هیچ کس مثل آنها نیست | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
هیچ کس مثل آنها نیست
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
هیچ کس مثل آنها نیست
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
یاران امام حسین (ع)
سوال:
ايا اين سخن كه ميگويد : هيچ كسي چه در گذشته و چه در اينده همچون ياران امام حسين عليه السلام نبوده و نخواهد بود سند روايي دارد و اگر چنين است ايا اين برداشت را ميتوان داشت كه اگر هركدام از انسان هاي بزرگ عصر ما مانند حضرت امام خميني و ايت الله بهجت در زمان واقعه حضور داشتند امام حسين عليه السلام را ياري نميكردند؟ مگر ياران امام چه كرده بودند كه اين توفيق نصيبشان شد كه هم عصر و در ركاب اشان بودند؟
پاسخ تفصیلی:
پاسخ: 1 - حضرت امام حسين عليه السلام شب عاشورا در سخنراني خود فرمود : ... فاني لا أعلم أصحابا أوفي و لا خيرا من أصحابي و لا أهل بيت أبر و أوصل من أهل بيتي؛ فجزاكم الله خيرا . من اصحابي بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمي دانم و اهل بيتي نيكوتر از اهل بيت خود نمي دانم، پس خداي متعال شما را جزاي خير دهد . ( بحار الانوار ج 44 ص 316 سطر اول ، لهوف ص 142 ترجمه محمد جواد مولوي نيا ، انتشارات سرور ، چاپ سوم ،1388، امالي شيخ صدوق، ص 221 ، مجلس 30 و ارشاد مفيد، ج 2، ص 93 )
2- حضرت امام صادق عليه السلام فرمود : روز عاشورا حالاتي براي اصحاب اماما حسين عليه السلام پيش آمد كه پرده ها و حجابها كنار رفت و اصحاب امام حسين عليه السلام مقامات اخروي خود را مشاهده كردند و براي همين مشتاق شهادت بودند . ( بحار الانوار ج 44 ص 297 باب 35 ح 1 چاپ ايران )
3- اين مقاله را هم مطالعه كنيد :
در باب منزلت شهداي كربلا روايات فراواني از ائمه (ع) به ما رسيده است . در روايت است كه حضرت امير المؤمنين وقتي به جنگ صفين مي رفتند، به سرزمين طف رسيدند، ابن عباس مي گويد من همراه امير المؤمنين بودم و حضرت با سرنيزه اشاره كرد فرمود:«ههنا مناخ ركاب ومصارع عشّاق شهداء لا يسبقهم من كان قبلهم، ولا يلحقهم من بعدهم»[2] فرمود پسر عباس، آن نقطه ، محل بارانداز كاروان آنان است و جايگاه عاشقان الهي است. همانطوري كه مستحضر هستيد كلمه عشق و عاشق در روايات ما خيلي كم تعبير شده و از عدد انگشتان دست تجاوز نمي كند؛ امام علي عليه السلام در اينجا كلمه عشاق را در باب شهداي كربلا به كار برده و يك عنايت ويژه اي داشته اند. فرمود اينجا جايگاه افتادن عاشقاني است كه نه در گذشته تاريخ و نه در آينده تاريخ مانند آنان نبوده و نخواهد آمد؛ يعني حتي اصحاب بدر و احد و اصحاب امير المؤمنين و ياران امام زمان (عج) به درجه اصحاب حضرت سيد الشهدا (ع) نمي رسند. شهيد مطهري مي گويد: «بعضي افراد بزرگ هستند ولي بزرگوار نيستند»[3] امثال هيتلر و ناپلئون . اينها انسانهاي بزرگ بودند اما بزرگوار نبودند. پس نقش دوم را در جاودانگي و ماندگاري نهضت عاشورا بعد از مقام رهبري سالار شهيدان،اصحاب و ياران ايشان دارند.
سئوال مهم اين است كه اين اصحاب و ياران چه ويژگي هايي داشتند؟
در مورد اصحاب امام حسين (ع) نبايد فكر كنيم اينها تحصيل كرده و درس خوانده و فارغ التحصيلان مراكز علمي روزگار خويش بودند بلكه اينها افرادي هستند مثل وهب بن عبدالله[4] داماد هفده روزه كه نصراني بوده و وقتي شنيد حضرت سيد الشهدا (ع) قيام كرده و حركت كرده، يكدفعه متحول شد و در كربلا آسلام آورد و در روز عاشورا خودش و همسرش به شهادت رسيدند. اينطور نبوده كه همه از علما و فقها و تحصيلكرده ها باشند. اصحاب حضرت سيد الشهدا (ع) يك امت و يك جامعه هستند هم پيرمرد نود ساله و هم طفل شيرخواره هم سيزده و هم چهارده ساله، زنان و مردان، كشاورزان و كارگران و علما و فقها و صحابي و تابعين همه در نهضت عاشورا سهيم بوده اند.
به قول مولوي:
قدرتو بگذشت از قدر عقول عقل اندر شرح تو شد بوالفضول
ما كجا و مقامات بلند و بالا و ويژگيهاي شاخص اصحاب سيد الشهدا (ع) ولي به قول معروف:
آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد
برخي از ويژگيهاي اصحاب امام حسين عليه السلام از اين قرار است :
br>الف: پاسداري از دين خدا
مهمترين ويژگي اصحاب حضرت سيد الشهدا (ع) پاسداري از دين بوده است. شهداي كربلا خود را ممحض در حفظ و پاسداري دين خدا كرده بودند . مسعودي در اثبات الوصيه مي گويد: مجاهدان راه خدا هزار نفر بودند در ادوار تاريخ كه دين خدا را برپا نگه داشتند. قوام دين خدا به اين هزار نفر است سيصد و سيزده تن اصحاب بدر، سيصد و سيزده تن اصحاب طالوت هستند و اصحاب حضرت صاحب الامر نيز به همين عدد هستند و شصت و يك نفر ديگر اصحاب حضرت سيد الشهدا (ع) بوده اند. عده اصحاب حضرت سيد الشهدا (ع) غير از بني هاشم بيشتر از اين مقدار نبوده اند.. ياران خالص حضرت سيد الشهدا (ع) اين شصت نفر بوده اند و قوام دين خدا به اين هزار تن است. سيصد و سيزده تن ياران بدر، سيصد و سيزده تن ياران طالوت و سيصد و سيزده تن ياران امام زمان (عج) و باقيمانده كه شصت و اندي نفر مي شوند شهداي كربلا هستند.
در زيارت نامه شهداي كربلا مي خوانيم: « أشهد أنّكم جاهدتم في سبيل اللَّه، الذَّابُّونَ عَنْ تَوْحيدِ اللَّهِ؛ زيارت امام حسين و شهدا در عيد فطر و قربان»[5] سلام بر شما كه ياوران دين خدا و حاميان دين خدا بوديد و براي حاكميت دين و محو ظلم و ستم و شرك و الحاد و بت پرستي جنگيديد و بذل جان كرده ايد. >ب- ولايتمداري:
دومين ويژگي اصحاب سيد الشهدا (ع) ولايتمداري است. اينها تابع ولي خدا بودند. اصولا اساس جنگ كربلا، جنگ بر سر امامت و ولايت است كه چه كسي رهبر باشد. جامعه اسلامي نياز به حكومت دارد و حكومت بدون رهبر نمي شود.اساس جنگ كربلا بر سر امامت و رهبري است. آيا رهبر؛ يزيد شرابخوار باشد؟ يا حسين سيد جوانان اهل بهشت؟ شما در رجز خواني شهداي كربلا ببينيد ايشان وقتي وارد ميدان جنگ مي شوند و اشعار حماسي خويش را مي خوانند از طريق رهبري خودش را معرفي مي كند مي گويد:
أَميري حُسَيْن وَنِعْمَ الْامير سُرورُ فُؤادَ البَشيرِ النَّذير[6]
امير من و رهبر من حسين است، جنگ كر بلا بر سر همين بوده است. بني اميه خواستند كه دوباره اشرافيت جاهلي را زنده كنند. سيد الشهدا قيام كرد و با خون خودش بني اميه را سرنگون كرد.
اگر نبود قيام حضرت سيد الشهدا (ع) و فداكاري ياران او امروز خبري از اسلام و قرآن و عدالت و آزادي و امنيت در جهان نبود و به جرأت مي توان گفت نماز همه نمازگزاران و زكات همه زكات دهندگان، حج همه حج گزاران و عدالت و آزادي و امنيت و رفاه و پيشرفت و انفاقها همه مرهون خون حضرت سيد الشهدا (ع) و خون به ناحق ريخته ياران ايشان است.
همانگونه كه هر حادثه اي در جهان خلقت دو علت دارد، يك علت محدثه و يك علت مبقيه؛ اسلام هم همين گونه هست علت محدثه اش پيامبر گرامي اسلام است و علت مبقيه اش حضرت سيد الشهدا (ع) و اصحاب و ياران ايشان است.
يكي از رجز هاي روز عاشوراء كه با محوريت ولايت سروده شد رجز علي اكبر (ع) است كه مي گويد:
انَا عَلي بْنُ الحُسَيْنِ بْنِ عَلي نَحْنُ وَبِيْتُ اللَّهِ اوْلي بالنَّبِي
اطْعَنُكُمْ بالرُّمْحِ حَتَّي يَنْثَني اضْرِبُكُمْ بالسَّيْفِ احْمي عَنْ ابي
ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمِي عَرَبي واللَّهِ لا يَحْكُمُ فينَا ابْنُ الدَّع[7]
من علي، پسر حسين، بن علي هستم به كعبه سوگند كه ما به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سزاوارتريم.
آن قدر با نيزه بر شما مي زنم كه خم شود و با شمشير بر شما هجوم مي آورم و از پدرم حمايت مي كنم،
شمشير زدن جواني هاشمي و عربي و به خدا سوگند فرزند ناپاك درباره ما حكم نراند.
قمر بني هاشم در رجز خويش مي فرمايد:
وَاللَّهِ إِنْ قَطَعْتُمُوا يَميني إنّي أُحامي أَبَداً عَنْ ديني[8]
جنگ من ، قطع شدن دستهاي من و تير خوردن چشمهاي من براي امام است. امام باقر عليه السلام مي فرمايد: « مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ »[9]
كسي كه به زيارت خانه خدا آمده بايد به زيارت ما بيايد، زيرا كه تماميت حج، ديدار امام است .پس دومين ويژگي از برجسته ترين ويژگيهاي اصحاب كربلا ولايتمداري است.
ج) وفاداري به عهد و پيمان:
يكي از امتيازات شهداي كربلا وفاداري به پيمان بود. ايشان وفاداري را به نهايت رساندند. سخت متعهد به عهد و پيمان خود شدند. ارباب مقاتل نوشته اند : وقتي شهداي كربلا به ميدان مي رفتند با اينكه علم به شهادت داشتند اول از محضر حضرت سيد الشهدا (ع) اجازه مي گرفتند و بعد به ميدان مي رفتند و حضرت اين آيه را مي خواند:« مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً»[10] از ميان مؤمنان مرداني بودند كه عهد و پيمانشان را به پايان بردند و بعضي در انتظارند و در عهد و پيمانشان ذره اي تغيير راه ندادند . حضرت سيد الشهدا شب عاشورا بعد از نماز مغرب و عشاء دو جلسه برگزار كرد يك جلسه اول شب و يك جلسه نيمه شب.
در جلسه اول شب فرمود:
« اثْني عَلَي اللَّهِ احْسَنَ الثَّناءِ وَ احْمَدُهُ عَلَي السَّرّاءِ وَ الضِّرّاءِ، اللَّهُمَّ انّي احْمَدُكَ عَلي انْ اكْرَمْتَنا بِالنُّبُوَّةِ وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرآنَ وَ فَقَّهْتَنا فِي الدّين»[11] و بعد در باره وفاداري اصحابش فرمود:« «... اني لا اعْلَمُ اصْحاباً خَيْراً مِنْكُمْ وَ لااهْلَ بَيْتٍ افْضَلَ وَ ابَرَّ مِنْ اهْلِ بَيْتي»[12] من اصحابي بهتر از اصحاب خودم نشان ندارم . شب عاشورا وقتي حضرت حل بيعت كرد اصحاب يكايك اعلام بيعت و وفاداري كردند و جناب زهير بن قين سردار نظامي كربلا از جا بلند شد گفت: « قَدْ سَمِعْنا مَقالَتَكَ يَا ابْنَ رَسُول اللَّهِ، وَاللَّهِ لَوْ كانَتِ الدُّنيا لَنا باقِيَةً، وَ كُنَّا فيها مُخَلَّدينَ، الّا انَّ فِراقَها في نَصْرِكَ وَ مُواساتِكَ، لَاثَرْنَا النَّهُوضَ مَعَكَ عَلَي الْاقامَةِ فيها. .. وَاللَّهِ يا ابنَ رَسُولِ اللَّهِ، لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ بِكَ عَلَيْنا انْ نُقاتِلَ بينَ يَديكَ و تُقْطَعْ فيكَ اعْضاؤُنا. ..»[13] عمرما كه هفتاد يا هشتاد سال است ولي اگر ما مخلد در جهان هم بوديم در كنار شما بودن را با تمام دنيا معامله نمي كرديم . اين منطق تمام شهداي كربلا بود:
وقت آن آمد كه من عريان شوم جسم بگذارم سراسر جان شوم
آنچه غير از شورش و ديوانگي است اندر اين ره روي در بيگانگي است
آزمودم مرگ من در زندگي است چون رهم زين زندگي پايندگي است
منطق تمام شهداي كربلا اين بود با اينكه علم به مرگ داشتند مي گفتند: « الحمد للّه الذي شرّفنا بالقتل معك »[14] ما هزاران بار خدا را شاكريم كه شهادت در راه تو را خداوند عالم نصيب ما كرده به شرف سعادت دنيا و آخرت رسيديم.پس يكي از ويژگيهاي برجسته و والاي شهداي كربلا ايستادگي بر عهد و پيمان آنان است.
مرحوم شهريار در اشعار بلندي كه به مناسبت همين ايام دارد مي سرايد:
شيعيان هواي نينوا دارد حسين روي دل با كاروان كربلا دارد حسين
مي برد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم بيش از اينها حرمت كوي منا دارد حسين
او وفاي عهد را با سر كند اما ولي خون دل از كوفيان بي وفا دارد حسين
با سر وجان باختن و تا آخرين لحظه مقاومت و ايستادگي كردند ولي خدا را تنها نگذاشتند.د: بصيرت و آگاهي به زمانه
يكي از ويژگي هاي ياران حسين بن علي عليهم السلام بصيرت است در زيارت اربعين حضرت سيد الشهدا (ع) مي خوانيم:« «وَ بَذَل مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ و حَيْرَةِ الضَّلالَةِ»[15]، يكي از عوامل پيدايش عاشورا جهل است، نه اينكه حضرت قيام كرده است كه مردم بي سواد خواندن و نوشتن ياد بگيرند، اين جهل در مقابل عقل است، مردم رشد فكري نداشتند و بي بصيرت بودند، تميز ندادن بين جبهه حق و باطل ناشي از همين جهالت است.
طه حسين نويسنده معروف مصري كه زماني به عنوان وزير فرهنگ هم بوده مي گويد من بعد از انقطاع وحي كلامي به عظمت كلام علي بن ابيطالب نشنيده ام و آن كلام اين است كه در جنگ صفين يكي از ياران امير المؤمنين دچار شك و ترديد شد و خدمت حضرت امير رسيد و عرضه داشت يا امير المؤمنين اين شاميان مانند ما پنج وقت نماز مي خوانند و اهل اذان و اقامه هستند و هر دو مردگان را به سمت قبله دفن مي كنيم و من دچار شك و ترديد شده ام، حضرت فرمود:« َ فَإِنَّهُ أَمْرٌ مَلْبُوسٌ عَلَيْكَ إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ وَ اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه »[16] سعدي مي گويد:
طبيعت سرايي است آراسته هوا و هوس گرد برخاسته
نبيني كه هرجا كه برخاست گرد نبيند نظر گرچه بيناست مرد
وقتي گرد و غبار فروكش كرد انسان چهره همديگر را مشاهده مي كند. در آن روزگاري كه تبليغات معاويه و بني اميه افكار مردم را هدف گرفته بود و تبليغات ضد ديني در تمام جهان اسلام گسترش پيدا كرده بود شناختن امام زمان و زمامداري كه بايد جاي پيامبر اكرم ص بنشيند كار بسيار دشواري بود و از عجايب اين است كه شهداي كربلا آنقدر شناخت عميق و نافذ داشتند كه در ميان اين همه گرد و غبار و فضاي مه آلود حق را شناختند دانستند كه پسر فاطمه حق است و بني اميه باطل است . يكي از دعاهايي كه به ما دستور داده اند كه بخوانيم اين است كه خدايا من را جزو شكاكين قرار مده مبادا شيطان مرا وسوسه كند و در باب امام عصر شك كنم كه آيا زنده است يا زنده نيست .
عشق بي اندازه به سيد الشهدا
يكي ديگر از ويژگيهاي ياران حضرت سيد الشهدا (ع) عشق بي اندازه به حضرت سيد الشهدا (ع) بود. اينها ذوب شده در حضرت سيد الشهدا (ع) بودند . حضرت سيد الشهدا (ع) هم به اصحاب و يارانش علاقه داشتند شما از تعبيراتي كه حضرت سيد الشهدا (ع) از اصحاب و يارانشان مي كردند بخوانيد. در منزل زباله وهنگام خبر قتل فجيع جناب مسلم بن عقيل (ع) فرمودند: لا هؤلاء الخير بعد هذه الفتيه جمع فتي به معناي جوانمردان اين تعبير را قرآن در مورد اصحاب كهف به كار مي برد كه مي فرمايد انهم فيتة آمنوا بربهم و زدناهم هدي و از امام باقر (ع) سؤال شد اصحاب كهف جوان بودند يا كهن سال كه فرمود اينها بزرگسال بودند و بعد كه سؤال شد چرا قرآن مي گويد اينها جوان بوده اند فرمود اينها قلب و روحشان جوان بوده، با نشاط و چالاك بودند و ذره اي سستي در خود راه نمي دادند امام حسن (ع) به اصحابش تعبير به هؤلاء الفتيه كردند.
صبح عاشورا كه اولين تيراندازي به سمت خيمه هاي حضرت سيد الشهدا (ع) شروع شد در همان حمله اول حدود 40 نفر از اصحاب در خون خود غلطيدند حضرت سيد الشهدا (ع) خطبه اي خواند و فرمود: اي بزرگ ممنشان شما بزرگزاده و بزرگواريد، تعبير بني الكرام را در مورد اصحابش به كار برده، در آخرين ساعات عمرش كه تنهاي تنها ماند و نظر الي يمينه بشماله فلم يري احداً من اصحابه فنادي بأعلي صوت يا ابطال الصفا و يا . ..ابطال جمع بطل است به معناي شجاع فرمود اي ابطال صفا اي قهرمانان صفا اي شيرسواران جنگي من، چه شده كه من هر چه شما را صدا مي زنم جواب من را نمي دهيد؟ اين تعبيرات بلند و بالاي حضرت سيد الشهدا (ع) نسبت به اصحابشان است و متقابلاً اصحاب هم بي قرار بودند نسبت به حضرت سيد الشهدا (ع) و حاضر بودند تير به چشمشان بنشيند ولي خاري به پاي حضرت سيد الشهدا (ع) فرو نرفته باشد. اين است كه روز عاشورا وقت ميدان رفتن بر يكديگر سبقت مي گرفتند.
يكي ديگر از ويژگيهاي اصحاب حضرت سيد الشهدا (ع) شجاعت و واهمه نداشتن از مرگ بوده است. لشگر دشمن سي هزار نفر و لشگر امام حسين (ع) هفتاد و دو تن بوده اند. به قول اقبال لاهوري:
دشمنان چون ريگ صحرا لا تعد دوستان او به يزدان هم عدد
، از نظر حروف ابجد حرف يزدان مي شود هفتاد و دو طبق قاعده بايستي همان صبح عاشورا اين سي هزار نفر اين هفتاد و دو تن را يك لقمه مي كرده، صبح عاشورا بايد جنگ تمام مي شد ولي اينقدر اصحاب امام حسين (ع) رشادت و شجاعت و فداكاري از خود نشان دادند كه جان امام زمانشان را تا عصر عاشورا حفظ كردند و جنگ را ادامه دادند از بس كه پايمردي و دلاوري نشان دادند. ذره اي از مرگ نمي ترسيدند و هيچ چيز بين اينها و مرگ حائل و مانع نمي شد چون ايمان به آخرت و سعادت دنيا و آخرت داشتند مخصوصاً وقتي كه در پايان شب عاشورا اصحاب چه مي رفتند و چه باقي مي ماندند علي القاعده حضرت سيد الشهدا (ع) به شهادت مي رسيدند ولي آنچه كه دل آقا را گرم نگه مي داشته همين شجاعتها و وفاداريهاي اصحاب و يارانشان بوده است. لذا در شب عاشورا كه زينب كبري (س) نگران شده بود به برادرشان فرمودند شما اصحاب خود را آزمايش كرده ايد نكند اينها ما را تنها بگذارند همانطور كه پدرمان و برادرمان را تنها گذاشتند؟ فرمود خواهرم من اصحابم را آزمايش كردم اينها آنقدر به مرگ علاقه دارند مثل بچه شيرخوار كه به پستان مادرش علاقه دارد اينها در عالم ذر با من پيمان بسته اند و اصحاب و ياران من بوده اند. وقتي اين وفاداري را حضرت سيد الشهدا (ع) از اصحاب و يارانشان ديدند منازل آنها را از بين دو انگشت به آنها نشان دادند و آنها پر مي كشيدند براي رفتن به جبهه جنگ به قول حافظ
برقي از منزل ليلي بدرخشيد سحر وه كه با خرمن مجنون دل افگار چه كرد
حضرت سيد الشهدا (ع) چه تصرفي در اين دلها و جانها كرد كه فرداي عاشورا باهم براي رفتن به جبهه نبرد مسابقه مي دادند.
من دريغ دارم چند بين از اشعار اقبال لاهوري با اينكه سني مذهب است ولي عاشق سرسپرده اهل بيت (ع) است:
خون او تفسير اين اسرار كرد ملت خوابيده را بيدار كرد
تيغ لا چون از ميان بيرون كشيد از رگ ارباب باطل خون كشيد
نقش الا الله بر صحرا نوشت صدر عنوان نجات ما نوشت
درس قرآن از حسين آموختيم ازآتش او شعله ها اندوختيم
اي صبا اي پيك دور افتادگان اشك ما بر خاك پاك او رسان
السلام عليك يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك لقد تبتم و تابت الارض التي فيها دفنتم و يا ليتني كنا معكم فأفوز فوزاً عظيما.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] تاريخ طبري، ج 5، ص 403
[2] بحار الأنوار: 41/ 295، باب 114، حديث رقم 18
[3] مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، ج 23، ص: 621.
[4] وهب بن عبداللّه كلبي، جوان زيبا روي، نيك خوي، پرهيزكار، مؤمن و شجاع كوفي بود. وي كه در روز عاشورا بيست و پنج سال داشت و از داماديش هفده روز مي گذشت، پس از برير يا، عمر و بن مطاع به ميدان رفت و با بردباري در برابر مشكلات، جنگ نيكو و نماياني كرد. سپس به سوي مادرش قمر و همسرش، هانيه «8» كه با او در كربلا بودند بازگشت و به مادرش گفت: آيا از من راضي شدي؟ گفت: من از تو خشنود نمي شوم مگر آنكه پيش روي حسين عليه السلام كشته شوي. همسرش به او گفت: تو را به خدا سوگند مرا به فراقت مبتلا مكن و دلم را به درد نياور. مادرش گفت: فرزندم! از تقاضاي همسرت روي گردان و به ميدان برو و در ركاب فرزند دختر پيامبرت بجنگ تا از شفاعت جدّش در روز قيامت بهره مند شوي. وهب به ميدان بازگشت نوزده سوار و دوازده پياده را به هلاكت رساند. هنگامي كه دو دستش قطع شد همسرش عمودي به دست گرفت و به سوي او آمد و گفت: پدر و مادرم به فدايت، در راه ياري پاكانِ حرم رسول خدا بجنگ! وهب مي خواست او را به خيمه برگرداند ولي همسرش گفت: هرگز مراجعت نمي كنم مگر اين كه همراهت كشته شوم. امام حسين عليه السلام فرمود:جُزيُتْم مِنْ أَهْلِ بيتٍ خيراً إرْجعي إلي النساء يرحمك اللّه از اهل بيت من جزاي خير بهره شما باد. خدا تو را رحمت كند به سوي زنها برگرد. همسر وهب مراجعت كرد ولي وهب در ميدان ماند تا به فيض شهادت نايل گشت. «پژوهشي پيرامون شهداي كربلا، ص: 373»
[5] مفاتيح الجنان، ص 448.
[6] در منابع مربوط به قيام امام حسين عليه السلام، از غلامي ترك يا رومي، سخن به ميان آمده است. برخي او را واضح و برخي ديگر اسلم بن عمرو خوانده اند. نيز، گروهي او را از آنِ امام حسين عليه السلام و گروهي از آنِ جنادة بن حارث سلماني و ابن شهرآشوب وي را از آنِ حُرّ دانسته است.
نقل شده است كه وي قاري قرآن، داناي به زبان عربي و در مواقعي كاتب امام حسين عليه السلام بوده است. هنگام هجرت امام حسين عليه السلام از مدينه به مكّه و از آنجا به كربلا، همراه آن حضرت بود. روز عاشورا از امام عليه السلام اذن ميدان گرفت و آهنگ پيكار كرد. سماوي رجز زير را به اين غلام نسبت داده است:
أَميري حُسَيْن وَنِعْمَ الْامير سُرورُ فُؤادَ البَشيرِ النَّذير
فرمانده من حسين عليه السلام است؛ و چه خوب فرماندهي! [همانا او] مايه شادماني قلب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم است.
اما برخي ديگر از منابع رجز مذكور را از آنِ جواني كه روز عاشورا پدرش شهيد شده بود و به تشويق مادرش وارد ميدان نبرد گرديده دانسته اند.پاره اي از مآخذ رجزي را كه در پي مي آيد، براي اين غلام ذكر كرده اند:
الْبَحرُ مِنْ طَعني وَضَربي يَصْطَلي وَالْجوُّ مِنْ سَهمي وَنَبلي يَمْتلي
اذا حِسامي فِي يَميني يَنْجَلي يَنشَقُّ قَلْبُ الْحاسِدِ المُبَجَّلِ
دريا از ضربت نيزه و شمشيرم مي جوشد؛ و آسمان از تيرم پر مي شود.
آنگاه كه تيغ در كفم آشكار شود؛ قلب حسود متكبر شكافته مي شود.
غلام پس از مبارزه اي شجاعانه و كشتن شماري از آن قوم تبهكار، سرانجام بر اثر فراواني جراحات بر زمين افتاد و با اندك تواني كه در بدن داشت، به سوي امام حسين عليه السلام اشاره كرد. حضرت به بالين وي آمد، و دست در گردنش انداخت، و صورت بر صورت او گذاشت. غلام چشم گشوده، با ديدن امام عليه السلام تبسّمي كرد و گفت: «مثل من كيست كه فرزند رسول خدا ص صورتش را بر صورتم نهاده است!» و آنگاه به ديدار پروردگار شتافت. «پژوهشي پيرامون شهداي كربلا، ص: 95»
[7] روضة الشهداء، ص 336، 337، كتابفروشي اسلاميّة
[8] بحارالانوار، ج 45، ص 40
[9] من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص: 578
[10] احزاب آيه 23
[11] بحارالانوار، ج 44، ص 81
[12] لهوف، ص 151
[13] طبري، ج 4، ص 305 و لهوف، همان، ص 75؛ اي پسر پيامبر( ص)! سخنانت را شنيديم سوگند به خدا اگر دنيا براي ما بود و ما در آن جاودانه بوديم و نصرت و ياري تو موجب جدايي از آن مي شد، باز قيام با تو را بر آن ترجيح مي داديم. .. سوگند به خدا اي پسر پيامبر( ص)! خداي تعالي به خاطر تو بر ما منّت نهاد كه به زعامتت( با دشمن بجنگيم) و اعضاء و جوارح ما در راه تو قطع شود
[14] مع الركب الحسيني (ج 4)، ص: 143
[15] مفاتيح الجنان، زيارت اربعين، ص 468
[16] إرشاد القلوب إلي الصواب (للديلمي)، ج 2، ص: 296(گفتگو با حجت الاسلام و المسلمين يحيي صادقي
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.ahlebayt.porsemani.ir//content/%D9%87%DB%8C%DA%86-%DA%A9%D8%B3-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D8%A2%D9%86%D9%87%D8%A7-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های پیامبر و اهل بیت سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت