نقش عقل در فهم متون دینی و میزان کاشفیت و حجیت آن در تولید معرفت از مباحث مطرح بین اندیشمندان بوده است. این مساله بهصورت خاص در شکلگیری تفاسیر ادبی-اجتماعی م
... معاصر تاثیر داشته است. کاربست عقل در این رویکرد که در واکنش به آسیبهای غلبه تفکر سلفیگری عقلستیز در جهان عرب بود و تحت تاثیر جریان فکری نومعتزله و آشنایی با مطالعات غربیان شکل گرفت، در محورهای متفاوت از تفاسیر عقلی رایج نمایان شد و لوازم خاصی در تفسیر و فهم قرآن و معرفت دینی به دنبال داشت. توسل به عقل خودبنیاد، علمزدگی، تحلیل ادبی-فرهنگی از مفاهیم قرآنی، تمسک به عقل مستقل از روایات در برداشتهای فقهی، مصادیق کاربست عقل در اینگونه تفاسیراند که در آراء طهحسین، عبده، خولی، بنتالشاطی و خلفالله مشاهده میشوند. مهمترین آسیب این کاربستها در مسائل و مباحث فلسفه دین مانند تعاریف و تحلیلهای شاذ از وحی، نبی و معجزات انبیاء؛ تحلیل بیسابقه زبان و قصص قرآن؛ حداقلیکردن و عرفیسازی فقه و تعصبات قومی-عربی دیده میشود. در اینمیان کمترین آسیب در تفسیر بنتالشاطی است، ضمن اینکه وی نیز از سنت روایی تفسیری فاصله گرفته است. نتیجه اینکه کاربست عقل در تفاسیر ادبی-اجتماعی معاصر، تابعی از مکتب اومانیسم است که در آن اجتهاد غیر ضابطهمند قرآنپژوه محوریت دارد. در این رهیافت تفسیری، عقل، امری متعالی، قدسی و متصل به وحی نیست. اساسا نگاه ادبی به متون مقدس، فروکاهش دین به امری فرهنگی-اجتماعی و تعین اصالت عقل انسان را درپی داشته است.
بیشتر