آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
نقد هایدگر بر فلسفۀ حیات برگسون
نویسنده:
حسین ملکوتی ، بیژن عبدالکریمی ، علی مرادخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در پی نقد هایدگر بر فلسفۀ حیات برگسون و تحلیل او از آن است. علاقه‌مندی هایدگر به این دلیل است که برگسون به دنبال راهی می‌گردد برای فهم حیات همان‌گونه که هست. هایدگر در تحلیل خود برخی آرای برگسون را امیدوارکننده می‌داند، مانند توجه به مفهوم زمان به‌عنوانِ کلیدی برای به چنگ آوردن حقیقت، اما برخی دیگر از نظریات برگسون مانند عدم‌کفایت زبان در فهم حیات را نقد می‌کند. به‌طورکلی، نتایج این تحقیق به سه بخش تقسیم می‌شود. در بخش اول، مفهوم زمان در فلسفۀ برگسون به‌عنوانِ کلیدی برای فهم حیات به دست داده می‌شود که در اینجا هایدگر برگسون را از پیشگامان فلسفۀ مدرن معرفی می‌کند. بخش دوم مقاله به موضوع زبان و عدم کفایت مفهوم در فلسفۀ برگسون اختصاص یافته است. در بخش سوم و پایانی، هایدگر با نقدِ نظریات برگسون دربابِ زبان، سعی می‌کند برای فهم حقیقت به‌وسیلۀ مفهوم زمان راهی پیدا کند. توجه به آگاهی و ارتباط آن با دنیای خارج، ازطریقِ مفهوم زمان برگسونی یا دیرند، از دیگر مباحثی است که برای هایدگر از اهمیت بالایی برخوردار است. هایدگر باوجودِ تمام نقدهایی که بر فلسفۀ حیات دارد همچنان کار برگسون را امیدوارکننده‌ترین تحقیق و تلاش برای دستیابی به حقیقت می‌داند.
صفحات :
از صفحه 221 تا 242
ردپای برگسون در تفسیر هایدگر از زمان
نویسنده:
حسین ملکوتی ، بیژن عبدالکریمی ، علی مرادخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در ابتدای کتاب وجود زمان نام برگسون در کنار نام ارسطو آمده است، جایی که هایدگر سعی دارد مفهوم حیث زمانی را از زمان سنتی مورد استفاده در فلسفه تمایز دهد. حال سؤال اینجاست که پس از اشارۀ هایدگر به نام ارسطو، چرا نام برگسون به میان می‌آید؟ اگر منظور آخرین فیلسوف است چرا هوسرل را نام نمی‌برد که استاد خود هایدگر بود و سخنرانی‌اش با عنوان زمان-آگاهی قرار بود تحت نظارت هایدگر به چاپ برسد؟ چرا نامی از هگل به میان نمی‌آید که تفسیرش از زمان در فصل ماقبل آخر وجود و زمان، موضوع بحث هایدگر قرار می‌گیرد؟ چرا نامی از دیلتای نیست که موضوعات تفکرش در زمینۀ زمان قبل از نوشتن کتاب وجود و زمان موردتوجه هایدگر بود؟ البته هایدگر در انتهای بخش دوم وجود و زمان و در قالب یک پانوشت بار دیگر به نام برگسون اشاره و ادعا می‌کند که تنها قصدش، تمایز قائل شدن میان نظر خودش در باب «زمان» با برگسون است، هرچند اخیراً توسط علاقۀ روزافزون به مکتب برگسونی و تأثیر او بر فلسفۀ قرن بیستم به دلیل تأثیر او بر ژیل دلوز تحقیقات پژوهشگران نشان از وامداری هایدگر از فلسفۀ برگسون دارد. دامنۀ این تحقیقات گرچه به مسئلۀ تأثیر برگسون بر پدیدارشناسی و هایدگر هم کشیده شده اما برخی پرسش‌ها هنوز بی‌پاسخ هستند که این مقاله سعی در پاسخ به آنها را دارد
صفحات :
از صفحه 221 تا 236
رابطه دین و جامعه در لیبرالیسم سیاسی جان راولز
نویسنده:
وحید آقایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
1- طرح مسئله پژوهشدر سراسر تاریخ فلسفه، در آثار فلاسفه طی قرون متمادی، بنیادهای سیاسی و مدلهای مدیریت جوامع تحت تأثیر نظریه‌های سیاسی نیرومندی توسعه یافته‌اند. فلاسفه‌ای که افکار دینی، اخلاقی، فلسفی و متافیزیک آن‌ها از توسعه وتحولات اجتماعی تغذیه می‌شد، با قابلیت پرورش این داده‌ها سطح فهم سیاسی را بالا برده‌اند. با هدایت مسیر فلسفه به سمت مسائل جاری زندگی انسان توسط سوفیستها همراه با جهش اندیشه سیاسی تا به امروز انباشت عریضی از نظریات سیاسی را فراهم ساخته است. معهذا، فلسفه سیاسی تحت نفوز جوّ فلسفی قرن بیستم دیگر تأثیر خود را از دست داده است. تا آن‌جا که، با آمدن به اواسط قرن، باور کنار رفتن همیشگی فلسفه سیاسی از صحنه تاریخ شایع شد و پوزیتویست‌های منطقی پایان اندیشه سیاسی را مژده می‌دادند.تا این‌که در سالهای دهه 1950 در دنیای نوشتار، بواسطه نگارش مجموعه مقالاتی تحت محوریت موضوع عدالت نامی توجه همگان را به خود جلب کرد که وی با مهارتی تخمین ناپذیر به رکود فلسفه سیاسی پایان داد. این فیلسوف، نویسنده اثری باعنوان نظریه‌ای در باب عدالت (A Theory of Justic)، متفکر لیبرال، آمریکایی، جان راولز ( 2002 –1921) است. پروفسور هارواردی، راولز برای تمام دنیای فلسفه بویژه دنیای انگلیسی زبان به نحو شگفت‌انگیزی تأثیرگذار بوده و با این اثرش فهمی از عدالت را به عنوان جایگزینی برای فایده‌گرایی هدف‌گذاری کرده بود. نظریه‌ای در باب عدالت آغازگر بحثهای زیادی در حوزه‌های سیاست، اقتصاد، اخلاق و حقوق در عرض کمتر از ده سال الهام‌بخش کتاب‌ها و مقاله‌های بی‌شماری بود و به نوعی صنعت راولز شکل گرفته بود. راولز نظریه خود را با تعقیب روند انتقادات و تأمل در جهان در حال تغییر به روز می‌کرد. در راستای نظریه‌ای در باب عدالت ایده‌های تازه‌ای که در مقاله‌های زیاد و مهمی به بلوغ رسیده بودند در نهایت با اثری تحت عنوان لیبرالیسم سیاسی به بار نشست. جان راولزکه با قائل نبودن جایگاهی درخور برای دین در رویارویی با موضوعات اختلاف برانگیزی نظیر جایگاه دین و شهروندان دینی در یک دموکراسی لیبرال مبتنی بر قانون اساسی، میزان اجازه پدیداری ادیان، همواره مورد سوال و نقد واقع بوده است در کتاب لیبرالیسم سیاسی به صورت جدّی به این مسئله پرداخته است. دیگر برای اندیشه راولز که به دنبال یک جامعه لیبرال مبتنی بر قانون اساسی و باثبات است، به یک نحوی وارد نمودن ادیان و شهروندان دینی در درون سیستم، ضروری به نظر می‌رسید. از سویی دیگر ایجاد چنین ثباتی ناممکن است، زیرا جوامع لیبرال معاصر به لحاظ دین و فرهنگ جوامعی متکثر هستند. حال سوالی که مطرح می‌شود اینست که جایگاه دین در جوامع لیبرال چگونه جایگاهی است؟ و آیا بنابر لیبرالیسم جان راولز می‌توان جایگاهی درخور و شایسته‌ای را برای دین و دینداران در جوامع لیبرال متصور بود؟ بر این اساس موضوع این پژوهش رابطه دین و جامعه در لیبرالیسم سیاسی جان راولز است.2- پرسش اصلی و فرعیپرسش اصلی: بنابر لیبرالیسم سیاسی جان راولز: باوجود تعالیم ناسازگار دینی، فلسفی و اخلاقی، شهروندان آزاد و برابر چگونه می‌توانند به جامعه‌ای باثبات و عادل در بلند مدت تداوم بخشند؟ به بیان دیگر همزیستی تعارضات عمیق اما معقول و همه‌پذیر بودن یک رژیم سیاسی دارای قانون اساسی چگونه ممکن خواهد بود؟پرسش‌های فرعی:بنابر لیبرالیسم سیاسی جان راولز:1- در جامعه‌ای‌ که‌ اکثریت‌ وسیع‌ شهروندانآن‌ به‌ نظریه‌های‌ فراگیر دینی یا ایدئولوژی‌های‌ غیر لیبرال‌ قائلند،چگونه‌ می‌توان دموکراسی‌ لیبرال‌ داشت؟2- با فرض‌ وجود آموزه‌های‌ فراگیر یا ایدئولوژی‌های‌ متعارض‌ و آشتی‌ناپذیر با یکدیگر در جامعه‌، فرضی‌ که‌ واقعیات‌ جهان‌ امروز صحت‌ آن‌ را تایید می‌کند، آیا جهان می‌تواند بر مبنای‌ دموکراسی‌ لیبرال‌ اداره‌ شود؟3- در یک دموکراسی همراه با قانون اساسی، چگونه آموزه های مذهبی و سکولار (غیرمذهبی) از هر نوع با هم جمع شده و در اداره یک حکومت نسبتاً عادلانه همکاری می‌کنند؟3- پیشینه موضوع مورد پژوهشاثر «نظریه‌ای در باب عدالت» به بیست‌و‌هفت زبان دنیا ترجمه شده و اندیشه راولز مورد بررسی و نقادی بیش از پنج هزار کتاب و مقاله قرار گرفته است؛ از‌جمله آثار فلاسفه بزرگ معاصر نیز به این‌گونه نقادی‌ها اختصاص یافته است؛مثلاً «برایان باری»، فیلسوف سیاسی معاصر انگلیسی، جلد اول از کتاب سه جلدی خود را با عنوان Theories of justice، عمدتاً صرف شرح و نقد نظریه‌ راولز کرده است.بریان باری اعتراف می‌کند که لیبرالیسم با فاصله گرفتن از معنویت با چالش پوچی روبه رو گردیده است؛ گرچه وی از ارائه یک راه حل منطقی شانه خالی می‌کند: «لیبرالیسم بر یک تلقّی مادی از زندگی استوار است.لیبرالیسم خودشکوفایی، خودگردانی، کنترل بر محیط اجتماعی و طبیعی، طلب فعالانه علم، تضارب آراء، و پذیرش مسئولیت شخصی، تصمیم‌های موثر در زندگی را می‌ستاید. لیبرالیسم برای آنهایی که نمی‌توانند از آزادی بهره ببرند، مشروب، آرام‌بخش، کشتی بر روی صفحه تلویزیون، نجوم، روانکاوی و مانند آن را بی‌وقفه فراهم می‌سازد. اما طبعاً نمی‌تواند امنیت روانی ایجاد کند. نمی‌توان لیبرالیسم و نظایر آن را با توسل به اموری که بیرون از آن‌ها قرار دارد، توجیه یا محکوم کرد. همین به خودی خود پاسخ این پرسش بدون پاسخ اما مهارنشدنی است: معنای زندگی چیست؟» (127 :1973Barry,)از دیگر کتاب‌های تألیف شده در این زمینه همچنین می‌توان به Liberalism and the limits of justice نوشته مایکل سندل اشاره کرد که در آن نویسنده به نقد و بررسی آرای جان راولز به عنوان یکی از مهمترین متفکران لیبرال می پردازد. بدین منظور نظریه لیبرالیسم وظیفه‌گرایانه راولز و دیدگاه وی درباب شخص (انسان) وموقعیت اولیه مطرح گردیده، در ادامهنقاط ضعف نظریه راولز درباب انسان از دیدگاهسندل بررسی می گردد.کتاب بعدی After virtue نوشته السیدر مکین تایر است. نویسنده در این کتاب این نظر را مطرح می‌کند که گفتار اخلاقى در غرب معنى و مفهوم خود را از دست داده و به عنوان پوشش و ظاهر خوشایندى براى بیان ترجیحات و عواطف و تمایلات و کسب قدرت به کار گرفته می‌شود اما دیگر هیچ ربط و پیوندى با آن‌چه واقعاً خوب یا درست است ندارد .مکینتایر مسوولیت زوال و انحطاط اخلاق غربى را متوجه روشنگرى می‌داند. او در بخش اعظم این کتاب به نقادى جنبه‌هاى مختلف اندیشه روشنگرى در هیوم، کانت، سودگرایان، عاطفه‌گرایان و در فلسفه سیاسىلیبرال معاصر بویژه آن طور که جان راولز آن را پرورده بود پرداخت. به عقیده مکینتایر براى گذر از خطاهاى سنگین مدرنیسم و لیبرالیسم فقط دو راه وجود دارد: یا باید به نیهیلیسم و نیست‌انگارى منفى نیچه‌اى تن در داد و یا به یک اخلاق ارسطویى بازگشت. اما مقصود از اخلاق «ارسطویى» بازگشت ساده به نظام فکرى یونان یاقرون وسطى نیست. براى آن‌که بتوان به نقادی‌هاى روشنگرى نسبت به تفکر مدرسى یا اسکولاستیکجواب مناسب داد این بازگشت بایدنوعى ارسطوگرایى اصلاح شده و سازگار با علم جدید باشد. این بدین معنى است که بفهمیم غایتانسان را بیولوژى تعیین نمی‌کند بلکه باید با تعمق و ژرف اندیشى درتاریخ واعمال و سنت‌هاى آدمىکه درطول تاریخ بروز یافته است به کنه آن پى برد.در کتاب دیگری هم با عنوان Modern social imaginariesچارلز تیلور به بررسی اندیشه‌های راولز در «نظریه‌ای در باب عدالت»می پردازد. از نظر تیلور دیدگاه‌ها و آراء راولز به‌گونه‌ای افراطی، فردگرایانه است.قسمت‌های عمده از کتاب just and unjust warsاثر مایکل والزر به بررسی و انتقاد از لیبرالیسم راولزی اختصاص دارد.والزر از منظر روش‌شناسی تلاش می‌کند نظریه‌ای در باب عدالت راولز را نقد کند. وی برداشت خاص راولز از عدالت را مورد نقد قرار می‌دهد،‌ از این رو انتقاد او انتقاد از لیبرالیسم بذاته تلقی نمی‌شود.اثر دیگری هم که به نوعی در پاسخ به نظریه جان راولز به رشته تألیف در آمد Anarchy, state and utopiaنوشته رابرت نوزیک است. کتاب نوزیک می‌گوید که حقوق فردی، اساسی و اولیه هستند وچیزی بیش از یک دولت حداقل نمی‌تواند عادلانه وقابل پذیرش باشد. وی در این اثر با رد تمایلات دولترفاهی راولز استدلال نمود که دولت باید شدیداً محدود باشد و عملکرد آن باید به حمایت پلیسی، تنفیذ قراردادها، دفاع ملی و اداره ‌دادگاه‌های قضائی، منحصر شود؛ و دیگر وظایفی که معمولا توسط دولت‌های مدرن انجام می‌شود، مانند آموزش، تامین اجتماعی، رفاه و... باید به نهادهای مذهبی، موسسات خیریه و موسسات خصوصی واگذار شود. در واقع نوزیک هوادار دولت حداقلی یا پاسدار شب بود.به سبب پیچیدگی و حتی ابهام نظریات سیاسی راولز، مجموعه مطالب فارسی در این‌باره و بویژه با جوانب نقادانه، چندان زیاد نیست. ضمن این‌که بیشتر این نگاشته‌ها مربوط به چند سال اخیر است، شاید مقالات درخور فارسی در این زمینه به تعداد انگشتان دست نرسد. با این وجود دوتا از مهم‌ترین وبسیار انگشت شمار کتاب‌هائی که درمورد راولز توسط محققین ایرانی تاکنون نوشته شده است: یکی به فارسی و دیگری به انگلیسی، اولی توسط احمدواعظی است با این مشخصات: جانراولز: ازنظریه عدالت تا لیبرالیسم سیاسی که کتاب واعظی نکات خوبی را در مورد راولز به خواننده مبتدی می‌آموزد. کتاب چندان ارزش داوری دینی ندارد و بیشتر گونه‌ای گزارش در مورد راولز و واکنش‌ها به اودرغرب است و کتاب دوم Islam and Liberalism: Practical Reconciliation Between the Liberal State and Shiite Muslims نوشته حمید حاجی حیدر است. کتاب فوق شکل توسعه داده شده پایاننامه دکترای ایشان است. موضوع کتاب لیبرالیسم واسلام رابطه وهم‌خوانی یا عدم هم‌خوانی فلسفه‌های سیاسی راولز و جان استوارت میل با اسلام شیعی است که درآن قرائت حضرت امام خمینی (ره) و مرحوم طباطبائی از شیعه اصل گرفته شده است. نتیجه‌گیری آقای حاجی حیدرآنست که اگر چه هیچکدام از دو مدل لیبرالیسم راولزی ومیلی- به خصوص در بحث آزادی‌ها- با اسلام کاملاً سازگار نیستند، لیبرالیسم سیاسی راولز ناهمخوانی کمتری با دین و مذهب و اسلام شیعه نسبت به لیبرالیسم جامع میل دارد. در واقع سکولاریزم میل عمیق است وسکولاریسم راولز ملایم. کتاب حاجی حیدر محققانه‌تر و با تسلط بهتری بر ادبیات بحث نوشته شده است.تمام این آثار در نوع خود با ارزش و در خور تحسین و توجه‌اند. اما دلیلی که پژوهش فعلی را از سایرین متمایز می‌سازد، کندوکاو در فضایی است که به نسبت سایر فضاهای اندیشه‌ای راولز پژوهش کمتری در آن صورت گرفته است. در این پژوهش ضمن بررسی محورهای عمده لیبرالیسم سیاسی راولز، به رابطه دین و جامعه در آن خواهیم پرداخت. 4- فرضیه‌های پژوهش•
  • تعداد رکورد ها : 3