جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
نظریه فضیلت در افلاطون و آموزه تکلیف در کانت
نویسنده:
زهرا صالحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این پایان‌نامه کوششی در جهت تبیین اخلاق فضیلت‌مدار افلاطون و اخلاق تکلیف‌مدار کانت و تطبیق آنها باهم است. اگر به سیر تاریخ نگاه کنیم، مسأل? اخلاق یکی از مهمترین مسائل مورد توجه همگان بوده است. اخلاق با معنای زندگی پیوسته است. بحث اخلاق به قدمت تاریخ بشراست. اگر بخواهیم بحث اخلاق را درافلاطون پی بگیریم، اخلاق نزد او در جستجوی تعریف سعادت و نیکبختی و ارائ? روش نیل بدان است، به این معنی که در جهت حصول بالاترین خیرانسان هدایت شده است. نیکبختی و سعادت باید با پیروی از فضیلت بدست ‌آید، که حتی الامکان به معنای شبیه شدن انسان به خداست. خود فضیلت نسبت به سعادت امرخارجی نیست، بلکه متمم و مکمل آن است. فقط انسانی سعادتمند است که حقیقتاً با فضیلت باشد. افلاطون فضیلت را با معرفت یکی می‌گیرد و معتقداست که حصول فضیلت، با تحقیق و تحقق یعنی معرفت به حقایق و تخلق به آنها ممکن است. نیل به سعادت حقیقی برای انسان ممکن نخواهد بود، مگر درصورتی که با اعتقاد به بقای روح در رفتار خود، عدل و حکمت را نصب العین قرار دهد و ازاین راه اجر وپاداش دنیوی را برای خود تأمین کند.کانت که معروفترین فیلسوف در حوز? اخلاق است، می‌خواست اخلاق نابی را پی‌ریزی کند که به طورکلی فاقد هرآنچه تجربی است، باشد و به انسان‌شناسی وابسته باشد. درفلسف? کانت انسان غایت و هدف است و به هیچ عنوان وسیله و ابزار نیست. انسانیت انسان هدف اخلاق کانت است. مفهوم فضیلت نزد کانت همراه تکلیف است. از نظر او بدون درک صحیح مفهوم تکلیف، مفهوم فضیلت شناخته نمی‌شود. در فلسف? کانت اساس انگیزه و رفتار انسانی، تکلیف است نه سعادت. مفهوم وظیفه و تکلیف عبارت است از مفهوم یک گزینش آزاد و اجباری که انسان آزادانه خودش را از درون بدان مجبور می‌کند. از نظر کانت عملی اخلاقی است یا انسان زمانی آزاد است که اراد? او کاری را انجام دهد که صرفاً بخاطر ادای وظیفه و تکلیف باشد، بدون هیچ چشم داشت دیگری. اراده یعنی انجام عمل براساس تکلیف.
بررسی انتقادی گزارش کاپلستون از نظریة مُثل افلاطونی
نویسنده:
مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فردریک کاپلستون، برای اهل فلسفه، چهرة شناخته شده‌ای است و نام وی «یک دوره تاریخ فلسفه» را با یازده جلد تداعی می‌کند که جزو منابع معتبر دانشگاهی است. کاپلستون، فصلی از جلد اول اثر خود را به گزارش نظریة مُثل اختصاص می‌دهد. او پس از مقدمه‌ای کلیدی و معرفی تلقی مرسوم از نظریة مُثل، می‌کوشد با استناد به متن برخی محاوره‌های افلاطون و بهره گرفتن از سخنان ارسطو، به تقریر نظریة مُثل بدانگونه که افلاطون واقعاً مدعی است بپردازد. اما به نظر می‌رسد گاهی نیت نیک کاپلستون با محتوای تقریر، او همخوانی ندارد. بخشی از این نوشته با بازنگری پاره‌هایی از گزارش کاپلستون، نشان می‌دهد که مورخ از آغاز به روایتی شبه ارسطویی از نظریة مُثل روی می‌آورد: طبق این روایت، مُثل کلّیات قائم به ذات خود هستند. لذا گزارش کاپلستون را ذهنیت «یکی بودن کلّی با مثال» سایه می‌افکند که البته بخشی از تعلیم ارسطو نیز همین مطلب است. ضمن تحلیل رویکرد و تلقی کاپلستون، می‌کوشیم تا همانندی گزارش کاپلستون با روایت ارسطو را نشان دهیم و مواضعی از آن گزارش را با لحاظ مبانی خود افلاطون، بررسی یا مورد تردید قرار دهیم. افزون بر این، در نوشتة کاپلستون و ترجمة فارسی آن نیز ضعف‌هایی راه یافته است که طی بحث به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.
صفحات :
از صفحه 49 تا 80
اتهام افلاطون یا کورنفورد! نقدی بر یک تفسیر
نویسنده:
صدرمجلس سیدمجید
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر، بررسی شرح و تفسیر کورنفورد راجع به اتهام افلاطون است. اتهام این است که افلاطون نظریه «امتناع وجود اضداد در شی واحد» (= خلو شی از اضداد) را به ناحق بر ذهن و زبان پروتاگوراس می گذارد و سرانجام او را به عنوان متفکری که به نسبیت گرایی و نگرش اصالت فاعل شناسا معتقد است، معرفی می کند؛ در حالی که از نظر تاریخی پروتاکوراس به نظریه «معیت وجودی و آمیخته اضداد در خود اشیا» قایل بوده است. از نظر کورنفورد این انتساب ناروای افلاطون، خود در تفسیر نادرست قاعده انسان معیاری پروتاگوراس ریشه دارد. بدین ترتیب از نگاه کورنفورد، پروتاگوراس معرفی شده در رساله ته یه تتوس با خود پروتاگوراس واقعی و تاریخی اختلاف فاحشی دارد. کورنفورد در طرح و تایید مدعای خویش به دو مورد تاکید می کند: اول، متن رساله ته یه تتوس (خصوصا فقره 152) و دوم، گزارش سکستوس آمپیریکوس. نوشته حاضر، با بازنگری در همین دو مورد و با اتکا به آن ها، از دو چشم انداز به نقد نظریه کورنفورد می پردازد: اول، استدلال منطقی و دوم، استناد تاریخی.
صفحات :
از صفحه 99 تا 126
معنا یا غایتمندی زندگی در فلسفۀ افلاطون با تکیه بر آموزۀ «مثال خیر»
نویسنده:
پروانه آقایی طوق,سید مجید صدرمجلس,حسن فتحی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پرسش از «معنای زندگی» و تلاش برای پاسخ گویی به آن، یکی از مهم ترین دغدغه های فکری آدمی از دیرباز تاکنون است. برخی معتقدند پژوهش در باب معنای زندگی درواقع پژوهش در باب «غایت» یا «هدف» زندگی است. ما نیز در این مقاله برآنیم تا معنای زندگی نزد افلاطون را با توجّه به اعتقاد او به غایتمندی زندگی مورد بررسی قرار دهیم. فلسفۀ افلاطون یک نوع فلسفۀ زندگی است و معنای زندگی به واسطۀ فلسفه ای مبتنی بر «حقیقت مطلق و راستین» کشف می شود. طبق نظر افلاطون زندگی انسان، فرآیندی غایتمند است که هدف آن نیل به «مثال خیر» است. فرآیندی که متضمن شناخت خیر، سرسپردگی و دلباختگی بدان و تخلق به فضایل است. «مثال خیر» به عنوان سلطان ساحت معقول در اعلی عِلیّین عالم مثل قرار داشته و سرتاسر خوبی و زیبایی و سودمندی است که نیل به آن، غایت «فلسفه» است : زندگی فلسفی، بهترین راه تحصیل غایت خیر است. با توجّه به غایتمندی زندگی نزد افلاطون و جایگاه مثال خیر در نظام فلسفی وی بجاست که دیدگاه فراطبیعت گرایانه نسبت به معنای زندگی را به او نسبت دهیم.
تحلیلی بر مبحث معترضۀ افلاطون در محاورة ثئای تتوس
نویسنده:
مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
افلاطون و تفکیک مثال زیبایی از مفهوم کلی زیبایی در مهمانی
نویسنده:
سید مجید صدر مجلس
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نگاه فیلسوفان و مفسران آثار افلاطون، مثل اموری کلی است که معرفت ما از آنها به صورت تعریف های عام عرضه می گردد. در راس آن فیلسوفان، ارسطو جای دارد. وی در آثار خویش، مثل افلاطونی را تحت نام کلیات معرفی و نقد می نماید.این نوشته می کوشد تا با نقل سخنان افلاطون در محاوره مهمانی، به نوعی بازنگری و بازنمایی از متن افلاطون دست یازد. این بازخوانی اساسا بیشتر از آنکه تفسیر باشد، از نو دیدن آن چیزی است که شاید خوب دید نشده است. ضمن بحث نشان داده می شود که افلاطون طی سلوک زیبایی شناسی، مرحله درک تدریجی زیبایی مشترک و کلی را از مرحله مشاهده ناگهانی مثال زیبایی تفکیک می نماید. و از آنجا که به زعم افلاطون هر نوع از شناخت، متعلق خاص خود را دارد، نتیجه قرائت تازه ای است از سنتی کهن: افلاطون مثال زیبایی را از مفهوم کلی زیبایی جدا می کند و بدین ترتیب، مثال زیبایی غیر از مفهوم کلی زیبایی است.
اشراق و شهود از نگاه افلاطون
نویسنده:
مریم سلطانی کوهانستانی,مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وجود معرفت شهودی و معنای آن همواره محل نزاع در بین مفسّران افلاطون بوده است؛ برخی اصلاً قائل به چنین شناختی نزد افلاطون نبوده و عده ای که آن را پذیرفته اند، در عقلانی یا عرفانی بودن آن اختلاف نظر دارند. این نوشته می کوشد تا نشان دهد، معرفت از نگاه افلاطون به استدلال عقلی منحصر نبوده و فراتر از آن، متضمن نوعی رؤیت عقلی نیز هست؛ زیرا نزد افلاطون از یک سو، درک عقلی امور به معنای درک ویژگی های مشترک اشیا است که در قالب قضایا و احکام ارائه می گردد. از سوی دیگر، اگر تبیین همه چیز به صورت تبیین عقلی و معلّل ساختن آنها به مثل و تبیین خود مثل در تعلیل آنها به علت فاعلی و غایی خیر است، دیگر چنین تعلیلی در خصوص خود مثال خیر مطرح نخواهد بود؛ زیرا او خیر و زیبایی بالذات است؛ لذا معرفت وی بدین اعتبار فراتر از درک عقلی در قالب احکام کلی و مفهومی خواهد بود؛ شناختی بی واسطه از نوع رویارویی و رؤیت که در قالب قضایا درنمی آید. این شهود، هرچند معرفتی است ناگهانی و کوتاه؛ اما به زعم افلاطون ثابت و راسخ است و بر سیری دیالکتیکی تکیه دارد. درباره ی متعلَّق آن نمی توان چیزی گفت و نگاشت؛ بلکه فقط می توان با وجودِ راهنما، از طریق اشراق مستقیم، آن را تجربه کرد؛ خاص فیلسوف است، نه هر فردی؛ زیرا فقط فیلسوف است که توانسته است نفس خود را سراسر مطیع عقل- یعنی همان پاره ی الهی روح و خویشاوند مثل- گرداند و در نتیجه استحقاق چنین تجربه ای را پیدا کند.