چکیده :
در این مقاله برآنیم تا به بررسی نظریۀ تشابه نزد سوآرز بپردازیم.
سوآرز، از یک سو، به وحدت مفهوم «موجود» باور دارد و آن را حافظ وحدت موضوع دانش مابعدالطبیعه میداند، چون که بر اساس اصلی ارسطویی هر دانشی باید دربارۀ موضوعی واحد باشد و بدان سبب که سوآرز خداوند، عقول و مخلوقات را ذیل مفهوم «موجود به ماهو موجودِ واقعی» از موضوعات مابعدالطبیعه برمیشمرد، به وحدت مفهوم «موجود» نیاز دارد.
از سوی دیگر، نظریۀ تشابه در فلسفۀ مدرسی و بهویژه توماسی موجب آن میشود که فاصلۀ وجودشناختی میان خدای خیر محض و جهانی که ثمرۀ گناه نخستین و ذاتاً شرّ است، حفظ شود، زیرا مفهوم موجود را در باب خداوند و مخلوقات نه مفهومی یکسان، بلکه صرفاً متشابه میداند.
ازاینرو سوآرز قرائت سنّتی کاژتانی را کنار مینهد تا بتواند هم وحدت مفهوم موجود را حفظ کند و هم تشابه را رد نکند.
او تشابه حمل ذاتی را برمیگزیند که در آن نخست، تشابهِ یک مفهوم با مفهومی دیگر و نه تشابه دو مفهوم با مفهومی سوم مطرح است و دوم این که مفهومِ موجود به طور ذاتی در هر دو سوی تشابه وجود دارد.
در این مقاله خواهان آنیم تا اثبات کنیم که این رویکرد موجب آن میشود که تشابه حملِ ذاتی سوآرز همان اشتراک تشکیکی ابنسینا و اشتراک معنوی اسکوتوسی شود و سوآرز ضمن استفاده از خصایص اشتراک معنوی، مانند وحدت مفهوم «موجود» در مابعدالطبیعۀ خود، صرفاً به طور صوری و در عنوان قائل به تشابه است و کاملاً از آن دور میشود.
this article examines suarez’s theory of analogy.
suarez, on the one hand, believes in the unity of the concept of “being” (ens) and considers it to preserve the unity of the subject of metaphysics, because, according to an aristotelian principle, every science must be about one subject, and because suarez considers god, intellects, and creatures under the concept of “being qua real being” as subjects of metaphysics, there should be a unity of the concept of being.
on the other hand, the analogy in scholastic and especially thomistic philosophy maintains that the ontological distance between the god of all good and the world, which is the fruit of original sin and inherently evil, because it holds the concept of being about god and creatures, is not the same concept, but merely analogical.
suarez, therefore, abandons cajetan’s traditional reading in order to maintain both such unity and not to reject the analogy.
he chooses the analogy of intrinsic attribution, according to which, first, one concept is analogous to another concept and not two concepts to the third concept, and second, the concept of ens is intrinsically present on both sides of the analogy.
in this article, we prove that this causes suarez’s analogy of intrinsic attribution to be the same as ibn sina’s graded unity and scotus’s univocity and that suarez, while using the characteristics of univocity in his metaphysics, such as the unity of the concept of being, considers analogy only formally and in the title, and completely avoids it.
نویسنده :
بهنام اکبری ، احمد علی اکبر مسگری
منبع اصلی :
https://kj.sbu.ac.ir/article_102723_5ada83d77a04a1a86c7897932cc80571.pdf
پایگاه :
پایگاه مجلات 5
(شناخت- سال 1401- دوره 15- شماره 1)
یادداشت :
کلیدواژهها
تشابه اشتراک معنوی موجود تشابهِ تناسب تشابهِ حمل
کلیدواژهها [English]
analogia univocitas ens. analogia proportionalitatis analogia attributionis
نوع منبع :
مقاله
,
کتابخانه عمومی