جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1
قدرت، سوبژکتیویته و آزادی در زمینه فرانسوی: سارتر و فوکو در مورد مسئله «پسا مدرن» نمایندگی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Matthew Eshleman
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان‌نامه سیر تحول دیدگاه‌های فرانسوی درباره ذهنیت را از طریق سه جفت متفکر متضاد دنبال می‌کند: مونتنی و دکارت، روسو و هلوتیوس، و سارتر و فوکو. اهداف آن دوگانه است، یکی تاریخی و دیگری نظری. هدف اول ارائه گزارشی ظریف‌تر از دیدگاه‌های «مدرن» از ذهنیت نسبت به آنچه توسط حساب‌های استاندارد ارائه شده است. من استدلال می کنم که در حالی که دکارت نقش مهمی در این تاریخ ایفا می کند، نقش دکارت تا حدی اشتباه درک شده است. صحبت درباره «موضوع مدرن» به صورت مفرد منطقی نیست، و شکاف بین «فلسفه مدرن» و آنچه پس از آن می آید اغلب اغراق شده است. ارزیابی کافی از تاریخ سوبژکتیویته نه تنها نیازمند بررسی تأثیراتی است که دیدگاه دکارت را شکل می‌دهد، بلکه به بررسی تحولات بعدی نیز می‌پردازد. برای این منظور، من استدلال می‌کنم که شک‌گرایی باستانی نقش دوگانه مهمی در تاریخ سوبژکتیویته ایفا می‌کند: این شک نه تنها معرفت‌شناسی مدرن و سوژه‌محور و دوشاخه شدن آن را در دو مکتب مسلط تشکیل‌دهنده آن - تجربه‌گرایی و عقل‌گرایی، آغاز می‌کند، بلکه منجر می‌شود. به نازک شدن ماهیت انسان که در نقدهای ضدانسان گرای معاصر از این موضوع به اوج خود می رسد که طبق گزارش ها باعث نابودی آن می شود. با فرسایش جنبه‌های ثابت واقعیت انسانی، سوژه‌ها به تدریج انعطاف‌پذیرتر می‌شوند و از این رو، به‌طور فزاینده‌ای در برابر قدرت‌هایی آسیب‌پذیر می‌شوند که بر آن‌ها تأثیر می‌گذارند یا به‌طور دیگری تأثیر می‌گذارند. وقتی از منظر فرسایش شکاکانه موضوع بررسی شود، رد واجد شرایط سارتر از ماهیت انسانی، روندی را که در دوران «روشنگری» به خوبی در جریان بود را رادیکال کرد و آخرین گام منطقی را در مسیر تز «مرگ انسان» فوکو ارائه کرد. بنابراین، به جای اینکه تاریخ سوبژکتیویته را به عنوان مجموعه ای از گسست های معرفت شناختی در نظر بگیرم که، برای مثال، سارتر را آخرین چهره ای می داند که در آن سوی شکاف رادیکال از «پسامدرنیته» ایستاده است، استدلال می کنم که انکار ماهیت انسانی توسط سارتر باید به عنوان آخرین گام منطقی در یک روند تدریجی که در اعلامیه فوکو در مورد مرگ «انسان» به اوج خود می رسد. دوم، اگرچه سوبژکتیویته حوزه کلی تحقیق را تامین می‌کند، اما علاقه من بر این است که چگونه دیدگاه‌های سوبژکتیویته در چارچوب تحلیل آزادی و قدرت، و چگونه این شکل‌گیری سه‌گانه به یک مشکل معاصر تبدیل می‌شود. همانطور که موضوع فلسفی به طور فزاینده ای انعطاف پذیر می شود، رویکردهای فلسفی رابطه بین قدرت و آزادی تغییر می کند. با این حال، تا زمانی که تغییر ناپذیری به طور کامل در شن و ماسه زمان فرسایش پیدا نکند، مشکل «پسامدرن» عاملیت به وجود نمی آید. با فوکو نه تنها شاهد فرسایش کامل جنبه‌های تغییر ناپذیر واقعیت انسانی هستیم، بلکه با توجه به ذهنیت، قدرت صرفاً سرکوب‌کننده نیست، بلکه مولد نیز هست. در حالی که این بینش ها برای درک شکل گیری موضوع و اشکال مختلف ظلم بسیار مهم هستند، به مشکل نیز منجر می شود. «اگر قدرت باعث ایجاد ذهنیت می‌شود، به عبارت دیگر، اگر قدرت هویت شخصی، میل، الگوهای رفتاری عادت‌یافته و شرایط نحوه صحبت و تفسیر افراد از جهان را ایجاد می‌کند، و نه تنها به گونه‌ای که هر فضای خارج از قدرت را نفی کند، بلکه به گونه‌ای که سوژه‌ها تا حد زیادی نسبت به تأثیرات آن نابینا باشند، سپس قدرت راه‌هایی را تعیین می‌کند که در آن افراد جهان را در امکانات عملی تراشیده‌اند. اما اگر انتخاب‌ها همیشه تابعی از قدرت پیشین هستند، و اگر نمی‌توان تأثیرات قدرت را با مشاهده مستقیم خود مشخص کرد، پس آزادی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ من استدلال می‌کنم که حتی اولین بیان‌های سارتر از سوبژکتیویته تشخیص می‌دهند که سوژه کاملاً خودساخته نیست، بلکه همیشه توسط نیروهای اجتماعی از قبل عبور کرده و مشروط شده است. با خواندن سارتر و فوکو در کنار و علیه یکدیگر، و با استناد به پیشینه تاریخی آنها، به دیدگاهی قابل قبول از سوبژکتیویته و امکان مقاومت هدایت‌شده توسط عامل، بدون قربانی کردن نقدهای اومانیسم ارائه شده توسط فیلسوفان معاصر فرانسوی، می‌رسم.
  • تعداد رکورد ها : 1