چکیده :
ریشه همه حرکتهای انسان نیازهای اوست.
شناسایی نیازهایی ریشهایتر به درک و رفع عمیقتر نیازها و مدیریت و تربیت موفقتر در انسان منجر میشود.
در میان اندیشمندان غربی و اسلامی از نیازهای انسان و نسبت میان آنها سخن گفته شده است اما نیازی که هم در همه حرکتهای انسان وجود داشته باشد (گستردگی) و هم ریشه بقیه نیازها باشد و به نیاز دیگری وابسته نباشد (نهایی بودن)، ذکر نشده است.
مدعای این مقاله این است که با تحلیل نیازهای انسان میتوان به نیازی رسید که چنین ویژگیای داشته باشد و آن نیاز به ارزشمندی خویش است.
البته در ادبیات دینی و ادبیات علمی (روانشناسی) به مفاهیمی اشاره شده است که به مفهوم ارزشمندی خویش نزدیکند اما هیچ کدام از آنها را نمیتوان به معنایی که ذکر شد نیاز بنیادین دانست.
ارزشمندی، نیازی است برآمده از حب نفس و دوست داشتن خود که ذاتی انسان است و برای دوست داشتن خویش به دنبال اثبات یا ایجاد ارزشمندی خویش خواهد بود تا دچار تناقض «دوست داشتن امر بیارزش» نشود.
بر این اساس ابعاد وجه بنیادین این نیاز را میتوان، ذاتی، عمومی، پیشینی، درونی، هدف نهایی، آرامشآفرین، ناخودآگاه و مشکک بودن دانست و شواهدی از متون دینی برای جایگاه بنیادین آن ذکر نمود.
این ارزشمندی در نسبت بین خود مطلوب و خود فعلی اندازهگیری میشود و مطلوبیت بر اساس نظام ارزشی فرد تصویر میشود.
بر این اساس نظام ارزشی فرد چیستی ارزشمندی و چگونگی تأمین آن را در فرد رقم میزند.
the root of all human movements is his needs.
identifying more fundamental needs leads to a deeper understanding and resolution of needs and more successful management and education in humans.
among western and islamic thinkers, there has been talked about human needs and the relationship between them, but a need that exists in all human movements (expansion) and is the root of all other needs and does not depend on another need (finality) ), has not been stated.
the claim of this article is that by analyzing human needs, one can reach a need that has such characteristics, and that need is self-worth.
of course, religious literature and scientific literature (psychology) have mentioned concepts that are close to the concept of self-worth, but none of them can be considered fundamental needs in the sense that was mentioned.
worthiness is a need arising from self-love, which is inherent in human beings, and in order to love oneself, one will seek to prove or create one's worth, so as not to fall into the contradiction of "loving worthless things".
based on this, the dimensions of the fundamental aspect of this need can be considered as intrinsic, general, antecedent, internal, the ultimate goal, calming, and unconscious, and evidence from religious texts can be mentioned for its fundamental position.
this value is measured in the ratio between the desirable self and the current self, and the desirability is depicted based on the individual's value system.
based on this, a person's value system determines what value is and how to provide it in a person.