http://libgen.rs/book/index.php?md5=5D7500FF9ED9FF4382C7FD714614D8B5
توضیحات اضافی :
توضیحات ترجمه فارسی کتاب:
کتاب «تاریخ سیاست خارجی ایران» با عنوان فرعی «از صفویه تا پایان پهلوی اول ۸۷۹ تا ۱۳۲۰ شمسی» نوشته روحالله رمضانی به ترجمه روح الله اسلامی و زینب پزشکیان از سوی نشر نی منتشر شده است.
محمد کاظم سجادپور درباره نویسنده این کتاب و ضرورت توجه به او مینویسد: «چرا باید به نوشتهها و آثار مرحوم روح الله رمضانی درباره سیاست خارجی ایران توجه کرد؟ درپاسخ به این پرسش که برای پژوهشگران مطالعات سیاست خارجی اهمیت ویژهای دارد باید به سه نکته توجه کرد؛ اول ماهیت و موضوع مطالعات سیاست خارجی ایران به عنوان رشتهای جدی و مهم در گستره رشتههای علوم اجتماعی و انسانی از جمله رشته روابط بینالملل و همچنین مطالعات ایران. دوم نقش روح الله رمضانی به عنوان موسس این رشته در طول حدود شش دهه کار علمی و متمرکز و سوم حرفهای درخور اعتنای رمضانی درباره روندها و الگوهای سیاست خارجی ایران در ادوار مختلف تاریخی و ارائه چهارچوبی برای فهم سیاست خارجی کشور ما.
رمضانی هر چند در جوانی و دوران پس از جنگ جهانی دوم، از ایران به آمریکا مهاجرت کرد و دفعات اندکی از ایران بازدید کرد، عمیقاً از نظر عاطفی به ایران و فرهنگ ایرانی وابسته بود. منزلش در شارلوتزویل ویرجینیا نما و نمود ایرانی داشت و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم در بین دانشجویان بسیاری که آموزش داد، علاقه به ایران را ایجاد کرد و پروراند. تمرکز بر مطالعات سیاست خارجی ایرانی رمضانی، فرصت و فضای تعامل با تصمیمگیرندگان را نیز فراهم آورده بود. ایران محوری رمضانی شاید در کمتر اثری مانند مقالهای که او در باب متجاوز شناخته شدن رژیم بعثی در تعرض به سرزمین ما نوشت هویدا باشد.
ورای پیوندهای عاطفی و تمرکزهای علمی رمضانی در میان انبوه نوشتههای او این نکته حائز اهمیت است که طی قرون گذشته سیاست خارجی ایران با مشکل نبود هماهنگی بین اهداف و ابزارهای رسیدن به آن اهداف روبرو بوده است. با آوردن شواهد و نمونههای گوناگون از عصر صفویه به بعد روشن میکند که ایران اهدافی را در عرصه سیاست خارجی انتخاب کرده که به ابزار تحقق آنها دسترسی نداشته و این ناهماهنگی بین ابزار و اهداف خود به حرکتهای آونگی در سیاست خارجی ایران و چرخشهای گوناگون منجر شده است. رمضانی سعی میکند علت این هدف گزینی و ابزار گریزی را در پیچیدگیهای تاریخی و فرهنگی ایران شناسایی کند.»
این پژوهش از اولین تلاشها برای توصیف نظام مند و تحلیل انتقادی سیاست خارجی ایران در سالهای ۸۷۹ تا ۱۳۲۰ شمسی است؛ به سیاست خارجی قرون شانزدهم، هفدهم و هجدهم در چارچوبی کلی پرداخته میشود و ویژگیهای اصلی نظام سیاسی و سیاست خارجی ایران در این دوران مشخص میشود. به قرن حاضر قرن بیستم و نیم قرن پس از آن با جزئیات بیشتری پرداخته میشود و مباحث مربوط به این دوره بیشتر شبیه پژوهش یک متخصص علوم سیاسی است تا پژوهش یک تاریخدان. افزون بر این فقط در همین دوره است که ایران درگیر نقشه قدرتهای سیاسی اروپایی میشود.
روح الله رمضانی در درآمدی که بر این کتاب نوشته است میگوید: «بر اساس دغدغه تحلیلی هم نباید اجازه دهم آرمان بیطرفی علمی مرا از بیان داوری انتقادی باز دارد. باور ندارم که بی طرفی به معنای خودداری کردن از داوری است. زیرا چنین خودداری کردن این نوع داوری ارزشی خواهد بود و حتی میتواند بر رضایت از وضعیت امور در گذشته یا اکنون دلالت کند. برداشت من از بی طرفی مستلزم این است که داوریهایم را شواهد در دسترس پشتیبانی کنند و هر زمان که دادههای کامل تر و اعتماد پذیرتر به دست آمد ابطال پذیر باشند تمام داوریها در این کتاب چنین سرشتی دارند.
طرح تحلیل ایمن دربردارنده مولفه هنجار بنیاد مکتب رئالیسم سیاسی است یعنی آن سیاست خارجی خردمندانه ای را که معطوف به اهداف خوب است، سیاست خارجی خوب میدانم و این پیش فرض بنیادین نهفته در نقد نظاممندم به سیاست خارجی ایران است.
در این پژوهش به کاوش در منابع اصلی و فرعی فارسی و غربی پرداختهام. بهرهگیری از منابع فارسی آن دسته از مشکلات اجتماعی را آشکار میکند که تلاش کردم برای آنها اشراف یابم. جدا از دشواری که به دلیل کمبود کلیه شاخصها است، آثار فارسی همیشه در گزارش واقعیتها، اعداد و تاریخها بیدقتی بزرگی دارند. افزون بر این معمولاً تفسیرهای مولفان و ویراستاران ایرانی را شواهد پشتیبانی نمیکنند. با این حال استفاده محتاطانه از منابع فارسی گریز ناپذیر است زیرا اینها منبع اصلی برای شناخت دیدگاه ایرانیان است. به علاوه عادت نویسندگان ایرانی به استفاده از اسناد کمیاب و آثارشان را در این حوزه ارزشمند کرده است.»
رمضانی در مقدمه کتاب یادآور میشود که بسیاری از نقل قولها با این امید به کار گرفته میشوند که دیگران را در انجام پژوهشهای جزئیتر درباره سیاست و سیاست خارجی ایران در خصوص مسائل یا دورههای خاص یاری کنند. هرجا اختلافی میان منابع فارسی و غربی بوده در پانوشت به آن اشاره شده است.
مولف کتاب تاکید میکند که در نویسه گردانی متون فارسی تلاش کرده شکل مصوبه انجمن کتابخانه آمریکا و کتابخانه کنگره را دنبال کند. رمضانی در بخش دیگری از مقدمه کتاب درباره ضرورت مطالعه سیاست خارجی ایران می نویسد: «مطالعه سیاست خارجی ایران از روزگار افزایش قدرت گیریاش در عصر جدید تا کناره گیری رضا شاه در سال ۱۳۲۰ شمسی از آن جهت ضروری است که تاریخ جامعی از سیاست خارجی ایران در در این بازه در دست نیست؛ بخش از دلایل دسترسی نداشتن به چنین تاریخی همان دلایلی هستند که قبلاً درباره سیاست خارجی سایر کشورهای در حال توسعه نیز گفته شد. نویسندگان ایرانی مشکلات جامعهشان را تا حد زیادی به دخالتها و قدرتهای خارجی به ویژه به دخالت بریتانیا نسبت میدادند. از سوی دیگر پژوهشگران غربی نیز به رقابت قدرتهای بزرگ در در ایران توجه کردهاند و سیاست خارجی ایران در مطالعات آنان جنبه فرعی دارد. البته هدف محققان این پژوهشها انجام پژوهش نظاممند و جامع درباره سیاست خارجی ایران نبوده است.»
دغدغه تحلیلی صاحب این قلم از علاقه کلی به حوزه سیاست خارجی مقایسهای سرچشمه میگیرد و به صورت جزئیتر در علاقه به سیاست خارجی کشورهای در حال توسعه ریشه دارد و بر اساس این علاقه تاریخ سیاست خود ایران در کنار تحلیل آن به عنوان نمونهای از سیاست خارجی کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته میشود. این کار وظیفه دشوار و نیازمند به به کارگیری برخی مفاهیم سامان دهنده آن است که بتوانند اهمیت مضاعف سیاست خارجی ایران را نشان دهند. پیش از طرح این مفاهیم پایه نویسنده ادعای هرگونه تخصص در نظریه پردازی را از خود سلب میکند، اگر چه ناگزیر است به مشکلات نظریه ذاتی که در انجام پژوهشهای نظاممند وجود دارد بپردازد.
در این پژوهش که سیاست خارجی یک کشور در حال توسعه را بررسی میکند اتخاذ هیچ یک از روشهای موجود سیاست خارجی ممکن نبود. بیشتر مفاهیم و مقولههای به کار رفته در این پژوهش با این امید مطرح و بررسی میشود که برای مطالعه سیاست خارجی دیگر کشورهای در حال توسعه راهگشا باشد. مفهوم سیاست خارجی چنان که در این کتاب به کار رفته است، از دو عنصر عمده و اهداف و کنشها تشکیل شده است، علاوه بر این سیاست خارجی به تکنیکها و نتایج کنشها نیز توجه میکند.
فهرست مندرجات:
Table of contents :
Foreword
Preface
Contents
Introduction: A Theoretical Approach
Part One: The Traditional Foreign Policy,1500-1905
I Interaction between Internal Situation, External Setting, and Foreign Policy, 1500-1801
II The Internal and External Situation, the Alliances y and the Wars, 1801-1857
III Boundary Problems, 1821-1905
IV Foreign Economic Polity,1863-1904
Part Two: Prelude to Transition in Foreign Policy, 1905-1920
V The Constitutional Revolution, Foreign Intervention, and Foreign Policy, 1905-1913
VI Foreign Occupation, National Disunity, and the Policy of Neutrality. 1914-1918
VII Nationalism, Communion, and Foreign Policy, 1917-1920
Part Three: Transitional Foreign Polity, 1921-1941
VIII The Rise of Riza Shah and Foreign Policy, 1921-1925
IX Riza Shah’s Struggle with the USSR, 1925-1941
X Riza Shah’s Disputes with Britain, 1925-1941
XI Riza Shah’s Good-Neighbor Policy, 1925-1941
XII Riza Shah’s Third-Power Policy and the Neutrality Proclamation, 1925-1941
XIII Conclusion