پاسخ تفصیلی:
به طور کلی در مورد نظر مقام معظم رهبری درباره انجمن حجتیه گفتنی است با توجه به دیدگاهها و مواضع فکری این انجمن از مسأله انتظار و مهدویت گرفته تا دیدگاه این انجمن نسبت به سیاست و حکومت اسلامی , این تشکل به عنوان یک تشکل انحرافی محسوب می گردد که مبانی فکری حاکم بر آن با اسلام ناب فاصله داشته و همخوانی ندارد .برای آشنایی بیشتر با این تشکل نگاهی اجمالی به زمینه های شکل گیری , مبانی و مواضع فکری و عملکرد این انجمن پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن خواهیم داشت .«زمینه ها و دلایل شکل گیری انجمن حجتیه »
بدنبال گسترش فعالیت و تبلیغات بهائیت در دهه 20 و 30 ش و نفوذ روز افزون معتقدان آن در عرصه حاکمیت و به منظور مبارزه با آن ولزوم ایجاد سازمان و تشکیلاتی منظم برای مقابله با این انحراف بوجود آمده , از اواسط دهه سی , یک تشکل مذهبی ویژه به هدف مبارزه با بهائیت تهران وسپس سایر شهرها توسط یک روحانی به نام شیخ محمود ذاکر زاده تولایی، مشهور به شیخ محمود حلبی، شکل گرفت . این تشکل که انجمن خیریه حجتیه مهدویه نامیده می شد نه فقط در حوزه مبارزه با بهائیت , بلکه در محدوده ای وسیع تر و طی بیش از دو دهه , در تعمیق بسیاری از آموزش های دینی - ولو با برداشتی خاص - در سطح جامعه مذهبی ایران موثر بود .
در خصوص علت و هدف تشکیل انجمن نظرات مختلفی وجود دارد ؛
1. برخی بر این عقیده اند که در سال های پیش از 28 مرداد 1322 که تبلیغات گسترده ای برای انحراف افکار عمومی توسط بهائیت به ویژه علیه روحانیت و حوزه ها راه افتاد , شیخ محمود حلبی با تشخیص خطر بهائیت به مقابله با آن برخاست و با برقراری تماس با افراد گول خورده از بهائیت , به جلسات تبلیغی آنان راه یافته , با آنها به مناظره و مباحثه پرداخت و پس از آنکه از حوزه مشهد به تهران آمد , به جذب نیرو پرداخته و اطلاعات و تجربیات خود را به آنان منتقل نمود و به دلیل خطر بهائیت , حلبی و دوستانش مورد حمایت علما قرار گرفتند .
2. نظر دومی که در خصوص تشکیل انجمن وجود دارد مربوط به خود انجمنی ها است . آنها معتقدند شیخ محمود حلبی مدعی شده که در سال های 32 خواب دیده است که امام زمان (عج) به وی امر فرموده اند که گروهی را برای مبارزه با بهائیت تشکیل بدهد .
3. نظر دیگری حاکی از آن است که پس از بروز اختلاف بین آیت الله کاشانی و مصدق و شکست نهضت ملی نفت , همزمان تبلیغات بهائیت نضج گرفت و گروهی را از جمله برخی طلبه ها را جذب نمود که این مسأله در ذهن شیخ محمود حلبی بزرگ جلوه گر شد و به این نتیجه رسید که باید سیاست را رها نموده و دست با اقدامات فرهنگی بزند.
4. گروهی دیگر برآنند که استعمار همواره یک قسمت از سیاست هایش فرقه سازی بوده و برای مطرح کردن یک فرقه دست به ایجاد یک ضد فرقه نیز می زده است و مسأله انجمن بهائیت و انجمن حجتیه نیز مشمول این سیاست می باشد . ( ع. باقی , در شناخت حزب قاعدین زمان , تهران, نشر دانش اسلامی , 1362, ص 30-31)
انجمن حجتیه از آغاز تأسیس به هیچ وجه داعیه مبارزه با حکومت را نداشت و بر خلاف حرکت اسلام سیاسی و انقلابی حرکت کرده و با جدا انگاشتن دین از سیاست , نیروی خود را مصروف عوامل فرعی نموده و از مباره با اصل و ریشه فساد غافل ماند به همین دلیل حکومت وقت منعی برای تشکیل چنین انجمنی نمیدید، بلکه از جهاتی هم به نظر میرسید مایل به تشکیل چنین سازمانهایی باشد، زیرا بسیاری از نیروها، توان خود را در جایی به غیر از مبارزه با حکومت صرف میکردند و این امر مطلوب حکومت بود. نگاهی به اساسنامه انجمن میتواند مؤید این موضوع باشد. در تبصره دو آن چنین آمده است :« انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد برعهده نخواهد داشت»( ابوالفضل صدقی , جریان شناسی انجمن حجتیه , فصلنامه 15 خرداد , سال ششم, شماره 20, تابستان 88, ص 166)
«مؤسس انجمن حجتیه»
حاج شیخ محمود تولائی مشهور به حلبی در سال 1280 ش در مشهد به دنیا آمد آموزش های ادبی و عربی را در همان شهر آغاز کرده و نزد اساتید به نام آن مانند میرزا عبد الجواد ادیب نیشابوری به تحصیل مشغول گردید .دروس سطح را نزد حاج شیخ محمد نهاوندی و حاج میرزا احمد کفایی گذراند و در کنار آن , متون فلسفی را نزد حکیم آقا بزرگ فراگرفت و خارج اصول وفقه را نزد حاج میرزا کفایی و مرحوم حاج آقا حسین قمی تحصیل کرد وی در مسائل اخلاقی و عرفانی متاثر از مرحوم حاج حسنعلی نخودکی اصفهانی بود که در مشهد مقیم شده بود . وی افزون بر فقه واصول ,به فلسفه نیز علاقه داشت و به تدریج به مکتب معارف مشهد که از سوی میرزا مهدی غروی اصفهانی بنیاد گذاشته بود گروید و نزد وی به شاگردی پرداخته و از فلسفه دست کشید . کار عمده آقای حلبی پس از شهریور بیست , کارهای تبلیغی بود . وی به همراه جمعی از فعالان مذهبی مشهد و نیز انجمن ها و هیات های مذهبی , به طور منظم با بهائیان در گیر بودند.وی در آستانه ملی شدن صنعت نفت نیز بر فعالیت های تبلیغی – سیاسی خود افزود . پس از آن و در جریان شکستی که در انتخابات مجلس هجدهم خورد , از فعالیت سیاسی رویگردان شد و دو سالی که پس از آن که به تهران آمد , به همان کار خطابه مشغول گردید . زمانی که آقای حلبی به تهران آمد , فعالیت بهائیان در سراسر ایران گسترش زیادی یافته بود و وی در امتداد مبارزاتی که با بهائیان در دهه بیست در مشهد داشت , با ایجاد تشکیلات منظمی که بعدها به انجمن حجتیه شهرت یافت , مبارزه ای پر دامنه را بر ضد آنان آغاز کرد و تا پایان عمر همین مشی را ادامه داد. و سرانجام در سال 1376 در گذشت و در کنار مزار شیخ صدوق به خاک سپرده شد . (رسول جعفریان , جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران سال های 1320 -1357 , تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی , 1383 ص370 و371)
«مهمترین مبانی فکری و اعتقادی انجمن حجتیه»
1- دیگاه انجمن نسبت به مهدویت و مساله انتظار
در دید انجمن حجتیه اعتقاد به حضرت صاحب الزمان(ارواحنا فداه) در محبت و دوستی ایشان و تبعیت صرفا عبادی خلاصه شده است. و به دیگرجنبه ها و فرازهای اعتقاد به ولیعصر (عج) اگر التفاتی بیابند با دیدی سطحی و فرعی می نگرند. خلاصه و کلاسه تفکر انجمن این است که انقلاب مهدی ( عج ) به دو چیز بستگی دارد 1- زمینه های منفی موجود در جامعه مثل تبهکاری ها و ستمگری ها 2- ایمان و اعتقاد مردم به اسلام که باید این دو عامل را تقویت کرد و ضمن ترویج زمینه های منفی , اسلام را به توده ها شناساند و دست به یک رشته اصلاحات اعتقادی زد و لذا رسالت انسان منتظر در دوران غیبت عبارت است از تلاش برای سازندگی خود و دیگران و اصلاح محیط و به راه آوردن گم گشتگان و منحرفان از اسلام البته مقصود , اصلاح محیط از بهائیت است و به راه آوردن گمگشتگان و گمراهانی که فریب بهائیت را خورده اند بنابر این انسان منتظر بایستی خود و جامعه اش را نه در بعد سیاسی و نه در بعد حکومتی و اقتصادی , بلکه صرفا در بعد عقیدتی بسازد. تمام مسولیت ها و وظایف یک انسان مسلمان در عصر غیبت , از دیدگاه انجمن عبارت است از ؛ 1- انتظار: وضع انتظار و ندیدن امام معصوم از بزرگترین مصیبتهاست. 2- تقلید از مجتهد جامع الشرایط 3- غمگین بودن بواسطه مفارقت آن حضرت 4- دعا برای تعجیل فرج آن حضرت 5- گریستن از دوری آن حضرت 6- تسلیم و انقیاد داشته باشد که برای امر امام( ارواحنا فداه) عجله نکند 7- صدقه به قصد سلامت آن حضرت . از دید انجمن مکتب انتظار سه بعد دارد : 1- خود سازی 2- دیگر سازی 3- فراهم سازی , یعنی تهیه ابزار و آلات مورد نیاز چنان قیام شکوهمند ی ( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , قم: زلال کوثر , 1385, ص 55و56) همانگونه که مشاهده می شود سخنی از مبارزه با حکومت جور و ظلم و ستم که یکی از ارکان اصلی انتظار می باشد , به میان نیامده است و متاسفانه در این دید به فراموشی نظری و بویژه عملی سپرده شده است..انتظار ظهور حضرت ولی عصر ( عج) که از بهترین عبادت ها است , یک انتظار منفی و منفعلانه نیست , بلکه انتظاری مثبت و فعال و ایستادگی در برابر حکومت های ظلم و جور زمان است .
2- اعتقاد نداشتن به تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور نفی هر گونه قیام و مبارزه عملی در زمان غیبت با استناد به برخی روایات و بحث تقیه
یکی از مبانی فکری انجمن اعتقاد نداشتن به تشکیل حکومت در زمان غیبت امام معصوم و هر گونه قیام و مبارزه عملی با ظلم وستم می باشد بود . انجمن با استناد به برخی از روایات معتقد بودند که هر گونه قیام و تشکیل حکومتی پیش از ظهور امام زمان مردود و محکوم به شکست است . و از این روایات چنین استنباط می کردند که قیام و مبارزه در عصر غیبت به طور کلی مورد رضایت ائمه اطهار علیهم السلام نیست و در همین راستا با بیان چنین روایاتی , هر کسی را که علیه رژیم شاه اقدام می کرد , را محکوم می نمودند ( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 78) غافل از این که این روایات صرف نظر از ضعف سندی بعضی از آنها , مربوط به قیام هایی است که با داعیه امامت و مهدویت همراه باشد و«اگر فرض کنیم روایتی یافت شود که به طور مطلق بگوید هر قیامی صورت بگیرد , محکوم به شکست و نادرست است , این روایت چون مخالف با خطوط اصلی قرآن وسنت قطعیه معصومین علیهم السلام است , مردود و غیر قابل پذیرش است , زیرا این همه آیات و روایاتی که ما در جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و احیای کلمه دین واقامه حدود الهی داریم و اینها مخصوص زمان خاصی نیست , نشان می دهد که جلوگیری از احیای دین , سخن نادرست و قابل پذیرش نیست . اگر در عصر غیبت , حکومت دینی نباشد , لازمه اش حاکمیت قوانین غیر دینی و افراد ناصالح بر مردم مسلمان است که هیچ گاه خداوند و رسول اکرم (ص) به چنین چیزی راضی نیستند .» ( عبد الله جوادی آملی , ولایت فقیه , ولایت فقاهت وعدالت , قم : مرکز نشر اسراء , 1379, ص 374)
انجمن برای توجیه سکوت و کنار گذاردن مبارزه عملی به بحث تقیه نیز استناد می نمود . در حالی که امام (ره)فرمودند : تقیه برای حفظ اسلام و مذهب بود که اگر تقیه نمی کردند مذهب را باقی نمی گذاشتند . تقیه مربوط به فروع دین است اما وقتی اصول اسلام , حیثیت اسلام , در خطر است , جای تقیه و سکوت نیست .( امام خمینی ره , ولایت فقیه , تهران: موسسه تنظیم ونشر آثار امام ره , 1376, ص 135)
3- اعتقاد به عدم دخالت در سیاست
به جز سکولارهای غربزده که همواره خواهان جدایی دین از سیاست بوده اند متحجرانی چون انجمن حجتیه هم از این اندیشه دفاع کرده اند . انجمن در قبال عدم دخالت در مبارزات به گونه ای مبارزه با رژیم را کار سیاسی پنداشته و معتقد بود که آنها در سیاست دخالت نمی کنند. و این جزء اساسنامه آنهاست . درتبصره دوم اساسنامه این انجمن تاکید شده بود که انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد , برعهده نخواهد داشت و این مساله بعدها باعث چالش اعضای انجمن با نیروهای انقلابی در جریان مبارزات برعلیه رژیم ستمشاهی شد .
در حالی که امام ره دست روی مرکز فساد یعنی رژیم شاه گذارده بود و مبارزه خود را با اساس رژیم استوار نموده بود , انجمن حجتیه نه تنها با امام ره همراه نشد که عملاً در مسیری حرکت کرد که مورد رضایت و حمایت طاغوت قرار گرفت . انجمن در جذب جوانان مذهبی , بی تفاوت بار آوردن آنها نسبت به مسائل روز جامعه , مشغولیت ذهنی و فکری آنان در مبارزه با بهائیت , در حقیقت همان اهداف استعمارگران را که عدم مداخله مسلمانان در سیاست و فقط فراگیری احکام فردی بود را به اجرا گذاشت . انجمن با جا انداختن مسأله جدایی دین از سیاست و عدم مداخله مسلمانان و روحانیان در سیاست و مشغول کردن جوانان مذهبی , آرامشی را که رژیم برای چپاول ثروت های ملت احتیاج داشت , به او داد .
البته نقش مرجع تقلید انجمن و همچنین فزونی یافتن اهمیت بهائیت در ذهن اعضای انجمن نیز مضاف بر این علت شد. به گونه ای که طالب هیچ گونه مزاحمتی در راه مبارزه با بهائیت(بنا بر تعریف خود) نبودند. آنها در توجیه این مطلب که چرا در مبارزات شرکت نکردید دلیل می آورند که عده ای رسالت مبارزه(همان کار سیاسی در ادبیات آنها) دارند و یک عده هم بایستی بنشینند و دفاع علمی و اعتقادی کنند و ما در طول دوران مبارزه چنین کرده ایم.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 82 و 83 ) البته پاسخ چنین ادعاهایی روشن است. مگر انقلاب اسلامی و مبانی اعتقادی را می توان از سیاست نمود و مگر سیاست و دخالت در آن جزئی از مبانی اعتقادی ما نیست. به قول حضرت امام خمینی(ره): ما مکلفیم به اینکه در امور دخالت کنیم. ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم و مکلفیم همانطور که پیغمبر می کرد.( صحیفه امام ره , ج 15, ص 53)
4- تمسک به مرجعیت برای تضعیف ولایت فقیه
از آنجا که انجمن حجتیه با تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت مخالف بود عملاً ولایت فقیه را قبول ندارد . چه قبل و چه بعد از انقلاب , انجمن همواره سعی کرد با برجسته نشان دادن مرجعیت , رهبری انقلاب را تضعیف نماید . آنها تلاش کردند با محور دانستن مرجعیت آیت الله شریعتمداری و آیت الله خوئی , مرجعیت را در برابر ولی فقیه قرار دهند و بعد از انقلاب , مسأله بودن رهبر سیاسی واحد در کنار مرجعیت را مطرح نمودند . انجمن به ولایت عامه مراجع در مقابل ولایت فقیه معتقد است , یعنی همه مجتهدان ولایت دارند و اینکه اعلم در میان آنان وظیفه اش نظارت بر جریان امور است .
انجمن هر گاه سخن از ولایت فقیه به میان آورده به سرعت آن را به ولایت عامه مراجع سوق داده است. به عنوان مثال انجمن در اوایل انقلاب در بیانیه به اعتقاد خود به ولایت فقیه تاکید کرد و مخاطبین رجوع به جزوه بسوی نور می دهد اما با رجوع به جزوه فوق و تحلیل آن مشخص می گردد که منظور از ولایت فقیه مورد تاکید انجمن همان ولایت عامه مراجع می باشد.( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 89)
5- دشمن شناسی ناقص انجمن
انجمن در تشخیص دشمن و دشمن شناسی دچار انحراف و اشتباه بود زیرا پیش از انقلاب اسلامی بجای اینکه مبارزه خود را معطوف به مبارزه با رژیم ستمشاهی و استعمار نماید , مبارزه با بهائیت را اولویت خویش قرار داد که در حقیقت ساخته و پرداخته استعمار بود و توسط رژیم حمایت می شد . این ناشی از درک نکردن و جابجایی اولویت ها در مبارزه و به عبارتی نشاندن معلول به جای علت و مبارزه با آن به جای مبارزه با علت و ریشه ها ست . بعد از پیروزی انقلاب نیز انجمن در راستای این دشمن شناسی ناقص بجای مبارزه با امپریالیسم آمریکا متوجه مبارزه با مارکسیسم شد . (سید ضیاء الدین علیا نسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین , ص 75و76)
جدا از پرداختن انجمن به مسأله بهائیت به مثابه یک مشکل اصلی , یکی دیگر از اهداف انجمن , مسأله اهل تسنن بود , آنها برای ایجاد دافعه نسبت به آنان برنامه ریزی می کردند و این هم به طور دقیق همان جاده ای بود که استعمار ترسیم کرده بود .( ابوالفضل صدقی , جریان شناسی انجمن حجتیه , فصلنامه 15 خرداد ,پیشین , ص 139)
«انجمن حجتیه قبل از انقلاب اسلامی»
مهمترین و آشکارترین فعالیت انجمن قبل از انقلاب , مبارزه با بهائیت بود . مبارزه با بهائیت فلسفه وجودی انجمن را شکل می داد , این مبارزه تنها در بعد فکری انجام می گرفت و انجمن وارد فاز سیاسی واقتصادی نمی شد , در حالی که بهائیت یک پدیده کاملاً سیاسی و شبه جاسوسس بود و متقابلاً یکی از راه های مبارزه با آن , برخورد سیاسی بود . از آنجا که انجمن سیاست را نفی می کرد با این ویژگی بهائیت درگیر نشد و فقط از پایگاه ایدئولوژیک به نقادی آن می پرداخت به همین دلیل هنگامی که با هویدا نخست وزیر معدوم شاه , دکتر ایادی , دکتر ثابتی , یا یزدانی ها و غیره که از مسئولان و متنفذان حکومت استبداد بودند برخورد می کرد , با وجودی که آنها بهائی بودند, انجمن باز هم به دیده بی تفاوتی به آنان می نگریست زیرا درگیری با آنان اگر چه بهائی بودند جنبه سیاسی پیدا می کرد نه ایدئولوژیک در واقع عملکرد انجمن حجتیه در راه مبارزه ایدئولوژیک با بهائیت همان طور که گفته شد در خدمت اهداف رژیم شاه بود انجمنی ها نه تنها در مبارزه امام ره با رژیم شاه شرکت نکردند که با نهضت امام خمینی(ره) مخالف بودند و مخالفت ها و موضع گیری های انجمن در مقابل نهضت امام خمینی(ره) به طور عمده ناشی از همان جوهره فکری شان بود یعنی در زمان غیبت امام عصر(عج) ورود به عرصه سیاست را اشتباه و موجب لطمه به دین می دانستند و معتقد بودند که فقط معصوم می تواند وارد این عرصه شود. بنابراین آنها به طور مبنایی با شیوه مبارزاتی امام(ره) مشکل داشتند. علاوه بر اختلافات مبنایی ، در سطوح پایین تر و در شیوه ها هم با خط امام ره مشکل داشتند . بعضی از عناصر انجمن که ژست مخالف با رژیم را هم می گرفتند مدعی بودند که شیوه مبارزاتی حضرت امام ره موجب می شود که همین کارهای مذهبی هم با مشکل روبرو شود . این ها می گفتند: ما با مبارزه با بهائیت در حال مبارزه با استعمار واستبداد هستیم ، اما امام ره با این مبارزه علنی ، رژیم را حساس می کند و موجب می شود که همین کارها را هم نتوانیم انجام دهیم . از نگاه آن ها شیوه امام ره انحراف مبارزاتی بود این را در محافل خصوص سان مطرح می کردند . گسترش امواج انقلاب آن قدر سریع و شدید بود که تبلیغات دیگر اثری نداشت . تبلیغات انجمن علیه مشی امام ره شاید در سال های دهه 40 تاثیرات اندکی را به دنبال داشت ولی در دهه 50 که مردم آگاهی های بیش تری در مورد فساد رژیم شاه و جنایات آمریکایی ها در ایران پیدا کردند و نتایج این مفاسد را به طور ملموس در مسایلی مثل جشن های 2500 ساله یا تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی مشاهده نمودند ، اعتقاد به ضرورت سرنگونی رژیم شاه و خلع ید استعمار ، تقریبا در تمامی ایران فراگیر شده بود ولذا آن دشمن شناسی مشکل دار انجمن حجتیه دیگر کسی را جذب نمی کرد .( روزنامه کیهان ، مصاحبه با عباس سلیمی نمین در مورد انجمن حجتیه ، 6/2/82)
انجمن به دلیل مواضع غیر سیاسی خود نه تنها مورد مخالفت رژیم نبود که بر اساس برخی مدارک و شواهد , رژیم از آن ابراز رضایت هم می نمود. در گزارش یکی از منابع ساواک در مورد انجمن چنین آمده است « این انجمن یک سازمان سیاسی نیست و دولت نیز آن را تایید نموده و شاهنشاه آریا مهر هم از تشکیل آن ابراز رضایت فرموده اند (سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین ,ص 120 , متن سند ص 193) و دلیل این حمایت هم بخوبی روشن است چون چنین تفکراتی موجب می شد که ذهن بسیاری از جوانان و افراد متدین بجای معطوف شدن به مبارزه با رژیم به مبارزه با بهائیت متمرکز شود و در عمل عده ای از مبارزین از صحنه مبارزه خارج شوند. از طرفی اجازه فعالیت این انجمن و صدور مجوز برای فعالیت این انجمن توسط ساواک در شرایطی که با گروههای اسلامی وفعالیت های مذهبی به شدت مخالفت می شد به خوبی گویای بی خطر بودن فعالیت این انجمن برای رژیم می باشد .( سید ضیاء الدین علیانسب , سلمان علوی نیک , جریان شناسی انجمن حجتیه , پیشین ,ص 127)
یکی از نمونه های سطحی نگری انجمن در مبارزات خود و پرداختن به فروعات و غافل شدن از اصول , مبارزه با پپسی کولا بود . انجمن پپسی کولا را مذموم و تحریم شده می شمرد و تلاش پیگیری در مقابله با آن پرداخت زیرا صاحب امتیاز آن شخصی بهائی بود .
در جریان قیام پانزده خرداد 42 در حالی که امت مسلمان ایران به رهبری امام ره مبارزه جدی خود را با رژیم فاسد شاه آغاز کرده بودند رهبر انجمن حجتیه , امام را مورد مؤاخذه قرار داده و ایشان را مسئول خون های ریخته شده دانستند . و با تعبیرهای تندی حرکت اسلامی را محکوم نمود (ع. باقی , در شناخت حزب قاعدین زمان , پیشین , 42) جالب این که شاه هم همین سوال را مطرح نمود که این خون های ریخته شده به گردن کیست ؟ بدین ترتیب انجمن حجتیه در قیام 15 خرداد در کنار استعمار و شاه قرار گرفت و همصدا با حزب توده , بهائیت و جبهه ملی این قیام را محکوم کرد .
با اوج گیری حرکت اسلامی در سال های 56-57 انجمن در یک بن بست گیر کرد و برخی از نیروهای درون انجمن نیز انجمن را برای پیوستن به نهضت اسلامی زیر فشار قرار دادند . اما انجمن حتی بیانیه ای هم در پشتیبانی از تظاهرات انقلابی صادر نکرد و به سبب همراه نشدن با حرکت مردم , انجمن با یک فروپاشی تشکیلاتی مواجه گردید , چون بخشی از بدنه انجمن به انقلاب پیوست .
«انجمن حجتیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی»
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی که به نوعی پیروزی مذهبی های سیاسی بود . انجمن به موضع انفعال افتاد .و وادار به عقب نشینی شد و چاره ای جز این که با یک تغییر موضع تاکتیکی دوباره بتواند عرض اندام کند , ندید و از طرفی از درون تحت فشار بود که مواضع خودش را تغییر دهد و با انقلاب اسلامی هماهنگ شود.
نیروهای تربیت شده در انجمن در سطوح مختلف , پس از انقلاب اسلامی به سه دسته تقسیم شدند . برخی مانند آقای پرورش , دکتر صادقی استاد دانشکده الهیات مشهد , عبد الکریمی استاد دانشگاه مشهد , مهندس مصحف و بسیاری دیگر به انقلاب پیوستند. دسته دوم در برابر انقلاب بی تفاوت ماندند و دسته سوم به انتقاد از آن پرداخته به صف مخالفان – از نوع دیندار – پیوستند . انجمن چند ماه پیش از انقلاب , یعنی در شهریور 57 مواضع خود را در ارتباط با سیاست تغییر داده , شروع به همراهی با انقلاب کرد .( رسول جعفریان , جریان ها و سازمان های مذهبی – سیاسی ایران , پیشین , ص 374) به هر حال جهت گیری انجمن پس از انقلاب به تدریج به سمت هواداری از آن پیش می رفت .
انجمن پنج ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی , مبادرت به تجدید نظر و اصلاحاتی در اساسنامه اش و افزودن تبصره ها و متمم هایی نمود که در شرایط انقلاب قادر باشد گا به میخ و گاه به نعل بزند و دو پهلو موضع بگیرد به عنوان مثال اگر در مواردی از آنها انتقاد می شد , فوراً شاهد خود را که متمم اساسنامه است به رخ می کشیدند که بلی ما مطابق اساسنامه مان مطیع و فرمانبردار رهبر و معتقد به ولایت فقیه و آماده خدمت به ارگان ها و نهادها و... هستیم (ع. باقی , در شناخت حزب قاعدین زمان , پیشین , ص 73) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی انجمنی ها سعی کردند در مراکز مهم دولتی نفوذ کنند . در زمان حاکمیت دولت موقت اکثر افراد نفوذی انجمن که از نظر فکری و عملی هماهنگ با بازرگان بودند , در پست ها مستقر شدند و به تدریج افراد هم فکر خود را وارد ارگان ها و نهادهای انقلاب نمودند . از مراکز مهمی که افراد انجمن توانستند در آن نفوذ کنند مراکز اطلاعاتی کشور بود . بدین وسیله کلیه مدارک و اسنادی که پرده از ماهیت واقعی و روابط انجمن با ساواک برمی داشت , سریعاً از بین رفت و بقیه اسناد جمع آوری شده را هم در اختیار دیگر ارگان ها نمی گذاشتند . آیت الله جنتی خطاب به اجمنی ها گفتند : علت اصرار شما دایر بر این که در مراکز اطلاعاتی نفوذ کنید و اطلاعات جمع آوری شده را به مراکز بهره وری و ارگان های انقلابی نمی دهید چیست ؟ مگر سپاه یا ارگان های مشابه نباید دارای آن اطلاعات باشند تا ضد انقلاب را پیگیری نمایند ؟ چرا با سپاه به صورت کامل همکاری ندارید ؟ (محمد رضا اخگری , ولایتی های بی ولایت , پرچم , 1367؛ ص 62-63) با نفوذ انجمن حجتیه در مراکز اطلاعاتی به خصوص مرکز اسناد ملی امام ره در سال 1362 مسئول مرکز اسناد ملی را تعویض نمودند . در همین سال انتشار کتابی با عنوان « در شناخت حزب قاعدین » ضربه سختی بر انجمن وارد کرد .
یکی دیگر از خط مشی های انجمن حجتیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جایگزینی مبارزه با مارکسیسم به جای بهائیت بود این در حالی بود که نسبت به خطر فرهنگ غرب که در دانشگاه ها و مراکز تربیتی و سطوح مختلف جامعه رسوخ نموده بود , توجهی نداشتند و مارکسیسم را مساله اصلی نشان می دادند .
به همین جهت , انجمن در مجموع کوچکترین موضوع منفی در قبال جریان بنی صدر , جبهه ملی , حزب خلق مسلمان که حامی آن آقای شریعتمداری بود, اتخاذ نکرد .
انجمن در ابتدا که عراق به ایران حمله کرد هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی که علیه نظام رژیم شاه مبارزه نکردند و حتی با آن سازش و در مواردی همکاری داشتند , شروع به محکوم نمودن جنگ در زمان غیبت نمودند . انجمن که در این زمان چهره ای منافقانه از خود به نمایش گذاشته بود برای آن که در مقابل سیل علاقمندان به امام و ولی فقیه تاب مقاومت داشته باشد , همیشه خود را حامی انقلاب معرفی می کرد .
«تعطیلی انجمن »
با بروز اختلافات میان اعضای انجمن و طرفداران دولت در سبزوار و بوشهر و اصفهان و کرمانشاه و درگیری های خیابانی و ادامه کارشکنی ها و تبلیغات مغرضانه آنان , امام ره در عید فطر سال 1362 خطاب به انجمن فرمودند: «یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید , مگر حضرت صاحب برای چی می آید ؟ حضرت صاحب می آید معصیت را بردارد ما معصیت می کنیم که او بیاید ؟! این اعوجاجات را بردارید , این دسته بندی ها را برای خاطر خدا اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملی هستید , این دست بندی ها را بردارید . در این موج خودتان را وارد کنید و بر خلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست .»( صحیفه امام , ج 17, ص 534) به دنبال سخنان امام ره در باره عملکرد مغایر با اهداف نظام جمهوری اسلامی , به طور رسمی با صدور بیانیه ای تعطیلی فعالیت های خود را اعلام نمود .( ع. باقی , در شناخت حزب قاعدین زمان , پیشین , ص 406)
البته همان طور که پیش بینی می شد , هر چند انجمن به ظاهر فعالیت های خود را تعطیل اعلام نمود ولی تلاش های این گروه به صورت آشکار و پنهان ادامه یافت .
یکی از تحرکات اخیر انجمن حجتیه دامن زدن به اختلاف بین شیعه و سنی بود و در زمستان سال 1381 انتشار خبر فعالیت های تفرقه افکنانه انجمن حجتیه در مناطق سنی نشین کشور , بحث درباره ماهیت این تشکیلات را بار دیگر نقل محافل سیاسی کشور نمود . این در حالی است که سرویس های اطلاعاتی استکبار جهانی نیز اکنون خط تفرقه بین شیعیان و اهل سنت را دنبال می کنند از این رو هر گونه تلاش در این جهت , حرکت در راستای اهداف دشمن و آب به آسباب آنان ریختن محسوب می گردد .
ترویج نمایندگی امام زمان (عج) و ملاقات با ایشان , ترور مسببان تاخیر در ظهور امام زمان توسط گروه مهدویت با رهبری سید محمد حسین میلانی, واجب دانستن دعای تعجیل در فرج امام زمان مثل نمازهای یومیه و گناه کبیره دانستن ترک آن , از دیگر تحرکات اخیر انجمن حجتیه می باشد .( ابو الفضل صدقی ,جریان شناسی انجمن حجتیه , فصلنامه 15 خرداد , پیشین , ص 155)
با حضور آقای دکتر محمود احمدی نژاد در شهرداری تهران و به خصوص با شروع انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم , و به استناد به بردن نام امام زمان (عج) از سوی ایشان در ابتدای سخنان خود , محافل خاصی اعلام کردند که دوره جدیدی از فعالیت انجمن حجتیه در دستگاه های دولتی آغاز شده است . این درحالی بود که همین گروه ها با روی کار آمدن دولت آقای خاتمی و انتصاب سید محمد علی ابطحی پسر سید حسن ابطحی ( جانشین شیخ محمود حلبی مؤسس انجمن حجتیه ) در مقام معاونت حقوقی و ریاست دفتری رئیس جمهور از خود هیچ واکنشی نشان نداده بودند . شایان ذکر است که در این دوره اعضای انجمن آزادانه فعالیت خود را پی می گرفتند و کسی مانع آنها نمی شد . با روی کار آمدن دولت نهم این گروه با محدودیت هایی رو به رو شدند و سرانجام در خرداد 1385 , سید حسن ابطحی و فرزندش سید محمد تقی و عده ای از مریدانش دستگیر شدند . (ابو الفضل صدقی ,جریان شناسی انجمن حجتیه , فصلنامه 15 خرداد , پیشین ,ص 162)
تبلیغات منفی بر علیه دولت آقای احمدی نژاد و برچسب و اتهام حجتیه زدن به آن در حالی صورت گرفته و می گیرد که اهداف , شاخصه ها و عملکرد دولت آقای احمدی نژاد به گونه ای است که نه تنها با شاخصه های فکری انجمن حجتیه و اهداف آن , هیچ گونه همخوانی ندارد , بلکه در نقطه مقابل با آن است . تلاش پیگیر برای برقراری عدالت و مبارزه با بی عدالتی ها در سطوح مختلف و مقابله با استکبار جهانی و حمایت از ولایت فقیه و... از شاخصه های محوری این دولت است که با شاخصه های فکری انجمن در تضاد است به نظر می رسد این گونه اتهام زنی ها با هدف تخریب چهره دولت ارزشی آقای احمدی نژاد در اذهان عمومی صورت گرفته و می گیرد .
«نوع برخورد با انجمن حجتیه»
بعد از انقلاب ما شاهد دو برخورد افراطی و تفریطی با انجمن بودیم. یک تفکر که تمامی اعضای انجمن را به یک چوب می راند و هیچ تفکیکی میان اعضای آن قائل نبود و براساس همین تفکر غلط، بسیاری از اعضای انجمن که به سادگی می توانستند با انقلاب همراه شوند، طرد شدند. تفکر دیگر که نگاهی خوشبینانه و تفریطی به انجمن داشت، صرف مذهبی بودن این جریان را برای جذب در بدنه انقلاب کافی می دانست و متاسفانه با این سهل انگاری، عناصری از لایه های میانی انجمن که بسیار خطرناک بودند توانستند در برخی پستها و مناصب حساس نفوذ کنند و زیرکانه همان مشی سابق خود را که در تقابل با دیدگاه های حضرت امام (ره) بود، ادامه دهند. به نظر می رسد هر دونوع برخورد با این انجمن اشتباه بود, وباید بدون هر گونه افراط و تفریط و براساس حقایق با این گروه برخورد می شد . مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری خود در باره انجمن فرمودند : به نظر من در میان افرادی که در انجمن حجتیه هستند , عناصر انقلابی , مومن , صادق , دلسوز برای انقلاب , مومن به امام و ولایت فقیه و در خدمت کشورو جمهوری اسلامی پیدا می شوند , همچنان که افرادی منفی , بدبین , کج فهم , بی اعتماد و در حال نقد زدن و اعتراض هم پیدا می شوند .پس انجمن از نقطه نظر تفکر سیاسی و حرکت انقلابی , یک طیف وسیعی است و یک دایره محدودی نمی باشد . ( روزنامه اطلاعات , 6/11/60)