تذکره الفقهاء المجلد 17 | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
تذکره الفقهاء المجلد 17
تالیف العلامه الحلی الحسین بن یوسف بن المطهر ؛ تحقیق موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث .
کتابخانه مجازی الفبا
1416ق=1373.
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
تذکره الفقهاء المجلد 17
ویرایش اثر
پدیدآورندگان :
علامه حلی, ابن مطهر حسن بن یوسف (مرجع تقلید، فقیه و متکلم شیعه در قرن هشتم هجری، مولف بیش از ۱۲۰ کتاب در رشتههای فقه، اصول فقه، کلام، حدیث، تفسیر، رجال، فلسفه و منطق), 648ق/1251م. حله، عراق 726ق/1326م. حله، عراق
(نویسنده)
وضعیت نشر :
قم ،
موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث ،
1416ق=1373
چکیده :
تَذکِرَة الفقهاء، اثری جامع در فقه استدلالی و تطبیقی با گرایش فقهیِ امامی، به عربی، نوشته حسن بن یوسف بن مطهر حلّی مشهور به علامه حلّی، دانشمند امامی قرن هفتم وهشتم است. علامه حلّی، این کتاب را به درخواست فرزندش محمد، معروف به فخرالمحققین، نوشت و چنانکه در مقدمه تأکید کرده، در این کتاب به اختصار فتاوا و ادله فقهی را بر پایه فقه امامی و با اشاره به آرای مخالف و داوری میان مذاهب به روشی منصفانه آورده است. به گفته مؤلف، کتاب در چهار قاعده تنظیم شده، اما به غیر از دو قاعده عبادات و عقود، بقیه آن در دسترس نیست. هر قاعده نیز مشتمل بر شش کتاب است. مؤلف در هر مسئله ابتدا نظر مقبول خود را در قالب بیان نظریه فقیهانی از امامیه که با آن نظر موافق اند، نوشته وسپس با آوردن نام برخی موافقان از میان صحابه و تابعین و فقهای مذاهب دیگر و با استناد به ادله مورد قبول عامه و خاصه به تحلیل آن پرداخته است. در بیان نظریه های مخالفان با توجه به احاطه خود بر آرای فقهی امامیان و اهل سنّت و ذکر ادله آنان، گاهی به نقد و پاسخگویی پرداخته و چه بسا پاسخهایی مفروض در توجیه آنها ذکر کرده و خود به آنها پاسخ داده است. بدین ترتیب، در بسیاری از فروع و مسائل فقهی، نوعی مناظره و گفتگوی علمی بر پایه مبادی مفروض صورت گرفته، ولی در برخی مسائل (بیشتر در ابواب معاملات) به ذکر نظریات مخالفان اکتفا نموده است، بی آنکه به پاسخگویی بپردازد. از فقهای شیعه، علاوه بر آرای شیخ طوسی که بسیار موردتوجه مؤلف بوده، نظریات شیخ صدوق، شیخ مفید، ابن جنید، ابن ابی عقیل، علی بن بابویه، سلار دیلمی و ابوالصلاح حلبی بیشتر ذکر شده است. از میان پیشوایان اهل سنّت نیز به آرای شافعی بیش از دیگران پرداخته و گاه نظر برخی پیروان مذاهب چهارگانه، مانند محمد بن حسن شیبانی و ابویوسف و زُفَر و جصّاص (رازی) و اسماعیل مُزنی و داود ظاهری هم مورد توجه قرار گرفته است. همچنین آرای بسیاری از فقهای صحابی و تابعی، از جمله ابن عباس، ابن مسعود، ابن ابی لیلی، ابن عمر، مجاهد، انس بن مالک، حسن بصری،سفیان ثوری، عطاء بن ابی رَباح، محمد بن شهاب زُهْری، ابراهیم نخعی، سعید بن مسیّب،محمد بن سیرین و قَتادة بن دِعامه، ذکر شده است. گاهی نیز به آرای مذاهب دیگر مانند زیدیه و قاسمیه (شاخه ای از زیدیه پیروان قاسم بن ابراهیم رسّی) اشاره شده است. بر این اساس، برخی محققان تذکرة الفقهاء را از مهمترین منابع فقه مقارَن (تطبیقی) و گروهی دیگر آن را از جمله منابع موجود در باره علم الخلاف (خلافیات) می دانند.
جلد هفدهم ادامه بررسی تطبیقی مبحث امانات می باشد.
کلید واژه اصلی :
فقه تطبیقی
,
فقه استدلالی
,
فقه جعفری
,
اصول فقه شیعه
,
کتب فقه شیعه
,
کتب فقه استدلالی شیعه
کلید واژه فرعی :
جعاله ( قرارداد ) ,
مضاربه ,
لقطه مال ,
لقیط ,
لقطه حیوان ,
التقاط لقیط ,
احکام لقطه ,
احکام مضاربه ,
بیشتر
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
علامه حلی
متکلمان و سایر شخصیت ها :
علامه حلی
نویسنده :
تالیف العلامه الحلی الحسین بن یوسف بن المطهر ؛ تحقیق موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث .
زبان :
عربی
منبع اصلی :
http://download2064.mediafire.com/zntyt9798eqg/0ffooxixjmiv7j6/%D8%AA%D8%B0%DA%A9%D8%B1%D9%87+%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87%D8%A7%D8%A1+%28%D9%85%D8%A4%D8%B3%D8%B3%D8%A9+%D8%A2%D9%84+%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%8A%D8%AA+%D8%B9+%D9%84%D8%A5%D8%AD%D9%8A%D8%A7%D8%A1+%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AB%29+-+%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%91%D8%A7%D9%85%D8%A9+%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%84%D9%91%D9%8A+17.pdf
کد کنگره:
BP ۱۸۲/۳ /ع۸ت۴
جنس منبع:
متن
پایگاه :
الف:پایگاه کتب
یادداشت :
منابعی که مشخصات آنها در صفحه شناسنامه اثر آمده ولی منبع دیجیتال آن برای مشاهده(قرائت)و دانلود ارائه نمیگردد، به یکی از دلایل زیر می باشد:
-به درخواست صاحبان اثر از دسترس خارج گردیده است.
- محدودیت نشر به دلیل رعایت حقوق معنوی اثر دارد.
- محدودیت قانونی دارد.
- به دلیل نوع و محتوای اثر ،محدودیت دسترسی عمومی دارد.
- فاقد کیفیت مناسب دیجیتال می باشد.
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال , جوان , تخصصی
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
فهرست مندرجات:
[تتمه کتاب الامانات و توابعها]
المقصد الرابع:فی القراض
[الفصل] الاول:الماهیه
مساله ١٩١:القراض عقد شرع لتجاره الانسان بمال غیره بحصه من الربح
مساله ١٩٢:و هذه المعامله جایزه بالنص و الاجماع
الفصل الثانی:فی ارکانه
[البحث] الاول:العقد.
مساله ١٩٣:لا بد فی هذه المعامله من لفظ دال علی الرضا من المتعاقدین
مساله ١٩۴:و لا بد من القبول علی التواصل المعتبر فی سایر العقود.
تذنیب:یجب التنجیز فی العقد
مساله ١٩۵:و انما یصح العقد لو تعینت الحصه فی الربح لکل واحد منهما
البحث الثانی:المتعاقدان.
مساله ١٩۶:لو قارض المریض فی مرض موته،صح
مساله ١٩٧:یجوز تعدد کل من المالک و العامل
تذنیب:یجوز ان یقارض الاثنین و ان لم یثبت لکل منهما الاستقلال
مساله ١٩٨:یجوز ان یقارض الاثنان واحدا
مساله ١٩٩:یجوز لولی الطفل و المجنون ان یقارض علی مالهما مع المصلحه
مساله ٢٠٠:یشترط ان یکون الدافع مالک المال او من اذن له المالک فیه
مساله ٢٠١:لیس للعامل فی القراض ان یضارب غیره الا باذن المالک
البحث الثالث:فی راس المال.
و له شروط ثلاثه:
[الشرط] الاول:ان یکون من النقدین:
مساله ٢٠٢:لا تجوز المضاربه بالنقره و لا بالتبر
تذنیب:ظهر من هذا انه لا یجوز ان یجعل المنافع-کسکنی الدار
الشرط الثانی:ان یکون معلوما
الشرط الثالث:ان یکون معینا
مساله ٢٠٣:و لا یجوز القراض علی الدیون،و لا نعلم فیه خلافا.
مساله ٢٠۴:لو دفع الیه ثوبا فقال له:بعه فاذا نض ثمنه فقد قارضتک
مساله ٢٠۵:لو دفع الیه غزلا و قال:انسجه ثوبا علی ان یکون الفضل بیننا،لم یصح
مساله ٢٠۶:لو کان له عند رجل ودیعه،فقارضه علیها،صح القراض
مساله ٢٠٧:لو کان له فی ذمه غیره مال فقال:اعزل المال الذی لی فی ذمتک و قد قارضتک علیه بالنصف
مساله ٢٠٨:لو دفع الیه مایه دینار و الف درهم و قال:قارضتک علی احدهما بالنصف،لم یصح
مساله ٢٠٩:الاقرب عندی:انه لا یشترط فی القراض ان یکون راس المال مسلما الی العامل
مساله ٢١٠:یجوز ان یشترط المالک علی العامل او العامل علی المالک ان یعمل معه عبد المالک
مساله ٢١١:لو شرط فی المضاربه ان یعطیه بهیمه یحمل علیها، جاز
مساله ٢١٢:قد بینا انه یجوز القراض بالمال المشاع
البحث الرابع:العمل.
مساله ٢١٣:لو دفع الیه مالا علی ان یقارضه علیه
مساله ٢١۴:لو دفع الیه دراهم قراضا علی ان یشتری بها نخیلا او دواب او مزارع و یمسک رقابها لثمارها او نتاجها او غلاتها،و تکون الفواید بینهما،بطل القراض
مساله ٢١۵:لو دفع الی رجل ارضا و قال له:اغرسها کذا و کذا علی ان یکون الغرس بیننا نصفین و الارض بیننا نصفین،لم تصح هذه المغارسه
مساله ٢١۶:اذا اذن المالک للعامل فی التصرف و اطلق،اقتضی الاطلاق فعل ما یتولاه المالک
مساله ٢١٧:لو خصص المالک الاذن،تخصص،فلا یجوز للعامل التعدی
فروع:
ا-لو شرط ان لا یشتری الا نوعا بعینه،و ذلک النوع یوجد فی بعض السنه و ینقطع،جاز عندنا
ب-لو قال:اشتر هذا الشیء -و کان مما ینقطع-فاذا انقطع فتصرف فی کذا،جاز.
ج- لا فرق عندنا بین ان یقول:لا تشتر الا هذه السلعه و الا هذا العبد،و بین ان یقول:لا تشتر هذا العبد و لا هذه السلعه فی الجواز.
د-لا فرق عندنا بین ان یقول المالک:لا تبع الا من فلان و لا تشتر الا من فلان
ه-لا فرق بین ان یعین شخصا للمعامله و سلعه للشراء لا ینقطع عنده المتاع الذی یتجر علی نوعه غالبا
مساله ٢١٨:یجوز للمالک ان یطلق المشییه الی العامل فی شراء ای نوع شاء و بیع ای نوع اراد
مساله ٢١٩:لا خلاف فی انه اذا جری تعیین صحیح،لم یکن للعامل مجاوزته
مساله ٢٢٠:قد بینا ان المضاربه عقد جایز من الطرفین لکل منهما فسخها متی شاء
مساله ٢٢١:لو قال:قارضتک سنه علی انی لا املک منعک فیها، فسد القراض
تذنیب:لو قال:قارضتک الان و لکن لا تتصرف حتی یجیء راس الشهر،جاز
البحث الخامس:فی الربح.
[الشرط] الاول:اختصاصه بالمتعاقدین
الشرط الثانی:ان یکون الربح مشترکا بینهما
مساله ٢٢٢:لو ضمن المالک العامل،انقلب القراض قرضا،و کان الربح باسره للعامل
الشرط الثالث:ان تکون الحصه لکل منهما معلومه
مساله ٢٢٣:لو قال:خذ هذا المال مضاربه،و لم یسم للعامل شییا من الربح،فسد القراض
الشرط الرابع:ان یکون العلم به من حیث الجزییه المشاعه
مساله ٢٢۴:لو دفع الیه الفین و قال:قارضتک علی هاتین الالفین علی ان یکون لک ربح الف منهما ولی ربح الالف الاخری،فاما ان تکونا متمیزتین او ممتزجتین.
مساله ٢٢۵:لو دفع الیه مالا قراضا و شرط علیه ان یولیه سلعه کذا اذا اشتراها براس المال،احتمل الصحه
تذنیب:لو دفع الیه الفا قراضا علی ان الربح بینهما
مساله ٢٢۶:لو دفع الی عامل الف درهم،فقال له:اعمل علی هذه و ربحها لی
الفصل الثالث:فی احکام القراض
[البحث] الاول:فی اعتبار الغبطه فی التصرف.
مساله ٢٢٧:القراض اما صحیح و اما فاسد،فالصحیح له احکام تذکر فی مسایل،و کذا الفاسد.
مساله ٢٢٨:لما کان الغرض الاقصی من القراض تحصیل الربح و الفایده،وجب ان یکون تصرف العامل مقصورا علی ما یحصل هذه الغایه الذاتیه
مساله ٢٢٩:اذا دفع الی العامل مال القراض
مساله ٢٣٠:لو باع بغیر نقد البلد مع اطلاق التصرف،لم یصح
مساله ٢٣١:و لیس له ان یبیع نسییه بدون اذن المالک
مساله ٢٣٢:کل موضع قلنا:یلزم العامل الضمان-اما لمخالفه الامر فی البیع بالنسییه من غیر اذن،او بالتفریط
مساله ٢٣٣:و کما لیس للعامل البیع نسییه الا باذن المالک،کذا لیس له ان یشتری نسییه الا باذنه
مساله ٢٣۴:یجوز للعامل ان یبیع بالعرض اذا ظن حصول الفایده فیه،بخلاف الوکیل
مساله ٢٣۵:اذا ثبت الرد علی البایع،فان رد العامل رد علی البایع، و نقض البیع.
مساله ٢٣۶:لا یجوز للمالک معامله العامل فی مال القراض بان یشتری من مال القراض شییا
مساله ٢٣٧:لا یجوز للعامل ان یشتری بمال القراض اکثر من مال القراض؛
مساله ٢٣٨:لا یجوز للعامل ان یشتری بمال القراض من یعتق علی رب المال
تذنیب:لو اشتری من نذر المالک عتقه،صح الشراء ان لم یعلم العامل بالنذر
مساله ٢٣٩:لیس للعامل ان یشتری زوج صاحبه المال لو کان صاحب المال امراه
مساله ٢۴٠:و لیس للعامل ان یشتری زوجه المالک
مساله ٢۴١:لو وکل وکیلا یشتری له عبدا،فاشتری من ینعتق علی الموکل،فالاقرب:انه لا یقع عن الموکل
مساله ٢۴٢:لو اشتری العامل او الوکیل عبدا لصاحب المال علیه مال بغیر اذنه،احتمل البطلان
مساله ٢۴٣:اذا دفع السید الی عبده الماذون له فی التجاره مالا و قال له:اشتر عبدا،فهو کالوکیل
مساله ٢۴۴:لو اشتری العامل من یعتق علیه،صح الشراء.
مساله ٢۴۵:لیس لعامل القراض ان یکاتب عبد القراض بغیر اذن المالک
البحث الثانی:فی قراض العامل.
مساله ٢۴۶:قد بینا فیما تقدم ٢انه لیس للعامل فی القراض ان یقارض غیره
مساله ٢۴٧:اذا اذن المالک للعامل فی ان یقارض غیره،جاز.
مساله ٢۴٨:لو دفع العامل الاول قراضا الی الثانی بغیر اذن المالک، فسد
مساله ٢۴٩:لو تلف المال فی ید الثانی،فان کان عالما بالحال فهو غاصب ایضا
مساله ٢۵٠:لو اذن رب المال للعامل فی دفع المال مضاربه،جاز ذلک
مساله ٢۵١:لا یجوز لعامل القراض ان یمزج مال المضاربه بماله بحیث لا یتمیز،فان فعل اثم و ضمن
مساله ٢۵٢:اذا اخذ العامل من غیره مضاربه،جاز له ان یاخذ من غیره مضاربه اخری
البحث الثالث:فی السفر.
مساله ٢۵٣:لما کان مبنی القراض علی التکسب المستلزم لحفظ راس المال و حراسته،و کان فی السفر تغریر به و تعریض لاتلافه،وجب فی الحکمه مشروعیه منع العامل من السفر.
مساله ٢۵۴:و لو لم ینهه عن السفر و لا اذن له فیه،لم یجز له السفر، عند علماینا الا باذن صاحب المال
مساله ٢۵۵:لو سافر مع انتفاء الاذن او مع النهی عن السفر او امره بالسفر فی جهه بعینها فسافر فی غیرها
مساله ٢۵۶:لو سافر بالاذن،فلا عدوان و لا ضمان
مساله ٢۵٧:العامل ان اتجر فی الحضر کان علیه ان یلی من التصرف فیه ما یلیه رب المال فی العاده
مساله ٢۵٨:لیس للعامل ان ینفق من مال القراض فی الحضر علی نفسه،عند علماینا
مساله ٢۵٩:و لو شرط له النفقه فی الحضر،لزم الشرط،و وجب له ما یحتاج فیه الیه من الماکول و المشروب و المرکوب و الملبوس.
مساله ٢۶٠:لو استرد المالک ماله و قد نض اما فی الطریق او فی البلد الذی سافر الیه
مساله ٢۶١:لو کان مع العامل مال ٢لنفسه للتجاره و استصحبه معه فی السفر لیعمل فیه و فی مال القراض،قسطت النفقه علی قدر المالین
مساله ٢۶٢:کل موضع یثبت له النفقه فان المالک ان عین له قدرا، لم یجز له التجاوز
مساله ٢۶٣:قد بینا ان العامل یستحق النفقه بالمعروف فی السفر و ان لم یشترط
مساله ٢۶۴:لو کان معه مال قراض لغیر المالک الاول،فقد قلنا:ان النفقه تقسط اما علی المالین او علی العملین.
مساله ٢۶۵:لو احتاج فی السفر الی زیاده نفقه،فهی من مال القراض ایضا.
البحث الرابع:فی وقت ملک الربح.
مساله ٢۶۶:العامل یملک حصته المشروطه له من الربح بظهور الربح قبل القسمه
مساله ٢۶٧:لیس لاحد من العامل و لا المالک استحقاق شیء من الربح استحقاقا تاما حتی یستوفی المالک جمیع راس ماله.
مساله ٢۶٨:ملک کل واحد من العامل و المالک حصته من الربح بالظهور غیر مستقر،فلیس للعامل ان یتسلط علیه،و لا یتصرف فیه
مساله ٢۶٩:لو اقتسما الربح بالتراضی قبل فسخ العقد،لم یحصل الاستقرار
مساله ٢٧٠:اذا اشتری العامل جاریه للقراض،لم یجز له وطوها
تذنیب:لیس للمالک و لا للعامل تزویج جاریه القراض مستقلا عن صاحبه
البحث الخامس:فی الزیاده و النقصان.
مساله ٢٧١:اذا دفع الی غیره مال قراض ثم حصل فیه زیاده متصله،کما لو سمنت دابه القراض،فان الزیاده تعد من مال القراض قطعا.
مساله ٢٧٢:لو حصل فی المال نقص بانخفاض السوق،فهو خسران مجبور بالربح.
مساله ٢٧٣:لو تلف المال باسره فی ید العامل قبل دورانه فی التجاره اما بافه سماویه او باتلاف المالک له،انفسخت المضاربه
مساله ٢٧۴:لو اتلف العامل مال القراض قبل التصرف فیه للتجاره، احتمل ارتفاع القراض
مساله ٢٧۵:لو اشتری عبدا للقراض فقتله قاتل،فان کان هناک ربح فالمالک و العامل غریمان مشترکان فی طلب القصاص او الدیه
مساله ٢٧۶:اذا اشتری العامل شییا للقراض فتلف الثمن قبل دفعه الی البایع
الفصل الرابع:فی التنازع
مساله ٢٧٧:لو ادعی العامل التلف،صدق بالیمین و عدم البینه
مساله ٢٧٨:لو اختلف المالک و العامل فی رد المال،فادعاه العامل و انکره المالک،فالاقوی:تقدیم قول المالک
مساله ٢٧٩:لو اختلفا فی الربح،فالقول قول العامل مع یمینه و عدم البینه
مساله ٢٨٠:اذا اشتری العامل سلعه فظهر فیها ربح ثم اختلفا
مساله ٢٨١:لو اختلفا فی قدر حصه العامل من الربح،فقال المالک:
مساله ٢٨٢:لو اختلفا فی قدر راس المال،فقال المالک:دفعت الیک الفین هی راس المال،و قال العامل:بل دفعت الی الفا واحده هی راس المال،قدم قول العامل مع الیمین.
مساله ٢٨٣:لو کان العامل اثنین و شرط المالک لهما نصف الربح بینهما بالسویه و له النصف
مساله ٢٨۴:لو اختلفا فی جنس مال القراض،فادعی المالک ان راس المال کان دنانیر
الفصل الخامس:فی التفاسخ و اللواحق
مساله ٢٨۵:قد بینا ان القراض من العقود الجایزه من الطرفین، کالوکاله و الشرکه،بل هو عینهما
مساله ٢٨۶:لو فسخ المالک القراض و الحاصل دراهم مکسره و کان راس المال صحاحا
مساله ٢٨٧:لو لم یکن فی المال ربح،ففی وجوب البیع علی العامل و انضاض المال لو کلفه المالک اشکال
مساله ٢٨٨:یرتفع القراض بقول المالک:(فسخت القراض)و(رفعته) و(ابطلته)
مساله ٢٨٩:القراض من العقود الجایزه یبطل بموت المالک او العامل او جنون احدهما او اغمایه او الحجر علیه للسفه
مساله ٢٩٠:اذا مات المالک و اراد هو و الوارث الاستمرار علی العقد
مساله ٢٩١:لو مات العامل،فان کان المال ناضا و لا ربح اخذه المالک
مساله ٢٩٢:اذا مات العامل و عنده مال مضاربه لجماعه متعددین،فان علم مال احدهم بعینه کان احق به
مساله ٢٩٣:اذا استرد المالک بعض المال من العامل بعد دورانه فی التجاره
مساله ٢٩۴:حکم القراض الفاسد استحقاق المالک جمیع الربح
مساله ٢٩۵:لو دفع الیه مالا قراضا و قال:اشتر به هرویا او مرویا بالنصف،قال الشافعی:یفسد القراض
مساله ٢٩۶:لا یجوز للعامل ان یبیع الخمر و لا یشتریه،و کذا الخنزیر و ام الولد
مساله ٢٩٧:قد بینا انه اذا قال للعامل:قارضتک علی ان یکون لک شرکه فی الربح،او شرکه،فانه لا یصح
مساله ٢٩٨:لو دفع الیه الفین قراضا فتلف احدهما قبل التصرف، فقد قلنا:ان الاقرب:احتساب التالف من الربح.
مساله ٢٩٩:لو دفع المالک الی العامل مالا قراضا ثم دفع الیه مالا اخر قراضا
مساله ٣٠٠:اذا دفع الیه الفا قراضا و قال له:اضف الیها الفا اخری من عندک و یکون الربح لک منه الثلثان ولی الثلث
مساله ٣٠١:اذا دفع الیه مالا قراضا و شرط علیه ان ینقل المال الی موضع کذا
مساله ٣٠٢:لو دفع الیه زید مالا قراضا و دفع الیه عمرو کذلک
مساله ٣٠٣:اذا تعدی المضارب و فعل ما لیس له فعله او اشتری شییا نهاه المالک عن شرایه،ضمن المال فی قول اکثر اهل العلم
مساله ٣٠۴:اذا اشتری العامل سلعه للتجاره
مساله ٣٠۵:اذا دفع المالک الی العامل الفا قراضا فاتجر فیها و نض المال فخسر مایه
مساله ٣٠۶:عقد المضاربه قابل للشروط کغیره من العقود،و الشروط تنقسم الی صحیحه و فاسده.
المقصد الخامس:فی اللقطه
[الفصل]الاول:فی لقطه الاموال غیر الحیوان
المطلب الاول:فی الارکان.
الرکن الاول:الالتقاط.
مساله ٣٠٧:الامین اذا وجد اللقطه و لم یاخذها لم یضمنها
مساله ٣٠٨:الملتقط اذا علم الخیانه من نفسه،فالاقرب:انه یحرم علیه اخذها
مساله ٣٠٩:اللقطه اما ان توجد فی الحرم او فی غیر الحرم.
مساله ٣١٠:یستحب لواجد اللقطه الاشهاد علیها حین یجدها،فان لم یشهد علیها لم یکن ضامنا.
الرکن الثانی:الملتقط.
مقدمه:اللقطه تشتمل علی نوع امانه و ولایه و اکتساب.
مساله ٣١١:لیس للذمی ان یلتقط فی الحرم
مساله ٣١٢:المرتد ان کان عن فطره زالت امواله عنه
مساله ٣١٣:یکره للفاسق الالتقاط
تذنیب:الاقرب:ان الفاسق یمنع من لقطه الحرم
مساله ٣١۴:التقاط العبد لا یخلو من اقسام ثلاثه:
مساله ٣١۵:قد بینا ان العبد یصح التقاطه،فاذا التقط شییا صح منه ان یعرفه،کما صح التقاطه
مساله ٣١۶:اذا التقط العبد و لم یامره السید به و لا نهاه عنه،صح التقاطه.
مساله ٣١٧:قد بینا انه یجوز التقاط العبد.
مساله ٣١٨:اذا التقط العبد لقطه ثم اعتقه السید قبل علمه باللقطه،او بعد علمه و قبل ان یاخذها منه،کان السید احق باخذها من یده
تذنیب:للعبد اخذ لقطه الحرم
مساله ٣١٩:المکاتب ان کان مشروطا فکالقن،یجوز له الالتقاط، لکن لیس للمولی انتزاعها من یده
مساله ٣٢٠:لو التقط المکاتب،صح عندنا،فاذا اشتغل بالتعریف فاعتق،اتم التعریف و تملک.
مساله ٣٢١:من نصفه حر و نصفه رقیق یصح التقاطه
مساله ٣٢٢:من نصفه حر و نصفه عبد یصح التقاطه علی ما تقدم
مساله ٣٢٣:قد بینا ان المدبر و المعتق بصفه ۵عند من جوزه و ام الولد حکمهم حکم القن یصح التقاطهم عندنا
مساله ٣٢۴:لو التقط الصبی او المجنون او السفیه،فان کان من الحرم اخذها الولی منهم
مساله ٣٢۵:اذا انتزع ولی الطفل او المجنون اللقطه منهما و عرفها حولا،اعتمد المصلحه.
الرکن الثالث:فی المال الملقوط.
مساله ٣٢۶:لقطه غیر الحرم ان کانت قلیله جاز تملکها فی الحال
مساله ٣٢٧:و قد اختلف فی حد القلیل الذی لا یجب تعریفه،فالذی علیه علماونا انه ما نقص عن الدرهم
فروع:
ا-لو تملک ما دون الدرهم ثم وجد صاحبه
ب- الاقرب:وجوب دفع العین مع وجود صاحبه.
ج-لو تلف بتفریطه ثم وجد صاحبه
د-الاقرب:انه فرق بین لقطه الحرم و الحل فیما دون الدرهم
مساله ٣٢٨:اذا بلغت اللقطه درهما فما زاد،وجب فیها التعریف
مساله ٣٢٩:یکره التقاط ما تکثر فایدته و تقل قیمته
مساله ٣٣٠:ما لیس بمال مما یجوز اقتناوه،مثل کلب الصید اذا منعنا من بیعه
المطلب الثانی:فی الاحکام.
[البحث] الاول:الضمان و عدمه.
مساله ٣٣١:اللقطه امانه فی ید الملتقط ما لم ینو التملک او یفرط فیها او یتعدی
مساله ٣٣٢:اذا نوی الاحتفاظ لها دایما،فهی امانه فی یده علی ما تقدم.
مساله ٣٣٣:لو نوی الخیانه و التملک بغیر تعریف حین الالتقاط و اخفاها عن المالک،کان ضامنا غاصبا
مساله ٣٣۴:لو اخذ اللقطه بنیه التعریف حولا و التملک بعده،فانها فی الحول امانه غیر مضمونه
مساله ٣٣۵:لو اخذ اللقطه بنیه الامانه و التعریف ثم قصد الخیانه، ضمن بقصده
مساله ٣٣۶:قال الشیخ رحمه الله:اللقطه تضمن بمطالبه المالک لا بنیه التملک
البحث الثانی:فی التعریف.
مساله ٣٣٧:ینبغی للملتقط ان یقف علی اللقطه لیمیزها عن امواله
مساله ٣٣٨:و یجب علی الملتقط تعریف اللقطه اذا بلغت درهما فما زاد
مساله ٣٣٩:لا یراد بالتعریف سنه استیعاب السنه و صرفها باسرها فی التعریف،بل یسقط التعریف فی اللیل
مساله ٣۴٠:قدر مده التعریف سنه فیما بلغ درهما فصاعدا،عند علماینا اجمع
مساله ٣۴١:لا یجب التوالی فی التعریف
مساله ٣۴٢:الاحوط فی التعریف الایغال فی الابهام
مساله ٣۴٣:لا یجب علی الملتقط مباشره التعریف
مساله ٣۴۴:مکان التعریف فی مجتمع الناس،کالاسواق و ابواب المساجد عند خروج الناس من الجماعات
مساله ٣۴۵:ینبغی ان یتولی التعریف شخص امین ثقه عاقل غیر مشهور بالخلاعه و اللعب
مساله ٣۴۶:قد بینا ان التعریف سنه یجب فی قلیل المال و کثیره ما لم یقصر عن درهم فلا یجب
تذنیب:قال بعض الشافعیه:یحل التقاط السنابل وقت الحصاد
مساله ٣۴٧:لو التقط ما لا بقاء له مما یفسد بسرعه،کالطبایخ و الرطب الذی لا یتتمر و البقول
تذنیب:اذا باع الطعام عرف المبیع دون الثمن
مساله ٣۴٨:ما لا یبقی عاما کالطبیخ و البطیخ و الفاکهه التی لا تجفف
مساله ٣۴٩:ما یفتقر الی العلاج ینظر الحظ لصاحبه فیفعل کما قلناه اولا
تذنیب:اذا باع الطعام الذی یخشی فساده او الذی یحتاج الی العلاج،تولاه الحاکم
مساله ٣۵٠:قد بینا انه تجب المبادره الی التعریف،فلو اخره عن الحول الاول مع الامکان اثم
البحث الثالث:فی التملک.
مساله ٣۵١:اذا عرف الملتقط حولا و لم یکن من لقطه الحرم،تخیر بین امور ثلاثه:
مساله ٣۵٢:لا یملک الملتقط اللقطه بمضی الحول من غیر ان یختار الملتقط تملکها
مساله ٣۵٣:یثبت الملک بعد التعریف حولا
مساله ٣۵۴:قد بینا انه لا یلتقط من حرم مکه
مساله ٣۵۵:کل ما جاز التقاطه ملک بالتعریف عند تمامه حولا
البحث الرابع:فی وجوب الرد.
مساله ٣۵۶:یجب رد لقطه الحرم علی مالکها بعینها مع ظهوره، و لا یجوز تملکها بحال
مساله ٣۵٧:اذا زادت اللقطه بعد تملک الملتقط لها ثم جاء المالک، فان کانت الزیاده متصله تبعت العین،و اخذها المالک و زیادتها
مساله ٣۵٨:لو التقط و عرف حولا ثم ملک ثم باع او وهب او فعل ما یوجب خروجها عن ملکه ثم جاء المالک،لم یکن له اخذ العین
مساله ٣۵٩:لو باع الملتقط اللقطه او اشتری بها شییا بعد ان تملکها، لم یکن للمالک الرجوع فی الثمن الذی باع به الملتقط
مساله ٣۶٠:اللقطه فی مده حول التعریف امانه فی ید الملتقط اذا لم یتملکها قبل التعریف و لا فرط و لا تعدی فیها
مساله ٣۶١:اذا تملکها الغنی او الفقیر بعد التعریف حولا ثم اتلفها او تلفت،کان علیه بدلها لصاحبها
مساله ٣۶٢:قال ابو اسحاق من الشافعیه:اذا تملک اللقطه بعد الحول فان جاء صاحبها و الا فهی مال الله یوتیه من یشاء
مساله ٣۶٣:لو وجد المالک العین ناقصه،فان کان قبل التملک من غیر تفریط من الملتقط اخذها المالک بحالها،و لا ضمان علی الملتقط
مساله ٣۶۴:اذا کانت اللقطه موجوده و کتمها الملتقط و لم یعرفها ثم ظهر المالک،کان له اخذها لا غیر
مساله ٣۶۵:لو وجد اللقطه اثنان فالتقطاها معا دفعه،وجب علیهما معا تعریفها حولا.
مساله ٣۶۶:لو ضاعت اللقطه عن ملتقطها بغیر تفریط منه،فلا ضمان
فروع:
ا-لو رای شییا مطروحا علی الارض فدفعه برجله لیعرف جنسه او قدره ثم لم یاخذه حتی ضاع
ب-لو دفع اللقطه الی الحاکم و ترک التعریف و التملک ثم ندم و اراد ان یعرف و یتملک،کان له ذلک
ج-لو وجد خمرا اراقها صاحبها،لم یلزمه تعریفها
مساله ٣۶٧:و انما یجب الدفع الی المالک،فاذا جاء من یدعیها،فان لم یقم بینه بها و لا وصفها،لم تدفع الیه
مساله ٣۶٨:و لا یکفی فی وجوب الدفع الشاهد الواحد و ان کان عدلا
مساله ٣۶٩:اذا حضر طالب اللقطه و وصفها و لم یقم بینه فدفعها الملتقط الیه ثم جاء اخر و اقام البینه علی انها له
مساله ٣٧٠:لو اقام واحد بینه بها فدفعت الیه ثم اقام اخر بینه اخری بانها له ایضا
تذنیب:لو اقام مدعی اللقطه شاهدین عدلین عنده و عند الملتقط و فاسقین عند القاضی
اخر:لو وصفها اثنان و تداعیاها،فان قلنا بالدفع بالوصف وجوبا، اقرع بینهما
اخر:لا تدفع الی من خرجت له القرعه الا بالیمین
اخر:لو وصفها واحد فدفعت الیه ثم جاء اخر فوصفها و ادعاها، لم یستحق شییا
مساله ٣٧١:لو جاء مدعی اللقطه فادعاها و لم یقم بینه و لا وصفها، لم یجز دفع اللقطه الیه
المطلب الثالث:فی اللواحق.
مساله ٣٧٢:قد بینا الخلاف فی ان الملتقط هل یملک اللقطه ملکا مراعی یزول بمجیء صاحبها
مساله ٣٧٣:ما یوجد فی المفاوز او فی خربه قد باد اهلها،فهو لواجده من غیر تعریف ان لم یکن علیه اثر الاسلام
مساله ٣٧۴:لو وجد شییا فی جوف دابه،فان کانت الدابه قد انتقلت الیه من غیره،عرفه المالک
مساله ٣٧۵:لو وجد عنبره علی ساحل البحر،فهی له
مساله ٣٧۶:لو اصطاد غزالا فوجده مخضوبا او وجد فی عنقه خرزا او فی اذنه خیطا او نحو ذلک مما یدل علی ثبوت الید علیه،فهو لقطه
مساله ٣٧٧:لو اخذت ثیابه فی الحمام و وجد بدلها،او اخذ مداسه ٣و ترک له بدله،لم یملکه بذلک
مساله ٣٧٨:لو کان عنده ودیعه قد اتی علیها زمان لا یعرف صاحبها، یبیعها و یتصدق بثمنها
مساله ٣٧٩:لو مات الملتقط قبل التعریف،قام وارثه مقامه فی التعریف حولا ثم یتملکها بعده،و یضمن کالمورث.
الفصل الثانی:فی لقطه الحیوان
[المطلب] الاول:الماخوذ.
مساله ٣٨٠:کل حیوان مملوک ضایع و لا ید علیه یجوز التقاطه،الا ما یستثنی،و یسمی ضاله.
مساله ٣٨١:الحیوان ان کان مما یمتنع من صغار السباع اما لفضل قوته
مساله ٣٨٢:و هذا الحکم فی البعیر انما هو اذا کان صحیحا ضل عن صاحبه او ترکه من غیر جهد و لا تعب
مساله ٣٨٣:لو اخذ البعیر و شبهه فی موضع المنع من اخذه بان کان فی کلا و ماء او کان صحیحا،کان ضامنا
مساله ٣٨۴:لو وجد شاه فی الفلاه او فی مهلکه،کان له اخذها عند علماینا
مساله ٣٨۵:و هذا الحکم فی الشاه و غیرها من صغار الانعام التی لا تمتنع من صغار السباع انما یثبت لو وجدها فی الصحراء
مساله ٣٨۶:اذا اخذ الشاه و شبهها من صغار النعم من الفلاه،تخیر ان شاء تملکها و ضمن علی اشکال
مساله ٣٨٧:اذا اختار الملتقط للشاه فی الفلاه حفظها علی صاحبها، کان علیه الانفاق علیها
مساله ٣٨٨:قد ذکرنا ان للملتقط الخیار بین تملکها و حفظها و بیعها، فاذا اختار البیع جاز له،و حفظ ثمنها.
مساله ٣٨٩:قد بینا انه لا یجوز اخذ الشاه و شبهها فی العمران
مساله ٣٩٠:لا یجوز اخذ الغزلان و الیحامیر و حمر الوحش فی الصحاری اذا ملکت هذه الاشیاء ثم خرجت الی الصحراء
مساله ٣٩١:حکم البقر حکم الابل-و به قال الشافعی و ابو عبید و احمد
مساله ٣٩٢:الاحجار الکبار کاحجار الطواحین
مساله ٣٩٣:ما یوجد من الحیوان قریبا من العمران حکمه حکم الموجود فی العمران
مساله ٣٩۴:لو وجد بعیرا فی ایام منی فی الصحراء مقلدا کما یقلد الهدی،لم یجز اخذه
المطلب الثانی:فی الملتقط.
مساله ٣٩۵:یصح اخذ الضاله فی موضع الجواز لکل بالغ عاقل.
مساله ٣٩۶:الاقرب:عدم اشتراط الحریه
مساله ٣٩٧:لو ترک دابه بمهلکه فاخذها انسان فاطعمها و سقاها و خلصها،تملکها
المطلب الثالث:فی الاحکام.
مساله ٣٩٨:یجوز للامام و نایبه اخذ الضاله علی وجه الحفظ لصاحبه
مساله ٣٩٩:الاقرب عندی:انه یجوز لکل احد اخذ الضاله
مساله ۴٠٠:ما یحصل عند الامام من الضوال فانه یشهد علیها و یسمها بوسم انها ضاله.
مساله ۴٠١:لا یضمن الضاله بعد الحول الا مع قصد التملک.
مساله ۴٠٢:لو وجد مملوکا بالغا او مراهقا،لم یجز له اخذه
مساله ۴٠٣:لو ترک متاعا فی مهلکه فخلصه انسان،لم یملکه
مساله ۴٠۴:ما یلقیه رکبان البحر فیه من السفینه خوفا من الغرق اذا اخرجه غیر مالکه،فالاقرب:انه للمخرج
مساله ۴٠۵:قد بینا انه یجوز للانسان ان یلتقط العبد الصغیر و کذا الجاریه الصغیره،و یملک کل منهما بعد التعریف.
الفصل الثالث:فی اللقیط
[المطلب] الاول:الارکان.
[الرکن] الاول:الالتقاط.
مساله ۴٠۶:و یستحب الاشهاد علی اخذه
الرکن الثانی:اللقیط.
الرکن الثالث:الملتقط.
مساله ۴٠٧:یعتبر فی الملتقط التکلیف و الحریه و الاسلام و العداله
مساله ۴٠٨:لا یجوز للکافر ان یلتقط الصبی المسلم
مساله ۴٠٩:الاقرب:اعتبار العداله فی الملتقط
مساله ۴١٠:من ظاهر حاله الامانه الا انه لم یختبر حاله،لا ینتزع من یده
مساله ۴١١:یعتبر فی الملتقط الرشد
مساله ۴١٢:لو ازدحم علی لقیط اثنان،فان کان ازدحامهما علیه قبل اخذه
مساله ۴١٣:هذا اذا تساویا فی الصفات
مساله ۴١۴:لا تقدم المراه علی الرجل
مساله ۴١۵:اذا تساویا و اقرع بینهما فخرجت القرعه لاحدهما فترک حقه للاخر،لم یجز
المطلب الثانی:فی احکام الالتقاط.
[البحث] الاول:فی نقله.
مساله ۴١۶:الملتقط للصبی ان کان بلدیا و قد التقطه فی بلدته
مساله ۴١٧:لو التقطه الحضری فی البادیه،فان کان فی مهلکه فلا بد من نقله؛حراسه له عن التلف.
مساله ۴١٨:لو ازدحم علی لقیط فی البلده او القریه اثنان،احدهما مقیم فی ذلک الموضع،و الاخر ظاعن عنه،فالاولی انه یقر فی ید المقیم
البحث الثانی:فی النفقه علی اللقیط.
مساله ۴١٩:اللقیط ان کان له مال،انفق علیه منه.
مساله ۴٢٠:الدابه المشدوده فی وسطه او ثیابه او التی عنانها بیده یحکم له بملکیتها.
مساله ۴٢١:لو وجد تحت الطفل مال مدفون،لم یحکم له به اذا کان فی ارض لا تختص به
مساله ۴٢٢:کل ما حکم للقیط به فان کان فیه کفایته،لم تجب علی احد نفقته
مساله ۴٢٣:قد بینا ان نفقه اللقیط اذا لم یکن له مال علی بیت المال
مساله ۴٢۴:اذا کان للقیط مال،فالاقرب عندی:ان الملتقط لا یستقل بحفظه
مساله ۴٢۵:اذا کان للقیط مال،انفق علیه منه اجماعا
مساله ۴٢۶:اذا ثبت ما قلناه من انه لا یتولی الملتقط الانفاق علیه الا باذن الحاکم،فانه یرفع امره الی الحاکم
مساله ۴٢٧:و لو لم یتمکن من مراجعه الحاکم او لم یکن هناک حاکم،فانه ینفق الملتقط من مال الطفل علیه بنفسه
المطلب الثالث:فی احکام اللقیط.
البحث الاول:فی اسلامه و کفره.
مساله ۴٢٨:اسلام الشخص قد یکون بالاستقلال من نفسه،و قد یکون بالتبعیه لغیره.
مساله ۴٢٩:جهه التبعیه فی الاسلام عندنا امور ثلاثه
[النظر] الاول:اسلام الابوین او احدهما
و ذلک یقع علی وجهین:
احدهما:ان یکون الابوان او احدهما مسلما حال علوق الولد
و الثانی:ان یکون ابواه کافرین حاله العلوق ثم یسلما او احدهما قبل الولاده او بعدها الی قبل البلوغ بلحظه
مساله ۴٣٠:فی معنی الابوین الاجداد و الجدات
مساله ۴٣١:لا شک فی ان الولد یحکم له بالاسلام اذا کان ابواه او احدهما مسلما بالاصاله او تجدد اسلامه حال علوق الولد
مساله ۴٣٢:اذا حکمنا بارتداد هذا الصبی اذا اسلم احد ابویه ثم بلغ و اعرب الکفر بعد بلوغه،لم ینقض شییا
تذنیب:الصبی المحکوم بکفره اذا بلغ مجنونا کان حکمه حکم الصغیر
النظر الثانی:فی الجهه الثانیه فی تبعیه الاسلام.
مساله ۴٣٣:قال بعض علماینا:ان الصبی یتبع السابی فی الاسلام
مساله ۴٣۴:لو کان السابی ذمیا،لم یحکم باسلامه
مساله ۴٣۵:لو سبی الطفل و معه ابواه الکافران او احدهما،لم یحکم باسلامه
النظر الثالث:فی الجهه الثالثه فی التبعیه فی الاسلام.
مساله ۴٣۶:الدار قسمان:دار اسلام و دار کفر.
تذنیب:کل موضع حکمنا بکفر اللقیط فیه لو کان اهل البقعه اصحاب ملل مختلفه
اخر:انما نحکم باسلام من یوجد فی بلاد الکفر اذا کان فیها مسلم ساکن
مساله ۴٣٧:کل صبی حکمنا باسلامه باحد الاسباب الثلاثه فحکمه قبل بلوغه احکام المسلمین
مساله ۴٣٨:اذا بلغ المحکوم باسلامه تبعا للدار فاعرب بالکفر،فان جعلناه کافرا اصلیا،ففی التوقف فی الاحکام الموقوفه علی الاسلام اشکال
تذنیب:اللقیط المحکوم باسلامه ینفق علیه من بیت المال
البحث الثانی:فی حکم جنایه اللقیط و الجنایه علیه.
مساله ۴٣٩:اذا جنی هذا اللقیط،فان کان بالغا و کانت الجنایه عمدا، وجب علیه القصاص عینا عندنا
مساله ۴۴٠:لو جنی علی اللقیط،فان کانت خطا و کانت علی النفس اخذت الدیه
مساله ۴۴١:اما استیفاء القصاص اذا قلنا بالوجوب فقصاص النفس یستوفیه الامام لنفسه عندنا
البحث الثالث:فی نسب اللقیط.
[النظر] الاول:ان یکون المدعی واحدا.
مساله ۴۴٢:کل صبی مجهول النسب-سواء کان لقیطا او لا-اذا ادعی بنوته حر مسلم،الحق به
مساله ۴۴٣:لو ادعی اجنبی بنوته و وجدت شرایط الالحاق،الحق به
مساله ۴۴۴:لو ادعی بنوه [اللقیط] ١عبد،صح دعوته،بکسر الدال
مساله ۴۴۵:لو ادعت المراه مولودا،فان اقامت بینه لحقها و لحق زوجها ان کانت ذات زوج و کان العلوق منه ممکنا
النظر الثانی:فیما اذا تعدد المدعی.
مساله ۴۴۶:لو ادعی بنوته اثنان،فان کان احدهما الملتقط
مساله ۴۴٧:لو ادعاه اثنان و لا بینه او وجدت بینتان متعارضتان، فالحکم القرعه عندنا
مساله ۴۴٨:لو ادعاه اکثر من اثنین او من ثلاث،حکم بالقرعه
مساله ۴۴٩:اذا تداعیاه اثنان او ما زاد،وجب علیهما النفقه فی مده الانتظار
مساله ۴۵٠:و لو لم ینتسب اللقیط الی احد المدعیین،بقی الامر موقوفا علی القرعه عندنا
مساله ۴۵١:لو ادعت المراه بنوته،ففی الحاقها بالرجل فی ثبوت النسب بمجرد الدعوی من غیر تصدیق و لا بینه اذا لم یکن معارض قولان
مساله ۴۵٢:و لو ادعی نسبه رجل و امراه،الحق بهما
مساله ۴۵٣:اذا ادعی بنوته اثنان و احدهما عبد،تساویا فی الدعوی
مساله ۴۵۴:و لو کان احد المدعیین مسلما و الاخر کافرا،تساویا ایضا،و حکم بالقرعه عندنا
مساله ۴۵۵:لو اختص احد المتداعیین بالید،فان کان صاحب الید هو الملتقط لم یقدم
مساله ۴۵۶:لو تداعیاه اثنان فاقام کل واحد منهما بینه و تعارضتا، اقرع بینهما عندنا
فروع:
ا-و الحقه القایف باحدهما ثم الحقه بالثانی،لم ینتقل الیه
ب-لو وصف احد المتداعیین خالا
ج-لو تداعیاه ثم رجع احدهما،الحق بالاخر
مساله ۴۵٧:لو تنازع اثنان فی التقاط الصبی و ولایه الحضانه و التعهد، فان کان قبل اخذهما له او حال اخذه
مساله ۴۵٨:لو ولدت امراتان ابنا و بنتا فادعت کل واحده منهما ان الابن ولدها دون البنت،فحکمه حکم التنازع فی الولد
مساله ۴۵٩:لو ادعی اللقیط رجلان،فقال احدهما:هذا ابنی،و قال الاخر:انه بنتی،نظر فان کان ابنا فهو لمدعیه،و ان کانت بنتا فهی لمدعیها
مساله ۴۶٠:لو وطی رجلان امراه واحده فی طهر واحد،فان کانا زانیین،فلا حرمه لمایهما،و لا یلتحق الولد باحدهما.
البحث الرابع:فی رق اللقیط و حریته.
القسم الاول:ان لا یقر و لا یدعی رقه احد،فهو علی اصاله الحریه
مساله ۴۶١:قد بینا ان اللقیط ان التقط فی دار الاسلام کان حرا
مساله ۴۶٢:لو قذف احد اللقیط،فان کان اللقیط صغیرا عزر.
مساله ۴۶٣:لو قطع حر طرفه و ادعی رقه،و ادعی اللقیط الحریه، اقتص من الجانی،و صدق اللقیط؛للاصل.
مساله ۴۶۴:لو قذف اللقیط محصنا و اعترف بانه حر،حد حد الاحرار
القسم الثانی:ان یدعی رق اللقیط و لا بینه.
مساله ۴۶۵:لو بلغ الصغیر ۴و قال:انا حر،فان کان المدعی الملتقط،فالقول قوله مع الیمین
مساله ۴۶۶:لو ادعی رق اللقیط او غیره من الصغار المجهولی النسب مدع و لا ید له علیه،لم تقبل دعواه،الا بالبینه
القسم الثالث:ان یقیم مدعی رقه بینه.
مساله ۴۶٧:و لو شهدت البینه بالید عقیب ادعایه الرقیه،فان کانت ید الملتقط،لم یثبت بها ملکه
مساله ۴۶٨:اذا لم یکتف بالبینه المطلقه،فلا بد للشهود من تعرضهم لسبب الملک من الارث او الشراء او الاتهاب و نحوه
مساله ۴۶٩:قد بینا انه لو شهدت البینه لمدعی الرق بالید،فان کان المدعی الملتقط لم یحکم له،و ان کان غیره حکم.
القسم الرابع:ان یقر اللقیط علی نفسه بالرق،و انما نحکم علیه باقراره لو کان بالغا عاقلا
مساله ۴٧٠:لو اقر اللقیط بعد بلوغه و رشده بانه حر ثم اقر بالعبودیه،لم یقبل
مساله ۴٧١:اذا ادعی رجل رقیه اللقیط بعد بلوغه،کلف اجابته
مساله ۴٧٢:لو اقر بعد بلوغه و رشده بالرق لزید فکذبه زید
مساله ۴٧٣:اذا بلغ اللقیط رشیدا و وجد منه بعد ذلک تصرفات یستدعی نفوذها الحریه
مساله ۴٧۴:اذا بلغ اللقیط و کان انثی ثم عقدت علی نفسها عقد النکاح ثم اقرت بالرق
مساله ۴٧۵:اذا قلنا:لا یقبل اقرارها فیما یضر بالغیر،لم یحکم بانفساخ النکاح،بل یطرد کما کان.
مساله ۴٧۶:اذا قلنا:لا یقبل الاقرار فیما یضر بالغیر،فحکم المهر لو اقرت بالرق و اثبتنا للزوج الخیار ففسخ النکاح قبل الدخول [انه] لا شیء علیه
مساله ۴٧٧:لو کان اللقیط ذکرا فبلغ و نکح ثم اقر بالرق،فان قبلنا اقراره مطلقا،قلنا:هذا نکاح فاسد
مساله ۴٧٨:لو کانت علیه دیون وقت الاقرار بالرق و فی یده اموال، فان قبلنا اقراره مطلقا،فالاموال تسلم للمقر له،و الدیون فی ذمته
مساله ۴٧٩:اذا باع اللقیط او اشتری بعد البلوغ ثم اقر بالرق،فان قبلنا الاقرار منه فی کل شیء بطل البیع و الشراء
مساله ۴٨٠:لو جنی اللقیط بعد بلوغه ثم اقر بالرق،فان کانت الجنایه عمدا فعلیه القصاص
مساله ۴٨١:لو جنی علی اللقیط بان قطع طرفه،ثم اقر بالرق،فان کانت الجنایه عمدا،فان کان الجانی عبدا اقتص منه
مساله ۴٨٢:لو ادعی مدع رقه فانکره و لا بینه للمدعی،کان علیه الیمین لانکاره.
مساله ۴٨٣:ولاء اللقیط لمن یتولی الیه،فان لم یتوال احدا کان میراثه للامام عندنا
المقصد السادس:فی الجعاله
[الفصل] الاول:الماهیه
الفصل الثانی:فی الارکان
[الرکن] الاول:الصیغه.
مساله ۴٨۴:و اما الابق و الضاله من الحیوانات فان تبرع الراد بالرد او حصل فی یده قبل الجعل،فلا شیء له عند اکثر علماینا
مساله ۴٨۵:لو استدعی الرد فقال لغیره:رد ابقی،استحق الجعل
تذنیب:لا فرق فی صیغه المالک بین ان یقول:من رد عبدی،و بین ان یقول:ان رده انسان
الرکن الثانی:العاقد.
مساله ۴٨۶:لو قال فضولی:قال فلان:من رد عبدی فله کذا، لم یستحق الراد علی الفضولی شییا
مساله ۴٨٧:لا یشترط تعیین العامل،فیجوز ان یکون شخصا معینا او جماعه معینین
مساله ۴٨٨:لو عین واحدا فرد غیره،لم یستحق شییا
مساله ۴٨٩:لا یشترط القبول لفظا
مساله ۴٩٠:لو قال:من رد عبدی فله کذا،و کان العبد مسلما،فهل للکافر رده ؟ الاقرب ذلک
مساله ۴٩١:لو کان العوض شییا لا یصلح للکافر تملکه
الرکن الثالث:العمل.
مساله ۴٩٢:لا یشترط فی العمل العلم اجماعا
مساله ۴٩٣:لو قال:من رد علی مالی فله کذا،فرده من کان المال فی یده،نظر فان کان فی رده من یده کلفه و میونه کالعبد الابق
الرکن الرابع:فی الجعل.
مساله ۴٩۴:یشترط فی الجعل ان یکون مملوکا مباحا للعامل معلوما
مساله ۴٩۵:لا یجوز ان یکون العوض مجهولا
مساله ۴٩۶:لو قال:من رد عبدی من بغداد-مثلا-فله دینار،صح عندنا
مساله ۴٩٧:لو قال:من رد عبدی فله کذا،فان رده واحد کان الجعل باسره له
مساله ۴٩٨:یجوز ان یخصص الجعل لواحد بعینه
مساله ۴٩٩:لو قال لزید:ان رددت عبدی فلک کذا،اختص بمال الجعاله مع کمال العمل
مساله ۵٠٠:لو قال لواحد:ان رددت عبدی فلک دینار،و قال لاخر:
مساله ۵٠١:لو قال:من رد عبدی من بغداد فله دینار،فرده انسان الی نصف الطریق فهرب منه،لم یستحق شییا
الفصل الثالث:فی الاحکام
مساله ۵٠٢:الجعاله عقد جایز من الطرفین اجماعا
تذنیب:و کما تنفسخ الجعاله بالفسخ تنفسخ بالموت
مساله ۵٠٣:کما یجوز الفسخ فی اصل الجعاله یجوز فی صفات الجعل
مساله ۵٠۴:استحقاق العامل للجعل موقوف علی تمام العمل
مساله ۵٠۵:لو جاء بعبده او ضالته او لقطته او ثوبه مخیطا و طالبه بالعوض،فانکر المالک شرط الجعاله و قال:لم اجعل لک شییا،فالقول قول المالک
مساله ۵٠۶:لو قال:من رد عبدی الی شهر فله کذا،صح
مساله ۵٠٧:الاقوی:ان ید العامل علی ما یحصل فی یده الی ان یرده ید امانه.
مساله ۵٠٨:العامل ان رد الابق او الضاله او غیرهما متبرعا بذلک، فلا اجره له.
مساله ۵٠٩:یجوز اخذ الابق لمن وجده
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت