گزارشی درباره علي يعقوبي | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
گزارشی درباره علي يعقوبي
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
گزارشی درباره علي يعقوبي
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
جریان های نوظهور داخلی
سوال:
سوالي در باره شخصي بنام علي يعقوبي دارم كه كلاس هاي بسوي ظهور وآخرالزماني را دراصفهان دارند.
پاسخ تفصیلی:
پيش از ارزيابي مطالب مطرح شده توسط آقاي يعقوبي لازم است به نكته مهمي در زمينه چنين مباحثي توجه شود و آن اينكه اگر به صورت كلي بخواهيد پيرامون شناخت عملكرد و مواضع افراد ، تشكل ها اعم از مذهبي يا سياسي و... قضاوت و ارزيابي صحيحي داشته باشيد بهترين راه اين است كه اين اقدام بر اساس معيار و ملاك هاي دقيق و معتبر صورت پذيرد معيارهايي نظير:
مطابقت يا عدم مطابقت با آموزه ها و تعاليم اصيل اسلامي و سيره ائمه اطهار(ع) در ابعاد مختلف فردي و اجتماعي. هر نوع گفتار و كرداري را از هر شخصيتي بايد با ترازوي قرآن و سنت معصومين(ع) سنجيد، چون معيار اين دو است و هر چيزي وقتي داراي ارزش و قيمت است و شايستگي آموختن و عمل كردن دارد كه با اين دو معيار حق سازگار و هماهنگ باشد. امامان (ع) خود در مورد احاديث فرموده اند: احاديث ما را با قرآن مقايسه كنيد، اگر با آن موافق بود و با خطوط كلي آنها سازگار بود آن احاديث از ما است، آنها را بگيريد و عمل كنيد وگرنه به آنها اعتنا و توجهي نكنيد. بنابراين وظيفه فعلي و فوري ما اين است كه با قرآن و پيام ها و خطوط كلي آن دقيقا آشنا شويم و نيز با روايات اولياي الهي در ارتباط پيگير باشيم تا بتوانيم با شناختي كه از اين دو منبع عظيم و استوار به دست مي آوريم، قدرت شناخت و معيارهاي تشخيص خويش را ارتقا بخشيم. لذا توصيه ما اين است كه اولاً در شناخت افراد و جريان هاي مختلف اين معيارها را مد نظر قرار بديد . ثانياً ، بدون مطلق نگري و بدون محدود كردن خود به يك شخصيت، آن مقدار كه با روش عمومي علما و سنت و سيره مشهور معصومان(ع) مخالفت ندارد، از آن استاد استفاده كنيم. اما مراقب باشيم در هنگام مطالعه و يا حضور در كلاس ها و جلسات به طور كامل مجذوب نشويم و قدرت تشخيص ، اختيار و انتخاب خود را از دست ندهيم زيرا ديده شده برخي به خاطر افراط گري و مجذوبيت بيش از حد، از مسير حق و حقيقت منحرف شده اند. نكته مهم اين است كه از اين رو به طور كلي بايد توجه داشت رابطه مريد و مراد و مطلق نگري به برخي افراد يكي از آفات مهم و شايعي است كه محدود شدن به يك استاد يا برخي جلسات به دنبال خواهد داشت. لذا توصيه ما به جوانان اينست كه خود را تنها به يك استاد و يك درس و جلسه محدود نكنند و از ديگر اساتيد و ديگر جلسات نيز استفاده شود تا گرفتار مطلق نگري نشويم. و قدرت تشخيص ، تصميم گيري و انتخاب را در ادامه سير معنوي و روش زندگي آينده براي خود محفوظ بداريم. مطالعه كتاب هاي اساتيد شناخته شده اي مانند استاد شهيد مطهري ، استاد مصباح يزدي ، استاد حسن زاده آملي ، استاد جوادي آملي و يا استاد محمد شجاعي در تحصيل شناخت عميق و روشن تأثير فراواني دارد.مطلب ديگري كه عنايت به آن براي دوستاني كه به دنبال كسب معرفت و مراحل سيرو سلوك مي باشند ضروري به نظر مي رسد بهترين و مطمئن ترين راه عرفان و سلوك - كه اگر استاد قابل قبول هم نبود مشكل آدمي را حل مي كند - ترك مطلق محرمات الهي كه شامل ترك واجب مي شود نصب العين ما قرار گيرد اين راه قطعا مراحل عالي كمال را براي انسان فراهم مي آورد حضرت آيت الله بهجت فرمودند: اگر كسي از محرمات به طور كلي پرهيز نمايد خود به خود راه ترك مكروهات و انجام مستحبات و طي مدارج بالاي معنوي باز شده و نيل به سعادت الهي فراهم مي شود» انديشه زلال مهدويت در طول تاريخ همواره با آسيبهاي مختلفي مواجه بوده است. از يك سو عدهاي با معرفي خود به عنوان مهدي و يا نائب و باب دسترسي به آن حضرت و يا به عنوان كسي كه مورد عنايت امام زمان بوده و پرتوي از لطف آن حضرت در وي تجلي نموده است و با استفاده از احساسات مردم، تلاش كردند به مطامع خود دست يابند و از سويي ديگر عدهاي از روي غفلت و يا به عمد و با هدف جلب قلوب دوستداران امام مهدي به سوي خود و قرار گرفتن در كانون توجه آنها، با بزرگ نمايي بعضي از آموزههاي مهدويت، ناهنجاري هايي را در رفتار شيعيان به وجود آورده و ميآورند. و گاهي نيز با ارائه تفسيري نادرست از بعضي از آموزههاي آن، دشواري هايي را در مسير ترويج و پايبندي به آنها و در نتيجه در اعتقاد مردم نسبت به امام زمان ميآفرينند. اين جريان در طول تاريخ، تهديدي براي انديشه مهدويت بوده و در عصر حاضر نيز تهديدي جدي براي اين انديشه تابناك به حساب ميآيد. و يكي از ضرورتهاي پژوهش در عرصه مهدويت شناخت اين جريانها و عوامل و بسترهاي رشد آنها ميباشد كه اصطلاحاً از آن با عنوان جريان شناسي مهدويت ياد ميشود.
اما توضيحاتي در مورد مطالب مطرح شده توسط آقاي يعقوبي : بحث كردن درباره چنين افرادي نياز به تحقيق وشناخت بيشتر اين گونه افراد دارد . تا آن حد كه درباره ايشان از افراد مورد اعتماد و صاحب نظر ـ كه به نقد ديدگاه هاي وي پرداخته اند ـ شنيده ايم ، شخصيت و گفتارهاي او غير موجه مي نمايد و نبايد بدانها اعتماد كرد . ايشان مطالب ادعايي خود را با الفاظ و اصطلاحات جديد و گاهي پيچيده و غير مانوس بيان مي كند . در ضمن ايشان گاهي ادعاهايي را مطرح مي كنند كه بسيار خطرناك و انحرافي است و اين بر خلاف مشي پيروان واقعي امام زمان است !! مثلا وي مي گويد : ما مانع شديم كه به ايران حمله كنند !!! گويا دعوت و مطالب وي در ظاهر براي امام است اما در واقع دعوت به خود است كه بسيار خطرناك و نادرست است. نوشته ها و سخنراني هاي ايشان با روش عمومي علما و سنت و سيره مشهور معصومان(ع) مخالفت دارد ودر عين حال مطالب جديد و به ظاهر جذابي دارد كه عموما برداشتهاي شخصي وغير مستند است. بنابراين جزوات سخنران مذكور را هرگز نمىتوان به طور كامل تأييد كرد . يكي از اين جريانها ي موجود در بحث مهدويت جرياني است كه با محوريت آقاي علي يعقوبي در اواخر دهه هفتاد شمسي شكل گرفته و هنوز هم كم و بيش به حيات خود ادامه ميدهد. آقاي يعقوبي پس از ورود به عرصه اجتماع و حضور در دانشگاه فعاليتهاي خود را آغاز ميكند[1] وي ابتدا با برگزاري جلسات سخنراني براي دانشجويان، بسيجيان، و بچههاي هيئتي، كم كم افرادي را به دور خود جمع نموده و به طرح مباحثي همچون توحيد، ولايت و عوامل غيبت و ....... ميپردازد. پس از آنكه جلسات وي با اقبال نسبتاً خوبي روبرو ميشود جلسات خود را به صورت سخنراني هفتگي ادامه داد .وافرادي از قشر جوان، نهادها و ارگانهاي مختلف در اين جلسات شركت مينمايند. و حاصل اين سخنرانيها به صورت جزواتي با عنوان نظام عالم (85 جزوه) و نظام بشر (44 جزوه) و به سوي ظهور (20 جزوه) و همچنين كتابي با عنوان چهل شب با كاروان حسيني (حدوداً پانصد صفحه) منتشر شده است. وي همچنين برخي از مطالب خود را از طريق سايت اطلاع رساني Zohoor. Net در اختيار مخاطبين خود قرار ميدهد. وي در غالب سخنرانيهاي خود ادعا ميكند مطالبي كه بيان ميكند در تاريخ هزار و چهارصد ساله اسلام گفته نشده و اين سخنان حتي براي علماي شيعه نيز تازگي داشته و آنان از آوردن مثل آن و يا تكميل آن عاجز هستند. وي همچنين معتقد است هيچ فقيهي در ميان شيعه وجود نداشته و كسي غير از خودش جايگاه واقعي فقه را در نظام معارف اسلامي نميداند. و در بسياري از سخنرانيهاي خود به علماي شيعه حمله نموده و آنها رابه قصور در فهم معارف دين متهم ميكند. دربعضي موارد نيز تحدي نموده و آنها را به مبارزه و محاجه ميطلبد. و يكي از اهداف خود را از ذكر اين سخنان بيداركردن علماي شيعه از خواب غفلت و نشان دادن راه به آنها معرفي ميكند. هر چند سخناني كه آقاي يعقوبي بر زبان ميراند بسيار ضعيفتر از آن است كه نيازمند نقد و بررسي باشد اما با توجه به اينكه اين سخنان از سوي بعضي از اقشار جامعه مورد اقبال قرار گرفته است، ضروري مينمايد نقدي بر اين مطالب و پايه و اساس آنها و شيوههاي ورود وي در اين مباحث، نوشته شود(نقد و بررسي مباحث علي يعقوبي (برگرفته از سايت جبروت2، جوابيه آقاي حجامي به مباحث مطرح شده توسط آقاي علي يعقوبي با دخل وتصرف ) اولين سوالي كه درباره آقاي يعقوبي و هركس ديگري كه مثل آقاي يعقوبي به مباحث ديني ميپردازد مطرح ميشود اين است كه منشاء اين مطالب كجا بوده و گوينده آن، نزد كدام عالم ديني درس خوانده است؟ و ميزان معلومات حوزوي وي چقدر بوده است؟ آيا اصولاً وارد شدن به اين گونه مباحث نيازمند كسب معلومات حوزوي و شاگردي كردن نزد علماي ديني ميباشديا خير؟ بدون ترديد سخن گفتن در حوزه مباحث ديني و برداشت و استنباط از گزارهها و آموزههاي دين همچون هر حوزه ديگري نيازمند تخصص لازم است. و تخصصهاي لازم براي برداشت ازمتون ديني عبارتند از: علم صرف، علم نحو، علم معانيبيان، علم منطق، علم اصول، علم رجال، علم دراية الحديث، علم قرائت، علم تفسير و بعضي علوم ديگر، كه اصطلاحاً با عنوان علوم حوزوي از آنها ياد ميشود. و هر كس كه از اين علوم بيبهره يا كم بهره باشد برداشت او، از متون ديني حتي براي خود وي حجيت نداشته و عذر آور نميباشد. حتي خود اين شخص حق ندارد برداشت خود از متون ديني را ملاك عمل خويش قرار دهد. و اگر چنين كند و خطايي رخ دهد، در پيشگاه خداوند معذور نميباشد. و وقتي خود اين شخص، نسبت به برداشت خود، چنين، وضيعتي دارد، طبيعتاً ديگران هم نمي توانند به اين عقيده پايبند باشند. و ظاهراً آقاي علي يعقوبي از تخصص لازم براي استنباط از متون ديني برخوردار نميباشد. خود وي در اين باره چنين ميگويد: اصلاً سواد حوزوي ندارم. كسي دو دقيقه با من صحبت كند متوجه ميشود، در همان دو سه دقيقه اول، و چه بسا با همان كلمات اول متوجه ميشود كه بنده اصلاً سواد حوزوي ندارم[2]. قطعاً چنين كسي، توانايي استنباط از متون ديني را ندارد. حال اين سوال مطرح ميشود كه آقاي يعقوبي مطالب خود را از چه كسي آموخته است؟ و نزد چه كسي شاگردي كرده است؟ وي در عين حال كه اقرار ميكند اصلاًسواد حوزوي ندارد از شاگردي خود نزد معلمي گمنام سخن ميگويد: « مباحث من از معلمي گمنام است كه نام و نشان او گم است. بعضي سوال ميكنند معلم شما كيست؟ در جواب عرض ميكنم معلم من كسي است كه اين مطالب را مطرح ميكند چه كسي ميتواند اين مطالب را مطرح كند؟ شايد كسي بگويد يك آدم معمولي. ميگويم باشد شما اينطور فكركن. شايد كسي بگويد يك عالم. ميگويم شما هم اين طور فكر كن. شخص را با صفت بشناسيد نه با اسم. اسم گذرا است و موقت است سيماي انسان در عوالم ثابت است»[3]. وي همچنين در ضمن تهاجم به علماي شيعه و برتر خواندن خود از آنها درباره معلم خود ميگويد: « معلم بنده مدتي است كه شهيد شده است و از غير او هم مطلب نميگيرم»[4]. همچنين در جاي ديگري با حمله به علماي شيعه و اينكه اگر صد عالم، صد شبانهروز زحمت بكشند و بخواهند درباره حنيفيت سخن بگويند به اندازهاي كه وي في البداهه در اين باره حرف دارد مطلب نخواهند داشت، درباره معلم خود ميگويد:« معلم بنده 1400 سال است كه شهيد شده است»[5] اين معلم اگر چه طبق گفته آقاي يعقوبي 1400 سال قبل شهيد شده است ولي قرار است به وي فقه هم ياد بدهد آقاي يعقوبي در اينباره چنين ميگويد: « تازه معلم من گفته: به تو فقه هم ميخواهم ياد بدهم.»[6] از مطالب فوق چنين بر ميآيد كه منشاء مطالب آقاي يعقوبي غيب و الهام است. در غير اينصورت معلمي كه از دنيا رفته است چگونه ميتواند به شاگرد خود علم بياموزد؟! مخصوصاً معلمي كه صدها سال قبل از تولد شاگرد خود از دنيا رفته است؛ خود وي نيز به اين مطلب تصريح ميكند: «بنده در خلال سفرها چيزهايي ديدم ديدهها را مطرح ميكنم[7]» «عقايدم براساس آن چيزهايي است كه ديدهام نه چيزهايي كه خواندهام براساس ديدههاست نه خواندهها»[8] وي در ابتداي جلسه اول سلسله بحثهاي نظام عالم پايه مباحث خود را اينگونه معرفي ميكند: « پايه (محور) كار ما استنادات قرآني و حديث نيست پايه (محور) كار ما ديدهها و يافتهها هست. اين روش كه عرض كردم خدمت شما طبق راهنمايي قرآن دنبال كرديم. قرآن دعوت به اين روش ميكند. معارف اين نيست كه بنشينم يك آيه قرآن را بخوانيم در موردش بحث كنيم ببينيم چه ميفهميم بهرهاي كه از اين طريق انسان ميبرد بسيار اندك است بايد طبق آدرسهاي قرآن، انسان حركت كند و برود در صحنه، عملاً ببيند كه در جاي جاي عالم چه چيزي قرار داده شده است.»[9] وي همچنين درباره جواز تقليد از فقهايي كه صدها سال قبل ميزيستهاند چنين ميگويد: « بنده به لحاظ ديدهها در عوالم بالاتر عرض ميكنم نيازي نيست، هيچ نيازي نيست. اگر مردم دراين زمان به رساله علامه مجلسي عمل كنند كافي است اين را دارم به لحاظ ديدهها عرض ميكنم»[10] « اينها را هم كه عرض كردم در خلال سفرهايي كه داشتيم ديده شده است....... ما در اينجا ديدههايمان را، يافتههايمان را به قرآن عرضه ميكنيم تا ببينيم به چه ميزان با قرآن انطباق دارد آيا خداوند تأييد ميفرمايد بعد به احاديث و سيره اهل بيت عرض ميكنيم. بعد كلام حضرات علما را مقايسه ميكنيم نه اينكه اين مطالب را به كلام علماء عرضه كنيم اين را دقت بفرمائيد كه بنده اين مطالب را به كلام علماء عرضه نميكنم. زيرا اينها را بنده ديدهام ولي آقايان نشستهاند و استنباط كردهاند...... شأن اين ديدهها خيلي فراتر از استنباط حضرات علماي 1400 ساله است. چون اين ديدهها مال ما نيست»[11] با اين همه،به نظر ميرسد خود آقاي يعقوبي نيز به ديدههاي خود اعتماد چنداني ندارد از اين رو تصميم ميگيرد براي درك صحت و سقم ديدههاي خود آنها را به قرآن و سپس به روايات عرضه كند: «ما در اينجا مطالبمان را، ديدههايمان را، يافتههايمان را به قرآن عرضه ميكنيم تا ببينيم به چه ميزان با قرآن انطباق دارد: آيا خداوند تأييد ميفرمايد بعد به احاديث و سيره اهل بيت عرضه ميكنيم»[12] «در شبهاي آينده با توكل به خدا همين مباحث را ميبريم سراغ آيات قرآن، سراغ احاديث اهل بيت، سراغ سيره اهل بيت(ع)، عرضه ميكنيم تا ببينم آيا نتايج همين است؟ واقعاً اين حرفها درست است؟»[13] وي همچنين از امام حسين و امام زمان سلام الله عليها ميخواهد نقايص موجود در سخنان او را اصلاح كنند: « ما هم در اين شب جمعه به ياد دور هم جمع شدن خوبان در كربلا، دور همديگر جمع ميشويم آن چيزهاي كه ديديم و ياد گرفتيم را عرضه ميكنيم دردرجه اول بخاطر اينكه مولايمان (امام حسين) شونده كلاممان باشند و اگر محبتي كنند حرف ما را اصلاح كنند اگر نقصي هست اصلاح كنند و اگر درست است تقويت كنند»[14] « بحث نظام عالم بحث سنگيني است و شايد ما نيز در بعضي موارد اشتباهي كنيم لذا در درجه اول از مولايمان امام زمان ميطلبيم كه كلاممان را، تفكرمان را و رفتارمان را اصلاح كنند»[15] وي اگر چه معتقد است ديدههاي خود را پس از عرضه به قرآن، موافق آن يافته است[16] اما با اين حال تصريح ميكند كه در بعضي مواردخطا كرده است: « بعضي اوقات كه بيشتر بررسي ميكنيم ميبينيم كه در بررسيهايم اندكي اشتباه كردهام امشب ميخواهم سه مورد از اشتباهاتم را خدمت شما عرضه كنم تا .... آنها را اصلاح كرده باشيم»[17] « نسبت به جلسه هفته گذشته هم نياز داريم كه دو موضوع را توضيح بيشتر بدهيم ويا تا حدي اصلاح كنيم»[18] مطلبي كه درباره عرضه ديدگاه آقاي يعقوبي به قرآن قابل تأمل بوده اين است كه وي چنانكه قبلاً نيز اشاره شد تصريح ميكند كه هيچ بهرهاي از علوم مربوط به فهم قرآن نداشته و هيچ اطلاعاتي از صرف و نحو عربي و علوم تفسيري ندارد سئوال اين است كه چنين كسي چگونه ميتواند مفاهيم قرآني را از لابلاي آيات كشف نمايد تا ببيند آنچه كه ديده است واقعاً همان چيزي است كه قرآن ميگويد يا نه؟! به عبارت ديگر رجوع به قرآن در گرو توانايي فهم آيات آن است و چنين فهمي در گرو دانستن بسياري از علوم است كه به عنوان علوم حوزوي شناخته ميشود. و آقاي يعقوبي تصريح ميكند ازاين علوم بيبهره است. بنابراين نميتواند ديدههاي خود را به قرآن عرضه نمايد تا از صحت آنها مطمئن شود. زيرا آقاي يعقوبي به دليل عدم آشنايي با صرف و نحو عربي، هيچ آشنايي با قرآن و مفاهيم مطرح شده در آن ندارد. مثل وي مثل شخص بيسوادي است كه اصلاً درس نخوانده و حروف را هم نميشناسد چنين شخصي وقتي كتابي در دست ميگيرد هيچ دركي نسبت به محتويات آن ندارد. آقاي يعقوبي نيز تصريح ميكند كه اصلاً سواد حوزوي نداشته و صرف و نحو نميداند (و نمونههايي در سخنان وي كه دلالت به درستي اين اعتراف دارد نيز بسيار فراوان است) چنين كسي چگونه ميتواند ادعا كند كه طبق راهنمايي قرآن فهميده است كه انسان نبايد به مطالعه يكايك آيات قرآن بپردازد بلكه بايد برود در صحنه و عملاً ببيند درجاي جاي عالم چه چيزي قرار گرفته است؟! ثانياً: آقاي يعقوبي ميگويد پايه كار من بر ديدهها استوار است نه استنادات قرآني. و اين ، را طبق راهنمايي قرآن دنبال ميكنم حال اين سؤال مطرح ميشود كه خود اين مسئله كه بايد پايه كار چنين باشد نه چنان، آيا جزء ديدههاي وي ميباشد كه بعداً مستند قرآني يافته است يا ابتداء آن را از قرآن استفاده نموده و سپس دنبال ديدن رفته است؟ در صورت اول،آنچه واقعاً ملاك و ارزش ميباشد ديده آقاي يعقوبي است. و از آنجا كه ديدههاي وي براي ديگران يعني مستمعين جزء شنيدهها ميباشد هيچ ارزشي براي آنها نخواهد داشت. و در صورت دوم، نيز بيارزش است زيرا آقاي يعقوبي به دليل عدم آشنايي با صرف و نحو توان استنباط و برداشت از قرآن را ندارد. بنابراين روشي را هم كه دنبال ميكند بيارزش ميباشد. ثانياً: اگر مي توان همين يك مورد را از قرآن استنباط نمود، چرا در ساير موارد نتوان به همين شيوه عمل كرده و قرآن را پايه كار و محور بحث قرار داد؟! مگر نه اين است كه آقاي يعقوبي ديدههاي خود را به قرآن عرضه نموده و آنها را موافق قرآن يافته است از اين جا معلوم ميشود كه به همان يافتههاي وي در قرآن نيز اشاره شده است. بنابراين اين سئوال مطرح ميشود كه چرا آقاي يعقوبي شيوه رجوع به قرآن را تخطه نموده و گشت و گذار در عالم را به عنوان روش جايگزين پيشنهاد ميكند؟ اين سخن به معناي اين است كه قرآن براي هدايت انسان كافي نبوده و بهرهاي كه انسان از رجوع مستقيم به آن ميبرد ارزش چنداني ندارد. و اين مسئله از سوي خود قرآن تخطئه شده است زيرا خداوند، قرآن را كتاب هدايت ناميده است. با توجه به آنچه گفته شد آقاي يعقوبي هم نميتواند به صحت ديدههاي خود اعتماد كند بنابراين چگونه از ديگران ميخواهد به ديدهها و ديدگاههاي او اعتماد كنند؟! ديگران بايد به چه ملاكي صحت و سقم گفتههاي او را بسنجند؟! با آنكه وي آنها را از رجوع به علماي دين و پرسش از آنها درباره صحت ديدگاههاي خود نهي كرده است. البته هنوز يك راه باقي است كه ميتواند صحت گفتههاي آقاي يعقوبي را تاييد كند و آن هم معجزه است. يعني آقاي يعقوبي نيز همچون انبياء بايد براي صحت ادعاهاي خود معجزاتي اقامه نمايد. زيرا راه ديگري براي اين كار وجود ندارد. و ظاهراً معجزه وي شفاء دادن پيرزن سرطاني اهل قزوين است. سخنان وي عجيب به نظر ميرسد و تاكنون از هيچ يك ازعلماي اسلام شنيده نشده است. مشكل عمده آقاي يعقوبي در تفسير آيات قرآن اين است كه تفاوت تطبيق با تفسير را نميداند و بسياري از رواياتي كه وي به استناد آنها آيات قرآن را تفيير كند در واقع رواياتي هستند كه وقايع ظهور با آنها تطبيق داده شده است. مثلاً در روايات شيعه در ذيل آيه «و ذكرهم بايام الله » ايام الله به روز رجعت (يا مرگ) و قيام امام زمان تطبيق داده شده است. مخاطب اين دستور نيز حضرت موسي است. يعني خداوند به او امر فرمود كه قوم خود را از تاريكيها ما خارج كرده و به سوي نور هدايت كند و ايام الله را به آنها يادآوري كند و ايام الله در كتابهاي تفسيري شيعه به نعماتي كه خداوند به بنياسرائيل و يا اقوام گذشته عطا كرده تفسير شده است. و در روايت امام صادق نيز به همين معنا اشاره شده و ايام الله را به نعمات خداوند تفسير كرده است. ولي آقاي يعقوبي تنها به استناد روايتي كه روز قيام امام زمان را مصداق يوم الله ميداند تفسيري عجيب از اين آيه ارائه كرده و نقش بسيار پررنگي را براي حضرت موسي و قوم بنياسرائيل در بر پايي ظهور قايل شده و تمام تلاشهاي موسي براي نجات بنياسرائيل را مانوري كوچك براي حصول آمادگي به منظور شركت در برنامههاي به سوي ظهور، قبل از ظهور امام زمان ميداند در حالي كه چنين برداشتي از اين آيه از اساس غلط است. زيرا صرف تطبيق ايام الله با روز قيام امام زمان به اين معني نيست كه حضرت موسي مأمور ميباشد تا مسائل مربوط به قيام امام زمان را به قوم خود يادآور شده و آنها را در مسير به سوي ظهور حركت دهد. نكته ديگري در اين جا حائز اهميت بوده و به درخواست آقاي يعقوبي از امام حسين و امام زمان براي اصلاح اشتباهات احتمالي وي مربوط ميشود و در عين حال بيانگر عدم توانايي وي براي فهم مفاهيم قرآن نيز ميباشد مطلبي است كه وي از آن به عنوان عنايت امام زمان نسبت به خود ياد ميكند: «مولاي من شب جمعه گذشته زماني كه آيه 26 سوره جن در مورد علم غيبت را ميخواندم – به عنوان تشكر از مولاي خودم صحبت ميكنم-«عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احداً الا من ارتضي» خدا عالم غيب است براحدي غيبش را ظاهر نميكند الا من ارتضي من رسول، بنده معني كردم مگر كسي كه مورد رضايت رسول قراربگيرد. بعداً يكي از دوستان گفت آيا شما اشتباه نكردي؟ گفتم : چطور؟ گفت الا من ارتضي من رسول يعني مگر اينكه خدا از يكي از رسولان را ميشود ماجرا به رسولان محدود شده است. گفتم من خودم را به دست صاحب سپردم ولي فكر نميكنم اشتباه شده باشد به معناي آيه نگاه كردم ديدم كه بله مثل اينكه ما اشتباه كرديم»[19] اين سخن از چند جهت قابل بررسي است. نخست اينكه آقاي يعقوبي براي درك اين كه بداند اشتباه كرده است يا نه؟ ناچار شده است به ترجمههاي فارسي قرآن كه همين علماء نوشتهاند رجوع كند بنابراين چگونه ميتواند همه اين علماء را تخطئه نموده و روش همه آنها را در طول تاريخ اسلام اشتباه بداند. و معتقد باشد كه سخنان وي در طول 1400 سال تا اسلام بينظير است؟! ثانياً: آنچه را كه آقاي يعقوبي از آن به عنوان عنايت امام نسبت به خود ياد ميكند اين نيست كه شخصي آمده و اشتباه وي را گوشزد كرده است. بلكه وي فكر ميكند بدون اينكه بداند مورد توجه امام بوده و معنايي را كه براي آيه ذكر كرده در واقع صحيح بوده است. وي در ادامه سخن خود، چنين ميگويد: «رفتم جستجو كردم سه تا حديث ذيل اين آيه در كتاب علم غيب مرحوم آيه الله نمازي شاهرودي- محدث عجيب و غريبي است و شخص بسيار بزرگواري است- يافتم خيلي جالب بود. يكي از احاديث كه نقل كرده است از قول تفسير قمي ميباشد كه ميفرمايد«قل ان ادري اقريب ما توعدون...... الا من ارتضي من رسول»..... يعني علي المرتضي پسنديده و از رسول است. و در حديث ديگر هست كه مولا امير المؤمنين به سلمان حديث مفصلي را ميفرمايند كه قسمتي از آن اين است من هستم پسنديده شده از رسول كه خداوند مرا بر غيب خود آگاه فرمود......... يا در حديث ديگر است كه حكمت و علم غيب به امام بخشيده شده است ........... خدا را شكر كردم آن چيزي كه گفتيم اشتباه نبود كهگاه ميخواهيم خطا كنيم اما صاحبي بالاي سرمان است مواظبت ميكند نميگذارد خطا كنيم»[20] ولي آيا واقعاً آقاي يعقوبي خطا نكرده است؟ يك نمونه از مسائلي بود كه آقاي يعقوبي آنها را عنايت مولي نسبت به خود ميداند و معلوم شد كه عنايتي در كار نبوده و وي واقعاً اشتباه كرده است و از كجا معلوم كه همه آنچه را كه وي عنايت امام زمان نسبت به خود و سخنان خود ميداند از اين قسم نباشد؟! نكته پاياني اينكه :آقاي يعقوبي به دليل پيشگويي عوامل ترور پدر خود، به مدت سه ماه و اندي نيز در حبس بوده و پس از اظهار ندامت آزاد ميشود.
پي نوشت ها:
[1] وي درباره چگونگي وارد شدن خود دراين عرصه چنين ميگويد: .... حدود پانزده سال پيش من هم مشغول زندگي خودم بودم بهترين موقعيتها را داشتم ايام محرم شد كتاب منتهي الامال را برداشتم كه بخوانم رسيدم به اين جمله -خيلي هم سخت گريه ميكنم بنده- رسيدم به اين جمله كه اسب امام حسين (صلوات الله عليه) تنها به سوي خيمه ها برگشت. يك دفعه گفتم: بله! دوباره خواندم سه بار خواندم از تمام صفحههاي كه نوشته شده بود، ترسيم شده بود گذشتم از اين صحنه نتوانستم عبور كنم گفتم: ديگر نميتوانم طاقت بياورم. درس پزشكي ميخواندم رها كردم. موقعيتهايي داشتم همه را كنار گذاشتم گفتم ديگر نميتوانم، من به زندگي خودم مشغول باشم و اسب مولاي من تنها برگشته باشد، اين ماجرا اثر عجيبي گذاشت، پيمان بستم تمام زندگيمان را، تمام وجودمان را براي مولايمان قراربدهيم. (نظام عالم جلسه تاريخ 12/2/81، ص18 و 19)
[2] بنده را ميبينيد كه بعضي وقتها كلمات را اشتباه ميگويم از همين جا نتيجه بگيريد كه بنده امي هستم ميبينيد علوم تفسيري بلد نيستم، ميبينيد علوم حديثي بلد نيستم، ميبينيد صرف و نحو را درست و حسابي بلد نيستم از اينجا نتيجه بگيريد كه بنده به محبت الهي پشيزي از اين سوادهاي امروزي را ندارم. از اين سوادهايي كه معمولاً ساخته اين و آن است اينها را خود آقايان در خلال اين سالها ساختهاند .....اصلاً سواد حوزوي ندارم.....) (چهل شب با كاروان حسيني، ص212،) اين سخنان شباهت بسياري به ديدگاه علي محمد باب (مؤسس فرقه بابيه) درباره علم صرف و نحو دارد « وي مدعي بود كه بايد قواعد كهنه صرف و نحو آن زبان عربي را كنار بگذارد» ( رائين اسماعيل، انشعاب در بهائيت، ص 44، ناشر: موسسه رائين،
[3] سلسله بحثهاي نظام عالم، جلسه 29/1/81
[4] وقتي به آقايان ميگوييم شما فقيه هستيد شما اسلام شناس نيستيد ميگويند: نه هستيم . هستيد؟ جداً ميگويند؟ باشد خداوند اوج اسلام را دين مرضي مطرح ميكند يكي از آقايان قم بيايد و دين مرضي را توضيح دهد هر چقدر هم مهلت بخواهد دارد. به من هم ناگهان بگويند تو هم بيا صحبت بكن. بنده هم ميآيم و در مورد دين مرضي صحبت ميكنم آن آقا هر چند جلسه كه ميخواهد صحبت كند بنده يك ساعت صحبت ميكنم بعد ببينيد كه آن آقا در چندين جلسهاش بيشتر مطلب دارد يا بنده؟ آنها اين همه اساتيد دارند ولي معلم بنده مدتي است كه شهيد شده است.....» چهل شب با كاروان حسيني، ص 143
[5] صد عالم، صد شبانه روز زحمت بكشند بعد از صد شبانهروز تحقيق و تفحص، يك نفر به نمايندگي بيايد اينجا و حنيفيت را مطرح كند............ وقتي آنها اينجا حسابي صحبت كردند بگويد فلاني بيا اينجا في البداهه درباره حنيفيت صحبت كن. بنده هم في البداهه صحبت ميكنم.... معلم بنده 1400 سال است شهيد شده است در حاليكه معلمهاي شما حالا زنده هستند و شما ميتوانيد سراغ آنها برويد و از آنها مطلب بگيريد.چهل شب با كاروان حسيني، ص 210
[6] چهل شب با كاروان حسيني، ص 210
[7] نظام عالم، جلسه 12/2/81
[8] نظام عالم، جلسه 11، ص5
[9] نظام عالم جلسه 1، ص3
[10] نظام عالم، جلسه 7، ص9
[11] نظام عالم، جلسه 9، ص 9
[12] نظام عالم، جلسه 9، ص 12
[13] نظام عالم، جلسه 8، ص7
[14] نظام عالم، جلسه 7، ص1
[15] نظام عالم، جلسه9، ص2
[16] به هر حال در اين شبهاي جمعه ما عقايد و ديدههايمان را به قرآن عرضه ميكنيم و خدا را شكر ميكنم كه در خلال اين چند جلسه هنگامي كه به قرآن رجوع كرده ايم ..... ديدهها را درست يافتهايم و قرآن آنها را تصديق كرده است» نظام عالم، جلسه91، ص6
[17] نظام عالم، جلسه 11، ص7
[18] نظام عالم، جلسه12، ص24
[19] نظام عالم، جلسه 13، ص18
[20] نظام عالم، جلسه 13، ص 18
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://nozohor.porsemani.ir//content/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%8A-%D9%8A%D8%B9%D9%82%D9%88%D8%A8%D9%8A
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های عرفان های نوظهور سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت