آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
بررسی تحلیلی روش‌شناسی هرمنوتیکی رویکرد تفسیری به دین و فرهنگ (با نظر بر آرای دین‌شناسانه‌ی کلیفورد گیرتز)
نویسنده:
مجتبی زروانی ، سمیه زارعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله‌ حاضر به این پرسش که روش انسان‌شناسی تفسیری کدام است و رویکرد اصلی این دیدگاه در بررسی پدیدارهای انسانی بالأخص پدیده‌های دینی چه چیزی است می‌پردازد و ضمن نظر بر ماهیت انسان‌شناسی تفسیری و ارائه تعریفی جامع از این دیدگاه به تبیین بن‌مایه‌های آن در ساحت فلسفی می‌پردازد. روش این نوشتار مبتنی بر رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و در مواردی تحلیل محتوایی است. انسان‌شناسی تفسیری یا نمادین از شاخه‌های انسان‌شناسی فرهنگی آمریکایی است که در قرن بیستم در آمریکا پا به عرصه ظهور گذاشته و با ارائه تعریف خاصی از فرهنگ بر فهم معنا از خلال نمادها و آیین‌ها تأکید دارد. مقاله با اشاره کوتاهی به چیستی رویکرد انسان‌شناسی تفسیری کلیفورد گیرتز -مهم‌ترین نماینده رویکرد تفسیری- و تعریفی که وی از فرهنگ و دین ارائه می‌کند، در بخشی تفصیلی ابتنای این رویکرد بر هرمنوتیک فلسفی و تقابل آن با رویکردهای پوزیتویستی در علوم انسانی را نشان داد و وجوه مختلف این تقابل و ابتنا را کاویده و نشان می‌دهد که گیرتز به‌عنوان یک مردم‌شناس و دین‌شناس فرهنگی با الهام از اصول هرمنوتیکی، به تأویل و فهم معنای دین و فرهنگ روی آورده و رویکرد تفسیری خویش در دین‌شناسی و مردم‌شناسی را با الهام از این مبانی قوام بخشیده است. درواقع با تعریف فرهنگ به‌مثابه یک متن، عناصر هرمنوتیکی چون تمرکز بر تأویل و معنا، تأکید بر تاریخ و هستی تاریخی، تمرکز بر وجوه درونی تجربه آدمی و روش‌های درونی، تأکید بر مؤلفه‌های زبانی و نماد و نشانه، فهم در سایه‌ی ارجاع جزء به کل و کل به جزء به اضمار و تصریح، مبنای منظر گیرتز در مطالعات فرهنگ و دین است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 74
عالما أنثروبولوجيا في المغرب الكبير: إرنست غلنر - کلیفورد غیرتز
نویسنده:
لهواري عدي؛ ترجمه: نوري دریس
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
المرکز العربي للإبحاث و دراسة السیاسات,
مقایسه "عقل‌گرایی حداکثری" در اندیشه‌ی توماس آکویناس، کلیفورد، زمخشری و قاضی عبدالجبار معتزلی
نویسنده:
نویسنده:سیده مهسا سید خراسانی؛ استاد راهنما:حسن احمدی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
رابطه عقل و دین همواره یکی از مهم‌ترین پرسش‌های اندیشمندان فلسفه و الهیات بوده و هر یک از متفکران با توجه به مبانی و روش‌شناسی خود نگاه خاصی به این عنوان داشته‌اند. بر اساس رویکرد خاصی در این حوزه به نام «عقلگرایی حداکثری» عقل از میدان وسیعی در حوزه تبیین باورها برخوردار است. با مقایسه‌ی دیدگاه اندیشمندان مسلمان و غربی در فلسفه و الهیات که رویکردی عقل‌گرایانه اتخاذ نموده اند، می تواند در به وجود آمدن هم‌سخنی میان ایشان و مکاتب مختلف فواید قابل درخوری داشته باشد. در پژوهش حاضر تلاش بر این بوده است تا با بررسی مبانی، روش و گستره‌ی عقل‌گرایی دو اندیشمند غربی، از یک سو، و مکتب معتزله از سوی دیگر، به میزان قرابت رویکرد عقل‌گرایی حداکثری در الهیات مسیحی و کلام اسلامی توجه شود. توماس آکویناس که همه تلاش خود را به کار گرفت تا تصویری خردپسند و عقلانی از آموزه‌های مسیحی ارائه دهد، عقل‌گرایی را تا جایی قبول دارد که گزندی به آموزه‌های ایمان مسیحی وارد نکند. زمخشری نیز به عنوان یکی از مفسرین قرآن کریم شیوه‌ای عقلانی در تفسیر کلام الهی در پیش گرفت. بکارگیری روش‌هایی نظیر تمثیل در تفسیر قرآن نشان می‌دهد که وی به هیچ عنوان نمی‌خواست میدان تفسیر را از عقلانیت خالی کند و هرگونه سخن و حتی ادلّه نقلی را که با استدلال‌های عقلی سازگاری نداشت، بپذیرد. قاضی عبدالجبار نیز به عنوان یکی از مهم‌ترین متکلمان جهان اسلام همه تلاش‌های خود را به کار گرفت تا به تبیین عقلانی آموزه‌های دین اسلام بپردازد. عقل‌گرایی قاضی تا بدانجاست که حتی آموزه‌های دینی را بر عقل عرضه می‌کند و معناداری ایمان را به جهت مجهز بودن انسان‌ها به قوه تعقل می‌داند. کلیفورد معیار سخت‌گیرانه‌ای برای پذیرش باور در نظر گرفت و بیان داشت که در پذیرش هر باوری آنچه که بایسته است لحاظ شود داشتن دلایل و شواهد کافی برای آن است. به باور کلیفورد در پذیرش باور، هیچ معیار دیگری نباید دخیل شود. وجه مشترک توماس، قاضی و زمخشری در این است که با همه تلاش‌های عقلانی اما چنین نیست که عنان کار را بطور مطلق به دست عقل سپارند و یافته‌های او را در همه حوزه‌های دینی بر نقل ترجیح دهند، اما کلیفورد که تعلق خاطری به آموزه‌های ادیان ندارد، خرد را در بررسی باورها مطلق العنان می‌داند و شاید از این منظر وی را بتوان نماینده عقل‌گرایی حداکثری به معنای خاصّ آن دانست.
  • تعداد رکورد ها : 3