جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 219
بررسی تاثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت از دیدگاه مولانا جلال الدین رومی
نویسنده:
زهرا مستوفی اشتیانی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
واقع گرایی اخلاقی و معنای زندگی
نویسنده:
مسعود راعی صدقیانی، امیر عباس علیزمانی، محسن جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رساله حاضر نوشتاری است در زمینه واقع گرایی اخلاقی و معنای زندگی؛ و وجهه نظر آن پرسش از ارتباط میان این دو، و به بیان دقیق تر لوازم و نتایج واقع گرایی اخلاقی برای معنای زندگی، است. واقع گرایی و ناواقع گرایی اخلاقی دو گرایش یا نظریه مهم در حوزه فرااخلاق اند (که البته هریکروایت های مختلفی را -ضمن حفظ جوهره مشترک- شامل می شوند). واقع گرایی اخلاقی مؤدی به کشف ارزش ها، و ناواقع گرایی اخلاقی مؤدی به جعل ارزش ها است. از سوی دیگر، «معنای زندگی» همان ارزشی است که ما زندگی خویش را در پیوند با آن، معنادار و واجد ارزش زیستن می یابیم. بنابراین اگر از این منظر به معنای زندگی نظر کنیم، پرسش اساسی این خواهد بود که «آیا معنای زندگی چیزی است که کشف می شود؛ یا باید توسط هر شخص جعل یا خلق شود؟» ایده مرکزی این تحقیق، این است که دوگانه جعل و کشف معنای زندگی را می توان در قالب مناقشه میان واقع گرایی و ناواقع گرایی ارزشی مطرح نمود. اگر (چنان که ناواقع گرایان معتقدند) هیچ ارزش عینی ای وجود نداشته باشد، آنگاه هر شخص باید ارزش های خویش را جعل کند. در این صورت، هیچ مرجع و مابازاءِ واقعی وجود نخواهد داشت تا دیدگاه های ارزشی خود را در ارتباط با آن صادق بدانیم، توجیه نماییم و احیاناً برتری آنها را بر دیدگاه های دیگر نشان دهیم؛ زیرا این دیدگاه ها کاشف از هیچ واقعیتی نیستند تا بتوانند صادق یا کاذب باشند. هریک از ما نظام ارزشی خود را دارد و ممکن است این نظام ها به صورت مجموعه هایی متعارض در برابر ما نمودار شوند؛ اما در این میان، پرسش از اینکه نظام ارزشی درست کدام است، پرسشی نابجا و نامعقول به نظر می رسد. اما اگر (چنان که واقع گرایان معتقدند) ارزش ها از نوعی عینیت برخوردار باشند و تجربه ما از ارزش ها بخشی از تجارب ما از عالم واقع باشد، آنگاه می توان با دسترسی معرفتی به این ارزشهای عینی، باورهای ارزشیِ صادق و موجّهی داشت. فصل سوم این رساله به این موضوع می پردازد که آیا ارزش ها (یا خاصه های ارزشی) در عالم واقع، و به طور مستقل از آنچه ما درباره آنها می اندیشیم، وجود دارند یا نه. - یا، به تعبیر دیگر، آیا ارزش ها عینی هستند یا ذهنی. این موضوع محور نزاع واقع گرایان و ناواقع گرایان اخلاقی است. فصل چهارم نیز به این موضوع اختصاص دارد که آیا احکام و گزاره¬های ناظر به معنای زندگی (که از سنخ احکام ارزشی اند) می-توانند احکامی معرفتی، دارای ارزش صدق و قابل توجیه باشند؛ یا این نوع از احکام و گزاره ها صرفاً اظهار طرز تلقی های غیرمعرفتی (نظیر امیال، عواطف و احساسات) ما نسبت به اموراند و، درنتیجه، اساساً صدق و کذب پذیر نیستند. موضوع اخیر در قالب مناقشه میان شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی مطرح خواهد شد.
مقایسه انتقادی دیدگاه های فیلیپس وکیوپیت در باب ناواقع گروی دینی
نویسنده:
محسن فیض بخش، امیر عباس علیزمانی، رضا اکبری، عباس یزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ناواقع‌گروی دینی به عنوانِ یکی از رهیافت‌های مهمّ در تحلیل زبان دینی، از اواخر قرن بیستم کانون توجّه فلاسفه‌ی دین بوده است. ناواقع‌گروی را می‌توان ایده‌ی عدم پذیرشِ واقعیّت مستقلّ از انسانِ متعلّق گزاره‌های دینی در عینِ مهمّ پنداشتنِ دین تعریف کرد. د. ز. فیلیپس و دان کیوپیت دو تن از متفکّرانی اند که به ناواقع‌گروی دینی شهرت دارند. دان کیوپیت، استاد فلسفه‌ی دانشگاه کمبریج، زبان دینی را به مثابه بازتاب معنوی انسان می‌پندارد و معتقد است که باور‌های متافیزیکی دینی -که ذاتی دین نیستند- در زمانه‌ی معاصر باید کنار نهاده شوند و گوهر دین -که خواست دینی است- خود را خالص تر نمایان سازد. وی بر این مبنا، باور دینی، عمل دینی و تجربه‌ی دینی را تحلیل ناواقع‌گرایانه می‌کند. د. ز. فیلیپس، استاد ولزی دانشگاه سونسی و مدرسه عالی کلیرمانت، مبتنی بر نگاه ویتگنشتاین متأخّر به باور دینی، برای شناخت زبان دینی و یافتنِ راهی جدا از تحویل‌گروی و واقع‌گروی، طرحی تحتِ عنوانِ فلسفه‌ی تأمّلی دین ارائه می‌کند. از دید او فلسفه‌ی تأمّلی دین باید جنبه‌ی وصفی داشته باشد و بی‌طرف و خود‌بنیاد باشد؛ کار فیلسوف وصف باور دینی است؛ نه طرفدارِ آن است نه منکرِ آن. بر مبنای این تحلیل، وظیفه‌ی فلسفه روشن کردنِ گرامرِ عمقیِ گزاره‌های دینی است؛ گرامری که خلطِ آن با گرامرِ گزاره‌های تجربی باعث پیدایی این خطا می‌شود که گزاره‌های دینی ناظر به واقع دانسته شوند. بدین ترتیب مفاهیم دینی لزوماً ما بازای خارجی ندارند؛ بلکه عناصر تشکیل دهنده‌ی زبان دینی اند. فیلیپس و کیوپیت در نفی واقع‌گروی و اهمّیّت قائل شدن به دین هم عقیده اند؛ امّا اگر چه فیلیپس مخالف تحویل‌گروی است و وظیفه‌ی فیلسوف دین را وصف می‌داند؛ امّا کیوپیت را می‌توان تحویل‌گرا دانست و هم چنین وی آشکارا به تجویز نسبت به گزاره‌های دینی می‌پردازد. به نظر می‌رسد مهم ترین اشکال وارد به این دو نگاه، این است که آن‌ها به دنبال اثبات چیزی اند (نا‌واقع‌گروی دینی) که از پیش آن را مفروض انگاشته اند. هم چنین اگر هدفِ این رویکرد احیای ایمان باشد، به نظر می‌رسد دشوار به این هدف نائل خواهد شد؛ چرا که آگاهانه باور داشتن به موجودی که وجود واقعی ندارد، به نظر پارادوکسیکال می‌رسد.
بررسی مسئله شر از دیدگاه شهید مطهری و بوروس ریشنباخ
نویسنده:
آرزو مشایخی، عبدالرسول کشفی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده یکی از دغدغه های همیشگی بشر چرایی وجود شرور در عالم و تحمّل آن ها از سوی مخلوقات هستی بوده است.اهمیت این موضوع تا به آن حد است که حتی ذهن فلاسفه ی معاصر را به خود مشغول کرده و اهتمام آنان را در حل این مسئله موجب گشته است. «بروس رایشنباخ» به عنوان یک فیلسوف غربی و «شهید مطهری» به عنوان فیلسوفی اسلامی به اهمیت این موضوع پی برده و به آن پرداخته اند. آن ها از بحث تفکیک ناپذیری شرور از خیرات در عالم برای پاسخ به پرسش های مربوط به شرّ بهره می گیرند. شهید مطهری این بحث را به عنوان اصلی از اصول حلّ مسئله ی شرّ، چه شرّ اخلاقی و چه شرّ طبیعی، معرفی می کند و این جدایی ناپذیری را ذاتیّ عالم طبیعت اثبات می کند و تمام پرسش های مربوط به این مسئله اعم از علّت وجود مصائب، تبعیض ها و کمبود ها را با همین اصل پاسخ می دهد. رایشنباخ نیز با استفاده از این موضوع نشان می دهد از آنجا که بشر موجودی مختار است، انجام فعل سوء از سوی او امری طبیعی است که اگر امکان انجام شرّ از انسان گرفته شود، دیگر مختار بودن او معنا نخواهد داشت. علاوه بر این، چون هستی دارای قوانینی است که انفکاک از این قوانین به معنای نظام مند نبودن آن است و اقتضای این عالم وقوع گه گاه شرور طبیعی است، تصوّر جهان مادی بدون وجود این شرور محال است. لذا در دیدگاه دو فیلسوف جهان کنونی بهترین جهان ممکن است، چراکه تحقق فاعل اخلاقی و نظامی قانون مند در آن دیده می شود.
بررسی و نقد دیدگاه متفکران مسلمان معاصر ایرانی در باب تعارض علم و دین
نویسنده:
علی الماسی بیدگلی، امیر عباس علیزمانی، محمد لگنهاوزن، احمد بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از پایه ای ترین مباحثی که در فلسفه ی دین مطرح است، بحث « ارتباط علم و دین» است و لازم است که مبانی این بحث و نیز چگونگی ارتباط این دو مقوله با همدیگر به گونه ای مستدل بررسی شود؛ در این میان سؤالاتی مطرح است: آیا علم و دین با همدیگر تعارض دارند و یا اینکه متعارض نبوده بلکه با هم مرتبط هستند؟ آیا در صورت ارتباط علم و دین، این ارتباط به گونه ای مکمّل هم اند؛ یا اینکه از نوع تمایز است؟ آیا نظریه ی تکامل به عنوان نماد تعارض علم و دین با کتب مقدس تعارضی حقیقی دارد؛ یا ظاهری؟ در صورت اثبات تعارض این دو حوزه، آیا می توان دلیلی را که در عصر مدرنیته برای این نوع ارتباط در فضای مسیحیت مطرح گردید، برای اسلام هم مطرح کرد؟ و بالاخره نگاه اسلام درباره ی ارتباط علم و دین چگونه است و متفکران اسلامی بخصوص ایرانی و معاصر چه پاسخ هایی به این سؤالات داده اند؟ در این پایان نامه در بخش مقدماتی به تعریف علم ودین و بیان یک سری از کلیات مربوط به این بحث پرداخته شده است. در بخش اول دیدگاه های مختلف در باره ی ارتباط علم و دین را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس به بررسی و تحلیل نظریه ی تکامل، مبانی، ادله، لوازم و پیامد های کلامی، اخلاقی و انسان شناختی آن خواهیم پرداخت. در نهایت در بخش دوم مواجهه ی متفکران مسلمان ایرانی معاصر با این مسأله بررسی خواهد شد. در این میان نظر متفکرانی چون مرحوم علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت الله مشکینی –رحمهم الله تعالی- ، آیت الله مکارم، سبحانی و مصباح یزدی حفظهم الله تعالی و مرحوم سحابی بیان شده، نتیجه گیری نهایی اخذ خواهد شد.
خدا و عینیت گرایی اخلاقی (استدلال از طریق عینیت ارزش های اخلاقی بر وجود خدا
نویسنده:
کاظم راغبی، امیر عباس علیزمانی، محمد رضا بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انتقادات گسترده ی فلسفی، همراه با پیشرفت های علمی قرون اخیر، براهین سنّتی اثبات وجود خدا را متزلزل نمود و مؤمنانرا برای اثبات معقولیّت دیدگاه خود، مجبور به روی آوردن به براهین نوین تری کرد. با توجه به این که استدلال اخلاقی کانت، که برای حفظ اطلاق امر اخلاقی وضع شده بود، نه تنها مورد هجمه ی انتقادات فراوانی قرار گرفت بود، بلکه رضایت مؤمنان را نیز فراهم نمی-کرد؛تعدادی از اندیشمندان که به عینیّت ارزش های اخلاقی باور داشتند، تلاش کردند نظریه ای را سامان دهند که هم از عینیّت ارزش های اخلاقی محافظت کند و هم برای معقولیّت وجود خدا قرائنی عقلی پدید آورد.این رساله با مطالعه ی سیر این اندیشه درباره ی «خدا و عینیّت گرایی اخلاقی»، و با تمرکز بر موضوع «استدلال از طریق عینیّت ارزش های اخلاقی بر وجود خدا»، در سه فصل اصلی تنظیم شده است. فصل نخستین بحث به سنت راشدال- سورلی اختصاص داده و در دو بخش به شکل گیری و تکامل استدلال از طریق عینیّت گرایی اخلاقی اشاره کرده است. در فصل دوم، ورود و تکاملِ تفکراتِ متفاوت تری نسبت به سنّت راشدال- سورلی، مورد مطالعه قرار گرفته و به استدلال های سی. اس. لوئیس، تروبلود و آدامز پرداخته شده است. فصل سوم این رساله، به نقد، مقایسه ی مباحث مطرح شده و بررسی نکات مهمی پیرامون ارتباط خداباوری و اخلاق اختصاص داده شده است و در انتها به این نتیجه رسیده است که باور به عینیّت ارزش-های اخلاقی، شاید توان ارائه ی استدلالی خردناگریز را نداشته باشد، اما دیدگاه مؤمنانه و عینیّت گرایی اخلاقی، حمایتی دوجانبه از یکدیگر دارند و از این رو باور به عینیّت ارزش های اخلاقی، شواهد و قرائن مهمی به نفع خداباوری پدید می آورد.
رنج وعشق وایمان در اندیشه مولانا جلالدین بلخی و سورن کرکگور
نویسنده:
مهدی سعادتمند، امیر عباس علیزمانی، قاسم علی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده: ایمان موهبتی الهی است که بررسی آن با رویکردی روان شناختی از این جهت اهمیت می یابد که نفس، به عنوان محل عروض ایمان، حالات متفاوتی به خود می گیرد. دو عنصر «عشق» و «رنج» به لحاظ جاذبه و دافعه ای که دارند، تأثیر مستقیم بر ایمان می گذارند که این تأثیر به گونه ای دو سویه خودنمایی می کند. مهمترین انگیزه از تطبیق آرای مولانا جلال الدین بلخی و سورن کیرکگور در باب نقش رنج و عشق در ایمان، توجه خاص آنها به ابعاد روانی نفس و نگاه تازه آنها به ایمان است؛ نگرشی که در نهادینه شدن ایمان در زندگی بشر امروزی و معنابخشی به زندگی او نقشی کلیدی دارد. در نظر مولوی رکن اساسی و کاشف از ایمان حقیقی عشق است. وی ایمان عاشقانه خود را مرهون سوز و گداز درونی خود و دورافتادگی از اصل خویش می داند که در این مسیر عقل جزوی و کوته اندیش، قاصر از فهم مطلب است، عشق در پیوندی ضروری و تلازمی قطعی با ایمان کامل قرار می گیرد. ایمان از عشق بالنده می شود، چرا که حقیقت آن از دید مولانا جز عشقی رنج آلود نیست. از سوی دیگر، کیرکگور با تأکید بر عنصر رنج، ایمان را «رنج عاشقانه» می داند،‌ مبنای فکری کیرکگور در رنج گرایی، تن دادن به پارادوکس عظیم ایمان؛ یعنی اعتقاد به تجسد خدا در مسیح است. در پیش مؤمن، عقل و به تبع آن رفتارهای اخلاقی مبتنی بر عقل به تعلیق کامل درمی آید. به باور مولوی و کیرکگور، رنج، عشق و ایمان، اموری آگاهانه و قابل انتخاب اند که ریشه در فطرت انسانی دارند. ایمان شوری بزرگ است که به زندگی معنا می بخشد و عقل را تحقیر می کند، اگرچه هر دو اندیشمند در ضدیت با عقل متفاوتند و مولوی از این حیث موضع متعادل تری دارد. از دید مولوی نقش عشق در ایمان، اولی و ذاتی و نقش رنج، ثانوی و بالعرض است، حال آنکه کیرکگور اصالت را با رنج می داند، ایمان در ملازمه ای ضروری اولاً و بالذات با رنج و ثانیاً و بالعرض با عشق همراه است.
ایمانگروی در نظام معرفت شناسی پاسکال
نویسنده:
احمد رستم پور، عبدالرسول کشفی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تأثیر پاسکال در علم تجربی بر کسی پوشیده نیست. او متفکری است که نزاع درباره ی اندیشه او بسیار مطرح است. عده ای وی را فیلسوفی طراز اول می شمرند و عده ای دیگر او را تنها مدافع نویسی می دانند که تنها دغدغه ی وی دفاع از مسیحیت است. شرطیه مهمترین بخش تفکری پاسکال است که مورد توجه اهل اندیشه قرار گرفته است و دیگر آراء و نوآوری های مغفول مانده است. چنین دیدی به معرفت شناسی پاسکال سبب شده است نه تنها نگاه ناقصی به آن داشته باشیم بلکه سبب می شود نگاه اشتباهی به کل نظام معرفت شناسی داشته باشیم. به کارگیری شیوه های جدید در منابع شناخت، به ویژه در تعریف کارکرد عقل و وارد کردن منبع شناختی دل و توجه همزمان به توجیه باورهای غیر دینی و دینی اساس تفکر فلسفی پاسکال را تشکیل می دهد. در این پژوهش، سعی بر آن است که ضمن تبیین مفاهیم ایمان و ایمانگروی و انواع هریک از آنها، به شکل تحلیلی تفاوت باور گزاره ای، باور از مقوله ی رابطه، ایمان از گزاره ای و ایمان از مقوله ی رابطه روشن گردد. در نوشتار حاضر، ارائه تحلیلی از معرفت شناسی پاسکال که شامل نقد جزمگرایی، توجیه معرفت ریاضی، توجیه معرفت حسی و مهمتر از همه توجیه باورهای دینی با توجه به تقریرهای مختلف برهان شرط بندی مورد نظر است. در پایان با توجه به نظام معرفت شناسی پاسکال، نتیجه گیری درباره ی ایمانگرا بودن یا معرفت دل به عنوان معرفت شناسی اصلاح شده هدف این پژوهش است.
حیات معقول و زندگی معنادار
نویسنده:
مصطفی موسوی اعظم، امیر عباس علیزمانی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این رساله به بررسی و تطبیق آراء جعفری و کاتینگهام در باب «معنای زندگی» پرداخته می¬شود. در راستای این هدف نخست به تبین و تحلیل اصل مسأله، دشوارهای بحث از آن و نظریّه¬های «معنا» پرداختیم. در ادامه دیدگاههای جعفری مورد بررسی قرار می¬گیرد. آنچه مسلم به نظر می¬آید این است که جعفری به خاطر توجه به دو مقام پرسش و پاسخ در این مسأله خود را از دیگر متفکران و فلاسف? ¬اسلامی، که تنها به مقام پاسخ التفات داشته¬اند، متمایز کرده است.جعفری در مسأله¬شناسی خود سه شرط اساسی را به منظور ارائ? پرسش از«معنای زندگی» ضروری می¬داند، که در صورت فقدان هریک از آنها اصل پرسش از فرم منطقی¬اش خارج می¬شود. مراد از پرسش در نظر جعفری یک پرسش سلوکی است که به نوعی «مسأله-شناسی» وی را به «دین¬شناسی» و « اخلاق¬شناسی» پیوند می¬زند. از این رو جعفری در بحث «معنای زندگی» رویکرد «دینی-اخلاقی» اتّخاذ می¬کند و بر این باور است که تنها دین است که می¬تواند به سؤالات مبنای فرد جواب دهد و ما را در راستای تحقّق «حیات معقول» یاری رساند. کاتینگهام به مانند جعفری رویکرد دینی را برای دست¬یابی به «معنا» ضروری می¬داند. وی «معنا» را دارای سه ویژگی اهمیّت¬دار بودن، موفقیّت¬مدار و اخلاقی بودن می¬داند. از نگاه او زندگی اخلاقی هر چند از شروط لازم برای کشف معنا محسوب می¬شود؛ امّا شرط کافی نبوده و نیاز به تأیید دینی دارد؛ چرا که هر عمل اخلاقی حداقلّ باید دورنمایی از موفقیّت را دارا باشد. در تطبیق آراء و دیدگاه¬های جعفری و کاتینگهام در این مسأله وجوه اشتراک و افتراق حدّالامکان ذکر می¬شود. اشتراکات: 1. فراطبیعت¬گرای خدا-روح محور 2. اتخاذ رویکرد دینی 3. لازم دانستن زندگی اخلاقی 4. نا کارامدی راهبرد عقلانی 5. اتخاذ رویکرد رئالیستی و کشفی بودن «معنا» 6. رابط? شکوفائی استعدادهای انسانی و عبادت راستین. افتراقات: 1. تأکید جعفری بر زندگی و کاتینگهام بر معنا 2. مسأله شناسی و تبارشناسی «معنای زندگی» 3. دال بودن یا نبودن ماهیت جهان بر هدف والای زندگی
آراء فلسفی استیون هاوکنیک در باب (خداوقوانین طبیعت)و نقد آن از دیدگاه علامه طباطبائی(ره)
نویسنده:
مریم دوست محمدی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فاقد چکیده
  • تعداد رکورد ها : 219