جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی صفات الهی با توجه به نقش شیطان یا اهریمن در سه دین زرتشت، مسیحیت و اسلام
نویسنده:
عبدالرئوف پورمند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهمترین مسائل در بحث صفت خدا، شیطان و امور شرور می باشد. چرا که درباره شیطان و امور شرور در میان مکاتب و اندیشه های مختلف بحث های گوناگونی شده است. موضوع این رساله بررسی صفات الهی در سه دین مسیحیت، زرتشت و اسلام می باشد. در دین اسلام خدا یگانه آفریدگار عالم هستی است، و قدرتو علم او بر همه چیز سیطره دارد. اصولأ وصف قدرت به صورت مطلق فقط درمورد خدا جایز است، خداوند نسبت به هر چیز علم و آگاهی دارد. . لذا سوالی که در این جا طرح می شود این است که آیا وجود شیطان با قدرت و توحید و علم خداوند سازگار است. در دین مسیح خداوند یگانه و قادر متعال است و نسبت به هر چیز علم دارد. شیطان در این دین همان نقشی را دارد که در عهد عتیق آمده است؛ عامل اصلی هبوط آدم است و در بسیاری از قسمت های انجیل دربرابر مسیح قرار می گیرد و به وسوسه او می پردازد. در دین زرتشت در برخی از متون اهورامزدا به عنوان خدای واحد شناخته می شود. اهورامزدا در دین زرشت دارای توحید ذاتی می باشد، یعنی تنها یک خدا وجود دارد ولی از نظر توحید خالقیت دچار ثنویت شده اند. چرا که در این دین به منبع خیر و شر معتقدند. اهورامزدا خالق خوبی ها و اهریمن خالق بدی ها می باشد. نتایجی که از این پژوهش به دست آمده نشان می دهد که در دین اسلام شیطان هیچ منافاتی با صفات الهی (توحید، قدرت و علم) ندارد. در دین مسیح هم همین گونه است. در دین زرتشت اهریمن با قدرت، علم و توحید اهورامزدا در تضاد است و همه امور شرور به او باز می گردد. از این نظر باید گفت شیطان در دین مسیح و اسلام به عنوان نقطه مقابل خداوند در خالقیت قرار نمی گیرد، اما در دین زرتشت اهریمن در خالقیت هم اثر دارد.
نظریه ولایت از دیدگاه حکیم ترمذی و سید حیدر آملی
نویسنده:
گوهرتاج طالبیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عمده گزاره های عرفان اسلامی توصیفی از دو موضوع است: 1- «تجلیات الهی و تعینات اسمایی حق تعالی» 2- «صاحب مقام تجلیات وتعینات الهی» یا همان «انسان کامل». از جمله اوصاف عینی انسان کامل «ولایت» است. به تعبیر دیگر انسان کامل ولی الله است. ولی الله مظهر جامع است که تجلیگر تمام ذات حق و مظهر اتم واعظم حق تعالی است.واین رساله به بیان دیدگاه حکیم ترمذی از اندیشمندان اهل تسننو سید حیدر آملی از اندیشمندان شیعه به مسئله ولایت پرداخته است . اساس نظریه ولایت حکیم ترمذی بر مفهوم حق الله استوار است .کسانی که این حق را رعایت می‌‌‌کنند دو گروهند: ولی اللهکه جز خدا را مراعات نمی کند و جز به او تعلق ندارد و این همان عبودیت استو ولی حق الله که با انجام تکالیف شرعی منتظر نتیجه کار خود از سوی خدا هستند.به نظر ترمذی وظیفه انبیاء با پایان جهان و آغاز قیامت به پایان می‌رسد اما ولایت تا ابد ادامه دارد . و همان‌گونه که هر چیزی آغاز و انجامی دارد، ولایت نیز آغاز و انجامی دارد که انجام و پایان ولایت در وجود ولی خاتم تحقق می‌پذیرد که او را خاتم اولیاء می‌نامند «خاتم اولیا در واقع، همان خاتم انبیا»و حقیقت محمدیه است. وجامع همه ی کمالات وفضایل اولیای پیشین بوده و حائزنردیک ترین رتبه به خاتم انبیا ست.وی در آخر الزمان وهنگام زوال دنیا وهم زمان بامهدی (ع) می آید.نظریه ولایت حکیم ترمذی بر آراء دیگر اندیشمندان بزرگ نیز تاثیر بسیاری نهاده است. از جمله آرای ولایی ابن عربی را متاثر از وی دانسته اند. ابن عربی ختم ولایت را به ختم ولایت عامّه و ختم ولایت محمدیه تقسیم می‌کند و حضرت عیسی (ع)را خاتم ولایت عامّه مطلقهوخود راخاتم ولایت مقیده می‌داند.سید حیدر پس از تعریف نبوت ، رسالت و ولایت ، به تبیین نسبت انها پرداخته، می‌‌فرماید: نبوت اطلاع از حقایق الهی از حیث علم و بیان است و رسالت اطلاع بر آنها از حیث کشف، عین، ذوق و وجدان می‌‌باشد. و ولایت اطلاع بر معرفت ذات، صفات و اسماء بالذات است.انبیا همان اولیایی هستند که در حق فانی گشته و به آن بقا یافته اندپس باطن نبوت، ولایت است و آن بر دو قسم است: عام و خاص. ولایت عام شامل همه کسانی می‌‌شود که به خدا ایمان آورده و بر حسب مراتب خود عمل صالح انجام می‌‌دهند؛و دوم مشتمل بر سالکان به منزل رسیده است هنگام فنا آنها در خدا و بقایشان به او» به تعبیر سید، خاتم ولایت کسی است که پس از او هیچ ولیی به مقام او نرسد و از راه عقل، نقل و کشف، اثبات می‌‌کند حضرت عیسی (ع)نمی‌تواند خاتم ولایت مطلقه باشد ویخاتم ولایت مطلقه را حضرت علی‌بن ابی‌طالب (ع)می‌‌دانند و اطلاق خاتم ولایت مقیده را جز بر حضرت مهدی (ع)صحیح نمی‌دانند.می‌‌‌توان اینگونه در نظر داشت که ولایت مورد نظر هر دو عارف مذکور همان ولایتی است که مدنظر و مورد قبول تشیع بوده و قابل انطباق به ائمه اطهار می‌‌‌باشد. و به قول هجویری با اینکهجمله مشایخ اندر حکم اثباتولایتموافق‌اند، اما هر کسی به عبارتی دگرگون بیان این ظاهر کرده‌ است.
وجوه اشتراک و افتراق آموزه‌ی مادرخدایان جهان باستان و آموزه‌ی مادر-خدایی مریم مقدس در مسیحیت
نویسنده:
کبری ناصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهدر مجموعه ایزدان اساطیری جهان باستان، ایزد-بانو به عنوان نماینده‌ی بُعد تأنیثی خداوند، چهره‌ای شناخته شده است. ایزد بانوان با دارا ‌بودن ویژگی‌ها و کارکرد‌هایی نظیر باروری و تولد بخشی، حمایت از مادران و کودکان، شفا‌بخشی و شفاعت میان خدایان و انسان‌ها با دارا‌بودن قدرت خلاقه‌ی خود در جهان، زهدان ازلی خلقت نام داشتند و بخشی از تدبیر جهان در نظم الهی و در جوامع سنتی وابسته به اقتصاد کشاورزی در دست ایشان بود. نظام‌های اجتماعی نظیر مادر-سالاری، پرستش ایزد‌بانو را در کانون توجه خود قرار ‌داده ‌بودند. و هنوز برخی از گروه‌های فمنیستی از نظریه تهاجم جوامع پدر سالار و کمرنگ شدن نقش مادر‌خدایان در برهه‌ای از تاریخ حمایت می‌کنند. آیین‌ها و مراسم پرستش مادر‌خدایان به قدری گسترده بود که در زمان ظهور مسیحیت، هنوز افرادی برای رفع حاجات خود به معابد ایزد بانوان می‌رفتند. از تاریخ فرقه‌ی مسیحی مونتانیستی در قرن دوم میلادی، شواهدی از تکریم مادر‌خدای بزرگ آسیای صغیر، به دست آمده است. گزارشاتی از آیین کلیریدین‌ها، که همپای ایزد بانوان الحادی به تقدیس مریم مقدس می‌پرداختند، شاهدی دیگر است. وجود مشابهت‌ها میان کیش مادر‌خدایان جهان باستان و تکریم مریم مقدس در مسیحیت، اگرچه اتهامی از سوی مخالفین تقدیس مریم می باشد، با این وجود فراتر از یک موضع‌گیری مطلق خواهد بود. در ادوار تاریخ مسیحیت، بند‌هایی از اعتقاد‌نامه‌های مسیحی به مریم مقدس اختصاص داده‌ شده‌ است. انجمن‌ها و گروه‌های مختلف در جهان معاصر در راستای اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود از آموزه‌هایی که پیرامون مریم مقدس به وجود آمده نظیر مادر‌خدا بهره برده‌اند. این پژوهش به دنبال یافتن ارتباطی میان مادر-خدایان جهان باستان و آموزه مادر‌خدا‌بودن مریم مقدس در مسیحیت است. مسیحیت در بخشی از اقدامات خود به منظور مقابله با کفر و الحاد، عناصری از کیش مادر‌خدایان را اقتباس و تعدیل نمود. با این وجود این موضوع نیازمند بررسی عوامل گوناگونی نظیر اصل اشاعه اساطیر، در‌هم‌آمیزی و پیروی از کهن‌الگوها خواهد بود. کلمات کلیدی: ایزد‌بانو، باکره، مریم‌مقدس، مادر-خدا، پرستش، مریم‌پرستی.
سیروسلوک عرفانی درآموزه های قرآن کریم وآموزه های بودیسم
نویسنده:
مرضیه دلدار نوق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ادیان توحیدی و غیر توحیدی همچون اسلام و بودا در انسان دارای ویژگی‌های مشترکی هستند. از جمله‌ی این مسائل بحث سیر و سلوک و رسیدن به حقیقت واحد است. آن‌ها کمالات انسان و راه‌های رسیدن به حقیقت واحد را به گونه‌ای خاص بیان کرده‌اند. از نظر قرآن‌کریم، انسان موجودی است، که همه‌ی کمالات را بالقوه دارد؛ و باید آن‌ها را به فعلیّت برساند و این خود اوست که باید سازنده و معمار خود باشد. در این راستا شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی که بالقوه دارد، "ایمان" می‌باشد. در قرآن‌کریم به مباحث نظری و عملی سیر و سلوک اشاره شده است. در بحث نظری، انسان‌شناسی و شناخت نفس و ساحت‌های وجودی انسان مطرح است؛ و در بحث عملی، مراتب سلوک و راه‌هایی که قرآن برای پیمودن مسیر سلوک معرفی می‌کند؛ مانند اخلاق، تزکیه نفس و روش‌های آن، و گناه به عنوان بزرگ‌ترین مانع که در مسیر سلوک وجود دارد نیز مطرح می‌شود. عرفان عملی و مراتب سیر و سلوک و طی مقامات هر یک ظهور گوهر وجود انسانی است، از یقظه و توبه و ریاضات گرفته تا وصول به مقام فناء فی الله و بقاء بالله و خلافت الهی همگی تجلیّات و بیانگر مقام انسانی است، چرا که سالک در تلوین و تمکین و فرار از حالات و مقامات خود در سیر درونی سعی در شناخت خود و رفع موانع و حجاب‌های ظهور خویش و آراستن نفس به صفات جمالیه دارد، و هدف خلقت انسان را جز خودشناسی و خودسازی نمی‌داند. در دین بودا هم نیز به انسان و رهایی او از چرخه‌ی جهان تأکید زیادی می‌شود، و دغدغه‌ی آن از همان ابتدای شکل‌گیری، مسأله‌ی انسان و شناخت نفس بوده است. بودا در قالب چهار حقیقت شریف مراحل رسیدن انسان به حقیقت و رهایی وی از رنج جهانی را بیان می‌کند. وی در آموزه‌های خود بر اخلاق و معرفت و رهایی از نادانی که انسان را گرفتار چرخه‌ی حیات می کند، مراقبه و روش‌های آن بسیار تأکید می‌کند. راه‌های هشت‌گانه‌ای که بودا برای رهایی از رنج معرفی می‌کند را می‌توان به سه بخش تهذیب اخلاق، مراقبه و فرزانگی کاهش داد. بنابراین می‌توان گفت؛ یکی از مهم‌ترین راه‌های نجات برای رهایی از رنج، راه اخلاق و تهذیب نفس است. این پژوهش به دنبال یافتن وجوه اشتراک و افتراق سیر و سلوک عرفانی میان آموزه‌های دین بودا و قرآن‌کریم می‌باشد. که از مهم‌ترین آن‌ها مراحل سیر و سلوک است، که در قرآن‌کریم در قالب هفت مرحله‌ی ایمان و در دین بودا در قالب راه‌های هشت‌گانه بیان شده‌اند. از جمله اشتراکات آن‌ها در مراحل سلوک؛ به شناخت درست یا همان معرفت، آگاهی یا یقظه، هوشیاری و نفی غفلت، زهد، فقر، مراقبه، رضا و خشنودی، فنا یا نیروانا می‌توان اشاره کرد. از جمله تفاوت‌هایی که بین این دو می‌توان یافت؛ نبوت، توحید، تناسخ، وحدت و ظاهر شریعت است.
معناداری زندگی عاشقانه در قرآن و بهگودگیتا(با رویکرد عرفانی)
نویسنده:
زینب کمالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یافتن «معنای زندگی» تنها از طریق شناخت انسان امکان‌پذیر است. بر اساس ساحات وجودی و توانایی‌های انسان معنای زندگی با سه تعبیرِ هدف، ارزش و کارکرد زندگی تحقق می‌یابد. در این پژوهش از میان رویکردهای متفاوت فلسفی، روانشناسی، دینی و عرفانی نسبت به معنای زندگی که به آن‌ها اشاره شده است؛ رویکرد دینی- عرفانی قرآن کریم و بهگودگیتا مورد توجه است. آنچه این دو دیدگاه را به یکدیگر نزدیک کرده است، تأثیر مولفه‌ی عشق در معناداری زندگی می‌باشد. بررسی رویکرد عرفانی قرآن کریم از طریق ساختار وجودی انسان که در میان سایر موجودات از امتیاز خاصی برخوردار است و جامع طبیعت و ماوراء طبیعت می‌باشد، صورت می‌گیرد. از نظر قرآن کریم، زندگی انسان با تأکید عقلانی خالی از هدف و معنا نیست. انسان برای رسیدن به این هدف با اراده و اختیار و از طریق سیر درونی به سمت خداوند در حرکت است. رسیدن به هدف متعالی و کسب معنای زندگی، انسان را به درجه‌ی اشرف مخلوقات و کاملیت می‌رساند. در این مسیر انسان باید با شناخت ماهیت دنیا و مرگ، معنای واقعی زندگی را دریابد و برای رسیدن به سعادت نهایی، دستورات الهی را به کار گیرد. سالک پس از کنار زدن موانع رستگاری به سیر آفاقی و انفسی می‌پردازد که نتیجه‌ی آن شناخت نفس و شناخت خداوند است. وقتی شناخت بنده نسبت به حق کامل گردید، عشق میان خالق و مخلوق مطرح می‌شود. عشقی که در قرآن کریم به عنوان معنابخش زندگی به کار رفته است، عشق حقیقی میان خالق و مخلوق است. عشق الهی رابطه‌ی تنگاتنگی با ایمان دارد و هرچه مراتب ایمان بالاتر رود و خلوص در عمل و عقیده بیشتر شود؛ انسان عاشق غرق در شهود و فنای الهی می‌گردد. عشق میان خالق و مخلوق که شدت یافت، انسان به درجه‌ی قرب می‌رسد تا حدی که از فرایض برتر رفته و با نوافل پیش می‌رود. جنبه‌ی دیگر زندگی انسان با جهان هستی ارتباط دارد و از آن معنا می‌گیرد، که از طریق عشق و تجلّی جمال و جلال الهی در عالم هستی خود را نمایان می‌سازد. در فصل چهارم، پس از بیان ادوار تفکر هندو، اصول و مبانی کلی هندوئیزم و اهداف چهار‌گانه: کامه، ارته، موکشه و درمه، به توضیح طرق چهار‌گانه‌ی رستگاری هندو از قبیل؛ جنانه‌مارگه، کرمه-مارگه، بهکتی‌مارگه و یوگه‌مارگه و روابط میان این چهار طریق پرداخته شده است. با معرفی دوره‌ی حماسی به اهمیت و محتوای کتاب گیتا می‌رسیم که جنگ میان دو قوم کوروها و پاندوها، با دلاوری ارجونا به کمک کریشنای ارابه‌ران است. از لحاظ رمزی و سمبلیک، این منظومه همان سیر انفسی و آفاقی است که در مبارزه با نفس برای همه‌ی انسان‌ها امکان‌پذیر است. گیتا در آموزه‌های خود از مکاتبی چون؛ ویشنوئیزم، بودیسم، سانکهیه، یوگا و ودانته تأثیر پذیرفته است. انسان‌شناسی گیتا، انسان را به شناخت نفس خارج از نظام طبقاتی و جنسیت رهنمون می‌سازد. با یافتن خاستگاه آئین بهاگاواتا و بهکتی رابطه‌ی بهکتی را با سه طریق دیگرِ رسیدن به موکشه و رستگاری بررسی کرده و سپس تفاسیر متفاوت از بهکتی به خصوص تفاسیر دو مفسر بزرگ، شانکارا و رامانوجه، را بیان کرده و در نهایت رابطه‌ی بهکتی و معناداری زندگی را در گیتا کشف می‌کنیم. با مقایسه‌ی مولفه‌های قرآنی و گیتایی در معناداری زندگی به وجوه اختلاف و اشتراکی می‌رسیم که هر کدام به صورت مجزا بیان می‌شود.کلید واژه‌ها: معنای زندگی، ساحات وجودی، عشق، ایمان، انسان کامل، گیتا، بهکتی، آواتارا، طریق عمل، معرفت.