بايد دانست پس از اعتقاد به اصول دين آنچه مهم است قلب پاك، انجام عبادات و اعمال شايسته فردي و رفتار مناسب و خداپسندانه اجتماعي است. چرا كه با عبادت و عمل صالح است كه ايمان و يقين عمق پيدا مي كند و آثار ايمان به طور نمايان آشكار مي شود و اعتقادات در قلب نقش مي بندد به طوري كه در ناملايمات زندگي و سختي ها هنگام مرگ و پس از مرگ، همچنان ملكه ايمان آدمي پابرجا مي ماند. البته هر چه معرفت نظري بالاتر باشد كيفيت عمل نيز كامل تر و پايدارتر خواهد بود.
براي توضيح بيشتر توجه شما را به متن زير جلب مي كنيم:
- يقين به خداوند اقسامى دارد و براى رسيدن به هر يك، راهى ويژه را بايد پيمود:
الف) يقين عقلى و نظرى (علم اليقين): اين مرحله اولين مرتبه يقين و نيل به آن كمال قوت نظرى است. براى رسيدن به اين مرتبه بايد جهاد و خيزش علمى، كلامى و فلسفى نمود و با تحقيقات و كاوشهاى پردامنه، ادله گوناگون مربوط به وجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسى و حجاب شبهات را يكى پس از ديگرى خرق نمود تا بتوان از پرتو خورشيد تابان معرفت، بهره گرفت. در اين زمينه مطالعه كتابهاى زير سودمند است:
«بهترين راه شناخت خدا» ، محمدى رى شهرى ؛ «آفريدگار جهان» ، مكارم شيرازى ؛ «اثبات وجود خدا» ، چهل تن از دانشمندان «خدا در قرآن»، شهيد بهشتى ؛ «اصول فلسفه و روش رئاليسم ، ج 5» ، علامه طباطبايى - شهيد مطهرى ؛ «كليات فلسفه» ، ترجمه دكتر مجتبوى ؛ «علل گرايش به ماديگرى» ، شهيد مطهرى
ب ) يقين قلبى و شهودى: در اين مرحله به جاى سير با پاى چوبين استدلال، با بال تزكيه و تصفيه نفس از جميع رذايل و خبائث؛ از جمله خودبينى و دنيا پرستى كه ام الرذائل است و با آراستن دل به جميع اوصاف محموده و عبادت و بندگى خالصانه، مىتوان خدا را با تمام وجود يافت. به قول حافظ:
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس | ورنه هر كو ورقى خواند معانى دانست |
از اين رهگذر به آن جا مىتوان رسيد كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «انى لم اعبد ربا لم اره؛ خدايى را كه نبينم بندگىاش نمىكنم». اين كشف شهودى و احساس باطنى نيز مراتبى دارد كه اول آن «عين اليقين» و آخر آن «حق اليقين» است و هر يك از آن دو را نيز درجاتى است بىشمار. آن كه به چنين جايگاه رفيعى رسيد، ديگر جهان شگفت خلقت را دليل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمىدهد؛ بلكه به كشف لمى با رؤيت جمال و كمال حق، مخلوقات را كه چيزى جز فعل او و درعين ربط و تعلق به او نيستند باز خواهد شناخت. چنان كه ابا عبدالله(ع) در دعاى شريف عرفه به محضر حق عرضه داشت: «... كيف يستدل عليك بما هو فى وجوده مفتقر اليك، ايكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتى تكون الاثار هى التى توصل اليك، عميت عين لاتراك عليها رقيبا ؛ چگونه بر تو به چيزى استدلال شود كه در وجود به تو نيازمند است؟! آيا غير تو ظهورى افزون بر تو دارد تا آشكار كننده تو باشد؟ راستى كى پنهان گشتهاى تا نيازمند دليل براى راهنمايى به سويت باشى؟ و كى دور گشتى تا آثار و نشانهها، رساننده به سويت باشند؟ آه، چه نابيناست چشمى كه تو را مراقب خود نبيند!»
براى مطالعه و خودسازى در اين زمينه نگاشتههاى زير سودمند است: «چهل حديث» ، امام خمينى(ره) ؛ «آداب الصلوه يا پرواز در ملكوت» ، امام خمينى (ره) ؛ «نامه حضرت امام» به مرحوم سيد احمد خمينى و به فاطمه (عروسش) ؛ «اسرار عبادات» ، آيت الله جوادى آملى ؛ «كليات اخلاق اسلامى» (ترجمه جامع السعادات) ، ترجمه دكتر مجتبوى؛ «نامهها و برنامهها» ، حسن زاده آملى؛ «ترجمه المراقبات»، ميرزا جواد ملكى تبريزى.
يكى از مهمترين عوامل ايمان آفرين و يقينآور، عبوديت واقعى خداوند تعالى است. از اين رو خصوصيات يك عبد واقعى را بايد بدانيد و سپس آن را به كار گيريد تا در سايه دانستن و عمل كردن، ايمانتان محكم گردد.
خصوصيات بنده واقعى خداى تبارك و تعالى:
1- شناخت خدا: امام رضا(ع) مىفرمايند: «اول عباده الله معرفته...» اولين مرتبه عبادت خدا معرفت و شناخت خدا مىباشد بنابراين يك بنده واقعى اول بايد شناخت خدا پيدا كند.
براي آگاهي بيشتر ر.ک: توحيد، استاد مطهري.
2- ايمان به خدا: از شناخت و اعتقاد بالاتر و با ارزشتر ايمان به خدا مىباشد امام على(ع) مىفرمايند: «الايمان شجره اصلها اليقين...» ايمان درختى است كه ريشه آن يقين است پس بر حسب اين روايت ريشه ايمان همان يقين قلبى است نه صرف اعتقاد و شناختى كه در معرض رد واثبات است و در روايتى ديگر امام رضا(ع) مىفرمايند: «لا عباده الا بيقين» عبادتى نيست مگر با يقين پس اصل شجره ايمان يقين است و يقين قوام بخش عبادت واقعى است در نتيجه ايمان به خدا عبادت واقعى را محقق مىسازد بنابراين بنده واقعى خدا بايد علاوه بر شناخت خداايمان به خدا هم داشته باشد اين نكته قابل ذكر است كه مهمترين چيزى كه ايمان را در قلب پا برجا و مستحكم مىكند ورع است كه در كلام امام صادق(ع) آمده: «سئل الصادق(ع) ما الذى يثبت الايمان» قال: الذى يثبته فيه الورع والذى يخرجه منه الطمع» از حضرت سؤال شد چه چيزىايمان را در قلب تثبيت مىكند؟ فرموند: چيزى كه ايمان را در قلب تثبيت مىكند ورع (اجتناب از معاصى و شبهات حرام) مىباشد و چيزى كه ايمان را از قلب خارج مىكند طمع (نسبت به گناهان و انجام معاصى) مىباشد.
3- شناخت دستورات خدا: شناخت دستورات خدا بعد از شناخت و ايمان به خدا شناخت فرستادگان الهى را نيز مىطلبد زيرا اول بايد آنها را بشناسيم تا بعد به رسالت آنها پى ببريم و در زمان غيبت امام معصوم(ع) به شأن و رسالت علما و فقهاى عظام واقف گرديم كه در اين باب ازجهت نظرى و بحثهاى كلامى و اعتقادى بايد به بحث نبوت و امامت رجوع كرد ولى از جهت صرف شناخت دستورات عملى كافى است كه به رسالههاى عمليه مجتهدين كرام رجوع شود بنابراين بارجوع به رساله مىتوان واجب و حرام الهى را شناخت تا اين ويژگى ديگر بنده واقعىخدا تحقق يابد.
4- ترجيح دستورات خدا: دستورات خدا را بايد بر دستورات نفس شيطان و هر چيز ديگرى در عمل ترجيح داد امام سجاد(ع) مىفرمايند:
«من عمل بما افترض الله عليه فهو من اعبد الناس»؛ هر كس به آنچه خدا بر او واجب كرده عمل كند از عابدترين مردم مىباشد.
امام على(ع) مىفرمايند:
«لا عباده كاداء الفرائض»؛ هيچ عبادتى مثل انجام واجبات نيست. بنابراين انجام واجبات و ترك محرمات بر هر چيزى ترجيح دارد و نشانه ديگرى از بندگى واقعى خدا مىباشد.
5- استقامت در بندگى: بندگى خدا مادام العمرى و هميشگى است خداوند تبارك و تعالى به پيامبر اكرم(ص) در قرآن چنين خطاب مىكند:
«فاعبده واصطر لعبادته...»؛ او را عبادت كن و در راه پرستش او شكيبا باش،
(مريم، آيه 65).
خستگى و عبادت و بندگى مقطعى از ساحت بنده واقعى خدا بدور است حضرت على(ع) مىفرمايند:
«دوام العباده برهان الظفر بالسعاده»؛ عبادت دوام دار و هميشگى دليل قاطع ظفر و دستيابى به سعادت و خوشبختى است،
(الغرر والدرر، باب العباده، ص 24 و 318).
اين نكته درخور يادآورى است كه مراد از عبادت فقط نماز و روزه نيست بلكه يعنى طاعت و فرمانبردارى از دستورات خدا كه در مرحله اول فعل و انجام واجبات و ترك محرمات است زيرا مولا على(ع) مىفرمايند:
«غايه العباده الطاعه»؛ نهايت عبادت طاعت است،
(همان، 30). بنابراين بندگى و سرسپردگى دائم نسبت به خداى تعالى از ويژگىهاى مهم بنده واقعى خدا مىباشد.
6- بندگى با آزادگى: بنده واقعى خدا بايد به حدى برسد كه فقط لذت و محبت و عشق او را به بندگى وادارد از شوق بهشت و ترس جهنم آزاد باشد.
امام صادق(ع) مىفرمايند:
«ان العباد ثلاثه: قوم عبدوا الله عزوجل خوفافتلك عباده العبيد و قوم عبدوالله تبارك و تعالى طلب الثواب فتلك عباده الاجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلك عباده الاحرار و هى افضل العباده»؛ بندگان سه گونهاند:
1- گروهى از روى ترس (از جهنم و عذاب الهى) خداى عز وجل را عبادت مىكنند كه اين عبادت از آن بردگان مىباشد.
2- گروهى با دلخواهان ثواب (و دريافت پاداش و بهشت) خداى تبارك و تعالى را عبادت مىكنند كه اين عبادت ازآن مزدبگيران مىباشد.
3- گروهى به خاطر حب وعشق (حقتعالى) خداى عزوجل را عبادت مىكنند كه اين عبادت، بهره آزادگان (و وارستگان از بند غيرعشق) مىباشد و همين عبادت هم برترين عبادتها مىباشد،
(ميزانالحكمه، ج 6، ص 17، روايت 11346).
تذكر: اين قسم اخير عبادت را نبايد از خود انتظار داشت زيرا وصول به آن حال بلند معنوى، سالهاى دراز و پياپى را مىطلبد البته اگر انسان استقامت در بندگى داشته باشد به مرور زمان شمهاى از آن حال را در خود مىيابد. در اين قسم اخير نه تنها عبادت از ريا و عجب خالص است بلكه از ترس جهنم و اراده ثواب هم خالص است آزاد از هر قيد غيرخدايى است).
7- چشم به كرم خدا نه عمل خود: بنده واقعى خدا هميشه خود را مقصر مىبيند و عمل خود را به هيچ مىانگارد براى عمل خود قدرى قائل نيست و پيوسته چشم به كرم كريم دوخته نه از غرور عمل باد در پوست انداخته امام صادق(ع) مىفرمايند:
«عليك بالجدولا تخرجن نفسك من حد التقصير فى عباده الله تعالى و طاعته، فان الله تعالى لايعبد حق عبادته»؛ بر تو باد كوشيدن (و جد و جهد در عبادت) و نفس تو از حد تقصير در عبادت و طاعت خداى تعالى خارج نشود (و خويش را مقصر بداند) زيرا خداوند تعالى آن گونه كه شايسته پرستش است عبادت نمىشود،
(همان، ص 25، روايت 11407).
اينها پارهاى از خصوصيات مهم بنده واقعى خدا مىباشد كه فقط با عمل دقيق به آن مىتوان بنده واقعى حضرت دوست شد.