چکیده :
ترجمه ماشینی :
برای توجیه و طبیعی کردن سلطه و استثمار «دیگران»، برخی ایدئولوژیها که «آنها کمتر انسان هستند» را تئوری میکنند، در طول تاریخ ابداع و به کار گرفته شدهاند.
از جمله این ایدئولوژی ها، دوگانه گرایی «غرب و اسلام» است که توسط ادوارد سعید در شرق شناسی به طور جامع و انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است.
با این حال، از زمانی که شرق شناسی در سال 1978 منتشر شد، به نظر می رسد که جهان بسیار به یکدیگر وابسته شده است و روابط متقابل سیاسی بین غرب و اسلام به طور چشمگیری تغییر کرده است.
در نتیجه، این دوگانگی، اگرچه کم و بیش در جای خود قرار دارد، اما تحت تأثیر امواج رو به افزایش جهانی شدن قرار گرفته و به شکلی دیگر توزیع و تغییر شکل داده است.
برای ارزیابی انتقادی این دوگانگی در عصر جدید، سه اسلام شناس برجسته معاصر غربی به نام های برنارد لوئیس، جان اسپوزیتو و ژیل کپل انتخاب شده اند و جنبه های متفاوتی از دیدگاه ها، روش شناسی های آنها، دیدگاه هایشان در مورد اسلام و مدرنیته، گزاره های سیاسی و اسلامی آنها انتخاب شده اند.
باور و قانون در بینش آنها، از نزدیک با هم مقایسه شده و مورد بررسی انتقادی قرار می گیرد.
این سه محقق برای توصیف بخشهایی از تار و پود آنچه من نو شرقشناسی مینامم استفاده میشوند.
آنها نمونه هایی هستند که وجود یک کل بزرگتر را نشان می دهند.
هدف این پایاننامه ارائه تبارشناسی برخی از رگههای ماندگار دوگانگی غرب و اسلام است تا بدانیم چگونه سرچشمه گرفتهاند و چگونه میتوان آنها را با دیدگاه برابریخواهانه جایگزین کرد.
این امر به ویژه در این دنیای جدید وابسته به هم مهم است، جایی که ما بسیار به هم نزدیک هستیم و هر بحرانی در هر جایی می تواند انسان ها را در همه جا تحت تأثیر قرار دهد.
این پایان نامه همچنین با هدف نقد مفروضات اغلب بی چون و چرای آثار غربی در مورد اسلام و نشان دادن این که از طریق بررسی تطبیقی می تواند مسیرهای بسیار متفاوتی با نتایج سالم تری برای نگاه به فرهنگ های دیگر وجود داشته باشد.
این پژوهش علاوه بر روشهایی که سعید به کار میبرد و برای پرهیز از کاستیهای وی، با روششناسی پوپری و با تکیه بر نظریه رشد دانش، تحلیل موقعیتی و دیدگاههای او در مورد چارچوب و ایدئولوژی انجام میشود.
در خاتمه، این تز پیشنهاد می کند که اگر ثنویت غرب و اسلام به عنوان طیفی از دیدگاه ها در مورد اسلام در نظر گرفته شود، لوئیس دو گراترین است که کاملاً از تمام اصول ثنویت پیروی می کند، اسپوزیتو کمترین است و کپل (به اصطلاح).
) در بین.
علاوه بر این، برخی تغییرات امیدوارکننده در نو شرقشناسی و نیز برخی گرایشهای دوگانهگرایانه اضافی که میتوانند نئو شرقشناسی را تعریف کنند، در این دوره جدید یافت میشوند.
برای به تصویر کشیدن آینده ای بهتر برای جهان وابسته به یکدیگر، رویکردهای جدیدی به هویت، اخلاق جهانی و جامعه مدنی جهانی پیشنهاد شده است.
ریشه کن کردن ریشه های شرق شناسی و غرب گرایی به طور یکسان و پذیرش، حفاظت و حتی ترویج تنوع، اولین گام ها برای مقابله با تهدیدهای ویرانگری است که کل بشر را به خطر می اندازد.
in order to justify and naturalise domination and exploitation of ‘others,’ some ideologies that theorise ‘they are less human’ have been invented and employed throughout history.
among these ideologies is the ‘west‐and‐islam’ dualism, which has been comprehensively and critically studied by edward said in orientalism.
since orientalism was published in 1978, however, the world seems to have become much more interdependent and political interrelations between the west and islam have changed dramatically.
consequently this dualism, though more or less in place, has been influenced by escalating waves of globalisation and redistributed and reshaped in a different form.
to critically appraise this dualism in this new era, three prominent contemporary western islamologists, bernard lewis, john esposito and gilles kepel, have been selected and different aspects of their perspectives, their methodologies, their views on islam and modernity, their political propositions and islamic belief and law in their vision, are closely compared and critically examined.
these three scholars are used to describe parts of the fabric of what i call neo‐orientalism; they are exemplars suggesting the existence of a larger whole.
this dissertation aims to present the genealogy of some lingering traces of the west‐and‐islam dualism in order to know how they were originated and how they can be replaced by an egalitarian perspective.
this is particularly important in this new interdependent world, where we are very close to each other and any crisis anywhere can affect human beings everywhere.
this thesis also aims to criticise the often unquestioned assumptions of western works on islam and to show through a comparative examination that there can be very different routes with healthier outcomes to look at other cultures.
in addition to methods used by said and to avoid his shortcomings, this research is informed by a popperian methodology, relying on his theory of the growth of knowledge, his situational analysis and his views on framework and ideology.
in conclusion, this thesis suggests that if the west‐and‐islam dualism is considered as a spectrum of views on islam, lewis is the most dualist, perfectly following all principles of dualism, esposito is the least, and kepel is (so to say) in between.
moreover, some promising changes in neo‐orientalism as well as some additional dualistic tendencies that can define neo‐orientalism are found in this new era.
to portray a better future for our interdependent world some new approaches to identity, global ethics and global civil society are suggested.
eradicating the roots of orientalism and occidentalism alike and accepting, protecting and even promoting diversity are first steps towards countering devastating threats that endanger humankind as a whole.
نویسنده :
Mohammad Samiei
منبع اصلی :
https://ethos.bl.uk/OrderDetails.do?uin=uk.bl.ethos.507847
پایگاه :
پ:پایگاه پایان نامه
یادداشت :
متن کامل در دسترس نمی باشد.
Keywords : Philosophy, Religion, Bernard Lewis, John Esposito , Gilles Kepel
نوع منبع :
رساله تحصیلی
,
کتابخانه عمومی