چکیده :
ترجمه ماشینی:
کشور شما اخلاق خود را بر اساس عشق استوار می کند.
به گفته وی، برای اینکه یک عمل اخلاقی نامیده شود، باید از روی عشق و بدون هیچ علاقه ای انجام شود.
هدف اولکن از عشق، اشتیاق بی پایانی است که به دنبال هیچ سودی نیست، هرگز به پایان نمی رسد، هدفش ملاقات یا ارضا شدن نیست و نیروی خود را از روح می گیرد.
عمل تنها در صورتی اخلاقی می شود که از چنین احساسی ناشی شود.
همه احساسات به جز عشق هدفی دارند، هدفی که می خواهند به آن برسند.
عمل مبتنی بر چنین احساسی به محض ارائه این هدف به پایان می رسد و به محض رسیدن به هدف وارد یک بی احتیاطی سرکش می شود و نمی توان چنین عملی را اخلاقی نامید.
تنها هدف عشق خودش است.
بنابراین به هر نقطه ای که رسید برای او پایانی نیست.
به همین دلیل نمی توان فردی را که از روی عشق عمل می کند منحرف کرد و او را از مسیر خود باز داشت.
اولکن استدلال میکند که میتوان یک حرکت اخلاقی اجتماعی انجام داد و یک نظام اجتماعی متشکل از رتبههای اخلاقی ایجاد کرد.
به گفته وی قوانین باید توسط افرادی وضع شود که به اخلاق عشقی رسیده اند.
اولکن بیان میکند که هر انسانی در سطح معینی از اخلاق قرار دارد و مسئولیتهایی که باید به هر سطحی نسبت داده شود متفاوت است.
حدود این درجات اخلاقی معین است.
با این حال، این مرزها مانند سیستم کاست غیرقابل عبور نیستند.
در اثر مبارزه با خود، فرد به اخلاق عشقی می رسد و تبدیل به «مرد واقعی» می شود.
می تواند نامگذاری را دریافت کند.
ülken بر اساس اخلاق شور و شوق است.
او به عنوان یک عمل به اخلاقی، توجه بدون علاقه، نام شور باید خالص باشد.
غرض از اشتیاق اولکن، هیچ علاقه ای بی بند و باری، هرگز به پایان نرسیدن، هدف دیدار یا عدم رضایت، قدرت روح فضا شور بی نهایت است.
اگر عملی از شور و اشتیاق زاده شود، می تواند اخلاقی باشد.
هدف همه احساسات به جز عشق، رسیدن به هدف است.
چنین اقدام مبتنی بر احساسات، در خدمت هدف آنها خواهد بود که در آن زمان به پایان برسد، به هدف رسیده باشد، قوانین مرز را تشخیص ندهند، وارد آن شوند، چنین رفتاری به عنوان روحیه غیرممکن است.
شور و شوق این خود است.
به همین دلیل است که هیچ نقطه پایانی برای آن وجود ندارد.
ما نمی توانیم کسی را که با اشتیاق حرکت می کند پنهان کنیم.
حدود این نظم اخلاقی نامحدود است.
با این حال، این محدودیت ها، مانند ساختار سیستم کاست، غیر قابل عبور نیستند.
مردم می توانند به اخلاق شور و شوق دست یابند و بنابراین می توان به آنها گفت "مرد واقعی".
چکیده ترکی:
ülken, ahlakı aşk'a dayandırmaktadır.
ona göre bir eylemin ahlaki olarak adlandırılabilmesi için, hiçbir çıkar gözetilmeksizin, sırf aşk adına yapılmış olması gerekir.
ülken'in aşktan maksadı, hiçbir menfaat gözetmeyen, asla nihayete ermeyen, amacı kavuşmak ya da tatmin olmak olmayan, gücünü ruhtan alan sonsuz tutkudur.
eylem ancak böyle bir duygudan neşet ederse ahlaki olmuş olur.
aşk haricindeki tüm duyguların bir amacı, ulaşmak istediği bir hedefi vardır.
böyle bir duyguya dayanan eylem, bu amaç kendisine sunulduğu anda bitecek, hedefine ulaşır ulaşmaz kural tanımayan bir aymazlığın içine girecektir ki, böyle bir davranışın ahlaki olarak adlandırılması imkânsızdır.
sadece aşkın hedefi, bizzat kendisidir.
bu nedenle varılan hiçbir nokta onun için bir son değildir.
bu sebepledir ki, aşk ile hareket eden bir insanı oyalamak, yolundan alı koymak imkânsızdır.
ülken toplumsal olarak ahlaki bir hamlenin yapılabileceğini ve ahlaki mertebelerden oluşan sosyal bir sistemin kurulabileceğini savunmaktadır.
ona göre kanunlar aşk ahlakına ulaşmış kişiler tarafından yapılmalıdır.
ülken, her insanın ahlaken belli bir mertebede olduğunu ve her bir mertebeye yüklenilmesi gereken sorumluluğun da farklı farklı olduğunu belirtmektedir.
bu ahlaki mertebelerin sınırları belirlidir.
ancak bu sınırlar kast sistemindeki gibi aşılamaz yapıda değildir.
kişi kendiyle mücadelesi neticesinde aşk ahlakına ulaşarak ?hakiki adam? nitelemesini elde edebilir.
ülken, is based on ethics of passion.
he referred to as an action to be moral, mindful no interest, the name of passion must be pure.
the purpose of passion of ülken, no interest promiscuous, never to end, aim to meet or not to be satisfied, the power of the spirit of the space is infinite passion.
if an action is born from passion it can be in ethic.
the purpose of all emotions except love, want to reach a goal.
such an emotionbased action, it serves their purpose will be over at the time, the target been reached, the rules do not recognize the border, will go into that, such a behavior is referred to as the moral is impossible.
passion?s nacre is it?s self.
this is why there is not any point to an end for it.
we can?t obscrut a person who is moving with passion.
limits of this moral order is indefinite.
however, these limits, such as the caste system structure, are not impassable.
people can achive to passion ethic and so they can be told ?real guy?.