چکیده :
ترجمه ماشینی:
گفته می شود که لیبرالیسم سیاسی بین آنچه که جان رالز دکترین های جامع می نامد، بی طرف است.
این آموزه ها معمولاً با ادعاهای اخلاقی و فلسفی آنها تعریف می شوند.
با این حال، اینکه لیبرالیسم سیاسی چگونه باید به اختلافات واقعی در جوامع کثرت گرا رسیدگی کند، چندان روشن نیست.
این سوال گسترده تری است که این کار قصد دارد به آن بپردازد.
در سطحی خاص تر، سؤال هنجاری این است که نهادهای لیبرال چگونه باید با ادعاهای واقعی مطرح شده توسط سنت ها و جوامع مذهبی برخورد کنند.
من تکامل در مقابل خلقت گرایی را به عنوان مثال در نظر می گیرم.
در حالی که اولی یک نظریه به طور گسترده در محافل علمی پذیرفته شده است، دومی توسط گروه های مذهبی در ایالات متحده و جاهای دیگر حمایت می شود.
بنابراین سؤال این است که آیا دولت لیبرال میتواند منابع آموزشی خود را برای آموزش داروینیسم و حذف آفرینشگرایی به عنوان داستان واقعی منشأ ما بهطور مشروع به کار گیرد.
برای این، خلقتگرایان ادعا میکنند که (الف) از آنجایی که داروینیسم یک دکترین فلسفی طبیعتگرایانه است، آموزش انحصاری آن وعده بیطرفی لیبرالی را به ضرر جهانبینیهای غیرطبیعی نقض میکند.
و (ب) نهادهای لیبرال - از دادگاههای دادگستری گرفته تا هیئتهای آموزشی و مقامات اجرایی - با رد خودسرانه فرضیههای فراطبیعی، درک مادی از پروژه علمی را ترویج میکنند.
بر این اساس، بهترین راه برای ارج نهادن به انصاف متافیزیکی و معرفتی، برخورد متعادل با نظریه تکاملی و دشمنان آن در چارچوب آموزش علمی اجباری است.
از این رو، ادعای آفرینش گرایانه (cc) به عنوان یک دلالت منطقی از بی طرفی ادعایی لیبرالیسم سیاسی مطرح می شود.
بخش اول این پایان نامه به سه بحثی می پردازد که نظریه پردازان لیبرال برای رد cc بیان کرده اند: (1) تکامل داروینی فقط یک نظریه علمی است، (2) دین نباید به موضوعات واقعیت بپردازد، و (iii) علم نمی تواند فرضیه های ماوراء طبیعی را توسط تعریف.
اما این پاسخ ها قانع کننده نیستند.
من استدلال می کنم که داروینیسم را می توان به طور مناسب به عنوان یک جهان بینی جزئی ارائه کرد.
که اکثر روایات دینی دارای ادعاهای واقعی هستند.
و اینکه فرضیه های خداباورانه نباید تحت پوشش یک طبیعت گرایی صرفاً روش شناختی از قلمرو علم کنار گذاشته شوند.
با این وجود، این بدان معنا نیست که خلقت گرایی باید در کلاس درس زیست شناسی تدریس شود.
بخش دوم پایان نامه با هدف ارائه توجیه عمومی برای آموزش انحصاری تکامل داروینی است.
پس از تمایز بین دو مرحله بیطرفی لیبرال، من استدلال میکنم که دولت مشروع است بین ادعاهای واقعی رقیب از طریق رویههای منصفانه قضاوت کند، قضاوتی که نسبت به ماهیت طبیعی یا ماوراء طبیعی فرضیهها بیتفاوت است.
سپس دو استراتژی توجیهی دنبال می شود.
اولی مشکل را با تقلید از شرایط موقعیت اصلی راولزی بازسازی میکند و کالاهای آموزشی را ردیابی میکند که هر شهروندی زیر پرده جهل ثبت نام میکند.
این نتیجه میگیرد که تعهد به اهداف یک آموزش به طور گسترده لیبرال منجر به این تصور میشود که هر شهروند آینده مستحق درجه کافی از سواد علمی است، که شامل درک اساسیترین ایده در علوم زیستی: تکامل است.
دومی به پیشنهاد رالز متوسل می شود که عقل عمومی روش ها و نتایج غیرمناقشه ای علم را در بر می گیرد.
پس از پرداختن به چندین ایراد احتمالی، به این نتیجه میرسم که استدلال علمی یک مورد پارادایماتیک از استدلال عمومی است، بنابراین برای اهداف توجیه عمومی لیبرال مناسب است.
علاوه بر این، نظریه ای را ارائه می دهد که در مورد استدلال علمی به عنوان بسط استدلال روزمره و عقل سلیم فکر کنیم، یک فرض مهم که از آن می توانیم دلایل مشترک معرفتی را اثبات کنیم.
به عنوان یک نتیجه، این تز استدلال می کند که اختلافات واقعی - مانند آنچه که جوامع کثرت گرا را بر سر روایت های کیهانی تقسیم می کند - باید توسط لیبرال ها در چارچوب پارامترهای توجیه عمومی مورد بررسی قرار گیرد، زیرا این بهترین راه برای نشان دادن احترام به همه شهروندان است.
ادعاهای علمی دین ممکن است کنار گذاشته شوند، نه به این دلیل که مذهبی هستند، بلکه به این دلیل که در جهانی که در آن استدلال علمی به عنوان معرفت شناسی عمومی عمل می کند، پشتوانه شواهدی ارائه نمی کنند.
political liberalism is said to be neutral between what john rawls called comprehensive doctrines.
these doctrines are usually defined by their ethical and philosophical claims.
however, how political liberalism should address factual disagreements in pluralistic societies is less clear.
this is the broader question that this work aims to tackle.
at a more specific level, the normative question is how liberal institutions should deal with factual claims put forward by religious traditions and communities.
i take evolution vs.
creationism as a case in point.
while the former is a widely-accepted theory within scientific circles, the latter is advocated by religious groups in the us and elsewhere.
the question is thus whether the liberal state can legitimately enlist its educational resources to teach darwinism and exclude creationism as the true story about our origins.
to this, creationists claim that (a) as darwinism is a philosophically naturalistic doctrine, its exclusive teaching violates the promise of liberal neutrality to the detriment of non-naturalistic worldviews; and (b) liberal institutions – from courts of justice to educational boards and executive officials - are promoting a materialistic understanding of the scientific project by arbitrarily disallowing supernatural hypotheses.
accordingly, the best way to honour both metaphysical and epistemological fairness is to treat evolutionary theory and its foes in a balanced way within the framework of mandatory scientific education.
hence, the creationist claim (cc) is advanced as a logical implication of political liberalism’s purported impartiality.
the first part of this thesis addresses three arguments that liberal theorists have articulated to dismiss cc: (i) darwinian evolution is just a scientific theory, (ii) religion should not address matters of factuality, and (iii) science cannot handle supernatural hypotheses by definition.
but these replies are unconvincing.
i argue that darwinism can be suitably presented as a partial worldview; that most religious narratives incorporate factual claims; and that theistic hypotheses should not be excluded from the purview of science under the disguise of a purely methodological naturalism.
nonetheless, this does not mean that creationism should be taught in the biology classroom.
the second part of the thesis aims to provide a public justification for the exclusive teaching of darwinian evolution.
after distinguishing between two stages of liberal neutrality, i argue that the state is legitimated to adjudicate between competing factual claims through fair procedures, an adjudication that is indifferent to the naturalistic or supernaturalistic character of the hypotheses.
two justificatory strategies are then pursued.
the first reconstructs the problem by mimicking the conditions of the rawlsian original position, tracking the educational goods that every citizen under the veil of ignorance would sign up for.
it concludes that a commitment to the aims of a broadly liberal education leads to the notion that every future citizen is entitled to an adequate degree of scientific literacy, which includes an understanding of the most fundamental idea in life sciences: evolution.
the second appeals to rawls’s suggestion that public reason encompasses the uncontroversial methods and conclusions of science.
after addressing several possible objections, i conclude that scientific reasoning is a paradigmatic case of public reasoning, thus suitable for the aims of liberal public justification.
further, it offers a theory to think about scientific reasoning as an extension of everyday reasoning and common sense, a crucial assumption from which we can assert epistemic shared grounds.
as a conclusion, this thesis argues that factual disagreements – such as the one that divides pluralistic societies over cosmic narratives - should be addressed by liberals within parameters of public justification, because this is the best way to show respect to all citizens.
the scientific claims of religion might well be discarded, not because they are religious but because they fail to provide evidential support in a world in which scientific reasoning works as public epistemology.