آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مرگ از نگاه تولستوی و هایدگر
نویسنده:
فاطمه بختیاری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مرگ و اندیشه در باب آن همواره یکی از دغدغه‌های بشر بوده است. تولستوی در داستان مرگ ایوان ایلیچ به طور خاص ماحصل تأملاتش در باب مرگ را در قالب داستان بیان کرده است. هایدگر که در وجود و زمان به بحث فلسفی در باب مرگ پرداخته، به مرگ ایوان ایلیچ تولستوی اشاره کرده است. به نظر می‌رسد مرگ ایوان ایلیچ تولستوی مقوِّم مرحله‌ای‌ از تبیینی بوده است که شرح و کامل آن در فلسفۀ هایدگر آمده است. توضیح این که مرگ ایوان ایلیچ تولستوی بی‌شک یک گام بلند در پرداختن به مرگ از نقطه‌نظر دیدگاه انسانی است که بعد در فلسفۀ اگزیستانس مورد مطالعۀ جدی قرار گرفت و در هایدگر به کمال رسید. بنابراین مطالعه و مقایسۀ این دو دیدگاه مفید فایده به نظر می‌رسد. به همین منظور در این نوشتار ابتدا دیدگاه هایدگر شرح داده شده و سپس دیدگاه تولستوی و هایدگر مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته و حاصل این مقاله آن است که تولستوی در مرگ ایوان ایلیچ دو رویکرد به مرگ را نشان داده است: رویکرد اصیل و رویکرد غیراصیل. رویکردی که هایدگر آن را بسط داده و در فلسفۀ او منجر به توصیف دو نوع زیستن شده است: زندگی اصیل و زندگی غیراصیل.
صفحات :
از صفحه 549 تا 570
بررسی تاثیر فلاسفه پیش از سقراطی بر افلاطون
نویسنده:
فاطمه بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده (فارسی): از آن جا که هر فیلسوف بزرگی با نظر به فلاسفه ی پیش از خویش قدم دروادی تفکر می نهد و افلاطون نیز به طور قطع یکی از فلاسفه ی بزرگ و موسس در تاریخ فلسفه می باشد ، می توان نتیجه گرفت وی نیز در خلاء عقلانی به تفکر نپرداخته و با نظر به فلاسفه ی پیش از خود قدم در این وادی نهاده است. بدین ترتیب باید گفت وی در پایه ریزی نظریه ی مثال تحت تاثیر آموزه های سه فیلسوف پیش از خود یعنی آموزه ای "اشیاء اعدادند" فیثاغوری و مفهوم وچود ثابت پارمنیدس و بحث تعاریف و کلیات سقراطی بوده است و در تاسیس نظریه ی نسبی گرایی معرفتی از آموزه ی سیلان هراکلیتوس و آموزه ی انسان معیاری پروتاگوراس استفاده نموده است و بالاخره در تاسیس نظام غایت انگارانه ی خویش تحت تاثیر مفهوم نوس آناکساگوراس بوده است.
رویکرد فمینیست به مفهوم استقلال با نظر به فلسفۀ اسپینوزا
نویسنده:
فاطمه بختیاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده فیلسوفان فمنیست در بازخوانی سنت دیرپای فلسفۀ غرب به این نتیجه رسیدند که در این سنت، مفاهیم مهم فلسفی مانند عقل و استقلال در تقابل با ماده و امر غیرمعقول و یا وابستگی و هر آن چه که با مفهوم زن و زنانگی تداعی می‌شود، قرار می‌گیرد. آن‌ها معتقد هستند این تقابل‌ها منجر به تولید مفاهیمی‌مردگرایانه در سنت فلسفۀ غربی شده است. یکی از مفاهیمی‌که مورد نقد فیلسوفان فمنیست قرار گرفته، مفهوم سنتی استقلال به معنای خودبسندگی است. آن‌ها نسبت به این مفهومِ حاصل از سنت فکری مدرن ، واکنش انتقادی نشان داده‌اند و البته در این راستا باز از همین سنت بهره جسته‌اند تا مفهومی متناسب با دیدگاه‌ها و ارزش‌های خود تولید کنند و در بازخوانی سنت فکری غرب، اسپینوزا را منبعی مهم تشخیص داده‌اند. استقلال ارتباطی ، مفهوم موردنظر فمنیست‌هاست. این مقاله مفهوم استقلال ارتباطی را شرح داده و نشان داده که چگونه فمنیست‌ها فلسفۀ اسپینوزا را به عنوان پشتوانه‌ای مهم برای مفهوم استقلال ارتباطی دیده‌اند و نیز یک چالش پیش روی این مفهوم را مطرح نموده است.
صفحات :
از صفحه 193 تا 212
نقش عشق عقلانی به خداوند در زندگی انسان از دیدگاه اسپینوزا.
نویسنده:
فاطمه بختیاری ، ستاره باباجانی ، اسدالله آژیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اسپینوزا در مقدمۀ بخش دوم کتاب اخلاق می‌گوید قصد دارد در ادامۀ کتاب به اموری بپردازد که به شناخت برترین سعادت بشر منتهی می‌شود. او در پایان کتاب اعلام می‌کند سعادت عبارت است از عشق عقلانی به خدا. از آن جا که عشق به خدا از نظر اسپینوزا برترین سعادت بشری به حساب می‌آید، درک منظور او از مفهوم عشق الهی ضروری است. او در بخش سوم رسالۀ اخلاق خود برای تبیین سعادت و آزادی انسان، عواطف بشری را تحلیل می‌کند و عشق را به لذتی تعریف می‌کند که همراه با تصور علتش در نظر گرفته شود. او فکر می‌کند چون آدمی‌ ‌به معرفت شهودی و شناخت خداوند دست یابد، در او عشق عقلانی به خدا پدید می‌آید. این عشق علاوه بر این که مقوّم سعادت انسان است، بر کیفیت زندگی او نیز اثرگذار است. لذا این مقاله به تبیین ماهیت عاطفۀ عشق عقلانی به خداوند و کارکردهای اخلاقی و اجتماعی آن از نظر اسپینوزا پرداخته و به این نتیجه رسیده است که این عشق منجر به رهایی بشر از رنج ناشی از انفعالات، رسیدن به آرامش نفس، دستیابی به فضیلت و سعادت و بی اهمیت شدن مرگ و نترسیدن از آن می‌شود.
صفحات :
از صفحه 709 تا 731
تبیین تجربه‌های نزدیک به مرگ بر مبنای نظریه عالم مثال سهروردی
نویسنده:
پدیدآور: لیلا فیروزی ؛ استاد راهنما: اسدالله آژیر ؛ استاد مشاور: فاطمه بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تجارب نزدیک به مرگ به تجاربی گفته می‌شود که افراد طی مرگ بالینی یا وضعیتی نزدیک به آن، بنا بر ادعا لحظاتی معجزه‌گونه، رمزآمیز و متعالی را از حیات پس از مرگ تجربه کرده‌اند، اما از طریق فرایند احیا(ماساژقلبی، تنفس‌مصنوعی، شوک و غیره) مجدداً به حیات جسمانی خویش بازگشته‌اند و رویدادهایی را که در خلال تجربه از سر گذرانده‌اند برای دیگران بازگو کرده‌اند. بررسی‌ها حاکی از آن است که اظهارنظر درباره ویژگی‌های تجارب نزدیک به مرگ متنوع و توأم با اختلاف نظرهای فراوانی بوده است؛ به‌طوریکه برخی از پژوهشگران ویژگی‌های مشترک تجارب را نه عنصر و برخی تعداد آن را بیشتر و یا کمتر دانسته‌اند. اگرچه تجربه‌گران نمی‌توانند تمام جزئیات تجربه خود را به‌دقت شرح دهند و میان اظهارات آن‌ها مشابهت‌هایی دیده می‌شود، اما به‌طور کلی برخی از ویژگی‌های برجسته تجارب نزدیک به مرگ آن‌ها عبارت‌اند از: احساس وقوع مرگ و شگفتی ناشی از این احساس، احساس خروج از بدن، تجربه گذر از تونل، ورود به قلمرویی ماورایی، ادراک نوری درخشان یا وجودی نورانی، مواجهه با اقوام و آشنایان متوفی یا وجودهای ناشناخته، مرور وقایع زندگی و از سر گذراندن نوعی حس از خودداوری، مواجهه با نوعی مرز یا مانع، بازگشت به جسم اعم از داوطلبانه یا غیرداوطلبانه. پژوهشگران حوزه‌های مختلف علمی با تکیه بر مبانی متفاوت خود، تبیین‌های مختلفی از تجربه‌های نزدیک به مرگ ارائه کرده‌اند. برخی از این تبیین‌های عمده و قابل‌توجه عبارت‌اند از: الف) تبیین‌های فیزیولوژیکی؛ برخی از پزشکان و فیزیولوژیست‌ها در پی آن‌اند تا فارغ از باور به وجود بُعدی غیر مادی در انسان، تجارب نزدیک به مرگ را نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی مغز و ناکارآمدی‌های زیستی-عصبی وابسته به جریان مغز قلمداد کنند. بنابراین تجارب نزدیک به مرگ را شاهدی دال بر وجود روح و حیات پس از مرگ نمی‌دانند، بلکه متعلق ادراک تجربه‌گران را امری غیرواقعی و توهمی قلمداد می‌کنند. ب) تبیین‌های روانشناختی؛ برخی از محققین معتقدند منشأ وقوع تجربیات نزدیک به مرگ را باید در ساحت روانی تجربه‌گران جست‌وجو کرد. بر این اساس، تجربیات نزدیک به مرگ را جلوه‌های دگرگونی در آگاهی و شعور و مکانیزم دفاعی تجربه‌گران در تنش ناشی از مواجهه با رویدادهای بحرانی قلمداد می‌کنند و مدعی‌اند که این تجربیات در خوشبینانه‌ترین حالت بازتاب عقده‌های ناخودآگاه، توهم، هذیان و ناشی از بیماری‌های روانی و در بدبینانه‌ترین حالت، دروغین و ساختگی‌اند. پ) تبیین‌های فراطبیعی؛ مدافعان این دیدگاه اگرچه بروز برخی تغییرات فیزیولوژیکی و عصب‌شناختی در حین تجربه را انکار نمی‌کنند، اما در نهایت تجربیات نزدیک به مرگ را امری واقعی و شاهدی دال بر وجود نیروهای ماوراِِءالطبیعی از قبیل ارواح و خدایان و آگاهی مستقل از کالبد مادی تلقی می‌کنند و معتقدند که متعلق تجربیات نردیک به مرگ امری فراتر از بدن مادی است. این دسته از تبیین‌ها خود طیفی از تبیین‌های فراروانشناختی تا تبیین مبتنی بر اعتقاد به روح مجرد را در بر می‌گیرد. به نظر می‌رسد که در چارچوب تبیین‌های فراطبیعی بتوان از طریق نظریه عالم مثال سهروردی، تبیینی دیگر از تجربه‌های نزدیک به مرگ ارائه کرد. عالم مثال(عالم خیال منفصل یا عالم اشباح مجرده) به‌عنوان یکی از ابتکارات سهروردی، عالمی است که به‌لحاظ مرتبه وجودی در یک نشئه تجردی خیالی میان عالم عقل و عالم ماده، یعنی فروتر از انوارقاهره و مُثل افلاطونی(عالم عقول) و فراتر از عالم برزخ(عالم ماده) قرار دارد. موجودات مثالی اگرچه ماده ندارند، اما خصوصیات ماده از قبیل زنگ، شکل، اندازه و مقدار در آنان مشهود است، ولی این خصوصیات را با حواس ظاهری نمی‌توان درک کرد، بلکه متعلق ادراک خیالی و باطنی قرار می‌گیرند. سهروردی خود با استفاده از نظریه عالم مثال منفصل، به تبیین امور مختلفی در معتقدات دینی و فلسفی می‌پردازد، از جمله اینکه وی از عالم مثال برای توجیه قیامت و بعث اجساد و معاد جسمانی استفاده کرده است. تمثیلات عارفان بر اثر ریاضت، احوال خوش دریافت شده از افلاک توسط عارفان، صور مثالی ربانی همچون شهود جبرئیل به‌صورت دحیه کلبی، وجود اجنه و شیاطین را به عالم مثال مرتبط می‌داند. معجزات و کرامات انبیاء و اولیا از مغیبات را توسط عالم مثال تبیین می‌کند و نیز رؤیت صور خیالی، خواب و رؤیای صادقه را تنها در عالم مثال ممکن می‌داند. به نظر می‌رسد که تبیین تجربیات نزدیک به مرگ می‌تواند یکی دیگر از کارکردهای نظریه عالم مثال سهروردی باشد. ویژگی‌هایی را که تجربه‌کنندگان در تجارب نزدیک به مرگ بیان می‌کنند و برخی از محققان آن‌ها را دسته‌بندی کرده‌اند، عالم مثال سهروردی را به ذهن متبادر می‌سازد. در این پژوهش خواهیم کوشید علاوه بر بیان چیستی و ویژگی‌های عالم مثال سهروردی و تجارب نزدیک به مرگ، کارکرد عالم مذکور را در تبیین تجارب نزدیک به مرگ مورد بررسی قرار دهیم.
جایگاه زن در تفکر اسپینوزا و کانت
نویسنده:
فاطمه بختیاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اسپینوزا، فیلسوف هلندی قرن هفدهم و کانت، قهرمان عصر روشنگری، در آثار خود در باب زنان و تفاوتشان با مردان بحث کرده اند. اسپینوزا در فقرات محدودی به بحث زنان و اختلاف جنسیتی مابین انسان‌ها اشاره کرده است و بحث مستقلی در این زمینه ندارد ولی کانت ضمن آثاری مستقل ماحصل تفکراتش را در این زمینه بیان نموده است. مقالۀ حاضر بر آن بوده است که ضمن دستیابی به نگاه این دو متفکر دورۀ مدرن اروپا به زنان و جایگاه آن ها در جامعه به بررسی و مقایسۀ آرای آن‌ها نیز بپردازد و وجوه تشابه و تفاوتشان را دریابد و به این نتیجه رسیده است که علیرغم تشابه نظرات این دو متفکر در این زمینه، فلسفۀ اسپینوزا دارای ویژگی‌ای است که او را به عنوان منبع و حامی‌فلاسفۀ فمنیست نموده و از گزند انتقادات تندی که علیه کانت صورت گرفته است، مصون نگه داشته است.
صفحات :
از صفحه 20 تا 37