و هدايت و رهبري امّت، چيز ديگري را تلقّي نكرده است. نه تنها حسان از لفظ «مولي» اين معني را فهميده است، بلكه پس از وي شعراي بزرگ اسلامي كه بيشتر آنان از ادبا و شعراي درجه يك جامعة عربي بودند، وبرخي نيز از استادان زبان عرب به شمار ميرفتند، همگي از اين لفظ همان مفهوم را برداشت كردهاند كه حسان تلقي كرده بود: موضوع امامت و پيشوايي امّت.
2ـ امير مؤمنان(ع) در اشعار خود كه براي معاويه نوشته دربارة حديث غدير چنين ميگويد: وأوجب لي ولايته عليكم رسولالله يوم غدير خم پيامبر خدا ولايت مرا بر شماها، در روز غدير واجب ساخت. چه شخصي مطمئنتر از خود امام يافت ميشود كه مفهوم راستين حديث را براي ما روشن سازد؟ شخصي كه شيعه و سنّي در اعتقاد به علم و امانت و تقواي وي اتّفاقنظر دارند. چنانكه ميبينيم مولا(ع) به حديث غدير تمسّك جسته و ميفرمايد كه: پيامبر خدا(ص) روز غدير ولايت مرا بر شماها واجب ساخت. آيا اين تفسير نميرساند كه تمام حاضران واقعة غدير در آن روز جز زعامت ديني و رهبري اجتماعي مطلب ديگري به انديشة آنان خطور نكرده بود؟
3 ـ قرائني در خود حديث وجود دارد كه گواهي ميدهند مقصود پيامبر از اين جمله، همان موضوع « اولي به تصرف» بودن علي(ع) است. زيرا پيامبر پيش از آنكه جملة «من كنت مولاه» را بفرمايد چنين گفت: «ألستُ اَولي بِكم مِن أَنفُسكمْ». در اين جمله پيامبر لفظ « أولي به نفس» را به كار برده است واز همة مردم بر اولويت خود نسبت به جان آنان اقرار گرفت. سپس بلافاصله فرمود: «من كنت مولاه فهذا عليّ مولاه…» هدف از تقارن اين دو جمله چيست؟ جز اين است كه مقصود پيامبر از مولي بودن علي در حديث همان أولي به نفس است كه قبلاً براي خود ثابت نمود و اينكه ميخواست بگويد:أي مردم! همان مقامي را كه من دارا هستم علي(ع) نيز داراست، و اگر مقصود پيامبر(ص) جز اين بود ديگر جهت نداشت براي اولويت خود اقرار بگيرد.
4 ـ پيامبر(ص) در آغاز سخن، از مردم در باب سه اصل مهم اسلامي (توحيد و نبوت و معاد) اقرار گرفت و فرمود: «ألستم تشهدون أنّ لاإله إلاّ الله وَ أنّ محمّداً عبْدُهُ وَ رسوله و أَنّ الجنّه حق وَالنّار حقُّ…». [يعني، آيا گواهي نميدهيد كه جز او خدايي نيست و محمّد(ص) بندة خدا و فرستادة او است و بهشت و دوزخ حق است؟] هدف از گرفتن اين اقرار چيست؟ جز اين است كه حضرت ميخواست اذهان مردم را آماده سازد تا مقام و موقعيتي كه بعداً براي علي(ع) ثابت خواهد كرد به سان اصول پيشين تلقي كنند، و بدانند كه اقرار به ولايت و خلافت وي در رديف اصول سهگانهأي است كه همگي به آن اقرار و اعتراف دارند. اگر مقصود از «مولي» دوست و ناصر باشد در اين صورت رابطة جملهها به هم خورده و كلام پيامبر(ص) بلاغت و استواري خود را از دست ميدهد، زيرا علي(ع) منهاي مقام ولايت يك فرد مسلمان برجستهأي است كه در جامعة آن روز پرورش يافته بود و لزوم دوستي با افراد با ايمان، چه رسد به مؤمني چون علي، امر مخفي و پنهاني نبود كه پيامبر(ص) آن را با آن تشريفات عظيم در اجتماع بزرگ اعلام بفرمايد و علاوه، اينقدر اهميت نداشت كه در رديف اصول سهگانه قرار گيرد.
5 ـ پيامبر(ص) در آغاز خطابة خود از مرگ و رحلت خويش سخن ميگويد و ميفرمايد: «انّه يوشك أن أدعي فأجيب» [نزديك است كه دعوت حق را لبيك بگويم.] اين جمله حاكي از آن است كه پيامبر ميخواهد براي پس از مرگ خود چارهاي بينديشد و خلأي را كه از رحلت آن حضرت پديد ميآيد پر كند. پر روشن است آنچه ميتواند چنين خلأي را پر كند، تنها امامت و خلافت علي است كه زمام امور را پس از رحلت پيامبر(ص) به دست گيرد، نه مودت و دوستي علي و يا نصرت و كمك به وي.
6 ـ پيامبر(ص) پس از جملة «من كنت مولاه…» چنين فرمود: «الله اكبر عَلي اِكمال الدّين و اِتمام النِعمه و رضِي الرَّب بِرسالتي والوِلايه لِعَلي بن أبي طالب» [خدا را به پاس تكميل دين و اتمام نعمت خويش و رضايت به رسالتم و ولايت عليبن ابيطالب تكبير ميگويم.]
7 ـ چه گواهي روشنتر از اين، كه شيخين و گروه بيشماري از ياران رسول خدا، پس از فرودآمدن وي از كرسي خطابه، همگي به علي تبريك گفته و موضوع تحيّت تا وقت نماز مغرب ادامه پيدا كرد؟ جالب آنكه شيخين نخستين فردي بودند كه به امام گفتند: «هنيئا لك يا عليبن أبيطالب أَصبَحت و أَمسَيت مَولي كُل مؤمن و مؤمنه» [بر تو گوارا باد اين مقام، زيرا مولاي هر زن و مردي گشتي.] براستي علي در آن روز چه مقامي را به دست آورد كه شايستة چنين تبريكي گرديد، جز مقام زعامت و رهبري امّت را كه تا آنروز با چنين تشريفاتي در اجتماع با شكوه امّت اسلام ابلاغ و اعلام نشده بود.
8 ـ اگر مقصود صرفاً اعلام لزوم دوستي با علي بود ديگر لازم نبود كه اين مسئله را در چنين هواي گرم كه كاروان صدهزار نفري را از رفتن باز بدارد و مردم را در آن هواي گرم روي ريگ وسنگهاي بيابان بنشاند و خطابه مفصل بخواند، مطرح كند! مگر قرآن افراد جامعة با ايمان را برادر يكديگر نخوانده است، چنانكه فرموده: «انّما المؤمنون اخوة» حجرات/15 [افراد با ايمان برادر يكديگرند.] مگر قرآن، افراد با ايمان را دوست يكديگر معرفي نكرده است، چنانكه فرموده: «والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أًولياءُ بعضً» توبه/72 [افراد با ايمان دوست يكديگرند.] بسيار خوب، علي نيز عضو همان جامعة با ايمان بود و ديگر نيازي وجود نداشت كه پيامبر، مستقلاً آن هم با اين همه مقدمات، دربارة دوستي و مودّت با علي(ع) داد سخن دهد. صراحتاً بايد گفت كه به حكم قرائن پيشين و توجه به شواهد ديگري كه با دقت در سراسر خطبه بهدست ميآيد، مولي در كلام پيامبر(ص) يك معني بيش ندارد و آن: صاحب اختيار و اولي به تصرّف است و اگر گفته شود كه مقصود سيادت و آقايي است و مولي به معني «سيد» است قطعاً مقصود از آن، سيادت ديني ـ الهي است كه سبب ميشود كه اطاعت امام بر ديگران واجب و لازم شمرده شود. آية الله جعفر سبحاني،رهبري امّت .
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//content/%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%8A-%D9%88%D9%84%D9%8A
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت