جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
ارزیابی انتقادات کروسیوس به نظریه جهان‌های ممکن لایب‌نیتس
نویسنده:
بهروز اسدی ، محمد کرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دغدغه لایب‌نیتس در طرح نظریه‌ی بهترین جهان ممکن، دفاع از صفات مطلق الهی در برابر شبهه شرور بود. از نظر او با توجه به صفات مطلق الهی، جهان ممکن کنونی که اقتضای صفات خداوند است، می‌بایست بهترین جهان ممکن باشد. اما از نظر کروسیوس اعتقاد لایب‌نیتس در خصوص بهترین بودن جهان ممکن، به جهت وابستگی ارگانیک به صفات مطلق الهی، تخلف‌ناپذیری اراده الهی از اقتضائات این صفات و حاکمیت اصل جهت کافی بر رفتار همه موجودات از جمله خداوند، اختیار الهی را با چالش مواجه نموده و به لحاظ اخلاقی خطرناک است. کروسیوس با تحلیل مفهومی «بهترین جهان ممکن» این مفهوم را اولاً ناممکن و ثانیاً غیرقابل اثبات می‌داند. از نظر او با وجودِ شرور بالفعل در جهان کنونی، مدافع چنین استدلالی گرفتارِ ناواقع‌گرایی و خوش‌بینی فلسفی است. همچنین نقدهای کروسیوس به اصل جهت کافی، ضرورت شرطی و اصل بهترینِ لایب‌نیتس، در فهم دیدگاه او بسیار حایز اهمیت است. از مزایای دیدگاه او واقع‌گرایی، توانایی بیشتر در توجیه شرور موجود در عالم با توجه به «خیلی خوب» پنداشتنِ جهان بالفعل و سهولت فهم دیدگاه او در موضوع اختیار و آزادی برای عوام‌، می‌باشد. در مقابل درک سطحی از مفهوم آزادی و عدمِ توجه به استلزامات صفت حکمت الهی و تاثیرگذاری آن بر تقویت، جهت‌دهی و تحدید اراده آزادِ خداوند در خلق موجودات، از معایب دیدگاه او در موضوع اختیار می‌باشد. نوآوری نوشتار پیشِ‌‌ رو تبیین تئودیسه‌ی ‌بدیع کروسیوس، مزایا و معایب آن است.
بررسی نقش "اختیال در قصه" از دیدگاه علامه جوادی آملی
نویسنده:
محمد کرمی ، بهروز اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دستمایه اصلی این نوشتار، بررسی نقش اختیال در قصه از دیدگاه علامه جوادی ‌آملی است که تا کنون به طور مستقل به آن پرداخته نشده است. ایشان با بهره گیری از حکمت متعالیّه، دیدگاه منحصر به فردی در این زمینه ارائه‌کرده است. در این پژوهش، ابتدا با رجوع به آثار متعدّد و لحاظ مبانی معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی ایشان، نقش اختیال در آفرینش قصه‌های انسانی و توقف انسان مختال در مرتبه خیال(متخیله) و نیز دلایل احتیاط در پرداختن به قصّه‌های غیر‌برهانی از دیدگاه علامه جوادی احصاء شده و سپس به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی، تبیین و بررسی شده‌است. خاستگاه قصّه‎های غیر ‌برهانی، چیزی جز اختیال قوّه متخیّله نیست؛ تفصیل و ترکیب،‌ کار این قوّه است، لذا سامعین را نیز مختال می‌کند؛ مختال- هرچند عاقل‌بالقوّه هست- به مرتبه فعلیّت‌عقل نمی‌رسد، در حالی که منزلت حقیقی انسان در حاکمیّت عقل برهانی و تبعیّت از نقل معتبر است. در نتیجه، انسانِ سامع، تابع اختیال و انسان‌ ِمستمع، تابع عقل ‌‌برهانی است. انسان سامع، با وجود محدویّت ظرفیّت استعدادها، خود را به هر داستان و قصه‌ای مشغول می‌کند، اما انسان مستمع، تابع عقل ‌برهانی و قصه‌های ‌الهی است؛ متخیله، آفریننده قصّه‌های غیرالهی است، اما قَصَص‌قرآنی، برخاسته از اراده‌ الهی و صادق، حق، واقع‌نما و هدایت‎گر‌انسان در صراط مستقیم است؛ لذا‌ در ‌ابتدا، فطرت ‌مخاطب را با قصّه همراه می‎کند و سپس متخیله او را در کوه طور به پرواز در می‌آورد.
صفحات :
از صفحه 185 تا 212
نقد و بررسی برهان اختفای الهی مبتنی بر احکام ایجابی و سلبی وجود در حکمت متعالیه صدرا
نویسنده:
بهروز اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در برهان الحادی اختفای الهی اعتقاد بر این است که قصور عمدی خداوند در ارائه شواهد اطمینان­بخش سبب شده تا برخی جست­وجوگران صادقِ او در وضعیت ناباوری منطقی قرار گیرند. از نظر شلنبرگ این مسئله شاهدِ نقضی بر عشق مطلق خداوند بوده و در ادامه از نبود چنین صفتی، نبود آن ذات را نتیجه می­گیرد. از نظر او تجارب دینی اطمینان­بخش و ارائه شواهد تجربی بیشتر می­تواند مانع از بروز چنین وضعیتی شود، اما ملاصدرا در حکمت متعالیه خود با تحلیل ویژگی­های وجود و ماهیت و در نهایت طرح برهان صدیقین معتقد است خداوند وجود است و نه موجود و با توجه به رابطۀ علّی وجود و موجود، همه موجودات از مظاهر وجود هستند. تحلیل احکام سلبی وجود نظیر غیر نداشتن، ­ثانی ­نداشتن، ماهیت نداشتن، ضد و مثل نداشتن و برخی احکام ایجابی نظیر بساطت، بی­حدی و مفهوم بودن وجود، می­تواند پرده از راز اختفای الهی بر دارد. از این­رو، برخلاف دیدگاه اصالت ماهیتی شلنبرگ، انسان­ها با کثرت شواهد و مظاهر وجود خداوند مواجه بوده و طرح براهینی نظیر برهان اختفاء ناشی از عدم شناختِ درست ویژگی­های خداوند و بالتبع انتظارات نادرست معرفتی نسبت به اوست. از مزایای دیدگاه صدرا می­توان به تبیین ظهور الهی در عین بطون او، استفاده از مبانی بدیهی و عقلی، تطابق با الهیات سنتی ادیان، ارائه تصویری مناسب از رابطه خدا و جهان، اصلاح و تعدیل انتظارات معرفتی انسان­ها از خداوند و سهولت فهم اشاره کرد. در این نوشتار سعی شده تا دو تقریر قیاسی بدیع مبتنی بر دیدگاه­های صدرا ارائه شود تا مبتنی بر نتایج آنها، اشتباهات معرفتی دیدگاه شلنبرگ آشکار گردد.
صفحات :
از صفحه 63 تا 76
نقد و بررسی دیدگاه‌های سقراط و اپیکور در خصوص مَهابت مرگ مبتنی بر نظریات ناظر بر زیان
نویسنده:
بهروز اسدی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترس از مرگ به‌عنوان دغدغۀ وجودی همۀ انسان‌ها موضوعی برای توجه فلسفی مرگ‌اندیشانی چون سقراط و اپیکور بوده است. سقراط مرگ را همچون خوابی فاقد رؤیا و نوعی جابه‌جایی مکانی نفس قلمداد می‌کند و اپیکور نیز تلاش دارد تا در کنار اعتقاد به عدم حیات پس از مرگ و فقدان هرگونه ادراکی در پس آن، بی‌زیانی مرگ را اثبات کند. وجه اشتراک دیدگاه‌های این دو متفکر، تلقی آنها از مرگ به‌مثابۀ فقدان ادراک است. اما سقراط بدون دست برداشتن از میل به جاودانگی، عدم ادراک را موقتی و صرفاً مربوط به واقعۀ مرگ می‌داند و با مشابه دانستن مرگ به خوابی فاقد رؤیا سعی در کاهش ترس انسان‌ها از مرگ دارد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا عدمِ وجود فرد و بالتبع عدم ادراک ناشی از آن، نافی زیان‌بینی فرد مُرده خواهد شد؟ برخی نظریه‌پردازان در مقام نقادی بر این باورند که مرگ نوعی زیان و آسیب است. با التفات به نظریات ناظر بر زیان‌مندی پیش (خنثی‌کنندۀ امیال) و پس از مرگ (ناکامی و محرومیت)، به‌نظر می‌رسد مرگ واجد میزانی از زیان و آسیب است و مفروضات و نتایج اپیکور و سقراط اشکالات عدیده‌ای دارد. نقد و بررسی راه‌حل‌های متفاوت این دو متفکر از طریق معرفی نظریات ناظر بر زیان‌مندی مرگ هدف پژوهش حاضر است؛ و از آنجا که تا به حال هیچ پژوهشی در این خصوص به رابطۀ میان درک زیانِ مرگ و ترس ناشی از آن متوجه نبوده، ازاین‌رو این پرداخت فلسفی نوآورانه است.
صفحات :
از صفحه 127 تا 150
نقدی بر برهان خفای الهی مبتنی بر پدیدارشناسی معنویتِ شیعی از منظر هانری کُربن
نویسنده:
بهروز اسدی ، ان‌شاءالله رحمتی ، بابک عباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اختفای الهی از نظر جان شلنبرگ معنای خاصی دارد و ناظر به کمبود شواهدِ تجربی در تأیید وجود خداوند است. از نظر او وجود ناباورانِ منطقی یا لاادری‌گرایان بهترین شاهد بر این ادعا محسوب می‌شود. شلنبرگ بر این اساس اختفا را نقیضِ عشقِ مطلق الهی و در نهایت شاهدی بر نبود خداوند می‌داند. اما مفاهیم لاادری‌گری و عشق به‌عنوان دو نقطۀ ثقل این برهان در نظام الهیاتی هانری کربن دارای معانی متفاوتی است. توجه به این معانی و ارائۀ یک صورتبندی تحلیلی از آن، شاید سنگ بنایی برای تبیین اختفای الهی از منظری متفاوت و بدیع باشد و نقدی بر برهان اختفای الهی قلمداد شود. از نظر کُربن اِشکال خداباوری عقلی تقلیل قوای ادراکی به دو قوّۀ حس و عقل، در کنار بی‌اعتنایی به نقشِ شناختی قوّۀ خیال و حذف جهان واسطِ مثال از مراتب عالم است که این مسئله سبب شده است که بشر در فهم غیبِ (باطن) عالم - در اینجا خداوند- دچار لاادری‌گری شود. راه‌حل بدیع کربن برای غلبه بر این بحران معرفتی، احیای جایگاه شناختی قوّۀ خیال و عالم متناظر با آن بود. در این نوشتار تلاش می‌شود که از طریق معرفی اندیشۀ تجلی عرفای اسلامی در آثار کربن، مسیر بدیعی در شناخت خداوند ترسیم و از این طریق در کفایت تلاش‌های لاادری‌گرایان تشکیک شود.
صفحات :
از صفحه 45 تا 70
نقد و بررسی برهان اختفای الهی جان شلنبرگ، بر مبنای تناهی صفات فعلی و حکمت الهی
نویسنده:
بهروز اسدی؛ انشاالله رحمتی؛ بابک عباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
صفات محدود و مقیدِ فعلیِ خداوند‌‌‌‌، تجلّی و بُروز صفات مطلقِ ذاتی او در مقام فعل هستند‌‌‌‌، اما محدودیت آنها به جهت اِعمال توأمان آنها در کنار یکدیگر و در ارتباط با مخلوقات است. در میان صفات فعلی‌‌‌‌، صفتِ «حکمت» - تجلّی صفت ذاتی علم - حاکم بر دیگر صفات بوده و تقیّد‌بخشِ آنهاست. جان شلنبرگ، در «برهان اختفای الهی» از تمایز میان این دو دسته صفات غفلت کرده و همین امر سبب شده تا اولاً با اتخاذ رویکردی تشبیهی‌‌‌‌، عشق الهی را صورت مطلق شدهٔ عشق انسانی قلمداد کند. ثانیاً‌‌، با خلط میان صوَر مختلفِ عشق، یعنی آگاپه و اروس، درک نادرستی از عشق الهی و میزانِ اطلاق آنها داشته باشد و ثالثاً، به‌ رغم صحت تأکید شلنبرگ بر تمایز میان برهان اختفا و برهان شر‌‌‌‌، استفادهٔ او از اختفا - به عنوان مورد نقضی بر عشقِ نامتناهیِ الهی‌‌‌‌ - به نوعی، بازگشت به برهان شر را به ذهن مخاطب متبادر می‌کند و برداشت و بهره‌گیری‌ای نادرست است. بر مبنای صفت فعلی حکمت، می‌توان نشان داد که اختفای الهی - بر خلاف مدعای شلنبرگ‌‌‌‌ - نه‌تنها نقضی بر عشق الهی نیست‌‌‌، بلکه مظهری از عشق حکیمانهٔ خداوند به انسان‌هاست که در این نوشتار به برخی از این حکمت‌ها اشاره خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
  • تعداد رکورد ها : 6