واقفیه و امام کاظم(ع) | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
واقفیه و امام کاظم(ع)
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
واقفیه و امام کاظم(ع)
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
غیر امامیه
سوال:
چرا واقفيه مدعي مهدويت امام كاظم شدند. چه افرادي و براي چه در زمان امام كاظم قيام كردند. مواضع امام كاظم در برابر انديشه هاي منحرف چه بود.
پاسخ تفصیلی:
بى شك دست سياست بازان عباسى و مزدوران برمكى در ايجادمشكلات و موانع در مسير اهل بيت(عليهم السلام) نقش بسزايى داشت; اما انگيزه هاى اصلى پيدايش واقفيه را بايد در اين عوامل جستجو كرد:
1-علاقه به زخارف دنيوي
دنيا دريايى ژرف است كه بسيارى را در خود غرق كرده است. پيامبران الهى و ائمه(عليهم السلام) هماره مردم را از اين خطر بزرگ آگاه كرده اند و آن را ريشه همه گناهان دانسته اند و پيامبر اكرم(ص) مى فرمود: دنياباعث هلاكت شما و گذشتگان از شما بوده و هست.
بنيانگذاران واقفيه سه نفر به نامهاي; على بن ابى حمزه بطائنى، زياد بن مروان قندى و عثمان بن عيسى رواسى ازوكلاء امام كاظم(ع) بودند و اموال فراوانى كه مربوط به آن حضرت بود را دراختيار داشتند. آنان به جهت تصاحب اين اموال ادعا كردند كه موسى بن جعفر(ع)زنده و غايب است. چرا كه در صورت اقرار به امامت حضرت رضا(ع) ناچار بودند آن اموال را تحويل ايشان دهند. از اين روى نه تنها اموال را غصب كردند بلكه ازاين امكانات جهت فريب دادن شيعيان ديگر مانند; حمزه بن بزيع، ابن مكارى، كرام خثعمى و ديگران استفاده كردند.
يونس بن عبدالرحمان بر اين حقيقت تصريح مى كندو مى گويد: در زمان رحلت امام كاظم(ع) وكلاى حضرت اموال فراوانى را كه مربوط به امام بود، در اختيار داشتند و اين، سبب توقف آنان گرديد. (زياد قندى هفتادهزار دينار و على بن حمزه سى هزار دينار)
من با آنان مخالفت كردم و طبق وصى امام كاظم(ع) مردم را به طرف حضرت رضا(ع) دعوت كردم، روزى آن دو نزد من آمدندو گفتند: چرا چنين سخن مى گويي؟! اگر مال و ثروت مى خواهى بى نيازت مى كنيم. ده هزار دينار به تو مى دهيم و ساكت باش. به آن دو گفتم: ما از ائمه(عليهم السلام)روايت داريم كه هرگاه بدعتهايى آشكار شود، عالمان بايد علم خود را اظهار كنندوگرنه نور ايمان از آنان سلب مى شود و من در هر حال تلاش در راه خدا را رهانخواهم كرد. آن دو نفر كينه مرا در دل گرفتند و به من ناسزا گفتند.
سومين نفر; عثمان بن عيسى رواسى وكيل امام كاظم(ع) در مصر بود و اموال بسياري(وجوهات شيعيان براى امام(ع) ) را در اختيار داشت.
امام رضا(ع) سفيرى نزد او فرستاد و دستور تحويل وجوهات را صادر فرمود; عثمان بن عيسى در جواب نوشت:
پدر شما زنده است. حضرت در پاسخ مرقوم فرمود: پدر من ازدنيا رخت بربسته و ما ارث او را تقسيم كرديم و اين خبر حتمى است. عثمان بن عيسى بار ديگر در پاسخ نوشت:
اگر پدر شما زنده باشد، شما را حقى در اين اموال نيست و اگر از دنيا رحلت كرده است به من دستور نداد اموال را به شما تحويل دهم.
درباره يكى ديگر از واقفيان; منصور بن يونس برزج نيز همين علت ذكر شده است. او با اينكه به دستور امام كاظم(ع) خدمت على بن موسي(ع) رسيد و جانشينى ايشان را تبريك گفت، ولى بعد از شهادت امام هفتم اين حقيقت را انكار كرد وتنها دليلش اين بود كه اموالى را كه مربوط به مقام امامت بود، تصاحب كند.
2غسل امام به وسيله امام
ازروايات استفاده مى شود كه امام را بايد امام غسل دهد، در حالى كه موسى بن جعفر(ع) در زندان بغداد به شهادت رسيد و امام رضا(ع) در آن زمان در مدينه بسرمى برد. اين موضع دستاويزى ديگر براى واقفيه گرديد. ابوبصير مى گويد: يكى ازوصيت هاى امام باقر(ع) به امام صادق(ع) اين بود كه وقتى از دنيا رفتم، غير ازتو مرا غسل ندهد زيرا امام را فقط امام غسل مى دهد. و ابومعمر مى گويد: از امام رضا(ع) سؤال كردم: آيا امام را فقط امام غسل مى دهد؟ فرمود: اين، سنتى است ازموسى بن عمران(ع).
در مقابل اين ادعاى واقفيه، جوابى از سوى على بن موسى الرضا(ع) نقل شده است احمد بن عمر حلال مى گويد:
به حضرت رضا(ع) عرض كردم: واقفيه در مورد انكار امامت شما به اينكه امام را فقط امام غسل مى دهد، استدلال مى كنند.
آنها چه مى دانند؟! تو چه جواب دادي؟
قربانت شوم به آنها گفتم: اگر مولاى من بفرمايد پدرم را در آسمان يا درزيرزمين غسل دادم، قبول مى كنم و آنچه مى گويد صحيح مى دانم.
-چنين نگو.
-پس چه بگويم؟
بگو من او را غسل دادم.
بگويم شما آن حضرت را غسل داده ايد؟
آرى.
شيخ صدوق از اين اشكال به صورتى ديگرى پاسخ داده، مى نويسد:
نهى ائمه(عليهم السلام) از غسل امام توسط غير امام به اين معنى است كه دخالت ديگران در غسل امام حرام است نه اينكه هر كس امام را غسل داد، او امام بعد است. بنابراين كسانى كه امام كاظم(ع) را غسل داده اند، مرتكب حرام شده اند، نه اينكه امام رضا(ع) امام نيست.
آخر سخن اينكه: احتمال مى رود مقصود روايات، از غسل امام توسط امام، اين باشدكه امام مسوول تجهيز امام است يعنى غسل و كفن و دفن امام يا بايد توسط خودامام يا به اجازه و رضايت او باشد.
جواب سوال دوم شما
در عصر امام كاظم ـ عليهالسلام ـ قيامهاي زيادي از طرف علويان و ساير گروهها بر عليه خلافت عباسي صورت گرفت كه عمدهترين و مهمترين آنها عبارتند از:
۱. قيام فخّ
قيام فخ (۱۶۹ هـ.) نهمين نهضتي كه سادات علوي براي مطالبه خلافت نمودند، قيام اصحاب فخ بود كه به رهبري حضرت حسين بن علي بن زيد بن الحسين بن الحسن بن الحسن بن علي بن ابيطالب ـ عليهمالسلام ـ بر ضد بنيعباس واقع شد. فضايل زيادي درباره اصحاب فخ رسيده است؛ از جمله آنكه حضرت رسول ـ صلياللهعليهوآله ـ بر صحراي فخ گذشت و در آنجا دو ركعت نماز خوانده و فرموده يكي از اولاد من به اتفاق جمعي از صلحا در اين سرزمين شهيد خواهد شد و براي هر شهيدي اجر و ثواب دو شهيد در اسلام مقرر شده است و تفصيل اين واقعه چنان است كه بعد از قتل ابراهيم، هميشه خلفاي بنيعباس نسبت به علويان شدت داشتند و حكام مدينه را از دشمنان مسلم اهلبيت طهارت انتخاب مينمودند تا بر آنان اعمال فشار نمايند ـ سادات علوي هم بهاقتضاي نژاد و همت عالي خود هيچ وقت نه از خلفا و نه از حكام آنان امور ذلتآوري را تحمل نميكردند. در اين تاريخ كسي كه از سادات عظام براي معارضه با ظلم و جور قيام نمود، حضرت حسين بن علي بن زيد است كه در جلالت و شهامت شهره عصر و از بزرگترين عُباد و زهاد عصر بهشمار ميرفت.
وي در سال ۱۶۹ ه ق بهعلت سختگيريهاي بيجايي كه از طرف حكام فاسق و فاجر عباسي نسبت به علويان به عمل ميآمد، به ستوه آمده و جان شيرين خود را براي حفظ شرافت خانوادگي واصل متين عدالت فدا كرد....
۲. قيام يحيي بن عبدالله
قيام يحيي بن عبدالله (۱۷۶ هـ)، دهمين نهضت سادات هاشمي بود. فاجعه يحيي بن عبدالله بن الحسن المثني بن حسن بن علي بن ابيطالب ـ عليهمالسلام ـ در دوره منحوس هارون الرشيد عباسي بوده است يحيي هنگام شهادت برادران و زنداني شدن پدر و اكثر مردان خانواده خود طفل صغيري بود كه بلوغ او مصادف با دوره مهدي و هادي عباسي بوده و تعرض به او نرسانيدند، ولي در دوره هارون الرشيد بوسيله فضل بن ربيع جلب شده و محبوس گرديد. وي سيدي جليل و عابد و زاهدي يگانه عصر خود بود و يكي از اوصياي حضرت امام جعفر بن محمد الصادق ـ عليهالسلام ـ بوده است. يحيي همان كسي است كه رئيس شرطه مدينه را در موقع خروج سادات فخ به قتل رسانيد. يحيي با جمعي از دوستان خود بعد از واقعه فخ فرار كرده و شهر به شهر بهطور مخفي گردش كرده و براي خود تبليغ مينمود تا اينكه در ديلم محل مناسبي يافته و در آنجا مستقر گرديد و مردم آن سامان نامبرده را به امارت برگزيده و تحت تعليمات او امور ديني و مذهبي خود را هم انجام ميدادند و عمال خليفه عباسي هم بهسهولت به او دسترسي نداشتند....
۳. قيام ادريس بن عبدالله
يازدهمين كسي كه بر خليفه عباسي خروج كرد، ادريس بن عبدالله بن حسن المثني بن حسن بن علي بن ابيطالب ـ عليهمالسلام ـ بود كه بعد از واقعه فخ به اتفاق غلام خود كه راشد نام داشت، وارد قافله حاجيان مصر شده و به آنجا رفتند و برحسب تصادف بر يكي از دوستان بنيعباس وارد شدند و آن شخص به قرينه دانست كه آنان از اهل حجاز و خائف هستند و پس از دانستن خبر و شناختن ادريس بن عبدالله آنان را احترام كرده و بهطور مخفي به افريقا اعزام داشت.
ادريس به شهر فاس درآمد و مردم را به تبعيت از خود دعوت كرد و امرش رونق گرفته و بلاد مجاور را يكي بعد از ديگري تحت فرمان و اطاعت خود درآورده و عمال خليفه عباسي را از آن سامان مخذول و منكوب به خارج راند.
سوال 3
براي پاسخ به اين سوال به مقاله زير رجوع كنيد
مواضع كلامي امام كاظم در برابر عقايد انحرافي: رسول جعفريان
سوال 4
شيوه هاي مبارزه امام
1 - فر هنگ سازي براي تشكيل حكومت
خلفاي معاصر امام از جمله هارون مي دانست كه امام كاظم (ع) و پيروانش، وي را غاصب خلافت پيامبر و زمام دار ستم گري مي دانند كه با زور و قدرت، سرنوشت مسلمانان را در دست گرفته است و اگر روزي قدرت را به دست آورند، در نابودي حكومت او لحظه اي درنگ نخواهند كرد. از سوي ديگر، دشمنان نيز مي دانستند كه امام در صدد تشكيل حكومت است و آن را حق خود مي داند. از اين رو نسبت به آن حضرت، حساس و در صدد از بين بردن او بودند.
در مقابل، امام كاظم (ع) نيز از راه هاي مختلف سعي مي كرد فرهنگ تشكيل حكومت اسلامي در جامعه نهادينه شود. اين امر بسيار مهم بود، زيرا اين انديشه به وجود مي آمد كه حكومت از آنِ خاندان پيامبر است و بني عباس، آن را غصب كرده اند. گفت و گوي زير كه ميان پيشواي هفتم و هارون رخ داده به خوبي از اهداف عالي امام در زمينه تشكيل حكومت اسلامي و نيز از نيات پليد هارون، پرده بر مي دارد.
روزي هارون (شايد به منظور آزمايش و كسب آگاهي از آرمان امام هفتم) به آن حضرت اعلام كرد كه حاضر است «فدك» را به او برگرداند. امام (ع) فرمود: در صورتي حاضرم فدك را تحويل بگيرم كه آن را با تمام حدود و مرزهايش پس بدهي. هارون پرسيد: حدود و مرزهاي آن كدام است؟ امام فرمود: اگر حدود آن را بگويم هرگز پس نخواهي داد. هارون اصرار كرد و سوگند ياد نمود كه اين كار را انجام خواهد داد. آن گاه امام حدود آن را چنين تعيين فرمود: حدّ اولش، عدن؛ حدّ دومش، سمرقند؛ حدّ سومش، آفريقا و حدّ چهارمش مناطق ارمنيه و بحر خزر است. هارون كه با شنيدن هر يك از اين حدود، تغيير رنگ مي داد و به شدت ناراحت مي شد، نتوانست خود را كنترل كند و با خشم و ناراحتي گفت: در اين صورت چيزي براي ما باقي نمي ماند. امام فرمود: مي دانستم كه نخواهي پذيرفت و به همين دليل از گفتن آن امتناع داشتم.(4)
2 - نفوذ در حكومت
يكي از روش هاي بسيار مهم مبارزه امام، نفوذ در حكومت غاصب بود. اين روي كرد هم موجب حفظ شيعيان مي شد و هم امام از سياست هاي حكومت آگاهي مي يافت، و در سمت و سوي مبارزه امام و شيعيان تأثيرگذار بود؛ بدين معنا كه راه كارهاي مناسبي براي مبارزه عليه حكومت و حفظ شيعيان پيش بيني مي نمودند. بدين منظور امام براي سامان دادن به مبارزات سياسي و حمايت از نيروهاي شيعي، برنامه اي تدارك ديد كه بر اساس آن نيروهاي فعال و مطمئن، در مسئوليت هاي كليدي حكومت قرار مي گرفتند كه يكي از اعضاي فعال آن، «علي بن يقطين» بود. وي بارها از امام (ع) خواست كه اجازه دهد از مسئوليت هاي خويش در حكومت بني عباس كنار رود، لكن امام (ع) بدان رضايت نداد و او را با كلمات زير دل گرم نمود كه شايد خداوند به وسيله تو شكسته احوالي ها را جبران و آتش فتنه مخالفان را از دوستان خويش دفع كند. بعضي از ثمرات نفوذ افراد مؤمن در دستگاه خلافت جور بدين قرار است:
1 - 2 - رساندن اطلاعات داخلي حكومت به امام عليه السلام
مرحوم مجلسي مي نويسد: زماني كه قيام شهيد حسين (فخ) سركوب شد، سرهاي آنان به همراه عده اي اسير براي موسي فرزند مهدي، از خلفاي بني عباس، فرستاده شد. او دستور داد كه اسرا كشته شوند و از ديگر علويان سخن به ميان آورد تا اين كه به نام امام موسي بن جعفر (ع) رسيد و با خشم زياد اظهار داشت كه حسين (فخ) به دستور او قيام كرده است، زيرا او وصي اين خاندان است. خدا مرا بكشد اگر او را زنده نگه دارم. در اين زمان بود كه علي بن يقطين، واقعه را به صورت مكتوب به حضور امام تقديم داشت و آن حضرت را از اين تصميم با خبر نمود.
2 - 2 - پشتيباني مالي از امام عليه السلام
مرحوم كشّي در رجال خود مي نويسد: علي بن يقطين، نامه ها و اموال فراواني را توسط دو نفر از معتمدان خويش براي امام ارسال كرد. قرار ملاقات در بيرون مدينه در محلي به نام «بطن الرمه» بود. امام شخصاً طبق قرار در آن مكان حضور يافت و اموال را از آنان تحويل گرفت. سپس نامه هايي از آستين خود بيرون آورد و فرمود: اينها جواب نامه هاي شماست، برگرديد و آن را به علي بن يقطين برسانيد.
3 - 2 - كمك مالي به شيعيان
علي بن يقطين براي كمك مالي به شيعيان و حمايت از آنان، هر سال عده اي را از طرف خود به حج مي فرستاد و به اين بهانه، پول هاي فراواني به آنها مي پرداخت. مرحوم قمي از قول يونس مي نويسد كه در يكي از سال ها براي علي بن يقطين 150 حج گزار برشمردند. هم چنين در مواردي كه شيعيان مي بايست ماليات بپردازند به ظاهر از آنها مي گرفت، ولي به صورت پنهاني به آنان بر مي گرداند.(5)
3 - رازداري (تقيّه مداراتي)
يكي از روش هاي مبارزه امام عليه حكومت، تقيّه بود.اين امر در سازماندهي و حفظ ياران بسيار مؤثر بود، زيرا موجب مي شد كه نيروها شناسايي نشوند و شيعيان به سازماندهي خود بپردازند تا در فرصت مناسب عليه حكومت مبارزه كنند.(6) بدين سان حضرت به ياران خود دستور داد كه در بعضي موارد تقيّه كنند. در حقيقت، تقيّه مداراتي تغيير روش مبارزه بود. معمر بن خلاد كه از ياران موسي بن جعفر (ع) بود، از آن حضرت پرسيد: چگونه بايد در برابر حاكمان ستم گر ايستاد و از اسلام پاسداري كرد؟ امام در پاسخ، از قول جدّش امام باقر (ع) نقل كرد كه مي فرمود: رازداري و با پوشش عمل كردن، از برنامه هاي ديني من و پدران من است؛ آن كه عمل به تقيّه نمي كند ايمان ندارد.(7)
4 - مبارزه منفي
يكي از روش هاي امام در برخورد با حكومت جور، مبارزه منفي عليه آن بود كه در قالب هاي مختلف از جمله عدم مساعدت مالي به حكومت، ظهور مي نمود. روزي امام كاظم (ع) صفوان بن مهران جمال را احضار كرد. وي هر سال در موسم حج، شترانش را در اختيار هيئت خاصي از دربار هارون مي گذاشت تا به حج بروند و مراسم به جاي آورند و يا احياناً بر مراسم حج نظارت داشته باشند. هنگامي كه صفوان خدمت امام كاظم (ع) رسيد، فرمود: صفوان! يك عمل تو همه كارهاي زيبايت را زير سؤال برده است؟ با تعجب پرسيد: فدايت شوم مگر چه كرده ام؟ امام فرمود: كرايه دادن شترها به هارون براي مراسم حج، كار مناسبي نيست. عرض كرد: من براي سفر حج كرايه مي دهم و خودم همراه آنان نيستم، بلكه عده اي از غلامان را مي فرستم. امام فرمود: صفوان! دوست نداري ستم گران زنده بمانند تا اجاره شترهايت را بعد از حج پرداخت كنند؟ عرض كرد: البته كه دوست دارم. حضرت فرمود: هر كس بقاي هارون و هيئت حاكمه اش را دوست بدارد، از آنان است و هر كس از ايشان باشد به جهنم فرو مي افتد.
چون صفوان سخنان امام را شنيد همه شترهاي اجاره اي خويش را فروخت. وقتي هارون متوجه شد او را احضار و سرزنش كرد. صفوان گفت: من پير شده ام و توان ندارم. غلامان هم كارها را به طور شايسته و درست انجام نمي دهند. هارون با عصبانيت رو به صفوان كرد و سري تكان داد و گفت: خاموش! من مي دانم چه كسي به شما فرمان مي دهد. كار موسي بن جعفر است. صفوان گفت: من با موسي بن جعفر (ع) ارتباط ندارم، او در كارهاي من دخالتي نمي كند. هارون در پايان گفت: اگر سابقه همكاري تو نبود، نابودت مي كردم.(8)
مبارزه منفي امام هفتم (ع) با حكومت هارون چنان بود كه شايعه فتواي حضرت مبني بر حرمت ولايت و حاكميت هارون در جامعه وجود داشت و كمترين مسامحه اي از حضرت در برخورد با حكومت بني عباس ديده نمي شد.(9)
5 - تربيت انديشمندان فكري و سياسي
امام كاظم (ع) با اين كه از سوي حكومت هارون تحت فشار بود و بخش عمده اي از عمرش را در زندان گذراند، انديشمنداني تربيت كرد كه در برابر حكومت جور و گروه هاي انحرافي مي ايستادند و در عرصه علمي و اجتماعي از وثاقت و اطمينان بالايي برخوردار بودند. امام مي دانست كه هدايت شيعيان و مبارزه با حكومت، نياز به انسان هاي سياست مدار، متديّن و عالم دارد تا مسير او را ادامه دهند. شاگردان امام نيز با روش هاي گوناگون به مبارزه عليه حكومت اقدام مي كردند. حتي بعضي از شاگردان و تربيت يافتگان امام با بيان جاي گاه حكومت و امامت و اين كه حكومت، حق خاندان پيامبر (ص) است، با حكومت وقت مبارزه مي كردند. بعضي از آنها همانند يونس بن عبدالرحمان، صفوان بن يحيي، محمد بن ابي عمير، عبدالله بن مغيره، حسن بن محبوب سراد و احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي، از اصحاب اجماع شمرده شده اند.(10) عظمت اين بزرگان چنان بود كه راويان و محدّثان هرگاه حديث و روايت خود را منتهي به يكي از افراد فوق مي ديدند، آرامش خاطر پيدا مي كردند. آنان تأليفات فراواني داشتند و برخي از آنها سال هاي بسياري را در زندان گذرانده بودند؛ همانند:
1 - يونس بن عبدالرحمان: او استعداد بسيار بالايي داشت. در مقابله با افراد و گروه هاي مخالف، نزديك به هزار جزوه و مقاله نوشت، تا جايي كه گفته شد: دانش ائمه اهل بيت (عليهم السلام) به چهار نفر منتهي مي گردد: سلمان فارسي، جابر، سيد و يونس بن عبدالرحمان.
درباره يونس نوشته اند: وي زياد به حج رفت و خود مي گفت: در محضر معصوم بيست سال گوش دادم و بعد از آن بيست سال پرسيدم و بيست سال هم به پرسش ديگران پاسخ دادم.(11)
2 - محمد بن ابي عمير: وي تأليفات فراواني داشت و بسيار زاهد و متّقي بود. وي را به زندان هاي طولاني مدت محكوم كردند، لكن از ترس اين كه مبادا كتاب ها و تأليفاتش را نابود كنند، مبلغ يكصد و بيست هزار درهم به سندي پرداخت و بعد از مدتي از زندان خارج شد و به سراغ كتاب ها و تأليفات دفن شده در گوشه منزلش رفت، ولي همه آنها را پوسيده و نابود شده يافت. شايد همين وضعيت سبب گرديد كه آن چه بعداً نقل كرد به صورت مرسله باشد؛ لكن اطمينان و وثاقت بالاي وي باعث گرديد كه روايات مرسله اش(12) همانند رواياتِ مستند ديگران، معتبر به شمار آيد.
6 - حمايت از انقلابيان
گرچه امام خود به دليل فراهم نبودن شرايط، قيام مسلحانه انجام نداد، اما مبارزه امام در قالب ديگر بروز نمود و آن، حمايت از قيام ها و نهضت هاي انقلابي بود. از جمله اين قيام ها، قيام شهيد فخ (حسين بن علي بن حسن المثني بن الحسن المجتبي - عليه السلام -) بود،(13) كه حضرت از آن حمايت كرد.
وي كه از ستم ها و فشارهاي روحي فرماندار مدينه به علويان به ستوه آمده بود دست به قيام مسلحانه زد و اين در زماني بود كه «هادي»، خليفه ستم گر عباسي حكومت را در دست داشت. قرار شد شبانگاهان قبل از اذان صبح حركت آغاز شود. حسين كه رهبري قيام را عهده دار بود به خدمت امام موسي (ع) رسيد. حضرت توصيه هايي به او فرمود: تو شهيد خواهي شد، ضربه ها را نيكو بزن و نهايت تلاش خود را بنما. اين مردم، فاسق هستند، به ظاهر ايمان دارند، اما در باطن، نفاق و شك را پنهان مي دارند. همه ما مملوك خداييم و به سوي او باز مي گرديم.
7 - حفظ نيروهاي كارآمد
امام كاظم (ع) علاوه بر نيرو سازي و تربيت آنها سعي مي كرد نيروهاي قدرت مند، مقاوم و آشنا به مصالح اسلام را حفظ كند و در مقاطع مختلف از آنان بهره بگيرد. هم چنين توجه داشت كه در حدّ امكان آنها شناسايي نشوند، بلكه با پوشش هاي مختلف چنان عمل كنند كه هيچ گونه حساسيتي در حاكمان غاصب عباسي به وجود نيايد. علي بن يقطين با تمام اخلاص در خدمت موسي بن جعفر (ع) بود، در حالي كه پست وزارت داشت و خمس اموال خويش را به حضرت مي داد و به وسايط گوناگون به ياران آن بزرگوار مساعدت مي نمود. او زماني اراده كرد هداياي ارزش مندي را كه به وي مي دادند، به آن امام همام بدهد. در يك مورد او پارچه گران بهايي را كه هارون به وي هديه داده بود براي آن حضرت فرستاد. لكن امام چون مي خواست اين نيروي ارزش مند را حفظ كند، آن را برگرداند و فرمود: از امروز سعي كن وضوي خويش را بر روش هارون و اهل سنّت انجام دهي.(14)
از سوي ديگر، مأموران هارون مراقب تماس ها و چگونگي وضعيت علي بن يقطين بودند. آنان گزارش هايي را عليه وي داده بودند كه با موسي بن جعفر (ع) در تماس است و لباس و هديه مخصوص شما را به ايشان داده و حتي وضو و نمازش را بر روش مذهب اهل بيت (ع) انجام مي دهد. هارون در پي اين گزارش ها او را احضار كرد و با ناراحتي تمام گفت: اگر چنين ادعايي درست باشد، خون تو را خواهم ريخت... از او پرسيد: آن لباسي را كه هديه دادم چه كردي؟ علي پاسخ داد: در داخل بقچه اي گذارده و براي تبرّك آن را حفظ كرده ام. هارون يك نفر از كارگزارانش را در پي هديه فرستاد و با آدرسي كه علي بن يقطين داده بود، هديه را مُهر شده آوردند.
در مرحله ديگر، جاسوسان هارون گزارش دادند كه او نماز را همانند شيعه مي خواند. هارون مراقباني بر علي گماشت و سرانجام دريافت كه او همچون اهل سنّت نماز مي گزارد. هارون خشم خود را فرو برد و رو به علي كرد و گفت: هرگز سخن هيچ سعايت كننده اي را عليه تو نخواهم پذيرفت.(15)
شهيد مطهري (ره) مي نويسد: علي بن يقطين، وزير هارون است، شخص دوم مملكت است، ولي شيعه است، اما در حال استتار. او ظاهرش با هارون است، اما به هدف هاي موسي بن جعفر (ع) خدمت مي كند و امام به او دستورهايي داد و وي اجرا كرد و مصون ماند.(16)
در پايان بايد گفت: شيوه هاي مبارزه سياسي امام به موارد ذكر شده خلاصه نمي شود، بلكه امام در قالب دعا، موعظه و حتي زندان رفتن به مبارزه با حاكمان عباسي پرداخت و سرانجام حكومت، آن امام بزرگوار را به شهادت رساند.
. سيد مهدي حسيني، بدايع الانوار في احوال سابع الائمة الاطهار.
5 . سيدمحمدحسن موسوي كاشاني، بر امام صادق و امام كاظم چه گذشت؟
6 . مهدي پيشوايي، پيشواي آزاده امام كاظم (ع).
7 . باقر شريف قرشي، تحليلي از زندگي امام كاظم (ع)، ترجمه محمدرضا عطايي.
8 . فضل الله كمپاني، حضرت موسي كاظم (ع).
9 . گروه نويسندگان مؤسسه در راه حق، زندگاني امام هفتم (ع)، حضرت امام كاظم (ع).
10 . اكبر نواب شيرازي، زندگاني امام موسي كاظم (ع).
11 . عماد الدين حسين اصفهاني (عماد زاده)، زندگاني حضرت امام موسي كاظم (ع).
12 . هاشم معروف حسني، زندگي حضرت موسي بن جعفر (ع)، ترجمه عباس خاتمي.
13 . محمدجواد نجفي، ستارگان درخشان، ج 9.
14 . سيد محمدتقي حكيم، سخنان حضرت موسي بن جعفر (ع).
15 . احمد مغنيه، شخصيت حضرت رضا و موسي الكاظم، ترجمه سيدجعفر غضبان.
16 . گروه نويسندگان، مجموعه آثار سومين كنگره جهاني حضرت رضا (ع).
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.adyan.porsemani.ir//content/%D9%88%D8%A7%D9%82%D9%81%DB%8C%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85%D8%B9
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های ادیان و مذاهب سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت