جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2
پیوند حق و اخلاق در فلسفه‌ی کانت: آموزه‌ی وابستگی
نویسنده:
پرهام مهرآرام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه‌ی حقوق یکی از علائق اصلی مطالعاتی کانت به شمار می‌آید و او حتی پیش از طرح فلسفه‌ی انتقادی به آن پرداخته بوده است. لیکن برای مطالعه‌ی مفصل‌تر آراء او در این زمینه باید به «متافیزیک اخلاق» مراجعه کرد. شاید مهم‌ترین مسئله در تفسیر این اثر پیوند میان اخلاق و حق باشد. ساختار این اثر، عبارات موجود در آن و موضع‌گیرهای دیگر کانت در آثار پیشینش مانند «بنیاد متافیزیک اخلاق» و «نقد عقل عملی» دریافت رویکرد کانت درباره‌ی این پیوند را با دشواری‌هایی روبه‌رو کرده است. در این میان می‌توان برحسب آنکه «الزام اخلاقی» جزئی از مفهوم حق است یا خیر، مفسران کانت را به دو دسته‌ی باورمندانِ به وابستگی حق به اخلاق (آموزه‌ی وابستگی) یا مخالفانِ این وابستگی (آموزه‌ی ناوابستگی) تقسیم کرد. از بین این دو مکتب، مکتب وابستگی رویکرد رایج‌تر و همخوان‌تر با ساختار «متافیزیک اخلاق» است. هواداران آن کوشیده‌اند از طریق یافتن بنیادی مشترک برای هر دو حوزه‌ی اتیک و حقوق از آن دفاع کنند. بدین ترتیب، هوفه امرِ مطلقِ عام، کرستینگ و گایر آزادی و پائر اشتودا فرمول قلمروی غایات را به‌عنوان اصل برین عقل عملی پیشنهاد داده‌اند. سورین بائیازو نیز با جدا کردن اعتبار عینی و ذهنی قواعد حقوقی، تلاش کرده است به انتقادهای ویلاشک به‌عنوان مهم‌ترین مدافع نظریه‌ی ناوابستگی پاسخ دهد. این مقاله می-کوشد با بررسی انتقادی نامدارترین چهره‌های این جریان، همچنین بیانِ تعارض‌های متنی «متافیزیک اخلاق»، نشان دهد که هیچ‌کدام از آنان نمی‌توانند تفسیری آنچنان یکدست از فلسفه حق کانت ارائه دهند که بتواند به همه تعارض‌های نام برده پاسخ دهد.
صفحات :
از صفحه 423 تا 457
تمایز حقوق از اخلاق در نظریه‌ی الزام حقوقیِ هانس کلسن
نویسنده:
پرهام مهرآرام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کلسن نظریه‌ی خود را «نظریه‌ی ناب حقوقی» نامیده است. «ناب بودگیِ» این نظریه به معنای آغشته نشدن حقوق به هر امر غیرحقوقی است که خود مستلزم جدایی حقوق از اخلاق است. بر همین پایه کلسن می‌کوشد صورت ایدئالی را از حقوق ارائه دهد که از اخلاق متمایز باشد. او در دوران آغازین اندیشه‌هایش این صورت ایدئال را گزاره‌ای شرطی می داند که مخاطبانش اجرا کنندگان حقوق هستند. این در حالی است که گزاره‌ای اخلاقی غیر شرطی بوده و مستقیم بر اتباع خود امر می‌کنند. اما هنجاری بودن پوزیتیویسم او سبب می‌شود که معنای این گزاره‌ی شرطی به یک الزام حقوقی تکلیف-محور اشاره کند و در معنا و عینیت خود با گزاره‌های اخلاق همانند باشد؛ یعنی الزام حقوقی در این دوره بر «بایدی» بنا شده است که همانند همتای اخلاقیش ریشه در ضرورت عقلانی دارد. این امر به هنجار بنیادین به‌عنوان سرچشمه‌ی این ضرورت چهره‌ای اخلاقی می‌بخشد و آشتی دادن ناب بودگی نظریه‌ی کلسن با هنجاری بودنش را دشوار می‌کند. کلسن که خود از این مشکل آگاه بود، می‌کوشد با طرح نظریه‌ی قدرت‌دهی که در آن «باید» در معنای اعطای صلاحیت فهمیده می‌شود، الزام حقوقی را به‌عنوان مفهومی درجه اول کنار گذاشته و صورت ایدئالی را جایگزین کند که این بار نه امری و نه تکلیف-محور است و نه مستقیم اتباع خود را مخاطب قرار می‌دهد. بدین‌صورت او ناب‌ترین شکل صورت ایدئال حقوق را ارائه می‌دهد. این مقاله به تلاش کلسن برای ارائه‌ی نظریه‌ی حقوقی‌ای هنجاری و در عین حال مستقل از اخلاق پرداخته و آن را مورد نقد قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 339 تا 379
  • تعداد رکورد ها : 2