جنگ و گسترش اسلام | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
جنگ و گسترش اسلام
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
جنگ و گسترش اسلام
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
پیامبر (صلوات الله علیه) سیره
سوال:
آيا مي توان با جنگ اسلام را گسترش داد؟ شيوه پيامبر و امام علي عليهماالسلام در اين باره چگونه بوده است؟
پاسخ تفصیلی:
پاسخ: عدهاي برآنند كه فتوحات و كشورگشاييها و جنگهاي خلفاي سه گانه (ابوبكر، عمر و عثمان) در مدت 25 سال حكومت غاصبانه خدمتي به اسلام و مسلمين بوده و توسعه چشمگيري براي اسلام محسوب ميگردد كه بعدها در زمان هيچ يك از خلفاي اموي يا عباسي چنين توسعهاي تحقق نيافت. ليكن ما معتقديم كه گسترش سرزمينهاي اسلامي نه تنها به نفع اسلام نبود بلكه موجب شد ضربههاي بزرگي به پيكر اسلام وارد شود. و اين را نبايد به حساب آنان يا اسلام آنان گذاشت از اين رو لازم است با تأمل، حوادث تاريخ صدر اسلام را دقيق بررسي كنيم تا روشن شود فتوحات و كشورگشاييها در عصر خلفاي سه گانه چه پيامدهايي را بدنبال داشته است.پيامدهاي فتوحات بر مردمي كه سرزمينهايشان فتح ميشد:تاريخ اسلام نشان ميدهد كه به دنبال اين فتوحات، از طرف هيئت حاكمهاي كه توسط خليفه مشخص ميشد هيچگونه اهتمامي در جهت ارشاد، آموزش و پرورش و تربيت صحيح اسلامي مردم صورت نميگرفت تا اعتقاد به اسلام در درون آنها رسوخ كرده و به صورت يك نيروي عقيدتي درآيد كه بتواند روح مغلوبين را با مفاهيم و خصائص اسلامي غنا بخشد و در سازندگي و تكامل انسانها مؤثر گردد. اگر چه در خلال بيست سال، دامنه نفوذ اسلام به طوري گسترش يافت كه سرزمين اسلامي چندين برابر فتوحات پيامبر اسلام(ص) گرديد. ليكن اختلاف بين فتوحات پيامبر(ص) و خلفا از زمين تا آسمان بود، چرا كه پيامبر اكرم(ص) در فتوحاتش به اظهار كردن مسلماني و جاري نمودن شهادتين و انجام بعضي از شعائر و ظواهر اسلامي به طور سطحي قناعت نميكرد، بلكه براي مردم آن بلاد معلمين و مربياني اعزام مينمود تا ضمن آموزش كتاب خدا و عقايد صحيح و بيان احكام ديني، آنان را ارشاد و موعظه كنند.اما در فتوحات خلفاي سه گانه هيچ برنامهاي براي تعليم و تربيت و هدايت و ارشاد مردم در نظر گرفته نميشد و هيچ نيروي ورزيدهاي براي تبليغ دين و آموزش احكام به سرزمينهاي فتح شده اعزام نميگرديد و به اين امر مهم و حياتي هيچ اهميتي داده نميشد.در اين كشورگشاييها تنها از تسليم شدگان ميخواستند به يگانگي خداوند و رسالت پيامبر(ص) شهادت دهند و بعضي از تكاليف و شعائر اسلامي را به صورت ظاهري و صوري بدون اينكه در دل آنان رسوخ كرده باشد، انجام دهند، از اين روست كه ميبينم بسياري از مناطقي كه توسط مسلمانان فتح ميشد پس از مدت زمان اندكي به كفر و عصيان برميگشتند.پيامبر اكرم(ص) از سوي خدا مأمور بود كه از مردم زمانه خويش هم اسلام را بخواهد هم ايمان را اما خلفا و فاتحان اسلامي از مردم فقط ظاهر مسلماني را ميخواستند و بس، و ما اين سهل انگاري غير قابل اغماض را در ميان قريش و ديگران به وضوح ميبينيم، حتي بيشتر صحابه رسول خدا(ص) نيز همين روش را در پيش گرفتند. چنانچه موسي بن يسار ميگويد: اصحاب رسول خدا(ص) بيابانگردهاي خشني بودند ما ايرانيان كه آمديم، دين اسلام را خالص گردانديم.بدين ترتيب مردمي كه سرزمينشان پس از رسول اكرم(ص) فتح ميشد بر همان آداب و رسوم و مفاهيم جاهلي كه بر حركات و سكنات آنها حاكم بود و نيز روابط و مناسبات اجتماعي خود به طور عام باقي ميماندند و اسلام نه در جانشان نفوذ ميكرد نه در ضميرشان ريشه ميدواند تا چه رسد به اينكه اسلام بر آنان حكمفرما باشد يا محرك آنان در امور ديني و معنوي گردد.چنانكه در متون تاريخي بررسي ميكنيم آثار و عواقب دراز مدت اين پديده جاهلانه (كشورگشاييهاي خلفا) بسيار تأسفآور و به طور كامل به زيان اسلام بود، زيرا آنان كه از اين فتوحات بهرهبرداري ميكردند و از اسلام جز اسمي و از دين جز رسمي سراغ نداشتند تمامي آداب و رسوم جاهلي و انحرافات و طمع ورزيهاي شخصي و كارهاي غير انساني را در لباس اسلام و تحت نام دين به مردم القاء ميكردند و زير سايبان امن دين تمام فسادها و ناهنجاريها را به نام دين و با مجوزي كه خود از دين صادر ميكردند به مردم تحميل مينمودند.مؤيد مطلب اين كه اسلام ناب در نفوس بسياري از حاكمان و اعوان و انصارشان كه به خاطر مصاحبت پيامبر اكرم(ص) و رؤيت آن حضرت، در ميان توده مردم مكان و منزلتي داشتند هيچگاه رسوخ نكرده بود و بر انحرافات و آداب و رسوم جاهليت باقي بودند و از مقام و موقعيت خود در راه تثبيت آن از هيچ كوششي دست برنداشتند، حتي از راه جعل حديث و نسبت دادن آن به رسول خدا(ص) خود و اعمال ناپسند و جاهلانه خود را موجه جلوه ميدادند.خلاصه اينكه گسترش اسلام و نشر تعاليم عالي آن، به هيچ وجه مورد اهتمام و كوشش آنان نبود. هر گاه اسلام مردم ظاهري و بدون بُعد عقيدتي و عاري از هر گونه اصول قواعد علمي و فرهنگي باشد اين اسلام به تدريج متلاشي خواهد شد و در حركات و مواضع انساني هيچ اثري نخواهد داشت و بدتر از آن اين كه مردم به چنين اسلامي عادت ميكنند و اسلام به صورتي در نظرشان جلوه خواهد كرد كه هيچ منافاتي با انواع انحرافات و جنايات غير انساني نداشته باشد. مصيبت بزرگي كه از اين فتوحات دامنگير اسلام شد اول اين بود كه تمام اعمال و رفتار ناشايست حكام و فرماندهان به ظاهر مسلمان به حساب دين اسلام و آئين پيامبر گذاشته ميشد و دوم اينكه هدايت اين مردم به سوي اسلام اصيل در دراز مدت كاري مشكل و طاقت فرسا بود. در حالي كه خلفا ميتوانستند با تأسي به رسول خدا و پيروي از روش آن حضرت جلوي بسياري از اين مصائب و مشكلات را بگيرند و علاج واقعه را قبل از وقوع بنمايند.از سوي ديگر چنين جامعهاي از امنيت و مصونيت كافي برخوردار نخواهد بود كه آنرا از گزند حوادث و دستبرد اشرار و بيگانگان حفظ كند و براي مردم هيچ گونه التزام و تعهدي براي رعايت حقوق ديگران و برقراري عدالت و انصاف در جامعه وجود نداشت. با مراجعه به تاريخ و تفحص دقيق متون تاريخي به اين نكته مهم پي ميبريم كه اثرات مضر و زيان بار غصب خلافت اميرالمؤمنين(ع) و فتوحات خلفاي سه گانه تا زمانهاي طولاني باقي ماند و در وقايع مهم تاريخي انعكاسهاي وسيعي از آن ديده ميشد. مثلا در جنگ صفين، اميرالمؤمنين(ع) به «عديبن حاتم» فرمود: ... «واي بر تو، عموم كساني كه امروز با من هستند، بر من عصيان ميورزند و نافرماني من ميكنند. اما معاويه در ميان كساني است كه از او اطاعت ميكنند و فرمانش را ميبرند».به گواهي تاريخ، مردم در مورد اميرالمؤمنين(ع) اكراه داشتند و در دل شك و ترديد، دل به دنيا بسته بودند، افراد مخلص در ميانشان كم بود. مردم بصره با او مخالف بودند و كينهاش را به دل داشتند اكثر كوفيان و قرّاء آن در مقابل او قرار ميگرفتند و مردم شام و اكثر قريش هم از حضرت دل خوشي نداشتند.آثار فتوحات بر فاتحانروشهايي همچون برتري بخشيدن عرب بر عجم، تبعيض در سهميه بندي بيت المال، حبس بزرگان و صحابه در مدينه، سپردن پستهاي مهم و كليدي به گروههاي خاص كه از هيچ گونه معيار و مقرراتي پيروي نميكردند و فقط نسبتها و قرابتها و قريشي بودن در نظر گرفته ميشد.همين سياستها و روشها بود كه از ملت اسلام، ملتي مغرور و خودپسند و طبقهاي ثروتمند به وجود آورد و مال و ثروت سرمست و مغرورشان ساخته بود و هيچ چيز و هيچ كس مانع از هوسرانيها و ثروت اندوزيهايشان نميشد. اكثر اين طبقه از فرزندان و خويشان هيئت حاكمه و چاپلوسان و دغلبازان بودند.هر جنايتي كه متوجه امت اسلامي شد از سوي اين طبقه بود و توسط همينها بود كه اسلام به مرحله هلاكت و نابودي نزديك شد.فاتحان فرد را ملاك ميدانستند و به امت و جامعه اسلامي هيچ بهايي نميدادند و شديداً به تقويت و تثبيت سلطنت و حكومت خود همت ميگماردند و با پول و رشوه و وعده پست و مقام، انصار را در اطراف خود جمع ميكردند. در مواردي هم كه پول و رشوه و مقام كارساز نبود متوسل به خشونت، تبعيد، قتل و كشتار ميشدند.اينان به گسترش نفوذ و حكومت خود به اين اعتبار كه در درجه اول، ملك شخصي و قبليهاي آنان است، ادامه ميدادند.اگر ابوبكر و عمر و عثمان نميدانستند خليفهاند يا پادشاه، اما معاويه پسر ابوسفيان خود را علنا پادشاه ناميد. عدهاي ديگر هم خود را پادشاه ميدانستند، حتي عمر هم در بعضي از مناسبتها خود را پادشاه ميخواند.معاويه و امويان و بسياري از مردم خلفاء سه گانه را ملوك قيصري ميدانستند و در نظرشان اسلام و مسلماني تنها شعاري بود كه در خدمت اين پادشاهي قرار داشت و به تقويت آن كمك ميكرد. پس استفاده كنندگان اصلي فتوحات خصوصا در دراز مدت همين قشرهاي خاص بودند چنانكه در روزگار خلفاي سه گانه ثروت اين گروه به ارقام نجومي رسيده بود كه متون تاريخي اين مطلب را تأييد ميكند. ميبينيم كسي كه گفته ميشود زاهدترين مردم بوده، يعني «عمربنخطاب»، دربارهاش گفتهاند: وقتي از دنيا رفت مالي از خود به جاي نگذاشت و از بيت المال ارتزاق ميكرد و بر خود بسيار سخت ميگرفت. مهريه يكي از همسرانش را چهل هزار درهم قرار داد، و به يكي از دامادهايش كه از مكه بر او وارد شده بود، ده هزار درهم از مال خود هديه داد و حتي ميگويند: يكي از فرزندان عمر، سهم الارث خود را به مبلغ صد هزار درهم به عبدالله بن عمر فروخت.مؤيد اين مطلب گفته قاضي ابويوسف يكي از شاگردان ابوحنيفه است كه ميگويد: عمر چهار هزار اسب نشان دار داشت چنانكه به نظر ميرسد اين اسبها از آن خود عمر بوده، و اينها همه در زماني بوده كه بسياري از مردم در سختترين شرايطي كه يك انسان ميتواند زندگي كند روزگار ميگذراندند، بسياري از آنان تنها لباسشان دو تكه پارچه بوده كه عورتين شان را ميپوشاندند.با مطالعه صفحات سياه تاريخ ميتوان شواهد و ادله فراواني را مبني بر اهتمام شديد حكام و دار و دسته آنها در جمع آوري بيت المال و ثروت و رسيدن به غنيمت به حق يا به ناحق، گردآوري نمود. بيشتر مصيبتها و بدبختيهاي مردم از زماني آغاز شد كه خليفه دوم با آزار و اذيت شروع به جمع آوري خراج نمود. چنانكه در تاريخ هم آمده اين گروه از اهل ذمه مسلمان شده نيز خراج ميگرفتند و دليل ميآوردند: خراج در حقيقت به منزله ماليات سرانه بندگان است و اسلام آوردن بنده، ماليات را از وي ساقط نميكند.همچنين عمر بن خطاب تلاش ميكرد تا از مردي كه اسلام آورده بود جزيه بگيرد. داستان چند برابر كردن خراج نصاراي تغلب توسط عمر بن خطاب نيز معروف و مشهور است و نيازي به بيان ندارد.آري! اين فتوحات براي پر كردن جيب جنگجويان و احيانا تقويت بنيه نظامي آنان براي پيروزي بر خصم بود و جنگ براي به دست آوردن مال و غنيمت، صفت مشخصه اين فتوحات بود.چنانكه ميبينيم در بعضي از معركهها و جنگهاي به اصطلاح مسلمانان، طرف مقابل اسلام آوردن خويش را اعلام ميكرد، اما چون فاتحين بر اموال و زنانشان طمع داشتند به اسلام آنان اهميتي نميدادند و حتي آنانرا دروغگو ميپنداشتند و بر آنان حمله ميكردند.جالب است بدانيم «ابن ابي الحديد معتزلي سني» اسلام آوردن و مسلماني مسلمانان صدر اسلام را چنين توصيف ميكند: «گروهي از آنان به پيروي از سران قبائل خود اسلام آوردند و گروهي به طمع در غنائم، عدهاي از ترس شمشير مسلمان شدند و گروهي هم بنابر غيرت و تعصب قومي و براي پيروز شدن بر ديگر قبايل، عدهاي هم اسلام را پذيرفتند چونكه با دشمنان و مخالفين اسلام، عداوت و دشمني داشتند».خطري جديداز همه اينها گذشته طبيعي بود كه زندگي همراه با عيش و نوش هيئت حاكمه و اطرافيان آنان و نيز كامجويي از زنان زيبا و كنيزكان دلفريب موجب گرديد تا بذر رفاه طلبي و سلامت خواهي و تن پروري در دلها افشانده شود و موجب شود تا ديگران نيز خود را به خطر انداخته و در راه كسب امتيازات بيشتر و حفظ آن تلاش كنند و حتي قرباني شوند.از سوي ديگر همين كنيزكان و زناني كه مسلمان نشده بودند و يا هنوز اسلام در جان و دل آنان رسوخ نكرده بود، در جامعه اسلامي مسئوليت تربيت و پرورش نوزادان مسلمان را بر عهده گرفتند. چرا كه اين كودكان يا فرزندان خود كنيزكان بودند و يا فرزند مادران آزاده از اين رو ميبينيم بسياري از اشراف و فرماندهان از مادراني به دنيا آمدهاند كه نصراني بودند. كه ميتوان موارد زيادي را در تاريخ پيدا كرد.(براي نمونه: حارث بن ابي ربيعه ـ خالد قسري ـ عبيده سلمي ـ حنظلة بن صفوان ـ عبدالله بن وليد بن عبدالملك) به هر حال تربيت و پرورش نوزادان توسط اين كنيزكان، باعث كاهش ميزان تقيدات ديني و التزام اين كودكان به عقايد كفرآميز و مخالف دين ميشد چنانكه در تاريخ ميبينيم اين كودكان در ساليان دور، از سرسختترين دشمنان اهل بيت شدند و به دست ناپاكشان خون اهل بيت پيامبر(ع) ريخته ميشد.( براي مثال معلم فرزندان سعد بن ابي وقاص نصراني بود كه در سال 61 هجري عمر سعد اين پرورش يافته مكتب نصرانيت امام حسين(ع) را به شهادت رسانيد)طبيعتا اين يكي از خطرات جديدي بود كه رهاورد و محصول فتوحات بي حد و حصر خلفا محسوب ميشد. از اين روست كه ميبينيم امامان بزرگوار شيعه ميكوشيدند تا بردگان و كنيزكان را با تعليمات اسلامي شايستهاي تربيت كنند و آنان را در راه خدا آزاد سازند.حال با توجه به مطالبي كه عرض شد به اين نتيجه مي رسيم كه چنين كشور گشاييها و قدرت ظاهري اسلام در آن زمان تنها هدف آن كسب مقام و شهرت و ثروت و دنيا طلبي بوده است كه هيچ فايده اي از جهت دين داري واقعي براي مردم نداشته است.) اين مطالب برگرفته شده از نظرات سيد جعفر مرتضي عاملي در كتاب «تحليلي از زندگاني سياسي امام حسن(ع) ـ ص 155ـ 166، با كمي اضافات )خوب است در پايان اين جواب كلامي را از مرحوم شهيد مطهري در رابطه با اين كشورگشاييها، بالاخص ايران نقل كنيم تا حقيقت بهتر روشن شود: شهيد مطهري مي گويد: «...حقيقت اين است كه مهمترين عامل شكست حكومت ساساني را بايد ناراضي بودن ايرانيان از وضع دولت و آيين و رسوم اجحافآميز آن زمان دانست. اين نكته از نظر مورخين شرقي و غربي مسلم است كه رژيم و اوضاع اجتماعي و ديني آن روز به قدري فاسد بود كه تقريباً همه مردم از آن ناراضي بودند. دين زردتشت در ايران به قدري در دست موبدها فاسد شده بود كه ملت باهوش ايران هيچ گاه نميتوانست از روي صميم قلب به آن عقيده داشته باشد و اگر اسلام هم در آن روز به ايران نيامده بود، مسيحيت تدريجاً ايران را مسخر ميكرد و زرتشتيگري را از ميان ميبرد». (خدمات متقابل اسلام و ايران، مطهري - مرتضي، چاپ هشتم، بهمن 59، ص 77 به بعد).اما نظر ائمه به خصوص اميرالمومنين علي عليه السلام و حسنين عليهما السلام نيز در اين رابطه بسيار منفي بوده است و با عدم حضور خود در اين فتوحات اين مطلب را به اثبات رسانده اند.چنانكه در هيچ يك از منابعِ كهن و معتبر تاريخي حضور اميرمؤمنان حتي در يكي از جنگهاي زمان خلفا ثبت نشده است (و تنها نبردي كه حضرت سلاح بدست گرفت زماني بود كه لشكر مرتدين به دروازههاي مدينه نزديك ميشد. بسياري از مسلمانان بدليل عدم بيعت امام با ابوبكر و همچنين عدم حضور حضرت در اين جنگ حاضر به همكاري و حضور در ميان مدافعان شهر مدينه نبودند. امام بنا به مصلحت و براي حفظ اسلام تنها شمشير به دست گرفته و در ميان مدافعان حضور يافت و در همان حال نيز هرگز با شمشير نجنگيد.) در نتيجه ميتوان گفت كه در زمان خلفا، حضرت هرگز با هيچ گروهي نجنگيد.عدم شركت حضرت در فتوحات و انزواي ايشان اين سوال را در اذهان مسلمانان بر انگيخت كه چرا عليبنابيطالب با آن همه سابقه درخشان در نبردهاي گذشته، اكنون كه زمان انتشار اسلام در سرزمينهاي كفر و شرك رسيده است در جنگها شركت نمي كند؟ به طور قطع بسياري – اگر نگوييم همه – ميدانستند كه او به خاطر ترس از مرگ يا سستي از جهاد نبوده كه در جنگها شركت نمي كردند همانطور كه خود حضرت نيز در اين زمينه ميفرمايند: «والله لو تظاهرت العرب علي قتالي لما وليت عنها؛ به خدا سوگند اگر تمام عرب در كارزار با من روبرو شوند به آنان پشت نميكنم». (نهج البلاغه، نامه 25). از اين رو خليفه و يارانش ميكوشيدند با شركت دادن علي (ع) در فتوحات:- از يك طرف زمينه طرح چنين پرسش و ابهامي را از بين ببرند و با ورود او به عرصه فتوحات، اعتبار و مشروعيت چنين اقدامي را در اذهان بسياري از هواخوان ايشان به ويژه بني هاشم مستحكم سازند.- و از سوي ديگر از مهارتها و تجارب جنگي آن حضرت در فتح شهرها استفاده كنند.اما امام علي(ع) با عدم حضور و شركت مستقيم در فتوحات هرگز مُهر تاييد بر سياستهاي خلفا در اين زمينه نزد و در يك كلام، مويد خلفا نبود.(جهت كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه ميتوانيد به مجله «تاريخ در آيينه پژوهش، پيش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علي(ع) در برابر فتوحات خلفا» ، مراجعه فرماييد).اما در مورد حضور امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) در فتوحات:هيچيك از منابع و مآخذ معتبر شيعي از حضور حسنين در فتوحات ايران، شام و يا آفريقا سخني نگفتهاند. اما برخي از منابع اهل سنت از حضور امام حسن(ع) و امام حسين(ع) در بعضي از فتوحات آن هم در زمان خلفا (و نه زمان امام علي(ع)!) خبر دادهاند كه تمامي مدارك آن جعلي و ساختگي مي باشد(در صورت تمايل درسوال ديگري از شما به اين موضوع به طور مفصل خواهيم پرداخت)با توضيحاتي كه داده شد روشن شد كه دين اسلام دين جنگ نيست و با جنگ هم گسترش آن فايده اي ندارد و روش پيامبر اكرم (ص)و اميرالمومنين علي عليه السلام و فرزندانش هم اين گونه نبوده است و عدم شركت آنان در اين جنگها بهترين دليل بر اين ادعا است.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.ahlebayt.porsemani.ir//content/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%88-%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B4-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های پیامبر و اهل بیت سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت