جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 93
احیاگر حوزه‌ خراسان: گذری بر زندگانی و آثار حقایق‌آموز معارف وحیانی، مربی عالمان، فقیه اهل بیت، میرزا مهدی اصفهانی
نویسنده:
حسن طالبیان شریف، روح‌الله عربشاهی، محمد عربشاهی؛ به اهتمام: حسین مفید؛ مقدمه: محمدرضا حکیمی؛ ناظر: محمداسماعیل مدرس غروی؛ پیوست: احمد مهدوی‌دامغانی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
وضعیت نشر :
تهران - ایران: آفاق,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کتاب «احیاگر حوزه‌ خراسان: گذری بر زندگانی و آثار حقایق‌آموز معارف وحیانی، مربی عالمان، فقیه اهل بیت، میرزا مهدی اصفهانی» با گستره‌‌ای وسیع در پژوهش بر آن است تا شِمایی مناسب از زندگانی و آثار این شخصیت اثرگذار و تاریخ‌ساز عالم تشیع به‌دست دهد. / «احیاگر حوزه خراسان» به اهتمام حسن طالبیان شریف، روح‌الله عربشاهی، محمد عربشاهی و حسین مفید و با مقدمه محمدرضا حکیمی منتشر شده است. محمداسماعیل مدرس غروی ناظر تولید این اثر بوده است./ کتاب حاضر، پژوهشی است که برای شناساندن شخصیت مهمی چون «میرزا مهدی اصفهانی». / «آیت‌الله میرزا محمدمهدی غروی اصفهانی»، یکی از چهره‌های اثرگذار در جوامع دینی شیعه در عصر ماست. او در حدود 25 سالی که در مشهد اقامت داشت، توانست در فضای فقهی، اعتقادی و اخلاقی آن حوزه تحولی عمیق به وجود آورد. وی از فقهای معاصر شیعه بوده و همه وی را مؤسس مکتب تفکیک یا مکتب معارف خراسان می‌دانند. نام مکتب تفکیک و یا مکتب معارف خراسان بعدها توسط شاگردان او بر روش تدریسش تعلق گرفت./ این کتاب با یک مقدمه، دو بخش، دو پیوست و تعداد زیادی عکس و سند تولید و منتشر شده است. مقدمه‌ کتاب «معارف میرزوی» نام دارد که به قلم استاد محمدرضا حکیمی نوشته شده است. وی در این مقدمه‌ با تفصیل تمام به ضرورت عقل‌ورزی در کلمات رسول خدا (ص) و جانشینان ایشان به‌عنوان حاملان علم الهی پرداخته و مسیرهای دیگر الاهیاتی را ناصواب دانسته است. / بخش نخست کتاب در چهارده فصل به «شرح زندگانی میرزای اصفهانی» اختصاص داده شده است. مراتب بلند تحصیلی او در فقه، اصول، فلسفه، عرفان و نیز مقام والایش در تهذیب نفس را نشان داده و آنچه با حضور او در مشهد رخ داد و حوزه‌ آن شهر را در دو بُعد اصول فقه و فلسفه دگرگون کرده با جزئیات زیاد شرح داده شده است. در این بخش فصلی با عنوان «آموزه‌های تربیتی میرزای اصفهانی» گنجانده شده و از میرزای اصفهانی به‌عنوانی مردی الهی و پرهیزگار نام برده شده است./ «آفاق انوار وحی» عنوان بخش دوم کتاب است که در آن، کتابشناسی مفصلی از آثار میرزای اصفهانی در اختیار خوانندگان قرار داده شده و مروری بر اندیشه‌های وی ـ که ساختاری نظام‌مند در بیان معارف الهی شیعی است ـ در این بخش حاصل شده است. / دو پیوست کتاب به قلم استاد احمد مهدوی‌دامغانی نوشته شده است. مهدوی‌دامغانی در پیوست نخست آنچه را که از میرزای اصفهانی به یاد دارد به روی کاغذ آورده‌ و در پیوست دوم نیز گزارشی از حضور خود در جلسه‌ دفاع یک پایان‌نامه‌ دکتری مرتبط با میرزای اصفهانی که در دانشگاه سوربن به انجام رسیده پیش‌روی خوانندگان قرار داده است.
نگاهی به مکتب معارفی خراسان و زندگانی میرزا مهدی غروی اصفهانی با آثاری از آیت الله العظمی وحید خراسانی، محمدرضا حکیمی و ...
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مرحوم آیت الله میرزا محمد مهدی غروی اصفهانی موسس مدرسه معارفی خراسان و پدر معنوی اندیشوران مکتب تفکیک است که به دلیل ارائه رهیافتی نو و احیاگرانه، و تاسیس یک منظومه فکری بدیع در نظام معرفت شناسی دینی شهرت یافته است. به همین خاطر اندیشه های او مورد علاقه محافل علمی قرار گرفته و نزدیک به نیم قرن است که به انحا مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
قرآن و قبله (دو رکن بنیادین، در اتحاد مسلمین)
نویسنده:
نويسنده:محمدرضا حکیمی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران - تهران: علمی - فرهنگی الحیاه,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کتاب حاضر دربردارنده مقالاتی از استاد «محمدرضا حکیمی» است که در فرصت‌های گوناگونی نگاشته شده و اغلب، پیش از این منتشر شده و اکنون با مواردی تلخیص در اختیار مخاطب قرارگرفته است. استاد حکیمی در این مقالات تلاش کرده تا به تبیین وضعیت امت اسلامی در برابر استعمارگران جهانی بپردازد و با نگاهی به دوران طلایی تمدن اسلامی در اوج ظلمت و جهل کشورهای غربی، روحیه و شخصیت جوامع اسلامی را بازسازی کند. «پیام به انقلابیون جهان»، «اتحاد جماهیر اسلامی»، «عاشورا- غزه» و «استعمارشناسی» عناوین مقالات مندرج در این اثر است.
سپيده باوران : مقالات
نویسنده:
نويسنده:محمدرضا حکیمی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم - قم: دلیل ما,
اهداف الحیاه (برگرفته از آثار علامه محمدرضا حکیمی)
نویسنده:
نويسنده:محمدرضا حکیمی تدوين:یاسر فلاحی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
قم - قم: دلیل ما,
چکیده :
موضوع این کتاب، بررسی مقولة رزق و روزی، و اقتصاد معیشتی از منظر اسلام است. کتاب حاضر، چکیده‌ای از نظریه‌های استاد «محمدرضا حکیمی» پیرامون مسئلة رزق و روزی و اقتصاد معیشتی است. نگارنده، در این نوشتار با توجه به منابع دینی و تتبع در آیات قرآن و احادیث معصومین(ع) به تبیین دیدگاه اسلام پیرامون موضوع مورد بحث می‌پردازد.
ترجمه الحیات - جلد اول
نویسنده:
محمد رضا حکیمی, محمد حکیمی, علی حکیمی؛ ترجمه: احمد آرام
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«الحیاة» مجموعه ایست علمی، پژوهشی و تخصصی که در آن تعالیم اسلام، بر پایه قرآن کریم و حدیث شریف توسط علی و محمد و محمدرضا حکیمی تدوین و عنوان گذاری و فصل بندی شده، که راه یک زندگی آزاد و پیشرو را، هم برای فرد و هم برای جامعه، نشان می‌دهد. این اثر توسط احمد آرام ترجمه شده است. «الحیاة» مجموعه ایست دایرة المعارف گونه، منعکس کننده یک نظام فکری- عملی به دست آمده از متن اسلام، شامل پاسخ به بسیاری از مسائل زندگی متحول انسانی، بر پایه پی ریزی حاکمیتی درست. بنا بر این این کتاب تنها مجموعه‌ای از آیات و احادیث نیست، بلکه تنظیم جهان شناسی و ایدئولوژی اسلامی است با التزام دقیق به اینکه این جهان شناسی و ایدئولوژی به دست آمده از قرآن و حدیث و از فهم مجموعی و موضوعی آنها باشد. از این رو «الحیاة» عرضه کننده یک نظام مکتبی و یک جریان پیوسته است نه فصل‌هایی پراکنده و موادی گزیده و فاقد ارتباط اندام وار، بلکه بابها و فصل‌های آن یکسر، یک پیکره واحد شناختی و فکری و عملی را ارائه می‌کند و یک جهان نگری فراگیر را در پیش دیده‌ها می‌نهد. مولف سعی کرده برای اینکه کتاب از اعتبار خاصی برخوردار باشد موارد ذیل را رعایت کرده است: ۱- آیات قرآن کریم: در آغاز فصل‌ها و عناوین مسائل، در بیشتر موارد، آیات قرآن کریم ذکر شده و به «ثقل اکبر» استناد گشته است. ۲- انطباق مضمونی احادیث با آیات، که نشان دهنده شرح و تفسیر و بیان بودن روایات و احادیث نسبت به تعالیم قرآنی است. ۳- تعاضد مضمونی احادیث الف: انطباق مضامین دیگر احادیث با احادیث نبوی که خود نشانگر اینست که احادیث ائمه طاهرین- علیهم‌السّلام- در همان راه و همان تعلیم و همان خط شناخت و اقدام فرمایشات نبوی است. ب: تعاضد مضمونی احادیث امامان، خود این احادیث نیز با یکدیگر هماهنگی استوار و حرکتی همگون دارند و هر یک مضمون دیگری را تایید می‌کند. خود این تعاضد مضمونی موجب اعتماد به مضمون حدیث می‌گردد. ۴- ذکر مآخذ: علاوه بر آدرس آیات قرآن کریم، ماخذ هر حدیث نیز به همراه آن نام برده شده است. و این مآخذ در نوع خود معتبر است به ویژه آنکه بیشتر آنها، مستقیم و غیر مستقیم، از مصنفات قدما و کتب اربعه و... که هر کدام به گونه معتبر تلقی می‌شوند، فراهم آمده‌اند. کتاب با سرآغازی بر ترجمه فارسی و سپس مقدمه‌ای آغاز می‌شود. و مشتمل بر ابوابی چند است و در هر باب فصولی گنجانده شده است. کتاب سرشار است از موضوعات متنوع و گوناگون که از آیات شریفه قرآن و احادیث معصومان- علیهم‌السّلام- فراهم آمده است. در پایان هر باب عنوانی «نگاهی به سراسر باب» به چشم می‌خورد مقصود از آن اینست که اگر چه به صورتی بسیار فشرده- اندیشه و رهنمونی‌ای که مواد هر باب به دست می‌دهد، با خواننده در میان نهاده شود و پرتوی بر این داده‌ها افکنده گردد.
میرزا مهدی الاصفهانی؛ رائد التفکیک فی المعرفة الدینیة
نویسنده:
جمعي از نويسندگان؛ مترجم: عباس جواد
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , مجموعه مقالات
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت: مرکز الحضارة لتنمية الفکر الاسلامی,
چکیده :
کتاب «میرزا مهدی الاصفهانی؛ رائد التفکیک فی المعرفة الدینیة» را جمعی از نويسندگان گردآورده و عباس جواد ترجمه کرده است. محمدمهدی غروی اصفهانی (مشهور به میرزا مهدی اصفهانی) از فقهای معاصر شیعه بوده است. وی را مؤسس مکتب تفکیک یا مکتب معارف خراسان می‌ دانند. نام مکتب تفکیک و یا مکتب معارف خراسان بعدها توسط شاگردان او بر روش تدریسش تعلق گرفت. ایشان با این پیش فرض که فلسفه و عرفان با معارف اهل بیت تغایر دارند، تلاش در جداسازی علوم بشری (فلسفه و عرفان و تصوف) از معارف اهل بیت داشت.
مجموعه مصاحبه ها درباره آیت الله العظمی میلانی
نوع منبع :
کتاب , مناظره،گفتگو و میزگرد , مجموعه مقالات , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پاسخ موسسه نشر آثار امام خمینی به «سه دروغ» شیخ علی تهرانی : موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در پاسخ به یادداشتی از شیخ علی تهرانی، یادداشتی نوشته است که اولین قسمت آن به نقل از جماران در پی می آید: متأسفانه در تاریخ پنجشنبه گذشته (نهم دی ۱۳۹۵) در ویژه نامه ای که بمناسبت همایش بزرگداشت حضرت آیت الله میلانی (ره) در شهر قم منتشر گردید اظهارات فردی با نام جعلی آیت الله میرزا علی خراسانی – که ظاهرا همان شیخ علی تهرانی می باشد – تحت عنوان گفتگو درج گردیده است که در بخشی از آن سه ادعای کذب در باره دوران حبس و حصر امام خمینی در سال ۴۲ و ۴۳ و علت آزادی ایشان بیان شده است که هر سه مورد تحریف آشکار و وارونه گویی بدیهیات تاریخ زندگی امام و واقعیات نهضت امام و مغایر با اسناد و مدارک بیشمار می باشد. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ضمن تکذیب رسمی این مطالب برای آگاهی پژوهشگران و علاقمندان و پیشگیری از پیامدهای این تحریفات در آینده ، نقد مستند حاضر را در دو بخش تقدیم می کند. خلاصه مطالب این نوشتار: ۱- اظهارات فردی فحاش و نامتعادل که در زمان جنگ تحمیلی به دامان صدام و سازمان منافقین در عراق پناه برد فاقد هرگونه اعتبار و ارزش استنادی است اما بلحاظ طرح بی مورد این اظهارات در برخی رسانه ها برای آنکه عدم پاسخگویی موسسه حمل بر تأیید ادعاهای دروغ ایشان، و به اشتباه افتادن مورخین در آینده نشود، پاسخ و نظر موسسه منتشر می گردد. ۲- هر سه ادعای تفاهم امام با ساواک و امضای تعهدنامه؛ فقدان اعتراضات در خارج کشور برای آزادی ایشان از حبس و حصر؛ و مخالفت ایشان با تحریم انتخابات رژیم شاه در سال ۴۲ کذب و خلاف واقع است. ۳- شایعه تفاهم مراجع تقلید و حضرت امام با ساواک بعد از سرکوبی قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی و علمای مبارز، نقشه و ترفند رژیم شاه بوسیله ساواک بود که در همان نطفه با اقدامات هوشمندانه و افشاگری حضرت امام و مبارزین نهضت نقش برآب شد تا آنجا که در تاریخ انقلاب اسلامی شکست رژیم شاه در این مورد یکی از فرازهای برجسته حوادث پس از قیام ۱۵ خرداد شناخته شده است. ۴- مستندات خلاف بودن این ادعاها شامل اسناد فراوانی از مجموعه اسناد مبارزاتی حضرت امام در پرونده های ساواک و دیگر مراکز رژیم شاه و سخنان صریح متعدد حضرت امام در همین رابطه و خاطرات و اسناد منتشر شده از رجال سیاسی و مذهبی فعال در آن دوران می باشد. آنچه که در این نوشته آمده است تنها نمونه هایی از آن است. ۵- نتایج رصد و گزارشات موجود در موسسه حاکی است که تحریف بدیهیات تاریخ انقلاب اسلامی و مواضع شفاف رهبر کبیر آن بخشی از سناریویی است که در چند سال گذشته با هدایت مراکز رسانه ای دولتهای متخاصم با جمهوری اسلامی ایران با همکاری سازمان منافقین و فراریان ضد انقلاب شتاب گرفته است. برنامه های به اصطلاح مستندی که در رسانه های بی بی سی و صدای آمریکا و مشابه آن در باره رخدادهای انقلاب، رژیم شاه و موضوعات مربوط به امام خمینی با انتشار اسناد جعلی ساخته و منتشر می شود در همین راستا می باشد. متأسفانه بعضا عدم مراقبت و حساسیت کافی در نقل و نشر ادعاها و خاطرات پیرامون این موضوعات در داخل کشور زمینه بهره برداری برای تحریفگران را فراهم ساخته است. مراقبت نهادهای نظارتی و بذل دقت کافی در اینگونه موارد ضروری است. مشروح نوشتار: بخش اول ابتدا تذکر چند نکته ضروری است: ۱ – هرچند که اظهارات فردی فحاش و نامتعادل فاقد ارزش استنادی و نقد و بازگویی است . فردی که بواسطه برخوردهای سخیف و ناسزاگویی و اخلاق تند و مواضع افراطی اش در آغاز دوران پس از انقلاب در مشهد و درگیریهای پردامنه اش با قریب به اتفاق مسئولین و علما و نیروهای انقلابی در آن سامان پس از آنکه بواسطه همین خصایل و مواضعش نتوانست به خواسته ها و ادعاهایش مبنی بر قرار گرفتن در جمع تصمیم گیران و مدیران ارشد نظام و تصدی سمت امامت جمعه و نمایندگی امام نایل آید مسیر دشمنی با امام و انقلاب را در پیش گرفت تا بدانجا که در زمان جنگ تحمیلی به دامان صدام و سازمان منافقین در عراق پناه برد و مدتها در رسانه های رژیم بعثی با کثیف ترین تعابیر به فحاشی و ناسزاگوییهای مشمئز کننده بر علیه امام و مردم ایران و رزمندگان در جبهه ها و تجلیل از صدام و ارتش متجاوز بعثی مشغول گردید. طبیعی است که اظهارات و ادعاهای چنین شخصی با سوابقی که داشته و وضعیت کنونی او و عدم تعادل در رفتار و گفتارش فاقد هرگونه اعتبار و ارزش بازگویی و نقد است اما بلحاظ طرح بی مورد این اظهارات در برخی رسانه ها برای آنکه عدم پاسخگویی موسسه حمل بر تأیید ادعاهای دروغ ایشان، و به اشتباه افتادن نسل جدید که در جریان حوادث پیش از انقلاب نبوده اند و خصوصا موجب شبهه مورخین در آینده نشود، پاسخ و نظر موسسه برای استفاده عموم منتشر می گردد. ۲ – فرد مزبور در مصاحبه اش سه ادعا را در باره دوران حبس و حصر و آزادی امام خمینی گفته است که هر سه خلاف واقع و کذب آشکار می باشند. مستندات خلاف بودن ادعاهای سه گانه ایشان بسیار فراتر از گنجایش این نوشتار است که شامل اسناد فراوانی از مجموعه اسناد مبارزاتی حضرت امام در پرونده های ساواک و دیگر مراکز رژیم شاه و سخنان صریح متعدد حضرت امام در همین رابطه و خاطرات و اسناد منتشر شده از رجال سیاسی و مذهبی فعال در آن دوران است. آنچه که در این نوشتار آمده است تنها نمونه ای از صدها سند و مدارک موجود می باشد. پژوهشگران می توانند با جستجو در فهرستها و نمایه های دوره ۲۲ جلدی صحیفه امام ، مجموعه ۲۲ جلدی «امام خمینی در آینه اسناد» مجموعه ۱۷ جلدی «یاران امام خمینی در آیینه اسناد» ، مجموعه ۵ جلدی « سیر مبارزات امام خمینی (س) به روایت اسناد شهربانی» و کتاب زندگینامه امام «حدیث بیداری» و دهها عنوان از مجموعه های خاطراتی و دیگر کتابهای منتشر شده از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام و صدها عنوان از آثار مشابه منتشر شده از سوی دیگر مراکز (مجموعه های اسنادی و خاطراتی و آثار مربوط به زندگی حضرت امام نظیر دوره ۴ جلدی کتاب ارزشمند بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، که بوضوح خلاف بودن ادعاهای مذکور را ثابت می کنند مراجعه نمایند. نخستین ادعای خلاف واقع و نقد آن در این مصاحبه گوینده بدون آنکه هیچ شاهد قابل مراجعه و یا مدرکی قابل استناد ارائه کند با اشاره به ملاقات وزیر کشور و رییس وقت ساواک با حضرت امام در دوران حصر در سال ۱۳۴۲ در منزلی در شمیران(قیطریه) و گفتگو در باب کم و کیف سیاست و اظهار حضرت امام به مخالفت با سیاست مورد تعریف آنها مدعی شده است که آقا مصطفی به ایشان گفته که حضرت امام با امضای تعهد نامه ساواک آزاد شد!! و آزادی ایشان بواسطه سازش با رژیم بوده!! افترا و کذب بودن این مطلب برای نه تنها نسل اول و دوم انقلاب که درجریان رخدادهای آن دوران بوده اند بلکه برای هرکس که با الفبای اندیشه و زندگی و مبارزات امام آشنایی دارد آنچنان آشکار است که نیازی به ارائه سند نمی باشد. اما در ادامه نمونه ای از اسناد متقن افترا بودن این ادعا را بیان می کنیم. حتی هیچیک از مخالفین امام از شخص شاه گرفته تا منسوبین رژیم شاه و رجال سلطنت پهلوی و نویسندگان دهها کتابی که در خارج کشور بعد از پیروزی انقلاب در باره این دوران تحلیل، سند و خاطره منتشر کرده اند هیچگاه تا کنون چنین ادعایی نکرده بلکه برعکس صلابت، قاطعیت، سازش ناپذیری، و شجاعت امام در آثار و گفته های تمامی آشنایان و دوستان امام بعنوان اوصاف مثبت و – در آثار منتقدان و دشمنان امام بعنوان اوصاف منفی – وجه مشترک تمامی این آثار می باشد. نکته بسیار مهم در این رابطه اینکه انتشار شایعه «تفاهم روحانیت و مراجع تقلید و امام خمینی با دولت» بعد از سرکوبی خونین قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی و آیت الله قمی و آیت الله محلاتی و جمعی از علمای مبارز دقیقا نقشه ای بود که به پیشنهاد ساواک و تأیید شاه در عالیترین سطح در رژیم پهلوی گرفته شد اما با هوشیاری امام خمینی و اقدامات ایشان – حتی در زمان بازداشت و دوران حصر – و افشاگری علنی ایشان بلافاصله پس از آزادی و اقدامات خنثی کننده ای که نیروهای مبارز بعمل آوردند این توطئه در همان آغاز با شکست مواجه گردید که در ادامه این نوشتار به مستندات آن بویژه متن مذاکرات کمیسیون امنیت ملی رژیم شاه در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ – پیاده شده از نوار و مندرج در گزارش ساواک- که موضوع آن تصمیم گیری برای چگونگی آزادی امام خمینی و مقابله با پیامدهای احتمالی آن بوده است و زوایایی از طرح شکست خورده ساواک را آشکار می سازد خواهیم پرداخت. سخنان افشاگرانه امام خمینی در رد شایعه مذکور که در نخستین روزهای پس از آزادی و بازگشت به قم در سال ۴۲ ایراد گردید و شایعات ساواک و نقشه رژیم شاه را کاملا نقش بر آب ساخت و همچنین روایت ایشان از این واقعه خود قاطع ترین سند بر خلاف بودن ادعای مذکور است. در ۲۱ فروردین ۱۳۴۳ امام خمینی به فاصله کمتر از یک هفته از آزادی در سخنرانی خویش می فرماید: «… خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمی‏شود اصلاحات کرد. با نوشتن «خمینیِ خائن» به دیوارهای تهران که مملکت اصلاح نمی‏شود! دیدید غلط کردید؟ دیدید اشتباه کردید؟ خاضع به احکام اسلام شوید ما شما را پشتیبانی می‏کنیم. اگر از آزاد نمودن ما برنامه دیگری دارند، اگر خیال دیگری در سر دارند، اگر می‏خواهند آشوب کنند، بسم اللَّه! بفرمایند. در روزنامه [مورّخ ۱۳/ ۵/ ۱۳۴۲] که مرا از زندان قیطریّه آوردند، نوشتند که مفهومش این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد. من الآن حقیقت موضوع را برای شما بیان می‏کنم. آمد یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم، گفت آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدرسوختگی است! و آن را شما برای ما بگذارید! چون موقع مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بکنم. گفتم: ما از اوّل وارد این سیاست که شما می‏گویید نبوده‏ایم. امروز چون موقع مقتضی است، می‏گویم اسلام این نیست. و اللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده‏اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می‏گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم‏ » (صحیفه امام ج۱ ، ص۲۶۹و۲۷۰) و پنج روز بعد در تاریخ ۲۶ فروردین ۴۳ نیز در سخنرانی کوبنده ای که در باره کشتار رژیم در ۱۵ خرداد و پاسخ به سخنان توهین آمیز شاه نسبت به روحانیت که از ایشان بعنوان ارتجاع نام برده بود ساختگی بودن شایعه تفاهم با رژیم بوسیله ساواک را مجددا چنین افشا کرد: «… علمای اعلام با این زدنها، کشتنها، قلدریها، دیکتاتوریها، استبدادها مخالفند؛ این کهنه‏ پرستی است؟ علمای اسلام در صدر مشروطیت، در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند، قوانین جعل کردند، قوانینی که به نفع ملت است، به نفع استقلال کشور است، به نفع اسلام است، قوانین اسلام است؛ این را با خونهای خودشان، با زجرهایی که کشیدند، با بیچارگی هایی که متوجه به آنها شد، گرفتند؛ این آخوندها مرتجع هستند؟ …. … شما آقایان، ملت ایران، روزنامه اطلاعات را، سرمقاله روزنامه اطلاعات سه شنبه را، سه شنبه ۱۸ فروردین را ملاحظه فرمودید. ملاحظه فرمودید که اینها چه نقشه‏ای کشیده بودند و کشیده‏اند. اینها دیدند که با زور و با قلدری و با سرنیزه و با ۱۵ خرداد فراهم کردن و با مدرسه فیضیه خراب کردن و با مدرسه طالبیه خراب کردن و با اهانت به علمای اسلام کردن و با تبعید کردن و با اخراج کردن و با حبس کردن و اینها، هرچه کردند، گندش بالا آمد، این قدر بالا آمد که او [شاه] هم فهمید؛ همه فهمیدند. و دیدند که خیلی بد شد، دنیا اعتراض کرد. ۱۵ خرداد روی دولتها را سیاه کرد…. شما دیدید که روزنامه اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردین نوشت که روحانیین بحمد اللَّه خیلی جای خوشوقتی است – بعضی مجلات هم نوشته بودند، لکن این [: روزنامه اطلاعات] بیشتر منتشر می‏شود – جای خوشوقتی است که مقامات روحانی با دولت موافقت کردند در انقلاب شاه و ملت. رفتند تهران اعتراض کردند که آقا این روحانی را معرفی کنید؛ این خمینی است؟ تا ما بگوییم عَلَیْهِ اللعنة. سایر علمای اسلامند؟ خوب معرفی کنید؛ دست بگذارید رویش. علمای طراز اول ما چند نفر در اینجا هستند، خداوند همه را حفظ کند ؛ در تهران هستند، خداوند حفظشان کند ؛ در مشهد هستند، خداوند حفظشان کند؛ در نجف هستند، خداوند حفظشان کند ؛ در سایر بلاد مسلمین هستند، خدا همه را تأیید کند. این علمای اسلام؛ این علمای اسلام در ماورای جو هستند؟ اینهایی که با شما یک قرارداد سرّی کرده‏ اند، خوب اسم ببرید. آقا، اگر مردی اسم ببر؛ بگو که خمینی، توی حبس ما رفتیم پیش او، و او گفت که بر گذشته‏ ها صلوات! خمینی غلط میکند همچو حرفی میزند خلاف دین اسلام؛ خمینی می‏تواند تفاهم کند با ظلم؟ غلط می‏کند. خمینی آنجا هم که بود، تو حبس هم که بود، مجد اسلام را حفظ می‏کرد، می‏تواند حفظ نکند؟ اسلامی که پیغمبر اسلام این قدر زحمتش را کشیده است؛ ائمه هُدی‏ این قدر خون دلش را خورده‏اند؛ علمای اسلام این قدر زحمت کشیده‏ اند؛ خمینی و امثال خمینی می‏توانند که یک چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد؟ خمینی را از جامعه بیرون می‏کنیم. نقشه برای معرفی علما و روحانیون‏ اینها نقشه این را کشیده ‏اند که علمای اسلام را به مردم معرفی کنند به اینکه اینها هم‏ مثل ما می‏مانند. خودشان مرفوض جامعه هستند، می‏خواهند ما را هم مرفوض کنند. جامعه خودشان را نمی‏پذیرد، می‏خواهند ما را هم بگویند نمی‏پذیریم. می‏خواهند ما را با این نقشه مشئوم، منفور جامعه کنند » (همان، ج۱، ص ۲۸۵ – ۳۰۸) حضرت امام در ادامه همین سخنرانی به افشای واقعیت پشت پرده مقاله روزنامه اطلاعات درباره سازش روحانیت با رژیم که به دستور ساواک تنظیم شده و مدیر مسئول وقت روزنامه را مجبور به چاپ آن کرده بود پرداخته و می گوید : «رفتند پیش مدیر اطلاعات که آقا کی به شما این مطلب را گفته است؟ خوب بگویید تا ما بفهمیم که این روحانی کیست؟ این روحانی سازمانی [:ساواکی] کیست که با شما تفاهم کرده است و مطالب شما را قبول کرده است بر خلاف دین اسلام؟ خوب بگویید. بیچاره خجل شده است؛ گفته من نبودم اینجا؛ به فلان بگویید ببخشید، چه و چه؛ از این حرفها، یک شرح مفصلی؛ و من سرمقاله‏ ام حاضر است. سرمقاله را به آن آقا نشان داده بود که من این را نوشته‏ ام، لکن سنجاق کرده از بعض مقامات آورده‏ اند، داده‏اند که این را باید بنویسی؛ «باید» است، من چه بکنم؟! من یک تکلیفی برای او معین می‏کنم، یک مطلبی برای خودمان می‏گویم. اگر چنانچه مدیر اطلاعات یک آدمی است که متأسف است از این تحمیلات، شما خوب دیگر بحمد اللَّه متمولّی، احتیاج نداری، دست از روزنامه نگاریت بردار، … اگر تو از این معنا عار داری که یک چیزی را بر تو تحمیل کنند، خوب آسان است این؛ روزنامه نگاری را که الزام نمی‏کنند که شما روزنامه‏ نگار باشید، دست از روزنامه‏ تان بردارید، بروید یک شغل بهتری. از آن طرف من به او پیغام دادم که باید این درست بشود؛ باید این تکذیب بشود. از قراری که دیشب باز یک کسی آمده بود گفت که او تعریف کرده است که من نمی‏ توانم با ملت مواجه بشوم؛ نمی‏ توانم با روحانیت مواجه بشوم؛ فکری بکنید من یک سوژه‏ای درست می‏کنم که تکذیب بشود؛ دستگاه گفته این دلیل بر سستی کار ماست. خوب، ما مرتجعیم یا شما؟ یک دروغی را – آخر ما که مرده نیستیم – که شما نسبت به ما می‏دهید؛ ما یک جمعیت کثیری بحمد اللَّه از علما داریم؛ ما مراجع بزرگ داریم؛ ما مراجع بزرگ عالی الشأن داریم؛ ما علما داریم در بلاد؛ ما فضلا داریم در حوزه‏ ها؛ ما مدرسین بزرگ داریم در حوزه‏ ها؛ ما طلاب و فضلای علوم دینیه داریم؛ اینها که نمی‏ نشینند که گوش کنند که کسی در روزنامه کثیر الانتشارش یک دروغ شاخداری بنویسد: «بحمد اللَّه موافقت کردند»؛ خوب ما داد می‏کنیم، فریاد می‏ کنیم، نمی‏ گذارند منعکس بشود. … این کهنه‏ پرستی نیست که شما جلوی مطبوعات را می‏گیرید؟ تحمیل می‏کنید به روزنامه اطلاعات؟ سند داریم. دیگر اینکه یک چیز دروغی نیست که آقایان بگویند که افترا بستید؛ نوشته شما سنجاق در دفتر روزنامه اطلاعات است که شما گفته‏ اید باید این را بنویسید، و نگذاشتید تکذیب کند. ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسی عمل کنید؛ مطبوعات آزادند؛ قلم آزاد است؛ بگذارید بنویسند مطالب را. اگر دین دارید به دین عمل کنید؛ اگر چنانچه دین را ارتجاع می‏دانید، به قانون اساسی عمل کنید. خوب بگذارید بنویسند. [مدیر اطلاعات‏] به دست و پا افتاد و چه شد؛ و من به او پیغام دادم که من از آن آدمها نیستم که اگر یک‏ حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود؛ من راه می‏افتم دنبالش. اگر من خدای نخواسته، یکوقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می‏کند که یک حرفی بزنم، می‏زنم و دنبالش راه می‏افتم و از هیچ چیز نمی‏ترسم بحمد اللَّه تعالی. و اللَّه، تا حالا نترسیده‏ام آن روز هم که می‏بردندم، آنها می‏ترسیدند؛ من آنها را تسلیت می‏دادم که نترسید.» (همان جا) به گوینده ای که ادعای دروغ سازش امام با ساواک (و دادن تعهدنامه) را اظهار کرده است باید گفت آنچه را که ادعا کرده ای چیزی جز یک شایعه طراحی شده در ساواک نبود که بفاصله یک روز پس از آزادی امام – با این تصور که امام در برابر آن سکوت خواهد کرد – در روزنامه اطلاعات ۱۸ فروردین ۴۳ بصورت رسمی تر بازگو شد اما با افشاگری سریع امام (در سخنرانی ۲۳ فروردین) رژیم شاه عملا شکست خود را در این شایعه آفرینی با اعزام نماینده ای از سوی نخست وزیر جدید (حسنعلی منصور) در روز ۲۵ فروردین ۴۳ برای دیدار با امام خمینی و عذرخواهی و طلب عفو از ایشان اعلام کرد و امام خمینی فردای همان روز در سخنرانی خویش در همین رابطه فرمود: «… فرستادند، نخست وزیر هم دیشب، دیروز بود ظاهراً، دیروز فرستاد که بله، این، عفو از شماست، اشتباه شده است، خطا شده، یک اشتباهی شده، شما چه بکنید؛ مبادا یکوقتی یک تشنجی بشود، مبادا یکوقتی جور دیگر پیش بیاید، یکوقت چه بشود، چه بشود، ما می‏خواهیم که چه باشد؛ ما تابعیم. از این مطالبی که همیشه گفته می‏شود. ما هم گفتیم که خوب حالا خود روزنامه اطلاعات که می‏گوید من بی‏ تقصیرم و شماها این کار را کرده‏اید، شما هم که آمدید می‏گویید دیگر، باید او ملتزم بشود و شما هم قول بدهید به اینکه تکرار نشود این مطالب. اگر تکرار بشود مواجهه با یک مطلب بدتری خواهد شد. نکنید. (همان جا) این فراز از سخنان امام خمینی در روز ۲۶ فروردین ۴۳ بوضوح بطلان ادعای مذکور را ثابت می کند که فرمود: « اینها خطا کردند مرا رها کردند؛ اشتباه کردند. به آنها هم گفتم آنجا؛ گفتم اگر می‏خواهید همان رویّه را داشته باشید بگذارید من اینجا باشم، صلاح است؛ دوباره هیاهو در نیاورید. حالا هم دارم می‏گویم‏» (صحیفه امام ج۱، ص ۲۹۴) سخنان امام خمینی در باب موضوع مورد بحث و ردّ ادعای کذب مذکور از اینرو اهمیت دارد که کلیه این مطالب مربوط به روزهایی است که حضرت امام تازه از بند و حصر آزاد شده است و در بالای منبر این مطالب را با مردم در میان گذاشته و بنا به گزارشات ساواک این سخنرانیها به سرعت بصورت اعلامیه در قم و تهران و شهرهای ایران تکثیر و به اطلاع مردم رسیده است یقینا اگر ساواک و رژیم کوچکترین مدرکی بر علیه آن داشت – تا چه رسه به تعهد نامه امضا شده – به طور قطع آن را در رسانه های خویش بصورت گسترده پخش و تبلیغ می کرد. اضافه می نماید که مجموعه ای از مدارک و خاطرات مستند و همچنین اسناد ساواک و دیگر دوایر امنیتی رژیم شاه وجود دارد که به روشنی ثابت می کند که شایعه تفاهم با رژیم برای بد نام کردن رهبر قیام ۱۵ خرداد و علمای مبارز، نقشه طراحی شده توسط ساواک بوده است که همین اسناد و مدارک نیز برملا شدن این توطئه در همان زمان و شکست رژیم در این قضیه را تأیید می کند که در بخش دوم این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد.ضمن آنکه در هیچیک از گزارشات و اسناد ساواک و مطالب جلسات رژیم که مربوط به تصمیم به این شایعه و تنظیم محتوای آن می باشد هرگز نامی از وجود تعهدنامه و امضای آن توسط امام بمیان نیامده است و بیان چنین افترایی فقط از امثال گوینده این ادعا بر می آید. منبع: انصاف: goo.gl/LwmztL
ادبیات و اجتماع: کمیت اسدی (60 - 126 ه، 680 - 744 م)
نویسنده:
محمدرضا حکیمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 93