ازدواج فرزندان ادم | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
ازدواج فرزندان ادم
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
ازدواج فرزندان ادم
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
دین و فمنیسم
سوال:
با سلام اگه ارتباط جنسي با خواهر يا مادر حرام هست پس چرادر زمان حضرت ادم وحوا فرزندان انها براي توليد مثل با هم رابطه ي جنسي داشته اند. اگه اين طوري نيست پس چكونه نسل ما منقرض نشده؟
پاسخ تفصیلی:
با سلام اگه ارتباط جنسي با خواهر يا مادر حرام هست پس چرادر زمان حضرت ادم وحوا فرزندان انها براي توليد مثل با هم رابطه ي جنسي داشته اند. اگه اين طوري نيست پس چكونه نثل ما منقرض نشده؟
پاسخ سوال كننده محترم در دوبخش ارايه می شود:
الف) فلسفه حرمت ازدواج با محارم
ازدواج با محارم خلاف فطرت است و در طول تاريخ ، بشر از آن دورى جسته است. تنها زرتشتيان به اين مسأله روىآوردهاند و از همينرو، مورد اعتراض ديگران، حتى غربىها قرار گرفتهاند؛ به طورى كه برخى از آنان نيز از اين مسأله اجتناب مىكنند. توضیح بیشتیر نیازمند مطالعه عمیق مطالب زیل است:
به طور کلي سه گروه از افراد نمي توانند با يکديگر ازدواج کنند: 1. محارم نسبي، 2. محارم سببي 3. محارم رضاعي.
1. محارم نسبي در اصل بر دو گونه است شرعي و غير شرعي. محارم نسبي شرعي ميان افرادي است که خود يا پدر و مادرانشان از يک پدر يا مادر و از راه حلال و شرعي به دنيا آمده باشند و محارم نسبي غير شرعي ميان افرادي است که خود يا پدر و مادرانشان از يک پدر يا مادر و از راه غير مشروع و زنا متولد شده باشند.
محارم نسبي براي مردان عبارتند از: مادر ومادر بزرگ، دختر و نوه هاي دختري، خواه، دختر خواهر و نوادگان او، دختر برادر و نوادگان او، عمه ، عمه پدر و مادر، خاله، خاله پدر و مادر.
محارم نسبي براي زنان عبارتند از: پدر و پدر بزرگ، پسر و نوادگان پسري، برادر، پسر برادر و نوادگان برادر، پسر خواهر و نوادگان خواهر، عمو، عموي پدر و مادر، دايي، دايي پدر و مادر.
2. محارم سببي براي مردان عبارتند از: مادر و مادر بزرگ زن، دختر زن (نادختري) و نوه هايش (البته در صورتي که مرد با همسرش آميزش کرده باشد) زن پدر يا نامادري، زن پسر يا عروس.
لازم به ذکر است که حضرت امام، عقد دختر خردسال را براي محرم شدن با مادرش اشکال مي کنند و ديگر اين که ازدواج با دختر برادر زن يا دختر خواهر زن، يعني زن گرفتن روي عمه يا خاله اش بدون اجازه آنها جايز نيست و ازدواج با خواهر زن نيز - تا وقتي که خواهر ديگر همسر اوست - حرام است.
3. کساني که از راه شيرخوارگي با آنها محرميت ايجاد مي شود چنانچه داراي شرايط زير باشند محارم رضاعي محسوب مي گردند و ازدواج با آنها حرام است:
الف. شير مادر محصول آميزش حلال و شرعي باشد.
ب . کودک شير را از راه مکيدن پستان انجام دهد.
ج . بانوي شير ده زنده باشد.
د . کودک شيرخوار در اثناي دو سال، از هنگام تولدش شير خورده باشد يعني قبل از اين که دو سال از تولدش بگذرد (يعني 24 ماه قمري).
ه . مقدار شيرخوارگي به اندازه اي باشد که باعث رويش گوشت و محکم شدن استخوان کودک گردد و يا از نظر مدت، يک شبانه روز پشت سر هم و يا از نظر تعداد پانزده مرتبه کامل شير بنوشد.
بنابراين چنانچه يکي از اين شرايط فوق حاصل نگردد محرميت رضاعي تحقق نخواهد يافت.
محارم رضاعي براي مردان عبارتند از: مادر رضاعي، مادر مادر رضاعي، دختران مادر رضاعي، نوه هاي دختري اش هر چه پايين روند، خواهر و عمه مادر رضاعي، خاله وي، فرزندان دختر شوهر مادر رضاعي، مادر شوهر مادر رضاعي، خواهر شوهر مادر رضاعي، عمه و خاله شوهر مادر رضاعي.
محارم رضاعي براي زنان عبارتند از: شوهر زن مادر رضاعي، پدر و پدر بزرگ مادر رضاعي، فرزندان پسر مادر رضاعي و نوه هاي پسري اش هر چه پايين روند، برادران مادر رضاعي، عموي مادر رضاعي، دايي مادر رضاعي، فرزندان پسري شوهر مادر رضاعي، پدر شوهر مادر رضاعي، برادر شوهر مادر رضاعي، عمو و دايي شوهر مادر رضاعي.
لازم به ذکر است که فرزندان پسر مادر رضاعي براي زنان و فرزندان دختر مادر رضاعي براي مردان، چه آنها که قبلا به دنيا آمده اند و چه آنها که بعدا به دنيا بيايند شامل حرمت ازدواج است (تحريرالوسيله، امام خميني، ج 2، ص 263 تا 265).
و اما در باب حرمت ازدواج با محارم (چه نسبي ، چه سببي و چه رضاعي) ناگزير از بيان نوع نگرش اديان به جوامع بشري و روابط حاکم بر آنانيم. در تمامي ادوار تاريخ بشري، فرهنگ هر قوم و ملتي مبتني بر پاره اي باورها و علايق بوده است که به علل گوناگون طبيعي و انساني شکل گرفته است و چنين زندگي اي در تمامي طبقات اجتماعي (کم و بيش) از ديرباز وجود داشته است. از اين رو اديان الهي نيز بر اساس سير تکامل بشري، با لحاظ قوميت ها، مليت ها، باورها و ادراکات و هماهنگ با توان جسمي و دماغي آنان، احکامي را جعل و وضع نموده و توسط پيامبران به گوش انسان ها رسانده است. گرچه بسياري از اوامر و نواهي صادر شده از سوي شرايع ناظر به نفس اعمال، و با قطع نظر از حسن و قبح فاعلي و تعصبات قومي - قبيله اي انجام پذيرفته است ليکن بسیاری از موارد نيز مشعر به مفسده و مصلحت ذات عمل وضع گرديده است. فرضا برده داري - که يک امر مرسوم و متداول آن زمان بوده نيز، با شرايطي در شريعت اسلام نيز مشهود بوده است (گرچه پس از آن نيز تا قرن نوزدهم ميلادي، در بسياري از جوامع غير متمدن چنين امري رايج بوده است).
بنابراين در امر ازدواج، هم در زمان جاهليت و هم پس از آن، شرايع آسماني احکامي را بيان داشته اند. از اين رو، برخي را که زندگي با آنان سبب ساز مفسدت هايي بود نهي، وعده اي را که ازدواج با آنان سبب ساز مصلحت بود مهر تأييد بر آن نهاده و يا خود آن را تأسيس و جعل نموده است، ليکن نبايد با اين شيوه، اين گمان به ذهن آدمي تبادر نمايد که دين سازگار با مباني جاهلي است. بلکه بايد اذعان نمود که وحي حضرت حق (جل و علي) مطابق با خواسته ها و برداشت هاي عقلاني است.
متکلم مسيحي، ايان باربور (Eyan barbor) مي گويد: «وحي عقل را نسخ نمي کند بلکه آن را رشد مي دهد...» (علم و دين، ايان باربور، ص 305).
به همين سبب پيامبران با امضاي پاره اي از عقايد و مردود شمردن ساير موارد، آنچه را که به لحاظ ذاتي داراي حسن و قبحي بوده اند اعلام و اعلان نموده و آدميان را به آن امر، يا از آن نهي نموده است و چنانچه امري همانند «ازدواج با گروهي مشخص از زنان» و يا «حرمت ازدواج با گروه ديگر» مي توانست به تنقيح مباني اخلاقي - اعتقادي بينجامد، بدون ترديد بدان مي پرداختند چنانچه پيامبر مکرم اسلام(ص) صريحا بيان داشته اند: «همانا من برانگيخته شدم تا ارزش هاي اخلاقي را به پايان برسانم» (کنز العمال، ج 11، ص 420، ح 31962 - مستدرک الوسايل، ج 11، ص 187).
در نتيجه هدايت مردم از سوي پيامبران سه گونه بود:
الف) يا با تأييد اعتقاداتشان همراه بود،
ب ) گاه يا با مردود شمردن آن اعتقادات همراه بود،
ج ) و يا با تعديل آن باورها و مرسومات.
و اين هدايت گري نيز داراي اشکال مختلفي بوده است گاه با تبشير، گاه با انذار و گاه با وقوع معجزات (چنانچه در بسياري از شرايع اين گونه بوده است) (عهد عتيق، کتاب خروج، ب 14، آيات 21 و 22).
از اين روي، آنچه از اوامر و نواهي امضايي يا تأسيسي که بشر جهت سعادت خود بدان نيازمند بود (هم در زندگي فردي و هم در زندگي اجتماعي) صراحتا و آشکارا بيان داشته شد، با اين تفاوت که برخي از اين قوانين با چاشني برهان و استدلال نيز همراه بوده است تا به کام پرسشگران و يا شريعت پذيران حلاوتي نيز افزون کند و برخي ديگر از اين براهين و استدلالات عاري بوده است. گرچه در موضوع حرمت ازدواج با محارم، علت صريح و مشخصي در همه مواردش از سوي شريعت اسلام بيان نگرديده است ليکن با بررسي برخي از آيات و روايات اين امر تا حدودي تبيين و آشکار مي گردد.
در زمان جاهليت معمول بود که هر گاه کسي از دنيا مي رفت و همسر و فرزنداني از خود به يادگار مي گذاشت در صورتي که آن همسر نامادري فرزندان او بود فرزندانش نامادري را همانند اموال او به ارث مي برند به اين ترتيب که آنان حق داشتند با نامادري خود ازدواج کنند و يا او را به ازدواج با شخص ديگري درآورند، پس از اسلام حادثه اي براي يکي از انصار رخ داد و آن اين بود که فردي به نام «ابوقيس» از دنيا رفت فرزندش به نامادري خود پيشنهاد ازدواج داد، آن زن گفت من تو را فرزند خود مي دانم و چنين کاري را شايسته نمي دانم ولي با اين حال از پيامبر کسب تکليف مي کنم. سپس موضوع را خدمت پيامبر عرض کرده و کسب تکليف نموده آنگاه آيه شماره 22 سوره نساء نازل شد و از اين کار به شدت نهي شد. البته در انتهاي آيه يک استثنا براي اين حکم در نظر گرفته شد و آن هم ازدواج هاي گذشته بود سپس به سه نکته اشاره مي کند: «انه کان فاحشه؛ اين کار، عمل بسيار زشتي است» ؛ «و مقتا؛ عملي است که موجب تنفر در افکار مردم است يعني طبع بشر آن را نمي پسندد» ؛ «وساء سبيلا؛ روش نادرستي است».
زيرا ازدواج با نامادري همانند ازدواج با مادر است و از سوي ديگر تجاوز به حريم پدر و هتک حرمت وي، ديگر اين که چنين عملي تخم نفاق در ميان فرزندان يک فرد مي باشد زيرا ممکن است بر سر تصاحب نامادري ميان آنها اختلاف ايجاد گردد، حتي ميان پدر و فرزند ايجاد رقابت مي کند زيرا معمولا ميان همسر اول و دوم رقابت و حسادت وجود دارد.
از سوي ديگر، طبعا همه افراد از ازدواج با محارم تنفر دارند به همين دليل همه اقوام و ملل (جز موارد استثنايي) ازدواج با محارم را ممنوع مي دانند و حتي مجوسي ها - که در منابع اصلي خود قائل به جواز اين گونه ازدواج ها بوده اند امروز آن را انکار مي کنند.
مي توان علت ديگر حرمت ازدواج با محارم را بيماري هايي دانست که امروزه توسط علم پزشکي ثابت شده است. افراد هم خون و حتي اقوام دورتر نيز از اين بيماري هاي ارثي آسيب ديده اند (به استثناي ازدواج عموزاده ها با يکديگر) ليکن غالبا در خويشاوندان نزديک که هم خوني شديدتر است اين احتمال خطر بيشتر وجود دارد.
به علاوه در ميان محارم جاذبه و کشش جنسي معمولا وجود ندارد زيرا محارم غالبا با يکديگر بزرگ مي شوند و براي يکديگر يک موجود عادي و معمولي هستند و موارد نادر و استثنايي نمي تواند مقياس قوانين کلي گردد و از سوي ديگر مي دانيم که جاذبه جنسي شرط استحکام پيوند زناشويي است بنابراين چنانچه ازدواجي در ميان محارم صورت گيرد عواطف انساني به شهوي تبديل شده و با خروج انسان از حد اعتدال در ارضاء غريزه جنسي به گونه اي که حتي با نزديک ترين کسان خود که مثل گوشت و خون و پوست اوست رابطه شهوي و جنسي برقرار مي کند، ارزش هاي انساني و عواطف خانوادگي سست و ناپايدار خواهد بود. در حالي که استحکام خانواده به عنوان بنيادي ترين نهاد اجتماع به هيچ قيمتي نبايد آسيب ببيند.
در ادامه آيه 23 سوره نساء ازدواج با مادران رضاعي و خواهران رضاعي را حرام مي داند. گرچه در اين قسمت از آيه فقط به اين دو مورد اشاره مي کند ليکن بنا بر روايات فراواني که وجود دارد محارم رضاعي فقط منحصر به اينها نيستند. از پيامبر مکرم اسلام(ص) نقل شده که فرمود: «يحرم من الرضاع ما يحرم من النسب؛ تمام کساني که از نظر ارتباط نسبي حرامند از نظر شيرخوارگي نيز حرام مي شوند».
فلسفه تحريم محارم رضاعي اين است که با پرورش گوشت و استخوان آنها با شير شخص معيني، شباهت به فرزندان او پيدا مي کند مثلا زني که کودکي را به اندازه اي شير مي دهد که بدن او با آن شير نمو مخصوصي مي کند يک نوع شباهت در ميان آن کودک و ساير فرزندان آن زن پيدا مي شود و در حقيقت هر کدام جزئي از بدن آن مادر محسوب مي گردند و همانندو برادر نسبي هستند. در ادامه آيه «مادران همسرانتان» را به عنوان محارم بر مي شمارد. يعني به مجرد اين که زني به ازدواج مردي در آمد و صيغه عقد جاري گشت مادر او و مادر مادر او و... بر او حرام ابدي مي شوند.
در موارد ديگر آيه فوق مي گويد: و دختران همسرانتان که در دامان شما قرار دارند به شرط آن که با آن همسر آميزش جنسي پيدا کرده باشيد» يعني تنها با عقد شرعي يک زن، دختران او - که از شوهر ديگري بوده اند بر شوهر حرام نمي شوند بلکه مشروط بر اين است که علاوه بر عقد شرعي با آن زن همبستر شده باشد وجود اين قيد در اين مورد تأييد مي کند که حکم مادر همسر (که در جمله پيشين گذشت) مشروط به چنين شرطي نيست و به اصطلاح، اطلاق حکم را تأييد مي کند. گرچه ظاهر اين قيد «في حجورکم؛ در دامان شما باشند» چنين مي فهماند که اگر دختر همسر از شوهر ديگر در دامان انسان پرورش نيابد بر او حرام نيست ولي به قرينه روايات و مسلم بودن حکم، اين قيد به اصطلاح قيد احترازي نيست بلکه در واقع اشاره به نکته تحريم است زيرا اين گونه دختران - که مادرانشان اقدام به ازدواج مجدد مي کنند - معمولا در سنين پايين هستند و غالبا در دامان شوهر جديد همانند دختر او پرورش مي يابند. آيه مي گويد اينها در واقع همچون دختران خود شما هستند و انتخاب عنوان «ربائب» که جمع ربيبه و به معني تربيت شده است نيز به همين جهت مي باشد.
در ادامه آيه فوق مي فرمايد: «و أن تجمعوا بين الاختين؛ براي شما جمع ميان دو خواهر ممنوع است» يعني ازدواج با دو خواهر در زمان واحد مجاز نيست بنابراين اگر با دو خواهر يا بيشتر در زمان هاي مختلف و پس از جدايي از خواهر قبلي، ازدواج صورت پذيرد مانعي ندارد.
سبب جلوگيري از چنين ازدواجي شايد اين باشد که دو خواهر به حکم نسب و پيوند طبيعي نسبت به يکديگر علاقه شديد دارند ولي هنگامي که رقيب هم شوند طبعا نمي توانند آن علاقه قبلي را حفظ کنند و به اين ترتيب يک تضاد عاطفي و کدورت در ميان آنان به وجود خواهد آمد که سبب فروپاشي و يا کشمکش دروني مي گردد.
و در ادامه مي فرمايد: «والمحصنات من النساء...؛ ازدواج و آميزش جنسي با زنان شوهردار نيز حرام است» واژه محصنات - که جمع محصنه است - نيز گاه به زنان آزاد در برابر کنيزان هم اطلاق مي گردد که در اين جا چنين منظوري دنبال نمي شود و تنها استثنايي که در مورد حکم ازدواج با زنان شوهردار وجود دارد در مورد زنان غير مسلماني است که در جنگ ها به اسارت مسلمانان در مي آيند. اسلام اسارت آنها را به مانند «طلاق» از شوهران سابق تلقي نموده و اجازه مي دهد پس از تمام شدن عده آنها، با آنان ازدواج کنند و يا همچون يک کنيز با آنان رفتار شود (الا ما ملکت ايمانکم).
ولي اين استثنا، استثناي منقطع است؛ يعني چنين زناني به مجرد اسير شدن، رابطه همسري شان قطع مي گردد (همانند زن غير مسلماني که با اسلام آوردن، رابطه او با شوهر سابقش قطع مي گردد) فلسفه اين حکم در حقيقت اين است که اين گونه زنان يا بايد به محيط کفر بازگشت داده شوند و يا بدون شوهر همچنان در ميان مسلمانان زندگي کنند و يا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شده و از نو ازدواج ديگري نمايند.
صورت اول برخلاف اصول تربيتي اسلام است و صورت دوم نيز ستمگري است. بنابراين تنها راه باقيمانده همانا راه سوم است.
براي آگاهي بيشتر ر.ک تفاسير، ذیل آيه 23 سوره نساء.
ب) ازدواج فرزندان آدم(ع)
در باره تكثير نسل بشر پس از حضرت آدم در ميان دانشمندان اسلامى دو نظر وجود دارد و هر كدام براى خود دلايلى از قرآن و روايات ذكر كردهاند. اينك ما هر دو نظر را به طور اجمال نقل مىكنيم :
1- در آن زمان هنوز قانون تحريم ازدواج خواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود و چون راهى براى بقاى نسل بشر غير از اين راه نبوده، ازدواج آنان با يكديگر صورت گرفته است. ناگفته پيدا است كه دستگاه قانون گذارى از آن خداست: «ان الحكم الاللّه ؛ هر گونه حكم راجع به خداست»، (سوره يوسف ، آيه 40). چه اشكال دارد كه به طور موقت و از راه ضرورت، براى عدهاى اين گونه ازدواج در آن زمان بلا مانع و مباح باشد و براى ديگران عموما تحريم ابدى شود؟ طرفداران اين نظريه از ظواهر قرآن براى خود دليل مىآورند كه خداوند عالم در «سوره نساء ، آيه 1» چنين مىفرمايد: «وبث منهما رجالاً كثيرا و نساءا ؛ از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان فراوانى در روى زمين منتشر ساخت». ظاهر اين آيه مىگويد كه نسل بشر فقط به وسيله اين دو تن به وجود آمده است، و اگر غير از اين دو در بقاى نسل او دخالت داشتند، بايد بفرمايد «وبث منهما و من غيرهما به وسيله اين دو و غير آنان... ». افزون بر آن مرحوم طبرسى حديثى از امام سجاد (ع) چنين نقل مىكند كه آن حضرت در ضمن گفتارى كه به مردى قريشى بيان داشت جريان ازدواج هابيل را با بلوزا خواهر همزاد (دوقلو) قابيل همچنين ازدواج قابيل را با قليما خواهر همزاد هابيل شرح مىداد به او فرمود: اين مطلب را انكار مكن چه آنكه روش الهى بر اين جارى شده است مگر نه اين است كه خداوند زوجه آدم را از خود او آفريد و سپس براى او حلالش كرد... علامه طباطبايى در توجيه اين نظريه مىفرمايد: حكم ازدواج، يك حكم تشريعى و تابع مصالح و مفاسد است و حكم تكوينى نيست كه قابل تغيير نباشد. ازاينرو ممكن است كه در ابتداى خلقت به خاطر ضرورت بقاى نسل در جامعه محدود آن روز كه فقط دو برادر و دو خواهر بودند، از جانب خدا حلال گردد و بعد كه ضرورت برطرف شد حكم حرمت بيايد به جهت اين كه ادامه جواز ازدواج با توجه به گسترش نسل و ازدياد برادران و خواهران موجب اشاعه فحشاء و از بين رفتن غريزه عفت می شود. افزون بر اين نمىتوان گفت فطرت با اين ازدواج مخالف است زيرا متمايل نبودن طبع نه از آن جهت است كه از آن تنفر دارد بلكه به جهت آن است كه اين را موجب اشاعه فحشاء و اعمال زشت و از بين رفتن غريزه عفت مىداند شاهد بر اين مطلب اين كه، ازدواج خواهر و برادر براى مدتى طولانى در بين مجوس شايع بوده است. براى آگاهى بيشتر ر. ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 4، ص 239 - ج 16 ص 399 2- نظر ديگر آن است كه چون ازدواج فرزندان آدم با يكديگر ممكن نبود؛ زيرا ازدواج با محارم يك عمل قبيح و زشت است، فرزندان آدم با دخترانى از نژاد و نسل ديگر كه در روى زمين بودند ازدواج كردند. بعدا كه فرزندان آنها با هم پسر عمو شدند، زناشويى ميان خود آنان صورت پذيرفت زيرا نسل آدم نخستين انسان روى زمين نبوده بلكه پيش از آن نيز انسانهايى در زمين زندگى داشتهاند. حاصل اين كه ممكن است گفته شود: پسران آدم، با بقاياى انسانهاى پيشين - كه قبل از خلقت آدم و حوا در روى زمين زندگى مىكردند - ازدواج كردند و از گفتوگوى خدا با فرشتگان درباره آفرينش آدم در روى زمين، استفاده مىشود كه قبل از آدم و حوا انسانهايى در روى زمين زندگى مىكردند.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//content/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D9%85
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت