اختلاف یا اتحاد شیعه و سنی | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
اختلاف یا اتحاد شیعه و سنی
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
اختلاف یا اتحاد شیعه و سنی
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
پاسخ به شبهات وهابیت
پاسخ تفصیلی:
بهترين معيار و الگوي ما در اين زمينه مراجعه به قرآن ، روايات و سيره عملي معصومين (ع) است كه همواره و در هر شرايطي بر رعايت وحدت و پرهيز از اختلاف ميان مسلمانان تأكيد دارند ؛در تبيين بيشتر اين موضوع ابتدا لازم است به بررسي مفهوم و حدود وحدت بپردازيم.
شهيد مطهري:
شهيد مطهري در باره مفهوم و حدود وحدت اسلامي مي فرمايند: « مقصود از وحدت اسلامي چيست ؟ آيا مقصود اين است: از ميان مذاهب اسلامي يكي انتخاب شود، و ساير مذاهب كنار گذاشته شود. يا مقصود اين است كه مشتركات همه مذاهب گرفته شود، و مفترقات همه آنها كنار گذاشته شود، و مذهب جديدي بدين نحو اختراع شود ، كه عين هيچ يك از مذاهب موجود نباشد؟ يا اينكه وحدت اسلامي ، به هيچوجه ربطي به وحدت مذاهب ندارد، و مقصود از اتحاد مسلمين، اتحاد پيروان مذاهب مختلف، در عين اختلافات مذهبي، در برابر بيگانگان است؟ مخالفين اتحاد مسلمين، براي اينكه از وحدت اسلامي ، مفهومي غير منطقي و غير عملي بسازند، آن را به نام وحدت مذهبي توجيه ميكنند تا در قدم اول، با شكست مواجه گردد. بديهي است كه منظور علماي روشنفكر اسلامي از وحدت اسلامي، حصر مذاهب به يك مذهب، و يا اخذ مشتركات مذاهب و طرف مفترقات آنها كه نه معقول و منطقي است و نه مطلوب و عملي، نيست. منظور اين دانشمندان ، متشكل شدن مسلمين است در يك صف در برابر دشمنان مشتركشان اين دانشمندان ميگويند مسلمين مايه وفاقهاي بسياري دارند كه ميتواند مبناي يك اتحاد محكم گردد، مسلمين همه خداي يگانه را ميپرستند و همه به نبوت رسول اكرم ايمان و اذعان دارند، كتاب همه قرآن و قبله همه كعبه است، با هم و مانند هم حج ميكنند و مانند هم نماز ميخوانند و مانند هم روزه ميگيرند و مانند هم تشكيل خانواده ميدهند و داد و ستد مينمايند و كودكان خود را تربيت ميكنند و اموات خود را دفن مينمايند. و جز در اموري جزئي، در اين كارها با هم تفاوتي ندارند. مسلمين همه از يك نوع جهان بيني برخوردارند و يك فرهنگ مشترك دارند و در يك تمدن عظيم و با شكوه و سابقه دار شركت دارند وحدت در جهان بيني، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بينش و منش ، در معتقدات مذهبي ، در پرستشها و نيايشها، در آداب و سنن اجتماعي خوب ميتواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتي عظيم و هايل به وجود آورد كه قدرتهاي عظيم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمايند ، خصوصا اينكه در متن اسلام بر اين اصل تأكيد شده است . مسلمانان به نصر صريح قرآن برادر يكديگرند و حقوق و تكاليف خاصي آنها را به يكديگر مربوط ميكند . با اين وضع چرا مسلمين از اين همه امكانات وسيع كه از بركت اسلام نصيبشان گشته استفاده نكنند ؟ از نظر اين گروه از علماي اسلامي ، هيچ ضرورتي ايجاب نميكند كه مسلمين به خاطر اتحاد اسلامي ، صلح و مصالحه و گذشتي در مورد اصول يا فروع مذهبي خود بنمايند . همچنانكه ايجاب نميكند كه مسلمين درباره اصول و فروع اختلافي فيمابين ، بحث و استدلال نكنند و كتاب ننويسند . تنها چيزي كه وحدت اسلامي ، از اين نظر ، ايجاب ميكند ، اين است كه مسلمين براي اينكه احساسات كينه توزي در ميانشان پيدا نشود ، يا شعله ور نگردد متانت را حفظ كنند ، يكديگر را سب و شتم ننمايند ، به يكديگر تهمت نزنند و دروغ نبندند ، منطق يكديگر را مسخره نكنند ، و بالاخره ، عواطف يكديگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند . و در حقيقت لااقل حدودي را كه اسلام در دعوت غير مسلمان به اسلام ، لازم دانسته است ، درباره خودشان رعايت كنند . « ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن » .»
علامه اميني نيز در مقدمه جلد پنجم، تحت عنوان نظرية كريمة به مناسبت يكي از تقدير نامههايي كه از مصر، درباره الغدير رسيده است، نظر خود را در اين موضوع كاملا روشن ميكنند و جاي هيچ ترديدي باقي نميگذارند ، ميگويند: عقايد و آراء درباره مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوت اسلامي را كه قرآن كريم با جمله « انما المؤمنون اخوش »بدان تصريح كرده پاره نميكند، هر چند كار مباحثه علمي و مجادله كلامي و مذهبي به اوج خود برسد، سيره سلف و در رأس آنها صحابه و تابعين همين بوده است ما مؤلفان و نويسندگان در اقطار و اكناف جهان اسلام ، با همه اختلافي كه در اصول و فروع با يكديگر داريم ، يك جامع مشترك داريم و آن ايمان به خدا و پيامبر خداست. در كالبد همه ما يك روح و يك عاطفه حكمفرماست و آن روح اسلام و كلمه اخلاص است ما مؤلفان اسلامي همه در زير پرچم حق زندگي ميكنيم و در تحت قيادت قرآن و رسالت نبي اكرم انجام وظيفه مينماييم. پيام همه ما اين است كه: « ان الدين عند الله الاسلام »و شعار همه ما لا اله الا الله و محمد رسول الله است. آري ما حزب خدا و حاميان دين او هستيم! علامه اميني در مقدمه جلد هشتم تحت عنوان الغدير يوحد الصفوف في الملا الاسلامي مستقيما وارد بحث نقش الغدير در وحدت اسلامي ميشوند معظم له ، در اين بحث ، اتهامات كساني را كه ميگويند الغدير موجب تفرقه بيشتر مسلمين ميشود ، سخت رد ميكنند ، و ثابت ميكنند كه بر عكس ، الغدير بسياري از سؤ تفاهمات را از بين ميبرد و موجب نزديكتر شدن مسلمين به يكديگر ميگردد . اعترافات دانشمندان اسلامي غير شيعه در اين باره به خوبي مويد اين واقعيت است : محمد عبدالغني حسن مصري ، در تقريظ خود بر الغدير كه در مقدمه جلد اول ، چاپ دوم ، چاپ شده است ميگويد : از خداوند مسئلت ميكنم كه بركه آب زلال شما را ( غدير در عربي به معناي گودال آب است ) سبب صلح و صفا ميان دو برادر شيعه و سني قرار دهد كه دست به دست هم داده ، بناء امت اسلامي را بسازند عادل غضبان مدير مجله مصري الكتاب در مقدمه جلد سوم ميگويد : اين كتاب، منطق شيعه را روشن ميكند و اهل سنت ميتوانند به وسيله اين كتاب شيعه را به طور صحيح بشناسند . شناسايي صحيح شيعه سبب ميشود كه آراء شيعه و سني به يكديگر نزديك شود ، و مجموعا صف واحدي تشكيل دهند . دكتر عبدالرحمان كيالي حلبي ، در تقريظ خود كه در مقدمه جلد چهارم الغدير چاپ شده، پس از اشاره به انحطاط مسلمين در عصر حاضر ، و اينكه چه عواملي ميتواند مسلمين را نجات دهد ، و پس از اشاره به اينكه شناخت صحيح وصي پيغمبر اكرم يكي از آن عوامل است ، ميگويد: كتاب الغدير و محتويات غني آن، چيزي است كه سزاوار است هر مسلماني از آن آگاهي يابد، تا دانسته شود چگونه مورخان كوتاهي كردهاند، و حقيقت كجاست . ما به اين وسيله بايد گذشته را جبران كنيم و با كوشش در راه اتحاد مسلمين به اجر و ثواب نايل گرديم
علامه جعفري در شرح نهج البلاغه، ج 22، صص 19 – 29 چنين مي نگارد:« مبناى وحدت اسلامى ، وحدت امت اسلامى و طرق وصول به آن:
با توجه به ريشه اصلى امت اسلامى و متن مشتركى كه عامل وحدت همه مذاهب و فرقههاى اسلامى است ، بلكه عامل هماهنگى همه اديان توحيدى ابراهيمى مىباشد ، نمىبايست اختلاف مخلّ بر هم زيستى معقول و هماهنگ اديان توحيدى بوجود آمده باشد . چه آن متن مشترك ، مىتواند زندگى اسلامى معقول را تأمين نمايد. اما ملاحظه مىشود كه على رغم متن مشترك و ريشههاى مشترك اديان توحيدى، مواردى از اختلاف بين اين اديان به ظهور رسيده است. البته اختلاف نظر يك پديده ضرورى در مسائل نظرى است ، چه اختلاف نظر در بين صاحب نظران يكى از بديهىترين پديدههاى معرفت پويا است كه انكار يا ترديد در آن ، يا ناشى از بى اطلاعى است و يا از ناتوانى در روياروئى فكرى با مسائل نظرى سرچشمه مىگيرد . اين پديده به قدرى شايع است كه نمىتوان حتى دو متفكر صاحب نظر در يك رشته واحد را پيدا كنيد كه آن دو ، در همه تعريفات و مواد استدلال و روش ، در همان رشته اتفاق نظر داشتهباشند ، با اين حال ، همواره تعدادى از اصول كلى در مسائل نظرى چه در قلمرو علوم ، چه در فلسفه و اخلاقيات و حقوق و اقتصاد و سياست ، و چه در هنر و ادبيات و غير اينها مورد اتفاق همه صاحب نظران قرار مىگيرند . اگر اختلاف نظرها در تفسير و تطبيق آن اصول كلى دور از غرض ورزيها و بازيگرىهاى تصنّعى باشد ، نه تنها هيچگونه ضررى بر اتفاق نظر در آن اصول كلى مشترك وارد نمىآورد ، بلكه موجب دقت و گسترش بيشتر در معارف مربوط و برخوردارى بهتر از آن اصول كلى مىگردد .
تاريخ اسلام در همه مسائل نظرى ، شاهد اختلاف آراء و عقائد بوده است و اين اختلاف ، تا آنجا كه به اصول كلى مشترك اخلالى وارد نياورده ، رايج و مورد استقبال بوده است و حتى به عنوان يك امر ضرورى تلقى شده است . حتى در اصول كلى مشترك ، مثل توحيد ، نبوت ، رهبرى بعد از پيامبر ، معاد ، صفات خداوندى و قرآن نيز مباحث نظرى فراوان مطرح شده و اين نه تنها موجب آن نشده كه متفكران اسلامى يكديگر را تكفير كنند ، بلكه عامل گسترش و تعمق معارف حكمى و كلامى نيز گشته است . اما اختلاف نظر در فروع مورد اتفاق ، مانند نماز ، روزه ، حج ، جهاد ابواب گوناگون اقتصاد و كيفرها ( حدود و ديات ) و غير آن كه بسيار فراوان و رايج است ، بديهىتر از آنست كه نيازى به بحث و تحقيق داشته باشد . اما در هر حال ، مىتوان اختلاف را به دو نوع تقسيم كرد :
الف : اختلاف معقول
اختلاف معقول عبارتست از اختلافى كه ناشى از چگونگى اطلاعات مربوط به مسئله و استعدادها ، مخصوصا نبوغ و عموم موضع گيريهاى طبيعى و قانونى است كه اشخاص در ارتباط با حقائق دارند ، مانند اختلاف نظر در دريافت واقعيات عالم هستى از ديدگاه علوم نظرى و فلسفهها . اين همان اختلاف معقول است كه نه تنها نبايد مورد ترديد و انكار قرار بگيرد ، بلكه موجب گسترش و عمق بيشتر در معارف نيز مىگردد . روايت معروف اختلاف امتى رحمة ( اختلاف امت من رحمت است ) ( سفينة البحار ، محدث قمى ج 2 ص 42 ) ، اشاره به همين اختلاف معقول مىنمايد . بر اساس همين نگرش بوده است كه اكثريت قريب به اتفاق دانشمندان اسلامى ، چه در فقه و اصول و فهم احاديث ، چه در فلسفه و كلام و ادبيات و غير ذلك با كمال رضايت به بحث و كاوش و اظهار نظرهاى مختلف مىپرداختند و هيچ يك ديگرى را خارج از اسلام تلقى نمىكرد . اگر به تاريخ اسلام بنگريم ، خواهيم ديد كه علماى فراوانى در حضور علمائى كه در مسائل نظرى هم رأى آنان نبودهاند ، شاگردى كردهاند و كتابهاى يكديگر را مورد شرح و تحقيق قرار مىدادند . مثلا كتاب تجريد الاعتقاد تأليف خواجه نصير الدين طوسى از بزرگترين علماى شيعه مورد شرح ملا على قوشجى از علماى اهل سنت قرار گرفته است ، و كتاب المحجة البيضاء ، ملا محسن فيض ، از مشاهير علماى شيعه ، در شرح و تحقيق احياء العلوم غزالى كه از معروفترين علماى اهل سنت است تأليف شده است ، يا خود اينجانب ، عمرى را در شرح افكار جلال الدين محمد مولوى گذراندهام [ شرح مثنوى : 15 مجلد از سال 44 تا 52 و فعلا تا چاپ شانزدهم . ] .
ب : اختلاف نامعقول
عبارتست از اختلافى كه ناشى از عوامل غير قانونى و انحرافى مىباشد ، مانند پيروى از هوى و هوس كه از مهمترين نمودهاى آن ، خودنمائى و شهرت پرستى است . در طول تاريخ ، كسانى بودهاند كه خواستهاند خود را مطرح كنند و با تظاهراتى مثل آزاد فكرى ، آزادى اراده و آزادى بيان ، اما در حقيقت با عشق به قدرت ، مشهور شوند . عشقى كه نهايت ناتوانى انسانى را اثبات مىكند . همانگونه كه در سازندگان و ترويج كنندگان مذاهب دروغين مىبينيم . يكى از اساسىترين عوامل بدست آوردن قدرت در طول تاريخ ، ايجاد اختلاف در عقيده يا عقائد مردم يك جامعه بودهاست . اين جريان ، نه تنها موجب پراكندگى افكار و عقائد و ايدهآلهاى متحد كننده يك جامعه مىگردد ، بلكه گاهى عامل شديدترين خصومتها و تضادها در ميان مردم يك يا چند جامعه مىشود كه در سطح عميق روحياتشان ، افكار و عقائد مشترك بسيارى با يكديگر داشتهاند . و چون عقائد و آرمانها تفسير كننده هدف و فلسفه حيات انسانهاست ، لذا بازى با آنها ، يا به وجود آوردن اختلافهاى نامعقول ميان انسانها براى نيل به قدرت ، يكى از ضد انسانىترين روشهاى قدرت طلبان محسوب مىشود .
از زمره ديگر انواع اختلاف نامعقول ، آن است كه ناشى از شطرنج بازىهاى ذهنى در علوم نظرى است كه فقط براى ارضاى حس تخيل و اعتلاء طلبى در امور فكرى محض بر مىخيزد .
و بالعكس ، با كمال صراحت مىتوان گفت كه اختلاف معقول ، يعنى اختلافى كه در مسير رقابتهاى سازنده ، بوجود مىآيد مطلوبترين عامل پيشرفت معرفت و عمل است و بدون آن ، هيچ گونه حركت تكاملى در حوزه دو حقيقت مذكور ( معرفت و عمل ) امكان پذير نخواهد بود . در دين اسلام ، هرگز چنين دستورى وجود ندارد كه همه مغزهاى مسلمين ، فعاليت يكنواخت داشته باشد و همه به نتايج واحد برسند . از طرف ديگر ، اصرار شديد اسلام بر اينست كه بحث و كاوش و اجتهاد بايد دائمى و مستمر باشد . بديهى است اين قضيه دوم ، بدون بروز اختلاف امكان پذير نخواهد بود .
بنابراين ، اختلاف نظرها به عنوان يك پديده طبيعى كه معلول پويايى معارف اسلامى است ، پذيرفته شده ، اما اين اختلاف بايد در مسير رقابتهاى سازنده قرار بگيرد ، نه تضادهاى ويران كننده . البته ، گاه اين تكاپوها و رقابتهاى مثبت ، از طرف قدرت پرستان ، مبدل به تضادهائى مىگردد كه عامل پيشرفت تكاملى را ، به عامل ركود و سقوط نابود كننده ، مبدل مىسازد . اما اختلافهاى نامعقول كه براى بدست آوردن سلطه و قدرت بوجود مىآيند ، سطحى و زودگذر و غالبا تكرارى است ، مانند كتابهائى كه براى اختلاف افكندن بين شيعه و سنى در دوران ما نوشته مىشوند . معمولا اين گونه آثار ، براى صاحب نظران و متفكران فقط اسباب تمسخر و تأسف خواهند بود ، و براى افكار ساده و بى اطلاع نيز اثرى زودگذر و فراموش شدنى بجا خواهند گذارد .
از طرف ديگر ، هر جا كه آتشى از اختلاف بر افروخته شده ، هر چند نهالهائى چند از باغ خداوندى را سوزانده است اما روشنايىهائى براى متفكران نيز بوجود آورده كه در نور آن ، هم ابعاد مخفى و مزاياى مكتب را روشن ساخته ، و هم نيات تفرقه افكن را واضحتر ساخته است ، چه اگر يك قضيه از واقعيت صحيح برخوردار باشد ، هر حملهاى كه از طرف غرض ورزان به آن قضيه صورت بگيرد ، سطوح و ابعاد و توانائى مقابله آن واقعيت را بالاتر مىبرد و روشنتر مىسازد ، و اين ، عكس آن هدفى است كه غرض ورزان تصور كردهاند . متأسفانه دراين تاريخ كه امثال اينجانب و مخصوصا رهبران عاليقدر تشيع و تسنن فرياد وحدت امت اسلامى بر آوردهاند يكى از ثروتمندترين كشورهاى عربى با هر گونه وسيله مشغول پراكنده كردن جوامع اسلامى است به آنان بگوييد : إنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرصادِ .
ج : انواع وحدت
گفتيم كه متن مشترك اديان توحيدى ابراهيمى ، بر مبناى اعتقاد به وجود خداوند يگانه ، مبداء و مقصد حركت انسان در وصول به كمال ، قرار دهنده عقل و وجدان در ذات انسانها و فرستنده پيامبران الهى براى ارشاد مردم ايجاد شده است . عناصر شخصيت واحد جوامع اسلامى ، يا اجزاى هويت واحد امت اسلامى در همين اعتقادات خلاصه مىشود ، و با ورود اختلال در هر يك از اين عناصر يا اجزاء ، شخصيت يا هويت واحد به همان نسبت مختل مىگردد . اما انواع وحدتى را كه براى امت اسلامى متصور است ، مىتوان به سه دسته تقسيم كرد :
1 وحدت مطلق : وحدت مطلق عبارتست از اتفاق نظر در همه عقائد و معارف و احكام اسلامى با همه اصول و فروع آنها . اينگونه وحدت با نظر به آزادى انديشه و تعقل در خصوصيات و كيفيات و انتخاب دلائل در عناصر و اجزاء اصلى عقائد و احكام دين اسلام ، به قدرى بعيد است كه مىتوان گفت امرى امكان ناپذير است . مخصوصا با در نظر گرفتن اختلاف متفكران در ذوق و انديشه و كمى و بسيارى اطلاعات درباره منابع ، همچنين با نظر به اختلاف آنان در نبوغ و هوش و حافظه كه بدون ترديد در انتخاب و فهم قضايا و تنظيم استدلالها و غير ذلك مؤثر مىباشند ، وحدت مطلق و اتفاق آراء بين متفكران ، غير ممكن خواهد بود . تا مدتى كه اين اختلاف همراه با اخلاص و با هدف حقيقت يابى و با اطلاع كافى و لازم از منابع و اصول مربوطه باشد ، نه تنها ضررى بر وحدت امت اسلامى وارد نمىآورد ، بلكه پديدهاى است مطلوب كه براى پيشرفت معارف اسلامى ضرورى است .
2 وحدت مصلحتى عارضى : آن نوع اتفاق نظر را وحدت مصلحتى عارضى مىناميم كه از جبر عوامل خارج از حقيقت و متن دين پيش مىآيد و در مواقعى لازم مىآيد كه آن عوامل ، جوامع اسلامى را در خطر اختلال قرار دادهاند . معمولا در هنگام بروز عوامل نابود كننده و مخاطره آميز ، تضادها و اختلافات در ميان فرقهها و مذاهب مختلف ، ناديده گرفته مىشوند و نوعى اتحاد و هماهنگى ميان آنان برقرار مىشود . چون اين اتحاد و هماهنگى معلول عوامل جبرى خارج از متن دين است . با از بين رفتن آن عوامل ، اين اتحاد نيز منتفى مىگردد و به تناسب كاهش يا افزايش نيروى آن عوامل ، ميزان اتحاد موقت و مصلحتى نيز كاهش يا افزايش مىيابد . همانگونه كه توقع « وحدت مطلق » ميان متفكران و مردم جوامع اسلامى با وجود آن همه عوامل اختلاف معقول غير منطقى است . توقع اينكه وحدت مصلحتى عارضى بتواند فرقهها و مذاهب اسلامى را از هماهنگى و اتحاد دائمى و معقول برخوردار سازد ، انتظارى است نابجا .
3 وحدت معقول : با توجه به متن كلى دين كه قبلا ذكر شد و با توجه به آزادى انديشه و تعقل در خصوصيات و كيفيات و انتخاب دلائل در عناصر ( اجزاء ) اصلى عقائد و احكام دين اسلام ، وحدت مطلوب در بين امت اسلامى ، نوع « وحدت معقول » خواهد بود . وحدت معقول را مىتوان چنين تعريف كرد : قرار دادن متن كلى دين اسلام براى اعتقاد همه جوامع مسلمان و بر كنار نمودن عقائد شخصى نظرى و فرهنگ محلى و خصوصيات آراء و نظريات مربوط به هر يك از اجزاء متن كلى دين كه مربوط به تعقل و اجتهاد گروهى يا شخصى است . تحقق اين نوع وحدت هيچ مانع شرعى و عقلى ندارد و هر متفكر آگاه از منابع اوليه اسلام و طرز تفكر ائمه معصومين عليهم السلام و صحابه عادل و متقى و تابعين حقيقى آنان مىداند كه پيروى از متن كلى دين ، با تكاپو و اجتهاد براى فهم خصوصيات و كيفيت انتخاب دلايل ، امرى است ضرورى . بديهى است آن هماهنگى و اتحادى كه منابع اوليه اسلام ( قرآن و سنت و عقل سليم و اجماع ) و شخصيتهاى پيشتاز اسلامى مثل آيت الله العظمى حاج سيد حسين طباطبائى بروجردى مرجع شيعيان جهان و رهبر عاليمقام اهل سنت شيخ محمود شلتوت در گذشته و حال به آن دعوت نمودهاند ، نه وحدت مصلحتى عارضى است كه اين نوع وحدت را هيچ يك از فرقهها و مذاهب اسلامى به عنوان آرمان اعلاى جوامع اسلامى نمىپذيرند و نه وحدت مطلق است كه عملى نيست بلكه اينان و امثال اينان ، بر اساس آنچه كه مطلوب جدى منابع اوليه اسلامى بوده و هست ، خواستار انطباق حيات اجتماعى و دينى مردم همه جوامع اسلامى بر متن كلى و مشترك دين اسلام هستند كه مىتواند فرا گيرنده همه فرقهها و مذاهب معتقد به آن متن كلى باشد ، و اين ، همانا وحدت معقول است . در طريق وصول به وحدت معقول ، نخستين گام ، همانا وسعت يافتن ديدگاه متفكران و شخصيتهاى بزرگ اسلامى است و عامل اساسى اين توسعه ديدگاهها ، رهائى از چارچوب تنگ و تاريك تعصب غير منطقى مىباشد . اسلام ، به جهت عظمت و تنوع ابعاد نامحدود خود ، توانسته است همانگونه كه محمد بن طرخان فارابى را در دامن خود بپروراند ، ابن سينا و ابن رشد و ابن مسكويه و ابو ريحان بيرونى و حسن بن هيثم و محمد بن زكريا و جلال الدين محمد مولوى و مير داماد و صدر المتألهين و صدها امثال اينان را ، با آراء و عقايد مختلف در جهان شناسى و الهيات و حقائق مذهبى پرورش بدهد . از طرف ديگر ، صدها فقيه و اصولى در دو فرقه بزرگ اسلامى تشيع وتسنن در هزاران مسئله شرعى بحث و اجتهاد داشتهاند ، گاه با يكديگر موافق و گاه مخالف يكديگر بودهاند ، اما هيچگونه تزاحم و تضاد ويرانگر در ميان نبوده است . همانگونه كه در كتاب مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين تأليف شيخ اهل السنة و الجماعة ابو الحسن على بن اسماعيل اشعرى متوفى سال 330 ه ق آمده ، مذاهب گوناگون شيعه ، معتزله ، اشاعره و غير ذلك كه شايد از صد روش مذهبى تجاوز نمايد ، وجود داشتهاند ، اما اين اختلافات بجز در مواردى اندك كه اصل ضرورى اسلامى را منكر شدهاند ، خللى بر اسلامى بودن آنان وارد نكرده است . نكته مهمى كه در اين مسئله بايد در نظر گرفت ، اينست كه قسمت شدن دو مذهب شيعه و سنى به دهها فرقه و گروه ، معنايش اين نيست كه اسلام واقعا به دهها مذهب تقسيم شدهاست ، زيرا اگر بنا شود كه عقيده هر صاحب نظرى را در تاريخ معارف اسلامى ، به معناى يك مذهب مخصوص تعبير كنيم ، بايد بپذيريم كه اسلام به هزاران مذهب تقسيم شده است از طرف ديگر ، هيچ متفكر اسلامى تاكنون هيچيك از دانشمندان و صاحب نظران ديگر را تكفير نكرده است ، البته همواره بحث و مناقشه و نقد و بررسى بين آنان رواج داشته است ، و هم اكنون نيز تكاپوهاى علمى و فلسفى و فقهى و اصولى و ادبى و غيره در حوزههاى كشورهاى اسلامى با كمال جديت در جريان است و اگر قدم مثبتى در راه پيش رفت معرفت اسلامى در يكى از كشورهاى اسلامى برداشته شود ، ديگران نيز از آن سود مىجويند . « تفسير الميزان » مرحوم علامه طباطبائى ، در كشورهاى مصر و سوريه و لبنان و . . . مورد استفاده قرار مىگيرد ، و تفسير سيد قطب ، در ايران به فارسى ترجمه مىشود .
آيت الله مكارم نيز در پاسخ به اين پرسش كه : « براي اتحاد بين مسلمين چه پيشنهادي داريد؟ آيا حركت علما براساس تقريب را خوب مي دانيد يا نظر ديگري داريد چه بايد كرد؟» مي فرمايد : « به عقيده من دوكار بايد كرد: اول اينكه اتحاد را تعريف كنيم. خيلي ها خيال مي كنند كه اتحاد اين است كه بياييم و دست از عقايدمان برداريم. معني اتحاد اين نيست كه من علي(ع) را خليفه بلافصل پيامبر ندانم يا آنها دست از عقايدشان بردارند، اين عملي نيست اتحاد اين نيست كه مثل سياسيون كه چانه زني مي كنند تا به توافق برسند و...اتحاد اين است كه بر روي مشتركاتمان كه خداوند واحد، پيامبر واحد كتاب واحد و...است تاكيد كنيم. دوم اينكه به مقدسات يكديگر اهانت نكنيم. اگر ما يا آنها به هم توهين كنيم اينها اسباب دردسر مي شود. بنابراين اتحاد آن است كه هر مذهب مقدسات خودش را دارد و بر مشتركات هم با ساير مذاهب همراهي و پافشاري مي كنند و به يكديگر هم اهانت نمي كنند.
دوم اينكه اتحاد را از صورت حرف و شعار درآوريم. الان مرتب شعار مي دهيم اتحدوا اتحدوا...راهكارهاي اتحاد را بايد پيدا كرد. رسانه ها بايد فعال شوند علما مهم هستند. علما بايد تقارب فكري داشته باشند. اينها وقتي تفاهم كردند مي توانند القاء كنند به پيروانشان.
علامه عسكرى (ره)، از مناديان وحدت اسلامي، مقاله حاضر را كه مترجم آن آقاى احمد اميرى شادمهرى است با تشكر از مجمع جهانى تقريب بين مذاهب اسلامي، به ياد اين عالم برجسته جهان اسلام ، تقديم حضور خوانندگان مى نماييم؛ خداى سبحان مىفرمايد: «ان هذه امتكم امه واحده وانا ربكم فاعبدون؛ » اين پيامبران بزرگى كه به آنان اشاره كرديم (و پيروانشان) همه يك امت واحد بودند و من پروردگار شمايم، تنها مرا بپرستيد. (1)
ما همه از آنچه در حال حاضر بر مسلمانان مىگذرد، آگاهيم و علتش اين است كه صهيونيسم جهانى و حكومتهاى استعمارى غرب گمان مىكردند حيات را از جوامع اسلامى گرفتهاند ولى پس از تشكيل جمهورى اسلامى به اشتباه خود پى بردند، لذا امت اسلامى را دچار جنگهاى اقتصادي، سياسى و فرهنگى در داخل و خارج كردند، منظور از جنگهاى خارجي، فلسطين و جاهاى ديگر است. آنچه در داخل بر ما مىگذرد، مصيبتبارتر است، زيرا آنان به گونهاى بىسابقه در تاريخ اسلام توانستهاند ميان مسلمانان تفرقه ايجاد كنند. البته در گذشته نيز گاهى ميان برخى از فرقههاى اسلامى اختلاف بوده است. ما امروز براى رويارويى با خطرهايى كه از هر سو و در همه جا ما را در برگرفته چه بايد بكنيم؟ اكنون بر يك و نيم ميليارد مسلمان واجب است با يكديگر متحد شوند و اگر چنين كنند، هيچ قدرتى در جهان توان رويارويى با آنها را ندارد. ما امروز نياز به وحدت در همه زمينهها داريم كه مثلا در عرصه اقتصادى از طريق تشكيل بازارهاى مشترك اقتصادى نظير بازار مشترك اروپا دستيافتنى است. البته ايجاد چنين وحدتى وظيفه دولتهاى اسلامى است، نه وظيفه ما. وظيفه ما علما و همه متفكران اسلامى در سراسر گيتى و دانشمندان جهان اسلام و رهبران فكرى امت اسلامي، ايجاد همبستگى ميان مسلمانان است. اينان بايد وحدت اسلامى را برقرار كنند، و اينكه چگونه وحدت اسلامى تحقق مىيابد، اين جانب انديشهاى در ذهن دارم كه مطرح مى كنم؛
وحدت اسلامى به دو نوع تقسيم مىشود: 1 - وحدت علمى 2 - وحدت عملى . براى تحقق وحدت علمي، بايد به بحثوبررسى و مطالعه مسائل مورد اتفاق و اختلاف ميان مكتب اهل بيتعليهمالسلام و روش خلفا بپردازيم. اما مهمترين موارد اتفاق، عبارتند از:
1 - قرآن كريم
ما مسلمانان در تمام دنيا قرآنى اعم از چاپي، خطى و مكتوب به خط كوفى و نسخ يا هر خط ديگرى جز همين قرآن نداريم و قرآن ديگرى جز آن، در هيچ شهر يا خانه اى و نزد هيچ مسلمان و غيرمسلمانى يافت نمىشود. پس اين بدگوييهاى ما از يكديگر براى چيست؟! ما بايد بر گرد قرآن جمع و با يكديگر متحد شويم.
2 - سنت پيامبرصلى الله عليه وآله
همه مسلمانان دنيا اتفاق نظر دارند بر اينكه [بايد] به آنچه در سنت رسول خداصلى الله عليه وآله آمده، عمل كنند، و هيچ مسلمانى يافت نمىشود كه قائل به اين حرف نباشد.اين دو از اهم موضوعات مورد اتفاق ميان دو مكتب است، و مهمترين موارد اختلاف نيز همين دو مورد است.
فهم قرآن
دو مكتب ياد شده در فهم اصطلاحات قرآنى اختلاف نظر دارند مانند «كرسي» در عبارت «وسع كرسيه السموات والارض.» برخى از مسلمانان در معناى آيه مىگويند: در آسمانها جسمى وجود دارد به نام «كرسي» كه خداوند [العياذ بالله] بر روى آن مىنشيند، ولى ائمه اهل بيتعليهمالسلام به استناد آنچه در زبان عربى آمده، به ما آموختهاند كه «كرسي» در اين جا به معناى علم است، بنابر اين معناى آيه شريفه يعلم ما بين ايديهم وما خلفهم ولايحيطون بشىء من علمه الا بماشاء وسع كرسيه السموات والارض»، (2) اين است كه خداوند آنچه را در پيش روى آنها (بندگان) و در پشتسر آنان است مىداند و جز به مقدارى كه بخواهد، كسى از علم او آگاه نمىگردد و علم او بر همه آسمانها و زمين احاطه دارد و چيزى از قلمرو نفوذ علم او بيرون نيست.به هر حال اين يك مسئله علمى است و ما مىتوانيم در يك بحث علمى آن را بين خودمان مورد بحث و بررسى قرار دهيم و مانعى ندارد كه شما راى مرا و من راى شما را نپذيرم، و در عين حال يكپارچه و متحد باقى بمانيم و اختلاف نظر به دوستى ما خللى وارد نكند.
فراگيرى سنت:
يكى از موارد اختلاف ميان مكتب اهل بيتعليهمالسلام و مكتب خلفا، پاسخ اين سوال است كه ما سنت پيامبرصلى الله عليه وآله را از چه كسانى بايد فرابگيريم؟ آيا تنها از صحابه آن حضرت، و از همه آنان؟ آيا همه صحابه عادل بودند؟ اينها مسائلى است كه برادران اهل سنت ما به آنها اعتقاد دارند و در مقابل آن، عقيده مكتب اهل بيتعليهمالسلام بر اين است كه سنت پيامبرصلى الله عليه وآله را ما بايد از عدول صحابه و از خود ائمه عليهمالسلام فرا بگيريم، و اين خود يكى از مسائل فقهى مورد اختلاف ميان ماست و هر يك از طرفين (شيعه و سني) دلايل خود را ارائه مىدهد. علاوه بر اين براى دستيابى به اين وحدت علمى ما به مطالعه و بررسى اصطلاحات قرآن و عقايد اسلامى نيازمنديم، زيرا ما در حوزههاى علميه خودمان و در الازهر و دانشگاه اسلامى الزيتونيه [در تونس]، و در حوزه نجف و قم، اصطلاحات فقهى را خوانده و آموختهايم ولى اصطلاحات اسلامي، قرآني، عقيدتى را رها كردهايم، به عنوان مثال، ما «الله» را اسم جنس و اصل آن را «الاله» مىدانيم كه همزه اله حذف و لام مشدد شده و حال آن كه علم مرتجل است. و همچنين اصطلاح «خليفه الله» (جانشين خدا) كه به نظر ما بر هر بشرى صدق مىكند ولى در حقيقت جانشينان خدا در زمين ائمه معصومينعليهمالسلام هستند كه خداوند آنان را پيشوايان هدايت مردم قرار داده است. پس از درك امثال اين اصطلاحات است كه فهم صحيح قرآن و عقايد اسلامى براى ما مشخص مىشود. اين جانب بيست و پنج اصطلاح را در كتابى (3) مورد تحقيق قرار دادهام، برخى از آنها عبارتند از: - «اسم» در آيه شريفه: «سبح اسم ربك الاعلي» (4) و معناى آن - «علم آدم الاسماء» (5) و معناى آن - فرقى كه ميان «اله» و «رب» وجود دارد.
با توجه به مطالبى كه عرض كردم، ما اولا به بررسى اين اصطلاحات و ثانيا به مطالعه و بررسى منابع سنت پيامبرصلى الله عليه وآله نياز داريم، تا براى ما روشن شود كه آيا مى توانيم احكام اسلام را از كتاب و سنت و نيز از اجتهادهاى صحابه و خلفا بگيريم؟ يا بايد به كتاب و سنت اكتفا كنيم؟ يكى از اجتهادهاى صحابه در زمان خودشان اين بوده كه به عنوان مثال خليفه دوم اجتهاد كرده و به نهى از عمره تمتع فتوا داده و امروزه برخى از مسلمانان بر طبق آن عمل مىكنند و برخى نمىكنند، در اين موارد ما بايد به مطالعه بپردازيم كه آيا بر عمل به اجتهادهاى خلفا باقى بمانيم يا در به دست آوردن احكام اسلام به كتاب و سنت اكتفا كنيم؟ اين مسائل يعنى منابع سنت و استنباط احكام را بايد بررسى كنيم و اين كارى است كه من در سه جلد كتاب با عنوان «معالم المدرستين» انجام داده و از نامگذارى آن به نام شيعه و سنى خوددارى كردهام و آن را مكتب خلفا و مكتب اهل بيتعليهمالسلام ناميدم. در اين جا مطلبى را كه در آخر كتاب «معالم المدرستين» نوشتهام، نقل مى كنم؛
«روى سخن با دانشگاههاى اسلامى و انديشمندان جهان اسلام، علما، نويسندگان اسلامى و مبارزان راه اعاده حيات اسلامى ما و با مصلحان غيرتمند است. جهان اسلام نهضتى را براى تجديد حيات اسلام و نيل به هدفى نو آغاز كرده و شايسته است بى طرفانه به بررسى منابع سنت پيامبرصلى الله عليه وآله، سيره و حديثبپردازيم و بر تقليد از سلف صالح باقى نمانيم نه در استنباط احكام شرعي، و نه در فهم حديث. من خودم به «صحيح بخاري» مراجعه مىكنم و حديث درستى را كه در آن مىبينم اخذ مىكنم، همانطور كه به اصول كافى نيز مراجعه مىكنم و با اين روش است كه شناخت اسلام از كتاب و سنت و دستيابى به آن تحقق پيدا مىكند و وحدت كلمه مسلمانان را پيرامون كتاب و سنت به منظور اقدام كردن به تجديد حيات اسلامي، امكانپذير مىسازد. من در اجراى طرح و انديشه خودم و به منظور پالودن سنت پيامبرصلى الله عليه وآله اقدام به تاليف سلسله مباحثى از جمله احاديث ام المومنين عايشه نموده و در آنها احاديث نقل شده از وى را با احترام كامل بررسى كرده و در جلد دوم آن مباحث اثبات كردهام كه برخى از احاديث نقل شده از عايشه تهمت هايى است كه بر او و بر صحابه وارد كردهاند، مانند داستان غرانيق كه كفار متظاهر به اسلام اين افترا را به آنها بستند و نيز داستان نزول جبرئيل در آغاز وحى و اينكه او رسول خداصلى الله عليه وآله را سه بار خفه كرد، از داستانهاى ساختگى آنان است. اينها اتهاماتى است كه بر ام المومنين عايشه و ساير صحابه بستهاند، و در بحث از آنها اقداماتى را كه عايشه انجام داد و به وسيله آنها سنت پيامبرصلى الله عليه وآله را پاك كرد، ذكر كردهام و درباره برخى از آنها گفتهام شايد در نسبت دادن حديثبه وى (عايشه) اشتباهى رخ داده باشد، و بقيه احاديث نقل شده از او را به طور علمى بررسى كردهام، بويژه آنچه درباره سيره پيامبرصلى الله عليه وآله از عايشه نقل شده است، من با بى طرفى كامل به بررسى اين مطالب و مطالب ديگر پرداختهام؛ مطالبى كه در كتابهاى ديگر آمده و شما عناوين آنها را در پايان جلد اول «عبدالله بن سبا» مىيابيد. از برادران دانشور خود تقاضا مىكنم درباره مطالبى كه در تاليفاتم آمده با من به مناقشه بپردازند و مكاتبه كنند، و با اين روش است كه وحدت علمى تحقق پيدا مىكند
وحدت عملى
در اين باره از باب مثال عرض مىكنم: ما در مكتب اهلبيتعليهمالسلام حكمى داريم مبنى بر اينكه «هر كس در نماز بسمالله الرحمن الرحيم نگويد نمازش باطل است»، و نمىتوان به او اقتدا كرد ولى با توجه به اينكه برادران حنفى مذهب ما چنين عقيدهاى ندارند و حمد را بدون «بسمالله» قرائت مىكنند، از ائمه ما در كتاب «وسائل الشيعه»، در سه حديث از امام صادقعليهالسلام آمده است كه فرمود: «من صلى خلفهم كان كمن صلى خلف رسول الله»، (يعني؛ كسى كه پشتسر آنان نماز بخواند، مانند آن است كه پشتسر رسول خداصلى الله عليه وآله نماز خوانده است)، با اينكه آن امام [جماعت] حنفى «بسمالله» نمىگويد. در حديث ديگرى آمده: «اذا صليت معهم غفرلك بعدد من خالفك - فى قراءه البسمله - و حضر الصلاه فى المسجد»، (يعني؛ هر گاه تو با آنان نماز بگزاري، به تعداد كسانى كه در خواندن بسمالله با تو مخالفت كرده و در مسجد به نماز ايستادهاند، از گناهانت آمرزيده مىشود.) امام صادقعليهالسلام به راوى ديگرى فرمود: «يا اسحاق! اتصلى معهم فى المسجد؟ قال: قلت نعم، قال: «صل معهم، فان المصلى معهم فى الصف الاول كالشاهر سيفه فى سبيل الله» (6) ، اى اسحاق، آيا با آنان [مخالفان] نماز مىگزاري؟ گفتم: آري؛ فرمود: با آنان نماز بگزار، همانا، نمازگزار با آنان در صف اول، مانند كسى است كه در راه خدا شمشير كشيده است. بدين سان وحدت عملى تحقق مىيابد. امام صادقعليهالسلام شخصا با ابوحنيفه مىنشست و در عقايد و احكام با وى مناظره مىكرد، و اين كار تا زمان شيخ مفيد در بغداد معمول بود. شيخ طوسى استاد كرسى تدريس در دارالخلافه بود، ولى سلاجقه كه به بغداد رفتند، كرسى شيخ را سوزاندند و ميان ما جدايى افكندند، سپس اختلافهايى ميان صفويه و خلافت عثمانى پديد آمد، و اين اختلافات در واقع از سياست ناشى مىشد نه از دين.
همه اين مسائل در گذشته وجود داشت و برخى از آنها رنجآور است، ما بايد دست از اين اختلاف [لعن] و اختلافات ديگر، برداريم. امروز، ما بايد اختلافات و جدالهاى بىنتيجه را رها كنيم و تنها به مطالعه و بررسى اين موضوع بپردازيم كه سنت پيامبرصلى الله عليه وآله و تفسير قرآن را از كجا بگيريم. هر يك از ما (شيعه و سني) دليل عقايدش را ارائه مىكند و دليل برادرش را مىشنود، چه آن را بپذيرد يا نه ولى در برابر دشمن مشترك از برادر دينى خود حمايت كنيم و به خاطر وى فدا شويم، مانند برخوردى كه جمهورى اسلامى با مسلمانان فلسطين داشته، كه همه كشورهاى عربى مىخواهند دست دوستى به اسرائيل بدهند، جز جمهورى اسلامى كه از انتفاضه در داخل فلسطين پشتيبانى مىكند و حزبالله لبنان را از شيعيان طرفدار خود، به وجود آورده تا به وسيله آنان با اسرائيل بجنگند و آنان به خاطر فلسطينيان كشته شوند، و امام خمينى (رضوان الله تعالى عليه) روز قدس را قرار داد. ما نيز بايد مسلمانان را به اين نوع وحدت (عملي) فرا خوانيم، و آخرين كلام من اين آيه شريفه است: «قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيره ( منبع:رسالت 1/07/86)
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.vahabiat.porsemani.ir//content/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%81-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%88-%D8%B3%D9%86%DB%8C
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های وهابیت سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت