درمان شک | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
درمان شک
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
درمان شک
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
شبهات متفرقه
سوال:
من مدتي (يکسال) است که به همه اعتقاداتم شک مي کنم و با براهين مختلف و تفکر زياد سعي کرده ام که شکم را بر طرف کنم اما متأسفانه اين شک من به مرحله کفر نيز رسيده است. حال مي خواهم بدانم راه چاره چيست؟ و چه موقعي از نظر عقلي حجت بر انسان تمام مي شود؟ و اگر تا به حال از نظر عقلي توانسته باشم اعتقاداتم را درست کنم چرا ايمان به قلبم وارد نمي شود؟ (خودم فکر مي کنم که بر قلبم مهر زده شده است) و آيا در اين حالت (بدون ايمان) اعمال نيک انسان و دعاهاي انسان مورد قبول قرار مي گيرد؟ مي خواهم بدانم چه گناهي مرتکب شده ام که ايمان از من گرفته شده است.
پاسخ تفصیلی:
مشکلي که مطرح کرده ايد شروع آن تا حدودي طبيعي و مقتضاي سن نوجواني شما بوده است. زيرا انسان در اين سن به طور طبيعي نسبت به عقايد و افکار ذهني اش دچار شک و ترديدهايي مي شود به همين جهت به اين دوره، بحران بلوغ هم گويند که بايد با تدبير و روش صحيح اين بحران فکري را برطرف کند. اما گاهي هم به دلايلي مثل افراط و تفريط و بعضا زمينه هاي رواني چون وسواس و مانند آن، اين بحران تشديد مي شود؛ همان طور که شما را گرفتار کرده است.
از طرف ديگر جهان بيني و اعتقادات مذهبي، خود به خود استرس زا است و اگر درست تبيين نشود براي انسان خصوصا براي افراد مذهبي، حساسيت هاي زيادي به وجود مي آورد. اصولا استدلال براي اعتقادات مذهبي دو نوع است: استدلال هايي که ريشه فطري دارد و استدلال هايي که مقدماتش عقلي است مثل برهان نظم و علت و معلول و مانند آن. اما از آنجايي که عقيده به خدا و صفات او هماهنگ با فطرت و عقل آدمي است، اثبات آنها نياز زيادي به استدلال ندارد و گاهي به خاطر شدت ظهور و واضح بودن آن، ذهن دچار شک و ترديد مي شود. مانند خورشيد که به خاطر نور شديد آن، ما قادر به ديدنش نيستيم و فقط چيزهايي را مي بينيم که نور خورشيد آنها را روشن کرده است. حتي مسأله از اين هم بالاتر است، زيرا وجود خدا چنان وضوحي دارد که انکار آن محال است و حقيقتي است که از تصور آن، تصديق حاصل مي شود بدون اين که احتياج به استدلالي داشته باشد.
امام حسين(ع) در دعاي عرفه مي فرمايد: «کيف يستدل عليک بما هو في وجوده مفتقر اليک؟ ايکون لغيرک من الظهور ما ليس لک حتي يکون هو المظهر لک؟ متي غبت حتي تحتاج الي دليل يدل عليک؟ ؛ چگونه براي اثبات وجود تو مي توان به چيزي (مخلوقات) استدلال کرد چرا که آنها خود وجودشان را از تو گرفته اند؟ آيا غير تو ظهور بيشتري دارد که بخواهد به تو ظهور بدهد؟ تو چه وقت غايب شده اي که نياز باشد براي اثبات تو دليل اقامه شود؟».
حضرت در اين جملات اين مطلب مهم را بيان مي کند که اگر خوب فکر کنيم مي بينيم وجود خدا نيازي به استدلال ندارد، زيرا وقتي انسان کمي منطقي فکر کند و از ساده انديشي و تفکر کودکانه و حسي گرا بودن خارج شود، مي بيند وجود خدا از همه چيز ظاهرتر است. به تعبير باباطاهر:
به دريا بنگرم درياته وينم
به صحرا بنگرم صحراته وينم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعناته وينم
يعني همه مخلوقات و موجودات اطراف ما آينه اي براي مشاهده خداست و فقط لازم است چشم باز کنيم و بينا شويم. بنابراين اگر کمي فکر کنيم مي بينيم انکار خدا و تصور جهان بدون خدا محال و شگفت انگيز است زيرا تصور معلول بدون علت و اين که بگوييم جهان خود به خود به وجود آمده محال است. حتي اين نوشتار کم اهميتي که الان روي اين کاغذ مي آيد خود به خود نمي تواند به اين شکل و نظم منطقي بيايد، چه برسد به عالم عجيب و غريب ماده يعني زمين و آسمان ها و کهکشان ها با اين همه پيچيدگي و انسجام که علم هر چه پيشرفت مي کند از پيچيدگي و نظم آن بيشتر اظهار شگفتي مي کند؛ چگونه ممکن است کسي تصور کند که اينها خود به خود و بدون آفريدگار و اداره کننده است.
فرضا اگر کسي شما را از پشت سر صدا کند، حتما به دنبال گوينده آن مي گرديد تا ببينيد چه کسي شما را صدا زده است؛ آيا ممکن است با خود بگوييد کسي شما را صدا نزده و اين صدا خود به خود به وجود آمده؟ آيا تصور اين فکر خنده دار نيست؟ آيا شما کسي را که چنين تصوري کند احمق يا ديوانه نمي دانيد؟ مسلما اين چنين است، زيرا بديهي و واضح است که صدا به عنوان يک معلول، نياز به علت و توليد کننده صدا دارد. اين يک اصل واضح و روشن است که نيازي به استدلال ندارد و اگر هم کسي بخواهد براي اين اصل که هر معلولي، علتي مي خواهد، استدلال کند، چه بسا بيشتر دچار شک شود، مثل اين که کسي بخواهد شمعي روشن کند و در پرتو روشنايي شمع، خورشيد را نشان بدهد. آيا روشنايي روز براي اثبات خورشيد کافي نيست که ما بخواهيم از نور ديگري مثل شمع استفاده کنيم؟
در زمينه درمان شک به چند مطلب توجه کنيد:
اولا: شك و ترديدهايى كه براى انسان حاصل مىشود صرفا يك سرى خلجانات ذهنى است كه در تعارض با باورهاي انسان قرار مي گيرد و انسان مومن مي کوشد در قبال آن اعتقادات خود را حفظ کند.
ثانيا: چنان نيست كه هميشه شك و ترديد مضر و گمراه كننده باشد بلكه گاه مىتواند پلى به سوى يقين و راه صعود به مراتب بالاتر باشد. البته اين در صورتى است كه انسان به سرعت از اين مرحله بگذرد و در آن توقف نكند. چه درنگ در آن زيانبار است. بنابراين همواره بايد بكوشيد در شكها و ترديدهاى خود نمانيد و يكى پس از ديگرى از آنها خارج شويد.
ثالثا: به نظر مىرسد بيش از همه چيز حالت پيش آمده براي شما يك حالت روحى باشد كه نوعا معلول تلقين است و با عزم قاطع مىتوان بر آن فائق آمد. امورى كه براى درمان اين مشكل مىتواند مفيد باشد از اين قراراست:
1- بى اعتنايى به شك و ترديدها.
2ـ مطالعه در اسرار شگرف خلقت و زيبايىهاى نظام آفرينش.
3- مطالعه پيرامون الطاف و رحمتهاى الهى بر بندگان.
4- بخشى از اوقات خود را براى پرداختن به تفريحات سالم اختصاص دهيد و در حد امكان به كوهپيمايى بپردازيد و در اين دانشگاه بزرگ خلقت آثار توحيد و ربوبيت الهى را بالعيان لمس كنيد.
5ـ در صورت امكان با افراد صاحبدل و پارسا نشست و برخاست نماييد.
6- سعى كنيد در عبادات خود كيفيت و توجه و حال داشتن را جايگزين كميت كنيد.
بايد در نظر داشت كه امكان وجود عوامل تشكيكزا در اركان اعتقادى و بنيانهاى معنوى زياد است از اين رو بايد آن قدر خود را از نظر بينش و ايمان قوى كنيم كه تحت تأثير القائات و شبهات قرار نگيريم. بلكه با منطقى استوار با انديشههاى نادرست به مقابله برخيزيم. در اين صورت هيچ گاه حق و باطل بر ما مشتبه نمىشود و اما اكنون توصيه مىشود:
1- در زمينه روحيات ارزشمند معنوى طبق برنامهاى منظم به خودسازى بپردازيد. حتىالامكان سعى كنيد هر روز مقدارى قرآن بخوانيد و انس با قرآن را فراموش نكنيد. ذكر و ياد خدا و توجه به راههاى ارتباطى با خدا از جمله نماز شب، دعاهاى ايام هفته، دعاى كميل و... در اين زمينه بسيار مؤثر است.
2- با مطالعه كتب قوى؛ مانند آثار استاد شهيد مطهرى و... به استحكام و ژرف سازى آگاهىهاى دينى بپردازيد بويژه يادداست هاي استاد حرف شين، ص74. استاد در اين قسمت به توضيح مفصلي درباره شک مي پردازد و راهکارهايي نيز ارائه مي دهد که از جمله آن مي توان به اين موارد اشاره کرد:
استاد مطهري(رح) در مورد معالجه بيماري شک چند راهکار ارائه مي فرمايند:
1. « دين را از اساس و ريشه يادگرفتن و معتقد شدن»
2. « شناخت افق دين که افقي بالاتر از افق محسوسات و مشهودات است و اين خود به حس تعبد کمک مي کند(تقويت روح تعبد و بندگي).»
3. « عمل و آزمايش ديني آدمي که به دين عمل مي کند خود به خود در عمل، راستي و استقامت و حقيقتي در دستورها مي يابد. لهذا آنهايي که عمل نمي کنند بيشتر سؤال مي کنند و بشتر دچار شک و وسوسه مي شوند. دين همان طوري که با عقل بستگي دارد با وجدان و عمل هم بستگي دارد. با اين سه رکن مي توان جلو شک و وسواس را گرفت.
به طور کلي صلاح و فساد اخلاق در يقين و شک و سؤال اثر دارد. مردم نوعا يک نوع اضطراب در دورن خود احساس مي کنند و به جاي اينکه در عمل اين اضطراب و وسوسه را رفع کنند مي خواهند با زور پرسش و مجادله رفع کنند. چرا؟ چون پرسش، شدني نيست. همين طور که يک نفر تنها با پرسش از استاد، طبيب نمي شود مگر آنکه وارد عمل شود، در امور ديني هم همين طور است.»(«يادداشت هاي استاد مطهري، ج6، ص73، انتشارات صدرا)
به هر حال ما براي حل مشکل شما به دلايل فوق پيشنهاد نمي کنيم به کتاب هايي که در اصول عقايد نوشته شده مراجعه کنيد، بلکه بايد ببينيد وقفه و گير ذهني شما کجاست و در کجاي ذهن شما مغالطه و اشتباهي صورت گرفته که حقايق را وارونه نشان مي دهد و وجود جهان بدون خالق را مردود نمي داند؟
اگر شما سعي کنيد با مسائل اعتقادي، همان برخوردي را داشته باشيد که با مسائل عادي و روزمره داريد و براي اثبات خدا همانگونه فکر کنيد که براي صداي زنگ تلفن فکر مي کنيد، يعني همانگونه که اگر زنگ تلفن به صدا درآمد نمي گوييد اين صدا خود به خود توليد شده و کسي پشت خط نيست، درباره اين عالم هم همين طور فکر کنيد و نگوييد خود به خود به وجود آمده، مسأله به راحتي حل مي شود و نياز به طول و تفصيل زياد و پيچاندن و کش دادن آن نيست. بنابراين همان طور که گفتيم لازم نيست و بلکه نبايد ديگر به کتاب هاي عقيدتي مراجعه کنيد، زيرا علاوه بر آنچه که گفته شد، اثر نامطلوب ديگري هم براي شما دارد و آن حساسيت رواني که به آنها پيدا کرده ايد که علامت آن تشديد سر دردهاي شما هنگام مطالعه اين کتاب هاست که باعث مي شود نه تنها مطالعه آنها به شما کمک نکند، بلکه مشکل را عميق تر نمايد.
به گفته بزرگان براى كشف حقيقت و وصول به آن، دو كار لازم است:
1ـ سير فكرى و عقلانى، 2ـ تهذيب نفس و صفاى باطن.
در مقوله اول بايد به تفكر منظم و مطالعه مناسب روى آورد. شما بهتر است دفترى را به مجموعه عقايد خود اختصاص داده و هر فصل را پس از تحقيق و تأمل و نتيجهگيرى، به اتمام رسانده و به فصل ديگر بپردازيد. از هر كجا كه مىخواهيد شروع كنيد، ولى بهترين شروع از خداست.
آيا مىتوان درباره قدرتى بزرگ و شعورى لايزال ـ كه جهان بر محور آن در حركت است ـ ترديد نمود؟ و اگر خدايى هست چرا يكى باشد؟ آيا نظم و هماهنگى شگفتانگيز هستى ترديدى در يگانگى طراح و خلاق اين عالم باقى مىگذارد؟
البته نبايد انتظار داشته باشيد كه پس از اين مرحله، يقين كامل براى شما حاصل شود؛ زيرا تحصيل يقين راهى دشوار در پيش دارد كه پس از طى آن، مىتوان به درجاتى از آن نائل آمد؛ ولى در اين مرحله «اطمينان» قابل حصول است.
پس از اين مرحله، بايد قلب و دل را صفا داد تا نور حق در آن تجلى يابد. تخلق به اخلاق كريمه، پرهيز از رذايل و مراقبت از نفس، زمينه را براى اشراق نور حق فراهم خواهد ساخت. ايمان و اطمينانى كه از اين طريق به دست مىآيد، به مراتب بالاتر از آن حدى است كه در سير عقلانى و فكرى حاصل مىگردد.
براى اثبات تلازم فطرى بودن و صدق يك چيز راههاى مختلفى وجود دارد يكى از آن روشها كه برهان زيست شناختى ناميده مىشود اين است كه گرايشات درونى و ذاتى انسان ربط دهنده درون و عواطف انسان با جهان خارج و واقعيات عينى است يعنى اگر مثلا كسى احساس تشنگى و اشتياق به آب مىكند در متن واقع آبى وجود دارد كه شبيه جذبه مغناطيسى از درون انسان را به سمت خود فرا مىخواند از اين طريق مىتوان قياسى اينچنين ترتيب داد:
1 ) خداشناسى و خداجويى فطرى و طبيعى است.
2 ) در برابر هر امر ذاتى طبيعى واقعيتى در خارج هست.
3 ) خدايى واقعى وجود دارد.
شبيه چنين استدلالى از نظر فلسفى نيز وجود دارد زيرا گرايش و كشش از امور تعلقى و ذات اضافه طرفينى است و حقايق اضافى و نسبى تقومشان به طرفين نسبت و تعلق است و بدون آنها امكان وجود ندارند. در عرفان نيز استدلال مشابهى وجود دارد و گويند « عشق فعلى بدون معشوق فعلى محال است » سير اين استدلال همان ماهيت امور اضافى است كه بدون وجود عاشق و معشوق محال است.
اين مختصر گنجايش بيان همه آنچه كه در باب خداشناسى است را ندارد لذا توصيه مىكنيم در اين زمينه با تعمّق و تفكّر منظم، به مطالعه كتابهاى زير بپردازيد:
1ـ اثبات وجود خدا احمد آرام
2ـ بهترين راه شناخت خدا محمدى رى شهرى
3ـ اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5 شهيد مطهرى
4ـ خدا در قرآن شهيد بهشتى
5ـ آفريدگار و آفريده ناصر مكارم
6ـ راه خداشناسى جعفر سبحانى
7- خدا در فلسفه (ترجمه الهيات دايرةالمعارف فلسفى پلادواردز)، بهاءالدين خرمشاهى
در زمينه تقويت ايمان نيز از جنابعالي دعوت کنيم، به چند نکته توجه نمائيد:
ا. ايمان, يعني باور عميق قلبي نسبت به خداي متعال و اينکه حضرت محمد(ص) پيامبر و فرستاده اوست و قرآن کريم سخن خدا است و دوازده معصوم پاک(ع) امامان(ع) و جانشينان پس از او هستند.
2. علامت صدق ايمان اين است که انسان خودش را کاملا در اختيار خداوند، پيامبر(ص)، امام و قرآن قرار دهد و عملا همان راهي را برود که ايشان بدان فرا خوانده اند.
3. اين باور عميق و پيروي عملي مجموعا اختياري است, يعني ناشي از آگاهي و آزادي انسان است. به عبارت ديگر بايد کاملا آگاهانه و از روي شناخت و همچنين آزادانه باشد.
4. مراحل ايمان بسته به مراحل قوت و ضعف آگاهي و آزادي انسان متفاوت خواهد بود. به هر مقدار که شناخت انسان عميق مي شود و درجه اختيار آدمي بالا مي رود، ايمان او هم فزوني مي يابد. بنابراين راه تقويت و طي مراحل آن, بسته به مراتب شناخت و قوت و ضعف آن خواهد بود. البته اين مراتب فراوان است, ولي به طور کلي در قرآن کريم و روايات اسلامي تحت سه مرتبه علم اليقين، عين اليقين و حق اليقين بيان شده است.
6. تا هنگامي که آدمي اسير هواي نفس، شيطان، عادتهاي بد، دلبستگي و وابستگي افراطي به امور دنيوي است و به گناه آلوده است در تمام زمينه ها دچار چالش خواهد بود, بنابراين آزادسازي، خودسازي، و مراقبت نفس در اين راه از اهم امور است.
تقويت ايمان:
قبل از بررسي راه هاي تقويت ايمان، لازم است مطالبي پيرامون زمينه و جايگاه ايمان خدمتتان بيان کنيم. انسان با ذهن خود مي انديشد و علم به دست مي آورد. پس جايگاه علم و شناخت، ذهن آدمي است. اما قرآن کريم، جايگاه ايمان را قلب معرفي مي کنند. اين کتاب آسماني درباره عده اي که ادعاي ايمان مي کردند مي فرمايد: «قالت الاعداب امنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا ولما يدخل الايمان في قلوبکم... ؛ باديه نشينان خدمت پيامبر آمدند و گفتند ايمان آورديم. بگو: ايمان نياورده ايد بلکه بگوييد اسلام آورديم و هنوز ايمان در دل هايتان وارد نشده است» (حجرات، آيه 14)
از اين رو شناخت هدف و راه سعادت زماني به حرکت در آن راه منجر خواهد شد که قلب به آن هدف و آن راه ايمان آورد. ايمان قلبي محرک انسان براي حرکت خواهد بود. به تعبير ديگر بين «ايمان» و «عمل» رابطه ضروري هست و اين دو از هم جدا شدني نيستند.
به اين ترتيب درس بزرگي که از قرآن کريم مي آموزيم اين است: اگر مي خواهيم به هدفي که براي زندگي خود شناخته ايم، ايمان بياوريم و به سوي آن حرکت کنيم، ابتدا بايد قلب خود را براي پذيرش آن هدف آماده سازيم.
آْمادگي قلب براي ايمان:
قلب در صورتي براي پذيرش حقيقت و راه زندگي آماده مي شود که به زيبايي هايي آراسته و از زشتي هايي دور گردد. قرآن کريم اين زيبايي ها و آلودگي ها را به ما نشان مي دهد که در اينجا به مواردي اشاره مي کنيم:
1- در زمين سير کنيد، آن گاه حقيقت زيبايي ديني را به وسيله قلب خود درک کنيد (حج، آيه 46).
2- در قلب خود را به وسيله تفکر و تدبر در قرآن باز نگه داريد (محمد، آيه 24).
3-قلب خود را از آلودگي ها و تعلق هاي دنيايي مانند دوستي مال و فرزند، پاک سازيد (شعرا، آيه 89)
4- قلب خود را از پليدي ها پاک نگه داريد تا منزلگاه نيکي ها و زيبايي ها گردد، (بقره، آيه 283).
5- از غفلت بپرهيزيد و قلب خود را متوجه زيبايي هاي زندگي سازيد تا سير شما راحت و هموار شود، (کهف، آيه 28).
6- توانايي قلب خود را براي تعقل و درک عميق حقايق افزايش دهيد، (حج، آيه 46).
7- قلب خود را در مقابل درستي ها و خوبي ها نرم و خاضع نگه داريد، (مائده، آيه 13).
ايمان همچون درختي است که در قلب جوانه مي زند، تناور مي گردد و بر شاخه هاي آن اعمال شايسته پديدار مي شود.
راه هاي تحصيل، تحکيم و تقويت ايمان:
1- تفکر پيرامون آيات و نشانه هاي خداوند در گستره هستي: توجه به اين نشانه ها، ياد خدا را در دل ها زنده مي کند و لطف و رحمت او را به ما يادآور مي شود و در نهايت بر دوستي و محبت ما به خدا مي افزايد. (ر.ک: سوره يس، آيات 23 تا 40).
2- توجه دائم به خداوند و ذکر و ياد او: حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگي، ارتباط ما را با او افزايش مي دهد و به تدريج به پيوندي استوار مي انجامد. يکي از حکمت هاي نمازهاي پنجگانه، زنده نگه داشتن ياد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است.
«يا ايها الذين آمنوا اذکروا الله ذکرا کثيرا؛ اي کساني که ايمان آورده ايد! خدا را بسيار ياد کنيد»(احزاب، آيه 41).
انجام برخي کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زيارت، مطالعه سيره ائمه و همنشيني با نيکان و صالحان، ما را به ياد خدا مي اندازد.
برخي کارها نيز مانع توجه به خداوند است که بايد اين موانع را کنار زد تا غفلت بر آن حاکم نشود.
قرآن کريم مي فرمايد: «ياد خدا دل هاي مؤمنان را مي لرزاند و هنگامي که آيات الهي را گوش دهند، بر ايمانشان افزوده مي شود» (انفال، آيه 2).
3- توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان: اگر در زندگي خود توجه کنيم، خود را غرق در نعمت هاي الهي خواهيم يافت. فلسفه آفرينش اين نعمت ها اين است:
ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند
تا تو ناني به کف آري و به غفلت نخوري
(سعدي)
انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با يادآوري لطف او، ياد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزديک تر کند.
4- انجام نيکي ها و دوري از بدي ها: هر عمل نيک دل را نوراني تر مي کند و برعکس هر گناه صفحه دل را تيره و کدر مي سازد. بايد بکوشيم با عمل به نيکي ها، دل خود را نوراني تر کنيم و با دوري از گناهان رشته محبت خود را با خدا استوار سازيم.
مطالعه کنيد: شهيد مطهري، انسان و ايمان (ج 2 از مجموعه آثار)
5- گسترش فعاليتهاى فرهنگى و تبليغاتى با شيوههايى نو و جذاب.
6- تقويت جلسات و برنامه هاى مذهبى و هر چه با شكوهتر و پرمحتواتر برگزار كردن آنها.
براى اين كه انسان اعتقادات خود را مستحكمتر كند، دو حركت لازم است:
الف) حركت علمى؛ يعنى، لازم است در حد توان خود به مطالعه و تحقيق بپردازد و با رجوع به كتابهايى كه در اين زمينه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دريابد و يا با سؤال كردن از عالمان دينى، ابهامات و شبهاتى كه در ذهنش مطرح مىشود بازگو كند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ كند.
علم و ايمان رابطهى طرفينى ندارند و اين طور نيست كه پس از كسب علم ايمان نيز حاصل بشود، چون متعلّق علم و ايمان جداى از هم است، علم به مغز و ايمان به دل تعلّق دارد (چه بسا انسان علمى را كسب كند، ولى بر آن ملتزم نشود) علّت اين امر نيز آن است علم دين اگر براى كسى حاصل شد، حال نوبت دل مىرسد كه با اختيار و قدرت تصميمگيرى آن را به صورت ايمان در خود بپذيرد، اما بسيارى قبل از اين كه دل را جايگاه دين و ايمان بسازند - و در عمل به آن پايبند باشند - دل خود را به دنيا، لذّتهاى نفسانى و هواهاى شيطانى بستهاند، دلبستگى و دلدادگى اين مردم چيزى جداى از مقوله دين و ايمان است. لذا قرآن مىفرمايد:«انَّ فى ذلك لَذكرى لمن كان له قلب»
حقاً در اين (هلاك پيشينيان) يادآورى است، براى آن كس كه داراى دل باشد(ق، آيهى 37)
بنابر اين اگر مايل هستيم از علم و معرفت دينى استفاده كنيم مىبايست اول دل داشته باشيم و به فرموده خداوند «لمن كان له قلب» دل را از آلودگىها و تعلّقات بيهوده پيراسته سازيم. تا زمانى كه تمايلات حيوانى بر قلب ما تسلط دارد، جايى براى انگيزههاى متعالى باقى نمىماند. اگر ما بخواهيم به آن چه مىدانيم حقّ است مؤمن و ملتزم شويم، چيزهايى را كه ممكن است ما را از ايمان و پذيرش قلبى باز دارد، بايد از خود دور سازيم، در اين صورت آماده پذيرش و التزام نسبت به حقايقى مىشويم كه حقّانيّت آنها را از راه علم و معرفت كسب كردهايم.
قرآن شريف در سوره حجرات قضيه عدّهاى اعرابى را تعريف مىكند كه خدمت پيامبر مكرم اسلام آمدند و عرض كردند ما «ايمان» آوردهايم، ولى پيامبر مكرم اسلام به فرمان خداوند به ايشان فرمود: نگوئيد ايمان آوردهايم، بلكه بگوئيد اسلام آوردهايم و هنوز ايمان در قلبهاى شما وارد نشده است: «قالتِ الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا و لمّا يدخُلِ الايمانُ فى قلوبِكُم) (حجرات، آيهى 14)
از قسمت بعدى آيه چنين استفاده مىشود كه ايمان زمانى تحقّق پيدا مىكند كه مؤمن حقيقى، از خداوند و رسولش اطاعت و پيروى نمايد «... و ان تطيعُواللّه و رسوله... ان اللّه غفور رحيم» و اگر ايمان به مرحله عمل نرسد، اسلام است و هنوز به مرتبه ايمان راه نيافته، به عبارتى ايمان يك درجه از اسلام برتر است. لذا در حديث مىخوانيم: «الايمان اقرارٌ و عمل و الاسلام اقرارٌ بلاعمل» ايمان عبارت است از باور قلبى و عملى به آن (اصول كافى، ج 2، ص 24)
بنابر اين بر ماست كه براى فراهم آوردن ايمان در دو زمينه تلاش داشته باشيم: الف) در زمينه تقويت شناخت خويش و دوم در زمينه انگيزش ميل فطرى خويش به آوردن ايمان و انجام كارهاى شايسته. و معلوم مىشود كه راههاى كسب علم از درون انسان شروع مىشود:
1. تفكر و انديشه در كتاب تكوين (طبيعت و جهان آفرينش).
2. تفكر و تدبر در خلقت خود انسان(مبدأشناسى).
3. تفكر و تأمل در پايان زندگى انسان (معادشناسى).
4. مراجعه به كتاب تشريع (قرآن و سيره اهل بيت عليهمالسلام)
ب) حركت عملى؛ تاكنون دريافتيم كه ايمان مقتضى عمل صالح است، اين واقعيت را در آيه آيه قرآن شريف مىتوانيم به دست آوريم: «والّذين آمنوا و عمِلوا الصّالحاتِ سنُدخِلِهُم جنّاتٍ...»؛ (نساء، آيهى 57 و 122)
ايمان و عمل در ديدگاه قرآن دو جزء جدانشدنى از هم هستند، در واقع ايمان، شخص را به انجام عمل شايسته وا مىدارد، امّا در همين جا يك نكته دقيقى وجود دارد و آن اين كه ايمان، در صورتى مىتواند منشأ عمل صالح (تقوا) بشود كه زنده و فعّال باشد. به عبارتى آگاهى و تنبه همواره بايد زنده باشد تا منشأ اثر شود. توصيه شده در اين مرحله براى تشخيص كار «خوب» از كار «بد» تا آن چه كه عقل مىفهمد از عقل، و آن چه را نمىفهمد از شرع دريافت كنيم و بدانيم چه كارى را بايد انجام دهيم و چه كارى را بايد ترك كنيم. لذا موضوع انجام واجبات و ترك محرّمات مطرح مىشود.
نكتهى ديگر در سير عملى آن است كه مؤمن پيوسته به عمل صالح و كردار شايسته اهتمام بورزد، هر عمل شايسته، در تقويت ايمان و تقوا نقشى اساسى دارد و متقابلاً ايمان به دست آمده خود منشأ عمل شايستهتر مىشود و اين ارتباط ايمان و عمل صالح به صورت صعودى تحقق مىيابد.«والذين اهتَدوا زادهُم هُدى) كسانى كه هدايت الهى را بپذيرند خداوند هدايت آنها را زيادتر مىكند (محمد، آيهى 17) نكته بعد اين كه مؤمن در عمل به دين خود مىبايست ارتباطى تنگاتنگ با عالمان دينى داشته باشد تا با استفاده از سيره علمى و عملى ايشان بيش از پيش در مسير هدايت قرار گيرد و از آسيبها و شبهات بركنار و مصون باشد.
دستورالعمل تقويت ايمان :
الف) كوچك نشمردن هيچ گناهى هرچند به نظر صغيره باشد،
ب ) عزم جدى و آهنين بر ترك معصيت و مراقبت جدى و دائمى نسبت به تمام افعال خود،
ج ) شرط نمودن با خدا مبنى بر ترك معصيت و همچنين از او استعانت جستن،
د ) هر گاه فكر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج كردن و توجه خود رابه خدا و امور شريفه مشغول داشتن. جديت و موفقيت در اين امر پيروزى بزرگى است و در واقع دفع دشمن شيطان نفس از همان خاكريز اول است. قرآن مجيد در وصف پارسايان مىفرمايد: «ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذاهم مبصرون ؛ پرهيزگاران چون گرفتار وسوسه شيطان شوند هماندم متذكر (ياد خدا) شده وبصيرت يابند»، (اعراف، آيه 201)،
ه ) مطالعه و تفكر پيرامون عواقب سوء و وخيم گناه. در اين رابطه مطالعه كتب پيرامون معاد بسيار نافع و لازم است،
و ) خود را همواره در محضر حق تعالى دانستن و او را به يقين در همه حال مراقب و بيناى به افعال خود نگريستن،
ز ) استمداد از خداوند و دعا و نيايش كه فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ كدام به فضيلت و تزكيه روى نمىآورديد (و لو لا فضل الله عليكم و رحمته ما زكى منكم من احد ابدا..).،
ح ) جايگزين سازى اعمال و عادات نيكو؛ مانند شركت دائمى در نماز جماعت، نماز شب، زيارت اهل قبور و دعا.
«ان الحسنات يذهبن السيئات؛ خوبىها سرانجام ميدان را بر بدىها تنگ خواهد كرد و آنها را از بين خواهد برد»
ط ) توجه به چهره كريه و زشت واقعى سيئات،
ى ) براى ترك معاصى لازم است دربسيارى از موارد انسان از مكروهات و چه بسا از برخى مباحات نيز چشم پوشد تا او را به انجام زشتى ها نزديك نسازند،
ك ) در حد ممكن دورى جستن از مكانها و شرايطى كه آدمى را به گناه ترغيب مىنمايد،
ل ) تقويت اراده،
م ) محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاكمه و توبيخ نمودن و بلافاصله استغفار كردن،
ن ) مطالعه پيرامون زندگى پارسايان و زاهدان و مطالعه كتب اخلاقى و ... .
رعايت نكات زير نيز شما را در اين مسير تعالى يارى خواهد كرد، ان شاءالله:
- انجام يك سرى مستحبات؛ مثلا هميشه با وضو بودن و زبان را به ذكر مخصوصا «لاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم» عادت دادن.
- سعى و كوشش در انجام وظايف و واجبات دينى،
- خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت،
- گرفتن روزه مستحبى به ويژه دوشنبه و پنجشنبه هر هفته،
- تلاوت قرآن بويژه بعد از نماز صبح،
- تأمل و انديشه در آيات قرآن،
- حتى المقدور سعى در خواندن نماز شب،
- از تنهايى دورى گزينيد.
- سحر خيزى،
- تنظيم برنامه براى تمام شبانه روز و پر كردن اوقات فراغت با برنامههاى صحيح و سودمند،
- شركت در ورزشهاى فردى و دسته جمعى،
- شركت در فعاليتهاى مذهبى و اجتماعى،
- به صله رحم و ارتباطات اجتماعى بسيار بپردازيد و به نزديكان و اقوام خود بيش از پيش اظهار علاقه و محبت نماييد.
- پرهيز از نگاه نامشروع، امام صادق(ع) فرمود: «نگاه پس از نگاه، در دل بيننده شهوت را مىانگيزاند»، (وسائلالشيعه ، ج 14 ، ص 138) و باز فرمود: «نگاه، تيرى از تيرهاى شيطان است، چه بسا نگاهى كه اندوههاى دراز در پى دارد»، (وسائلالشيعه ، ج 14 ، ص 139).
- عدم معاشرت و دوستى با افراد منحرف و فاسد،
- انتخاب دوستان مؤمن و سالم،
- به ياد خدا بودن در همه اوقات،
- از پرخورى و نيز از خوردن غذاهاى چرب و پرانرژى و تحريك كننده پرهيز كنيد،
- كنترل افكار و نينديشيدن به صحنههاى شهوتانگيز،
- از مشاهده صحنههاى مهيج و تحريك كننده دورى كنيد،
- برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهيد و سعى كنيد فرصتهاى خود را با تفكر و مطالعه مناسب پر كنيد،
همواره خود را نصيحت نموده و بر نفس خويش بانگ زنيد: «اى بيچاره! تا كى گرفتار هواى نفس باشى و سرمايه گران مايه عمر را تباه سازى و به معصيت رب الارباب پردازى؟ چرا براى اندك لذتى پوچ و گذرا خود را گرفتار دوزخ ابدى سازى؟ اگر لحظهاى ديگر فرشته مرگ تو را در رسد و جانت به حلقوم رساند، با چه وضعى به ديار برزخ رهسپار مىشوى؟ نه!نه! هرگز! بايد عزمى قاطع و استوار داشته باشم و با استمداد از خداى سبحان و پروردگار رحيم و مهربان - كه با اين همه معصيت باز هم مرا مشمول الطاف خود ساخته - پيمان بندم و سربه بندگى او سپارم و زنجير شيطان نفس بگسلم. اين بار بايد چنان ابليس لعين را از خود دورر سازم كه ديگر در من وسوسه نكند و با دست خالى از من روى برتابد!» با خود بگو:
با تبر بردار و مردانه بزن
تو على وار اين در خيبر بكن
تقويت ايمان و اعتقاد قلبى و عشق الهى برآيند تقوا و پرهيزگارى است. هم چنان كه در بهاران نهال ناخشكيده شكوفه مىزند تقواى الهى، انجام واجبات، ترك محرمات و تهذيب نفس نيز بوستان دل را خرم و سرسبز نگه مىدارد و جوانه عشق الهى را در آن شكوفا مىسازد. بنابراين در گام اول بايد بر انجام واجبات و ترك گناهان استوارى نمود و در گام دوم به پالودن نفس از رذايل و آراستن به فضايل پرداخت و حب دنيا و تعلقات دنيوى را از ژرفاى ضمير بيرون راند آن گاه دل كانون عشق خدا مىشود و با اخراج شيطان نفسانيت و دنياپرستى كه خانه دل را غصب نموده صاحب خانه در آن لانه مىگزيند.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//content/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DA%A9
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت