جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
فلسفه سیاسی اسلامی و چالش نو اعتزالی معاصر
نویسنده:
رضا نصیری حامد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده: جهان اسلام در برهههای مختلف از جمله دوران معاصر تنها درگیر جدال و معارضه بین عقلانیت و عقلگرایی با گرایشات ضد عقلی نبوده است. برعکس، جهان اسلام در عرصه تفکر و اندیشهورزی از جمله در حوزه فلسفه سیاسی شاهد نزاع بنیادینی بین طرفداران نحلههای مختلف عقلگرایی نیز بوده است. در دوران جدید یکی از جریانات پرنفوذ در جریان اسلام به ویژه کشورهای عربی زبان گرایش نو اعتزالی بوده است که با خوانش جدیدی به تأمل در میراث فکری و معنوی جوامع اسلامی پرداخته است. این جریان بهرغم دستاوردهای عقلانی قابل توجهی که در بازخوانی اندیشههای سنتی جهان اسلام داشته است، به دلایلی همچون اتکا به عقل خودبنیاد و نیز استفاده از روششناسی و معرفتشناسی مدرن، برای حوزه متعارف مطالعات و اندیشهورزی اسلامی چالشزا و مشکلآفرین بوده و واکنشهایی را نیز به دنبال داشته است. نوع نقد و شیوه مواجهه این جریان با عقلانیت معمول در جهان اسلام نه فقط از حیث برخی مبادی و اصول فکری متفاوت است، بلکه علاوه بر آن از برخی پیشزمینههای معرفتی مغایر با اندیشه های سنتی اسلامی برخوردار است و همین گاهی همسخنی این گرایش فکری با حوزههای اندیشه حتی عقلانی در جهان اسلام را دشوار میسازد. یکی از این زمینههای مورد اختلاف و نزاع بین طرفین در نسبت بین دین و عقل است که به نوبه خود بر حوزهی سیاسی و تأمل درباره آن نیز تأثیر میگذارد. در این میان به ویژه خوانش محمدعابد الجابری و دلالتهای سیاسی برداشتها و تفسیر وی از روند جریان فکری جهان اسلام حائز اهمیت زیادی است. این جریان بینش خوبی درباره روند جریانات فکری جهان اسلام به دست میدهد ولی آنچه در این نوشتار بر آن تأکید میشود، ارائه تصویری از چالش و تعارضی است که بر اثر خوانش این جریان نه فقط با ضد عقلگرایان بلکه حتی بین عقلگرایان ایجاد شده است. خوانش و قرائتی که لزوماً نباید قضاوی ارزشی درباره آن داشته و به یکباره آن را مثبت و یا منفی قلمداد نمود. با وجود قوام یافتن نسبی ادبیات این گروه از نواندیشان و روشنفکران اسلامی، به نظر می رسد هنوز برای کاربردی و عملیاتی نمودن این مباحث و التزام به نتایج پژوهش های ایشان، راه درازی در پیش است.
اندیشه بازگشت به قرآن در برپایی حکومت الهی (با محوریت دیدگاه شهید مطهری و امام خمینی (ره))
نویسنده:
احسان شاکری خوئی ، رضا نصیری حامد ، امیر کردکریمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اندیشه بازگشت به قرآن یکی از تلاش‌هایی است که از جانب برخی علمای دنیای اسلام برای برپایی حکومت‌های الهی در جوامع اسلامی و ازمیان بردن بحران‌های ناشی از تسلط حکومت‌های طاغوتی مطرح شد. به نوعی می توان گفت سیر اندیشه بازگشت از سید جمال الدین اسدآبادی آغاز و با تلاش متفکران بزرگی نظیر شهید مطهری و امام خمینی (ره) ادامه یافته است. این دو متفکر بزرگ دنیای اسلام با اعتقاد قلبی و ایمان به گره‌گشا بودن کتاب آسمانی، در عمل کوشیدند مسلمانان را متوجه تأثیر قرآن در برطرف نمودن بحران‌های جوامع اسلامی نمایند. با این توضیح برآنیم تا به صورت تحلیلی و با بهره گیری از نظریه بحران ها، تاثیر این اندیشه بر شکل‌گیری انقلاب اسلامی را مورد واکاوی قرارداده و بگوییم، ایجاد موج انقلابی در ایران، ناشی از تلاش های ارزشمند این دو عالم بزرگ در عمل به مفاهیم قرآنی و رجوع به قرآن بوده که در ابتدا با هدف برقراری حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه در جامعه مطرح و سپس با تکیه بر آموزه‌های قرآنی به تکامل رسیده است؛ به گونه‌ای که امام خمینی (ره) در جایی می‌فرماید: «اصلاً کتاب انقلاب ما قرآن است».
صفحات :
از صفحه 249 تا 270
انسان‌شناسی پدیدارشناسانه ماکس شلر
نویسنده:
رضا نصیری حامد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انسان‌شناسی فلسفی با تأمل در ماهیت انسان یکی از حوزه‌های‌ خاص مورد توجه «ماکس شلر» است. رویکرد پدیدارشناسانه وی متأثر از ایده‌آلیسم، فلسفه زندگی و مسیحیت، درصدد ارائه تصویری جامع از انسان است. بدین منظور شلر وجوه واقعی و تجربی انسان را در کنار ارزش‌‌های معنوی و روحانی وی و با اذعان به استقلال آنها از یکدیگر و در عین حال تعامل و پیوندشان مورد توجه قرار می‌دهد. ماکس شلر تحت تأثیر بحران زمانه خود، از سویی توجه خود را به جنبه‌های مغفول مانده آدمی از جمله عواطف و احساسات به ویژه عشق و نفرت معطوف نموده و از سوی دیگر ضمن تلاش برای ارائه معرفتی یقینی در مورد انسان با اجتناب از ذات‌گرایی، امور مربوط به انسان را از منظری پدیدارشناسانه و بر اساس نحوه آشکارگی آنها بررسی می‌کند. همزمان وی ضمن داشتن تعلّقاتی فلسفی، بر اساس دغدغه‌های جامعه‌شناسانه به مسائل انضمامی و واقعی انسان نیز توجهی خاص دارد. شلر در باب انسان افزون بر ویژگی‌های عام و مشترک وی با بقیه، به تشخّص انسان بهای زیادی می‌دهد و البته بر آن است که نمی‌توان انسان را به شیوه‌ای عینی مورد شناسایی قرار داد و تنها باید بر اساس رویکردی پدیدارشناسانه با وی مواجه گردید.
صفحات :
از صفحه 1 تا 23
مارتین بوبر و انسان شناسی صلح
نویسنده:
رضا نصیری حامد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
صلح و دوستی حقیقی بین انسانها مستلزم فراتر رفتن از مصلحت جویی های گذرا و آنی، و عمل براساس پشتوانه ای اعتقادی و نیز ایمانی ژرف و عمیق است. از دیرباز انسانها در قالب ادیان و اندیشه های مختلف به صلح اندیشیده اند و راهکارهایی نیز ارائه نموده اند. در دوران مدرن، گسستن از مقتضیات و الزامات اعتقادی دوران گذشته، سبب تلاش برای بازاندیشی در مبنای پیوند و ارتباط بین انسانها شده است. ضرورت این امر در آن است که، به تعبیر اندیشمندانی همانند دورکیم، نوع همبستگی بین افراد دگرگون شده است. با آنکه جریان عمومی و کلی برای همبستگی بین افراد در دوران مدرن، مبنایی غیردینی و غیرالهیاتی داشته است، اما هنوز هم اندیشمندان و آموزه هایی بوده و هستند که تعلّق خاطر انسانها به یکدیگر را بر پایه مبانی دینی و الهیاتی استوار نموده اند. چنین آموزه هایی سعی دارند نسبت جدید میان انسانها با یکدیگر را بر اساس رابطه ایشان با خداوند و امر قدسی بازتعریف کنند. مارتین بوبر از کسانی است که در دوران جدید با بیان نسبت های میان فرد و دیگری، و نیز فرد و خداوند، به چنین ارتباطات و پیوندهایی می اندیشد. مهم ترین مبنای مورد تأکید وی آن است که برای تحقق نسبت و ارتباط درست بین هر یک از اینها باید از نگاه ابزارگونه دست کشید. ارتباط حقیقی انسان با دیگری، در ذیل نسبتی که وی با خداوند دارد، باید همنوع خویش را به مثابه غایتی در خود ببیند؛ آن گونه که کانت نیز این گونه می انگاشت. بالطبع هر نوع نگرش ابزارانگارانه نسبت به آدمی مانع از تحقق این امر خواهد شد. دیدگاه بوبر بر وجه وجودشناختی ارتباط بین انسانها تأکید دارد و گفتگو را رکن رکین چنین رابطه ای می انگارد. او برای تبیین منظور خویش از دو نوع رابطه من-تو و من-او یاد می کند که نوع و جهت گیری من، در هرکدام از اینها با دیگری متفاوت است. تلقی دیگری، در مقام تو، نگرشی وجودشناسانه و بالاستقلال است که با نوعی گشودگی به دیگریِ متفاوت با من، هم به شناخت اصیلی از طرف مقابل می رسد و هم شناخت من از خودم را تکامل می بخشد.
صفحات :
از صفحه 81 تا 106
بین الاذهانیت؛ راهی میانه خودبنیادی و مرگ سوژه
نویسنده:
رضا نصیری حامد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انسان در مقام سوژه یا فاعل شناسا در طول تاریخ اندیشه فراز و فرودهای زیادی داشته است. عقلانیت دوران کلاسیک به صورت نظام مند، مخصوصاً در فلسفه یونان باستان، به شکلی تکوین یافت که سوژه نقشی محوری در آن ایفا می کرد. سوژه پس از افت و خیزهای فراوان، دوباره در دوران مدرن به جایگاهی برتر و استعلایی دست یافت. با آنکه سوبژکتیویته در دوران مدرن جایگاه و موقعیت ممتازی یافته و مشخصه شاخص این دوران شد، اما برخی برآنند که عقلانیّت خودبنیاد این دوران ریشه در زمانه ای بس کهن تر به ویژه یونان باستان و تأملات آن دوران دارد. این گفته بیش از پیش این دیدگاه را تقویت می کند که مدرنیته بیش از آنکه حاصل تعارض و برخورد با سنّت باشد، بازخوانی و تفسیری مجدد از اندیشه های دوران باستان بوده است. بدین سبب می-توان این پدیده و رخداد مهم بشری را بازگشت به برخی از مبادی آن، با خوانشی انتقادی دانست که طبیعتاً به اخذ برخی بخش ها و کنار نهادن بخش هایی دیگر انجامید. مدرنیته در مسیر خود با چالش های مهمی در زمینه تحقق آرمان ها و منویاتش مواجه شد که بخشی از آنها متوجه سوژه بود، چرا که سوژه مدرنیته اقتدار و نیز توان بالای خویش در برآورده ساختن اهداف تعیین شده را از دست داده بود و اندیشمندان و نحله های مختلف فکری از منتقدان این دوره، صراحتاً مرگ سوژه را اعلام نمودند. از نظر ایشان سوژه وجه خاصی از انسان بودگی تلقی می شد که در مدرنیته سربرآورد و بسیاری از وجوه انسانی بدان فروکاسته شد و در نتیجه روابط سوژه با دیگری اعم از طبیعت، جامعه، الهیات و نیز همنوعانش را تحت تأثیر قرار داد. یورگن هابرماس ضمن نقد وجوهی از مدرنیته، ناکامی آن را ناشی از اجرای ناقص ظرفیت های نهفته در آن دانسته و از این رو برآن است که همچنان می توان از ظرفیت های مغفول مانده و یا سرکوب شده آن برای پروژه رهایی انسانها استفاده نمود. راه حل وی در ارائه بدیل مهمی ذیل عنوان عقلانیّت ارتباطی و مقوله بین-الاذهانیت است که به کمک آن سوژه ، البته با نگاهی منتقدانه که ناشی از تعلّق خاطر وی به اندیشه انتقادی است، احیاء می شود؛ سوژه ای که با تأمل در خویشتن ضمن ارتقاء ظرفیت های ارتباطی اش از طریق زبان، به محدودیت ها و محذوریت هایش هم واقف است و با پایین آمدن از حوزه های استعلایی در متن روابط واقعی به هویت خود شکل و قوام می بخشد.
  • تعداد رکورد ها : 5