آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی تأثیر نصوص دینی در ارائه نظریه مدینه‌ی فاضله فارابی
نویسنده:
حسین کتاب پور؛ استاد راهنما: قربانعلی کریم‌زاده قراملکی ؛ استاد مشاور: سعید علیزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مدینه فاضله به عنوان حکومت آرمانی، همواره مورد توجه بشر بوده است. فارابی نیز یک مدل از آن را طراحی کرده وبه جامعه بشری عرضه داشته است. [که به نظر میرسد ریاست آن, از اصول سیاسی شیعه جعفری اخذ شده باشد.] هدف اصلی فلسفه سیاسی فارابی, کسب سعادت از مجرای شریعت پیامبر [ص] است که نردبان عروج انسان تا سعادت حقیقی می باشد. نظریه مدینه فاضله فارابی , اشاره به همان مدینه فاضله ای دارد که در ظل کفایت و مدیریت پیامبر (ص) پدیدآمده, و پس از پیامبر نیز, ائمّه اطهار جانشینان آن حضرت، زعامت مسلمین را بر عهده می گیرند و در ادامه ریاست سنت [ولایت فقیه] ریاست آن را خواهد داشت. این پژوهش با جهت گیری توصیفی و تحلیلی و تطبیقی تلاش می کند، با بررسی آیات و روایات، جامعه آرمانی که در نصوص دینی به تصویر کشیده شده با مدینه فاضله فارابی بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهد که آیا فارابی در ارائه نظریه مدینه فاضله از نصوص دینی تأثیر پذیرفته است یا نه؟ برآیند و نتیجه آن تبیین شباهت ها و اختلاف ها و در نتیجه فهم عمیق مسأله خواهد بود.
مساله شر و پیامدهای ناشی از آن با تکیه بر جدال جان مکی و پلانتینگا و تطبیق آن با آراءشهید مطهری
نویسنده:
پدیدآور: رامین قلی زاده ؛ استاد راهنما: سعید علیزاده ؛ استاد مشاور: قربانعلی کریم زاده قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله شر امری بدیهی و انکار نشدنی است . طرح انداز مساله شر بعنوان برهانی علیه خدا توسط اپیکورس فیلسوف یونانی است. اما در پرتو رشد فلسفه و عقل، نوع مواجهه ها با اندیشه ها متفاوت گشت .در عصر جدید، فلسفه به تحلیل زبان و مفاهیم گرایش پیدا کرده. بنابراین نوع مواجهه با اندیشه دینی بصورت منطقی و تحلیل گزاره ها شده است. در دوره جدید، مساله شر را هیوم و بعد جی ال مکی بصورت برهانی قاطع علیه خدا مطرح می کند و ادعا می کنند که این مشکلی صرفا منطقی است و وجود خدا با وجود شر ناسازگار است و راه حل های ارائه شده نباید به انکار قضایای مقوم مساله شر منجر شود چون در این صورت مشکل حل شده می باشد.دیگر پلانتینگا می گوید که منشا شر از انسان است و خدا نمی تواند مانع انجام کار شر بشود همانطور که نمی تواند مانع انجام فعل نیک شود چون به انسان اختیار بخشیده است. در چشم انداز اسلامی شهید مطهری در مقابل فلسفه ی مصائب و بلایا جوابیه بر اساس تئودیسه یا عدل الهی دارند و می گویند خدا حکیم و قادر و خیر خواه و ... است و این بلایا و پستی و بلندی ها لازمه جهان است.و در نگاه کلان و کلی شرور به لحاظ علی و معلولی لازمه نظام احسن است. شر منشاءاش خود انسان است چون قابلیت دریافت صور کمالیه را ندارد و این برخلاف عدل خداوند است که بین موجودات تبعیض قائل شود بلکه این تمایزات بخاطر تفاوت است.و شرور از جهتی از لطف خداست در جهت پرورش روح آدمی.در راستای مساله شر نظریه های فراوان و نقدهای فراوانی وجود دارد که به سه فیلسوف ؛ جی ال مکی و پلانتینگا در تفکر غرب و شهید مطهری در سنت اسلامی اکتفا می کنیم تا به این پرسش مهم برسیم که مساله شر و پیامدهای ناشی از آن در تفکر غرب و سنت اسلامی چگونه تبیین میشود.بنظر میرسد پاسخ های ارائه شده دارای اشکالاتی است و از طرفی بین دیدگاه های پلانتینگا و شهید مطهری شباهت و تفاوت هایی وجود دارد. از این رو در این نوشتار سعی براین است تا با تدقیق و تبیین بیشتر و با روش تحقیق نظری در ذیل ترکیبی از روش های کتابخانه ای توصیفی تحلیلی و تطبیقی جهت نیل به نتیجه بهره ببریم.
بررسی و نقد اندیشه شیخ احمد احسایی در ارتباط با عالم وجودی حیات امام عصر(عج)
نویسنده:
سعید علیزاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
فرض عالمی بنام «هورقلیا» بین عالم مادی و عالم مثال و مبتنی ساختن عقاید دینی بر آن توسط شیخ احمد احسایی رهبر فرقه شیخیه، موجب ابهام در کیفیت حیات امام عصر(عج) شده است. اعتقاد به حیات هورقلیایی امام مستلزم غیبتی فراتر از غیبت مصطلح در فرهنگ شیعی است که در بر دارنده محذوراتی از قبیل مرگ عنصری امام و خالی شدن زمین از حجت، عدم حضور آن حضرت در این جهان و اختلال در ارتباط عمومی امام و امت و از سویی منتفی شدن فلسفه نیابت بطور مطلق است که همه بر خلاف عقل، روایات و اجماع مسلمانان می باشد و در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی به نقد این ایده و پیامدهای آن پرداخته و ضمن تشکیک در عالم مزبور، حیات این جهانی آخرین حجت الهی را اجتناب ناپذیر معرفی می کند.
بررسی توقیفی بودن اسماء و صفات الهی از دیدگاه فریقین
نویسنده:
رقیه نشاط فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به اینکه هر شخص یا در هر لغت و زبان، آفریدگار جهان را به زبان و نامی می خواند، همانطور که تازیان وی را به الله، و پارسیان به خدا و یزدان، و ترکان به تاری و تانری، و به لغت انجیل کرسطوس، و فرنگیان به دیو و. . . می نامند؛ بین متفکرین نزاعی مطرح است که آیا انسان اوصاف و احوالی را که به وسیله اندیشه خود درک می کند، می تواند به عنوان نام، برای خدا به کارگیرد، یا نمی تواند؟ که در این صورت، اسماء الله توقیفی اند یعنی باید در استعمال اوصاف و احوال بر خداوند، اذن شرعی رسیده باشد؛ هر چند باید توجه شود که استعمال به عنوان صفت محل نزاع نمی باشد. مثلا اینکه به عنوان صفتی از صفات خدا به او واجب الوجود بگوییم محل نزاع نیست، بلکه محل نزاع اینگونه است که آیا جایز است، ذات خداوند متعال با این اسماء مورد خطاب قرار گیرد یا خیر؟ در تایید مطلب فوق برخی از دانشمندان گفته اند که محل نزاع، در اطلاق اسماء ادراکی توسط انسان به عنوان یکی از صفات و احوال خداوند است. حال این سوال مطرح است که آیا اسماء و برخی صفات الهی محدود به همانهایی است که در آیات و روایات آمده است و یا می‌توان هر اسم و صفتی که کمال به حساب می‌آید به خداوند نسبت داد؟ دیدگاه اندیشمندان مسلمان در این زمینه چیست؟ در این زمینه می‌توان بیان داشت که؛ مقصود از توقیفی بودن اسماء و صفات الهی در علم کلام و فقه آن است که در مقام اسم گذاری ذات مقدس حق، باید فقط به آن دسته از اسامی که از طریق شریعت وارد شده است اکتفا نمود و جایز نیست خداوند را به غیر آن اسامی نامگذاری کنیم، گر چه عقل چنین اطلاقی را مجاز بداند. در این مورد سه گروه نظر داده اند، برخی گفته اند اسماء الهی توقیفی است ولی صفات توقیفی نیست یعنی در بحث نامگذاری باید فقط نام هایی را بر خداوند اطلاق کنیم که در قرآن و روایات بر خداوند اطلاق شده است. برخی دیگر می‌گویند که اسماء و صفات هر دو توقیفی است یعنی صفتی را هم که در قرآن نیامده است نمی‌توان بر خداوند اطلاق کرد. دسته ی دیگر می‌گویند که هر دو آزاد است یعنی نه اسماء و نه صفات الهی هیچ کدام توقیفی نیست. اکثر متکلمان اهل سنت پیروان مکتب بغداد از معتزله و بخش مهمی از متکلمان امامیه بر این اعتقاد اند که در نامیدن و وصف کردن خداوند نباید از نام ها و وصف های منصوص در قرآن و حدیث تجاوز کرد. برخی هم، همچون معتزلیان بصره و گروهی از امامیه، تسمیه و وصف خداوند به غیر منصوص را پذیرا بوده اند. البته قائل اند تنها می‌توان اسمای را که در بردارنده ی نقصی برای خدا نیست و نشانه عظمت و جلال خداست درباره او به کار برد.مرحوم خواجه نصیر طوسی در”تجرید الاعتقاد”همچنین ابن بابویه وشیخ صدوق دررساله ی اعتقادش سخنی از توقیفی بودن اسماء و صفات الهی نموده،ولی دلیلی برمدعای خویش اقامه نفرمودند، متکلمان اسلامی در توقیفی بودن الفاظ اسماء دلیل نقلی دارند ودرکتب کلامیه هم دلیل وبرهان عقلی اقامه نشده است.