ابوسفیان | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
ابوسفیان
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
ابوسفیان
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
متفرقه
سوال:
ابوسفيان كه بود و مسلمان شد و بعد از فتح مكه آيا اصلاح شد؟ و چرا در زيارت عاشورا وى لعن شده؟
پاسخ تفصیلی:
پاسخ:ابوسفيان كيست:صخر بن حرب بن امية بن عبدالشمس بن عبد مناف، معروف به ابوسفيان و يا ابوحنظله[1] از بزرگان عرب و شيخ قريش[2] به شمار ميرفته كه ظاهراً ده سال پيش از عامالفيل(560 م.) به دنيا آمده است.[3] پدر او حرب از بزرگان «بنيامية» و فرمانده آنان در جنگهاي «فجار» بوده است[4] و مادرش صفيه دختر حز بن بجير و عمه رسول خدا(ص)[5] بوده است و خواهرش نيز امجميل زن ابولهب و به تعبير قرآن «حمالة الحطب» ميباشد.[6] از پسرانش ميتوان به معاويه، يزيد، عنبسه و عتبه و از دخترانش ام حبيبة، رملة، هند، عايشه و ضهياء اشاره كرد.[7] ابوسفيان از ثروتمندترين افراد قريش و مكه به شمار ميرفته است.[8] او اهل تجارت و بازرگاني بوده[9] و در برخي از سفرهاي تجارتي قريش به شام حضور جدي داشته است.[10] ابوسفيان پيش از مسلمان شدن درباره رابطه ابوسفيان با پيامبر(ص) پيش از مسلمان شدنش، بايد گفت كه او يكي از سرسختترين دشمنان پيامبر(ص) به شمار ميرفت كه از هيچ كاري عليه پيامبر(ص) و اسلام فروگذار نميكرده است. در جنگ «بدر» كه اولين جنگ مسلمانان با قريشيان بود، نيروهاي قريش با درخواست او به طرف مدينه حركت كرده و با پيامبر(ص) به جنگ پرداختند.[11] در اين جنگ حنظله پسر ابوسفيان كشته و عمرو پسر ديگرش نيز اسير شد.[12] ابوسفيان حتي بعد از جنگ نيز دست از پيكار بر نداشت و با گروهي 200 نفره به بخشهايي از مدينه حمله و برخي از نخلستانها را به آتش كشيد و فرار كرد.[13] او در ادامه كارشكنيهاي خود عليه اسلام در سال سوم هجرت جنگي ديگر در منطقه «احد» عليه پيامبر(ص) به راه انداخت و بعد از شكست مسلمانان و كشته شدن بزرگاني چون حمزه سيدالشهدا، بر فراز كوه رفت و ضمن ستايش بتها، پيامبر(ص) را به نبردي دوباره در بدر وعده داد.[14] ابوسفيان سال بعد با سپاهيان قريش به طرف بدر حركت كرد؛ اما در طول مسير، او سپاه را از جنگ دوباره باز داشت.[15] با اين حال سال ديگر، يعني سال پنجم هجرت، ابوسفيان با نيرويي قويتر به همراه يهوديان مدينه، جنگي ديگر را عليه پيامبر(ص) سازمان دهي كرد؛[16] اما پيامبر(ص) احتمالاً با طرح سلمان و «حفر خندق» در مدينه، ابوسفيان و متحدانش را با ناكامي مواجه كرد.[17] او اگرچه در جريان «صلح حديبيه» نقش مستقيمي نداشت؛ اما سال بعد و براي تمديد صلح و گفتگو در اينباره به مدينه آمد. رفتارهاي ابوسفيان و قريشيان در برابر مسلمان به گونهاي بود كه هيچ كس حاضر به گفتگو با او نشد و سرانجام بدون هيچ دستاوردي به مكه بازگشت؛[18] البته در تبيين علت اين برخورد مسلمانان با ابوسفيان بايد به اين نكته اشاره كرد كه بر پايه صلح حديبيه كه ميان مسلمانان و قريش در سال ششم هجرت[19] اتفاق افتاد، هر قبيلهاي ميتوانست در عهد و پيمان محمد(ص) و يا قريش باشد. بر اين اساس پس از امضاء صلحنامه «خزاعيان» حاضر در جلسه خود را در عهد و پيمان پيامبر اسلام(ص) دانستند و طايفه «بنيبكر» از (كنانيان قريش) پيمان خود را با قريش اعلام كردند.[20] درباره صلحنامه نيز بايد گفت كه بر طبق آن اگر همپيمانان دو طرف وارد جنگ با يكديگر ميشدند، هيچ يك از قريش يا رسول خدا(ص) حق كمك به همپيمانان خود را نداشتند؛ در غير اين صورت و مداخله يكي از دو طرف، معاهده صلح نقض خواهد گرديد. پس از گذشت نزديك به دو سال از زمان صلح[21] بين بنيبكر و خزاعيان درگيري اتفاق افتاد.[22] در پي اين جريان بنيبكر با همراهي قريش[23] شبانه به خزاعيان شبيخون زدند. دامنه درگيري كه به مكه و حرم امن الهي رسيده بود، منجر به كشته شدن 23 نفر از مردان خزاعي شد.[24] همكاري قريش با بنيبكر ظاهراً بدون مشورت با ابوسفيان صورت گرفته بود و آنها خود پيشبيني ميكردند كه با جواب محكم رسول خدا روبرو خواهد شد.[25] از اينرو تصميم گرفتند، ابوسفيان را به عنوان نماينده قريش براي مذاكره و جلب رضايت پيامبر(ص) و تمديد صلحنامه به مدينه بفرستند؛ او نيز راهي مدينه شد.[26] از سوي ديگر عمرو بن سالم كعبي خزاعي رئيس خزاعه به همراه گروهي از خزاعيها زودتر از ابوسفيان خود را به مدينه رسانده و پيامبر(ص) را از جريان آگاه كردند.[27] از اينرو وقتي ابوسفيان وارد مدينه شد، با برخورد اين چنيني مسلمانان روبرو شد. سرانجام ابوسفيان پس از فتنهها و دشمنيهاي فراوان، به عنوان سردسته مخالفان قريش عليه پيامبر(ص)[28] در سال هشتم، هنگام فتح مكه با وساطت عباس بن عبدالمطلب نزد پيامبر(ص) آمد و اسلام آورد. ابوسفيان كه شب را در خيمهگاه اسلام به سر برد، هنگام اذان صبح وقتي مسلمانان را ديد كه دور رسول خدا(ص) جمع شدهاند و به آب وضوي ايشان تبرك ميجويند، بسيار متحير مانده بود.[29] قرار شد، ابوسفيان به مكه باز گردد و اعلام كند هر كه شهادتين را بر زبان جاري كند و مسلمان شود و دست از جنگ بردارد، در امان است. همچنين كساني كه سلاحهاي خود را بر زمين بگذارند و كساني كه كنار كعبه يا در خانه ابوسفيان بنشينند، در امانند.[30] ابوسفيان بعد از آن كه عظمت سپاهيان اسلام را تماشا كرد، به مكه بازگشت و مكيان را بر عدم جنگ و مقاومت بر ميانگيخت.[31] پيامبر(ص) نيز خانه او را پناهگاه امن اعلام كرد.[32] ابوسفيان بعد از مسلمان شدن درباره سرگذشت ابوسفيان پس از مسلمان شدنش اطلاعات بيشتري در منابع يافت ميشود و آن اين كه پيامبر(ص) او و خانوادهاش را به عنوان حاكم به منطقهاي واقع در جنوب غربي شبه جزيره عربستان به نام «نجران» فرستاد.[33] ابوسفيان در برخي از جنگهاي پيامبر(ص) نيز حضور داشت. او در جنگ «حنين» فرمانده گروهي از جنگجويان بود،[34] در پايان جنگ، پيامبر(ص) به عنوان مؤلفة قلوبهم، غنيمت بيشتري به او وعدهاي ديگري داد.[35] او در غزوه «طائف» نيز همراه پيامبر(ص) بود و مدتي جانشين پيامبر(ص) در محاصره اين شهر بود كه يك چشم خود را نيز از دست داد.[36] پيامبر(ص) بعدها نيز ابوسفيان را به عنوان عامل جمع آوري زكات به منطقه طائف ميفرستاد.[37] برخي هم معتقدند كه او هنگام فوت پيامبر(ص) والي نجران بوده است.[38] سرانجام ابوسفيان به مكه بازگشت و بعد از مدتي به مدينه آمد و تا آخر عمر نيز در آنجا ماند.[39] ابوسفيان بعد از فوت پيامبر(ص) درباره نقش ابوسفيان بعد از فوت پيامبر(ص) نيز بايد گفت كه او در ظاهر از خلافت ابوبكر اظهار نارضايتي ميكرد.[40] با اين حال ابوسفيان در زمان ابوبكر در جنگ «يرموك» به فرماندهي پسرش يزيد، شركت كرد و ديگر چشم خود را نيز از دست داد و تا آخر عمر نابينا شد.[41] او در زمان عُمر، فرزندش معاويه را از مخالفت با خليفه بر حذر داشت و او را سفارش به پيروي از خليفه كرد[42]؛ عمر نيز او را مورد اكرام خود قرار ميداد.[43] هنگامي كه خليفه سوم به خلافت رسيد، ابوسفيان در جمع امويان توصيه كرد كه گوي خلافت را در ميان خود بگردانند.[44] بعد از انتخاب عثمان، ابوسفيان در بالاي قبر حمزه، خطاب به او ميگفت: بر سر چيزي كه با شما ميجنگيديم، عاقبت به دست ما رسيد.[45] او به عثمان توصيه كرد،امر خلافت را مانند دوران جاهليت قرار دهد.[46] عثمان نيز اموال بسياري از بيتالمال در اختيار او گذاشته بود.[47] سرانجام ابوسفيان بعد از 93 سال عمر در سال 25هـ.ق. و يا 30هـ.ق. و يا 31هـ.ق.[48] بعد از يك عمر فتنه و كارشكني عليه دين اسلام و پيامبر(ص) و با قبول مصلحتي اسلام[49] مُرد و عثمان بر او نماز گذارد.[50]لعن ابوسفيانبا توجه به مطالبي كه عرض شد به خوبي به علت لعن ابوسفيان در زيارت عاشورا پي برده ايد با اين توجه به اين نكته نيز مفيد فايده خواهد بود كه ابوسفيان نه تنها در زيارت عاشورا بلكه در موارد متعدد ديگر نيز توسط پيامبر اكرم و ديگر معصومين لعن شده است كه به طور نمونه به برخي از اين موارد اشاره مي نماييم:عبد اللّه بن عمر مىگويد : پيامبر از مكانى در حال عبور بود ، چشمش به ابو سفيان افتاد كه سوار بر شتر بود و معاويه و برادرش يكى پيشاپيش و ديگرى پشت سر در حركت بودند فرمود : «اللّهمّ العن القائد والسائق والراكب » .
بار خدايا آنكه سواره است و آن دو كه همراه او و پياده هستند را لعنت كن ، افرادى كه اين حديث را از عبد الله بن عمر شنيدند ، سؤال كردند : آيا خودت از پيامبر شنيدى يا كسى ديگر برايت تعريف كرده است؟ گفت : آرى خودم شنيدم ، و اگر دروغ بگويم ، گوشهايم كر شوند همانگونه كه دو چشمم كور شده است.[51]
عاصم ليثي مي گويد: داخل مسجد رسول الله شدم؛ ديدم كه اصحاب مي گويند: از خشم خدا و رسولش به خدا پناه مي بريم. گفتم: چه شده است؟ گفتند: پيامبر اكرم بالاي منبر خطبه مي خواندند كه ابوسفيان و معاويه برخاسته و از مسجد بيرون رفتند. پس رسول خدا فرمودند:((خداوند پيش رو و دنباله رواش را لعنت كند. واي بر اين امت از معاويه درشت سرين! ))[52]نصر بن مزاحم منقرى از عبدالغفار بن قاسم، از عدى بن ثابت از براء بن عازب روايت كرده كه ابوسفيان با معاويه مى آمدند. پس رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:((پروردگارا تابع و متبوع را لعنت فرما. پروردگارا عذاب تو بر أقيعس باد. ))ابن براء به پدرش گفت: أقيعس كيست؟ گفت: معاويه است.[53]--------------------------------------------------------------------------------[1]. ابن كلبي؛ جمهرة النسب، تحقيق عبدالستار احمد فراج، كويت، بيتا، 1989م.، الطبعه الاولي، ص177.[2]. ابن منظور، محمد بن مكرمة؛ دارالفكر، دمشق، 1988م.، الطبعه الاولي، ج5، ص261.[3]. بلاذري، احمدبن يحيي؛ انساب الاشراف، تحقيق محمود الفردوس العظم، دمشق، داراليغظة العربية، 1998م.، الطبعه الاولي، ج4، ص19.[4]. ابوالفرج اصفهاني، الاغاني، قاهره، دارالكتب المصريه، 1987م.، الطبعه الاولي، ج6، ص341.[5]. ابن حزم اندلسي، جمهرة انساب العرب، تحقيق عبدالسلام محمد هارون، قاهره، دارالمعارف، بيتا، الطبعه الاولي، ص111.[6]. بلاذري، پيشين، ج4، ص9.[7]. ابن كلبي، پيشين، ص177؛ ابن سلام، ابي عبيد القاسم؛ كتاب النسب، تحقيق مريم محمد، بيروت، دارالفكر،1989م.، الطبعه الاولي، 201ص.[8]. ابن حزم اندلسي، پيشين، ص80.[9]. بلاذري، احمدبن يحيي؛ فتوح البلدان، تحقيق دخويه، ليدن، 1866م.، الطبعه الاولي، ص129.[10]. احمد بن ابييعقوب، تاريخ يعقوبي، منشورات الشريف الرضي، قم، 1414هـ.ق.، الطبعه الاولي، ج2، ص 45.[11]. همان، ج2، ص45.[12]. ابن كلبي، پيشين، ص178؛ بلاذري، پيشين، ج4، ص10 و 11.[13]. واقدي، محمد بن محمد؛ المغازي، تحقيق مارسون جونز، جامعة اكسفورد، بيتا، الطبعه الاولي، ج1، ص181.[14]. بلاذري، پيشين، ج1، ص327؛ يعقوبي، پيشين، ص47.[15]. السيرة النبويه، ابن هشام؛ تحقيق مصطفي السقا و ديگران، دارالاحياء التراث العربي، بيروت، 1993م.، الطبعه الاولي، ج3، ص64 .[16]. پيشين، ج3، ص41؛ يعقوبي، پيشين، ج2، ص50.[17]. بلاذري، پيشين، ج1، ص343.[18]. ابن هشام، پيشين، ج4، ص3.[19]. محمد بن موسي بن عقبة، المغازي النبوية، تحقيق، حسين مرادي نسب، قم، منشورات ذوالقربي، 1424هـ.ق.، الطبعه الاولي، ص320.[20]. ابن هشام، پيشين، ج4، ص24.[21]. واقدي، پيشين، ج2، ص783.[22]. همان، ج2، ص782.[23]. محمد بن موسي عقبة، المغازي النبوية، تحقيق حسين مرادي نسب، قم، منشورات ذوي القربي، 1424هـ.ق.، ص349.[24]. واقدي، پيشين، ج2، ص787.[25]. همان، ج2، ص785.[26]. همان، ج2، ص785[27]. ابن هشام، پيشين، ج4، ص28.[28]. بلاذري، پيشين، ج4، ص12.[29]. ابن عقبه، پيشين، ص352.[30]. همان، ص353.[31]. واقدي، پيشين، ج2، ص832.[32]. همان، ج2، ص817.[33] .ابن كلبي، پيشين، ص177.[34]. عروة بن زبير، مغازي رسول الله، تحقيق محمد مصطفي العظمي، رياض، مكتبة التربية، 1401هـ.ق.، الطبعه الاولي، ص214؛ يعقوبي، پيشين، ص60.[35]. ابن هشام، پيشين، ج4، ص135.[36]. يعقوبي، پيشين، ص64؛ بلاذري، پيشين، ج4، ص13.[37]. ابن كلبي، پيشين، ص177؛ يعقوبي، پيشين، ص76؛ بلاذري، پيشين، ج4، ص12.[38]. ابن كلبي، پيشين، ص177؛ يعقوبي، پيشين، ص122.[39]. يعقوبي، پيشين، ص426؛ بلاذري، پيشين، ج4، ص11.[40]. يعقوبي، پيشين، ص426؛ بلاذري، پيشين، ج4، ص12.[41]. بلاذري، پيشين، ج4، ص13.[42]. همان، ج4، ص12.[43]. ذهبي، محمد بن احمد؛ تحقيق شعيب ارنووط، بيروت، مؤسسه الرسالة، 1405هـ.ق.، الطبعه الاولي، ج2، ص107 و ج2، ص10.[44]. اصفهاني، ابوالفرج؛ پيشين، ج6، ص356.[45]. توحيدي، ابوحيان؛ الامتاع و الموانسة، تحقيق احمد امين و احمد الزين، بيروت، دارالمكتبة المياة، 1996م.، الطبعه الاولي، ج2، ص57.[46]. ابن منظور، پيشين، ج11، ص67.[47]. يعقوبي، پيشين، ج2، ص174.[48]. بلاذري، پيشين، ج4، ص19.[49]. ابن ابيالحديد، شرح نهج البلاغة، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1382هـ.ق.، الطبعه الاولي، ج20، ص298.[50]. يعقوبي، پيشين، ج2، ص169. درباره عثمان همچنين ر.ك؛ موسوي بجنوردي، دائرة المعارف بزرگ اسلامي، مدخل ابوسفيان، بخش تاريخ، مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي، تهران، 1372، چاپ اول، ج5، ص558.[51]. تاريخ الامم والملوك : 10 / 58 ، حوادث سال 284 هـ ، كتاب صفين : 247 ، چاپ مصر .[52]. شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج 4 ص 79
[53]. وقعة صفين، نصر بن مزاحم، ص 217 و 218؛معاني الأخبار، شيخ صدوق، باب معنى الأقيعس، ص 345
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.ahlebayt.porsemani.ir//content/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%A7%D9%86
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های پیامبر و اهل بیت سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت