جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی مفهوم اضطراب از دیدگاه کی‌یرکه‌گور و ژان‌ پل‌ سارتر
نویسنده:
راضیه زینلی ، مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کی‌یرکه‌گور با تکیه بر تفکر انفسی، توجه را از عالم خارج به فرد انسانی معطوف ساخت. او با تأکید بر فرد انسانی و احوالات مخصوص او، تعریفی جدید از انسان ارائه کرد و ادبیات جدیدی را وارد فلسفه ساخت و از آن‌ پس، مفاهیمی نظیر اضطراب، نومیدی، تهوع و... به کلیدواژه‌های اساسی اگزیستانسیالیسم تبدیل شدند. در انديشة‌ ژان پل سارتر نیز توجه به اين مسائل و اهتمام به آنها به اوج رسید. اضطراب از اولین احوالاتی است که فردِ هستی‌دار با آن درگیر است. کی‌یرکه‌گور دو رویکرد متفاوت به این مقوله دارد؛ یکی نگاه او در کتاب ترس ‌و لرز است که در آنجا یقین ایمانی را عامل اصلی اضطراب می‌داند؛ یقینی كه برگرفته از اعتماد به خداست. رویکرد دیگر او در کتاب مفهوم اضطراب مطرح می‌شود که او در آنجا‌، با نگاهی روان‌کاوانه، ریشۀ اضطراب را در گذشتۀ گناه‌‌آلود فرد می‌جوید. سارتر نیز به مانند کی‌یرکه‌گور تعریفی خاص از انسان ارائه می‌دهد و مهم‌ترین خصوصیت او را انتخاب و آزادی می‌داند. از آنجایی‌که انسان پيوسته در موضع انتخاب قرار می‌گیرد، با آینده‌ای نامعلوم مواجه است كه همین مواجهه، بر اضطراب او می‌افزاید. در این مقاله، مفهوم اضطراب را که از مفاهیم اساسی اگزیستانسیالیسم است، از منظر کی‌یرکه‌گور و سارتر بررسی مي‌كنيم و به تأثیرپذیری سارتر از کی‌یرکه‌گور در اين زمينه و اشتراکات و افتراقات آنها مي‌پردازيم
تناسب سبک ادبی «مدیتیشن» با روش تحلیلی دکارتی در تأملات
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کتاب تأملات متداول‌ترین و پرخواننده‌ترین متن فلسفی در دوران جدید بوده و فیلسوفان با هر مشرب فلسفی آن را در مد نظر قرار داده‌اند و هستۀ اصلی برنامه‌های درسی فلسفه را تشکیل داده است، تا جایی‌که نه‌تنها اهل فلسفه بلکه بیشتر فرهیختگان با این اثر کمابیش آشنایی دارند. هیچ کتابی در تاریخ فلسفه به‌اندازۀ این کتاب کوچک به‌نسبت حجمی که دارد، مهم و مؤثر نبوده است. بی‌گمان یکی از علل اصلی موفقیت‌ این اثر افزون بر غنای فلسفی و عظمت مابعدالطبیعة دکارت، سبک نگارش بدیع و روش برهان‌پردازی منحصربه‌فردی است که دکارت آگاهانه و هنرمندانه آن را به‌کار می‌گیرد. نویسنده در مقالة پیش‌رو می‌کوشد تا از این منظر به تأملات‌ بنگرد و ساختار، سبک و گونة ادبی آن را به‌اختصار بازنماید
صفحات :
از صفحه 31 تا 48
فلسفه ی تطبیقی از نگاه پُل ماسون اُرسِل
نویسنده:
سینا میرزایی,مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ماسون اُرسِل پدر فلسفه ی تطبیقی است. او با تأثر از دو جریان تاریخ گرایی و پوزیتیویسم سده ی نوزده، می کوشید تا فلسفه ها را در مقام پدیده هایی تاریخی، در درون سنّت پوزیتیویستی، به گفت وگو وادارد. موفقیت روش تطبیقی در دیگر حوزه های معرفت خصوصاً فیلولوژی (فقه اللغه)، الهام بخش او در اتخاذ این اندیشه بود که مطالعه ی تطبیقیِ الگوهای تفکر در تمدّن های مختلف می تواند دانش ما را در جهت آنچه فلسفه می خوانیم، وسعت و وضوح بخشد. او پژوهش خود را بر بررسی تاریخی سه تمدّن هند، چین و اروپا متمرکز می کند و معتقد است تاریخ و غنای حِکمی این سه تمدّن، بخشی از حکمت خالده ی جهان را تشکیل می دهد. اُرسِل در کتاب فلسفه ی تطبیقی می کوشد با طرح روش تطبیقی، فلسفه را از جزمیت و نسبیت مطلق برهاند. برای این کار، توجه خویش را به حقایق تاریخی فلسفی با توجه به بسترهای شکل گیری تاریخی شان معطوف می کند. در واقع او تطبیق را چونان مجرایی می داند که فلسفه با آن، از مطلق گرایی مابعدالطبیعی و نظری رهایی می یابد و به عمل و کاربردپذیری می گراید. ما در این مقاله می کوشیم تا با رویکردی توصیفی به معرفی آرا و نظریات اُرسِل در باب فلسفه ی تطبیقی بپردازیم.
فرض اهریمن بداندیش و طرح فلسفی دکارت
نویسنده:
سید مصطفی شهرآیینی,عزیزه زیرک باروقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت در تأمّل نخست شک هایی را دربارة هر چیزی که می توان در آن تردید کرد، مطرح می کند و در تأمّلات بعدی می کوشد به همة این شک ها، به نوعی پاسخ گوید و با این کار نشان دهد که حتی با وجود شک های افراطی بازهم امکان نیل به معرفت یقینی وجود دارد. به این معنا که می خواهد با خود شک به مصاف با شک برخیزد. آنچه در این مقاله مدنظر است این است که آیا دکارت توانسته است بنا به ادعای خود، پس از تأمّل نخست، در تأمّلات دوم تا ششم یک به یک شک های مطرح در تأمّل نخست را به یاری روش تحلیل نفی کند. نویسندگان مقاله بر آنند که دکارت واپسین و در واقع، افراطی ترین شک خود را در تأمّل نخست، یعنی فرض اهریمن بداندیش را، که با این شک، برنامة تردیدافکنی او کامل می شود و وجود عالم مادی یک سره در مظان تردید واقع می شود، در هیچ کجای تأمّلات و حتی در پاسخ به اعتراضات هفت گانه، برطرف نکرده است. به نظر می رسد او در ادامة تأمّلات، جایگاه و نقش اهریمن بداندیش را در نظام فلسفی اش فراموش می کند یا آنکه نمی تواند خود را از چنبرة این فرض شکاکانه برهاند. در این مقاله ما با استناد به آراء خود دکارت و اشاره به نظرات چندی از شارحان و مفسران او می کوشیم به جایگاه و نقش اهریمن بداندیش در سیر شک دکارتی و میزان موفقیت او در غلبه بر شک بپردازیم و معضلی را که به نظر می رسد نظام فلسفی دکارت در این راستا با آن رو به روست، بازنماییم.
فلسفه دکارت: بستری برای علم نوین
نویسنده:
محسن بیزه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دکارت در زمانه‌ای ظهور می‌کند که از سویی، شکاکیت فراگیری دامن‌گیر فلسفه و مابعدالطبیعه است و از دیگر سو، پیشرفت‌های چشمگیری در حوزه علوم طبیعی به‌ویژه نجوم در حال شکل‌گیری است. از این‌روست که مهم‌ترین دغدغه‌خاطر فیلسوفان سده هفده، روش رسیدن به یقین و شناخت یقینی است؛ نظر غالب فلاسفه جدید در این دوره بر این بود که نخست باید فاهمه را شناخت و سپس روش درستی را برای استفاده هر‌چه بهینه‌ از امکانات معرفتی و پرهیز از خطا پیدا کرد. به همین دلیل است که تقریباً بیشتر فیلسوفان این دوره در میان آثار خود به‌نوعی هم «رساله‌ای درباره روش» دارند و هم «رساله‌ای درباره فاهمه».اما دکارت چنان‌که در گفتار در روش، آشکارا اعلام می‌دارد، هدفش در فلسفه، این است که «آدمیان را مالک و صاحب طبیعت» کند و این مهم جز با سلطه علمی بر عالم میسر نخواهد شد. نماد آن علمی که می‌توانست چنین هدفی را تأمین کند، فیزیک بود. دکارت به کاستی‌های نظام ارسطویی (به‌ویژه منطق و طبیعیات او) واقف بود و می‌دانست که تا این نظام حکم‌فرما باشد امکان پیشرفت علمی و تحقق اهداف او وجود ندارد. از این ‌رو، تصمیم گرفت تا مبانی نظری را طراحی کند که به‌آرامی و بی‌آن‌که حساسیت مدرسیان را برانگیزد، بسترساز منطق و طبیعیاتی نوین باشد. علم جدید مدنظر دکارتی، علمی یکسره کمیت‌محور، مبتنی بر ریاضیات و برخوردار از یقین ریاضی بود.با توجه به آنچه گفته شد این پرسش مطرح است که چگونه مابعدالطبیعه دکارت توانسته است بستری را برای علم جدید فراهم بیاورد نگارنده در این رساله می‌کوشد تا به این پرسش، با توجه به این نکته پاسخ دهد که مابعدالطبیعه در نگاه دکارت بیشتر نقش وسیله را دارد تا این‌که فی‌نفسه هدف باشد. و از آن‌جا که بهترین و کامل‌ترین قرائت از مابعدالطبیعه دکارت را در کتاب تأملات در فلسفه اولی می‌توان یافت، بنابراین می‌کوشیم تا با تمرکز بر این کتاب و با توجه به موضوعات اصلی فلسفه دکارت- نفس، خدا، جهان- به این موضوع بپردازیم.
تفسیر کاتینگهام از فلسفه دکارت
نویسنده:
عزیزه زیرک باروقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دکارت به عنوان «پدر فلسفة جدید» از بزرگترین فلاسفة دوران جدید به‌شمار می‌رود. فلسفه او چه در زمان خودش و چه پس از او همواره مورد توجه بوده و مفسران بسیاری کوشیده‌اند تفسیری نو از نظام فکری او ارائه دهند. کاتینگهام از جمله دکارت‌شناسان بزرگی است که آثار متعددی دربارة ابعاد گوناگون نظام فکری دکارت دارد و تازه‌ترین ترجمه از مجموعه کامل آثار دکارت در زبان انگلیسی را او (به همراه دو تن دیگر) منتشر کرده‌اند.ویژگی منحصربه‌فرد تفسیر کاتینگهام از فلسفة دکارت این است که او چون مترجم آثار دکارت استبا احاطة کامل به تمام ابعاد فکری او و با توجه به آثاری که گاه از نظر دیگر مفسران دور مانده یا کم‌اهمیت تلقی شده است به شرح و تفسیر نظام فکری دکارت می‌پردازد. کاتینگهام می‌کوشد تا با نظر به توجه اصلی دکارت به پی‌ریزی مبانی علم نوین، فلسفه او را به‌گونه‌ای تفسیر کند که او را از حالت یک مابعدالطبیعه‌دان محض درآورد و به‌نوعی نشان دهد که آنچه دغدغه اصلی دکارت را تشکیل می‌داده است نه پرداختن به مباحث بی‌حاصل فلسفی بلکه استفاده از فلسفه برای بنیان‌نهادن مبانی علم بوده است. البته بدیهی است که دکارت به‌فراست دریافته بود که برای پی‌افکندن مبانی علم نوین، نخست باید طرح فلسفه‌ای نو در اندازد.بنابرآنچه گفته شد، ما می‌کوشیم در این رساله، به چند موضوع محوری فلسفه دکارت از منظر کاتینگهام بپردازیم که آنها عبارتند از: 1) روش دکارت و جایگاه شک در آن، 2) کوژیتو، 3) براهین اثبات وجود خدا در فلسفة دکارت و جایگاه خدا در نظام فلسفی دکارت، 4) جهان دکارتی و انسان در نگاه دکارت. و امید آن را داریم که بتوانیم تصویری تازه و متفاوت از دکارت و نظام فکری او ارائه دهیم.
خوانش کربن از فلسفة تطبیقی
نویسنده:
سید مصطفی شهرآیینی,بیان کریمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هانری کربن از جمله متفکرانی است که به طور جدی در صدد محقق کردن ماهیت و چیستی فلسفة تطبیقی بر آمده است. منبع الهام کربن در باب تبیین فلسفة تطبیقی پدیدارشناسی هوسرل بوده است.اعمال روش پدیدارشناسی در فلسفة تطبیقی مستلزم رجوع به ذات اندیشه های فلسفی است. شعار رجوع به ذات اشیاء، متعلق به پدیدارشناسی هوسرل است، ولی هوسرل این ذات را در عالمی ماورایی و قدسی جستجو نمی کرد، بلکه در آگاهی بی واسطه و در عمل ماهیت بخشی در پی این ذات می جست. اما کربن در این جا، با به عاریت گرفتن رجوع به ذات اشیاءِ هوسرل، ذات را طبق هستی شناسی باطنی فلاسفة مسلمان ایرانی، در عالم قدسی و مابعدالطبیعی جستجو می کند. کربن به نقد تفکر تاریخی ماسون - اورسل پرداخته و با اخذ مفاهیمی از پدیدارشناسی هوسرلی تماماً در مقابل وی ایستاده است. از نظرگاه کربن غایت فلسفه دسترسی به ادراک شهودی ذات است و فلسفة تطبیقی با سیر خطی و امتدادی تاریخ و قبول تاریخ انگاری معنا ندارد. کربن در کنار تاریخ زمانمند و این جهانی ای که نگرش مدرن آن را تنها تاریخ واقعی تلقی می کند، تاریخ قدسی را مطرح می کند.
ترجمه بخشی از کتاب پیرامون اختیار یا آزادی بشر اثر شلینگ که توسط جیمز گاتمان از آلمانی بـه انگلیـسی ترجمـه شـده است
نویسنده:
مصطفی شهرآئینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,