چکیده :
حقوق بشر و دین اغلب میتوانند تقویت کننده یکدیگر باشند.
بنابراین، دین در پیشبرد احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی نقش اساسی دارد.
به عنوان مثال، ضروریات اخلاقی مانند «زندگی هیچ انسانی را نگیرید» یا «شما نباید دزدی کنید» را میتوان در کلیه ادیان اصلی جهان یافت و به عنوان الهام بخش قوانین اساسی که توسط انسان ساخته شده است عمل کردهاند.
با این همه، قوانین دینی نیز میتوانند در تضاد با قوانین ساخته دست بشر و معاهدات حقوق بشری باشد.
صرفاً برای بیان یک مثال، طبق دین مسیحیت برای زنان غیر ممکن است که کشیش شوند، در حالی که معاهدات متعدد حقوق بشر به وضوح تبعیض بین جنسیتها را منع میکند.
دقیقاً در این موارد بحث برانگیز است که دولتهای ملی اغلب مداخله میکند و بین قوانین دینی یا معاهدات انسانی دست به رفتارهای ترجیحی میزند.
زمانی که دولت دخالت میکند، از آنجایی که آزادی دینی جزو حقوق اساسی انسان است، باید این کار را با روشی بسیار دقیق انجام دهد.
بنابراین، دولت مکرراً باید تلاش کند تا تعادل بین این حق و سایر حقوق افراد تعادل برقرار کند.
یک کنوانسیون منطقهای که از حقوق دینی مانند آزادی مذهب و اعمال دینی مانند سایر حقوق اساسی محافظت میکند، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر است که در این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت.
کشورهایی که عضو شورای اروپا و عضوی از این کنوانسیون هستند، باید در حالی که توسط دادگاه حقوق بشر اروپا نظارت میشوند، سعی کنند تعادل را اعمال کنند.
بنابراین، در نهایت وظیفه یافتن تعادل بین این حقوق در اروپا به دادگاه اروپا واگذار شده است و قوانین این دادگاه به صورت ویژهای روشنگر روابط بین این دو دسته از حقوق میباشد.
بررسی این سیستم قضایی و قانونی به ما این امکان را میدهد تا دریابیم که چگونه رابطه بین حقوق دینی و سایر آزادیهای اساسی در سیستم حقوق بشر اروپا درک میشود.
یک سؤال اساسی که مطرح میشود این است که دادگاه چگونه و تا چه حدی میتواند محدودیتها و استثنائات در و بر سایر حقوق بشر را در هنگام بحث و گفتگو در مورد مسائل دینی اعمال کند.
به عنوان مثال، آیا میتوان آزادی شخصی یک نفر به منظور حفظ اعتقادات مذهبی شخص دیگر را محدود کرد؟ آیا دادگاه اروپا در مواجهه با پروندههای مذهبی از روند عادی عمل خود منحرف میشود؟ آیا چنین پیش زمینههای مذهبی شرایط ویژهای را ایجاد میکنند که امکان اعمال رفتار متفاوتی را فراهم میکند، و اگر چنین است، آیا این امر قابل توجیه است؟ و از طرف دیگر، مرزهای نهایی که سایر حقوق بشر بر دین، حقوق و سنتهای مذهبی قرار میدهد چیست؟ کجا خط کشیده شده است؟ هدف از این مطالعه، بررسی دادرسی دادگاه حقوق بشر اروپا در جستجوی پاسخ به این سؤال اساسی است.
این مقاله زمانی که به نظر میرسد مفاد کنوانسیون در تضاد با آزادی دینی که قبلا ذکر شد و در محدوده وسیعتر، متضاد با سایر حقوق، قوانین و آداب و رسوم دینی باشد، به جای اینکه تنها به حق آزادی مذهب مندرج در ماده 9 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر توجه کند، بیشتر بر سایر حقوق بشر مندرج در کنوانسیون متمرکز میشود.
احکام دیوان، که به نظر میرسد در چنین مواردی موضع بسیار ظریفی میگیرد، مورد بررسی قرار میگیرد.
مطالعه این پرونده حقوقی نه تنها به کشف وضعیت حقوق مذهبی در مقایسه با سایر حقوق اساسی کمک میکند، بلکه ممکن است منبع الهام بخش سیستم بینالمللی حقوق بشر برای ارتقاء سازش بین ادیان مختلف باشد.
بررسی روشی که دادگاه اروپا در پی رسیدگی به چنین مواردی است، ضمن رعایت تنوع و آزادی دینی، ما را به سمت ایدههای جدید در مورد چگونگی اجرای حقوق بشر در فرهنگهای مختلف مذهبی سوق میدهد.
به طور خلاصه، کاوش در این سیستم حقوق بشری پاسخی به سؤالات مطرح شده فوق خواهد داد که ما را به سمت ایدههای جدید در خصوص حق فوق العاده مهمی که به وسیله آزادی مذهبی فرد محافظت میشود، سوق میدهد.
human rights and religion can very often be seen as reinforcing one another.
therefore, religion plays a primordial role in promoting respect for human rights and fundamental freedoms.
for example, moral imperatives like “do not take any human being's life” or “you shall not steal” can be found in all major religions of the world, and have acted as an inspiration for the fundamental laws made by man.
none the less, religious laws can also contradict man-made laws and human rights treaties.
just to take one example, according to the christian faith it is impossible for a woman to become a priest, while multiple human rights treaties clearly prohibit discrimination between the sexes.
it is precisely in such contentious matters that the national state will often intervene, granting preferential treatment to either religious laws or man-made treaties.
the state, however, when it does interfere, has to do so in a very careful way, for one fundamental right is the right to religious freedom.
the state will therefore frequently have to try to strike a balance between this right and other human rights concerned.
one regional convention safeguarding both religious rights like freedom of religion and religious practice, as other fundamental rights, is the european convention of human rights, which we will explore in this paper.
states that are members of the council of europe and parties to this convention will have to try to find a balance while being watched by an observant european court of human rights.
thus the task of finding a balance between these rights has in europe ultimately been given to the european court, and its case-law is especially illuminating on the very relation between these rights.
looking at this jurisprudence will enable us to find out how the relationship between religious rights and other fundamental freedoms is perceived in the european human rights system.
one essential question that arises, is in what manner and to what extent the court allows for limitations and exceptions on/to other human rights when it comes to religious matters.
for example, can one’s personal freedom be limited in order to preserve someone else’s religious beliefs? does the european court deviate from its normal course of action when faced with religious cases? does such a religious context constitute “special circumstances” that allow for a different treatment, and if so, can this be justified? and on the other hand, what are the ultimate boundaries that other human rights put on religion, religious rights and traditions? where is the line drawn?
the purpose of this study is to explore the case-law of the european court of human rights in search of an answer to this fundamental question.
rather than solely concentrating on the right to freedom of religion of article 9 echr, this paper will focus more on those other human rights contained in the convention when they seem to conflict with the said right to religious freedom, and in a broader scope, with other religious rights, laws and practices.
the jurisprudence of the court, which seems to take a very nuanced position in such matters, will be examined.
a study of this case-law will not only be helpful to explore the status of religious rights as compared to other fundamental rights, but may also be a source of inspiration for the international human rights system to promote concord between the different religions.
studying the way in which the european court handles such cases will also lead us to new ideas on how to implement human rights in different religious cultures, while respecting diversity and religious freedom.
in sum, exploring this human rights system will provide answers to the above posed questions, which shall lead us to new ideas on the tremendous important right to be protected in one’s religious freedom.
نویسنده :
استیون دیولف، دیدایر پَک کو
منبع اصلی :
http://humanrights.mofidu.ac.ir/article_38379.html
پایگاه :
ذ:پایگاه مجلات
(دو فصلنامه حقوق بشر- سال 1398- دوره 14- شماره 2)
یادداشت :
کلیدواژهها:حقوق بشر دین دادگاه حقوق بشر اروپا آزادی های اساسی
کلیدواژهها [English]:
human rights Religion Europe’s Human Rights Court Fundamental Freedoms