آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 312
بررسی دیدگاه‌های متفکران مسلمان در باب سازگاری نظریه‌ی تکامل با متون دینی
نویسنده:
پدیدآور: زهره سلحشور سفیدسنگی ؛ استاد راهنما: سیدمرتضی حسینی شاهرودی ؛ استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسأله‌ی حرکت و تغییر جهان، از قدیمی‌ترین مسائل فلسفی است که مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است. مسأله‌ی حرکت و تغییر پدیده‌های مادی در فلسفه‌ی غرب تا یونان باستان قابل پی‌گیری است. هراکلیتوس معتقد بود این جهان سراسر حرکت و تغییر است و این تغییر و تحول دائمی است.در فلسفه‌ی اسلامی نظریه‌ی حرکت جوهری از ابداعات ملاصدرا است و پیش از او این نظریه مورد انکار قرار می‌گرفت. ملاصدرا بر اساس دو نظریه اصالت وجود و مشکک بودن وجود اثبات کرد که طبیعت جوهر هر موجود مادی اوّلاً قابل اشتداد است و ثانیاً متحرّک بالذات است.از آن‌جایی که اصل حرکت شامل تمام موجودات می‌شود از اینرو نظریه‌ی تکاملِ مبتنی بر اصل حرکت و تغییر توسط چارلز داروین با تکیه بر مستندات و شواهد متعددی در زیست‌شناسی مطرح شد. بر طبق این نظریه، انواع یا گونه‌های موجودات در طول زمان یکسان و ثابت نمانده‌اند، بلکه دست‌خوش تغییر و تحوّل شده و متناسب با شرایط، تطوّر یافته‌اند. این نظریه سابقه‌ای کهن دارد، اما از قرن نوزدهم به صورت جدّی‌تری در حوزه‌ی علوم طبیعی مطرح شده است. نقطه‌ی عطف در طرح این نظریه، منشأ انواع چارلز داروین است که اثری بسیار مهم در تاریخ علوم طبیعی محسوب می‌شود. داروین در این کتاب و سپس در منشأ انسان از این نظریه صورت‌بندی علمی و مبتنی بر شواهد تجربی به دست داد که در مجامع علمی با استقبال مواجه شد و سبب گردید گاه اصطلاح «داروینیسم» به عنوان مترادف نظریه‌ی تکامل یا تطوّر انواع به کار رود. نظریه‌ی داروین امروزه در عالم علم با پرسش‌های فراوان مواجه شده، اما نظریه‌های مبتنی بر تکامل یا تطوّر انواع هم‌چنان مطرح است. مابین نظریه‌ی حرکت جوهری و نظریه‌ی تکامل شباهت بسیاری وجود دارد. در هر دو این نظریه‌ها تنها امر ثابت، اصل قانون تغییر است با این تفاوت که در نظریه‌ی تکامل در پی شناخت علل زیستی و طبیعی تغییرات جانداران است اما حرکت جوهری شامل تمامی موجودات مادّی اعم از جاندار و غیر جاندار است و هم‌چنین تنها با استفاده از دلائل فلسفی تغییرات را تبیین می‌کند.اما با وجود شباهت‌هایی که می‌توان بین نظریات ملّاصدرا در باب حرکت جوهری و تغییر تدریجی موجودات مادّی و هم‌چنین اعتقاد به واسطه بین موجودات با نظریه‌ی تکامل یافت؛ نظریه‌ی حرکت جوهری جز این را بیان نمی‌کند که تنها امکان تبدل انواع وجود دارد و به عبارت دیگر تبدل انواع مانع عقلی ندارد و حرکت جوهری نسبت به تبدّل انواع لابشرط است.اما براساس دیدگاه اصالت ماهیّت و امتناع انقلاب ماهیّت، حرکت جوهری محال و انواع ثابت و بدون تغییر هستند. لکن از آن‌جایی که این دیدگاه ابطال شده است بنابراین بر اساس این دیدگاه فلسفی، ثبوت انواع باطل است.هم‌چنین در مورد نظریات فیلسوفان در باب ظهور تدریجی موجودات دلیلی وجود ندارد که این‌ نظریات دالّ بر تکامل باشند اما این ترتیب زمانی در پیدایش موجودات و هم‌چنین موجودات حدّ واسط را می‌توان به پیدایش تدریجی موجودات در یافته‌های زمین‌شناسی مشابه دانست که این یافته‌ها از جمله شواهد نظریه‌ی تکامل است.نظریه‌ی تکامل در حوزه‌ی دینی نیز با رویکردها و مواضع مختلفی رو به رو شد. آن دسته از تجدّدگرایانی که به دین پایبند بودند، کوشیدند نوعی سازگاری بین این نظریه و متون مقدّس ایجاد کنند. از اینرو تفسیرهایی مانند خلقت انسان از متون مقدّس به عمل آمد که نظریه تکامل تدریجی را نتیجه می‌داد.از سوی دیگر، عدّه‌ی قابل توجّهی از دانشمندان علوم دینی و مفسّران قرآن از جمله طباطبایی و مکارم شیرازی با این نظریه مخالفت کردند و این نظریه را به استناد این‌که با ظاهر آیات قرآن ناسازگار است باطل شمردند. البته دیدگاه‌های عالمان دینی در این باب یکسان نیست. حتّی بعضی از آن‌ها مانند محمود طالقانی و علی مشکینی این نظریه را پذیرفتند و تعارضی بین آن و قرآن کریم ندیده‌اند و بعضاً معرفت‌شناسی دینی مبتنی بر آن را عمیق‌تر یافته‌اند. البته برای رفع تعارض بین علم و دین هر کدام از مخالفان و یا موافقان راه‌حل‌هایی را مطرح کردند که به آن‌ها پرداخته شد. به نظر نگارنده با توجه به بررسی تفاسیری که از برخی آیات در مورد خلقت انسان مطرح شد، دیدگاه طباطبایی مخصوصاً با توجه به آیه‌ی 59 سوره‌ی آل عمران صحیح‌‌تر به نظر می‌رسد، البته این به منزله‌ی ردّ کامل نظریه‌ی تکامل نمی‌باشد بلکه فقط این نظریه در خصوص تکامل نوع انسان فعلی در تعارض با قرآن انگاشته می‌شود و حتّی اگر در زیست‌شناسی این نظریه به اثبات برسد می‌توان خلقت انسان را معجزه دانست.
تحلیل کثرت اسماء و صفات الهی در حکمت متعالیه
نویسنده:
حجت اسعدی ، عباس جوارشکیان ، سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تحلیل نحوه سازگاری و انتشاء کثرت اسمائی و صفاتی از ذات واحد و بسیط حق‌تعالی، نخستین‌بار در حکمت متعالیه تبیین دقیق شده است. اما آیا می‌توان برداشت متعارف از کلام صدرالمتألهین مبنی بر انتزاع مفاهیم متعدد و متکثّر از ذات واحد و نیز حقیقی بودن اسماء و صفات را نظر نهایی وی دانست یا نه؟ با بررسی و تحلیل مبانی حکمت صدرایی، این نتیجه به‌دست می‌آید که نه می‌توان انتزاع مفاهیم متکثر را از ذات حق‌تعالی در عین پذیرش بسیط الحقیقه بودن و وحدت حقه حقیقیه خداوند پذیرفت و نه می‌توان اسماء و صفات را به نحو منحاز حقایق عینی دانست و در عین حال قائل به عینیت ذات و صفات و مستجمع جمیع کمالات و کل الاشیاء بودن حضرت حق نیز شد. راه حل رفع این تعارض، ارائه نظریه «کثرت تحلیلی اسماء و صفات» است که بر اساس آن، چون وجود و موجود منحصر در ذات واحدی است که واجد جمیع کمالات نامتناهی وجودی است، این کمالات ـ که از آنها تعبیر به صفات می‌شود ـ از «تحلیل وجود» به‌دست می‌آید و بر وجود حمل می‌گردد. در این رویکرد، بر خلاف نظریه انتزاع که در آن منتزع و منتزع منه (هردو) اصیل هستند، منتزع اعتباری و منتزع منه اصیل است و منطق حاکم بر رابطه ذات و صفات، نفی عینیت در عین نفی غیریت می‌باشد.
صفحات :
از صفحه 81 تا 106
عدم مرز میان مجرد و مادی در تفکر صدرایی
نویسنده:
فرزانه رنجبرزاده ، عباس جوارشکیان ، سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم فلسفی، بحث از موجود «مجرد و مادی» است. ارائه تعریفی دقیق از «مجرد» و «مادی»، اثبات وجود آن‌ها، بیان انواعشان و ارتباط میان مجرد و مادی، از دغدغه‌های مهم فلاسفه به شمار می‌رود. در این نوشتار، تلاش شده است تعریف و تحلیلی دقیق از ماهیت و ویژگی‌های موجودات مجرد و مادی و نظر ویژه ملاصدرا در باب نحوه ارتباط مجرد و مادی به دقت مورد بررسی قرار گیرد. نگارندگان با استناد به آموزه تشکیک وجود در حکمت متعالیه، سعی بر اثبات این مطلب داشته‌اند که در تفکر صدرایی نمی‌توان و نباید مرز مشخص و قاطعی مانند مشاییان، میان مجرد و مادی قائل گردید؛ زیرا مجرد و مادی و احکام و ویژگی‌های وجودی هر یک، بازگشت به مراتب شدت و ضعف در حقیقت واحد هستی داشته و همان طور که در نظام تشکیکی هستی، انفصال وجودی قابل فرض نیست، میان مجرد و مادی نیز علی‌رغم تباین ماهوی، مرز قاطع و پررنگ وجودی نمی‌توان قائل شد.
صفحات :
از صفحه 119 تا 140
نفس نباتی در فلسفه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: امیر نظرپور چهارتکابی ؛ استاد راهنما: عباس جوارشکیان ؛ استاد مشاور: سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فیلسوفان هنگامی که به آثار گیاهان توجه می‌کردند، چنین آثار ناهمگون و متنوع در گیاهان را نه به جواهر عقلی، نه به ماده و نه به جسمیت آنها مرتبط می‌دانستند. بنابراین می‌توان گفت منشأ این آثار همان نفس نباتی است. در نظر مکاتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه نفس نباتی کمال اول برای جسم طبیعی آلی است از آن جهت که تغذیه، رشد و تولید مثل دارد و تنها در بخشی از قوای نفوس گیاهی با یکدیگر اختلافات جزئی دارند. در نگاه سه مکتب اسلامی، به خصوص حکمت مشاء و اشراق، بیشتر عبارات و نوشته‌ها به سمت این است که نفوس نباتی جسمانی و صور منطبع در ماده می‌باشند و ترازو عبارات بیشتر به سمت عدم تجرد نفس نباتی سنگینی می‌کند؛ اما با این حال عباراتی در مورد هر سه مکتب به ویژه حکمت متعالیه وجود دارد (از جمله: غایت داشتن موجودات عالم، شعورمندی مادیات، سریان عشق و حیات در کل هستی و...) که نمی‌گذارد به راحتی نفوس نباتی را مادی و جسمانی بدانیم. در میان معاصران ملاصدرا کسانی چون ملارجبعلی تبریزی و قاضی سعید به صراحت به تجرد نفوس نباتی قائل هستند؛ به طوری که تبریزی استدلالی در این خصوص ارائه می‌دهد. تحقیقات تجربی که بر روی انواع گیاهان انجام شده، نشان‌دهنده این است که گیاهان دارای ادراک منحصر به فردی هستند. با وجود آثاری مانند حیات و ادراک ماده، تله پاتی گیاهان، علم، احساس ترس و درد و شعور منحصر به فرد آنان، ما را ملزم می‌کند که چنین آثار و افعال هدفمندی که از گیاهان سر می‌زند را به یک مبدأ فاقد شعور و ادراک نسبت ندهیم. توجه به بُعد ملکوتی گیاهان ما را ملزم می‌کند که رفتار و نگرش مادی و تک بُعدی خود را نسبت به آنان تغییر دهیم. با این وجود قانون گزاران باید با طرح قوانینی حقوق گیاهان را به رسمیت بشناسند.
بساطت نفس در حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: اعظم مردیهادرچه ؛ استاد راهنما: سید مرتضی حسینی شاهرودی ؛ استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«بساطت حقیقی» نفس مهم‌ترین وصف آن در حکمت متعالیه و مبنای اتصاف نفس به سایر احکام آن است. این وصف از نظام توحیدی مبتنی بر قاعده بسیط‌الحقیقه اخذ شده و مفاد آن وجدان حقیقت همه اشیاء‌ و در نتیجه معیت با ظهورات آن‌ها در همه مراتب هستی می‌باشد. مصداق بسیط حقیقی، أولا و بالذات حق تعالی است. ملاصدرا بر مبنای شواهد قرآنی و روایی متعدد، انسان را نیز دارای بساطت حقیقی در ظلّ حق تعالی می‌داند، به این معنا که، در مرتبه ذات متحقق به حقیقت همه اسماء الهی -به عنوان اصل اشیاء-، و در نتیجه در عین وحدت و بساطت(به معنای عدم ترکیب)، دارای مراتب متعدد در تناظر با ظهورات آن‌ها در کل عالم است. بعلاوه، این جامعیت وجودی، که انسان را فوق عقول قرار می‌دهد، «وصف بالفعل عموم انسان‌ها» است. تفاوت به علت ظهور و خفای آن است. نظام معادشناسی و معرفت‌شناسی ملاصدرا، به دلیل محوریت انسان در هر دو و تأثر آن‌ها از نظام توحیدی، امکان تبیین بساطت نفس به معنای مذکور را فراهم می‌کند. حقیقت معاد از نظر ملاصدرا، ظهور توحید، یعنی ظهور تفصیلی تمام اسماء در همه موجودات است. تبیین اختصاص معاد حقیقی به انسان، به دلیل جامعیت وجودی نسبت به تمام اسماء و در نتیجه امکان ظهور اعتدالی همه آن‌ها، مُثبت بساطت اوست. هم‌چنین، دو نظریع بدیع نفس‌شناختی «مثال بودن نفس انسان ذاتاً، ‌صفتاً و فعلاً برای حق تعالی» و «خلاقیت نفس در فرایند ادراک»، مستلزم تفسیری ویژه از ماهیت علم است. در این نظریه، علم انسان حاصل تنزل معقولات، متخیلات و محسوسات از عالی‌ترین مرتبه نفس، و در نتیجه مستلزم بساطت او می‌باشد. در آثار ملاصدرا، مطالبی نیز خلاف این نظریه یافت می‌شود که ناشی از همراهی اولیه با سایر حکما، به عنوان روش رایج وی در طرح نظریات ممتاز خود است. در عین حال، مبانی حکمت‌متعالیه،‌ بعلاوه شواهد صریح و ضمنی متعدد در آثار وی، با این نظریه سازگار و مُثبت آن است. به‌منظور انجام این پژوهش، از روش جمع‌آوری داده‌ها با تکیه بر آثار ملاصدرا (همراه با تعلیقه‌های سبزواری و حکیم نوری)، و بیان آن‌ها از طریق تحلیل عقلانی و استدلال استفاده شده است.
تمایز مبنایی حکمت صدرایی و حکمت سینوی در مسأله حرکت جوهری
نویسنده:
فیض الله عابدینی کردخیلی ، عباس جوارشکیان ، سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
از آنجایی که یکی از بارزترین تمایزات اندیشه فلسفی سینوی و صدرایی در محور بسیار مهم حرکت و بویژه حرکت جوهری است و میان رأی ابن سینا و صدرا در این بحث، تقابل کاملی وجود دارد، نگارنده تلاش نموده است به این پرسش پاسخ دهد که ریشه ها و مبانی نظری این اختلاف رأی چیست و کدام موضع و اصل فلسفی به چنین تقابلی دامن زده است؟ در قسمت نخست مقاله با مقایسه تحلیلی که از مسأله حرکت در اندیشه این دو فیلسوف نام‌آور انجام می‌شود، به اختلاف صدرا و ابن سینا در سه موضع اساسی پی می‌بریم: 1- تلقی وجودی صدرا ازحرکت در مقابل نگرش ماهوی و مقولی ابن سینا؛ 2- توسعه قلمرو حرکت از جسم و جسمانیات به امور نفسانی و بویژه نفس انسانی؛ 3- تغییر جایگاه بحث حرکت از طبیعیات فلسفه به مباحث امور عامه. با تحلیل و بررسی نکات یاد شده بویژه با تأمل در اشکالات ابن سینا بر حرکت جوهری، نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش آن است که اختلاف این دو فیلسوف نام آور در مسأله حرکت جوهری، ریشه در مهمترین موضع گیری فلسفی ایشان که همان اصالت وجود یا اصالت ماهیت است، دارد. بر این اساس علی رغم انکارها و تشکیکاتی که از جانب برخی متفکرین در اصالت ماهوی بودن اندیشه ابن سینا ابراز گردیده است، بر پایه این تحلیل فلسفی بروشنی میتوان تلقی اصالت ماهوی او را حداقل در بحث حرکت نشان داد و به این تشکیکات پایان داد.
صفحات :
از صفحه 91 تا 103
تبیین اختیار انسان بر اساس تفسیر حکمت متعالیه از علّیت
نویسنده:
پدیدآور: امیر راستین ؛ استاد راهنما: علیرضا کهنسال ؛ استاد مشاور: سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نوشتار کنونی به دنبال کشف و معرفی پاسخ حکمت متعالیه به چالش اختیار و علّیت است. در فلسفه ی اسلامی، معلول هویتی وابسته به علت است و در نگاه ملاصدرا، این وابستگی عین ذات می شود و ذات و صفت و فعل معلول را در بر می گیرد. بر این اساس، خود انسان و اراده اش کاملاً در سیطره ی علّت خویش قرار می گیرد و تصویر اختیار انسان به ظاهر با دشواری مواجه می گردد. تبیین دقیق توحید افعالی در حکمت متعالیه و کشف دو تعریف از اختیار بر اساس مبانی آن، دو گام اساسی پاسخ صدرایی است؛ کاربرد نخست اختیار یعنی استقلال در فاعلیت، مختص حق تعالی است و با معلول بودن سازگار نیست، اما معنای دوم یعنی صاحب اراده بودن، به ویژه بر اساس تبیین ابتکاری حکمت متعالیه از حقیقت اراده، با معلول بودن نیز سازگار است. در نگاه صدرائیان، اراده حقیقتی مشکک است و معنای جامع مشترک آن با عناوینی همچون محبت، شوق، ابتهاج و رضایت قرابت دارد. تلطیف معنای اراده به محبت وجودی، پذیرش اختیار انسانی را علی رغم وجود احاطه و سلطه ی علّت بر انسان، خردپذیرتر و وجدانپذیرتر می سازد، ضمن آنکه توجه به حب، اقتضا و طلب ذاتی انسان در مرتبه ی وجود علمی او نزد حق تعالی(عین ثابت) نیز تبیین اختیار را روشنتر می نماید و ضمناً برخی پرسشها را پاسخ می دهد.
برون رفت های حکمت صدرایی از تنگناهای وجود شناختی حکمت سینوی
نویسنده:
پدیدآور: فیض اله عابدینی کردخیلی ؛ استاد راهنما: عباس جوارشکیان ؛ استاد مشاور: سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
با الهام از گزارش جناب صدرا، در خصوص چالش ها و معضلات فلسفی اندیشه ابن سینا رساله حاضر با روش تحلیلی و استدلالی، به بررسی و واکاوی تفاوت های مبنایی فلسفه ابن سینا و ملاصدرا در حوزه وجود شناختی پرداخته، و چگونگی برون رفت حکمت صدرایی از تنگناها و چالش های حکمت سینوی را تبیین کرده است. در این پژوهش نگارنده به تفاوت های مبنایی این دو حکیم در محدوده سه مساله اساسی وجود شناختی: اصالت وجود، تشکیک در هستی و وحدت حقیقت وجود میپردازد و بر این باور است که این سه، اساس توانمندی و کامیابی حکمت صدرایی در پاسخگویی به چالش های حکمت سینوی را تشکیل داده است. چالش هایی چون موضع انکاری ابن سینا نسبت به مساله حرکت جوهری، اتحاد نفس و بدن، اتحاد عاقل و معقول و کثرت نوعی انسان که در مقابل، با نگاه اثباتی و دفاعی ملاصدرا مواجه شده است. همچنین بیان شده است در مساله ملاک تشخص، و چگونگی ساختار هستی و نحوه صدور کثیر از واحد، اندیشه سینوی علی الاصول ماهیت محور است در حالیکه جناب صدرا، به پشتوانه مبانی یاد شده نگرش وجودی داشته و حتی از وحدت تشکیکی، انبساطی و شخصی وجود سخن گفته است.
ارزیابی برهان حدوث در اثبات وجود خدا
نویسنده:
پدیدآور: مهدی مهری سلامی ؛ استاد راهنما: علیرضا کهنسال ؛ استاد مشاور: سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
از جمله دلایل وجود خداوند، برهان حدوث است که راه اختصاصی متکلّمان در میان همه مذاهب کلام اسلامی برشمرده شده است. این برهان دارای یک تقریر معیار است: عالم حادث زمانی است، و هر حادث زمانی به محدِث محتاج است، پس عالم به محدِث محتاج است. در تبیین این دو مقدّمه تقاریر مختلفی وجود دارد. اساس استدلال متکلّمانه در دلیل جهان‌شناختی کلامی ایده حدوث زمانی عالم و احتیاج آن به محدِثی قدیم زمانی است. امّا با بررسی مباحث مطرح از سوی متکلّمان، هیچ‌یک از دو مقدّمه‌ و مفروضات اساسی او ، از جمله حدوث زمانی عالم اثبات نمی‌شود. فلاسفه و حکما اصل ایده زمانی عالم را با مشکل مواجه، و دلیل متکلّمان را قاصر از این می‌دانند که برای عالم موجودی از هر جهت بی‌نیاز از علّت اثبات کند. روایات نیز از مطلق حدوث سخن می گویند که قابل تفسیر به حدوث ذاتی است .برهان وحوب وامکان بر حدوث ذاتی مبتنی هستند و برهان حدوث نیز می تواند به برهان امکان باز گردد. دلیل ورود اشکالات متعدد بر دلیل حدوث نیز غفلت متکلمان از معنای امکان بوده است .
بررسی و نقد سه روایت صدرایی از نسبت میان عاقل و معقول و نحوه‌ی اتحاد آنها
نویسنده:
اعظم سادات پیش بین؛ عباس جوارشکیان؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اتحاد عاقل و معقول یکی از مباحث بحث‌برانگیز فلسفه است که در فلسفه صدرایی مورد اثبات و نقد قرار گرفته است. هدف این نوشتار، تکرار ادله اثبات عاقل و معقول و بیان نقاط قوت و ضعف آن نیست. بلکه با رویکرد و نگرش دیگری به این مطلب اشاره شده است. با توجه به پیچیدگی این نظریه، شارحان حکمت متعالیه برداشت‌های متعددی از رابطه بین عاقل و صورت معقول و نحوه‌ اتحاد میان آنها داشته‌اند. بر اساس دیدگاه آنها، این برداشت‌ها در خصوص علم در سه گروه جای می‌گیرد. برخی بنا ‌بر ‌اینکه علم را کیف نفسانی قلمداد کرده‌اند، بر این عقیده‌اند که اتحاد نفس و معقولات از نوع اتحاد جوهر و عرض است. برخی دیگر که علم را از سنخ اضافه اشراقی دانسته‌اند، معتقدند که اتحاد نفس و معقولات از نوع اتحاد حقیقت و رقیقت است. گروه دیگری نیز معتقدند که از نظر صدرا، علم امری فرامقولی است که وجود آن عین وجود نفس می‌باشد و اتحاد نفس و معقولات، به‌نحو عینیت می‌باشد. در این نوشتار ضمن بررسی دیدگاه‌ها، به این مطلب اشاره خواهیم کرد که صورت معقول، عین نفس بوده و اتحاد عاقل و معقول به‌نحو عینیت به نگرش صدرایی نزدیک‌تر است.
صفحات :
از صفحه 129 تا 150
  • تعداد رکورد ها : 312