جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1
برداشت افلاطونی از فضایل فکری: اهمیت آن برای معرفت شناسی و تعلیم و تربیت معاصر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Alkis Kotsonis
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف اصلی من در پایان نامه ام این است که نشان دهم، برخلاف باور رایج که طبق آن ارسطو اولین کسی بود که فضایل فکری را تصور کرد و آن را توسعه داد، نشانه های محکمی وجود دارد که افلاطون قبلاً مفهوم فضایل فکری را درک کرده و شروع به توسعه مفهوم فضایل فکری کرده است. با این وجود، نباید اهمیت کار ارسطو در زمینه فضایل فکری را دست کم گرفت. ارسطو شرح بسیار کامل تری (در جزئیات و استدلال) از هر دو، یعنی مفهوم «فضیلت» و مفهوم «عقل» از لحاظ متافیزیکی، معرفتی و روانشناختی ارائه داد. با این حال، اولین برداشت از فضایل فکری را باید در مجموعه افلاطونی یافت. چنین تحققی نه تنها مورد توجه تاریخی است، بلکه مهم‌تر از همه، همانطور که می‌خواهم نشان دهم، تصور افلاطونی از فضایل فکری می‌تواند در بحث‌های معاصر درباره نظریه‌های معرفت‌شناسی فضیلت و رویکردهای مبتنی بر فضیلت به تعلیم و تربیت امیدوارکننده باشد. بحث افلاطون از امیال عقلانی قوی ترین نشانه وجود مفهوم فضایل فکری در گفتگوهای افلاطونی است. امیال عقلانی سازنده فضایل عقلی هستند: امیال دارای تمایل هستند. امیال عقلانی تمایلاتی برای دنبال کردن کالاهای عقلانی هستند. فضایل فکری از این قبیل منش ها هستند. علاوه بر این، شواهد دیگری وجود دارد که افلاطون فضایل فکری را درک کرده بود. برنامه آموزشی دقیق او در جمهوری با هدف توسعه امیال عقلانی است، در حالی که در سمپوزیوم او درباره میل شدید عقلانی به شناخت خیر بحث می کند. با وجود این، برای اینکه از نظر فکری با فضیلت باشد، نه تنها باید میل به دانش داشت. همچنین باید به طور سیستماتیک و قابل اعتماد در دستیابی به خواسته های عقلانی خود موفق بود. من نشان خواهم داد که مؤلفه موفقیت فضایل فکری افلاطون را می توان در روش دیالکتیکی او یافت. دیالکتیک افلاطون هم توسعه دهنده فضیلت است و هم روش قابل اعتمادی است که فیلسوفان برای رسیدن به اهداف خواسته های عقلانی خود از آن استفاده می کنند. من استدلال خواهم کرد که معرفت یکی از فضیلت های فکری اولیه افلاطون است. در این راستا، من به استدلال اخیر پریچارد استناد خواهم کرد که بر اساس آن درک، که از دانش متمایز است، شکلی از دستاوردهای شناختی است و در نتیجه آنچه در نهایت ارزشمند است. من بر اساس شواهد متنی از گفت‌وگوهای افلاطونی میانی و بحث‌های اخیر در ادبیات تفسیری استدلال خواهم کرد که معرفت افلاطون، اگرچه معمولاً به عنوان دانش ترجمه می‌شود، اما به برداشت پریچارد از فهم نزدیک‌تر است. همچنین نشان خواهم داد که معرفت افلاطون، مشابه تصور پریچارد از فهم، یک دستاورد شناختی است که با شانس یا شهادت نمی توان به آن دست یافت. برداشت افلاطونی از فضایل فکری چیزی منحصر به فرد برای ارائه به معرفت شناسی فضیلت معاصر دارد. افلاطون برخلاف ارسطو بین حکمت نظری و حکمت عملی تفاوتی قائل نیست. به گفته افلاطون یک عامل عاقل هم در امور عملی و هم در امور نظری عاقل است. علاوه بر این، افلاطون، برخلاف ارسطو، تمایز دقیقی بین فضایل اخلاقی و فکری قائل نیست. بنابراین، برداشت افلاطونی از فضایل عقلی، در مقایسه با ارسطویی، نقطه شروع مناسب تری برای محققانی است که می خواهند استدلال کنند که فضایل عقلی جز جزئی از اخلاق نیستند. علاوه بر این، من استدلال خواهم کرد که برداشت افلاطونی از فضایل فکری نیز برای رویکردهای مبتنی بر فضیلت به آموزش، شایستگی قابل توجهی دارد. افلاطون این سؤال را مطرح کرد که آیا می‌توانیم به دانش دست یابیم، اما با این وجود، نظریه‌ی تعلیم و تربیت الهام‌گرفته از سقراطی خود را توسعه داد که بر اساس آن می‌توانیم یادگیری را بدون دانستن آموزش دهیم. سقراط بارها نادانی خود را اعلام کرد. با این وجود، او به آموزش جوانان آتن ادامه داد. این چیزی است که من پیشنهاد می‌کنم که تصور افلاطون از فضایل فکری می‌تواند به نظریه‌های تربیت کمک کند: ما باید به کودکان نه با انتقال مستقیم دانش به آنها، بلکه با ایجاد تمایلاتی در آنها برای جستجو و کسب حقیقت آموزش دهیم. من استدلال خواهم کرد که اگرچه نظریه افلاطون در مورد تعلیم و تربیت تا حدودی توسط محققان معاصر نادیده گرفته شده است، امروزه چیزهای زیادی در مورد آموزش شخصیت معرفتی به ما می‌آموزد. برنامه آموزشی افلاطونی از انتقال مستقیم دانش از معلم به دانش آموز حمایت نمی کند، بلکه بر ایجاد تمایلات معرفتی فراگیران تمرکز دارد.
  • تعداد رکورد ها : 1