آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3125
العلم اللدني
نویسنده:
ابن سينا، حسين بن عبدالله
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
انسان درآسمان خوانش و بررسی «برهان انسان معلّق» ابن‌سینا در فلسفه‌ی اسلامی
نویسنده:
حبیب الله (حسیب) احسانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از حقیقت و ماهیت انسان، از پرسش‌های اساسی فلسفه و پاسخ به این پرسش، مدار فلسفه‌ورزیِ فیلسوفان بوده است. ابن‌سینا، در قامتِ قُطبِ ‌بی‌رقیب فلسفه‌ی اسلامی، هم در استقلال و امتداد فلسفه‌ی اسلامی و هم پاسخ‌گویی به پرسش‌های بنیادین فلسفی، هم‌چنان بی‌رقیب است. ابداع در اصلِ مسأله و یا اقامه‌ی برهان نو، دو ویژگی شاخص نظامِ فلسفیِ سینوی است. برهان «انسان مُعلّق در فضا» یا «هواء طَلق» یکی از نوآوری‌های فلسفی او برای اثباتِ حقیقتِ نفس، تجرد نفس، غیریّتِ نفس و بدن و چگونگی علم به نفس است. ابن‌سینا در چند اثر فلسفیِ خویش از این برهان بهره جسته و آن را از قاطع‌ترین براهین برای اثبات مسایل پیش‌گفته دانسته است. این برهان، توجه فیلسوفان پس از وی را نیز جلب کرده است. مقاله پیش‌رو با اتّکاء به آثار ابن‌سینا و دیگر منابع حکمت اسلامی در صدد ارائه تقریر جامع از این برهان برآمده است. تبیین مدعیات و مفروضات نهفته در این برهان، اشاره به امتداد آن در آثار و انظار فیلسوفان مشایی، اشراقی، صدرایی و نوصدرایی و بازتاب آن در تاریخ فلسفه‌ی غرب، و اشاره اجمالی به بعضی از نقدها، از جمله مطالبی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 32
الاجوبة مسائل ابی ریحان البیرونی
نویسنده:
ابن سینا
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی تاثیر نفس شناسی ابن سینا در آرای ویلیام اوورنی
نویسنده:
سهراب حقیقت
نوع منبع :
نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله پژوهشها در عالم فلسفه، بررسی تاثیر و تاثر فلاسفه در یکدیگر می باشد. با ترجمه کتاب ششم طبیعیات شفا به زبان لاتین، نفس شناسی ابن سینا مورد توجه فلاسفه مدرسی قرار گرفت. ویلیام اوورنی جزء فیلسوفانی است که از نفس شناسی ابن سینا تاثیر پذیرفته است اما این تاثیر پذیری مغفول مانده است. می توان گفت نحوه مواجهه اوورنی با ابن سینا مسبب اصلی این غفلت است؛ چرا که این فیلسوف پاریسی تاثیرپذیری خود را از ابن سینا یا اظهار نمی کند و مطالب وی را به خود نسبت می دهد یا اظهار کرده و بعدا به اگوستین نسبت داده شده است و یا تحریف می کند. ویلیام اوورنی تحت تاثیر ابن سینا برای توجیه خودآگاهی و اثبات وجود نفس و تغایر آن با بدن فرضیه انسان معلّق را مطرح می کند ولی آن را به خود نسبت می دهد. همچنین بیان ابن سینا را در تجرد نفس ذکر می کند ولی این بحث امروزه به نظریه اگوستینیِ معروف شده است. در بحث بقاء نفس، اوورنی نظریه ابن سینا را، که به بقاء فردی نفوس قائل است، تحریف و نظریه وحدت نفوس را به ابن سینا نسبت داده است نظریه ای که با تصور مسیحیت از حیات اخروی ناسازگار بوده و در نتیجه، این تحریف منجر به مخالفت کلیسا با ترویج اندیشه ابن سینا شده است. بررسی نظریه اوورنی درباره نفس و احکامش و مقایسه آن با آرای ابن سینا با استفاده از روش تحلیلی- تطبیقی ساختار این پژوهش را تشکیل می دهد.
بررسی استدلال‌ ابن‌سینا در الهیات شفا بر عرض بودن وحدت
نویسنده:
محمدهادی توکلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر اساس گزارشهاي ارسطو، عده‌‌يي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابن‌سینا نظریۀ جوهر بودن واحد و نقدهای ارسطو بر آن را در مباحث الهیات از کتاب الشفاء بتفصیل مورد بررسی قرار داده و برخلاف ارسطو، به صرف «محمول» دانستن «واحد» بسنده نکرده بلکه از طریق یک استدلال غامض و مفصل، سعی نموده عرضِ لازم بودن «وحدت» را بعنوان مبدأ اشتقاق «واحد» به‌اثبات برساند. استدلال ابن‌سینا از جهاتي متعدد نقدپذیر است که مهمترین انتقاد وارده بر آن خلط میان عروض مقولی و عروض تحلیلی است. وحدت صرفاً عرض تحلیلی است و استدلال ابن‌سینا نمیتواند عرض مقولی بودن وحدت را اثبات نماید.
صفحات :
از صفحه 13 تا 26
معراج نامه
عنوان :
نویسنده:
ابن سينا، حسين بن عبدالله
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
يکي از رسالات منسوب به بوعلي است که در برخي نسخ آمده که به دستور علاء‌الدوله كاكويه (حكـومت 398-433ق) نوشته؛ در يک مقدمه و سه فصل (و برخي بدون مقدمه و دو فصل) تنظيم نموده است. فصل 1- در پيدا كردن حال نبوت و رسالت 2- در مقدمه معراج رسول صع. نام اين رساله در الذريعة به نامهاي: معراج نامه و اثبات النبوة و مرشد الكفاية آمده است. لازم به يادآوري است كه رساله اثبات النبوة عربي است و رساله حاضرفارسي است، بنابر اين نمي تواند اثبات النبوة باشد مگر اينكه بگوييم ترجمه آن است. دكتر مهدوي گويد: در صحت انتساب آن به شيخ ترديد است زيرا در هيچ جا نامي از شيخ نيامده و سبك نگارش آن با دانشنامه تفاوت دارد ولي سيد داماد در صراط مستقيم اين رساله را از شيخ دانسته و عبارتي از آنرا در صراط مستقيم آورده است برخي آنرا با رساله اثبات النبوة اشتباه كرده اند و اين اشتباه ناشي از آغاز اين رساله شده كه درباره نبوت سخن گفته است. كشف الظنون (ج1ص565) رساله فارسي در معراج از شيخ الرئيس ضبط كرده ولي جمله آغاز آنرا ذكر نكرده است. در نسخه شماره 71 كتابخانه مراد بخاري تركيه از قطب الدين امير ابو منصور مظفر بن ابي الحسين اردشير عبادي مروزي واعظ (د 547 ق)، و در نسخه كتابخانه ملي تهران از شهاب الدين سهروردي دانسته شده است. «دانش پژوه» گويد: شيخ رئيس هنگاميكه نزد علاءالدوله ميرفت درباره معراج با هم گفتگو ميكردند و اين رساله را بدستور او و درخواست دوستان نوشت و در ديباچه در سه جا از وي بعبارت (خدمت عالي علائي - ذات شريف علاءالدوله - مجلس عالي) ياد نمود. و در توصيف آن آورده: ابوعلي سينا در اين رساله پيامبري را ثابت ميكند و پرده از روي راز و رمز پيامبران بر ميدارد و فرشته آسماني را نيروي عقلي مي پندارد و مسئله دشوار وحي را با روش فلسفي ميگشايد آنگاه پيامبري پيامبر اسلام را روي سنجش با پيامبران ديگر اثبات ميكند وي در اينجا ميگويد كه پلاتون در نواميس مي نويسد: « هر كه راز پيامبران را در نيابد بجهان خدائي نخواهد رسيد» باز ميگويد كه پيامبران يوناني همه رمز بكار مي برده اند از اين روي بود كه پيامبر توانست تازيان نادان را دانا سازد. شيخ در اينجا آيه نور را تفسير فلسفي ميكند چنانكه در بند 11 نمط 3 اشارات همين كار را كرده و آيه را بچهار عقل تأويل نمود آنگاه ميگويد كه اسكندر افروديسي در اينكه عقل كلي را همان خداي ارسطو پنداشت نادرست گفته است. سپس بر عرش بودن خدا و فرشته بودن آسمانها و پاداش و كيفر و صراط و هفت در دوزخ و هشت در بهشت را تأويل فلسفي ميكند روش شيخ در اينجا مانند باطنيان اسمعيلي ميباشد و تأويلهاي ناصر خسرو را بياد ميآورد. شيخ ميگويد كه فيلسوفان بزرگ يونان همه برمز مي نوشتند جز ارسطو كه افلاطون او را در اين باره نكوهش كرده و او گفت اگر چه من دانش را در دسترس همه گذارده ام ولي در نگارشهايم شكافهائي است كه همه بدان راه نمي يابند. اين رساله در چاپخانه عروة الوثقي در رشت بسال 1312 خ بچاپ رسيد و درمشهد، به نشر، 1419ه/ 1377ش، 212ص نيز نشر يافته است. تعليقه اي ناشناس از آن داراي نسخه است. اين رساله از ابن سينا دانسته مي شد (فهرست دانشگاه 3/363؛ مهدوي ش 217) و در نسخه ش 17 مراد ملاي بخاري در استانبول از مظفر عبادي دانسته شده است. قطب الدين امير ابو منصور مظفر پسر ابوالحسن اردشير پسر ابو منصور عبادي واعظ مروزي از مردم شيخ عباد مرو مي باشد. خود او و پدرش واعظ بودند و پدرش در 490 درگذشته و عبادي به بغداد آمده وعظ همي کرده و مردم مجلداتي از پندهاي او نوشتند. ابن جوزي مي گويد در هر جلد پنج کلمه سودمند نيست. ابن حجر مي گويد او در نماز سست بود و سماع را بر نماز خفتن مقدم مي داشت و مي گفت پس ازآن نماز گذارم و پس از آن نيز نمي خواند و مي خفت. سمعاني گويد رساله او را در «اباحه شرب خمر» ديده و خوانده است، وي در آن آيات قرآن را بگواه آورده و تنها بدمستي را تحريم کرده است. و نيز ابن جوزي مي گويد در 546 عبادي خواست در جامع منصور سخن راند و حنبليان آشوب کرده و نگذاشتند. عبادي در رمضان 471 يا 491 زاده در عسکر مکرم خوزستان در جمادي الاول 547 درگذشته و جنازه وي را به بغداد بردند و در حظيره شيخ جنيد دفن کردند و پسرش به تعزيت نشست و پس از اندکي پسرش نيز درگذشت. اوراست: « الوسيلة الي معرفة الفضيلة» (سمعاني گ 379؛ التدوين رافعي، نسخه اسکندريه ص 502؛ ابن خلکان ش 694؛ کامل ابن اثير سال 546؛ راحة الصدور ص 40 و209 و 476؛ لسان الميزان 6/52؛ تاريخ ابن کثير سال 547؛ منتظم ابن جوزي سال 546 و 547؛ النقض ص 403؛ مهدوي 227؛ دانشگاه 3/363 و 378). منسوب به ابن سينا (370-428ق/980-1037م) و به نام او چاپ شده است. در برخي از نسخه ها آمده است كه به دستور علاء‌الدوله كاكويه (حكـ 398-433ق) نوشته شده است. در نسخه شماره 71 كتابخانه مراد بخاري تركيه از قطب الدين امير ابو منصور مظفر بن ابي الحسين اردشير عبادي مروزي واعظ (د 547 ق)، و در نسخه كتابخانه ملي تهران از شهاب الدين سهروردي دانسته شده است (نكـ: مشترك 2/987). نسخه ها در نام و در بخش بندي نيز تفاوتهايي دارند: برخي در يك مقدمه و 3 فصل و برخي بدون مقدمه و در 2 فصل است. نسخه در دست با ديباچه اي است از نگارنده اي كه از خود نام نبرده است. وي كتاب را براي نزديكي به مجلس علاءالدوله نگاشته است. با اين سربندها: در پيدا كردن حال نبوت، فصل، مقدمه معراج پيامبر و چند سربند نانويس. (احمد منزوي) خواجه رئيس ابوعلي سينا در اين رساله كه در (تسع رسائل) چاپ قاهره بسال 1908ص 120-132 آمده است پيامبري را ثابت ميكند و پرده از روي راز و رمز پيامبران بر ميدارد و فرشته آسماني را نيروي عقلي مي پندارد و مسئله دشوار وحي را با روش فلسفي ميگشايد آنگاه پيامبري پيامبر اسلام را روي سنجش با پيامبران ديگر اثبات ميكند وي در اينجا ميگويد كه پلاتون در نواميس مي نويسد: « هر كه راز پيامبران را در نيابد بجهان خدائي نخواهد رسيد» باز ميگويد كه پيامبران يوناني همه رمز بكار مي برده اند از اين روي بود كه پيامبر توانست تازيان نادان را دانا سازد. شيخ در اينجا آيه نور را تفسير فلسفي ميكند چنانكه در بند 11 نمط 3 اشارات همين كار را كرده و آيه را بچهار عقل تأويل نمود آنگاه ميگويد كه اسكندر افروديسي در اينكه عقل كلي را همان خداي ارسطو پنداشت نادرست گفته است. سپس بر عرش بودن خدا و فرشته بودن آسمانها و پاداش و كيفر و صراط و هفت در دوزخ و هشت در بهشت را تأويل فلسفي ميكند روش شيخ در اينجا مانند باطنيان اسمعيلي ميباشد و تأويلهاي ناصر خسرو را بياد ميآورد. شيخ ميگويد كه فيلسوفان بزرگ يونان همه برمز مي نوشتند جز ارسطو كه افلاطون او را در اين باره نكوهش كرده و او گفت اگر چه من دانش را در دسترس همه گذارده ام ولي در نگارشهايم شكافهائي است كه همه بدان راه نمي يابند قنواتي (ش 245) مينويسد كه ترجمه پارسي اين رساله در نور عثمانيه شماره 4894 هست. (محمد تقي دانش پژوه) شيخ رئيس هنگاميكه نزد علاءالدوله ميرفت درباره معراج با هم گفتگو ميكردند و اين رساله را بدستور او و درخواست دوستان نوشت و در ديباچه در سه جا از وي بعبارت (خدمت عالي علائي - ذات شريف علاءالدوله - مجلس عالي) ياد نمود. شيخ داستان معراج را بروش فلسفي حل نموده و اين سخنان را بدو مي سپرد و ميداند كه با آشكار ساختن آن براي او، آزاري نخواهد ديد. او نخست بروش فيلسوفان از پيامبري سخن رانده سپس بمعراج مي پردازد و آشكارا آنرا روحاني و عقلي ميداند (گ 88ب) نه جسماني حسي و دليل براي آن ميآورد. آنگاه رمزهاي آنرا تفسير بباطن ميكند و دستور ميدهد كه از نادان دريغ دارند و گوهر زير پاي خوگان نريزند پس از اين خبر معراج را از گفته پيامبر بند ببند ميآورد و تأويل ميكند در پايان نيز ميگويد كه «روا نيست اين كلمات را بجاهل و عامي دادن» . اين رساله در چاپخانه عروة الوثقي در رشت بسال 1312 خ بچاپ رسيد و با نسخه ما اندك اختلاف دارد. سيد داماد در صراط مستقيم اين رساله را از شيخ دانسته و عبارتي را آورد (ش 1/279 گ 4 الف) كه در ص 15 چاپي ديده ميشود. قنواتي در ش 285 از آر ياد نمود و شكي كه يو Rieu در بودن آن از شيخ كرده و علاءالدوله را مرشد ديني پنداشته آورد. بيهقي و خزرجي يادي از اين رساله نكردند. تنها چلبي در كشف الظنون از آن ياد نمود. در نسخه ش 1013 كه كهنه است و ش 1014 در طوس هست. (ج4ص248). (محمد تقي دانش پژوه) اين رساله در سه فصل و يك ديباچه است و از شيخ رئيس دانسته شده و بايد پارسي همان اثبات النبوه او باشد (ص 112 اين فهرست) نسخه هائي از آن در نور عثمانيه ش 4894 (255 قنواتي) و مجلس ش 6/631 (ص 392 ج 2) و ش 317 تنكابني در آنجا و طوس ش 700 (ص 145ج4) هست. شيخ در آن مانند متن تازي بروش فلسفي و باطني سخن راند و برخي از سخنان او در اينجا مانند است با آنچه در معراجنامه آمده (ش 19/253 و 11/861). (محمد تقي دانش پژوه) مؤلف در اين رساله مسئله معراج را به روش فلسفي مطرح مي كند. اين نسخه با نسخه اي كه چهار بار به چاپ رسيده است و اصل آن به خط فخر رازي مي باشد تفاوت هايي دارد. (حائري، عبدالحسين) آغاز كتاب: سپاس خداوند آسمان و زمين را و ستايش دهنده جان و تن را ... اما بعد وصيت ميكنم كه اين چند كلمه در تحقيق شرح ميرود از اغيار و نامحرم دريغ دارند كه مدتها از ظهور اين كلمات بحكم خطر محترز مي بودم انجام كتاب: نحن معاشر الانبياء نکلم الناس علي قدر عقولهم. . وآن را غذاي روح خود سازد والحمدلله بل اکثرهم لايعقلون وصلي الله علي محمد خاتم النبيين وسيد المرسلين وسلم تسليماً کثيراً برحمتک يا ارحم الراحمين [دانشگاه تهران 14/3682؛ دانشگاه تهران 3/387؛ مجلس شورا 2/392؛ كتابخانه ملي 6/313؛ مرعشي 3/165 و 15/98؛ كتابخانه ملك 9/188؛ فهرست آستان قدس 4/145؛ الهيات تهران ص 735؛ فهرست دانشگاه 3/363 فهرست فارسي مشار: 1459 و همين فهرست صفحه 399-400؛ مجلس شورا 9/621 و 9/399؛ فيلم دانشگاه 1/520؛ فهرست نسخه هاي خطي فارسي 2/846 و 847؛ فهرست آستان قدس 19/12؛ مرعشي 28/449؛ الذريعة 21/235؛ كتابخانه ملك 7/261؛ منزوي 747-فهرست مصنفات از مهدوي: 297-فهرست حقوق: 199-فهرست مشار 1459؛ الهيات تهران ص 152؛ مجلس شورا 9/399؛ جعفريه زهان ص 118؛ كتابخانه نوربخش 1/43 و 2/223؛ عكسي مركز احياء 7/344؛ فهرستواره كتابهاي فارسي 2/238؛ فهرست فارسي مشار 4/4820؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي 1/233؛ ذريعه 21/235؛ فهرست نسخه هاي خطي فارسي 2/846: نشاني 30 نسخه؛ كتابخانه ملك 6/63؛ كتابخانه ملي 6/127؛ فهرستواره منزوي 6/238] شرح و حواشي: تعليقه معراج نامه (-)
التوحيدية
عنوان :
نویسنده:
ابن سينا، حسين بن عبدالله
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در سه اصل: 1- اثبات واجب 2- وحدانيت او 3- نفي علل از او [مدرسه حجتيه ص 125]
القضاء و القدر
نویسنده:
ابن سينا، حسين بن عبدالله
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
القضاء (رسالة)
نویسنده:
ابن سينا، حسين بن عبدالله
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
فارابی و حکمت مشاء اسلامی در نخستین دانشگاههای اروپایی
نویسنده:
رضا ماحوزي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فارابی، فیلسوف شهیر ایرانی، یکی از شخصیتهای محوری حکمت مشاء در قلمرو اسلامی است که گسترۀ افکار وی پس از حیاتش، از مرزهای اسلامی در سه قارۀ آسیا، اروپا و آفریقا گذر کرده و اندیشمندان و حوزه‌های علمی ادیان یهودی و مسیحی و سرزمینهای غیراسلامی را نیز تحت تأثیر قرار داد. از این میان، اندیشه‌های فارابی و دو شخصیت محوری دیگر این جریان، یعنی ابن‌سینا و ابن‌رشد، تأثیری انکارناپذیر بر نهادهای علمی عالی قرون سیزدهم تا پانزدهم میلادی اروپا گذاشته‌اند تا آنجا که نمیتوان بدون توجه به این نقش در هویتبخشی به دانشگاههای اولیۀ اروپایی، بویژه دانشگاه پاریس و فرایند تأسیس دانشکدۀ فلسفه در جریان نزاع دو دانشکدۀ الهیات و صناعت، خوانشی مبتنی بر واقعیت از دلایل شکلگیری و توسعۀ دانشگاههای اولیۀ اروپایی بدست داد. این نوشتار بکمک اسناد و گزارشهای معتبر تاریخی، این فرایند اثرگذاری را توضیح خواهد داد. همچنین این خوانش، یکی از مسیرهای انتقال فرهنگ و اندیشۀ فلسفی مسلمانها به کشورهای اروپایی و نحوۀ شکلگیری نهاد دانشگاه در آن دوران را بصورت انضمامی بتصویر میکشد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 80
  • تعداد رکورد ها : 3125