جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9
نسبتِ تخیل با امید، پیشرفت و همبستگیِ اجتماعی در فلسفۀ ریچارد رورتی
نویسنده:
محمد مهدی شجاعی ، مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به جایگاهِ تخیل در فلسفۀ ریچارد رورتی می‌پردازد. تصور می‌شود که تخیل نقشی کلیدی در فلسفۀ رورتی دارد و فهمِ جایگاهِ تخیل در اندیشۀ رورتی می‌تواند به درکِ ما از قابلیت‌ها و دغدغه‌های اصلی فلسفۀ او کمک کند. به نظر می‌رسد که رورتی درصدد است تخیل را جایگزینِ خرد و عقلِ استدلالی‌ نماید. ما نشان خواهیم داد که این جایگزینی برآمده از ضرورتِ منطقیِ فلسفۀ رورتی و نتیجۀ نگاهِ انتقادی وی به ایدۀ «صدق» و جایگزینیِ آن با ایدۀ «توجیه» است. ازاین‌منظر، تخیل می‌تواند، با پیش‌نهادن بدیل‌هایی برای وضعِ موجود، زمینه را برای پیشرفت، امید و همبستگیِ اجتماعی فراهم آورد. در این مقاله، در قالبِ جایگاهِ تخیل در اندیشۀ رورتی، تلاش می‌شود ایدۀ تخیل و جایگاهِ آن در نسبت با مفاهیمِ کلیدیِ فلسفۀ او ازجمله امید، همبستگیِ اجتماعی و دموکراسی بررسی شود. به نظر می‌رسد که رورتی تنها با تکیه بر عنصر تخیل، به‌عنوانِ جایگزینی برای عقلِ استدلالی، است که می‌تواند پروژۀ خود را تحت عنوان نئوپراگماتیسم به اجرا درآورد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 104
پراگماتیسم، طبیعت‌گرایی و چالش حفظ هنجاریّت: مجادلۀ ریچارد رورتی و هیلاری پاتنم
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ریچارد رورتی در پی چرخش زبانی ، تفسیری زمینه‌گرایانه از نسبت صدق و توجیه به دست می‌دهد و هرگونه کارکرد محتواییِ مفاهیمی چون صدق و توجیه را ورای رویّه‌های توجیهیِ مقیّد به زمینه، منکر می‌شود. در مقابل، هیلاری پاتنم که تا حدودی با گرایش‌های نوپراگماتیستی رورتی همسو است، معتقد است در عین التزام به پراگماتیسم باید راهی برای تبیین ماهیت تعالی‌جویانۀ مفاهیمی چون صدق و توجیه فراهم کرد، وگرنه این مفاهیم بار هنجاری خود را از دست می‌دهند. پاتنم همچنین به تلاش‌های رورتی برای تفسیر طبیعت‌گرایانه و جامعه‌شناسانۀ امر هنجاری خرده می‌گیرد و نتیجۀ آن را چیزی جز بی‌معنا شدنِ مفاهیمی چون «اصلاح» و «پیشرفت» نمی‌داند. در این مقاله، می‌کوشم نشان دهم که چگونه بخشی از انتقادهای پاتنم، رورتی را از طبیعت‌گرایی پرشوری که در آثار اولیه‌اش دیده می‌شود منصرف می‌کند و او را متقاعد می‌سازد که به جای تأکید بر یک طبیعت‌گرایی تمام‌عیار، بر نوعی کثرت‌گرایی واژگانی تأکید کند.
صفحات :
از صفحه 125 تا 149
در باب تاریخ فلسفه‌ی جدید: درسگفتارهای مونیخ
نویسنده:
فریدریش ویلهلم یوزف‌فون شلینگ؛ مترجم: سیدمسعود حسینی؛ ویراستار: مرتضی نوری
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
شب‌خیز,
چکیده :
کتاب در باب تاریخ فلسفه‌ی جدید نوشته فریدریش ویلهلم یوزف فون شلینگ است که سید مسعود حسینی آن را به فارسی ترجمه کرده است. فریدریش ویلهلم یوزف فون شلینگ فیلسوف ایده‌آلیست آلمانی است که در قرن ۱۸ و ۱۹ زندگی می‌کرده. پس از مرگ تاثیر بسیاری بر فیلسوفان بعدی خود گذاشت. او عضو آکادمی علوم مونیخ، استاد دانشگاه‌های برلین، ینا و ارلانگن بود. درس‌های او مهم است چون فلسفه شلینگ تأثیر زیادی از آرای کانت پذیرفت. شلینگ معتقد بود که امر مطلق پیونددهنده میان سوژه و ابژه است و لذا سوژه یا انسان شناسا باید به درک این مطلقیت نائل شود. این کتاب به آرای این فیلسوف در آکادمی مونیخ می‌پردازد.
نقدی بر مبانی نظریۀ کنش ارتباطی در اندیشۀ یورگن هابرماس
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یورگن هابرماس، به‌عنوان شناخته‌شده‌ترین هوادار آرمان‌های روشنگری در عصر حاضر، دفاع از این آرمان‌ها، به ویژه آرمان رهایی از سلطه و سرکوب، را در گرو درانداختنِ نظریه‌ای می‌داند که مقید به زمینه‌های بومی و محلی نباشد و بتواند نوعی اخلاقِ گفتمانی را بر پایۀ بنیان‌هایی جهان‌شمول توجیه کند. او برای طرح چنین نظریه‌ای عمدتاً به مفاهیم «صدق» و «جهان‌شمولی» متوسل می‎‌شود. از سوی دیگر، او خود را در طیف متفکران پسا-متافیزیکی طبقه‌بندی می‌کند و طرح «عقلانیتِ ارتباطی»اش را از ثمرات ضد-سوبژکتیویستیِ چرخش زبانی به شمار می‌آورد. در این مقاله، می‌کوشم نشان دهم که شیوۀ استناد او به مفاهیم «صدق» و «جهان‌شمولی» با تعهدات پسا-متافیزیکیِ او و لوازم چرخش زبانی سازگار نیست.
صفحات :
از صفحه 245 تا 265
رویارویی تفسیرگرایی حقوقی و پراگماتیسم حقوقی: یک ارزیابی
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تفسیرگرایی حقوقی رونالد دورکین دارای مؤلفه‌هایی است که می‌تواند توأمان نقطۀ قوت نظریۀ او و نقطۀ ضعف آن باشد. اصلی‌ترینِ این مؤلفه‌ها مفهوم «صعود نظری» در نظام فلسفی اوست. او با پیش کشیدن این مفهوم بنیان بسیاری از نظریه‌های پراگماتیستی را، به ویژه در فلسفۀ اخلاق و فلسفۀ حقوق، نشانه می‌رود. از سوی دیگر، آمیختگیِ این مفهوم با فرض‌های متافیزیکی گرانبار، خودِ این مفهوم را در برابر انتقادهای پراگماتیستی آسیب‌پذیر می‌کند. در این جستار، دو هدف عمده را دنبال می‌کنم: 1) خواهم کوشید با زدودن این فرض‌های متافیزیکی، نظریۀ او را با رویّه‌های عملی قضات و حقوق‌دانانْ همخوان‌تر و بدین طریق کارایی آن را بیشتر کنم؛ 2) نشان دهم که تفسیرگرایی او با تکیه بر مفهوم «صعود نظری»، به شرط کاستن از تضمنات متافیزیکی، نقش نظریه را در رویّۀ حقوقی بهتر از نظریه‌های پراگماتیستی نشان می‌دهد. به تعبیری، نشان خواهم داد که تعدیلی از هر دو سو، یعنی از سوی تفسیرگرایی حقوقی و پراگماتیسم حقوقی، ما را به سمت نظریۀ حقوقی جامع‌تری سوق خواهد داد که هم حق «بُعد نظری» در رویّه‌های حقوقی حقوق‌دانان و قضات ادا شود و هم حق استلزامات جزئی‌نگرِ رویّه‌های حقوقی.
صفحات :
از صفحه 101 تا 121
نقد دیویدسون بر نظریۀ قیاس ناپذیریِ کوهن
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله قصد دارم نقدهایي را که دیویدسون برپایة نظریة علّیِ معنا بر آموزة قیاس‌ناپذیریِ[1] کوهن وارد کرده بررسی و کوشش‌های یکي از مفسرانِ کوهن، هاوارد سانکی[2]، را در پاسخ به انتقادهای او به بحث بگذارم. در بخشِ نخست نگاهي کوتاه بر نظریة قیاس‌ناپذیریِ کوهن در ساختارِ انقلاب‌های علمی خواهم انداخت و جرح و تعدیل‌هایي را که وی در ضمیمة همان کتاب و نیز در آثارِ بعدیِ خود در خصوصِ این نظریة جذاب، و در عینِ حال مناقشه‌برانگیز، به عمل آورده مرور خواهم کرد. در بخشِ دوم نشان می‌دهم که چه‌گونه دیویدسون از رهگذرِ نقدِ ایدة «شاکلة مفهومی»[3] لوازمِ معناشناسانة این نظریه و نسبی‌گراییِ برخاسته از آن را به نقد می‌کشد و نشان می‌دهد که با اتخاذِ رویکردِ «تفسیرِ بنیادی»[4] چنان نظریه‌اي از اساس بی‌معنا خواهد بود. در بخشِ سوم، پاسخِ کوهن به دیویدسون را به طورِ گذرا مطرح می‌کنم و سپس نشان می‌دهم که چه‌گونه هاوارد سانکی «وابستگیِ تفسیر به ترجمه» را فرضِ پنهانِ نقدهای دیویدسون به شمار می‌آورد و با به چالش کشیدنِ آن راه را برای دفاع از آموزة قیاس‌ناپذیری فراهم می‌کند. در پایان، نتیجه خواهم گرفت که با کنار گذاشتنِ آن فرض، می‌توان آشتی‌اي میان آموزه‌ی «تفسیر بنیادی» و آموزه‌ی «قیاس‌ناپذیری» برقرار کرد.
صفحات :
از صفحه 237 تا 264
نقد مکتب فرانکفورت بر روشنگری، و ارزیابی آن از منظرِ ریچارد رورتی
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مکتب فرانکفورت یا نظریه‌ی انتقادی یکی از جبهه‌های اصلی جنبش ضدروشنگری معاصر را تشکیل می‌دهد. هورکهایمر و آدورنو، دو نظریه‌پرداز مهم این مکتب، نشان می‌دهند که روشنگری در فرآیندی دیالکتیکی تیشه به ریشه‌ی خود می‌زند و بنیان ارزش‌های خود را سست می‌کند. از نظر ایشان، غلبه‌ی عقل ابزاری، که محصول گسترش دیالکتیکی روشنگری بوده است، هرگونه مبنای عینی برای تعهد به آرمان‌هایی چون آزادی، برابری، و حقوق بشر را زائل کرده است. ایشان روی آوردن روشنگری و فرزند خلف آن، یعنی لیبرالیسم، به فلسفه‌ی پراگماتیستی را نشان از ورشکستگی فکری روشنگری می‌دانند. در این مقاله می‌کوشم پس از شرح انتقادهای ایشان، از منظر یکی از مدافعان معاصر روشنگری، ریچارد رورتی، آن انتقادها را پاسخ دهم. رورتی روی گردادن لیبرالیسم از عقل‌باوری و روی آوردن آن به تاریخ‌گرایی و پراگماتیسم را نشان از به بلوغ رسیدن روشنگری در یک فرآیند خودشکنی و خودسازی می‌داند. در ادامه می‌کوشم بر مبنای دیدگاه پراگماتیستی او نشان دهم که لیبرالیسم پراگماتیک معاصر از اتهام وادادگی در برابر وضع موجود مبرا است و توانسته است با نقد وضع موجود بر اساس اهداف و آرمان‌هایی که بیش از همه با هویت‌ها و سنت‌های ریشه‌دار ما گره خورده‌اند، موضعی انتقادی در برابر کاستی‌های آن بگیرد و راهنمایی برای تحقق وضع آرمانی در وضع موجود فراهم کند. اما تفسیر پراگماتیستی خود رورتی از لیبرالیسم نیز با نقطه‌ضعف‌هایی روبه‌روست که می‌کوشم در پایان مقاله به طور گذرا به آن‌ها اشاره کنم.
صفحات :
از صفحه 125 تا 146
نقش فلسفۀ تاریخ در نظریۀ امیدِ کانت
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ه گواهیِ کتابِ نقدِ عقلِ محض، یکى از دغدغه‌های اصلیِ کانت در سرتاسرِ پروژۀ نقادانۀ او یافتنِ پاسخى برای مسئلۀ امید است: اگر انسان تکلیف‌های اخلاقی‌اى را که عقل بر گردنِ او نهاده به جای آورد، تا چه اندازه می‌تواند برای رسیدن به سعادت امیدوار باشد؟ جداییِ نظامِ طبیعت از نظامِ اخلاق در فلسفۀ کانت توجیهِ این امید را به مسئله‌ای اساسی بدل می‌کند. اگر چه این مسئله، به گفتۀ خودِ کانت، مسئله‌اي توأمان نظری و عملی‌ست، او در آثارِ نخستینِ خود می‌کوشد تنها با توسل به کارکردِ عملیِ عقل بدان پاسخ دهد، اما به خاطرِ شکافِ عمیقى که در فلسفۀ نظری و عملیِ او میانِ طبیعت و اخلاق وجود دارد، پاسخِ او چندان قانع‌کننده نیست. مدعای اصلیِ این مقاله آن است که کانت در نقدِ قوۀ حکم با پل زدن میانِ طبیعت و اخلاق _ فلسفۀ نظری و فلسفۀ عملی _ در واقع در صددِ رفعِ نواقصِ نظریۀ امیدِ خود برآمد و در نهایت با به‌کارگیریِ مفهومِ غایت‌مندیِ طبیعت در فلسفۀ تاریخ توانست نظریه‌اى قانع‌کننده در بابِ امید بپروراند.
نقد جماعت‌گرایی بر لیبرالیسم و ارزیابیِ آن از منظرِ ریچارد رورتی
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مکتب جماعت‌گرایی یکی از منتقدان اصلی نظریۀ اخلاقی ـ سیاسیِ لیبرالیسم به شمار می‌آید. طبق نظر بنیان‌گذاران این مکتب، لیبرالیسم تصویری از هویتِ انسان را پیش‌فرض می‌گیرد که حق پیوندهای جمعی در آن ادا نمی‌شود. لیبرالیسم با تأکیدِ نادرست بر اولویتِ عدالت از منظری فردگرایانه، تکالیفِ دگرخواهانه و تعهداتِ جمعیِ به‌ارث‌رسیده از سنت و تاریخ را، که نقشی قوام‌بخش در هویتِ فرد ایفا می‌کنند، نادیده می‌گیرد و به غلبۀ شخصیت‌هایی میان‌مایه، خودخواه، و بیگانه با ارزش‌های جمعی دامن می‌زند. در این مقاله می‌کوشم این انتقادها را به اختصار شرح دهم و سپس از منظرِ یکی از مدافعانِ لیبرالیسم، یعنی ریچارد رورتی، آن‌ها را پاسخ دهم. رورتی این سخنِ جماعت‌گرایان را می‌پذیرد که اجتماع نقشی قوام‌بخش در شکل‌گیریِ هویتِ فرد ایفا می‌کند، اما نقدهای آنان را بر قطبِ پراگماتیستیِ لیبرالیسمِ معاصر وارد نمی‌داند و می‌کوشد نشان دهد لیبرالیسمِ سیاسی سدۀ بیستم، که بهترین صورت‌بندیِ خود را در آثارِ جان دیویی و جان رالز پیدا می‌کند، به دلیلِ سازگاری با تاریخ‌گرایی و قوم‌مداری، برخلافِ لیبرالیسمِ فلسفیِ فیلسوفانِ روشنگری، از انتقادهای جماعت‌گرایان مصون است.
صفحات :
از صفحه 409 تا 444
  • تعداد رکورد ها : 9